سبک زندگی شمس الدین محمد بن مکی (شهید اول)
****************************************************************
زادگاه شهید اول
جبل عامل، منطقه ای است کوهستانی در جنوب لبنان و نامی است آشنا که در تاریخ شیعه سوابق درخشانی دارد. شیعیان این منطقه در جهاد و مبارزه و ایستادگی در مقابل دشمنان متجاوز، و عشق و ارادت نسبت به خاندان عصمت و طهارت شهره اند. از قرن ها پیش تا کنون، دانشمندان و فرهیختگان بسیاری از سرزمین مقدس جبل عامل برخاسته اند که هریک افتخاری بس بزرگ برای مسلمانان به شمار می روند. فقهای نامدار و گران قدری هم چون محقق ثانی، شیخ بهایی، شهید ثانی، علامه سید محسن امین و سید عبدالحسین شرف الدین عاملی، رضوان اللّه تعالی علیهم، همگی از آن دیار عالم پرورند. شهید اول رحمه الله نیز از همین خطه دانش گستر برخاسته است.
ولادت شهید اوّل
در یکی از روزهای سال 734 ق لطف الهی پسری زیبا به خاندان ابو محمد مکّی، ملقّب به جمال الدین عطا کرد که او را «محمد» نامیدند. گلخنده های شادی و شور بر چهره اهل خانه نشسته بود و همگان بوسه سپاس به درگاه الهی می زدند. پدر طفل به پاس این نعمت، مردم را بر سفره خود خواند و اطعام کرد. محمد در دامان مادری مهربان که بانویی از آل مُعیّه ـ خاندانی علوی از عراق ـ بود، و هم چنین تحت تربیت پدری صالح، مراحل رشد و ترقی را در زادگاهش جبل عامل، پیمود.
نیاکان شهید اول
شهید اول از فقهای سرشناسی است که پدر و اجدادش همه از دانشمندان معروف بودند. وی در خاندانی زندگی کرد و رشد نمود که همگی اهل دین و دانش و فضیلت و تقوا بودند و همت بلندی در نشر معارف اسلامی داشتند. دوستداران و مدافعان واقعی پیامبر و اهل بیت به شمار می آمدند. تبارنامه شهید اول به چهار قبیله هَمْدان، اَوس، خَزْرج و مُطَلِّب می رسد که از بزرگ ترین و گرامی ترین قبایل عرب در صدر اسلام بودند.
تحصیل
شهید اول دوران کودکی را در زادگاهش «جِزّین» در جبل عامل سپری نمود و در محیطی آکنده از معنویت و روحانیت، در موقعیتی استثنایی رشد کرد. وی از آغاز کودکی، از هوش و استعداد سرشاری برخوردار بود و به فراگیری دانش و رسیدن به فضایل اخلاقی و معنوی علاقه فراوان داشت. او تا شانزده سالگی در وطنش مشغول به تحصیل بود و از محضر پدر بزرگوارش، که استادی فاضل به شمار می رفت، مقدمات علوم دینی و فقه را آموخت. در این مدت از محضر عموی پدرش «شیخ اسدالدین صائغ جزّینی» نیز بهره کافی برد و مقدمات علوم ریاضی را آموخت. علامه سید محسن امین درباره مقام علمی جزّینی می نویسد: «شیخ اسد الدین صائغ، دانشمندی بزرگ بود و در سیزده رشته از علوم ریاضی تخصص و مهارت داشت».
ویژگی های روحی شهید اول
فقیه فرزانه، شهید اول، در همه حال چشم به درگاه فیض الهی داشت و همواره در قنوت نمازهایش با سوز و گداز با خدا به نجوا می ایستاد. از دیگر ویژگی های شخصیتی ایشان می توان به زهد، امانت داری، اخلاص، شجاعت، دین داری و شیفتگی ایشان نسبت به خدمت اشاره کرد. سراسر زندگی پربارش به حق نمایانگر اخلاص وی بود. او در زندگی خویش همواره در خدمت مردم محروم بود و در این راه هیچ گاه احساس خستگی و نارضایتی نمی کرد. او به گروه مستضعف جامعه توجهی ویژه داشت و همواره برای رفع نیازهای فردی و اجتماعی مسلمانان تلاش می کرد.
تحصیل در حوزه حِلِّه
حوزه علمیه حِلِّه در قرن هشتم هجری از رونق به سزایی برخوردار بود و اندیشمندان شیعه در آن جا حضور چشم گیر داشتند، به طوری که مشتاقان دانش و معرفت از دورترین نقاط کشورهای اسلامی به آن سرچشمه دانش و فقاهت روی می آوردند. در این زمان حوزه درس فخرالمحققین، فرزند نابغه علاّمه حلّی، اهمیت فوق العاده ای داشت. از این رو شهید اوّل در سال 750 ق، در حالی که تنها شانزده بهار از زندگی اش گذشته بود، برای تکمیل دانش خویش و رشد فکری بیشتر و استفاده از گنجینه دانش دانشمندان نامور شیعه، به عراق هجرت کرد و وارد شهر تاریخی حِلِّه شد. وی پنج سال در این شهر اقامت کرد و از محضر دانشوران و فقهای سترگ آن دیار فقیه پرور، استفاده کرد و به زینت دانش، تهذیب اخلاق و تزکیه نفس، بیش از پیش آراسته گردید. شهید، در پی نبوغ و پشتکارش در تحصیل علوم، در سال 751 ق، در هفده سالگی، به دریافت گواهی اجتهاد و اجازه نقل حدیث از دو نفر عالم برجسته آن روزگار یعنی فقیه فرزانه فخرالمحققین و علامه تاج الدین ابن مُعیّه حسنی، مفتخر گردید.
در چشمه سار نیایش و زیارت
اندیشمند بزرگ جهان اسلام و فقیه نامور، شهید اول، در زمان اقامتش در عراق به بغداد، کربلا، نجف و سایر شهرهای عراق سفر کرد و در جوار بارگاه ملکوتی ابا عبداللّه الحسین علیه السلام و مولای پرهیزگاران علی علیه السلام نیز مدتی اقامت کرد و از دانشمندان آنجا بهره ها برد. شهید در این مدت توانست با استمداد از معنویت و روح بلند ائمه اطهار علیه السلام به ویژه سرورشهیدان علیه السلام خود را به بالاترین مدارج علمی و معنوی برساند. او در این ایّام علاوه بر پیمودن قله های بلند دانش و معرفت، هیچ گاه از دعا و نیایش و زیارت غفلت نکرد. شب جمعه که فرا می رسید بوی تربت مقدس قافله سالار شهیدان اباعبداللّه الحسین علیه السلام و عشق زیارت حضرتش، شهید را بی تاب می کرد و او را از حِلِّه به کربلا می کشاند، بدین ترتیب او هر هفته به زیارت مولا و آقایش می شتافت و از حرم باصفای آن امام بهره ها می برد.
مکتب فقهی شهید اول
شهید اول پس از سال ها اقامت در شهر حلّه و خوشه چینی از خرمن دانشمندان آن دیار، در سال 755 ق به زادگاهش «جِزیّن» در جبل عامل بازگشت و مورد استقبال مردم دانش دوست آن دیار قرار گرفت. او پس از بازگشت به وطن، بی درنگ در جزیّن مدرسه ای تأسیس کرد که از بقیه مدارس جبل عامل، پیشرفته تر و در تدریس فقه و اصول پیش گام تر بود. در حقیقت شهید اول فکر و اندیشه فقهی، اصولی و کلامی علاّمه و فرزندش فخرالمحققین را به جبل عامل منتقل کرد و شاگردان زیادی تربیت و به جهان اسلام تقدیم نمود که همگی از بزرگان و اندیشمندان به نام بودند. عالمان بزرگی چون فاضل مقداد نویسنده کتاب معروف کنزالعرفان فی فقه القرآن، شمس الدین محمد بن عبدالعالی کَرَکی عاملی، زین الدین ابو الحسن علی بن حسن: مشهور به ابن خازن، شمس الدین محمد بن نَجْدَه معروف به ابن نَجْدَه از شاگردان و تربیت یافتگان مکتب پربار فقهی شهید اول به شمار می آیند.
آگاهی از نظریات فقهی اهل سنت
شهید اول علاوه بر آگاهی کامل از فقه غنی شیعه با دانشمندان نامور اهل سنت نیز مرتبط بود. او چنان بر نظریات فقهی آنان آگاهی و تسلط داشت که اهل سنت در اعمال عبادی و مسایل مذهبی به وی مراجعه می کردند و وی در هر مورد بر طبق مذهب آنان فتوا می داد. وی خود در این باره چنین می گوید: «من مصنّفات و مروّیات حدود چهل تن از علمای مکه، مدینه، بغداد، دمشق، بیت المقدس و مقام خلیل (در فلسطین) را از آنان روایت می کنم. من صحیح بخاری را از گروه زیادی به سند خود آنها از بخاری، و نیز صحیح مسلم، مُسند ابی داود، جامع تِرْمِذی، مسند احمد و دیگر کتاب های آنان را روایت می کنم».
مشهورترین اثر شهید اول
آثار شهید اول هریک ستاره ای تابناک در آسمان علم و معرفت است که تا ابد خواهد درخشید و کتاب هایش گل های باغ بی خزانِ جاودانی است که غبار کهنگی و افسردگی بر آنها ننشسته است. خداوند متعال به او ذوق و استعداد سرشاری داده بود و او نیز از این نعمت بزرگ الهی به خوبی بهره برد. او علاوه بر تربیت شاگردان ممتاز، آثار مهمی در زمینه فقه، اصول، کلام، حدیث، ادبیات و شعر به جامعه اسلامی عرضه کرد. مشهورترین اثرش کتاب ارزشمند اللُمْعَة الدمشقیه است که عالی ترین منبع و متن متقنی در فقه شیعه، مشتمل بر تمام ابواب فقه از بحث طهارت تا احکام دیه است. تاکنون شرح های زیادی بر آن نگاشته اند که مشهورترین آنها شرحی است که شهید ثانی بر آن نوشته است و به الروضة البَهیّه مشهور است. این کتاب گران سنگ متن درسی فقه حوزه های علمیه است و چندین قرن است که در حوزه های علوم اسلامی تدریس می شود و دانش پژوهان علاقه مند به معارف اهل بیت عصمت و طهارت از آن بهره مند می شوند.
ملجأ شیعیان
کوچه پس کوچه های سراسر جبل عامل یک صدا شهادت می دهند که شهید اول همیشه در کنار مردم می زیست؛ به دیدار آن ها می رفت، با مهربانی و تواضع فراوان با آنان صحبت می کرد و به سخنان هر یک گوش فرا می داد. عشق به توده مردم در قلب مبارک وی جای گرفته بود و مردم نیز به وی عشق می ورزیدند. شهید، همواره پاسخ گوی مشکلات مذهبی، اعتقادی، اجتماعی و سیاسی مردم بود. به طوری که خانه مقدس و نورانی وی پناهی برای عموم مردم به ویژه شیعیان بود که در مشکلات بدان جا می شتافتند و احساس امنیت و آرامش می کردند. بدین سبب بود که شهید اول، این فرزانه روزگار، به لقب «ملجأ شیعه» مشهور شده بود.
شهید اول از دیدگاه اندیشمندان اسلامی
فخرالمحققین، استاد شهید اول، درباره وی می گوید: «من از شاگردم محمد بن مکی بیش از آنچه او از من استفاده نموده است بهره بردم». همچنین محقق خوانساری درباره شهید اول می نویسد: «شهید اول بعد از محقق حلّی بزرگ ترینِ فقهای آفاق است. تمام دانشمندان به بصیرت و استادی او معترفند. برجستگی و درخشش وی در فقه و قواعد احکام همچون برجستگی شیخ صدوق، در نقل احادیث اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام است؛ چونان شیخ مفید و سید مرتضی است؛ در اصول عقاید و کلام و در بحث و مناظره و کنار زدن اندیشه های انحرافی همچون شیخ طوسی است؛ در گستردگی دانش و فنون مختلف و بسیاری استادان و شاگردان برجسته، چون ابن ادریس حِلّی است؛ در تبیین و شکافتن مباحث فقهی، چونان نصیر الدین طوسی است؛ در هم دردی با امت و برطرف نمودن مشکلات علمی و اجتماعی، مانند نجم الائمه رضی است….
یگانه مرجع دمشق
شهید اول مدتی را در دمشق به سر برد و در آن جا به تحصیل و تدریس ادامه داد. بیشترین زمان تحصیل، تدریس و تحقیق و نیز اجازاتی که به شاگردانش داده است در این شهر بوده است. شهید ثانی در این باره می نویسد: «چهارفرزند شهید اول، در شام متولد شدند. ولادت فرزندانش در شام، دلیلی است که مدت زیادی در آن جا اقامت داشته، در عین این که به زادگاهش و شهرها و کشورهای اسلامی نیز مسافرت کرده است».
در این زمان آوازه دانش، فضل و تقوای شهید، از دمشق به سراسر جهان اسلام رسید و به مثابه یگانه مرجع دین و بزرگ ترین فقیه شیعی مشهور گشت و پیوسته دانشمندان، شیعیان و حاکمان شیعه با او مرتبط بودند و ابراز علاقه و محبت می کردند.
دعوت از شهید اول برای آمدن به خراسان
سلطان علی بن مؤید، آخرین زمامدار سربداران، از زمامداران شیعه است که با فرستادن نامه و هدایایی نظیر نسخه ای از قرآن مجید و کتاب صحیفه سجادیه برای شهید اول، دوستی و اخلاص خویش را نسبت به مرجع بزرگ خود اظهار کرد. او هم چنین بعدها به طور رسمی از شهید اول دعوت کرد تا با آمدن به خراسان، در کنار مرقد مطهر هشتمین امام معصوم، حضرت رضا علیه السلام ، منصب زعامت و مرجعیت را به عهده بگیرد تا شیعیان این منطقه که تشنه حق و عدالتند از وجود پرفیض دانشمند گران قدرشان استفاده نمایند. او در نامه خویش برای شهید چنین نوشت: «به عرض آن جناب می رسانم که شیعیان خراسان تشنه دیدار شما و فیض بردن از دریای فضل و دانشتان هستند… . از خدای متعال مسئلت داریم که حضرتت به ما افتخار حضور و افشاندن نور بخشد، تا از علمش پیروی کنیم و از راه و رسمش رفتار آموزیم».
شهید اول در زندان و شکنجه
شهید اول را در سال 784 ق عده ای از روبَه صفتان و مکاران سیه دل و حسود به اتهامات واهی و ساختگی به زندان انداختند. آری، آن گاه که ظلم و ناجوان مردی حکم فرماست و نیرنگ و فریب و جهالت حاکم است باید فقه و دانش، زهد و تقوا، عدالت و فضیلت دربند باشد. در این زمان عده ای از حسودانِ از خدا بی خبر شکایت نامه ای را که به امضا و تأیید دانشمندان و قضات درباری، رسیده بود، به حاکم دمشق تحویل دادند و مدعی شدند که او از اسلام برگشته است و با نهضت سربداران در ایران ارتباط دارد. بدین ترتیب پیروان محمد یالوشی ـ فردی که به دنبال فتنه و آشوب در بین امت اسلامی بود ـ با همکاری قاضیان وابسته به حکومت، به ویژه ابن جماعه، قاضی القضاة دمشق، شهید اول، این شمع فروزان و مشعل هدایت مسلمانان را به زندان انداخت و حوادث تلخی برای شهید و شیعیان به وجود آورد.
معراج شهادت
شهید اول سرانجام در روز پنجشنبه نهم جمادی الاول 786 ق در سن 52 سالگی، پس از محاکمه و صدور حکم قتل وی توسط قضات درباری، در قلعه دمشقِ شام، به شهادت رسید. پس از شهادت، بدن مقدسش را به دار زدند(!) سپس سنگسار کردند(!) و آن گاه جسم بی جانش را سوزاندند(!) تا آثاری از او باقی نماند. اینک گرچه از بدن مقدس شهید اول اثری نیست و آرامگاهی ندارد که عاشقانش از تربت پاکش تبرّک جویند، اما فقه و دانشش در قلب شیعیان جای دارد و هر مسجد و مَدرسی آرامگاه و مزار پاک اوست.