فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



درگذشت موسى مبرقع
(تغییرمسیر از درگذشت موسى مبرقع)

روز واقعه:28 ربیع الثانی
سال 296 هجری قمری

کلید واژه: قم، 28 ربیع الثانی، موسى مبرقع، فرزندان موسى مبرقع

موسى بن محمد معروف به مبرقع، فرزند “امام محمدتقى علیه‌السلام” در مدينه منوره از بانوى بزرگوار و پاك سرشتى به نام “سمانه مغربيه” ديده به جهان گشود. ابواحمد موسى مبرقع، برادر امام هادی علیه‌السلام و مادر هر دويشان سمانه مغربيه بود.

وى پس از شهادت برادرش امام هادى علیه‌السلام در سال 254 قمرى در سامرا، مدتى در مدينه اقامت نمود و در سال 256 قمرى و به هنگام خلافت “مهتدى عباسى” به “قم” هجرت كرد. او نخستين سيد رضوى بود كه وارد قم شد و چون پيوسته بر روى خود بُرقع (روبند) مى‌ گذاشت، به “مبرقع” شهرت يافت.

موسى مبرقع چون به قم وارد شد، مورد استقبال عرب‌ هاى ساكن قم نگرديد و آنان وى را از اين شهر بيرون نمودند. بدين جهت، وى به سوى كاشان رفت و در آن جا، “احمد بن عبدالعزيز بن دُلَف عجلى” (حاكم وقت) از وى استقبال و پذيرايى نمود و به وى جوايز و مركب‌هايى بخشيد.

همچنين مقرر كرد كه در هر سال، مبلغ يك هزار مثقال طلا و يك اسب زين و ركاب شده به وى بدهند. عرب‌ هاى قم كه به موقعيت نَسَبى و اجتماعى وى آگاه شدند، از سوء كردار خويش پشيمان شده و به خدمت وى در كاشان رفته و عذرخواهى نمودند و او را به قم دعوت كرده و با استقبال شايانى وى را وارد اين شهر نمودند.

موسى مبرقع كه به مجاورشدن تربت عمه پدرش “حضرت معصومه سلام الله علیها” خرسند بود، ماندن در قم را پذيرفت و در اين شهر ماندنى شد. وى در قم داراى موقعيت اجتماعى و دارايى‌ هاى فراوان شد و مورد توجه همگان گرديد. از آن پس، سه تن از خواهرانش و “بريهه” دخترش وارد قم شدند و در اين شهر اقامت گزيده و در همين جا وفات يافتند و در جوار حضرت معصومه سلام الله علیها مدفون شدند.

موسى مبرقع پس از چهل سال زندگى در شهر مقدس قم سرانجام در شب چهارشنبه، آخرين روز ماه ارديبهشت و دو روز مانده به آخر ربیع الثانی سال 296 قمرى وفات يافت و دوستداران اهل بيت علیهم‌السلام را به سوگ و عزا نشانيد.

پس از تشييع باشكوه جنازه وى “عباس بن عمرو غنوى"، حاكم وقت قم بر وى نماز گذارد و در محله “موسويان” وى را به خاك سپردند. مدفن وى كه در محله موسويان و در جنب “چهل اختران” (واقع در خيابان آذر) قرار دارد، مزار شيعيان و محبان اهل بيت علیهم‌السلام مى‌ باشد.

موسى مبرقع داراى پنج فرزند پسر بود كه نام‌هايشان عبارت است از: حسين، على، احمد، محمد و جعفر. موسى مبرقع، جد سادات رضوى است.[۱

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
[چهارشنبه 1394-10-23] [ 01:35:00 ب.ظ ]




وفات معتضد بالله عباسى

روز واقعه:23 ربیع الثانی
سال 289 هجری قمری

کلید واژه: بنی عباس، 23 ربیع الثانی، معتضد بالله عباسى

“احمد بن موفق بن متوكل عباسى"، معروف به “المعتضد بالله” پس از وفات عمويش “معتمد عباسى” به مقام خلافت نايل آمد. وى خليفه‌ اى كوشا و باتدبير و در امر زمامدارى، كاردان و باگذشت بود.

معتضد به عنوان شانزدهمين خليفه عباسى پس از استقرار در مقام خلافت، “عبيدالله بن سليمان” را به وزارت منصوب كرد و پس از وفات عبيدالله فرزندش “قاسم بن عبيدالله” را به اين مقام برگزيد.

همچنين، “ابواسحاق اسماعيل بن اسحاق ازدى” را كه مالكى مذهب بود به قضاوت منصوب كرد و پس از وى پسرعمويش “اسماعيل” را به اين مقام انتخاب نمود.[۱] سرانجام در 47 سالگى در 23 ربیع الثانی سال 289 قمرى در بغداد بدرود حيات گفت.

معتضد عباسى با آل ابى‌طالب علیه‌السلام و علویان مهربان بود و متعرض آنان نمى‌ شد و در مقابل، تلاش مى‌ كرد كه به آنان خدمتى نمايد.[۲] همچنين وى با بنى اميه بسيار دشمن بود و در سال 283 قمرى دستور داد كه در منابر و سخنرانى‌ ها “معاوية بن ابى‌ سفيان” و فرزندش “يزيد بن معاويه” را لعنت كنند و آن دو را به خاطر دشمنى با “امیرالمومنین علیه‌السلام” و فرزندان گرامى ‌اش، ناسزا گويند.

اما وزيرش عبيدالله بن سليمان كه در باطن، ناصبى و دشمن اهل بيت علیهم‌السلام بود، وى را از اين كار بازمى‌ داشت و مى‌ گفت كه اهل سنت، از سب و لعن معاويه ناراحت مى‌ شوند و ممكن است عكس‌العمل منفى نشان داده و نظم خلافت را بر هم خلافت مكتفى عباسى

روز واقعه:23 ربیع الثانی
سال 289 هجری قمری

کلید واژه: بنی عباس، 23 ربیع الثانی، مكتفى عباسى، قيام قرمطيان

على بن معتضد بن موفق بن متوكل عباسى در رجب سال 264 قمرى از كنيزى رومى‌نژاد به نام “نشيج” به دنيا آمد و پس از درگذشت پدرش “معتضد عباسى” در 23 ربيع الثانى سال 289 قمرى به خلافت رسيد و به “المكتفى بالله “معروف گرديد. وى هفدهمين خليفه عباسیان بود.

مكتفى در آغاز خلافتش “قاسم بن عبيدالله بن سليمان” را كه در زمان “معتضد عباسى” مقام وزارت را در اختيار داشت، به اين مقام ابقاء نمود ولى پس از مدتى “عباس بن حسن بن ايوب” را به جاى وى منصوب كرد. اما مقام قضاوت عاليه دستگاه خلافت را در عصر او، افراد ذيل بر عهده داشتند: يوسف بن يعقوب، محمد بن يوسف بن يعقوب، ابوخازم و عبدالله بن على بن أبى‌شوارب اموى.

مهمترين رويداد عصر وى عبارت بود از قيام فراگير قرمطيان به رهبرى “ابوالقاسم قرمطى” در مناطقى از عراق و شام و درگيرى خونين آنان با سپاهيان خليفه كه سرانجام ابوالقاسم قرمطى در نبرد با سپاهيان خليفه كشته شد و برادرش “ابوالحسن قرمطى” رهبرى قرمطيان را بر عهده گرفت.

به هر روى اين خليفه عباسى به مدت شش سال و شش ماه زمامدارى نمود و سرانجام در 31 سالگى در هفدهم ذی القعده سال 259 قمرى بدرود حيات گفتمعتضد اعتنايى به گفتارش نكرد و دستور سب و لعن آن دو را صادر كرد

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:33:00 ب.ظ ]





زندانى شدن محمد بن قاسم علوى در نزد معتصم
(تغییرمسیر از زندانى شدن محمد بن قاسم علوى در نزد معتصم)

روز واقعه:15 ربیع الثانی
سال 219 هجری قمری

“محمد بن قاسم بن عمر بن على بن الحسين علیه‌السلام"، كه نَسَبش با چهار واسطه به “امام علی بن ابى‌ طالب علیه‌السلام” مى‌ رسد و بدين منظور به محمد بن قاسم علوى شهرت پيدا كرد، در عصر “معتصم عباسى” با خراسانيان همراه شد و بر عليه حاكمان معتصم در منطقه خراسان، اقدام به قيام نمود وى در آغاز در “جوزجان"[۱] مقيم شد و مردم آن ناحيه را به “الرضا من آل محمد” دعوت كرد و گروهى بسيار، دعوتش را اجابت كردند.

در آن زمان از جانب معتصم بالّله (هشتمين خليفه عباسى) در خراسان و شرق عالم اسلام عبدالله بن طاهر حكومت مى‌ راند و سيطره كاملى بر منطقه داشت. بدين جهت وجود اين سيد علوى را در آن ناحيه برنمى‌تافت و به حاكمان محلى و سرداران نظامى خويش دستور داد كه با وى مبارزه كرده و نهضتش را خاموش گردانند.

فشارهاى روزافزون و تندروى‌ هاى حاكمان محلى و سرداران نظامى عبدالله بن طاهر، مردم را به جوش و خروش آورد و آنان را در “طالقان” به رهبرى “محمد بن قاسم علوى” وادار به قيام و شورش سراسرى و علنى نمود.

از آن پس ميان ياران سيد علوى و سپاهيان عبدالله بن طاهر درگيرى‌ هاى متعددى به وقوع پيوست ولى به خاطر برترى نيروهاى عبدالله بن طاهر و ضعف انقلابيون، محمد ناچار شد از جوزجان و طالقان (كه هم‌اكنون در خاك كشور افغانستان قرار دارند) به “نسا” مهاجرت كند.

عامل نسا كه از مهاجرت محمد باخبر شده بود، طى عملياتى وى را دستگير و به نزد عبدالله بن طاهر فرستاد. عبدالله بن طاهر نيز وى را در غل و زنجير كرد و به نزد معتصم عباسى در بغداد ارسال نمود.

محمد بن قاسم در نيمه ربیع الثانی و به قولى در نيمه ربیع الاول سال 219 قمرى بر معتصم وارد شد و معتصم وى را در نزد “مسرور كبير” در جايگاهى تنگ و تاريك زندانى نمود و بر وى بسيار سخت گرفت. پس از سه روز وى را از سلول انفرادى و جايگاه تنگ و طاقت‌فرسا بيرون آورد و در اتاقى ديگر زندانى نمود.

محمد بن قاسم در زندان معتصم، شب و روز را سپرى مى‌ كرد و از درد و ناراحتى مى‌ ناليد و به نقل مورخان اهل سنت در شب عيد فطر كه همگى مشغول جشن و شادمانى بوده و از وى غافل بودند، از زندان گريخت و خود را از بند دژخيمان عباسى رهانيد. اما كسى ندانست كه وى چگونه گريخت، به كجا رفت، زندگى او چگونه بود و يا به دست چه كسى كشته شد.[۲]

ولى بى‌ ترديد فرار وى از زندان نقشه خود دستگاه خلافت بود تا از اين راه وى را سر به نيست كرده و بدون اين كه حساسيتى در ميان مخالفان خود به وجود آورند، وى را از سر راه خويش بردارند. برخى معتقدند كه وى را در همان جا مسموم كرده و با زهر جفا شتقویم: كشته شدن اوتامش سردار معروف عباسى
(تغییرمسیر از كشته شدن اوتامش سردار معروف عباسى)

روز واقعه:15 ربیع الثانی
سال 249 هجری قمری

اوتامش كه از فرماندهان ترك‌نژاد دستگاه خلافت عباسى بود، در دربار آنان از اقتدار و موقعيت مهمى برخوردار بود به ويژه در نزد مستعين باللّه به قدرت و جايگاه بالايى دست يافت. در همين راستا مستعين عباسى أمر آموزش و تربيت فرزندش “عباس” را به وى سپرد و وى را همه كاره و وزير خويش نمود. اوتامش، از اين راه ثروت بى‌ شمارى براى خويش گرآوردى كرد.

ساير فرماندهان نظامى و سپاهيان و سربازان خليفه كه شاهد بيچارگى و تهيدستى خويش بوده و از آن سو، اوتامش را يكباره در اوج قدرت و ثروت مى‌ ديدند، ناراحت شده و سر به شورش برداشتند و تمام عقب افتادگى مواجب و تهيدستى خويش را از جانب او مى‌دانستند. بدين جهت هم‌داستان شده و وى را مورد هجوم خويش قرار دادند.

اوتامش و محافظان وى به دفاع پرداختند، وليكن توان مقابله با انبوه سربازان شورشى را در خود نديدند به ناچار به مستعين پناهنده شدند و اوتامش در قصر وى پنهان گرديد و چند روزى در آن جا بماند ولى فرماندهان و سربازان شورش‌ گر به هر نحو ممكن، وى را از آن جا بيرون آورده و بر اثر ضربات متعدد به قتلش آوردند و پس از او كاتبش “شجاع بن قاسم” را نيز كشتند و دارايى‌ ها و ثروت‌هايشان را به غارت بردند.

اين واقعه در چهاردهم و به قولى در پانزدهم ربیع الثانی سال 249 قمرى واقع گرديهيدش نمودند.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:29:00 ب.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم