فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 




سخنان امام علی علیه السلام در مورد شب زنده داران

آن شب زنده داران و مردان الهی و عارفان و سالکان شب زنده دار، این راز و نیاز شبانه و عبادت عارفانه را، از امام العارفین، امیرالمؤمنان حضرت علی علیه السلام الهام گرفته اند؛ از آنجا که امام درباره این گونه انسان های تشنه عبادت و بندگی می فرماید:

«خوشبخت و سعادتمند آنکه فرائض پروردگار خویش را انجام دهد، رنج ها را مانند سنگ آسیا خرد کند، شب هنگام از خواب دوری گزیند، آنگاه که سپاه خواب حمله می آورد زمین را فرش و دست خود را بالش قرار می دهد!

در زمره گروهی که بیم روز بازگشت، خواب از چشمان شان ربوده و پهلوهاشان، جا خالی کرده است و لب هایشان به ذکر پروردگارشان در زمزمه است، ابرهای گناهان بر اثر استغفار مُدام آنان برطرف شده است، آنانند حزب خدا، همانا تنها آنان رستگارانند».(26)

پس باید در نظر داشت که برای راز و نیاز و مناجات با پروردگار متعال و گفتگوی عاشقانه با او داشتن، زمانی بهتر و مناسب تر از شب هنگام نیست. آن هنگام که غوغای زندگی به خاموشی می گراید و فریادها و بانگ های تلاش گران دنیا به گوش نمی رسد و بساط پرآوای مردمان برچیده می شود و غافلان و بی خبرانِ از عالم معنا در بسترها خفته و آرامشی خاص برای بیدار دلان و عاشقان حق فراهم ساخته اند.

غزل سرای بیدار دل، حکیم قدوسی، حافظ شیرازی چنین می سراید:

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند دعای نیم شبی رفع صد بلا بکند

ز مُلک تا ملکوتش حجاب بردارند هر آنکه خدمت جام جهان نما بکند

حضرت علی علیه السلام این رهبر و امام پروا پیشگان، با آن شناخت و معرفتی که به خدای بزرگ دارد و آن دلی به پهنای آسمان ها برای بندگی و پرستش دارد، حال و وصف پارسایان و عشّاق شب را چنین بازگو می کند:

«شب ها پاهای خود را برای عبادت جفت می کنند، آیات قرآن را به آرامی شمرده شمرده تلاوت می نمایند، با زمزمه آن آیات و دقّت در معنی آنها، غمی عارفانه در دل خود ایجاد می کنند و دوای دردهای خویش را بدین وسیله ظاهر می سازند. هر چه از زبان قرآن می شنوند، مثل این است که به چشم می بینند، هرگاه به آیه ای از آیات رحمت می رسند بدان طمع می بندند و قلب شان از شوق لبریز می گردد و چنین می نماید که نصب العین آنها است. و چون به آیه ای از آیات قهر و غضب می رسند، بدان گوش فرا می دهند و مانند این است که آهنگ بالا و پایین رفتن شعله های جهنم به گوش شان می رسد، کمرها را به عبادت خم کرده، پیشانی ها و کف دست ها و زانوها و سرانگشت پاها به خاک می سایند و از خداوندْ آزادی خویش را می طلبند. همین ها که چنین شب زنده داری می کنند و تا این حدّ روح شان به دنیای دیگر پیوسته است، روزها مردانی هستند اجتماعی، بردبار، نیک و پارسا.»(27)

آری، آنان که در دست یابی به کمالات معنوی و درجات عالی نزد پروردگار کامیاب شده و بدان دست یافته اند، رمز موفقیت خویش را همان راز و نیاز و گفتگوهای شبانه خود با پروردگار متعال می دانند.

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و وِرد سحری بود

سحرخیزی و نماز شب در اشعار شاعر عارف، حافظ شیرازی

دوش وقت سحر از غصّه نجاتم دادند وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

بی خود از شعشعه پرتو ذاتم کردند باده از جام تجلّی صفاتم دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند

بعد از این روی من و آیینه وصف جمال که در آنجا خبر از جلوه ذاتم دادند

من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند

هاتف آن روز به من مژده این دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند

این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد اجر صبری است کز آن شاخ نباتم دادند

همّت «حافظ» و انفاس سحرخیزان بود که ز بند غم ایام نجاتم دادند

***

سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی خبر آمد که واثق شو به الطاف خداوندی

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
[یکشنبه 1394-11-18] [ 02:16:00 ب.ظ ]




چگونه شب زنده داري كنيم؟

يكي از مهمترين سازوكارهاي دستيابي به مقام عبوديت و تقرب الهي، شب زنده داري است كه از آن به احيا، تهجد، قيام شبانه و مانند آن ياد مي كنند. سالكان راه حقيقت و روندگان منازل طريقت به حكم شريعت، شب را ظرف پرواز مي دانند. چنان كه روز را فرصتي براي پاسخگويي به نيازهاي ديگر برمي شمارند.
سالكان حقيقت از راه شريعت مي كوشند تا براساس آموزه هاي وحياني قرآن، به دو بخش از مأموريت و تكليف، پاسخ در خور دهند. همانگونه كه انسان، تركيبي از تن و جان است، نيازهاي وي نيز به دوگونه است كه به حكم شريعت مي بايست به آن پاسخ داده شود تا شخص به انسان معتدل كمالي تبديل گردد. دو ظرف زماني شب و روز هر چند كه ظرفيت پاسخگويي به هردو بخش را دارا مي باشد، ولي هريك بنا به علل و عواملي، به گونه اي هستند كه ظرفيت پاسخ گويي به هريك از اين دو بخش را بيشتر دارا مي باشند. از اين رو ظرف روز براي پاسخگويي به اموري چون خورد و خوراك، يا مأموريت هايي چون آباداني زمين و ربوبيت ديگران در حوزه هاي مختلف به ويژه اجتماعي و سياسي و نظامي، اختصاص بيشتر مي يابد و ظرف شب براي خودسازي و تزكيه و پروازهاي كمالي مورد تاكيد و اهتمام قرارمي گيرد.
از اين مطلب شايد بتوان هدف از شب زنده داري را دانست و كلياتي نيز از اين كه چگونه شب زنده داري كنيم دانسته شود، با اين همه، هنوز بسياري از پرسش ها از كيفيت و چگونگي آن، بي پاسخ مانده است. از اين رو نويسنده به سراغ آيات قرآني رفته تا تبيين كند كه چگونه شب زنده داري كنيم و چه ساعاتي از شب سازنده تر و بهتر است؟ با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
شب، ظرف پرواز روح

روح انسان، آفريده اي بسيار لطيف و حساس است. توجه و اهتمام روزانه نفس به امور مادي و دنيوي و شناي طولاني و غرق در ماديات شدن كه قرآن از آن به «سبح طويل» ياد مي كند، روح را خسته و آزرده مي كند. هرگاه تن به خواب رود، روح به پرواز درمي آيد و هر خوابي، مصداقي از تجريد روح از بدن و جان از تن است كه درقرآن از آن به مرگ موقت ياد مي شود.
روح در هنگام خواب اين فرصت را مي يابد تا به آسمان اتصال با آفريده بالا رود و خود را براي ادامه حيات و زندگي در تن مادي آماده سازد. اگراين اتفاق خروج روح از تن در هنگام خواب اتفاق نمي افتاد، شايد زندگي انساني به اين زيبايي و كمالي نمي بود، زيرا بسياري از چيزها و دانش ها را در اين بازگشت به آفريده و آسمان قداست و معنويت ياد مي گيرد. بنابراين مي توان گفت كه خواب و تجريد روح از بدن، زماني براي شارژكردن روح باشد.
انسان در هر شبانه روز، به خوابي و چرتي، مي تواند روح را به آرامش خاصي برساند و توانايي هاي آن را در سفر همراهي با تن تقويت نمايد. اين اتفاق در زندگي انساني به طور طبيعي اتفاق مي افتد و نظام بدن و روح به گونه اي سامان يافته كه تجريد و شارژكردن اتفاق بيفتد.
اما خداوند اين گونه تجريد را به تنهايي كافي براي رشد و كمال انساني نمي داند. بنابراين اگر انسان، موجودي با اراده و مختار آفريده نمي شد، شايد از طرق ديگري اين مهم انجام مي گرفت تا هر انساني به كمال شايسته و بايسته خود برسد؛ با اين همه، از آن جايي كه انسان از ويژگي منحصر به فردي برخوردار مي باشد، لازم است تا خود براي رسيدن به اين كمال تلاش كند.
اصولا اراده و اختيار انساني كه به وي حق انتخاب مي دهد تا در دو مسير مقابل هم، گام بردارد، چيزي جز تلاش دائم براي شدن نيست. به اين معنا كه اين اراده و اختيار به او كمك مي كند تا در مسير شدني تلاش كند. اين شدن مي تواند در دو مسير متقابل انجام گيرد، ولي از آن جايي كه خداوند هماره اول و آخر هر چيز و هر سير و حركتي است، انسان در نهايت هر دو مسير خداوند را مي يابد. از اين رو خداوند درقرآن بيان مي كند كه حتي كافران و مشركان كه راه متقابل ضلالت را طي مي كنند در پايان مسير، خداوند را مي يابند. اين گونه است كه در آيات قرآني پايان همه راهها و مسيرها را خداوند معرفي مي كند و بازگشت همه امور را به سوي او مي داند.
تلاش براي لقاي پروردگار

خداوند در قرآن بيان مي دارد كه همه تلاش هاي انساني كه در دو مسير متقابل يعني هدايت و ضلالت صورت مي گيرد، او را در نهايت به ملاقات و ديدار خداوند مي برد و براي هيچ موجودي چاره اي جز اين ملاقات در صورت جمالي و جلالي يعني بهشت و دوزخ نيست.
از اين رو به انسان هشدار مي دهد تا در انتخاب راه دقت داشته باشند و راه مستقيم را برگزينند كه ايشان را به سوي كمالات جمالي مي برد و ديداري مسرورانه با سلام و تحيت را درپي دارد. بنابراين لازم است تا انسان تلاش خود را مصروف آمادگي كامل براي اين ديدار زيبا و كريمانه كند.
اما مشكلي كه وجود دارد آن است كه حضور در جهان مادي و پاسخ گويي به نيازهاي غريزي و طبيعي آن، مي تواند او را چنان سرگرم كند كه از اصل مأموريت بازماند و به امور جزيي و مقدماتي بپردازد.
هرچند كه خداوند براي ايجاد اعتدال ميان كشش ها و گرايش هاي مادي و معنوي، ابزارها و فرصت هاي برابر نهاده است، ولي دستيابي به بسياري از كمالات تنها به خواست و اراده انسان بستگي دارد. از اين رو با وجود اتصال به مبدأ از طريق تجريد غير اختياري در خواب، از انسانها مي خواهد تا اين تجريد را درظرف شب از راههاي ديگري چون شب زنده داري و قيام در آن كامل كنند و فرصت هاي فزون تر و توانايي هاي بيشتري براي خود بيندوزند تا در روزهاي غفلت دنيا، از آن بهره گيرند.
اينجاست كه رمز شب زنده داري و فلسفه تشريع آن به عنوان يك حكم الهي به دست مي آيد و رمزگشايي مي شود. از آثاري كه قرآن براي شب زنده داري برمي شمارد مي توان به سادگي دريافت كه شب زنده داري، ظرف پروازهاي روح به مقام قدس و اتصال به مبدأ وجود و آفريدگار و پروردگار است تا دانش و علم و توانايي جديدي را به دست آورد و در زندگي مادي از آن بهره گرفته و مسير متاله شدن را به درستي براي تقرب به خدا طي كند تا به مقام عبوديت ربوبي برسد.
صراحت آياتي چون 2 و 5و6 سوره مزمل اين معناست كه انسان در اين پروازهاي شبانه، آمادگي دريافت وحي و دانش ها و علوم بسيار سنگين و ارزشمندي را دارا مي باشد و با حضور خويش درقرب الهي از معنويت سرشار مي شود و از غفلت بيرون مي آيد و عصمت علمي و عملي را تحصيل مي كند و درمقام صالحان (آل عمران آيات 113 و 114) و محسنان (ذاريات، آيات16 و 17) قرار مي گيرد و از بركات و آثار اين مقامات عالي و كمالي انسان بهره مند مي شود.
كيفيت شب زنده داري

چنان كه گفته شد، شب زنده داري، روش اكمالي براي پرورش و تقويت روح براي پيمودن مسير شدن كمالي است و درحقيقت نعمت و نافله الهي است كه به اين طريق به بندگانش امكان زيادتري بخشيده است تا بتوانند خود را چنان كه هست بشناسند و حقيقت خود را چنان كه شايسته است بيابند و در اين مسير حركت كنند. از اين رو به عنوان امري استحبابي و نافله و فرصتي استثنايي براي بندگان مومن مطرح مي شود (اسراء آيات 79 و 80 و مزمل آيه 20 و آيات ديگر)
با اين همه، كيفيت شب زنده داري مهم تر از خود شب زنده داري است. به اين معنا كه چگونه شب را بگذرانيم و از آن بهره گيريم مهم تر و اساسي تر از اين است كه خود شب را زنده بداريم و نخوابيم.
واژه شب زنده داري كه از آن به احيا نيز ياد مي شود، درحقيقت گوياي چگونگي آن است.
انساني كه درخواب غفلت است همانند مرده اي است كه هيچ روح و رواني ندارد و رفتارهايش به دور از كمال و معنويت است. اما كسي كه شب را زنده نگه مي دارد و آن را احيا مي كند، روح و جانش را زنده نگه داشته و حيات را درتمام لحظات شبانه روز در آن جريان مي دهد.
بنابراين،نفس شب زنده داري مي تواند آثاري را داشته باشد، چنان كه اگر كسي تمام شب را درگوشه اي بنشيند و درسكوت و خاموشي به سر برد بي آن كه كاري كند و يا انديشه و تفكري را داشته باشد، به كمالاتي مي رسد كه از آثار شب زنده داري است.
مرتاضان هندو با اين روش سكوت شبانه به قدرت ها و توانمندي هاي بسياري دست يافته اند كه از جمله آنها تصرف در اشياي مادي جهان از جمله بازداشتن حركت خودروها و قطارهاست؛ زيرا روح دراين سكوت هاي شبانه، تقويت شده و به قدرت طبيعي خود دست مي يابد.
با اين همه اين روش نمي تواند تمام ظرفيت روح و شب را نشان دهد، زيرا دست يابي به كمالاتي كه از راه شب به دست مي آيد بيش از اموري چون تجريد روح و تصرف دركائنات است. اما دست يابي به اين توانمندي و تمام ظرفيت روح و شب آن است كه از راههاي درست انجام گيرد؛ زيرا استفاده از راه هاي نادرست مي تواند آسيب هاي جدي بر روح و روان وارد سازد و برخي از توانمندي ها و به قول معروف تراشه هاي روح را بسوزاند و هك كند. بنابر اين بهتر است تا از متخصصان اين امر استفاده شود. يعني مي بايست به كساني مراجعه شود كه خود اين راه را رفته و توانسته اند همه كمالات را بشناسند و آن را آزاد و رها ساخته و به كار گيرند. اين جاست كه شريعت به عنوان طريقت و راه و روش وارد ميدان مي شود و مديريت كلاس ها و آموزش ها را به دست مي گيرد.
البته نفس آموزه ها به تنهايي براي طي كردن مسير نمي تواند چنان كه بايد و شايد مفيد و سازنده باشد. استفاده بي استاد از اين تعليمات مي تواند گاه به انسان آسيب جدي وارد سازد. از اين رو حتي حضرت موسي(ع) درمقام پيامبري براي استفاده از كلاس هاي خاص، به حضور عالم رباني و متخصص اين فن يعني حضرت خضر مي رود و از هنر وي براي طي كردن مسير كمالي سود مي برد.
اصولا از ديدگاه قرآن، پيامبران و به ويژه پيامبر گرامي (ص) و اهل بيت عصمت و طهارت (ع) اسوه و راهنمائيان اين راه هاي سخت و دشوار هستند كه هركسي را دركلاس هاي علمي و عملي تربيت مي كنند. لذا ماموريت اصلي پيامبران تعليم دانش هاي طريقت به سوي حقيقت و كمال و تزكيه و پرورش جان ها است كه در آيه 2 سوره جمعه و ايات ديگر تبيين و تشريح شده است.
قرآن به عنوان كتاب راهنماي زندگي انسان به همه كمالات، از سوي خداوند فروفرستاده شده است. جالب اين كه اين كتاب كه خود قول ثقيل و داراي محتواي ارزشمند و سنگيني براي عموم و بلكه حتي خواص از اوليا و پيامبران است. درظرف شب نازل شده است كه مهم ترين ظرف آن شب قدري است كه از نظر ظرفيت و جايگاه برابر با هزار ماه مي باشد. (مزمل آيه 6 و قدر آيه 1 و آيات ديگر).
اين كتاب در بردارنده مطالب بسياري درباره كيفيت و چگونگي بهره گيري از تمام ظرفيت شب براي پرواز و تجريد روح جهت كسب تعليمات خاص مي باشد. بنابر اين با بهره گيري از ايات اين كتاب و فرموده هاي رسول اكرم (ص) كه خود اين طريق را تا قاب قوسين او ادني (نجم آيه 9) طي كرده است. كيفيت و چگونگي شب زنده داري و احياي آن را تحليل و تبيين مي كنيم.
1-استغفار:

خداوند در آيات قرآني دست كم هشت كار را براي بهره گيري از تمام ظرفيت شب مطرح مي كند. يكي از اين كارها و اعمال، استغفار است با عبارت «استغرالله ربي و اتوب اليه» به عنوان يك ذكر، بر لب و دل جاري مي شود. كم ترين تعدادي كه اين ذكر مي تواند تاثيرات شكرف خود را نشان دهد هفتاد بار است. كسي كه هفتاد بار اين ذكر تكرار كند مي تواند اميد داشته باشد كه درپوشش امنيتي و حفاظتي خداوند قرار مي گيرد و از وسوسه هاي شيطاني در امان استغفار، يكي از دو عامل بازدارنده از عذاب هاي الهي است كه انسان به سبب خطا و گناه مي بايست گرفتار آن شود. چنان كه استغفار، به انسان اين فرصت را مي بخشد تا افزون بر دفع عذاب، به رفع عذاب هايي كه اكنون گرفتار آن است نيز بپردازد و حتي منافع و بركاتي را نيز از اين طريق كسب كند. از اين رو سه كاركرد دفع و رفع عذاب و جلب نعمت و خير براي استغفار در آيات قرآني بيان شده است.
كساني كه مي خواهند از تمام ظرفيت شب بهره گيرند مي بايست به استغفار به عنوان يك عامل مهم توجه كنند، زيرا فرصت هاي بلند و بزرگي را براي تعالي روح و روان فراهم مي آورد. اين گونه است كه خداوند در آياتي چون 17 سوره آل عمران و 15 تا 17 سوره ذاريات و 20 سوره مزمل به استغفار به عنوان يك دستور اصلي و كار اساسي در شب زنده داري تأكيد مي كند.
2-تسبيح و تنزيه

از ديگر كارهايي كه در شب زنده داري مورد تأكيد قرآن است، تسبيح و تنزيه خداوند از هر نقص و كمبودي است. درشب زنده داري از انسان ها خواسته شده است تا خود را مشغول به تسبيح و تنزيه كنند. ازآن جايي كه شب، يك تاريكي و پرده بر روي همه اشيا مي افكند، فرصت خوبي براي عقل فراهم مي آيد تا از مقام تشبيه كه مقام خيال و تخيل است بالاتر رفته و در امور كليات به جاي جزئيات بينديشد. درپوششي از پرده شبكه ديگر رنگ ها و تجليات اسمايي خود را نشان نمي دهد و همه هستي به گونه اي كلي ديده مي شود و نواقص و كمبودها به چشم نمي آيد.
دراين حال قلب مي تواند فرصتي بيابد تا دركليات كه مقام عقل است تفكر و تدبر كند و به اوج توجه يابد و به جاي تشبيه به تسبيح و تنزيه بپردازد.
از نظر قرآن، دست يابي به معراج كه مقام عقل است، از راه تسبيح و تنزيه، شدني است. از اين رو همواره معراج و تجريد، با تسبيح خداوند شروع مي شود و آيه نخست سوره اسراي پيامبر(ص) نيز اين معنا را تأكيد و گوشزد مي كند. براين اساس عارفان و سالكان معروف، بر خواندن سوره هاي مسبحات تأكيد و اهتمام خاصي داشته و دارند. خداوند در آياتي چون 130 سوره طه و 15 و 16 سوره سجده و 39 و 40 سوره ق و 48 و 49 سوره طور و نيز 26 سوره انسان به نقش كليدي تسبيح براي پرواز شبانه روح و تجريد و معراج آن اشاره مي كند و خواهان بهره گيري از تسبيح و تنزيه براي اين مقاصد كمالي مي شود.
3- ستايش خداوند

ستايش خداوند، از ديگر راه ها و كارهايي است كه بايد در شب زنده داري انجام شود. توجه به همه اسماي كمالي و ذكر آن چون خواندن جوشن كبير و صغير مي تواند گامي براي تحقق اين معنا باشد. از آن جايي كه قرآن خود كامل ترين اسماي الهي است مي توان از آن نيز به عنوان يك ابزار ستايش خداوندي استفاده كرد؛ زيرا آيات قرآني به تفصيل، آفريده ها و توجهات و عنايات الهي به همه كائنات از جمله انسان ها را بيان كرده است. با خواندن آيات قرآني در حقيقت نوعي ستايش از خداوند تحقق مي يابد. (ال عمران آيه 113 و مزمل آيات 2 و 4 و 20)
4- ذكر الهي

ذكر الهي به عنوان يكي از مهم ترين كارهايي است كه در قرآن براي شب زنده داري بيان شده است. ذكر به معناي ياد خداوند، وظيفه و تكليف دايمي بشر است، بدون ذكر، آدمي دچار نسيان و غفلت مي شود و خداوند نيز وي را به همين سبب از توجه و عنايت خود محروم مي كند. با اين همه ذكر شبانه از جايگاه مهم و برتري برخوردار مي باشد، زيرا موجب توجه و حضور قلب نسبت به حقيقت مطلق هستي يعني خداوند مي شود.
ذكر در همه اقسام و انواع آن مفيد است حتي اگر اين ذكر زباني باشد، چنان كه مرتاضان هندي از طريق ذكر به دوام، به نوعي خلسه دست مي يابند كه موجبات جدايي و تجريد روح از بدن را فراهم مي آورد. در مجالس صوفيان نيز از اين گونه ذكر زباني براي حضور قلب و خلسه استفاده مي شود. با اين همه تفاوت هاي معناداري ميان ذكر قرآني با هندي و صوفي وجود دارد كه اين جايگاه براي طرح آن مناسب نيست.
خداوند در آيه 2 و 8 سوره مزمل ياد و ذكر الهي را در شب به عنوان يك عبادت و كار شبانه مطرح مي كند. علامه طباطبايي با توجه به اين كه آيه 8 سوره مزمل عطف به آيه 2 آن است كه به ترتيل قرآن در شب اشاره مي كند، اين معنا را استنباط كرده است كه ذكر در اين جا مي تواند همان ذكر لفظي باشد. (الميزان، ج 20، ص 64)
5- تلاوت قرآن

تلاوت قرآن به عنوان يك عمل عبادي و كار شبانه مطرح شده است؛ زيرا قرآن بالاترين ذكر و هم چنين بالاترين ستايش خداوندي است. از سوي ديگر، تدبر در آيات آن هم، عبادت و خواندن آن نيز عبادت است. بنابراين كساني كه براي شب زنده داري برمي خيزند مي توانند به قرآن به عنوان مهم ترين عبادت و ذكر و ستايش و مانند آن توجه كنند. خداوند در آياتي چون 113 آل عمران با تأكيد بر تلاوت آيات الله در قيام شبانه از آن به عنوان عملي عبادي براي كساني كه خواهان دست يابي به كمال هستند سخن به ميان مي آورد و در آياتي چون 2 و 4 و 20 سوره مزمل ترتيل و تلاوت قرآن را در طول تمام شب امري نيكو برمي شمارد.
6-تهجد

از مصاديق مهم تهجد، نماز شب است كه به عنوان نافله شبانه در آياتي چون 113 سوره آل عمران و 79 سوره اسراء و 130 سوره طه و 64 سوره فرقان و بسياري از آيات ديگر قرآني بدان اشاره و توجه داده شده است. در آيه 79 سوره اسراء اصولا دست يابي به مقام محمود مشروط به نماز شب دانسته شده است. درباره نماز شب مطالب بسياري گفته و نوشته شده است و لذا به همين مقدار بسنده مي شود.
7- سجده

سجده بي گمان مصداق كامل عبوديت و بندگي و تسليم است. كسي كه به سجده مي افتد، تذلل و بندگي خود را بيان مي كند و اطاعت و تسليم محض خويش را اعلان مي دارد. از اين رو از آن به عنوان يك كار مهم در شب سخن گفته شده و خداوند از مردم خواسته است تا براي بهره گيري از تمام ظرفيت شب در خلوت هاي شبانه، با سجده، خضوع و خشوع و بندگي محض خويش را نشان دهند. (آل عمران آيه 113 و فرقان آيه 64 و سجده آيه 15 و زمر آيه 9 و انسان آيه 26)
8- دعا و نيايش

تهجد مومنان در دل شب همراه با دعا و نيايش به درگاه خداوند از ديگر اعمالي است كه براي شب تجويز شده تا شخص بتواند به تمام ظرفيت شب دست يابد و راه كمال و تجريد و اتصال به شعاع انوار الهي را بپيمايد.
در روايات است كه معصومان و اولياي الهي به شب و نيايش هاي آن توجه بسيار داشته اند كه از جمله مي توان به بسياري از نيايش ها از جمله دعاي كميل اشاره كرد كه در دل هاي تاريك شب خوانده مي شد. به هر حال دعا و نيايش زمينه براي حضور قلب و ذكر الهي را فراهم مي آورد. از اين رو از آن به عنوان قرآن صاعد در برابر قرآن نازل ياد كرده اند.
اگر قرآن، كلام خداست، دعا و نيايش پاسخ بنده است به كلام الهي و اين گونه ميان بنده و خدا، تكلم تحقق مي يابد و انسان در برابر هر كلام خداوند، كلامي بلند بر زبان مي آورد. خداوند در آياتي چون 79 و 80 سوره اسراء و 15 و 16 سوره سجده از نيايش به عنوان يك كار عبادي در شب ياد مي كند و مردم را بدان تشويق مي كند. كاري كه همه پيامبران و معصومان(ع) در مقام تكلم با خداوند انجام مي دادند و زمينه براي اتصال كامل فراهم مي آوردند.
البته كارها و امور ديگري نيز به عنوان اعمال عبادي در ظرف شب بيان كرده است كه مي توان به وضو و طهارت ظاهري و مانند آن اشاره كرد. از نظر قرآن تمامي شب اين ظرفيت را دارا مي باشد ولي بي گمان سحر از موقعيت و ظرفيت بالاتري براي كارهاي بسيار برخوردار است. باشد تا از طريق شب بتوانيم به سوي كمال گام برداريم.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:04:00 ب.ظ ]





توصیه قرآن به مقدار شب زنده داری

خداوند در آیه 20 سوره مزمل درباره مقدار شب زنده داری سخن گفته است، مخصوصا با این تقیدی که مسلمین داشتند، با توجه به اینکه نمی توانستند وقت را به طور دقیق معین کنند کار را سخت می کرد آن زمانها ساعت که نبود، با طلوع و غروب ستارگان هم نمی شد مؤمنین دقیقا معین کنند که مثلا دو ثلث شب گذشته است، نصف شب گذشته است یا یک ثلث شب گذشته است. در احادیث آمده است که بسیاری برای اینکه این فضیلت را درک کنند مثلا آن که می خواست دو ثلث شب یا نصف شب یا یک ثلث آخر شب را بیدار بماند برای احتیاط یک مقدار زیادی بیدار می ماندند چون می دانستند نمی توانند به دست بیاورند که مثلا کی یک ثلث شب گذشته است. قرآن به صورت یک تخفیف، نه تخفیف یک امر واجب، می گوید شما به دلیل اینکه احیانا بعضی تان مریض هستید، گاهی برای کسب و کار و معاش در سفر هستید و خدا می داند که در آینده چنین مسائلی برای شما پیش می آید هر مقداری که برایتان ممکن است، بیدار باشید و نماز بخوانید. به عبارت دیگر خدا می داند که در آینده برای شما بیماری پیش می آید، سفرهای کسب و تجارتی پیش می آید. پیش بینی دوره مدینه را هم می کند که در آینده مدینه، بعدها در راه خدا باید بجنگید. وقتی شما بخواهید این کارها را انجام بدهید، در حال بیماری که شما نمی توانید دو ثلث شب، یک ثلث شب، یک نصف شب را بیدار باشید یا در حال مسافرت همین جور. در مسافرت زندگی حساب ندارد، خواب و بیداری نظم ندارد، آن موقع که می شود باید بخوابید، جنگ پیش می آید، باید در آن وقت عمل سربازی انجام بدهید. نه، هر مقداری که برایتان ممکن است (خطاب به مؤمنین است)، قرآن تلاوت کنید. چون اساس نماز همان قرائت است. «نماز بخوانید»، را به صورت «قرآن تلاوت کنید»، بیان کرده است. هر مقداری برایتان ممکن است؛ یعنی خودتان را مقید نکنید که حتما ما باید دو ثلث شب را بیدار باشیم، نصف شب را بیدار باشیم یا ثلث شب را بیدار باشیم که بعد یک مقدار هم به صورت احتیاط می خواهید اضافه کنید و نتیجه این می شود که شما دیگر در شبها به خواب نمی رسید. نه، این ضرورت ندارد، هر اندازه ممکن شد، حالا یک شب سر شب خوابیده اید، برایتان ممکن است از نصف شب برخیزید عبادت کنید، بسیار خوب، عبادت کنید، یک دفعه هست که شما ساعت 3 یا 4 بعد از نیمه شب خسته و کوفته می آیید به بستر، اگر بخواهید یک ساعت بخوابید و بلند شوید چنین چیزی نمی شود. آن، آخر شب هر مقداری که برایتان ممکن شد همان مقدار شب خیزی کنید، ولی این کار را ترک نکنید. قرآن دیگر نمی گوید که نماز شب، خواندید یا نخواندید، بیدار شدید یا نشدید یکسان است، بلکه می گوید هر مقدار برایتان ممکن است این کار را انجام بدهید.

«والله یقدر اللیل و النهار»، خداست که شب و روز را اندازه گیری می کند، یک وقت شب را بزرگ می کند و روز را کوچک و یک وقت این دو را برابر می کند. این گردش ایام و لیل و نهار و خورشید و ماه و زمین همه به دست قدرت اوست. «علم ان لن تحصوه»، خدا دانسته است و می داند که شما قدرت ندارید که وقت را دقیقا اندازه گیری کنید. «فتاب علیکم»، پس خدا بر شما توبه کرده است، خدا به شما بازگشت کرده است. کلمه توبه، هم در مورد بنده به کار می رود و هم در مورد خدا: «توبوا الی الله ان الله تواب رحیم» (تحریم/آیه 8)، (حجرات/آیه 12) «به درگاه خدا توبه کنید خدا توبه پذیر مهربان است»، معنای «شما توبه کنید (یعنی بازگشت کنید)، به سوی خدا» بازگشت از معصیت و قهرا رو آوردن به طرف خدا. این، توبه بنده است. توبه خدا چیست؟ توبه خدا همانی است که بعد از توبه، بنده صورت می گیرد؛ یعنی شما به سوی خدا بازگردید، خدا هم رحمت خود را به شما بازمی گرداند و آثار سوء گناهان را از شما سلب می فرماید. اینجا هم «تاب علیکم» یعنی خدا تبعات بدی را که ممکن است چنین کاری داشته باشد برداشته است یعنی برایتان عیبی ندارد.

«فاقروا ما تیسر من القرآن» (مزمل/آیه 20)؛ «هر مقداری که برایتان ممکن است قرآن بخوانید» نمی گوید بخوابید، لزومی ندارد شب خیزی کنید؛ بلکه می گوید هر مقداری که برایتان ممکن است قرآن بخوانید. «علم ان سیکون منکم مرضی» (مزمل/آیه 20)، خدا می داند و دانسته است که در آینده از شما مریضان خواهند بود. «و آخرون یضربون فی الارض» و گروه دیگری خواهند بود که در زمین ضرب در زمین (پا به زمین)، می زنند. در زبان عربی کنایه از راه رفتن روی زمین و کنایه از مسافرت کردن است. خواهند بود از شما گروهی که مسافرت می کنند، و در حال مسافرت برنامه عادی زندگی مختل می شود، لذا شما می بینید به ما گفته اند در مسافرت حتی نماز فریضه چهار رکعتی را دو رکعت بخوانید؛ خداوند تخفیف می دهد. «و اخرون یضربون فی الارض یبتغون من فضل الله» (مزمل/آیه 20)، و گروه دیگری هستند که در زمین مسافرت می کنند و طلب می کنند از فضل الهی. می دانید که قرآن کسب و کار را مقدس و محترم و عبادت می شمارد. اسم این را گذاشته است طلب فضل الهی؛ یعنی چون شما در طلب معاش خودتان هستید، در دنبال فضل الهی هستید، از خداوند فضل و لطف و مرحمت می خواهید، روزی می خواهید و باید هم یک نفر مسلمان دنبال روزی خودش باشد. «و آخرون یقاتلون فی سبیل الله»، خدا می داند که در آینده گروههای دیگر هستند که سفرهای جنگی دارند، در حال جنگ هستند و کسانی که در حال جنگ هستند انجام این کارها در این حد که شما خود را ملتزم کرده اید مشکل است. «فاقرؤا ماتیسر منه» بار دیگر تکرار می کند: بنابراین خود را به مشقت نیندازید، هر چه ممکن است (شب خیزی کنید و نماز شب بخوانید). دو بار کلمه «فاقرؤا ماتیسر» آمده است.

یک جا می فرماید: «فاقرؤا ماتیسر من القرآن»، باز بعد از چند جمله در همین آیه می فرماید: «فاقرؤا ماتیسر منه». ظاهرا اشاره به همین مطلب است که شما از این که خداوند می فرماید: «در مورد نماز شب و شب خیزی خود را به مشقت نیندازید» استفاده نکنید که بنابراین نخواندیم هم نخواندیم؛ نه، می گوییم این وقت وسیع که مؤمنین حداقل را برای خودشان ثلث شب قرار داده بودند، ضرورت ندارد ولی نه اینکه هیچ نخوابند، هر مقدار که برایتان ممکن است بیدار شوید و بپاخیزید و این عمل بسیار نیک را انجام بدهید. «فاقرؤا ماتیسر منه» هر مقداری که ممکن است از قرآن بخوانید. عرض کردیم که بعضی از مفسرین می گویند مقصود از «فاقرؤا ما تیسر من القرآن» این است که هر مقدار نماز می توانید بخوانید بخوانید، چون از اجزای عمده نماز قرائت است. بعضی دیگر از مفسرین گفته اند که چنین نیست، چون خود نماز خواندن در سحر جزء عبادات و جزء سنتهاست (بلکه مقصود، قرآن خواندن مستقل از نماز شب است).

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:04:00 ب.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم