یکی از صفات مبلّغ، شاهد و مراقب بودن است. مبلّغ باید در منطقهی تبلیغی خود مراقب گناهان و انحرافاتی که احیاناً وجود دارد، باشد و تذکّر دهد. همچنین برای رفع کمبودها و نارساییها، چارهاندیشی کند. نباید سخن و عمل و رفتار و خلق و برخورد مبلّغ باعث تنفّر و فرار مردم شود.
ویژگیهای مبلّغ از دیدگاه قرآن
اعوذ بالله من الشّیطان الرجیم، یا ایّها النّبی انّا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً، و داعیاً الی الله باذنه و سراجاً منیراً، و بشّر المؤمنین بانّ لهم من الله فضلاً کبیراً. (احزاب، آیات 45 الی 47)
در جلد ششم کتاب در المنثور سیوطی که از تفاسیر معروف روایی عامه است، روایتی از ابن عباس دربارهی این آیات آمده است؛ (در المنثور، ج 1، ص 624)
«قد کان رسول الله اَمَرَ علیّاً و معاذاً ان یسیرا الی الیَمَن»
زمانی پیغمبر صلی الله علیه و آله، علی علیهالسلام و معاذ را مأموریت داد که برای تبلیغ به سوی یمن بروند. (یمن کشوری بود که مردمش آمادگی خوبی برای پذیرش اسلام داشتند، لذا پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله اهمیّت زیادی به آن کشور که از مراکز بزرگ تمدّن کهن بشر در دنیا بود، میداد.)
فقال: انطلقا، فبشّرا و لا تنفّرا، و بشّرا و لا تعسرا، فإنّهُ قد انزل الله علیّ «یا ایّها النبی إنّا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً، و داعیاً الی الله بإذنه و سراجاً منیراً، و بشّرالمؤمنین بأنّ لهم من الله فضلاً کبیراً»
شما برای تبلیغ به یمن سفر کنید. توجه داشته باشید؛ باید مردم را بشارت دهید، جاذبه داشته باشید، دافعه نداشته باشید و کار را بر مردم مشکل نکنید.
این آیات پنج صفت برای پیامبر صلی الله علیه و آله به عنوان صفات مبلّغ بیان کرده است. این صفات را پیامبر صلی الله علیه و آله در بالاترین مرتبه داراست و مبلّغان دیگر در حدّ توان و قابلیتشان.
میفرماید: «انّا ارسلناک شاهداً»؛ ما تو را شاهد قرار دادیم. شاهد از شهود است. حال شهود پیامبر صلی الله علیه و آله به اعمال امّت چگونه است؟
یک قِسم از شهود پیامبر صلی الله علیه و آله، شهود و نظارت ظاهری بود. ایشان مواظب رفتار و اعمال مردم بود و هرگاه تخلّفی را مشاهده میکرد تذکّر میداد. قِسم دیگر، شهود اعمال است؛ اعمال بر پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله عرضه میشود. چه این اعمال در خفا یا آشکار انجام شده باشد.
پس یکی از صفات مبلّغ، شاهد و مراقب بودن است. مبلّغ باید در منطقهی تبلیغی خود مراقب گناهان و انحرافاتی که احیاناً وجود دارد، باشد و تذکّر دهد. همچنین برای رفع کمبودها و نارساییها، چارهاندیشی کند.
حوزهی علمیّهی قم نیز به عنوان مرکزی که تبلیغ و ترویج احکام دین را بر عهده دارد، باید به وضع فرهنگی جامعه مراقبت کند و ناهنجاریهایی که الآن پیدا شده را مرتفع کند.
خوشبختانه معارف دینی با بحثهای منطقی و عقلپسند و دنیاپسند بیان شده است، بنابراین باید کل حوزهی علمیّه، از مراجع گرفته تا طبقات دیگر در اجتماع حضور داشته باشند.
«و مبشراً»؛ مردم را بشارت دهید و آنها را تشویق کنید. جاذبه داشته باشید، آنها را به طرف خودتان بکشید.
«فبشّرا و لا تنفّرا»؛ نباید سخن و عمل و رفتار و خلق و برخورد مبلّغ باعث تنفّر و فرار مردم شود. روحانی باید محبوب و پناهگاه و حلّال مشکلات مردم باشد. در عین حال بدون آنکه نفرت ایجاد کند، نذیر هم باشد. مثل یک طبیب دلسوز، مردم را امیدوار کند. بیشترین درمان، روحیه دادن به بیمار است. طبیب، اوّل به بیمارش امید میدهد، آنگاه میگوید که اگر مراقبت نکنی بیماری تو شدّت میگیرد.
«و داعیاً الی الله باذنه»؛ همهی کوششها باید منتهی به دعوت الی الله باشد. گفتار و عمل و ذکر مصیبتها همه باید دعوت الی الله باشد. از روی حساب دعوت به سوی خدا کنیم و در مسیر مسائل واقعی حرکت کنیم.
«و سراجاً منیراً»؛ انسان باید سراج منیر باشد. پیغمبر صلی الله علیه و آله سراج منیر است. روحانی نیز که مشی او در زندگی، طریق پیامبر صلی الله علیه و آله است، باید اخلاقش و زندگیاش و رفتارش و خانواده و بچههایی که تربیت کرده، همهی اینها به گونهای باشد که در مقام مواجهه، مخاطب از مشاهدهی وضع روحانی، به سوی خدا سوق پیدا کند.
شما اگر در شب تاریک، در بیابانی، چراغی را روشن کنید، همهی موجودات زندهی آن محیط جذب آن چراغ میشوند. نور، رمز حیات و زندگی است. اگر چراغی نباشد، همه پراکنده میشوند.
در آیهی بعد هم میگوید: «و بشِّر المؤمنین»؛ از بشارت شروع شد و با بشارت هم ختم میشود. دین باید با محبّت و عاطفه و رحمت در میان مردم بروز کند، نه با خشونت. کاری نکنیم که ما را متّهم به خشونت کنند.
قرآن یکصد و چهارده سوره دارد. یکصد و سیزده سورهی آن با «بسم الله الرّحمن الرّحیم » شروع میشود. اساس، «الرّحمن» و «الرّحیم» است. پایهی اصلی دین محبّت است. اگر از طریق محبّت، دوستی و عاطفه، بویژه در برخورد با جوانان که علاقهمند به محبّتاند، درآییم، در دعوتمان موفق خواهیم بود.
برادران عزیز، شما که به تبلیغ میروید باید بیشتر توجهتان به جوانان باشد.
الآن اکثریت جامعهی ما را جوانان تشکیل میدهند. جوانان به هر سمتی بروند، انقلاب کشور هم به همان سمت میرود. امروز تمام همّت دشمن این است که این جوانان را از ما بگیرند و میخواهند آنان را به سمت و سویی غیر از اسلام بکشانند. (نویسندهی مطلب: آیتالله مکارم شیرازی)
سال امام، انتخابی هدفدار و ضروری
یكی از انتخابهای بسیار حساب شدهای كه رهبر بزرگوار انقلاب در این اواخر داشتند، نامگذاری سال جاری به نام مرحوم امام قدسسره بود. علّت این تصمیم آن است كه با گذشت بیست سال از انقلاب، جوانانی كه امروز بیستسالهاند و حتی جوانان بالاتر از بیست سال، دوران انقلاب را درک نکردهاند. نه امام را شخصاً شناختهاند و نه در انقلاب حضور داشتهاند و نه مستقیماً با ارزشهای والای آن مواجه شدهاند. امسال را سال امام قدسسره نامیدن، بهانهای است برای آشنایی بیشتر نسل جوان (که سرنوشتساز امروز جامعه است) با ارزشهای انقلاب. جوانان ما در این سال باید حال و هوای آنهایی را پیدا کنند که چهل ساله هستند و دوران کوران انقلاب را کاملاً درک کردهاند. باید جوانها را با ارزشهای انقلاب و ارزشهای اسلام و صفات و خطّ امام آشنا کرد و در یک کلام نباید بگذاریم جوانان ما طعمهی دشمن شوند.
نباید بگذاریم تهاجم فرهنگی مانند یک طوفان، جوانان را بردارد و با خود ببرد. به ویژه در این دنیایی که ابزار تبلیغاتی خطرناکی وجود دارد که حصاری برای آن نیست. نمونهای را یادآوری کنم؛ یکی دو روز قبل جوانی از خوزستان تلفن زده و میگفت در این استان پانزده کانال تلویزیون بیگانه را میتوان دریافت کرد. حال در تهران توانستیم جلوی ماهواره را بگیریم، امّا آنجا احتیاج به ماهواره ندارد.
باید پایههای ایمان را در وجود این جوانان محکم کرد. باید جاذبهی اخلاقی و منطق گویا و موفق مبلّغان، آنان را جذب کند.
اگر پایههای ایمان در وجود جوانان محکم شد، تهاجم فرهنگی کاری از پیش نمیبرد، حتی اگر در ناسالمترین محیط قرار گیرند.
من در میان بعض آشنایان افرادی را سراغ دارم که در آمریکا تحصیل کردهاند و بعد از ده یا بیست سال که به ایران آمدهاند، خوشبختانه از روز اوّل متدیّنتر هستند. بچهای که در آمریکا و در آن محیط مملو از تباهی پرورش یافته، میخواهد پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی، وارد حوزهی علمیّه شود. این به برکت تقویت پایههای ایمان است.
در تبلیغات باید توجه خاصّی به مسائل جوانان داشت و با زبان آنان آشنا بود. آشنایی با زبان آنها، یعنی آشنایی با الفبای فکری و طرز فکر آنها. تنها در این صورت است که میتوانیم جوانان را جذب کنیم.
به هر حال ما در شرایط سختی قرار داریم و همهی چشمها به حوزهی علمیّهی قم دوخته شده است. مبلّغان و علماء باید مصداق «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس» (بحار الانوار، ج 78، ص 169) باشند و بدانند در دنیا چه خبر است. عالم به زمان و شرایط باشند و منطق مکتبهای مختلف را بدانند و جوابهای آنها را آماده داشته باشند. (برگرفته از مجلّهی پیام حوزه، شماره 21)
منبع: کتاب «راه و رسم تبلیغ»، کانون نویسندگان فضلای قمی حوزه علمیّه قم
[شنبه 1394-11-03] [ 02:41:00 ب.ظ ]
|