در مورد زیارت ناحیه مقدسه
زیارت ناحیه مقدسه، یکى از زیارات مشهور امام حسین(ع) است.
این زیارت در روز عاشورا و غیر آن خوانده مىشود و به اصطلاح، از زیارات مطلقه است.
این زیارات، آموزههایى از عشق، معرفت، سوز، حماسه و توسل زائر به شمار مىرود که در عین مرثیه بودنش مسؤلیت آفرین و حرکتساز است.
این زیارت، از امامزمان(عجل الله تعالی فرجه) صادر شده است و صحنه کربلا و حادثه بزرگ عاشورا را به زیباترین وجه در مقابل چشمان اشکبار و قلب داغدار شخص زائر مجسم مىنماید و او را در متن واقعه عاشورا قرار مىدهد؛ و آن گاه که سراسر وجود انسان را سرشار از عشق و معرفت کرد، جانش را با تولّى و تبرى مأنوس مىسازد و سلام بر حسین و یارانش، و بیزارى از یزید و یزیدیان تاریخ را ورد قلب و زبانش مىنماید…
این زیارت با سلام بر پیامبران الهى و اولیاى دین، ائمه اطهار(ع) آغاز مىشود سپس، با سلام بر امامحسین(ع) و یاران با وفایش ادامه مىیابد. پس از آن، به شرح کامل اوصاف و کردار امام حسین(ع) پیش از قیام، زمینههاى قیام حضرت، شرح شهادت و مصایب آن حضرت، و عزادار شدن تمام عالم و موجودات زمینى و آسمانى مىپردازد. در پایان، با توسل به ساحت قدس ائمه اطهار و دعا در پیشگاه خداوند متعال، پایان مىپذیرد.
مصادر زیارت ناحیه مقدسه:این زیارت مسلما از سوى امام معصوم(ع) صادر گردیده، و در کتب متقدمان و علماى شیعه از زمانهاى دور تاکنون، ثبت و ضبط شده است. نخستین کسى که از این زیارت در کتاب خویش نام برده، شیخ مفید (م.۴۱۳ق.) است که آن را در کتاب مزار خویش جزء اعمال روز عاشورا ثبت کرده است. اکنون، این کتاب در دست نیست؛ ولى علامه مجلسى مىنویسد:قال الشیخ المفید ـ قدس الله روحه ـ فى کتاب المزار ماهذا الفظه: زیارة أخرى فى یوم عاشورا بروایة اخرى، إذا أردت زیارته بها فى هذا الیوم فقف علیه (ع) و قل: السلام على صفوةاللّه…1 پس از مفید، شاگردش سیدمرتضى علمالهدى (م.۴۳۶ ق.)، از آن در کتاب مصباح الزائر خویش ـ یا المصباح۲ یاد کرد. این کتاب هم، اکنون موجود نیست و تنها نشانهاى که از آن در دست داریم، عبارات سیدبن طاووس در مصباح الزائر است، که مىنویسد:زیارة ثانیة بألفاظ شافیة یزاربها الحسین ـ صلواتاللّهعلیه ـ زاربها المرتضى علم الهدى ـ رضوان الله علیه ـ قال: فإذا أردت الخروج فقل: أللّهمّ إلیک توجهت…. ثم تدخل القبة الشریفة و تقف على القبر الشریف و قل: السلام على آدم صفوة الله…۳ علامه مجلسى هم در نقل این زیارت، به کتاب سید مرتضى(ره) اشاره کرده است.۴سومین کس، ابنالمشهدى (م. ۵۹۵ ق.)، شاگرد شاذان بن جبریلقمى، عبدالله بن جعفر دوریستى و ورام بن ابىفراس، و استاد ابننماحلّى و فخاربن معد حائرى است. ابن المشهدى درباره زیارت ناحیه در کتاب المزار الکبیر، مىنویسد:زیارة أخرى فى یوم عاشورا لأبى عبدالله الحسین ممّا خرج من الناحیة إلى أحد الأبواب. قال: تقف علیه و تقول: السلام على آدم صفوةالله…۵/چهارمین عالم شیعه که به نقل آن پرداخته، سیدبن طاووس، رضى الدین علىبن موسىبن طاووس حسنى بغدادى (م.۶۶۴ ق.)، است که این زیارت را در مصباحالزائر نقل کرد۶ و پس از این دو کتاب بود که زیارت ناحیه در کتابهاى حدیثى و مزار متأخران نقل گردید، و ترجمهها و شرحهاى متعدد بر آن نگاشته شد. دراین باره، مىتوان به کتابهاى ذیل اشاره کرد:۱/ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۱۷ و تحفة الزائر، ص۳۳۳، زیارت چهارم امام حسین(ع)؛۲/ محدث نورى، مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۳۳۵؛۳/ شیخ ابراهیم بن محسن کاشانى، الصحیفة المهدیه، ص۲۰۳؛۴/ محدث قمى، نفس المهموم، ص۲۳۳ و ترجمه کمرهاى، ص۱۰۴؛۵/ میلانى، قادتنا کیف نعرفهم، ج۶، ص۱۱۵؛۶/ گروه نویسندگان (زیر نظر آیت الله بروجردى)، جامع أحادیث الشیعه، ج۱۵، ص۴۰۵؛۷/ سید محمود، دهسرخى، رمزالمصیبة، ج۳، ص۱۰/پس، این زیارت، سابقهاى هزار ساله دارد، و در کتابها و گفتارهاى عالمان شیعه مشهور بوده است.
صدور زیارت ناحیه: اصل صدور زیارت ناحیه از سوى امام معصوم(ع)، در کتب قدما پذیرفته شده بود. علماى بزرگ شیعه آن را به عنوان یک زیارت مأثور و حدیث مشهور، در کتابهاى خویش ذکر کردهاند. شیخ مفید (م.۴۱۳ق.) در مزار خود، مىنویسد:زیارة أخرى فى یوم عاشورا بروایة اخرى.از این جمله معلوم مىشود که این روایت، مروى بوده و از جمله احادیث صادره از معصوم به شمار مىرفته است۷/سید مرتضى (م.۴۳۶ ق.) به هنگام زیارت امام حسین(ع)، نخست این زیارت را مىخواند و سپس زیارت دیگر را قرائت مىکرد. سیدبن طاووس در مصباح الزائر مىنویسد:زاربها المرتضى علم الهدى ـ رضوان الله علیه.۸و هم، در نسخه خطى کتاب المزار ـ از نویسندهاى کهن و نامعلوم، که نسخه آن به شماره ۴۲۶ در کتابخانه آیت الله مرعشى قم موجود است ـ نوشته شده است:زیارة أخرى تختص بالحسین ـ صلوات الله علیه ـ و هى مرویة بأسانید مختلفة و هى أوّل زیارة زاربها المرتضى علم الهدى ـ رضوان الله علیه.۹و معلوم است که تا زیارتى مروى از امام معصوم (ع) نبوده باشد، فقیهى بزرگ و عالمى سترگ مانند سید مرتضى، آن را بر زیارات دیگر ـ مانند زیارت عاشورا ـ مقدم نمىداشته و نمىخوانده است.۱۰ابن المشهدى (م.۵۹۵ق.) هم صریحا مىنویسد:زیارة أخرى فى یوم عاشورا لأبىعبدالله الحسین ممّا خرج من الناحیة إلى أحد الابواب۱۱/از این جمله، به صراحت روشن مىشود که زیارت ناحیه، از سوى امام زمان(ع) صادر گردیده و به یکى از نواب خاصه و ابواب اربعه داده شده است. پس از آن، از طریق راویان بعدى به دست شیخ مفید رسیده و از ایشان به سید مرتضى و راویان پس از وى، منتقل شده است. از همین رو، اسناد این زیارت به امام زمان(ع) در کتب متأخران، بدون هیچ شک و شبههاى بوده است.شیخ ابراهیم بن محسن کاشانى هم در الصحیفة المهدیة مىنویسد:زیارة صدرت من الناحیة المقدسة إلى أحد النواب الأربعة.۱۲محدث قمى در نفس المهموم مىنویسد:فکان کما وصفه ابنه الإمام المهدى.۱۳آیت الله سیدمحمد هادى میلانى هم مىنویسد:ونجد فى زیارة الإم المهدى ـ صلوات الله و سلامه علیه ـ وصفا دقیقا لما جرى على جده الحسین (ع).۱۴در کتاب حماسه حسینى استاد شهید مرتضى مطهرى هم بخشهایى از این زیارت نقل شده است.۱۵
اسناد زیارت ناحیهاین زیارت سند دارد؛ به طورى که با اسناد محکم، به شیخ مفید، سیدمرتضى و ابن المشهدى مىرسد. احتمالاً با سند در کتاب مزار شیخ مفید و مصباح سیدمرتضى روایت شده، اما با فقدان این دو کتاب، و حذف اسناد زیارات در مزار ابن المشهدى ـ به دلیل اختصار ـ سند این زیارت هم مفقود شده است. خود ابنمشهدى در آغاز کتابش، تصریح مىکند که این زیارات با سند متصل به من رسیده است. او مىنویسد:فإنّى قد جمعت فى کتابى هذا من فنون الزیارات…. ممّا اتصلت به من ثقات الرواة إلى السادات.۱۶اما ابنالمشهدى براى اختصار کتابش و اطمینانى که به صدور زیارات از معصوم داشت، آنها را حذف کرد. علامه مجلسى پس از نقل عبارت ابن مشهدى، مىنویسد:فظهر أنّ هذه الزیارة منقولة مرویة.۱۷در نسخه کتاب المزار ـ که به شماره ۴۶۲ در کتابخانه آیتالله مرعشى موجود است (ورق ۱۴۶) ـ درباره این زیارت چنین آمده است:«و هى مرویة بأسانید مختلفة».در مستدرکالوسائل نیز این عبارت بدون واژه «مختلفه» آمده است۱۸/ شیخ مفید هم در کتاب مزار و در وصف این زیارت، چنین نگاشت:زیارة أخرى فى یوم عاشوراء بدرایة أخرى.۱۹مسلّم است تا این زیارت داراى سند عالى و استوار نباشد، شیخ مفید و سیدمرتضى آن را در کتابشان نمىآوردند، و سید مرتضى آن را بر زیارات دیگر ـ مانند زیارت عاشورا، که داراى سندى محکم و متعدد است ـ مقدم نمىداشت و نمىخواند.پس، زیارت ناحیه داراى سند صحیح و معتبر است، که از امام زمان(ع) صادر شده و از طریق یکى از نایبان خاص آن حضرت، به راویان اخبار، از آنان به شیخ مفید، سپس به ابن المشهدى و از او به سیدبن طاووس، علامه مجلسى و دیگران رسیده است.
زیارت ناحیه ثانیه (رجبیه):یکى دیگر از زیارات ناحیه، زیارتى است که سیدبن طاووس در اقبال، ضمن اعمال روز عاشورا به سند خویش روایت کرد. این زیارت مشتمل بر نام شهیدان کربلاست، و با جمله: «السلام على اول قتیل من نسل خیر سلیل» آغاز مىشود۲۰ نیز، پیش از سیدبن طاووس این زیارت در مزار شیخ مفید۲۱ و مزار کبیر ابنالمشهدى۲۲ آمده است. این زیارت با اضافاتى، شامل زیارت امام حسین(ع). علىاکبر(ع) و دیگر شهدا ـ بدون ذکر نام یکایک آنان ـ، بنابر نقل شیخ مفید و سیدبن طاووس، در اعمال اول ماه رجب و شب نیمه شعبان هم تکرار شده و معروف به «زیارت رجبیه» است۲۳/ سیدبن طاووس در پایان نقل این زیارت مىفرماید:قد تقدم عدد الشهداء فى زیارت عاشورا بروایة تخالف ماسطرناه فى هذا المکان، و یختلف فى أسمائهم ایضا و فى الزیادة و النقصان، و ینبغى أن تعرف ـ أیدک الله بتقواه ـ إننّا تبعنا فى ذلک ما رأیناه او رویناه، و نقلنا فى کل موضع کما وجدناه».سند زیارت ناحیه ثانیهسید ـ و هم ابن المشهدى در مزار خود ـ به سند متصل خویش از جدّش، شیخ طوسى، از ابو عبدالله محمدبن احمدبن عیاش، از ابومنصور بن عدالمنعمبن نعمان بغدادى نقل مىکند که در سال ۲۵۲ق، از ناحیه مقدسه به دست شیخ محمد بن غالب اصفهانى، این زیارت خارج شد. متن عبارت، چنین است:خرج من الناحیة سنة اثنتین و خمسین و مأتین على ید الشیخ محمد بن غالب الإصفهانى.با اینکهسند این زیارت در کمال اتقان و اعتبار است، اما پرسشهاى چندى مطرح مىشود:۱/ کلمه ناحیه، اشاره به کدام امام دارد؟۲/ آیا این سال، صحیح است؟محققان از علما درباره این جمله، چند احتمال دادهاند:۱/ علامه مجلسى مىفرماید:و اعلم أنّ فى تاریخ الخبر إشکالا لتقدمها على ولادة القائم (ع) بأربع سنین. لعلّها کانت اثنتین و ستین و مأتین و یحتمل أن یکون خروجه عن ابى محمد العسکرى(ع).۲۴۲/ ملا عبدالله بن نورالله بحرانى مىنویسد:هکذا فى جمیع النسخ إلاّ أنّ هذا التاریخ لا یناسب ولادة و غیبة الإمام المهدى(ع) بفصل عدة سنوات فیحتمل تصحیف الرقم، أو أنّها وردت عن الإمام العسکرى(ع).۲۵۳/ حاج میرزا ابوالفضل تهرانى مىنویسد:و ظاهرا، مراد به ناحیه، حضرت امام حسن عسکرى است؛ چنانچه در کثیرى از اخبار، این اطلاق شایع است، چه این تاریخ سابق بر ولادت امام زمان است.۲۶۴/ حاج فرهاد میرزا معتمدالدوله مىنویسد:گویند: تاریخ خبر خالى از اشکال نیست، چون ولادت با سعادت امام زمان در سال ۲۵۶ است و خروج این زیارت، چهار سال قبل از میلاد است، و احتمال دارد که از امام عسکرى باشد و نساخ اشتباه کرده باشند.۲۷۵/ محمد ابراهیم آیتى مىگوید:در زیارت ناحیه مقدسه که در اقبال سیدبن طاووس نقل شده، نام هفتاد و دو نفر از شهدا ذکر شده است. و این زیارت، که تاریخ صدور آن از ناحیه مقدسه سامراء، سال ۲۵۲ق. مىباشد، باید از ناحیهمقدسه امام حسن عسکرى(ع) شرف صدور یافته باشد، نه از ناحیه مقدسه امام زمان(ع). چه در این تاریخ؛ یعنى سال ۲۵۲ق، هنوز امام زمان تولد نیافته بود، و هشت سال دیگر؛ یعنى تا سال ۲۶۰ق. پدرش امام یازدهم(ع) زنده بود.۲۸بنابراین، اگر سال ۲۵۲ را صحیح بدانیم و احتمال تصحیف ـ که در متون خطى قدیم بسیار است و اشباه و نظایر فراوان دارد ـ ندهیم، مراد از ناحیه، امام عسکرى(ع) است. اما اگر این سال را نادرست بدانیم و مانند علامه مجلسى و ملا عبدالله بحرانى، احتمال تصحیف بدهیم و صحیح آن را «ستین» بدانیم، مراد از ناحیه، ناحیه مقدسه امام زمان (ع) خواهد بود.اما در زیارت رجبیه ـ که در بخشى از آن با زیارت ناحیه، شباهت به چشم مىخورد ـ، احتمال فراوان است که زیارت جداگانه و مروى از یکى از امامان (ع) بوده باشدکه با توجه به فقدان اصل مزار شیخ مفید و عدم سند، نمىتوانیم به گوینده آن پى ببریم.
………………………………………………………………..
پىنوشت ها:برگرفته از: مجله مسجد، ش۶۶/۱ .محمدباقرمجلسى، بحارالانوار، ج ۹۸، ۳۱۷/۲ .ر.ک:سیدمحمد امین، اعیان الشیعه، ج ۸، ۲۱۹/۳ .ابنطاووس، مصباح الزائر، ۲۲۱/۴ .بحارالانوار، ج۹۸، ۳۲۸/۵ .ابن المشهدى، المزار الکبیر، ۴۹۶ ـ ۵۱۹/۶ .ابن طاووس، مصباح الزائر، ۱۹۲/۷ .بحارالانوار، ج ۹۸، ۳۱۷، ح ۸؛ میرزاحسین نورى، مستدرک الوسائل، ج۱۰، ۳۳۵، ح ۱۶؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۵، ۴۰۵، ح ۱۶ و ۱۷/۸ .ابن طاووس، مصباح الزائر، ۲۲۱/۹ .نامعلوم، المزار، ورق ۱۴۶/۱۰/ر.ک: مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ۳۳۵، ح ۱۷/۱۱/ابن المشهدى، المزار الکبیر، ۴۹۶/۱۲/ر.ک: کاشانى، الصحیفة المهدیة، ۲۰۳/۱۳/شیخعباس قمى، نفس المهموم، ۲۳۳/۱۴/میلانى، قادتنا کیف نعرفهم، ج ۶، ۱۱۵/۱۵/مرتضى مطهرى، حماسه حسین، ح۱، ۱۹۱/۱۶/المزار الکبیر، ۲۷/۱۷/بحارالانوار، ج ۹۸، ۳۲۸/۱۸/مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ۳۳۵، ح۱۷/۱۹/بحارالانوار، ج۹۸، ص۳۱۷، ح۸/۲۰/بحارالانوار، ج ۹۸، ۲۶۹ـ۲۷۴/۲۱/همان، ج۹۸، ۲۷۴/۲۲/المزار الکبیر، ۱۶۲ ـ ۱۶۴/۲۳/بحارالانوار، ج۹۸، ۳۳۶ـ۳۴۱/۲۴/همان.۲۵/بحرانى، عوالم العلوم، ج ۶۳ (مخطوط)، ص۷۸۷، تحت عنوان: الأخبار، الائمة، القائم اوابیه.۲۶/تهرانى، شفاءالصدور، ج ۱، ۲۴۳/۲۷/معتمدالدوله، قمقام زخار، ۶۷۷/ ۲۸/آیتى، بررسى تاریخ عاشورا، ۱۲۳/
متن کامل زیارت ناحیه مقدسه
أَلسَّلامُ عَلى ادَمَ صِفْوَةِ اللهِ مِنْ خَلیقَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى شَیْث وَلِىِّ اللهِ وَ خِیَرَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى إِدْریسَ الْقــآئِمِ للهِِ بِحُـجَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى نُوح الْمُجابِ فی دَعْوَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى هُود الْمَمْدُودِ مِنَ اللهِ بِمَعُونَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى صالِـح الَّذی تَـوَّجَهُ اللهُ بِکَرامَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى إِبْراهیمَ الَّذی حَباهُ اللهُ بِخُلَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى إِسْمعیلَ الَّذی فَداهُ اللهُ بِذِبْــح عَظیم مِنْ جَنَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى إِسْحقَ الَّذی جَعَلَ اللهُ النُّبُوَّةَ فی ذُرِّیَّتِهِ ، أَلسَّـلامُ عَلى یَعْقُوبَ الَّذی رَدَّ اللهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ بِرَحْمَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى یُوسُفَ الَّذی نَجّاهُ اللهُ مِنَ الْجُبِّ بِعَظَمَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى مُوسَى الَّذی فَلَقَ اللهُ الْبَحْرَ لَهُ بِقُدْرَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى هارُونَ الَّذی خَصَّهُ اللهُ بِنُبُـوَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى شُعَیْب الَّذی نَصَرَهُ اللهُ عَلى اُمَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى داوُدَ الَّذی تابَ اللهُ عَلَیْهِ مِنْ خَطیـئَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى سُلَیْمانَ الَّذی ذَلَّتْ لَهُ الْجِنُّ بِعِزَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى أَیُّوبَ الَّذی شَفاهُ اللهُ مِنْ عِلَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى یُونُسَ الَّذی أَنْـجَـزَ اللهُ لَهُ مَضْـمُونَ عِدَتِهِ، أَلسَّلامُ عَـلى عُزَیْر الَّذی أَحْیاهُ اللهُ بَعْدَ میتَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى زَکَرِیـَّا الصّـابِرِ فی مِحْنَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى یَحْیَى الَّذی أَزْلَفَهُ اللهُ بِشَهادَتِهِ ،
سلام بر آدم یارِ مخلص خدا از بینِ آفریدگانش ، درود بر شیث ولىّ خدا و بهترینِ بندگانش ، سلام بر ادریس که براى خدا حجّتِ او را بپا داشت ، درود بـر نـوح که دعـایش قرینِ اجابـت بود ، سـلام بر هـود که کمـک و یارىِ خـدا مَـدَدِ او بود ، درود بر صـالح که خـداوند تاج کـرامت بر سـرش نهاد ، سـلام بر ابراهـیم که خـدا مقـامِ خُلّـت و رفاقـت رابه او عـطا نمود ، درود بـر اسمـاعیل کـه خـداوند ذبـحى عظـیم از بهشت را فـداىِ او نمود ، سـلام بر اسحـاق که خـداوند پیامبرى را در نسـل او قـرار داد ، درود بر یعـقوب که خـداوند به رحـمت خود بینـائىِ چشـمش را به او بازگـرداند ، سلام بر یوسـف که خـداوند به عظـمتِ خود او را از قعـر چاه رهائى بخشید ، درود بر موسـى که خـداوند به قدرتِ خود دریا را برایـش شـکافت ، سلام بر هـارون که خـداوند پیامبـرى خود را به وى اختـصاص داد ، درود بر شعـیب که خدا او را بر اُمّـتش پیـروز نمود ، سلام بر داوود که خداوند از لغزش او درگذشت ، درود بر سلیمان که بخاطر شوکتش جنّ به فرمان او درآمد ، سلام بر ایّوب که خداوند او را از بیماریش شفا بخشید ، درود بر یونس که خداوند به وعده خود برایش وفا نمود ، سلام بر عُزَیر که خداوند او را پس از مرگش به حیات بازگردانید ، درود بر زکریّا که در رنج و بَلا شکیبا بود ، سلام بر یحیى که خداوند به سبب شهادت مقام و منزلتِ او را بالا برد ،
أَلسَّلامُ عَلى عیسى رُوحِ اللهِ وَ کَلِمَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّد حَبیبِ اللهِ وَ صِفْوَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى أَمیرِالْمُؤْمِنینَ عَلِىِّ بْنِ أَبی طالِب الْمَخْصُوصِ بِاُخُوَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ ابْنَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى أَبی مُحَمَّد الْحَسَنِ وَصِىِّ أَبیهِ وَ خَلیفَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الَّذی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ أَطاعَ اللهَ فی سِـرِّهِ وَ عَلانِـیَـتِـهِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ فی تُرْبَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاِْ جابَـةُ تَحْتَ قُـبَّـتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاَْ ئِـمَّـةُ مِنْ ذُرِّیَّـتِـهِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خاتَِمِ الاَْ نْبِیآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سَیِّدِ الاَْوْصِیآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خَدیجَةَ الْکُبْرى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّةِ الْـمَـأْوى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ زَمْـزَمَ وَ الصَّـفا، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوکِ الْخِبآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْکِسْآءِ، أَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى قَتیلِ الاَْدْعِیآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَةُ السَّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّیَّتُهُ الاَْزْکِیآءُ ، أَلسَّلامُ عَلى یَعْسُوبِ الدّینِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنازِلِ الْبَراهینِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْئِمَّةِ السّاداتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْجُسُومِ الشّاحِباتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ، أَلسَّلامُ عَلى حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ،
درود بر عیسى روح خدا و کلمه او ، سلام بر محمّد محبوبِ خدا و یار مخلص او ، درود بر فرمانرواى مؤمنان على بن ابیطالب ، که برادرىِ رسول خدا به وى اختصاص یافت ، سلام بر فاطمه زهراء دختر رسول الله ، درود بر حسن بن على وصىّ و جانشین پدرش ، سلام بر حسین که جانش را تقدیم نمود ، سلام بر آن کسى که در نهان و آشکار خدا را اطاعت نمود ، سلام بر آن کسى که خداوند شفا را در خاکِ قبرِ او قرار داد ، سلام بر آن کسى که (محلِّ) اجابتِ دعا در زیرِ بارگاه اوست ، سلام بر آن کسى که امامان از نسل اویند ، سلام بر فرزندِ خاتم پیامبران ، سلام بر فرزند سرور جانشینان ، سلام بر فرزند فاطمه زهراء ، سلام بر فرزند خدیجه کبرى ، سلام بر فرزند سدرة المنتهى ، سلام بر فرزند جنّة المأوى ، سلام بر فرزند زمزم و صفا ، سلام بر آن آغشته به خون ، سلام بر آنکه (حُرمَتِ) خیمه گاهش دریده شد ، سلام بر پنجمینِ اصحابِ کساء ، سلام بر غریبِ غریبان، سلام بر شهیدِ شهیدان ، سلام بر مقتولِ دشمنان ، سلام بر ساکنِ کربلاء ، سلام بر آن کسى که فرشتگانِ آسمان بر او گریستند ، سلام بر آن کسى که خاندانش پاک و مطهّرند ، سلام بر پیشواى دین ، سلام بر آن جایگاههاى براهین و حُجَجِ الهى ، درود بر آن پیشوایانِ سَروَر، سلام بر آن گریبان هاى چـاک شده، سلام بر آن لب هاى خشکیده، سـلام بر آن جان هاى مُستأصل و ناچار ، سـلام بر آن ارواحِ (از کالبد) خارج شده ، سلام بر آن جسـدهاى عـریان و برهـنه ، سـلام بر آن بدن هاى لاغر و نحیف ، سلام بر آن خون هاى جارى ، سلام بر آن اعضاىِ قطعه قطعه شده ، سلام بر آن سرهاىِ بالا رفته (بر نیزه ها)، سلام برآن بانوانِ بیرون آمده (از خیمه ها)، سلام بر حجّتِ پروردگارِجهانیان،
أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى ابآئِک َ الطّاهِرینَ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى أَبْنآئِکَ الْمُسْتَشْهَدینَ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى ذُرِّیَّتـِک َ النّـاصِرینَ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلَى الْمَلآئِکَةِ الْمُضاجِعینَ، أَلسَّلامُ عَلَى الْقَتیلِ الْمَظْلُومِ، أَلسَّلامُ عَلى أَخیهِ الْمَسْمُومِ ، أَلسَّلامُ عَلى عَلِىّ الْکَبیرِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّضیـعِ الصَّغیرِ، أَلسَّلامُ عَـلَى الاَْبْدانِ السَّلیبَةِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَةِ الْقَریبَةِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلینَ فِى الْفَلَواتِ، أَلسَّلامُ عَلَى النّازِحینَ عَنِ الاَْوْطانِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان ، أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاَْبْدانِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر، أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ التُّرْبَةِ الزّاکِیَةِ، أَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْقُبَّةِ السّامِیَةِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ طَهَّرَهُ الْجَلیلُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ افْتَـخَرَ بِهِ جَبْرَئیلُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِی الْمَهْدِ میکآئیلُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ نُکِثَتْ ذِمَّـتُهُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِکَتْ حُرْمَتُهُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ اُریقَ بِالظُّـلْمِ دَمُهُ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَـرَّعِ بِکَأْساتِ الرِّماحِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُضامِ الْمُسْتَباحِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَرى، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامی بِلا مُعین، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسامِ الْعارِیَةِ فِى الْفَلَواتِ، تَنْـهَِشُهَا الذِّئابُ الْعادِیاتُ، وَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهَا السِّباعُ الضّـارِیاتُ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ یا مَوْلاىَ وَ عَلَى الْمَلآ ئِکَةِ الْمُرَفْرِفینَ حَوْلَ قُبَّتِک َ ، الْحافّینَ بِتُرْبَتِک َ،
سلام برتو ( اى حسین بن على ) و بر پدرانِ پاک و طاهِـرَت ، سلام برتو و بر فرزندانِ شهیدت، سلام بر تو و بر خاندانِ یارى دهنده ات (به دین الهى) ، سلام بر تو و بر فرشتگانِ مُلازمِ آرامگاهت، سلام بر آن کشته مظلوم ، سلام بر برادرِ مسمومش ، سلام بر على اکبر ، سلام بر آن شیر خوارِ کوچـک ، سلام بر آن بدن هاى برهـنه شده ، سلام بر آن خانواده اى که نزدیک ( و همراه سَروَرشان ) بودند ، سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابان ها ، سلام بر آن دور افتادگان از وطن ها ، سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون کفن ، سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن ، سلام بر آن حسابگر (اعمالِ خویش براى خدا) و شکیب ا، سلام بر آن مظلومِ بى یاور ، سلام بر آن جاى گرفته در خاکِ پاک ، سلام بر صاحـبِ آن بارگـاهِ عالى رتبه ، سلام بر آن کسى که ربّ جلیل او را پاک و مطهّر گردانید ، سلام بر آن کسى که جبرئیل به او مباهات مى نمود ، سلام بر آن کسى که میکائیل در گهواره با او تکلّم مى نمود ، سلام بر آن کسى که عهد و پیمانش شکسته شد ، سلام بر آن کسى که پرده حُرمَتش دریده شد ، سلام برآن کسى که خونش به ظلم ریخته شد ، سلام برآنکه با خونِ زخم هایش شست و شو داده شد ، سلام بر آنکه از جام هاى نیزه ها جرعه نوشید ، سلام بر آن مظلومى که خونش مباح گردید ، سلام بر آنکه در ملأ عام سرش بریده شد ، سلام بر آنکه اهل قریه ها دفنش نمودند ، سلام بر آنکه شاهرَگش بریده شد ، سلام بر آن مدافعِ بى یاور ، سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده ، سلام بر آن گونه خاک آلوده ، سلام بر آن بدنِ برهنه ، سلام بر آن دندانِ چوب خورده ، سلام برآن سرِ بالاى نیزه رفته ، سلام بر آن بدن هاى برهنه و عریانى که در بیابان ها(ىِ کربلاء) گُرگ هاى تجاوزگر به آن دندان مى آلودند ، و درندگان خونخوار بر گِردِ آن مى گشتند ، سلام برتو اى مولاى من و برفرشتـگانى که بر گِـردِ بارگاه تو پَر مى کِشند ، و اطرافِ تُربتـت اجتماع کرده اند ،
الطّـآئِفینَ بِعَرْصَتِک َ ، الْوارِدینَ لِزِیارَتِک َ ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ فَإِنّی قَصَدْتُ إِلَیْک َ ، وَ رَجَوْتُ الْفَوْزَ لَدَیْک َ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ سَلامَ الْعارِفِ بِحُرْمَتِک َ ، الْمُخْلِصِ فی وَِلایَـتِک َ، الْمُتَقَرِّبِ إِلَى اللهِ بِمَحَبَّـتِک َ ، الْبَرىءِ مِنْ أَعْدآئِـک َ ، سَلامَ مَنْ قَلْبُهُ بِمُصابِک َ مَقْرُوحٌ ، وَ دَمْعُهُ عِنْدَ ذِکْرِک َ مَسْفُوحٌ ، سَلامَ الْمَفْجُوعِ الْحَزینِ ، الْوالِهِ الْمُسْتَکینِ ، سَلامَ مَنْ لَوْ کانَ مَعَکَ بِالطُّفُوفِ ، لَوَقاک َ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّیُوفِ ، وَ بَذَلَ حُشاشَتَهُ دُونَکَ لِلْحُتُوفِ ، وَ جاهَدَ بَیْنَ یَدَیْک َ ، وَ نَصَرَک َ عَلى مَنْ بَغى عَلَیْک َ ، وَ فَداک َ بِرُوحِهِ وَ جَسَدِهِ وَ مالِهِ وَ وَلَدِهِ ، وَ رُوحُهُ لِرُوحِک َ فِدآءٌ ، وَ أَهْلُهُ لاَِهْلِک َ وِقآءٌ ، فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ ، وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ ، وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَک َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَک َ الْعَداوَةَ مُناصِباً ، فَلاََ نْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً ، وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً ، حَسْرَةً عَلَیْک َ ، وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاک َ وَ تَلَهُّفاً ، حَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ ، وَ غُصَّةِ الاِکْتِیابِ ، أَشْهَدُ أَ نَّک َ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلوةَ ، وَ اتَیْتَ الزَّکوةَ ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْعُدْوانِ، وَ أَطَعْتَ اللهَ وَ ما عَصَیْتَهُ، وَ تَمَسَّکْتَ بِهِ وَ بِحَبْلِهِ فَأَرْضَیْتَهُ، وَ خَشیتَهُ وَ راقَبْتَهُ وَ اسْتَجَبْتَهُ ، وَ سَنَنْتَ السُّنَنَ ، وَ أَطْفَأْتَ الْفِتَنَ ، وَ دَعَوْتَ إِلَى الرَّشادِ ، وَ أَوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدادِ ، وَ جاهَدْتَ فِى اللهِ حَقَّ الْجِهادِ ، وَ کُنْتَ للهِِ طآئِعاً ، وَ لِجَدِّک َ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ تابِعاً ، وَ لِقَوْلِ أَبـیک َ سامِعاً ، وَ إِلى وَصِیَّةِ أَخیک َ مُسارِعاً ، وَ لِعِمادِ الدّینِ رافِعاً ، وَ لِلطُّغْیانِ قامِعاً ، وَ لِلطُّغاةِ مُقـارِعاً ، وَ لِلاُْ مَّةِ ناصِحاً ، وَ فی غَمَراتِ الْمَوْتِ سابِحاً ، وَ لِلْفُسّاقِ مُکافِحاً ، وَ بِحُجَجِ اللهِ قآئِماً ، وَ لِـلاِْسْلامِ وَ الْمُسْلِمینَ راحِماً ،
و در آستانِ تو طواف مى کنند ، و براى زیارت تو وارد مى شوند ، سلام برتو من به سوى تو رو آورده ام ، و به رستگارى درپیشگاه تو امید بسته ام ، سلام بر تو سلامِ آن کسى که به حُرمتِ تو آشناست ، و در ولایت و دوستىِ تو مُخلص و بى ریا است ، و به سببِ محبّت و ولاى تو به خدا تقرّب جسته ، و از دشمنانت بیزار است ، سلام کسیکه قلبش از مصیبت تو جریحه دار ، و اشکش به هنگام یاد تو جارى است ، سلام کسیکه دردناک و غمگین و شیفته و فروتن است ، سلام کسیکه اگر با تو در کربلاء مى بود ، با جانش ( دربرابرِ ) تیزىِ شمشیرها از تو محافظت مى نمود ، و نیمه جانش را به خاطر تو بدست مرگ مى سپرد ، و در رکاب تو جهاد میکرد ، و تو را بر علیه ستمکاران یارى داده ،جان و تن و مال و فرزندش را فداى تو مى نمود ، و جانش فداى جان تو ، وخانواده اش سپر بلاىِ اهل بیت تو مى بود ، اگر چه زمانه مرا به تأخیر انداخت ، و مُقدَّرات الهى مرا از یارىِ تو بازداشت ، و نبودم تا با آنانکه با تو جنگیدند بجنگم ، و با کسانیکه با تو اظهار دشمنى کردند خصومت نمایم ، (درعوض) صبح و شام بر تو مویِه میکنم ، و به جاى اشک براى تو خون گریه میکنم، از روى حسرت و تأسّف وافسوس بر مصیبت هائى که بر تو وارد شد ، تاجائى که از فرط اندوهِ مصیبت ، و غم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم ، گواهى میدهم که تو نماز را بپا داشتى ، و زکات دادى، و امر به معروف کردى ، و از منکر و عداوت نَهى نمودى ، و اطاعتِ خدا کردى و نافرمانى وى ننمودى ، وبه خدا و ریسمان او چنگ زدى تا وى را راضى نمودى ، و از وى در خوف و خشیَت بوده نظاره گر ِاو بودى ، و او را اجابت نمودى ، وسنّتهاى نیکو بوجود آوردى ، و آتشهاى فتنه را خاموش نمودى ، و دعوت به هدایت و استقامت کردى ، و راههاى صواب و حقّ را روشن و واضح گرداندى ، و در راه خدا بحقّ جهاد نمودى ، و فرمانبردار ِخداوند ، و پیرو جدّت محمّد بن عبدالله بودى ، و شنواى کلام پدرت على بودى ، و پیشى گیرنده به ( انجامِ ) سفارش برادرت امام حسن بودى ، و رفعت دهنده پایه شرافتِ دین ، و خوار وسرکوب کننده طغیان ، و کوبنده سرکشان ، وخیرخواه و نصیحت گرِاُمّت بودى ، در هنگامى که در شدائدِ مرگ دست و پا میزدى ، و مبارزه کننده با فاسقان بودى، و قیام کننده باحُجَج و براهین الهى ، و ترحُّم کننده بر اسلام و مسلمین بودى ،
وَ لِلْحَقِّ ناصِراً ، وَ عِنْدَ الْبَلآءِ صابِراً ، وَ لِلدّینِ کالِئاً ، وَ عَنْ حَوْزَتِهِ مُرامِیاً ، تَحُوطُ الْهُدى وَ تَنْصُرُهُ ، وَ تَبْسُطُ الْعَدْلَ وَ تَنْشُرُهُ ، وَ تَنْصُرُ الدّینَ وَ تُظْهِرُهُ ، وَ تَکُفُّ الْعابِثَ وَ تَزْجُرُهُ ، وَ تَأْخُذُ لِلدَّنِىِّ مِنَ الشَّریفِ ، وَ تُساوی فِى الْحُکْمِ بَیْنَ الْقَوِىِّ وَ الضَّعیفِ ، کُنْتَ رَبیعَ الاَْیْتامِ ، وَ عِصْمَةَ الاَْ نامِ ، وَ عِزَّ الاِْسْلامِ ، وَ مَعْدِنَ الاَْحْکامِ ، وَ حَلیفَ الاِْنْعامِ ، سالِکاً طَرآئِقَ جَدِّک َ وَ أَبیک َ، مُشْبِهاً فِى الْوَصِیَّةِ لاَِخیـک َ ، وَفِىَّ الذِّمَـمِ ، رَضِىَّ الشِّیَمِ ، ظاهِرَ الْکَرَمِ ، مُتَهَجِّداً فِى الظُّلَمِ ، قَویمَ الطَّرآئِقِ ، کَریمَ الْخَلائِقِ ، عَظیمَ السَّوابِقِ ، شَریفَ النَّسَبِ ، مُنیفَ الْحَسَبِ ، رَفیعَ الرُّتَبِ ، کَثیرَ الْمَناقِبِ ، مَحْمُودَ الضَّرآئِبِ ، جَزیلَ الْمَواهِبِ ، حَلیمٌ رَشیدٌ مُنیبٌ ، جَوادٌ عَلیمٌ شَدیدٌ ، إِمامٌ شَهیدٌ، أَوّاهٌ مُنیبٌ ، حَبیبٌ مَهیبٌ ، کُنْتَ لِلرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَلَداً ، وَ لِلْقُرْءانِ سَنَداً ]مُنْقِذاً :خل[ وَ لِلاُْ مَّةِ عَضُداً ، وَ فِى الطّاعَةِ مُجْتَهِداً ، حافِظاً لِلْعَهْدِ وَالْمیثاقِ ، ناکِباً عَنْ سُبُلِ الْفُسّاقِ ]وَ :خل[ باذِلاً لِلْمَجْهُودِ ، طَویلَ الرُّکُوعِ وَ السُّجُودِ ، زاهِداً فِى الدُّنْیا زُهْدَ الرّاحِلِ عَنْها ، ناظِراً إِلَیْها بِعَیْنِ الْمُسْتَوْحِشینَ مِنْها ، امالُک َ عَنْها مَکْفُوفَةٌ ، وَ هِمَّتُک َ عَنْ زینَتِها مَصْرُوفَةٌ ، وَ أَلْحاظُک َ عَنْ بَهْجَتِها مَطْرُوفَةٌ ، وَ رَغْبَتُک َ فِى الاْخِرَةِ مَعْرُوفَةٌ ، حَتّـى إِذَا الْجَوْرُ مَدَّ باعَهُ ، وَ أَسْفَرَ الظُّلْمُ قِناعَهُ ، وَ دَعَا الْغَىُّ أَتْباعَهُ ، وَ أَنْتَ فی حَرَمِ جَدِّک َ قاطِنٌ ، وَ لِلظّـالِمینَ مُبایِنٌ ، جَلیسُ الْبَیْتِ وَ الْمِحْـرابِ ، مُعْتَزِلٌ عَنِ اللَّـذّاتِ وَ الشَّـهَواتِ ، تُنْکِـرُ الْمُنْکَـرَ بِقَلْبِـک َ وَ لِسانِک َ ، عَلى حَسَبِ طاقَتِـک َ وَ إِمْکانِـک َ ، ثُمَّ اقْتَضاک َ الْعِلْمُ لِـلاِْنْکارِ، وَ لَزِمَک َ ]أَلْزَمَک َ :ظ [أَنْ تُـجـاهِدَ الْـفُجّـارَ ، فَـسِـرْتَ فـی أَوْلادِکَ وَ أَهـالیـک َ ،
یارى گرِ حق بودى ، در هنگام بلاء شکیبا و صابر ، حافظ و مراقب دین، و مدافع حریم آئین بودى ، ( طریقِ ) هدایت را حفظ نموده یارى می نمودى ، عدل و داد را گسترش داده و وسعت مى بخشیدى ، دین و آئینِ الهى را یارى نموده آشکار مى نمودى ، یاوه گویان را ( ازادامه راه ) بازداشته جلوگیرى میکردى ، حقّ ضعیف را از قوى باز میستاندى ، در قضاوت و داورى بین ضعیف و قوى برابر حُکم مینمودى ، تو بهار ِسر سبز ِیتیمان بودى ، نگاهبان و حافظ مردم بودى ، مایه عـزّت و سرافراز اسلام ، معدنِ احکام الهى ، هم پیمان نیکى و احسان بودى ، پوینده طریقه جدّ و پدرت و در سفارشات و وصایا همسانِ برادرت بودى ، وفادار به پیمانها ، داراى سجایاىِ پسندیده ، و باجود و کَرَمِ آشکار بودى ، شب زنده دار ( به عبادت ) در دلِ شبهاىِ تاریک ، معتدل و میانه رو در روشها ، با سجایا و اخلاقِ کریمانه ، داراى سوابقِ باعظمت و ارزشمند ، داراى نَسَبِ شریف ، و حَسَبِ والا ، با درجات و رتبه هاىِ رفیع و عالى ، مناقب و فضائلِ بسیار ، سِرِشتها و طبیعتهاى مورد ستایش ، و با عطایا و مواهبِ بزرگ بودى ، حلیم و صبور ، هدایت شده ، بازگشت کننده بسوى خدا ، باجود و سخاوت ـ دانا ـ توانا و قاطع ، پیشواى شهید ، بسیار نالان و گریان در پیشگاه خداوند ، محبوب و باهیبت بودى ، تو براى پیامبر که درودخدا بر او و آل او باد فرزند ، و براى قرآن پشتوانه ]نجات دهنده[ ، و براى امّتِ اسلام بازوى توانا ، و در طاعتِ حقّ کوشا بودى ، توحافظِ عهد و پیمانِ الهى ، دورى کننده از طُرُقِ فاسقان بودى ، ]و[ توآنچه در توان داشتى ( براى اِعلاءِکلمه حقّ ) بذل نمودى ، داراى رکوع و سجود طولانى بودى ، تو مانند کسیکه از دنیا رخت برخواهد بست ازآن رو گردان بودى ، و مانند کسانیکه از دنیا در وحشت و هراس بسر میبرند به آن نگاه میکردى ، آرزوهایت از ( تعلّق به ) دنیا بازداشته شده ، و همّت و کوششت از زیور دنیا رو گردانده بود ، دیدگانت از بهجت و سرور دنیا بر بسته ، واشتیاق و مِیلَت به آخرت شهره آفاق است ، تا آنکه جور و ستم دستِ تعدّى دراز نمود ، و ظلم و سرکشى نقاب از چهره برکشید ، و ضـلالت و گمـراهى پیروان خویش را فرا خواند ، با آنـکه تو در حَرَمِ جدّت متوطّن بودى ، و از ستمکاران فاصله گرفته بودى ، و مُلازمِ منزل و محرابِ عبادت بوده ، و از لذّتها و شهوات دنیوى کناره گیر بودى ، و بر حسب طاقت و تَوانَت مُنکَر را با قلب و زبانت انکار مى نمودى ، پس از آن علم و دانشت اقتضاى انکارِ آشکار نمود ، و بر تو لازم گشت ]لازم نمود[ با بدکاران رویاروى جهادکنى ، بنابراین درمیان فرزندان و خانواده ات،
وَ شیعَـتِک َ وَ مَوالیک َ وَ صَدَعْتَ بِالْحَـقِّ وَ الْبَـیّـِنَـةِ ، وَ دَعَوْتَ إِلَى اللهِ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَ أَمَرْتَ بِإِقامَةِ الْحُدُودِ ، وَ الطّاعَةِ لِلْمَعْبُودِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْخَبآئِثِ وَ الطُّـغْیانِ، وَ واجَهُـوک َ بِالظُّـلْمِ وَ الْعُـدْوانِ، فَجاهَدْتَهُمْ بَعْدَ الاْیعازِ لَهُمْ ]الاْیعادِ إِلَیْهِمْ : خل [ ، وَ تَأْکیدِ الْحُجَّةِ عَلَیْهِمْ ، فَنَکَثُوا ذِمامَک َ وَ بَیْعَتَک َ ، وَ أَسْخَطُوا رَبَّک َ وَ جَدَّ ک َ ، وَ بَدَؤُوک َ بِالْحَرْبِ ، فَثَبَتَّ لِلطَّعْنِ وَالضَّرْبِ ، وَ طَحَنْتَ جُنُودَ الْفُـجّارِ ، وَاقْتَحَمْتَ قَسْطَلَ الْغُبارِ ، مُجالِداً بِذِى الْفَقارِ ، کَأَنَّک َ عَلِىٌّ الْمُخْتارُ ، فَلَمّا رَأَوْک َ ثابِتَ الْجاشِ، غَیْرَ خآئِف وَ لا خاش ، نَصَبُوا لَک َ غَوآئِلَ مَکْرِهِمْ ، وَ قاتَلُوکَ بِکَیْدِهِمْ وَ شَرِّهِمْ، وَ أَمَرَ اللَّعینُ جُنُودَهُ ، فَمَنَعُوک َ الْمآءَ وَ وُرُودَهُ ، وَ ناجَزُوک َ الْقِتالَ ، وَ عاجَلُوک َ النِّزالَ ، وَ رَشَقُوک َ بِالسِّهامِ وَ النِّبالِ ، وَ بَسَطُوا إِلَیْک َ أَکُفَّ الاِصْطِلامِ، وَ لَمْ یَرْعَوْا لَک َ ذِماماً، وَ لاراقَبُوا فیک َ أَثاماً، فی قَتْلِهِمْ أَوْلِیآءَک َ ، وَ نَهْبِهِمْ رِحالَک َ ، وَ أَنْتَ مُقَدَّمٌ فِى الْهَبَواتِ ، وَ مُحْتَمِلٌ لِلاَْذِیّاتِ ، قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِک َ مَلآئِکَةُ السَّماواتِ، فَأَحْدَقُوا بِک َ مِنْ کُلّ ِالْجِهاتِ ، وَ أَثْخَنُوک َ بِالْجِراحِ ، وَ حالُوا بَیْنَک َ وَ بَیْنَ الرَّواحِ ، وَ لَمْ یَبْقَ لَک َ ناصِرٌ ، وَ أَنْتَ مُحْتَسِبٌ صابِرٌ ، تَذُبُّ عَنْ نِسْوَتِک َ وَ أَوْلادِک َ ، حَتّى نَکَسُوکَ عَنْ جَوادِک َ، فَهَوَیْتَ إِلَى الاَْرْضِ جَریحاً ، تَطَؤُک َ الْخُیُولُ بِحَوافِرِها، وَ تَعْلُوکَ الطُّغاةُ بِبَواتِرِها ، قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبینُک َ ، وَ اخْتَلَفَتْ بِالاِنْقِباضِ وَ الاِنْبِساطِ شِمالُک َ وَ یَمینُک َ ، تُدیرُ طَرْفاً خَفِیّاً إِلى رَحْلِک َ وَ بَیْتِک َ ، وَ قَدْ شُغِلْتَ بِنَفْسِک َ عَنْ وُلْدِک َ وَ أَهالیک َ ، وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً ، إِلى خِیامِک َ قاصِداً ، مُحَمْحِماً باکِیاً ، فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیّاً ،
و پیروان و دوستانت روانه شدى ، وحق ّو برهان را آشکار نمودى ، و باحکمت و پند و اندرزِ نیکو (مردم را) بسوىِ خدا فرا خواندى ، و به برپادارىِ حدودِ الهى ، و طاعتِ معبود امر نمودى ، و از پلیدى ها و سرکشى نهى فرمودى ، ولى آنها به ستم و دشمنى رویاروىِ تو قرار گرفتند ، پس تو نیز با آنان به جهاد برخاستى پس از آنکه ( حقّ را ) به آنان گوشزد نمودى ]آنها را به عـذابِ الهى تهدید نمودى[، و حجّت را بر آنها مؤکّد فرمودى ، ولى عهد و پیمان و بیعت تو را شکستند ، و پروردگار تو جدّت را بخشم آوردند و با تو ستیز آغازیدند ، پس توبه جهت زد و خورد و پیکار استوار شدى ، و لشکریان فاجر را خورد و آسیا نمودى ، و درگَرد و غُبار ِنبرد فرو رفتى ، و چنان با ذوالفقار جنگیدى ، که گویا علىّ مرتضى هستى ، پس چون تو را با قلبى مطمئن ، بدون ترس و هراس یافتند ، شرورِ مکر و حیله شان را بر تو بر افراشتند و از در ِنیـرنگ و فساد با تو قتال نمودند ، و آن ملعون لشکریانش را فرمان داد ، تا تو را از آب و استفاده آن منع نمودند ، و با تو قتال نمودند ، و به جنگ و مبارزه با تو شتافتند ، و تیرها و خدنگها بسوى تو پرتاب نمودند ، و براى استیصال و ناچار نمودن تو دست دراز کردند ، و حُرمتى براى تو مراعات نکردند ، و از هیچ گناهى در مورد تو خوددارى ننمودند ، چه در کشتن آنها دوستانت را ، و چه در غارت اثاثیه خیمه هایت ، (بارى) تو در گَرد و غُبارهاى جنگ پیش تاختى ، و آزار و اذیّتهاى فراوانى تحمّل نمودى ، آنچنانکه فرشتگانِ آسمانها از صبر و شکیبائى توبه شگفت آمدند ، پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند ، و تو را به سبب زخم ها و جراحتها ناتوان نمودند ، و راه خلاص و رفتن برتو بستند ، تا آنکه هیچ یاورى برایت نماند ، ولى تو حسابگر (عمل خویش براى خدا) و صبور بودى ، از زنان و فرزندانت دفاع و حمایت می نمودى ، تا آنکه تو را از اسبِ سوارى ات سرنگون نمودند ، پس با بدن مجروح بر زمین سقوط کردى ، درحالیکه اسبها تو را با سُم هاى خویش کوبیدند ، و سرکشان با شمشیرهاى تیزِشان بر فرازت شدند ، پیشانىِ تو به عرقِ مرگ مرطوب شد ، و دستانِ چپ و راستت به باز و بسته شدن در حرکت بود ، پس گوشـه نظرى به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندى ، در حالیکه از زنان و فرزندانت ( روگردانده ) به خویش مشـغول بودى ، اسبِ سوارى ات با حال نفرت شتافت ، شیـهه کشان و گریـان ، بجانبِ خیمه ها رو نمود ، پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پاى تو را خوار و زبون بدیدند ،
وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً ، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات ، وَ بِالْعَویلِ داعِیات ، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک َ ، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِک َ بِیَدِهِ ، ذابِـحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ ، قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک َ، وَ خَفِیَتْ أَنْفاسُک َ ، وَ رُفِـعَ عَلَى الْقَناةِ رَأْسُک َ ، وَ سُبِىَ أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ ، وَ صُفِّدُوا فِى الْحَدیدِ ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، یُساقُونَ فِى الْبَراری وَالْفَلَواتِ ، أَیْدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَى الاَْعْناقِ ، یُطافُ بِهِمْ فِى الاَْسْواقِ ، فَالْوَیْلُ لِلْعُصاةِ الْفُسّاقِ ، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِک َ الاِْسْلامَ ، وَ عَطَّلُوا الصَّلوةَ وَ الصِّیامَ ، وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الاَْحْکامَ، وَ هَدَمُوا قَواعِدَ الاْیمانِ، وَ حَرَّفُوا ایاتِ الْقُرْءانِ ، وَ هَمْلَجُوا فِى الْبَغْىِ وَالْعُدْوانِ ، لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِوَ الِهِ مَوْتُوراً ، وَ عادَ کِتابُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَهْجُوراً ، وَ غُودِرَ الْحَقُّ إِذْ قُهِرْتَ مَقْهُوراً ، وَ فُقِدَ بِفَقْدِکَ التَّکْبیرُ وَالتَّهْلیلُ ، وَالتَّحْریمُ وَالتَّحْلیلُ ، وَالتَّنْزیلُ وَالتَّأْویلُ ، وَ ظَهَرَ بَعْدَکَ التَّغْییرُ وَالتَّبْدیلُ ، وَ الاِْلْحادُ وَالتَّعْطیلُ ، وَ الاَْهْوآءُ وَ الاَْضالیلُ ، وَ الْفِتَنُ وَ الاَْباطیلُ، فَقامَ ناعیک َ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّک َ الرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ، فَنَعاک َ إِلَیْهِ بِالدَّمْعِ الْهَطُولِ ، قآئِلا یا رَسُولَ اللهِ قُتِلَ سِبْطُک َ وَ فَتاک َ ، وَ اسْتُبیحَ أَهْلُک َ وَ حِماک َ ، وَ سُبِیَتْ بَعْدَک َ ذَراریک َ ، وَ وَقَعَ الْمَحْذُورُ بِعِتْرَتِک َ وَ ذَویک َ ، فَانْزَعَجَ الرَّسُولُ ، وَ بَکى قَلْبُهُ الْمَهُولُ ، وَ عَزّاهُ بِک َ الْمَلآئِکَةُ وَ الاَْنْبِیآءُ، وَ فُجِعَتْ بِک َ اُمُّک َ الزَّهْرآءُ، وَ اخْتَلَفَتْ جُنُودُ الْمَلآئِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، تُعَزّی أَباک َ أَمیرَالْـمُـؤْمِنینَ ، وَ اُقیمَتْ لَک َ الْمَـاتِمُ فی أَعْلا عِلِّیّینَ ،
و زینِ تو را بر او واژگونه یافتند ، از پسِ پرده ها (ىِ خیمه) خارج شدند ، درحالیکه گیسوان بر گونه ها پراکنده نمودند ، بر صورت ها طپانچه مى زدند و نقاب از چهره ها افکنده بودند ، و بصداى بلندشیون میزدند،وازاوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند،وبه سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند، درهمان حال شِمرِملعون برسینه مبارکت نشسته،وشمشیرخویش رابرگلـویت سیراب مینمود، بادستى مَحاسنِ شریفت را درمُشت میفِشرد،(وبادست دیگر)باتیغِ آخته اش سراز بدنت جدامى کرد، تمامِ اعضاوحواسّت ازحرکت ایستاد، نَفَسهاىِ مبارکت درسینه پنهان شد ،وسرِمقدّست برنیزه بالارفت، اهلوعیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند، ودرغُل وزنجیرآهنین برفرازجهازِشتران دربندشدند، گرماى (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان مى سوزاند ، درصحراها وبیابانها کشیده میشدند، دستانشان به گَردَنهازنجیرشده،درمیان بازارها گردانده میشدند،اىواى براین سرکشان گناهکار!،چه اینکه باکُشتنِ تواسلام را کُشتند، ونمازوروزه(خدا)رابدون یاوررهانمودند،وسُنّتهاواحکام(دین) راازبین برده شکستند، و پایه هاىِ ایمان را منهدم نمودند، و آیاتِ قرآن را تحریف کرده، در (وادىِ)جنایت وعداوت پیش تاختند، براستى رسولِ خدا «که درودخدابراو وآل اوباد» (با شهادتِ تو) تنهاماند!(یامظلومواقع شد)، وکتاب خداوندِعزّوجلّ مَتروک گردید، وآنگاه که تومقهورومغلوب گشتى، حقّ وحقیقت موردِخیانت واقع شد، وبه فقدانِ توتکبیرِخداوکلمه توحید، حراموحلالِ دین، وتنزیل وتأویلِ قرآن جملگى ازبین رفت، و پس ازتو تغییروتبدیلِ (احکام)، کفرو اِلحاد وبى سرپرستىِ دین، هوىوهوس هاوگمراهیها، فتنه هاوباطلهاجملگى (برصفحه روزگار) ظاهرشد، پس پیکِ مرگ نزدِ قبرِجدّت رسول خدا «که رحمتِ بى پایانِ خداوندى براووآلِ اوباد» ایستاد، وبااشکِ ریزان خبرِمرگِ تورابهوى داد، واینگونه گفت که: اى رسولِ خدا! دخترزاده جوانمردت شهید شد، خاندان وحَریمَت مُباح گردید، پس ازتو فرزندانت به اسیرى رفتند، و وقایع ناگوارى به عترت وخانواده اتواردشد، پس(از شنیدنِ این خبر) رسول خدا مضطرب وپریشان گردید، و قلبِ هراسناکَش بگریست، وفرشتگان وانبیاء (بخاطـر مصیبتِ تو) او راتسلـیت وتعـزیت گفـتند، و مادرت زهـراء (ازانـدوهِ مصیبـتِ تو) دردنـاک شد ، و دستـه هاىِ ملائکه مقـرّبین در آمد و شد بودند، پـدرت امیرمؤمنـان راتعزیت میگفتند، مجالسِ ماتم وسوگوارى براىِ تو در اعلاعلیّین برپا شد،
وَ لَطَمَتْ عَلَیْک َ الْحُورُ الْعینُ، وَ بَکَتِ السَّمآءُ وَ سُکّانُها، وَ الْجِنانُ وَ خُزّانُها ، وَ الْهِضابُ وَ أَقْطارُها، وَ الْبِحارُ وَ حیتانُها، ]وَ مَکَّةُ وَ بُنْیانُها، :خل [وَ الْجِنانُ وَ وِلْدانُها ، وَ الْبَیْتُ وَ الْمَقامُ، وَ الْمَشْعَرُ الْحَرامُ، وَ الْحِـلُّ وَ الاِْحْرامُ ، أَللّـهُمَّ فَبِحُرْمَةِ هذَا الْمَکانِ الْمُنیفِ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد، وَاحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِمْ، وَ أَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِمْ، أَللّهُمَّ إِنّی أَتَوَسَّلُ إِلَیْک َ یا أَسْرَعَ الْحاسِبینَ ، وَ یاأَکْرَمَ الاَْکْرَمینَ ، وَ یاأَحْکَمَ الْحاکِمینَ، بِمُحَمَّدخاتَِمِ النَّبِیّینَ ، رَسُولِک َ إِلَى الْعالَمینَ أَجْمَعینَ ، وَ بِأَخیهِ وَابْنِ عَمِّهِ الاَْنْزَعِ الْبَطینِ ، الْعالِمِ الْمَکینِ ، عَلِىّ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ بِفاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعـالَمینَ ، وَ بِالْحَسَنِ الزَّکِىِّ عِصْمَةِ الْمُتَّقینَ ، وَ بِأَبی عَبْدِاللهِ الْحُسَیْنِ أَکْرَمِ الْمُسْتَشْهَدینَ ، وَ بِأَوْلادِهِ الْمَقْتُولینَ ، وَ بِعِتْرَتِهِ الْمَظْلُومینَ ، وَ بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعابِدینَ ، وَ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىّ قِبْلَةِ الاَْوّابینَ ، وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد أَصْدَقِ الصّادِقینَ ، وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر مُظْهِرِ الْبَراهینِ ، وَ عَلِىِّ بْنِ مُوسى ناصِرِالدّینِ، وَ مُحَمَّدِبْنِ عَلِىّ قُدْوَةِ الْمُهْتَدینَ، وَ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّد أَزْهَدِ الزّاهِدینَ ، وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىّ وارِثِ الْمُسْتَخْلَفینَ، وَالْحُجَّةِ عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعینَ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدوَالِ مُحَمَّدالصّادِقینَ الاَْبَرّینَ ، الِ طه وَ یس ، وَ أَنْ تَجْعَلَنی فِى الْقِیامَةِ مِنَ الاْمِنینَ الْمُطْمَئِنّینَ، الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، أَللّهُمَّ اکْتُبْنی فِى الْمُسْلِمینَ، وَ أَلْحِقْنی بِالصّالِحینَ ، وَاجْعَلْ لی لِسانَ صِدْق فِى الاْخِرینَ ، وَانْصُرْنی عَلَى الْباغینَ،وَاکْفِنی کَیْدَ الْحاسِدینَ ، وَاصْرِفْ عَنّی مَکْرَ الْماکِرینَ ، وَاقْبِضْ عَنّی أَیْدِىَ الظّالِمینَ ، وَاجْمَعْ بَیْنی وَ بَیْنَ السّادَةِ الْمَیامینِ فی أَعْلا عِلِّیّینَ،
و حورالعین به جهت تو به سر و صورت زدند، (در عزاىِ تو) آسمان و ساکنانش، بهشت ها و نگـهبانانش، کوه ها و کوهپایه ها، دریا ها و ماهیانش، ]شهرمکّه و پایه هایش[، فردوس ها و جوانانش، خانه کعبه و مقام ابراهیم، و مشعرالحرام ، و حلّ و حَرَم جملـگى گریستند، بار خدایا! به حُرمتِ این مکـانِ رفـیع ، بر محمّد و آلِ او رحـمت فرست ، و مرا در زمره آنان محـشور فرما، و به شفـاعت و وساطتِ آنها مرا داخلِ بهشت گردان ، بار خدایا! من به تو توسّل مى جویم اى سریعـترینِ حسابگران ، و اِى بخشـنده ترینِ کَـریمان ، و اِى فرمانـرواى حـاکمان، به (حقِّ) محمّد آخرینِ پیامبران، و فرستاده تو بسوىِ تمامِ جهان ها، و به (حقِّ) برادرش و پسرعمویش آن بلند پیشانىِ میان پُر ، آن دانشمندِ عالى مرتبه ، یعنى علىّ فرمانـرواىِ مؤمنان ، و به (حقِّ) فاطمه سـروَرِ بانوانِ جهانیان ، و به (حقِّ) حسـنِ مجتـبى که پاک و مبرّا و پناهگـاه مُتّقین اسـت ، و به (حقِّ) أبی عبدالله الحسین گـرامیترینِ شهداء ، و به (حقِّ) فرزنـدانِ مقتولش ، و خانـواده مظـلومش، و به (حقّ) على بن الحسـین زیورِ عابدان ، و به محمّد بن علـى قبـله توبه کنندگان ، و جعفر بن محمّد راستگـوترینِ صادقان ، و موسى بن جعفر آشکار کننده دلائل و براهین ، و على بن موسى یاورِ دین ، و محمّد بن على اُسوه و الگوىِ هدایت شونـدگان ، و على بن محمّد زاهـدترینِ پارسایان ، و حسـن بن على وارثِ جانشینان ، و حُجّتِ خدا بر تمامِ آفریدگان ، اینکه درود فرستى بر محـمّد و آلِ او، آن راستـگویانِ نیـکوکار ، هـمان آلِ طه و یس ، و اینکه مرا در قیامت از کسانى قرار دهى که (از عذابِ تو) ایمن و با آرامشِ خاطر و رستگار و مسرور و بشارت یافـته اند ، بارخدایا! (نامِ) مـرا در زُمـره مسلـمین نگاشته ، و مرا به صالـحین ملـحق فرما ، و نامِ مرا بر زبان اُمّتهاى آتیه نیکو قرار ده ، و مـرا بر علـیه ظالمین یارى ده ، و از مکرِ حسـودان حفـظ فرما ، و (نیـز) حیله حیـله گران را از من برگـردان ، و دست ستمـکاران را از مـن (دور) نگهدار، و بینِ من و آن سـرورانِ با میمنت در اعلاعلیّین جمع بفرما،
مَعَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیّینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُّهَدآءِ وَالصّالِحینَ، بِرَحْمَتِک َ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ، أَللّهُمَّ إِنّی اُقْسِمُ عَلَیْک َ بِنَبِیِّک َ الْمَعْصُومِ، وَ بِحُکْمِک َ الْمَحْتُومِ، وَنَهْیِک َ الْمَکْتُومِ ، وَ بِهذَا الْقَبْرِ الْمَلْمُومِ ، الْمُوَسَّدِ فی کَنَفِهِ الاِْمامُ الْمَعْصُومُ، الْمَقْتُولُ الْـمَظْلُومُ، أَنْ تَکْشِفَ ما بی مِنَ الْغُمُومِ ، وَ تَصْرِفَ عَنّی شَرَّ الْقَدَرِ الْمَحْتُومِ، وَ تُجیرَنی مِنَ النّارِ ذاتِ السَّمُومِ، أَللّــهُمَّ جَلِّلْنی بِنِعْمَتِک َ، وَ رَضِّنی بِقَسْمِک َ ، وَ تَغَمَّدْنی بِجُودِک َ وَ کَرَمِک َ ، وَ باعِدْنی مِنْ مَکْرِک َ وَ نِقْمَتِک َ ، أَللّهُمَّ اعْصِمْنی مِنَ الزَّلَلِ ، وَ سدِّدْنی فِى الْقَوْلِ وَالْعَمَلِ ، وَافْسَحْ لی فی مُدَّةِ الاَْجَلِ ، وَ أَعْفِنی مِنَ الاَْوْجاعِ وَالْعِلَلِ، وَ بَلِّغْنی بِمَوالِىَّ وَ بِفَضْلِک َ أَفْضَلَ الاَْمَلِ ، أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد وَاقْبَلْ تَوْبَتی ، وَارْحَمْ عَبْرَتی ، وَ أَقِلْنی عَثْرَتی ، وَ نَفِّسْ کُرْبَتی ، وَاغْفِرْلی خَطیئَتی، وَ أَصْلِـحْ لی فی ذُرِّیَّتی، أَللّـهُمَّ لاتَدَعْ لی فی هذَاالْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ ، وَالْمَحَلِّ الْمُـکَرَّمِ ذَنْباً إِلاّ غَفَرْتَهُ، وَ لاعَیْباً إِلاّ سَتَرْتَهُ، وَ لاغَمّاً إِلاّ کَشَفْتَهُ، وَ لارِزْقاً إِلاّ بَسَطْتَهُ، وَ لاجاهاً إلاّ عَمَرْتَهُ، وَ لافَساداً إِلاّ أَصْلَحْتَهُ ، وَ لاأَمَلا إِلاّ بَلَّغْتَهُ ، وَ لادُعآءً إِلاّ أَجَبْتَهُ ، وَ لامَضیقاً إِلاّ فَرَّجْتَهُ ، وَ لاشَمْلا إِلاّ جَمَعْتَهُ ، وَ لاأَمْراً إِلاّ أَتْمَمْتَهُ ، وَ لامالا إِلاّ کَثَّرْتَهُ ، وَ لاخُلْقاً إِلاّ حَسَّنْتَهُ ، وَ لاإِنْفاقاً إِلاّ أَخْلَفْتَهُ ، وَ لاحالا إِلاّ عَمَرْتَهُ ، وَ لاحَسُوداً إِلاّ قَمَعْتَهُ ، وَ لاعَدُوّاً إِلاّ أَرْدَیْتَهُ ، وَ لاشَرّاً إِلاّ کَفَیْتَهُ ، وَ لامَرَضاً إِلاّ شَفَیْتَهُ ، وَ لابَعیداً إِلاّ أَدْنَیْتَهُ ، وَ لاشَعَثاً إِلاّ لَمَمْتَهُ ، وَ لا سُؤالا ]سُؤْلا :ظ [إِلاّ أَعْطَیْتَهُ ، أَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُک َ خَیْرَ الْعاجِلَةِ ، وَ ثَوابَ الاْجِلَةِ ، أَللّهُمَّ أَغْنِنی بِحَلالِک َ عَنِ الْحَرامِ، وَ بِفَضْلِک َ عَنْ جَمیعِ الاَْنامِ ، أَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُک َ عِلْماً نافِعاً ،
همراه باکسانیکه برآنها اِنعام فرمودى یعنى پیامبران، وراستگویانِ درعملوگفتاروشهداء و نیکویان، به رحمتت اى مهربانترینِ مهربانان، بارخدایا! تورا سوگند میدهم به حقّ پیامبرِ معصومت، و به حقّ حُکمِ حتمى و قطعى ات، و به حقّ نهىِ پنهانى ات ، و بحقّ این آرامگاهى که (مردم از هرطرف به جهت زیارت) بر او گِرد مى آیند، واین امامِ معصومِ مقتولِ مظلوم در جانبِ آن تکیه زده، اینکه غم و غصّه ها را از من برطرف فرمائى، و شُرورِ قضا و قَدَرِ حتمى را از من برگردانى، و مرا از آتش(عذابت) که داراى بادهاى سوزان است پناه دهى (و نگاهدارى)، بارخدایا! مرا با نعمت خود بپوشان (یا بزرگ گردان)، و به عطایاى خود راضى وخوشحال فرما، وبه جود و کَرَمَت مرا بپوشان، و از مکر و انتقام خود دورَم ساز، بارخدایا مرا از لغزش و خطا حفظ فرما، و در گفتاروکردار به راه صحیح هدایتم فرما، و در مدّت زندگى ام وسعت ده، و مرا از دردها و بیماریها عافیت بخش، ومرابه موالىوسرورانم برسانوبه فضل(وکَرَمِ) خویش مرابه بالاترینِ آرزوها نائل فرما، بارخدایا برمحمّد و آلِ او رحمت فرست و توبه مرا قبول فرما، و بر اشکِ چشمم ترحّم نما، و لغزش مرا چشم پوشى فرما، و حُزن واندوه مرا زائل کن، و گناهم را برمن ببخشاى، و خاندان و نسلِ مرا برایم اصلاح فرما، بارخدایا در این مشهدِوالامقام و در این محلّ گرامى، برایم وامَگُذار گناهى را مگرآنکه ببخشى، و نه عیبى را مگر آنکه مستورنمائى، و نه غم وغصّه اى را مگربرطرف فرمائى، و نه رزقى را مگر گسترش دهى ، ونه قدر و منزلتى را مگر باقى بدارى، ونه فسادى را مگر اصـلاح فـرمائى، ونه آرزوئى را مگرنائل کنى، ونه دعائى را مگر اجابت فرمائى، ونه تنگنائى را مگر بگشائى، ونه امور مُتشتّتى را مگر جمع و برقرار نمائى، ونه امرى را مگر تمام فرمائى، ونه مالى را مگر فراوانى بخشى، ونه خُلق وصفتى را مگرنیکوگردانى، ونه انفاقى را مگرجایگزین فرمائى، ونه حالى را مگر آباد فرمائى، ونه حسودى را مگر ذلیل نمائى، ونه دشمنى را مگر هلاک گردانى، ونه شرّى را مگر منع فرمائى، ونه بیماریى رامگرشفابخشى، ونه(امرِ)دورى را مگر نزدیک فرمائى(ودردسترسم قراردهى)، ونه تفرّقواختلالى رامگرجمع (و اصلاح)نمائى، ونه خواهشى ]خواسته اى[ را مگر عطا فرمائى، بارخدایا! من از تودرخواست میکنم خیرِ دنیا و ثوابِ آخرت را، بارخدایا! مرا به سبب حلالت از حرام مستغنى کن، وبه فضل و احسانـت از جمیع خلق بى نیاز فرما، بارخدایا! از تو درخواست میکنم دانشى مفید،
وَ قَلْباً خاشِعاً ، وَ یَقیناً شافِیاً ، وَ عَمَلا زاکِیاً ، وَ صَبْراً جَمیلا، وَ أَجْراً جَزیلا ، أَللّهُمَّ ارْزُقْنی شُکْرَ نِعْمَتِک َ عَلَىَّ ، وَ زِدْ فی إِحْسانِک َ وَ کَرَمِک َ إِلَىَّ ، وَاجْعَلْ قَوْلی فِى النّاسِ مَسْمُوعاً ، وَ عَمَلی عِنْدَک َ مَرْفُوعاً ، وَ أَثَری فِى الْخَیْراتِ مَتْبُوعاً ، وَ عَدُوّی مَقْمُوعاً ، أَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّدالاَْخْیارِ ، فی اناءِ اللَّیْلِ وَ أَطْرافِ النَّهارِ ، وَاکْفِنی شَرَّ الاَْشْرارِ ، وَ طَهِّرْنی مِنَ الــذُّنُوبِ وَ الاَْوْزارِ ، وَ أَجِرْنی مِنَ النّـارِ ، وَ أَحِلَّنی دارَالْقَرارِ ، وَ اغْفِرْلی وَ لِجَمیعِ إِخْوانی فیک َ وَ أَخَواتِىَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ ، بِرَحْمَتِک َ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
پس از تمام شدن زیارت ، رو به قبله کن و دو رکعت نماز بجاى آور به این ترتیب که در رکعت اول بعد از حمد سوره انبیاء ، و در رکعت دوم بعد از حمد سوره حشر را بخوان و آنگاه در قنوت نماز بگو:
لاإِلهَ إِلاَّ اللهُ الْحَلیمُ الْکَریمُ ، لاإِلهَ إِلاَّاللهُ الْعَلِىُّ الْعَظیمُ ، لاإِلهَ إِلاَّاللهُ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ الاَْرَضینَ السَّبْعِ، وَ ما فیهِنَّ وَ ما بَیْنَهُنَّ ، خِلافاً لاَِعْدآئِهِ، وَ تَکْذیباً لِمَنْ عَدَلَ بِهِ ، وَ إِقْراراً لِرُبُوبِیَّتِهِ ، وَ خُضُوعاً لِعِزَّتِهِ ، الاَْوَّلُ بِغَیْرِ أَوَّل ، وَالاْخِرُ إِلى غَیْرِ اخِر، الظّـاهِرُ عَلى کُلِّ شَىْء بِقُدْرَتِهِ ، الْباطِنُ دُونَ کُلِّ شَىْء بِعِلْمِهِ وَ لُطْفِهِ ، لا تَقِفُ الْعُقُولُ عَلى کُنْهِ عَظَمَتِهِ، وَ لاتُدْرِکُ الاَْوْهامُ حَقیقَةَ ماهِیَّتِهِ ، وَ لاتَتَصَوَّرُ الاَْنْفُسُ مَعانِىَ کَیْفِیَّتِهِ، مُطَّلِعاً عَلَى الضَّمآئِرِ ، عارِفاً بِالسَّرآئِرِ ، یَعْلَمُ خآئِنَةَ الاَْعْیُنِ وَ ما تُخْفِى الصُّدُورُ ، أَللّهُمَّ إِنّی اُشْهِدُک َ عَلى تَصْدیقی رَسُولَک َ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَ إیمانی بِهِ،
قلبى خاشع، یقینى سلامت بخش ، عملى صالح و پاک ، صبرى زیبا ، و اجرى عظیم را ، بارالها! شکر نعمتت برمن را روزیَم کن ، و احسان و کَرَمَت برمن زیاد فرما ، و گفته مرا درمیان مردم شنوده نما ، و عمل مرا به نزد خویش بالا بَر،و سنّت باقیمانده مرا در امورِ خیر مورد پیروى قرارده ، و دشمنم را خوار و ذلیل گردان، بارخدایا! بر محمّدوآلِ او که نیکانند، درتمامى لحظات شبانه روز رحمت فرست، و مرا از شرّ بَدان محفوظ بدار، و از (کثافاتِ) گناهان و سنگینىِ وِزر و وَبال پاک و مبرّا گردان، واز آتش (عذابت) پناهم ده، و در سراى جاوید واردفرما، و(گناهانِ) مرا و تمامى خواهران و برادران مؤمنِ مرا ببخشاى، به رحمتت اى مهربانترین مهربانان.
]ترجمه دعائى که در قنوت نماز خوانده مى شود:[
هیچ معبودى جز خداوندِ شکیبا و کریم نیست، هیچ خدائى جز خداوندِ بزرگوار و عظیم نیست، هیچ معبودى نیست جز خداوندى که پروردگارِ آسمانها و زمینهاى هفتگانه و موجوداتى که در آنها و میان آنهاست مى باشد، (به این توحید معتقدم) برخلاف دشمنانِ حقّ، و به جهت تکذیب کسانى که به خداوند شرک ورزیدند، و(به این توحیدمعتقدم) بخاطر اعتراف نمودن به ربوبیّت او، و خضوع و خشوع درمقابل عزّت و شرافت وى، (اوست خدائى که) اوّل است بدون اوّل، و آخر است تا بى نهایت، به قدرتش برتمام اشیاء غلبه نموده، و به دانش و لطف و مرحمتش در هرچیز نفوذ کرده، عقول بشرى برحقیقتِ بزرگى او مطّلع نخواهدشد، و اوهام و خیالات کنهِ ذات اورا درک نمى کند، ومعانىِ کیفیّتِ اورا هیچ ذهنى تصوّر نمى تواندکرد، (اوست) مطّلع وآگاه بر باطنِ اشخاص، و آشنا به تمام امورِ پنهان، خیانت چشمها و پنهانى دلها را خبردارد، بارخدایا! تورا گواه میگیرم که رسولت «صلَّى الله علیه و آله» را تصدیق مى کنم و به او ایمان دارم،
وَ عِلْمی بِمَنْزِلَتِهِ ، وَ إِنّی أَشْهَدُ أَنَّهُ النَّبِىُّ الَّذی نَطَقَتِ الْحِکْمَةُ بِفَضْلِهِ ، وَ بَشَّرَتِ الاَْ نْبِیآءُ بِهِ، وَ دَعَتْ إِلَى الاِْقْرارِ بِما جآءَ بِهِ، وَ حَثَّتْ عَلى تَصْدیقِهِ، بِقَوْلِهِ تَعالى: «اَلَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِى التَّوْریةِ وَ الاِْنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهیهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِـلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الاَْغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ» ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد رَسُولِک َ إِلَى الثَّقَلَیْنِ ، وَ سَیِّدِ الاَْنْبِیآءِ الْمُصْطَفَیْنَ ، وَ عَلى أَخیهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ ، اللَّذَیْنِ لَمْ یُشْرِکا بِک َ طَرْفَةَ عَیْن أَبَداً ، وَ عَلى فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ سَیِّدةِ نِسآءِ الْعالَمینَ ، وَ عَلى سَیِّدَىْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ، صَلاةً خالِدَةَ الدَّوامِ ، عَدَدَ قَطْرِ الرِّهامِ ، وَ زِنَةَ الْجِبالِ وَ الاْکامِ ، ما أَوْرَقَ السَّلامُ، وَ اخْتَلَفَ الضِّیآءُ وَ الظَّلامُ، وَ عَلى الِهِ الطّاهِرینَ، الاَْئِمَّةِ الْمُهْتَدینَ، الذّآئِدینَ عَنِ الدّینِ ، عَلِىّ وَ مُحَمَّد وَ جَعْفَر وَ مُوسى وَ عَلِىّ وَ مُحَمَّد وَ عَلِىّ وَالْحَسَنِ وَ الْحُجَّةِ الْقَوّامِ بِالْقِسْطِ ، وَ سُلالَةِ السِّبْطِ ، أَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُک َ بِحَقِّ هذَا الاِْمامِ فَرَجاً قَریباً ، وَ صَبْراً جَمیلا ، وَ نَصْراً عَزیزاً ، وَ غِنىً عَنِ الْخَلْقِ ، وَ ثَباتاً فِى الْهُدى ، وَ التَّوْفیقَ لِما تُحِبُّ وَ تَرْضى ، وَ رِزْقاً واسِعاً حَلالا طَیِّباً ، مَریئاً دارّاً سآئِغاً ، فاضِلا مُفَضَِّلا صَبّاً صَبّاً ، مِنْ غَیْرِ کَدّ وَ لا نَکَد ، وَ لا مِنَّة مِنْ أَحَد ، وَ عافِیَةً مِنْ کُلِّ بَلآء وَ سُقْم وَ مَـرَض ، وَ الشُّکْرَ عَلَى الْعافِیَةِ وَ النَّعْمآءِ ، وَ إِذا جآءَ الْمَوْتُ فَاقْبِضْنا عَلى أَحْسَنِ ما یَکُونُ لَک َ طاعَةً ، عَلى ما أَمَرْتَنا مُحافِظـینَ حَتّى تُؤَدِّیَنا إِلى جَنّـاتِ النَّعیمِ ، بِرَحْمَتِک َ یا أَرْحَمَ الرّاحِـمینَ ، أَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَـــمَّد ، وَ أَوْحِـشْنـی مِنَ الـدُّنْیا وَ انِسْـــنی بِالاْخِـــرَةِ ،
و آگاه به قدر و منزلتِ اویم، و براستى شهادت میدهم که اوست پیامبرى که حکمت به فضیلت و برترىِ او سخن راند، و تمامى پیامبران(گذشته) بشارتِ(آمدنِ) اورا دادند، و (مردم را) به گرویدنِ به دین او دعوت نمودند، و برتصدیقِ او برانگیختند، چنانچه خودت در قرآن میفرمائى: «(او پیامبرى است) که نام وى را در تورات و انجیلِ خودشان نگاشته مى یابند، او آنها را به نیکوئى امر مى کند و از زشتى نهى مى فرماید، نعمتهاى پاک و طیّب را برایشان حلال و خبائث و پلیدیها را بر آنها حرام و ممنوع میگرداند، و سنگینى و مشقّت هائى که در ادیان سابق چون زنجیر برگردن آنها بود همه را برمیدارد»، پس درود فرست بر محمّد فرستاده ات به سوى جنّ و انس، و سَروَرِ پیامبرانِ برگزیده، و بر برادرش و پسرعمویش، آنانى که هیچگاه به قدرِ چشم برهم زدنى به تو شرک نورزیدند، و برفاطمه زهراء سَروَرِ تمامى زنان جهانیان، و بر دو آقاى جوانان اهل بهشت یعنى حسن و حسین، درودى جاویدان و همیشگى، بعدد قطرات بارانها، و همگونِ کوهها و تپه ها، تا آن زمان که درخت «سلام» برگ میدهد، و روشنى و تاریکىِ شبانه روز در رفت و آمدند، و برخاندانِ طاهرِ حسین، آن پیشوایان هدایت یافته، آنها که از حریم دین و آئین دفاع نمودند، یعنى على و محمد و جعفر و موسى و على و محمد و على و حسن و حضرت حجّت، آنکه عدل و داد را برپا میدارد و فرزندِ دخترزاده پیامبر است، بارخدایا! از تو درخواست میکنم بحقِّ این امامِ بزرگوار، گشایشى نزدیک را، و صبرى نیکو را، و پیروزى اى توأم با عزّت را، و بى نیازى از خلایق را، و دوام و استمرار در طریـقِ هدایت را، و توفیق را بر آنچه تو دوست دارى و رضایت تو در آنست ، و روزى اى را که وسیع و حلال و پاک، و گوارا و ریزان و خوشگوار، فراوان و برتر و پى درپى باشد، بدون هیچ زحمت و مشقّتى، و خالى از هرگونه منّتى از اَحَدى، و (نیز درخواست میکنم) تندرستى از هر بلاء و ناخوشى و بیمارى را، و شکرگزارى بر هرعافیت و نعمتى را، و هنگامى که مرگ ما فرارسید بر نیکوترین حالِ طاعت ما را قبض روح فرمائى، و در حالتى که نگاهبانِ دستورات تو باشیم، تا آنکه ما را به بهشت هاى پُرنعمت برسانى، به رحمتت اى مهربانترینِ مهربانان ، بارخدایا! بر محمّد و آل او رحمت فرست، و مرا از دنیا در وحشت و هراس قرار ده و به آخرت انیس فرما،
فَإِنَّهُ لایُوحِشُ مِنَ الدُّنْیا إِلاّ خَوْفُک َ ، وَ لایُؤْنِسُ بِالاْخِرَةِ إِلاّ رَجآ ؤُک َ ، أَللّهُمَّ لَک َ الْحُجَّةُ لاعَلَیْک َ ، وَ إِلَیْک َ الْمُشْتَکى لامِنْک َ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِهِ وَ أَعِنّی عَلى نَفْسِىَ الظّالِمَةِ الْعاصِیَةِ، وَ شَهْوَتِىَ الْغالِبَةِ، وَاخْتِمْ لی بِالْعافِیَةِ، أَللّـهُمَّ إِنَّ اسْتِغْفاری إِیّاک َ وَ أَنَا مُصِرٌّ عَلى مانَهَیْتَ قِلَّةُ حَیآء، وَ تَرْکِىَ الاِسْتِغْفارَ مَعَ عِلْمی بِسَِعَةِ حِلْمِک َتَضْییـعٌ لِحَقِّ الرَّجآءِ، أَللّـهُمَّ إِنَّ ذُنُوبی تُؤْیِسُنی أَنْ أَرْجُوَک َ، وَ إِنَّ عِلْمی بِسَِعَةِ رَحْمَتِک َ یَمْنَعُنی أَنْ أَخْشاک َ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَ صَدِّقْ رَجآئی لَک َ ، وَ کَذِّبْ خَوْفی مِنْک َ، وَ کُنْ لی عِنْدَ أَحْسَنِ ظَنّی بِک َ یا أَکْرَمَ الاَْکْرَمینَ ، أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد وَ أَیِّدْنی بِالْعِصْمَةِ ، وَ أَنْطِقْ لِسانی بِالْحِکْمَةِ ، وَ اجْعَلْنی مِمَّنْ یَنْدَمُ عَلى ما ضَیَّعَهُ فی أَمْسِهِ ، وَ لایَغْـبَنُ حَظَّهُ فی یَوْمِهِ ، وَ لا یَهُمُّ لِرِزْقِ غَدِهِ ، أَللّهُمَّ إِنَّ الْغَنِىَّ مَنِ اسْتَغْنى بِک َ وَ افْتَقَرَ إِلَیْک َ ، وَ الْفَقیرَ مَنِ اسْتَغْنى بِخَلْقِک َ عَنْک َ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد ، وَ أَغْنِنی عَنْ خَلْقِک َ بِک َ ، وَ اجْعَلْنی مِمَّنْ لا یَبْسُطُ کَفّاً إِلاّ إِلَیْک َ ، أَللّـهُمَّ إِنَّ الشَّقِىَّ مَنْ قَنَطَ وَ أَمامَهُ التَّوْبَـةُ وَ وَرآءَهُ الرَّحْمَـةُ ، وَ إِنْ کُنْتُ ضَعیفَ الْعَمَلِ فَإِ نّی فی رَحْمَتِک َ قَوِىُّ الاَْمَلِ ، فَهَبْ لی ضَعْفَ عَمَلی لِقُوَّةِ أَمَلی ، أَللّـهُمَّ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنْ ما فی عِبادِک َ مَنْ هُوَ أَقْسى قَلْباً مِنّی وَ أَعْظَمُ مِنّی ذَنْباً ، فَإِ نّی أَعْلَمُ أَنَّهُ لامَوْلى أَعْظَمُ مِنْک َ طَوْلا ، وَ أَوْسَعُ رَحْمَةً وَ عَفْواً، فَیامَنْ هُوَ أَوْحَدُ فی رَحْمَتِهِ، إِغْفِرْ لِمَنْ لَیْسَ بِأَوْحَدَ فی خَطیئَتِهِ، أَللّـهُمَّ إِنَّک َ أَمَرْتَنا فَعَصَیْنا، وَ نَهَیْتَ فَمَا انْتَهَیْنا، وَ ذَکَّرْتَ فَتَناسَیْنا ، وَ بَصَّرْتَ فَتَعامَیْنا، وَ حَذَّرْتَ فَتَعَدَّیْنا ، وَ ما کانَ ذلِک َ جَزآءَ إِحْسانِک َ إِلَیْنا ،
چراکه فقط خوف تو از دنیا وحشت زا است، و فقط امید و دلبندى بتو به آخرت انس بخش است، بارالها! حجّت و دلیل باتوست نه بر علیه تو، و شکایت و گلایه باید به سوى تو باشد نه از تو، پس بر محمّد و آل او درود فرست و مرا برعلیه نفس ستمکار و سرکش خویش، و برشهوت غالبِ خودم یارى فرما، و پایان کارم رابا عافیت قرارده، بارخدایا! این کم حیائىِ من است که (ازطرفى) درِخانه تو استغفار میکنم و (از طرف دیگر) بر مناهىِ تو پافشارى میورزم، چنانچه اگر استغفار نکنم با اینکه وسعت حلمِ تو را آگاهم، این تباه نمودنِ حقِّ امیدوارى است، بارالها! (کثرت) گناهانم مرا از امیدوارى به تو مأیوس میکند، و آگاهیم به وسعتِ رحمتِ تو مرا از ترس و هراسِ از تو بازمیدارد، پس بر محمّد و آلش رحمت فرما، و امید و دلبندىِ مرا بخودت پابرجا نما، و ترس و وحشتِ مرا از خودت تکذیب فرما، و براى من آنچنان باش که به تو حُسنِ ظنّ دارم، اى بخشنده ترینِ کریمان، بارخدایا! برمحمّد و آل او درود فرست و مرا به حفظ (ازگناه) مؤیَّد فرما، و زبانم را به حکمت گویا فرما، و مرا از کسانى قرارده که بر تباهى هاى گذشته خویش نادِم و پشیمانند، و بهره خویش را اکنون ناقص و ضایع نکنند، و اهتمام بر روزى فرداىِ خود ننمایند، بارالها! غنىّ آن کسى است که به سبب تو بى نیازى جوید و به سوى تو محتاج باشد، و فقیر و درمانده کسى است که از تو (روگردان شده) به جانب مخلوقت بى نیازى طلبد، پس رحمت نما بر محمّد و آل او، و مرا از خَلقِ خودت به سبب خودت بى نیاز فرما، و مرا چنان قرارده که هیچگاه دستى جز بسوى تو دراز نکنم، بارالها! بدبخت کسى است که با اینکه توبه و بازگشت فراراهِ او و رحمت تو پشتیبانِ اوست ناامید شود، اگرچه عملِ من ضعیف و سُست است لکن امیدِ رحمتِ تو در من قوىّ است، پس ضعف عملِ مرا در قبال قوّت امیدم، برمن ببخشاى، بارخدایا! اگرتو چنان دانى که درمیان بندگانت از من سنگدل تر و پرگناه تر نیست، (درعوض) من هم به یقین میدانم که هیچ مولا و سرپرستى فضل و عطایش از تو بیشتر نیست، و رحمت و عفوش از تو وسیع تر نیست، پس اى کسى که در رحمت و مهربانى یگانه اى، ببخشاى کسى را که در جُرم و گناهش تنها و یگانه نیست، بارخدایا! تو مارا امرفرمودى و ما سرپیچى نمودیم، و ما را بازداشتى ولى ما دست برنداشتیم، ما را یادآورى فرمودى ولى ما خود را به فراموشى زدیم ، مارا بینا فرمودى و ما خودرا به کورى زدیم، تو مارا تهدید نمودى ولى ما از حدّ گذراندیم، (آرى!) این در مقابل احسان تو برما پاداش نیکوئى نبود،
وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِما أَعْلَنّا وَ أَخْفَیْنا ، وَ أَخْبَرُ بِما نَأْتی وَ ما أَتَیْنا ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد وَ لاتُؤاخِذْنا بِما أَخْطَأْنا وَ نَسینا ، وَ هَبْ لَنا حُقُوقَک َ لَدَیْنا ، وَ أَتِمَّ إِحْسانَک َ إِلَیْنا، وَ أَسْبِلْ رَحْمَتَک َ عَلَیْنا، أَللّهُمَّ إِنّا نَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِهذَا الصِّدّیقِ الاِْمامِ، وَ نَسْئَلُکَ بِالْحَقِّ الَّذی جَعَلْتَةُ لَهُ وَ لِجَدِّهِ رَسُولِک َ وَ لاَِبَوَیْهِ عَلِىّ وَ فاطِمَـةَ ، أَهْلِ بَیْتِ الرَّحْمَةِ ، إِدْرارَ الرِّزْقِ الَّذی بِهِ قِوامُ حَیاتِنا، وَ صَلاحُ أَحْوالِ عِیالِنا، فَأَنْتَ الْکَریمُ الَّذی تُعْطی مِنْ سَِعَة، وَ تَمْنَعُ مِنْ قُدْرَة، وَ نَحْنُ نَسْئَلُک َ مِنَ الرِّزْقِ مایَکُونُ صَلاحاً لِلـدُّنْیا، وَ بَلاغاً لِلاْخِرَةِ ، أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد، وَ اغْفِرْلَنا وَ لِوالِدَیْنا، وَ لِجَمیعِ الْمُـؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، وَ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ ، الاَْحْیاءِ مِنْهُمْ وَالاَْمْواتِ، وَ اتِنا فِى الدُّنْیاحَسَنَةً وَفِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ.
پس از تمام شدن قنوت ، رکوع و سجود و تشهّد و سلام نماز را انجام ده ، پس چون تسبیح حضرت فاطمه زهراء(س) را خواندى ، دو طرف صورت را بر خاک بگذار و چهل مرتبه این تسبیحات را بگو:
سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ للهِِ وَ لاإِلهَ إِلاَّ اللهُ وَاللهُ أَکْبَرُ.
پس از تمام شدن تسبیحات ، دعا کن و از خدا بخواه که تو را از گناهان نگهدارد و از عذاب خود نجات دهد و ببخشد و توفیق عمل نیک کرامت فرماید و اعمال تو را قبول نماید. سپس خود را به ضریح بچسبان و ببوس و بگو:
زادَ اللهُ فی شَرَفِکُمْ ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.
سپس براى خود و والدین خود و هرکس که خواهى دعا کن.
لیک تو به آنچه ما آشکار و پنهان نمودیم داناترى، و به اعمالى که بجا آورده و مى آوریم آگاه ترى، پس رحمت فرما بر محمّد و آلش و مارا برخطاها و فراموشى هامان مؤاخذه نفرما، و حقوق تو را (که ضایع نمودیم) برما ببخشا، و احسان و کَرَم خویش برما تمام فرما، و پرده رحمتت برما افکن، بارخدایا! ما به تو توسّل میجوئیم به سبب این امام راستگو، و از تو درخواست میکنیم به آن حقّ و حُرمَتى که براى او و جدِّ او رسول خودت و براى پدر و مادر او على و فاطمه که اهل بیتِ رحمتند قراردادى، اینکه روزى خودت را که قوام زندگى ما به آن وابسته است، و نظام احوال عیال ما در گرو آنست ، برما پیاپى فرو ریزى، چرا که توئى آن کریمى که از خزانه وسیعت عطا میکنى، و با قدرت و توانِ خویش (آنکه را بخواهى) محروم میکنى، و ما از تو رزقى را خواهانیم که براى دنیاى ما موجب صلاح، و براى آخرت ما رسا و مایه کفاف باشد، بارخدایا! برمحمّد و آلش رحمت فرست، و ببخشاى ما و والدین مارا، و جمیع مؤمنین و مؤمنات را، و تمام مسلمین و مسلمات را، چه آنان که در قید حیات اند و چه آنها که درگذشته اند، و در دنیا و آخرت به ما حسنه عطا فرما و ما را از عذاب آتش (دوزخ) حفظ فرما.
ترجمه تسبیحات:
خداوند را تسبیح و تمجید مینمایم ، و تمامى ستایشها براى خدا است ، و هیچ معبودى جزالله نیست،وخداوند ازهمه موجودات بزرگ تراست (از آنکه توصیف شود).
]ترجمه جمله اى که بعد از نماز گفته مى شود:[
خداوند در عزّت و شرفِ شما (اهل بیت) بیفزاید ، و درود و رحمت و برکاتِ خداوند بر شما باد
[یکشنبه 1394-11-25] [ 10:40:00 ب.ظ ]
|