فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



 

شيخ بهايي‏ عالم بزرگ ذوفنون
نويسنده : پروفسور سيد حسن امين

شيخ بهاءالدين عاملي معروف به شيخ بهايي از عالمان بزرگ جهان تشيع در عصر صفويان بود که در کودکي همراه پدرش از جبل عامل لبنان به ايران مهاجرت کرد. بزرگ‌ترين ويژگي او، جامعيت و ذوفنون‌بودن او در تمام علوم عقلي و نقلي و احاطه‏اش‏ بر جميع رشته‏هاي معارف اسلامي بود. وي داراي آثاري در فقه، اصول، رياضيات، نجوم، هيأت، حساب، معماري، مهندسي، عرفان، ادبيات، علوم غريبه و جز آن‏هاست و در تمام اين رشته‏ها علاوه بر تاليف کتاب‏ها و رساله‏هاي ارزشمند، به تربيت شاگرداني‏ عالي‏قدر همچون ملاصدرا، محمدتقي مجلسي و فيض کاشاني پرداخت.

مسير زندگي

شيخ بهايي، بهاءالدين محمد عاملي، متخلص به هايي و معروف به شيخ بهايي‏ فرزند شيخ عزّالدين حسين‌بن عبدالصمد شمس‌الدين محمد حارئي جبل‌عاملي‏ همداني جبعي (بعلبک 27 ذي‌حجه‏ 953 -اصفهان 12 شوال 1031 ق) دانشمند ذوفنون شيعي و شيخ‌الاسلام عصر صفوي است. او در يک سالگي به همراه‏ پدرش از بعلبک‏ به جبل‌عامل -از مراکز معروف شيعه در شمال شهر صيدا- هجرت کرد. پدرش که در زمره‏ شاگردان و اصحاب نزديک شيخ‏ زين‌الدين علي‌بن‌احمد عاملي معروف به‏ شهيد ثاني (شهادت 966 ق) درآمده بود، پس‏ از شهادت استاد خويش صحنه را در جبل‌عامل بر خود تنگ ديد و با شنيدن خبر استقرار دولت شيعي صفوي در ايران به دعوت شيخ‏ علي منشار کرکي –شيخ‌الاسلام شهر اصفهان- به خيل علماي مهاجر جبل‌عامل‏ به ايران پيوست. در فاصله‏ هشت‌سال که پدر شيخ بهايي، در خراسان‏ بود، شيخ بهايي در قزوين ماند و به تکميل‏ معلومات خود پرداخت. عاقبت، پدرش از هرات‏ به قزوين آمد و از شاه اسماعيل دوم اجازه‏‏ خروج از ايران را به قصد سفر حج گرفت و چون در بازگشت از اين سفر در بحرين فوت‏ کرد، شيخ بهايي به جاي او به منصب‏ شيخ‌الاسلام هرات منصوب شد، ولي به‏ فاصله‏ چند ماه پس از فوت استاد و پدر همسرش(شيخ زين‌الدين علي منشار عاملي)، به جاي او به منصب«شيخ‌الاسلام‏ اصفهان» رسيد.

شيخ بهايي در سلطنت شاه‏ اسماعيل دوم (حکومت 984-985 ق) يا سلطان محمد خدابنده (حکومت 985- 1038 ق) از سمت شيخ‌الاسلامي اصفهان‏ استعفا کرد و به سيروسفر پرداخت. مقصد نخستين او مکه و مدينه بود و از آن‏جا به‏ عراق، حجاز، مصر، دمشق، حلب و بيت‌المقدس رفت. وي عاقبت در 12 شوال 1030 ق‏. بدرود زندگي گفت و جنازه‏اش را پس از تشييعي بي‏نظير به مشهد منتقل‏ کردند و در جوار حرم حضرت رضا(ع)دفن‏ کردند.

زبان شيخ بهايي

زبان شيخ بهايي، عربي بود و چون وي در هفت‌سالگي به ايران آمد، توانست زبان‏ مادري فارسي را هم‏چون زبان مادري از کودکي بياموزد و از هفت‌سالگي تا 10‌سالگي‏ که مقيم اصفهان بود از آن به صورت زبان‏ محاوره‏ معمول خود استفاده کند تا آنکه وقتي در 10سالگي از اصفهان به قزوين‏ شد در آن شهر، علاوه بر فارسي، زبان ترکي‏ را نيز که زبان دوم محاوره‏ آن شهر بود، به‏ خوبي آموخت. بنابراين، شيخ بهايي در هر سه‏ زبان عربي، فارسي و ترکي مسلط شد.

مذهب و مشرب

شيخ بهايي باوجود جامعيت در علوم و معارف اسلامي، در هيچ‏يک از شاخه‏هاي‏ علمي، موسس نظريه‏ تازه‏اي نبود و نوآوري‏هاي او به حدّ مشابه و هم‌عصرش‏ مانند ميرداماد و ملاصدار نمي‏رسد. او در عين‏ علاقه‏مندي به تصوف و عرفان، در سرتاسر عمر به‏طور تمام‌وقت به تدريس فقه اشتغال‏ داشته و معروف است که وقتي ملاصدرا از ميرداماد براي انتخاب استاد، راهنمايي‏ خواست، ميرداماد به او گفت اگر طالب منقولي‏ نزد شيخ بهايي رو و اگر طالب معقولي نزد ميرفندرسکي رو و اگر خواهان هر دويي نزد من آي.

اگرچه در تشيع شيخ بهايي باتوجه به‏ تعلق او و خانواده‏اش به شيعيان جبل‌عامل و نيز تاليفات بسيارش در فقه و معارف شيعي و به خصوص قصيده‏ معروف «وسيله الفوز و الامان» او در مدح امام زمان (عج) جاي هيچ‏گونه ترديدي نيست، ولي بعضي از علماي اهل‏ سنت، شيخ بهايي را که صحيح بخاري و مسلم را نزد محمدبن‌محمد لطيف مقدسي‏ شافعي خوانده و از او اجازه‏ي حديث اخذ کرده‏ و هم بر تفسير زمخشري و تفسير بيضاوي، حاشيه نوشته و به خصوص در مسافرت‏هاي‏ خود به قلمرو عثماني ظاهرا بر اثر تقيه با اهل‏ سنت مماشات مي‏کرده است، سني‌مذهب توهم کرده‏اند.

از جمله‏ي آثار او صلوات مشهوري‏ است که براي 14 معصوم ساخت و با عبارت «اللهم صل و سلم و زد و بارک علي‏ صاحب الدعوة النبوية» شروع مي‏شود و آن را خدام بقاع متبرکه در مراسم اعياد در آستان‏ قدس رضوي و حضرت معصومه و مذکّران‏ شيعه در ديگر مجالس مذهبي مي‏خوانند. شيخ بهايي همچنين در بسياري از آثار خود به صراحت به معصومان شيعه‏ متوسل شده است.

شيخ بهايي علاقه‏ي خاصي به تصوف و عرفان داشته و مطالبي بسيار در کشکول و شرح اربعين و ديگر آثار خود از ابن عربي، سهروردي، ابن فارض، مولوي، عطار، حافظ و ديگر بزرگان و مشايخ طريقت نقل کرده و به‏ علماي ظاهر و به نظم و نثر از جمله در مور و گربه‏ي خود تاخته است.

شيخ بهايي ظاهرا در طول مسافرت‏ها در کسوت درويشي و نه در زي علما حرکت‏ مي‏کرده است. وي احتمالا به سلسله‏ي‏ صوفيان نور بخشيه يا نعمة‌اللهيه متعلق بوده‏ است.

شيخ بهايي با آنکه حائز عالي‏ترين‏ مناصب رسمي روحاني در عصر خود؛ يعني،‏ شيخ‌الاسلامي اصفهان بوده و مورد توجه‏ مخصوص شاه عباس قرار داشته است، به‏ عزلت و انزوا گرايش داشته و قرب‏ پادشاهان را خوش نمي‏داشته است.

شيخ بهايي به نيکوکاري اهتمام تام‏ داشت، از جمله اينکه خانه‏ي شخصي مسکوني‏ خود را به پرورشگاهي براي سکونت‏ يتيمان و فقيران و بيوه‏زنان اختصاص‏ داد.

اهميت علمي

اهميت علمي شيخ بهايي در جامعيت‏ و ذوفنوني اوست، ولي شهرت عمده‏ي او علاوه بر فقه و اصول که فن اصلي او و موجب شهرت او به «شيخ» و انتصاب او به منصب «شيخ‌الاسلامي» است به‏ دليل تبحّر او در دو زمينه‏ي مهم علوم‏ غريبه از يک سوي و مهندس و معماري‏ از سوي ديگر است.

الف: فقه و اصول

مهم‏ترين کتاب فقهي شيخ بهايي‏ مشرق‌الشمسين و اکسيرالسعادتين (ساخته‏ي 1015 ق) در فقه‏ استدلالي اماميه بر اساس کتاب و سنت‏ است که شيخ بهايي تنها به نگارش باب‏ طهارت آن توفيق يافته است. جامع عباسي که از نخستين و‏ معروف‏ترين رساله‏هاي علميه به زبان‏ فارسي است و مکرر به چاپ رسيده و بزرگان شيعه بر آن حاشيه زده‏اند. حبل المتين في احکام احکام‏‌الدين (ساخته‏ي 1007 ق) که بالغ بر هزار روايت را به ‏عنوان مستندات‏ احکام فقه تجزيه و تحليل کرده است. الاثنا عشريات در فقه که نام پنج‏ رساله‏ فقهي است که هر کدام از آن‏ها با عنوان الاثنا عشريه مشتمل بر چندين‏ باب و هر باب منقسم بر دوازده حکم است.‏ زبدة‌الاصول در اصول فقه.

ب-علوم غريبه

شايد در ميان حکيمان و عارفان‏ مسلمان، هيچ‏کس به اندازه‏ي شيخ بهايي به‏ تبحّر و مهارت در زمينه‏ي علوم غريبه‏ مشهور نباشد. وي در کشکول، علوم را به‏ دو بخش عمده تقسيم مي‏کند: اول، علوم‏ جليه که همان دانش‏هاي متداول عقلي و نقلي است و دوم، علوم خفيه که عبارتند از پنج علم کيميا، ليميا، هيميا، سيميا، ريميا. افزون بر اين، فالنامه‏اي به شيخ بهايي منسوب است که‏ با فال‌گرفتن‏هاي معمول از ديوان‏ حافظ و يا مثنوي مولانا متفاوت است؛ يعني، در فالنامه‏ شيخ بهايي، به عوض اينکه‏ سرکتاب بگشايند جوينده‏ي فال بايد انگشت خود را بر روي حرفي از حروف آن‏ صفحه بگذارد تا جواب خود را با محاسبه‏‏ حروف بعدي، بيابد.

شيخ بهايي در علم اعداد و حروف و اوفاق نيز تخصص داشته است.

جـ-رياضيات و نجوم و هيات

خلاصة‌الحساب (عربي) تاليف 1005 ق. مشتمل بر يک مقدمه و 10 باب و يک‏ خاتمه که به عربي و فارسي شرح بسيار بر آن‏ نوشته شده و جي.اچ.ال نسلمن‏ G. H. L. Nesselmann نيز در 1843 م. آن را به‏ آلماني ترجمه و منتشر کرده است.

شيخ بهايي‏ از رياضي‏دانان عصر خود بود و علاوه بر تاليف‏ خلاصة‌الحساب که تا چند نسل پيش در حوزه‏هاي اسلامي، عمده‏ترين کتاب درسي در علم رياضي محسوب مي‏شد و نيز کتاب‏ بحرالحساب(عربي) که در خلاصة‌الحساب به آن ارجاع داده و رساله‏ جبر و مقابله که نسخه‏اي از آن نزد سعيد نفيسي‏ موجود بوده، در کشکول هم مکرر مباحثي از علوم رياضي ذکر کرده است.

تشريح‌الافلاک در علم هيئت و نجوم‏ مشتمل بر يک مقدمه و پنج فصل و يک‏ خاتمه که پس از خلاصة‌الحساب مهم‏ترين‏ کتاب درسي از بين تاليفات شيخ بهايي در حوزه‏هاي علميه بوده است و عده‏اي از دانشمندان بر آن شرح نوشته‏اند. علاوه بر اين‏ کتاب، شيخ بهايي رساله‏هايي نيز در نجوم و هيئت اسطرلاب نوشته است که مخصوصا براي تعيين سمت قبله مورد استفاده قرار مي‏گرفت.

د-معماري و مهندسي

آثار مهندسي و معماري متعددي‏ به شيخ بهايي منتسب است، اما طرح اغلب‏ آن‏ها را نمي‏توان با قاطعيت به او نسبت داد. مهم‏ترين و مشهورترين آن‏ها که به «طومار شيخ بهايي» راجع به تقسيم آب زاينده‏رود به‏ هفت قسمت براي محلات مختلف اصفهان و روستاهاي مجاور مشهور است، به گزارش‏ «محمدباقر الفت» که اصل طومار را ديده از آثار شيخ بهايي نيست، زيراکه در صدر تومار مذکور تاريخ تحرير آن سال 923 ق. يعني، 30‏ سال پيش از شيخ بهايي، ضبط شده‏ است.

هـ-تاليفات متفرقه:

«کشکول» که آن را پس از مخلات در مصر تاليف کرده و مطالب عرفاني و تاريخي و ادبي و حتي علمي و رياضي‏ بي‏شماري غالب از علماي اهل سنت در آن‏ گنجانيده است. «مخلات» که آن را در جواني تاليف‏ کرده و به شرح آنچه در سرآغاز کشکول‏ نوشته است، چيزهايي که دل خواهد و ديده را لذت دهد، به‌ويژه از تفسير و تأويل و اخبار و آثار و مواعظ، بهترين اقوال را برگزيده و در آن‏ گنجانيده است.

«الفوائد الصمديه» معروف به صمديه در دستور زبان عربي که شيخ بهايي آن را براي‏ برادرش عبدالصمد تاليف کرده و از کتب‏ درسي در شمار جامع‌المقدمات است و بر رغم‏ اختصار مشتمل بر آراء مختلف نجات و مشتمل بر شواهد متعدد از قرآن و حديث‏ است و شروح متعددي بر آن نوشته شده‏ است که مهم‏تر از همه شرح «سيدعلي‏‌خان مدني» به نام الحدائق‌النديه است.

و-آثار منثور ادبي فارسي

مهم‏ترين اثر منثور ادبي شيخ بهايي‏ به فارسي پند اهل دانش و هوش به زبان‏ گربه و موش است.

ز-آثار منظوم فارسي

شيخ بهايي به پارسي اشعار بسياري‏ سروده که اغلب آن‌ها را در کشکول‏ نقل کرده است. کليات اشعار فارسي او شامل غزليات، مثنويات (نان و حلوا، شير و شکر، نان و پنير)، قطعات، رباعيات، مستزاد و مخمس به همت استاد سعيد نفيسي با مقدمه‏اي سودمند و تفصيلي در شرح ‏حال شيخ بهايي در 103 صفحه، نخست در 1316 ش. و بعد از آن مکرر به چاپ رسيده است. اشعار فارسي شيخ بهايي به جهت‏ اينکه زبان فارسي، زبان مادري او نبوده‏ است از منظر فصاحت و بلاغت به پاي‏ آثار استادان بزرگ نظم فارسي نمي‏رسد، ولي هم از جهت ارزش پيام و محتوا و هم‏ از جهت لحن صادقانه و خالي از ريا، در بين‏ فارسي‏زبانان، بسيار مطلوب واقع شده و قسمت اعظم آن‏ها مخصوصا در نسل‏هاي سابق، سينه به سينه بين ايرانيان‏ محفوظ مانده و در مجالس عمومي‏ به وسيله‏ي سخنوران و مذکران و آوازخوانان به لحن خوش تکرار مي‏شده‏ است.

ح-آثار منظوم عربي

از ميان اشعار عربي شيخ بهايي، مشهورترين آن‏ها قصيده‏اي با عنوان «وسيله الفوز و الامان في‏ مدح صاحب‌الزمان» در 63 بيت است.

ط-ديگر تاليفات شيخ بهايي

ديگر تاليفات شيخ بهايي عبارت‌اند از:

اثبات‌الانوار الالهيه، اسرارالبلاغه، الاسطرلاب (عربي که به صحيفه يا الرساله‏‌الاسطرلاب نيز معروف است)، الاسطرلاب‏ (فارسي) معروف به تحفه‏ حاتميه‏ مشتمل بر 70 باب که به همين دليل به‏ هفتاد باب معروف است، بحرالحساب، التحفه‏ في تحديدالکروزنا و مساحه، تضاريس‏‌الارض، تنبيه‌الغافلين، توضيح‌المقاصد، تهذيب‌البيان، جبر و مقابله، جواب ثلث مسائل‏ عجيبه، جواب‌المسائل الشيخ‌صالح‏‌الجزايري، جواب‌المسائل المدنيات، جهه‌القبله، جوهرالفرد، حاشيه‏ اثني عشريه‏‏ صاحب معالم(در صلوه)، حاشيه‏ ارشادالاذهان، حاشيه‏ تشريح‌الافلاک، حاشيه‏‏ تفسير بيضاوي، حاشيه‏ تکمله خفري، حاشيه‏ خلاصه‌الحساب، حاشيه‏ ذکراي‏ شهيد اول، حاشيه‏ رجال نجاشي، حاشيه‏‏ زبده‌الاصول، حاشيه‏ شرح عضدي، حاشيه‏ فهرست شيخ منتخب‌الدين، حاشيه قواعد شهيديه، حاشيه‏ کشاف‏ زمخشري، حاشيه‏ مختلف علامه، حاشيه‏ مطول، حاشيه‏ معالم‌العلماء، حاشيه‏ من‏ لا يحضره‌الفقيه که به شرح من لا يحضره‏‌الفقيه نيز معروف است، الحبل‌المتين في‏ احکام‌الدين، حدائق‌الصالحين في شرح‏ صحيفه سيدالساجدين(ع)شامل شرح بعضي‏ از ادعيه‏ صحيفه‏ي سجاديه که قسمتي از آن‌ها به صورت رساله‏هاي مستقل است، حقايق‌الصالحين، الحديقه‌الهلاليه(شرح‏ دعاي هلال)، حلّ‌الحروف‌القرآن، حواشي‏ اثني عشريه، حواشي تشري‌الافلاک، حواشي‏ زبده‌الاصول، حواشي شرح‌التذکره، حواشي‏ قواعد شهيديه، حواشي کشاف زمخشري، حواشي مختلف علامه، درايه‌الحديث، رساله‏ اثني‌عشريه، رساله احکام سجودالتلاوه، رساله في استحباب السوره في الرد علي بعض‏ معاصريه، رساله في ان انوار سائر الکواکب‏ مستفاده من الشمس، رساله في حل اشکالي‏ عطارد و القمر، رساله في ذبايح اهل الکتاب، رساله في الزکوه عجيبه، رساله في الصوم‏ عجيبه(الرساله الصوميه)، رساله في قصر الصلوه في الاماکن الاربعه، رساله في معرفه‏ القبله، رساله في المواريث، رساله في نسبه‏ اعظم الجبال الي قطر الارض، شرح الاربعين‏ يا الاربعون حديثا، شرح دعاي صباح‏ صحيفه‏ سجاديه، شرح شرح چغميني‏ قاضي‏زاده‏ رومي، شرح‌الفرائض النصيريه‏ خواجه نصير طوسي، الصراط المستقيم، العروة الوثقي(تفسير سوره‏ حمد)، عين‌الحيات‏ (تفسير)، مفتاح‌الفلاح(در ادعيه‏ي شبنه‏ روزي)، ملخص الهيئه، الوجيزه في الدرايه.

هنر داستان‏نويسي‏ و کتاب گربه و موش

در ادب کهن فارسي، داستان‏پردازي‏ تمثيلي و نقل حکايات از زبان حيوانات‏ براي اخذ نتيجه‏ اخلاقي پيشينه‏اي ديرينه دارد. شيخ بهايي نيز به نظم و نثر، حکاياتي با نيروي تخيل خود ساخته که‏ مهم‏ترين آن‏ها داستان گربه و موش(يا موش و گربه) است که نام کامل آن(پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش) است.

شيخ بهايي در گربه و موش منثور خود -همچون موش و گربه‏ منظوم عبيد زاکاني- طنزگونه به انتقادات تند و تلخ‏ اجتماعي و نظريه‏پردازي اجتماعي و پندآموزي اخلاقي پرداخته است. وي در يک فصل، موش را نماد«نفس اماره» انسان و «گربه» را نماد «نيروي تخيل» و در فصلي ديگر در غوغاي صوفي‌ستيزي‏ فقيهان عصر صفوي، موش را شبيه‏ «صوفي» و گربه را شبيه «فقيه» تصوير کرده است.

موضوعات: شيخ بهايي‏ عالم بزرگ ذوفنون نويسنده : پروفسور سيد حسن امين  لینک ثابت
[جمعه 1395-02-03] [ 03:39:00 ب.ظ ]





بررسی آثار معماری شیخ بهایی/ سید ظاهر حسینی

 

 

شیخ بهایی عالمی ژرف اندیش و با دیدی متمایز از دیگر علما، در زمان حکومت صفویان، یکی از نزدیکان و مشـاوران شاه عباس اول بود که در هر زمـینه ای، مورد مشورت شـاه قرار می گرفت.

اصفهان در زمان شاه عباس و مشاورش شیخ بهایی، رونق خاصی در معماری یافت. این شهر را که شاه عباس به عنوان پایتخت برگزیده بود، از مساجد، کاخ ها، پل ها، خیابان ها و باغ های زیادی بهره مند گردید. با ظهور شاه عباس و شیخ بهایی، عصر زرین معماری صفوی آغاز شد و این هنر یکی از شاخص ترین هنرهای هویت ساز ایران گردید. معماری صفوی بر دوره های بعد نیز تأثیر شگرف گذاشت. این معماری خود وام دار معماری دوره تیموری است ولی توانسته هم در داخل ایران و هم در خارج از آن تأثیر بگذارد کهتأثیرگذاری آن را بر کشورهای هند، عراق، قفقاز، ازبکستان، امپراتوری عثمانی، لاهور، فلورانس ایتالیا می توان مشاهده کرد. سبک معماری عهد صفوی در داخل ایران هم چنان کامل و جذاب بود که در تمامی دوره های تاریخی افشاریه، زندیه و قاجاریه از آن تقلید شد.
واژگان کلیدیشیخ بهایی، معماری، آثار، انتسابها.

 

مقدمه

بهاءالدین محمد مشهور به « شیخ بهایی »(م 1031 )، از دانش مندان برجسته عصر صفوی بود؛ عصری که در آن شهر اصفهان پایتخت سلسله ای شد که آثار معماری به اوج زیبایی و ظرافت رسید. شیخ بهایی در تاریخ فرهنگ و علم ایران زمین همواره در سیمای دانش مند، سیاست مدار و شیخ الاسلامی ظهور کرد که مورد احترام طبقات مختلف مردم بوده و هست. ولی روی دیگر این جهت، تصویر معمارگونه مردی است که بسیاری از آثار به جای مانده از عصر صفوی، به ویژه در اصفهان را از آثار او می دانند، مانند معماری مسجد امام اصفهان و احداث حمام مشهور به شیخ بهایی که با شمع روشن بوده و نیز مهندسی حصار نجف اشرف، بنا و شالوده شهر نجف‌آباد و بسیاری از آثار و ابنیه دیگر.
در این مقاله، سعی شده است تا کارهای شیخ بهایی در حیطه معماری بررسی گردد و گفته‌ها و نوشته‌ها درباره انتساب هایی که در زمینه معماری به وی می دهند، نقد شود؛ زیرا هیچ یک از نویسندگان گذشته، تلاش نکرده‌اند که از چه راه هایی می‌توان واقعی بودن انتساب ها و یا افسانه ای بودن آنها را اثبات کرد. از این رو در مقاله حاضر، کوششی در این زمینه صورت گرفته است.

1. نام، نسب و خاندان

او کودکی از دیار عرب، نامش «محمد»، لقبش «بهاءالدین»، شهرتش بین عام و خاص «بهایی» یا «شیخ بهایی»، متولد سال (953 -1031 ق/ 1547-1622 م)و پرورش یافته خاندانی بزرگ بود که نسبش به حارث اعور همدانی ( متوفی 65 ق ) می رسید؛همو که: «…به صحبت عبدالله بنAیار وفادار حضرت علیمسعود رسیده بود و فقیه بود و حدیث او در سنن اربعه مذکور است.»این شعر منسوب به امیرالمؤمنان (ع) را خطاب به جدّ این خاندان دانسته اند:
یا حار همدان من یمت یرنی من مؤمن او منافق
وانت عندالصراط تعرضباسنه والکنی ومافعلا
اسقیک من بارد علی تخاله فی الحلاوة العسلا
یعنی: «ای حارث همدانی، هر کس بمیرد، مؤمن باشد و یا منافق، مرا روبه رو می بیند و…». پس نسب شیخ بهایی چنین می‌شود: بهاءالدین محمدبن حسین بن عبدالصمدبن شمس الدین محمد بن علی بن حسن بن محمد بن صالح جباعی یا جبعی حارثی همدانی لویزانی از اولاد حارث بن عبدالله اعور همدانی.
پدر شیخ بهایی، عزالدین حسین بن عبدالصمد بن شمس الدین محمد حارثی جبل عاملی همدانی (متوفی 984 ق) از علما و مفاخر بزرگ دوران خود در لبنان و ایران و از شاگردان شهید ثانی (متوفی 966 ق) بود. وی در سال918 هجری در جبل عامل متولد شد. و مدت های مدیدی از محضر علم و اخلاق استادش استفاده کرد.در تاریخ عالم آرای عباسی درباره عزالدین حسین آمده است:
شیخ حسین از مشایخ عظام جبل عامل و در جمیع فنون به تخصیص فقه و تفسیر و حدیث و عربیت، فاضل و دانش مند بود. بعد از آن که جناب شیخ به جهت تشیع به دست رومیان درجه شهادت یافت، مشارالیه از وطن مألوف به جانب عجم آمد.
جبل عامل منطقهای در جنوب لبنان، بر ساحل دریای مدیترانه است که از رود لیطانی به طرف جنوب تا حدود فلسطین امتداد دارد.نام این منطقه از قبیله بنی عامله گرفته شده که پس از شکستن سدّ مأرب از یمن کوچید و در آن جا اقامت گزید.این منطقه یکی از مراکز تشیع است که عالمان برجسته ای را تحویل دنیای اسلام داده و از نظر جغرافیایی، ناحیه کوهستانی بسیار سخت و شاداب و خرمی از لبنان به شمار می آید که در شمال شهر صیدا واقع شده است.

2. شیخ معمار

برای پاسخ به این سؤال که چرا نام شیخ بهایی را نمیتوان در میان ابنیه ای دید که به وی منسوبند، باید تمام دوران معماری اسلامی را درباره عمل کرد استادان، بنایان، معماران و مهندسان بررسی کنیم و دریابیم، آیا اینها در هر دوره، نامشان را بر آثارشان مینوشتند و یا فقط به ساختن و طرح بنا توجه داشتند و این مسائل برایشان مهم نبوده که مثلاً نام فلان شخص در این عمارت باشد. برخی از پاسخ های موجود در این باره را مرور می کنیم:
اولاً، این مسأله محل به محل و مملکت به مملکت فرق می کرد و خود نویسندگان متقدم مسلمان، این نکته را دریافته بودند؛ مثلاً التوحیدی که در نیمه دوم سده دهم قمری می زیست، می نویسد: «مردم در هر قرن، عادات و آداب و ذهنیت جدیدیبه دست می‌آورند که پیشینیان صاحب آن نبودند.»
ثانیاً، منابع و اسناد بناهای اسلامی آن چنان که انتظار می رود، غنی نیستند؛ با این که تاریخ نگاران و شاعران، از بناها تمجید کرده اند، به خود معماری به عنوان موضوع درخور توجه ادبیات، نپرداخته اند و خود معماران هم درباره آثارشان اطلاعاتی ارائه نداده اند و معماران به جز امضا و رقم( ترقیمه) و یا چند کلمه، مطلب زیادی درباره خود و آثارشان به جا نگذاشته اند.
ثالثاً، عنوان «معمار» در زمان ها و مکان های مختلف فرق می کرد و به طور کلی، نام معماران به ندرت در بناهای آنها ذکر شده است؛ حتی در جاهایی که روی کتیبه‌ها نام حامی و سایر مأموران ثبت شده، نام آنها نیامده است. البته این نوعی روش خاص به شمار می آمد؛ یعنی در دوره‌ای نام معمار را می‌نوشتند و در دوره دیگر نام او را ذکر نمی‌کردند.
رابعاً، این نکته را نباید فراموش کرد که معماران، مهندسان و استادکاران بنا بعد از سفت کاری ساختمان، کار خود را تمام شده تلقی می کردند و کار را به زینت کاران ( گچ کاران، کاشی کاران، حجاران و نجاران که کار خود را در مرحله بعد از سفت کاری انجام می دادند) واگذار می کردند و از این نظر، کمتر قادر بودند تا در جایی از ساختمان، نام خود را ثبت کنند.از این رو، ارزیابی نقش معماران و طراحان بناهای معروف، کاری بس دشوار است؛ زیرا در این زمینه، اسناد، و مدارک و شواهدی دالّ بر این موضوع در دست نداریم. از طرفی وقتی شاه-کارهای معماری اسلامی را می بینیم، درمی یابیم که این آثار بدون آموزش هندسه، ریاضیات، مکانیک کاربردی و طراحی، نمی‌توانسته به وجود آید و خلق این آثار کسی را می‌طلبد که در این کارها دوام داشته باشد.
با توجه به این موضوع، نباید در آثار و بناهایی که به شیخ بهایی منسوب است، دنبال نام او بود. همین قدر که معاصران وی و دیگر افراد آگاه به او نسبت داده اند، کافی است. سؤال دیگری که ذهن‌ها را به خود مشغول کرده، این است که شیخ بهایی معماری را از کجا آموخت ؟ همه می دانیم که در کاخ ها، مساجد، کاروان سراها، بقعه ها، مدارس و پل ها، نامی از شیخ بهایی نیست که در این عمارت ها دست داشته باشد؛ به همین علت، بعضی به این نظریه قائل هستند که شیخ بهایی نه معمار بوده، نه مهندس، نه طراح و نه… . اما شاید بتوان به نوعی اثبات کرد که شیخ بهایی، هم مهندس بوده، و هم معمار و هم طراح و آن دقیق شدن در روش و کار معماران و مهندسان آن دوره است؛ مثلاً بورکهارت(م1984) درباره شیوه کار معماران، مهندسان و بنایان دوره اسلامی، اعتقاد دارد که «اساس معماری دوران اسلامی بر پایه دانش هندسه قرار دارد و پایه شکل ها، بر اساس دوایر است و چون دوایر مساوی تقسیم شوند، سبب پیدایش چندضلعی های منظم می گردند و همواره هنرمندان، با بهره گیری یک دایره مبنا، اشکال و اندازه های مختلف را تنظیم می کردند و از طریق برداشت در قالب طرح ها و اجرای منظم، هنر معماری یک-پارچه و هم اهنگ را شکل می دادند».یاد آوری این نکته ضروری است که در دوره اسلامی هندسه، زبان و معیار معماری است و مهندسان و معماران، اساس کار را بر آن قرار داده بودند و به این طریق، حتی در نماهای ساختمان از آن استفاده می کردند و شکل ها و فرم های جدیدی را به وجود می آوردند.
با توجه به گفته بورکهات درباره هندسه، میتوان چنین نتیجه گرفت: در میان علومی که در مدارس و حوزه-های علمی در ایران تدریس می شد، مباحثی که به محاسبات ریاضی و ترسیمات هندسه معماری مربوط می گردد، در قالب نام ها و شعبات مختلف مانند حیل هندسی، اثقال، هندسه، مناظر و مرایا دیده می شود.
کتاب هایی کهدر این زمینه به آنها می توان اشاره کرد، عبارتند از: مفاتیح العلوم خوارزمی (قرن چهارم)، مفتاح الحساب غیاث الدین جمشید کاشانی، (دانش مند قرن نهم) و کتاب رساله فارسی شیخ بهایی. این کتاب ها در گذشته، جزو منابع درسی حوزه های علمیه بوده اند. برای نمونه قسمت هایی از کتاب رساله حساب فارسی شیخ بهاییرا در این جا می آوریم که چند قرن در حوزه های علمیه تدریس می شد: خواص الاعداد(پنج مسأله)، علم الحساب (هشت مسأله)، علم جبر و مقابله( پنج مسأله) و اعمال مساحت(شش مسأله).
از این رو، شیخ بهایی آن قدر در هندسه و ریاضیات تبحر و پیش رفت داشته که حتی در مسائل فقهی از ریاضیات کمک می گرفت؛ مانند:« …در صحف فقهی در تقدیر آب کر فرموده اند که به حسب وزن چقدر است و به حسب مساحت چقدر؟ و شیخ بهایی در حبل المتین می فرماید: « فمعنی قولهم: الکر ما بلغ تکسره اثنین و اربعین شبراً و سبعه اثمان شبر انه ما اشمل علی اثنین و اربعین مجسماً مائیاً کل منها مکعب الشبر، و مجسم آخر هو سبعه اثمان مکعبه.»گفته آیت الله حسن زاده آملی درباره کتب ریاضی شیخ بهایی، درک و تسلط شیخ را می رساند. ایشان در این باره می نویسد:
خلاصه الحساب شیخ بهایی مکرر چاپ شده، ولی مع الاسف آن را مانند کتب درسی بسیاری در فنون دیگر آن چنان به کنار گذاشته اند که نام و نشانی از آن نیست و اگر بخواهند لااقل مسائل وقت و قبله و هلال و ارث و امثال آنها را به دست آورند، ناتوانند؛ تا چه رسد به فهم کتاب فقهی حبل المتین جناب شیخ بهایی که به تفصیل در به دست آوردن مساحت ظروف در مسأله کر، مطابق اصول هندسی بحث کرده است.
خلاصة الحساب، کتاب دیگر شیخ بهایی، محتوی انواع خطوط و سطوح و تعریف آنها و سپس طرق محاسبه اشکال هندسی مانند مثلث، مربع و دایره است. او در ادامه، به تعریف سطح هایی مانند انواع مثلث ها، مربع، مستطیل و شبه المعین (متوازی الاضلاع) می پردازد.در فصل هفتم آن یعنی « تتبع فی المساحات»، درباره روش و طریقه اندازه گیری ارتفاعات، پهناوری رودخانه ها، عمق چاه ها، دره ها و گودال ها سخن می گوید. این باب از جهت مقاصد معماری و چگونگی کاربرد ریاضبات در معماری اهمیت دارد. در این باب، کاربرد ریاضیات در به دست آوردن وزن (تراز) زمین، ایجاد قنات، ارتفاع بلندی ها، محاسبه عرض رودخانه و عمق چاه ها و گودی هاست.
هم چنین در فصل دوم، از روش های به دست آوردن ارتفاع اجسام بلند و مرتفع بحث می کند و می نویسد:
اجسام بر دوگونه می باشند: 1. اجسامی که دست یافتن به رأس آنها امکان پذیر است؛ مانند مناره، درخت و دیوار؛ 2. آنان که امکان دست یافتن به رأس آنها دشوار و یا ناممکن است؛ مانند دیوار قلعه در وقت محاصره و امثال آن.
به دست آوردن ارتفاع اجسام، می تواند کاربردهای خاصی در معماری و به ویژه شهرسازی داشته باشد. برای مثال، با شناخت ارتفاع نمادها و بناهای شهری مانند مناره و مسجد، امکان و میزان دیده شدن آنها در فواصل دوردست، سیمای شهری و حریم ارتفاعی بناهای مهم را می توان تخمین زد و بررسی و ارزیابی کرد.
محتویات یکی دیگر از باب های خلاصه الحساب، به حجم بناها و عمارات می پردازد. فصل اول آن در مورد مساحت حجم تاق و فصل دیگرش درباره حجم سطوح مقرنس است.

شیخ بهایی می گوید:

احتیاج به محاسبة ساختمان ها بیشتر از محاسبه سایر حجم‌ها احساس می‌شود.
همین طور در کتاب کشکول وی، بعضی از قسمت های ریاضی آورده شده که بعضی از آنها در مسائل خواص اعداد و بعضی در جبر و مقابله است. او در ادامه، قاعده پیدا کردن مجموعات مربعات اعداد طبیعی را توضیح می دهد و می‌گوید:
فی جمع المکعبات المتوالیه تربع مجموع تلک الاعداء المتوالیه من الواحد.
وی راه بسیار ساده‌ای را برای نخستین بار نشان داده که مجموع اعداد را یافته و نتیجه را مربع می کند.
کتاب دیگر شیخ بهایی تحفه حاتمیه نام دارد که در آن، مسائلی از نجوم و اسطرلاب گفته شده که بدون درک و فهم هندسه، فهمیدنی نیست؛ از جمله: باب اول، در بیان حدّ اسطرلاب و القاب اجزاء و خطوط آن است. باب دهم، در معرفت غایت ارتفاع آفتاب ؛باب بیستم، در معرفت مقدار مسافتی است که در پیمودن آن مانعی بوده باشد. باب سی ام، در معرفت ارتفاع قطب فلک البروج؛باب چهلم، در معرفت تقویم قمر؛ باب پنجاهم، در معرفت تعیین قبله ؛باب شصتم، در معرفت درجه طلوع و درجه غروب و درجه ممر کوکب شنطیه و باب هفتادم، در شناخت کواکب مثبت بر عنکبوت است.
علم حیل، یکی از مواردی است که معماری ازآن استفاده کرده که عبارت است از: شناختن راه تدبیری که انسان با آن بتواند تمام مفاهیمی را که وجود آنها در ریاضیات با برهان ثابت شده، بر اجسام خارجی منطبق سازد و به ایجاد و وضع آنها در اجسام خارجی فعلیت بخشد. قسمی دیگر، حیل هندسی است که انواع بسیار دارد: « اول، علم معماری یا مهندسی ساختمان است. دوم، علم حیلی است که مساحت اجسام گوناگون را تعیین می‌کند … .»
با توجه به مطالب بیان شده، می‌توان گفت که حرفه معمار و مهندس، رابطة تنگاتنگی با انواع علوم ریاضی دارد که معمار را با عناوین «الحاسب» و یا «المهندس» می ‌شناختند و مهندس به کسی گفته می شد که نقشة مجرا و بستر کاریز( قنات ) را طرح کرد تا معلوم سازد که هر کاریز چگونه باید حفر شود.پس جای هیچ شگفتی نیست که آثار زیادی را به شیخ بهایی نسبت می‌دهند.

آثار شیخ بهایی از نظر تاریخی

در کتب هم عصر دوران شیخ بهایی مانند: روضات الجناتخوانساری(م1253) شرح حال شیخ بهایی، آثار و نام استادان وی آمده است، ولی نوشته ای وجود ندارد که دلالت کند شیخ، معماری را از کجا آموخته و یا استادان وی در این امر چه کسانی بوده اند و یا عمارت و پلانی را به وی نسبت دهند.مستدرک الوسائل میرزا حسین نوری، تاریخ عالم آرای عباسی ( نوشته ترکمان) نیز که در زمان حیات شیخ بهایی نوشته شده، صفحاتی را به معماران و مهندسان عصر شاه عباس اول اختصاص داده و نام آنها را آورده، ولی از شیخ بهایی و آثار احتمالی او که شاید ساخته و یا طرح انداخته باشد، یادی نمی کند.هم چنین اسکندربیک تمام کتاب های شیخ بهایی را آورده و حتی از شاعر بودن و شعردانی وی سخن رانده، در حالی که از معمار و مهندس بودن و آثار وی که نویسندگان متأخر به آنها قائل هستند، سخنی نگفته است.کتب دیگر مانند سلافه العصر مدنی (م1120)، لولوتی البحرین بحرانی (م1186)، قصص العلمای تنکابنی (م1302)، امل الامل فی ذکر علماء جبل عامل حر عاملی (م1104)، روضه البهیه شفیعا، مطلع الشمس اعتمادالسلطنه، اشکال التاسیس، قاضی زاده رومی (قرن نهم) و قصص الخاقانی ولی قلی بیگ شاملو (ت1035) که از منابع مهم تاریخ صفوی هستند، شیخ بهایی را معمار و یا مهندس نخوانده اند. هم-چنین کتبی کهمعماری دوران صفویه را به صورت تخصصی بررسی کرده اند، نامی از شیخ بهایی نیاورده اند مانند: اوج های درخشان هنر ایران اثر ریچارد اِتینگهاوزِن و احسان یار شاطر، هنر و معماری اسلامیاثر شیلا بِلِر و جاناتان ب‍ُلوم، هنر و معماری اسلامی ایران اثر لطیف ابوالقاسمی؛ هنر صفوی، زند، قاجار اثر روبرتو اِسکارچیا، معماری اسلامی اثر رابرت هیلن براند و معماری ایران اثر آسیه جوادی.

بررسی آثارمنسوب به شیخ بهایی

1.طومار شیخ بهایی

کاربرد طومار این بود که سهم حقابه هر روستا و بلوک را مشخص می کرد . طومار از زمان های قدیم وجود داشته است . در رد طومار منسوب به شیخ بهایی ادله کافی و وافی وجود دارد از جمله:
الف) تمدن هایی که در منطقه اصفهان از دیرباز وجود داشته مانند مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان، برای مشکل آب کشاورزان، مادی‌ها را طرح انداختند که تا امروز مانده است.
ب) ابن رسته در قرن سوم قمری، به وجود مادی ها اشاره کرده و تقسیم آب را به زمان اردشیر بابکان مربوط می داند.
ج) در زمان ساسانیان، دیوانی بوده که مسائل مربوط به آب را نظارت می کرده و یکی از وظایف آن، کندن کانال ها و شاخه‌های آن بوده است.
د) از مقدمه طومار شیخ بهایی چنین استنباط می شود که قبل از طومار، مادی ها وجود داشته است.
هـ ) اصل طومار از میر فضل الله شهرستانی است و بعدها به علت مقام علمی شیخ بهایی و تقرب وی در دربار، شاه عباس طومار را به نام شیخ بهایی ثبت کرده است.
و) سال 923 قمری که تاریخ تحریر تقسیم نامه شاه تهماسبی قلمداد گردیده، سال سلطنت شاه اسماعیل اول است و شاه تهماسب در سال 930 یعنی هفت سال بعد به سلطنت رسیده است.
ز) جملات و انشای طومار به سبک نوشته های قرن سیزدهم است و شباهت چندانی به نوشته‌های زمان شاه تهماسب ندارد.
ک) اسامی مندرج در طومار، بعضاً به دوره های بعد از شاه طهماسب مربوط است.
ل) در سال 923 قمری شیخ بهایی هنوز متولد نشده بود و تاریخ تولد او را 953 قمری نوشته اند. وی در سال 966 به ایران آمده و در سال 1006 قمری به اصفهان رفته که حدوداً 83 سال بعد از تاریخ مندرج در طومار است.
م) شیخ بهایی در سال 1031 قمری مرحوم شده، ولی در طومار برای عمارات و مکان هایی سهم آب تعیین شده که پس از مرگ وی ساخته شده اند؛ مانند چهل ستون و هشت بهشت.

2. انتقال آب رود کارون

اعتمادالسلطنه می گوید:
سنه 1028 هجری قمری، در این سال شاه عباس حکم نمود آب رود کارون (کرن) را به جانب اصفهان جاری سازند و به تهیه این کار پرداختند.
در این جا هم نامی از شیخ بهایی نیست تا اثری را به وی منسوب کنند. هم چنین اگر شیخ بهایی از همه چیز سر رشته داشته است، چرا برای طراحی مسیر انتقال، مهندس از خارج آوردند.

3. چهل ستون، بنای بارگاه حضرت علیA

اوژن اوبن می نویسد:
بنای چهل ستون، مطابق نقشه شیخ بهایی ساخته شده و توسط شاه سلطان حسین مرمت گردید.
در مورد این بنا می توان گفت:

الف) قبل از اوژن اوبن هیچ کسی این بنا را به شیخ بهایی نسبت نداده است.

ب) اوژن اوبن بین سال های 1285- 1286 به ایران آمده و در عصر شیخ بهایی نبوده و او را درک نکرده است. می توان گفت که وی به گفته های مردم و آن چه از دیگران شنیده، اکتفا کرده است.

ج) مطالبی را که نقل کرده،می گوید: «شاه عباسAآدرس دهی ندارد. وی در مورد بنای بارگاه حضرت علی بقعه و بارگاهی مطابق نقشه شیخ بهایی، معمار معروف اصفهان، روی آن مرقد ساختمان نمود».این گفته درست است، با این توضیح که نویسندگان دیگر فقط تعمیر بنا را به شاه عباس و شیخ نسبت داده اند.

4. نقشه ارگ

اوژن اوبی در این باره می نویسد:
پادشاهان صفوی در کنار زنده رود استقرار یافتند. ملایی از تبار عرب موسوم به شیخ بهایی، نقشه ارگ را کشید که با میدان پهناوری از مسجد شاه و بازار بزرگ جدا می-شود.
همان طور که اشاره شد، یکی از نقص های اوژن اوبن اعتماد به افسانه پردازی بوده است. مثلاً در چگونگی نامیدن اصفهان می گوید: «یکی از دیوهای در التزام سلیمان که گاوخونی نامیده می شد، بدون درنگ در زمین فرورفت و آب رودخانه را به دنبال خود کشید، به طوری که با قطع جریان آب و مسیر زاینده رود ، دریاچه خشک شد. آن گاه دیو در کرمان سر از خاک بیرون آورد و خطاب به آصف ( وزیر سلیمان) که حیران و مبهوت او را نگاه می کرد، گفت: “آصف هان یعنی آصف دیدی"؟ و از این عبارت، اسم اصفهان به-وجود آمد».

5. بقعه بابا رکن الدین

اسدالله بقایی مینویسد:
بنای این بقعه را غالباً به شاه عباس اول با مهندسی شیخ بهایی نسبت میدهند.
این نظر را در سه وجه می توان نقد کرد:
الف) اصل بقعه و بنای آن مربوط به قرن هشتم و نهم است.
ب) هیچ منبع معتبری آن را ذکر نکرده است.
ج) انتساب دادن بقعه به شیخ بهایی آدرس دهی ندارد و شکل، ساختمان، طرح و نقشه آن مانند دیگر بناهای دوره صفوی نیست.

6. منارجنبان

شواهدی چند بر درست نبودن این نظر شیخ بهایی که مهندس و طراح منارجنبان بوده، وجود دارد:
الف) تاریخ سنگ آرامگاه،716هجری است.

ب) سبک این آرامگاه ، سبک بناهای قرن هشتم هجری «سبک مغولی» است.

ج) اگر بر فرض محال طرح این بنا را به شیخ بهایی نسبت بدهیم، این بنا اصلاً در آن زمان اهمیت چندانی نداشته است؛ زیرا قبل از این بنا، در کشورهای دیگر، عماراتی ساخته و طرح انداخته اند که همین ویژگی منارجنبان را داشته است. برای مثال، ابن بطوطه که در سال 725 هجری از موطن خود طنجه خارج شده، در ذکر مساجد و عمارات شهر بصره چنین می گوید:
در نزدیکی شهر عمارت مرتفعی دیدم، گفتند: مسجد جامعی است منسوب به علی بن ابی طالب که هر هفته در آن جا نماز جمعه می خوانند و … ؛ در گوشه های این مسجد، صومعه های چندی است که یکی را صومعه متحرک یعنی جنبان می خوانند. هم چنین در شهر برشانه ( از قرای اشبیلیه) از بلاد آندلس، یکی از صومعه های مسجد بزرگ آن را دیدم که در موقع تکان دادن به جنبش می آید.

7. حمام شیخ بهایی

منابع معتبری از این حمام یاد نکرده اند و نخستین بار در فلاسفه الشیعه آمده است.

8. مسجد شیخ لطف الله

ساختمان این مسجد به فرمان شاه عباس شروع شد و سردر زیبای آن در سال 1012 هجری به پایان رسید.

بعضی از منابع، این اثر را به شیخ بهایی منسوب می دانند، در حالی که ادله کافی در رد این ایده وجود دارد:

الف) آقای هنرفر تمام کتیبه ها و سردرهای این مسجد را از نزدیک مطالعه کرده، ولی نامی از شیخ بهایی ندیده است.

ب) نام کسانی را که در این مسجد مختصر کاری انجام داده اند نوشته اند، مانند باقر بنا که مختصر کتیبه ای را خطاطی کرده، پس چطور می شود کهنام طراح و مهندس مسجد فراموش شود.

ج) چند بیت شعری را آورده اند که در صحت و سقم آن بحث است و به شیخ بهایی منتسب می دانند، آیا می شود که نامی از معمار و همه کاره مسجد سخنی به میان نیاید؟

د) در کتب و منابع قدیم و جدید تخصصی معماری که درباره آثار معماری دوره صفویه بحث کرده اند، نام و نشانی از شیخ بهایی نیست.

9. مسجدشاه اصفهان

علی‌رغم نسبت‌دادن معماری و طراحی مسجدشاه اصفهان به شیخ بهایی، شواهد و قراینی می‌توان در رد آن ذکر کرد؛ از جمله:

الف) کتاب تاریخ عالم آرای عباسی، اسامی معماران و مهندسان مسجد شاه را آورده اند، ولی نامی از شیخ بهایی در میان نیست.

ب) نام معمار این مسجد در سر کتیبه با این توضیح وجود دارد:« … و بمعماریه من فی العمل کالمهندسین و هو النادر الاوانی استاد علی اکبر اصفهانی و … . »

ج) نویسنده نسبت دهنده مسجد شاه به شیخ بهایی، این نسبت را از نشریه اوقاف اصفهان گرفته که از نظر اعتبار نمی توان به آن تکیه کرد.

د) نویسنده یاد شده این را به آقای هنرفر نسبت داده و آدرس کتاب ایشان را آورده که چنین چیزی یافت نشد.

10. طراح باغ

حسین نصر می نویسد:
… برخی چهره های شاخص علم فقه نظیر بهاء الدین عاملی باغ های زیبایی ساخته اند.
مطالبی را که آقای نصر گفته، آدرس دهی ندارد و مشخص نکرده که این باغ ها در کجا بوده اند و طرح های شیخ چه ویژگی هایی داشته اند.

11. استفاده از زغال چوب در پی ساختمان

این سخن که مردم معتقدند شیخ بهایی درپی ساختمان ها از زغال چوب استفاده کرده و این طرح کاملاً ابتکاری بوده است، منبعی ندارد جز گاهنامه ایی که در تاریخ 1312 جلال الدین تهرانی آن را نوشته که از نظر اعتبار خود گویاست.

نتیجه

شیخ بهایی در اکثر منابع دو قرن اخیر، بیش از حد بزرگ نمایی شده است، در حالی که اگر به دقت بنگریم، مهم ترین منصب وی، منصب شیخ الاسلامی ایشان در اصفهان بوده که این منصب هم چنان اهمیت نداشته است؛ زیرا شیخ الاسلام در خانه خود به دعواهای شرعی و امر به معروف و نهی از منکر می رسید و طلاق شرعی را در حضور وی می دادند و ضبط مال غایب و یتیم اغلب با شیخ الاسلام بود.
در مورد بعضی از کتب شیخ بهایی هم که در صحت انتساب آنها به وی تردید وجود دارد و مورد تقلید است، سوتر دانشمند آلمانی می نویسد:
در آثار شیخ بهایی نه تنها پیش رفت علمی دیده نمی شود بلکه به عکس نوعی عقب-افتادگی در آن مشهود است.

سخن تاریخ
منابع:
1. آل صفا، محمد جابر، تاریخ جبل عامل، بیروت، دارالنهار للنشر، چاپ دوم، 1981.
2. امامی، محمد جعفر و محمدرضا آشتیانی، ترجمه گویا و شرح فشرده‌ای بر نهج‌البلاغه، ج 1، بی جا، 1369.
3. اعتماد السلطنه، محمدحسن خان، تاریخ منتظم ناصری، تصحیح محمداسماعیل رضوانی، انتشارات دنیای کتاب، بی جا، 1363.
4. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، تحقیق حسن امین، بیروت، دارالتعارف، 1406ق.
5. ________، خطط جبل عامل، بیروت، نشر الدارالعالمیه، چاپ اول، 1403 هـ / 1983 م.
6. انوری، حسن و دیگران، فرهنگ اعلام سخن، ج 2، نشر سخن، بی جا، 1387.
7. اوبن، اوژن، ایران امروز، ترجمه علی اصغر سعیدی، تهران، نقش جهان، 1362.
8. بقایی، اسدالله، شیخ بهایی در آیینه عشق، قم، دفتر تبلیغات حوزه علمیه، 1376.
9. پوپ، آرتور اپهام، معماری ایران، ترجمه غلامحسین صدری افشار، بی جا،1373.
10. تهرانی، آقا بزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج3، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، بی تا.
11. ترکمان، اسکندربیگ، تاریخ عالم آرای عباسی، ج1، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم،1382.
12. حسن زاده آملی، حسن، دروس هئیت و دیگر رشته های ریاضی، ج2، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، 1380.
13. ___________، ده رساله فارسی، چاپ دوم، قم، انتشارات قیام، 1379.
14. حقیقت، عبدالرفیع، تاریخ علوم و فلسفه ایرانی، انتشارات کومش، چاپ اول، 1372.
15. خوانساری اصفهانی، میرزا محمد باقر، روضات الجنات، بیروت، الدارالاسلامیه 1411 ق 1991 م.
16. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج6، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ دهم، 1992.
17. سمیعا، میرزا، تذکرة الملوک، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، 1378.
18. شوشتری، قاضی نورالله، مجالس المؤمنین، ج1، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، چاپ سوم، 1365.
19. صلواتی، فضل الله، مجموعه مقالات کنگره جهانی بزرگ داشت اصفهان، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ اول، 1385.
20. عاملی، بهاء الدین، کشکول، ج2، بیروت، موسسه العلمی للمطبوعات، چاپ هفتم، بی تا.
21. ________، الاعمال الریاضیه، تحقیق و شرح و تحلیل جلال شوقی، چاپ اول، انتشارات دارالشروق، بی جا، 1401 ق / 1981 م.
22. فارابی، ابونصر محمد، احصاء العلوم، ترجمه حسین خدیو جم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1364.
23. فرهانی منفرد، مهدی، مهاجرت علمای شیعه از جبل عامل به ایران در عصر صفوی، تهران، امیرکبیر، 1377.
24. کلیجانی مقدم، نسرین، تاریخ شناسی معماری ایران، ناشر: دانشگاه تهران، چاپ اول، 1384.
25. کاتب خوارزمی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن یوسف، مفاتیح العلوم، ترجمه حسین خدیو جم، تهران، علمی و فرهنگی، 1362.
26. گروبه، ارنست و دیگران، معماری جهان اسلام، ترجمه یعقوب آژند، تهران، مولی، 1380.
27. مجموعه مقالات همایش اصفهان و صفویه، ج2، انتشارات دانشگاه اصفهان، 1382.
28. محقق، مهدی، علوم محضه از آغاز صفویه تا تأسیس دارالفنون، گردآورنده: انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، تهران، 1384.
29. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانه الادب، تهران، انتشارات خیام، چاپ چهارم، 1374.
30. نصر، سیدحیسن، هنر و معنویت اسلامی، ترجمه رحیم قاسمیان، تهران، دفتر مطالعات دینی هنر، 1375.
31. نعمه، عبدالله، فلاسفه شیعه، ترجمه سیدجعفر غضبان، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1367.
32. نوری، حاجی، مستدرک الوسائل، ج3، بی جا، بی تا.
33. ابن بطوطه، رحله، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1413ق.

موضوعات: بررسی آثار معماری شیخ بهایی/ سید ظاهر حسینی  لینک ثابت
 [ 01:34:00 ب.ظ ]




 

روزبزرگداشت شيخ بهايی(زندگینامه شیخ بهایی)

مجموعه: مناسبتها در ایران و جهان

سوم اردیبشهت ماه، مصادف است با روز بزرگداشت شیخ بهایی.

بهاءالدین محمد بن‏ حسین عاملی، معروف به شیخ بهائی (۸ اسفند ۹۲۵ خورشیدی، بعلبک - ۸ شهریور ۱۰۰۰ خورشیدی، اصفهان) دانشمند نامدار قرن دهم و یازدهم هجری است که در فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر داشت و سرآمد دوران خود بود.از شيخ بهايی در حدود ۹۵ کتاب و رساله در سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسی و هنر و فیزیک بر جای مانده است.

به پاس خدمات شيخ بهايی به علم ستاره‌شناسی، یونسکو سال ۲۰۰۹ را به نام او سال «نجوم و شیخ بهایی» نامگذاری کرد.

شيخ بهايی،این عالم و دانشمند بزرگ شیعه، در بعلبک متولد شد. شيخ بهايی دوران کودکی را در جبل عامل در ناحیه شام و سوریه در روستایی به نام «جبع» یا «جباع» زیست، او از نژاد «حارث بن عبدالله اعور همدانی» بوده‌است (از شخصیت‌های برجسته آغاز اسلام، متوفی به سال ۶۴ خورشیدی). خاندان شيخ بهايی از خانواده‌های معروف جبل‌عامل در قرن دهم و یازدهم خورشیدی بوده‌اند. پدر شيخ بهايی از شاگردان برجسته شهید ثانی بوده است.

 

محمد ۱۳ ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی به خاطر اذیت شیعیان آن منطقه توسط دولت عثمانی از یک سو و دعوت شاه طهماسب صفوی برای حضور در ایران، به سوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنا گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول شد. وقتی او ۱۷ ساله بود (۹۷۰ ق)، پدرش به شیخ‌الاسلامی قزوین به توصیه شیخ علی منشار از سوی شاه طهماسب منصوب شد. ۱۴ سال بعد، در ۹۸۴ قمری، پدر شيخ بهايی برای زیارت خانه خدا از ایران خارج شد اما در بحرین فوت کرد.

شخصیت علمی و ادبی و اخلاق و پارسای شيخ بهايی باعث شد تا از ۴۳ سالگی شیخ‌الاسلام اصفهان شود و در پی انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان (در ۱۰۰۶ قمری)، از ۵۳ سالگی تا آخر عمر (۷۵ سالگی) منصب شیخ‌الاسلامی پایتخت صفوی را در دربار مقتدرترین شاه صفوی، عباس اول برعهده داشته باشد.

شيخ بهايی در فاصلهٔ سال‌های ۹۹۴ ق تا ۱۰۰۸ ق سفرهایی چند به خارج از قلمروی صفویه داشت.این سفرها برای زیارت، سیاحت، دانش‌اندوزی و همچنین به گفته برخی مورخان به سفارت سیاسی بوده است. مکه، مصر و شام از جمله مقصد این سفرها بوده است.

شيخ بهايی در سال ۱۰۰۰ خورشیدی در اصفهان درگذشت و بنابر وصیت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مقبرهٔ علی ابن موسی الرضا جنب موزه آستان قدس دفن کردند. هم‌اکنون قبر وی بین مسجد گوهرشاد و صحن آزادی و رواق امام خمینی در یکی از رواق‌ها که به نام خودش معروف می باشد است.

از او آثار زیادی بر جای مانده است. بر اساس پژوهشی، آثار شیخ بهایی، بالغ بر ۹۵ کتاب و رساله‌است. برخی از نویسندگان نیز آثار او را ۱۲۰ عنوان ذکر کرده‏اند.

خدمات شيخ شيخ بهايی:
در عرف مردم ايران، شيخ بهايی به مهارت در رياضي و معماري و مهندسي معروف بوده و هنوز هم به همين صفت معروف است، چنانكه معماري مسجد امام اصفهان و مهندسي حصار نجف را به شيخ بهايي نسبت مي دهند. و نيز شاخصي براي تعيين اوقات شبانه روز از روي سايه آفتاب يا به اصطلاح فني، ساعت آفتاب يا صفحه آفتابي و يا ساعت ظلي در مغرب مسجد امام (مسجد شاه سابق) در اصفهان هست كه مي گويند وي ساخته است.

در احاطه شيخ بهايی در مهندسي مساحي ترديد نيست و بهترين نمونه كه هنوز در ميان است، نخست تقسيم آب زاينده رود به محلات اصفهان و قراي مجاور رودخانه است كه معروف است هيئتي در آن زمان از جانب شاه عباس به رياست شيخ بهايي مأمور شده و ترتيب بسيار دقيق و درستي با منتهاي عدالت و دقت علمي در باب حق آب هر ده و آبادي و محله و بردن آب و ساختن ماديها داده اند كه هنوز به همان ترتيب معمول است و اصل طومار آن در اصفهان هست.

از دیگر كارهاي علمي كه به شيخ بهايی نسبت مي دهند طرح ريزي كاريز نجف آباد اصفهان است كه به نام قنات زرين كمر، يكي از بزرگترين كاريزهاي ايران است و از مظهر قنات تا انتهاي آبخور آن 9 فرسنگ است و به 11 جوي بسيار بزرگ تقسيم مي شود و طرح ريزي اين كاريز را نيز از مرحوم شيخ بهايی مي دانند.
ازدیگر كارهاي شيخ بهايی، تعيين سمت قبله مسجد امام به مقياس چهل درجه انحراف غربي از نقطه جنوب و خاتمه دادن به يك سلسله اختلاف نظر بود كه مفتيان ابتداي عهد صفوي راجع به تشخيص قبله عراقين در مدت يك قرن و نيم اختلاف داشته اند.

 

 

يكي ديگر از كارهاي شگفت كه به شيخ بهايی نسبت مي دهند، ساختمان گلخن گرمابه اي كه هنوز در اصفهان مانده و به حمام شيخ بهايی يا حمام شيخ معروف است و آن حمام در ميان مسجد جامع و هارونيه در بازار كهنه نزديك بقعه معروف به درب امام واقع است و مردم اصفهان از دير باز همواره عقيده داشته اند كه گلخن آن گرمابه را بهائي چنان ساخته كه با شمعي گرم مي شد و در زير پاتيل گلخن فضاي تهي تعبيه كرده و شمعي افروخته در ميان آن گذاشته و آن فضا را بسته بود و شمع تا مدتهاي مديدهمچنان مي سوخت و آب حمام بدان وسيله گرم مي شد و خود گفته بود كه اگر روزي آن فضا را بشكافند، شمع خاموش خواهد شد و گلخن از كار مي افتد و چون پس از مدتي به تعمير گرمابه پرداختند و آن محوطه را شكافتند، فوراً شمع خاموش شد و ديگر از آن پس نتوانستند بسازند. همچنين طراحي منارجنبان اصفهان كه هم اكنون نيز پا برجاست به شيخ بهايی نسبت داده مي شود…/

منبع:تلخیص ازaftabnews

موضوعات: روزبزرگداشت شيخ بهايی(زندگینامه شیخ بهایی)  لینک ثابت
 [ 04:40:00 ق.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم