فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



داستان کوتاهی از غرور و تکبر

یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند به دنبال ان برگهای ضعیف جدا شدند و ارام بر روی زمین افتادند شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد تا این که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسیار لذت می برد .برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبید ه بود و همچنان از افتادن مقاومت می کرد .در این حین باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسید ان را از بیخ جدا می کرد و با خود می برد .
وقتی باغبان چشمش به ان شاخه افتا د با دیدن تنها برگ ان ا زقطع کردنش صرف نظر کرد بعد از رفتن باغبان مشاجره بین شاخه وبرگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین با ر خودش را تکاند تا این که به ناچاربرگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت .باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به ان شاخه افتاد و بی درنگ با یک ضربه ان را از بیخ کند شاخه بدون انکه مجال اعتراض داشته باشد بر روی زمین افتاد.
ناگها ن صدای برگ جوان را شنید که می گفت:
(( اگر چه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت که فراموش کنی نشانه حیاتتت من بودم ))

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
[شنبه 1394-11-17] [ 09:27:00 ب.ظ ]




نگاه قرآن به غرور و تكبر

خداى متعال در اين آيه به مبارزه با كبر و غرور برخاسته و با تعبير زنده و روشنى، مؤمنان را از آن نهى مى كند، روى سخن را به پيامبر (صلى الله عليه وآله) كرده، مى گويد:

«در روى زمين از روى كبر و غرور، گام برمدار»
(وَ لاتَمْشِ فِي الاْ َرْضِ مَرَحاً).

«چرا كه تو نمى توانى زمين را بشكافى! و طول قامتت به كوه ها نمى رسد»!
(إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الاْ َرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولاً).

اشاره به اين كه: افراد متكبر و مغرور غالباً به هنگام راه رفتن پاهاى خود را محكم به زمين مى كوبند، تا مردم را از آمد و رفت خويش آگاه سازند، گردن به آسمان مى كشند، تا برترى خود را به پندار خويش بر زمينيان مشخص سازند! ولى، قرآن مى گويد: آيا تو اگر پاى خود را به زمين بكوبى هرگز مى توانى زمين را بشكافى، يا ذره ناچيزى هستى بر روى اين كره عظيم خاكى؟

همانند مورچه اى كه بر صخره بسيار عظيمى حركت مى كند؟ و پاى خود را بر آن صخره مى كوبد، و صخره بر حماقت و كمى ظرفيتش مى خندد.

آيا تو مى توانى ـ هر قدر گردن خود را برفرازى ـ هم طراز كوه ها شوى يا اين كه: حد اكثر مى توانى چند سانتى متر قامت خود را بلندتر نشان دهى؟ در حالى كه حتى عظمت بلندترين قله هاى كوه هاى زمين در برابر اين كره، چيز قابل ذكرى نيست، و خود زمين ذرّه بى مقدارى است، در مجموعه جهان هستى.

پس، اين چه كبر و غرورى است كه تو دارى؟!

جالب توجه اين كه: قرآن، تكبر و غرور را كه يك خوى خطرناك درونى است، مستقيماً مورد بحث قرار نداده، بلكه روى پديده هاى ظاهرى آن، حتى ساده ترينش، انگشت گذاشته، و از طرز راه رفتن متكبران، و مغروران خودخواه و بى مغز، سخن گفته است، اشاره به اين كه: تكبر و غرور، حتى در سطح ساده ترين آثارش، مذموم، ناپسند و شرم آور است.

و نيز اشاره به اين كه: صفات درونى انسان، هر چه باشد، خواه و ناخواه خود را در لابلاى اعمالش نشان مى دهد، در طرز راه رفتنش، در نگاه كردنش، در سخن گفتنش و در همه كارش!

به همين دليل، به محض اين كه: به كوچك ترين پديده اى از اين صفات در اعمال برخورديم، بايد متوجه شويم: خطر نزديك شده، و آن خوى مذموم در روح ما لانه كرده است، فوراً به مبارزه با آن برخيزيم.
ضمناً، از آنچه گفتيم، به خوبى مى توان دريافت: هدف قرآن از آنچه در آيه فوق آمده (همچنين در سوره «لقمان» و بعضى ديگر از سوره هاى قرآن) اين است كه: كبر و غرور را به طور كلّى، محكوم كند، نه تنها در چهره خاصى يعنى راه رفتن.

چرا كه غرور، سرچشمه بيگانگى از خدا و خويشتن، اشتباه در قضاوت، گم كردن راه حق، پيوستن به خط شيطان، و آلودگى به انواع گناهان است.

على(عليه السلام) در خطبه «همّام» درباره صفات پرهيزگاران مى فرمايد:
وَ مَشْيُهُمُ التَّواضُعُ:«آنها متواضعانه راه مى روند».
نه تنها در كوچه و بازار، كه خط مشى آنها در تمام امور زندگى و حتى در مطالعات فكرى و خط سير انديشه ها توأم با تواضع است.
برنامه عملى پيشوايان اسلام، سرمشق بسيار آموزنده اى براى هر مسلمان راستين در اين زمينه است.

در سيره پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: هرگز اجازه نمى داد، به هنگامى كه سوار بود افرادى در ركاب او پياده راه بروند، بلكه، مى فرمود: «شما به فلان مكان برويد، من هم مى آيم، در آنجا به هم مى رسيم، حركت كردن پياده، در كنار سواره سبب غرور سوار، و ذلت پياده مى شود»!

و نيز مى خوانيم: پيامبر(صلى الله عليه وآله) بر روى خاك مى نشست ، غذاى ساده همچون غذاى بردگان مى خورد، از گوسفند شير مى دوشيد، و بر الاغ برهنه سوار مى شد.

اين گونه كارها را حتى در زمانى كه به اوج قدرت رسيد مانند روز فتح «مكّه» انجام مى داد، تا مردم گمان نكنند، همين كه به جائى رسيدند، بايد باد كبر و غرور در دماغ بيفكنند، از مردم كوچه و بازار و مستضعفان فاصله بگيرند، و از حال توده هاى زحمت كش بيگانه شوند.

در حالات على(عليه السلام) نيز مى خوانيم: او براى خانه آب مى آورد و گاه منزل را جارو مى كرد
.
و در تاريخ امام مجتبى(عليه السلام) مى خوانيم: با داشتن مركب هاى متعدّد، بيست مرتبه پياده به خانه خدا مشرف شده مى فرمود: من براى تواضع در پيشگاه خدا اين عمل را انجام مى دهم.(1)

1. تفسیر نمونه، جلد 12، صفحه 142.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 09:26:00 ب.ظ ]





غرور و تکبر در قرآن و سنت، آثار و پیامدهای آن
کلمات کليدي : غرور، کبر، تکبر، استکبار
غرور یعنی تمایل به چیزی که با هوای نفس موافق است و طبع انسان به آن تمایل دارد و تکبر یعنی خود بزرگ بینی. یعنی این که من خودم را بزرگ پنداشته و از دیگران بالاتر بدانم. ضد صفت غرور و تکبر تواضع و فروتنی است. تواضع یعنی اظهار نقصان مقدار خود از مقدار دیگران. تواضع دارای مراحلی است از جمله تواضع در برابر خدا، تواضع در برابر پیامبران، تواضع در برابر قانون تشریعی و تواضع در برابر قوانین تکوینی پروردگار و تواضع در برابر بندگان خدا. غرور و تکبر باعث از خودبیگانگی و جهل نسبت به خویشتن و دیگران است. غرور انسان را از خدا دور می کند و به شیطان نزدیک می سازد. غرور و تکبر سرچشمه صفات رذیله دیگری مانند عجب، کینه و حسد نسبت به دیگران و تحقیر آن ها می باشد. و غرور و تکبر نوعی تورم شخصیت و از القائات شیطانی است. فرد متکبر موجود ذلیل است، که چون ذلت را در نفس خود ادراک می کند، می کوشد تا در سایه تکبر این نقص خود را بپوشاند و امام صادق ( علیه السلام) می فرمایند: سرچشمه تکبر چیزی جز عقده حقارت نیست. تکبر با عزت نفس متفاوت است، هم در مبادی و هم در غایات و هم در ثمرات، تکبر مبدأش خودبینی و خودخواهی و جهل است و غایتش نفس و خودنمایی و نتیجه اش سرکشی و طغیان است ولی عزت نفس، مبدأش توکل علی الله و اعتماد بر حق تعالی و غایتش خدا است و ثمره اش ترک غیر است. اسباب و علل غرور و تکبر یا امور دینی است یا دنیوی بدین شرح، غرور و تکبر نسبت به علم و دانش، غرور و تکبر به حسب و نسب و شرفت خانواده، غرور و تکبر به داشتن مال و جمال و زیبایی و غرور و تکبر به قدرت و شهوات دنیوی و غرور و تکبر به لطف و کرم خداوند و به عمل و عبادت. نشانه های غرور و تکبر گاهی بسیار آشکار است به گونه ای که انسان در نخستین برخورد به آن پی می برد و می فهمد که فلان شخص گرفتار غرور است و گاهی حالت غرور و تکبر مخفی است و به این سادگی خود را نشان نمی دهد بلکه با دقت می توان به وجود چنین صفتی در خویشتن یا دیگران پی برد. غرور و تکبر دارای اقسامی است یکی تکبر نسبت به خداوند و دیگری تکبر نسبت به خلق که این قسم خود بر دو نوع است، یکی تکبر بر انبیاء و رسل و ائمه و دیگری تکبر بر سایر مردم. کبر، تکبر، استکبار از درجات غرور و تکبر می باشند که در معنی به هم نزدیکند. کبر یعنی خود بزرگ بینی و صفتی است که به مرحله عمل نرسیده و تنها در ذهن فرد وجود دارد و آثارش از عمل او مشخص نمی شود. تکبر زمانی است که اثر کبر در ظاهر انسان نمایان شود و به مرحله عمل برسد و استکبار یعنی طلب بزرگی کردن که شخص از دیگران طلب می کند که او را بزرگ بدانند. غرور و تکبر برای انسان متکبر آثاری در زندگی دنیوی و اخروی اش دارد که از جمله آثار دنیوی می توان به کفر و بی ایمانی، مهر خوردن بر قلب، بازماندن از توبه، پذیرش شکست و آشکار شدن رذایل و … نام برد. و از آثار اخروی هم می توان به ورود به جهنم، دوری از پیامبر، تحقیر و طرد شدن و جای گرفتن در جایگاه مخصوص متکبرین اشاره نمود. همان طور که می دانیم انسان مبتلا به بیماری برای درمان خود به پزشک مراجعه و بیماری خود را مداوا می کند. فردی هم که مبتلا به بیماری غرور و تکبر می باشد باید به راه های درمان غرور و تکبر مراجعه نماید. راه های درمان غرور و تکبر عبارتند از درمان علمی، درمان عملی، درمان تفصیلی و آزمایش های درمانی. بزرگان علم اخلاق در برخورد با بیماری خطرناک غرور و تکبر پیشنهاد کرده اند که انسان برای اطمینان از درمان کامل غرور و تکبر و اطمینان از ریشه کن شدن آن، خود را در معرض آزمایش قرار دهد تا از ریشه کن شدن بیماری مطمئن گردد. کلید واژه ها: غرور، کبر، تکبر، استکبار

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 09:24:00 ب.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم