اشعار رحلت پیامبر(ص)
بسكه از آه، دل شعله ورت مي سوزد
با تماشاي تو قلب پدرت مي سوزد
اي جگر گوشه ي من شعله مزن بر جگرم
جگرم سوخت ز بسكه جگرت مي سوزد
زودتر از همه پيش پدرت مي آيي
زودتر از همه شمع سحرت مي سوزد
بعد من هرچه بلا هست سرت مي آيد
بعدمن واي كه پا تا به سرت مي سوزد
زير پرهاي تو آرام گرفتم بابا
حيف از شعله ي در بال و پرت مي سوزد
گاه در كوچه اي از درد زمين مي افتي
گاه از ضرب كسي چشم ترت مي سوزد
گاه يك نقش به يك روي تو جا مي گيرد
گاه يك زخم به روي دگرت مي سوزد
گاه در پشت در خانه ي خود مي نالي
چشم وا مي كني و دورو برت مي سوزد
يك طرف دست تو در پاي علي مي شكند
يك طرف دختركت پشت سرت مي سوزد
از صداي تو در آن شعله علي مي فهمد
كه اگر فضه نيايد پسرت مي سوزد
حسن لطفی
[شنبه 1395-09-06] [ 04:49:00 ب.ظ ]
|