فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



کلمات قصار امام خمینی (نقش زن در اجتماع)

———————————————————-

زن نقش بزرگى در اجتماع دارد ، زن مظهر تحقق آمال بشر است . زن مربى انسان است . از دامن زن مرد به معراج مى‏رود . زن يكتا موجودى است كه مى‏تواند از دامن خود ، افرادى به جامعه تحويل دهد كه‏از بركاتشان يك جامعه ، بلكه جامعه‏ها به استقامت و ارزشهاى والاى انسانى كشيده‏شوند .

نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است ؛ براى اين كه زنان ، بانوان ،علاوه بر اين كه خودشان يك قشر فعال در همه ابعاد هستند ، قشرهاى فعال را دردامن خودشان تربيت مى‏كنند . من در جامعه زنها يك جور تحول عجيبى مى‏بينم كه بيشتر از تحولى است كه درمردها پيدا شده .

اين جانب به زنان پرافتخار ايران مباهات مى‏كنم ، كه تحولى آن چنان در آنان‏پيدا شد ، كه نقش شيطانى بيش از پنجاه سال كوشش نقاشان خارجى و وابستگان‏بى‏شرافت آنان ، از شعراى هرزه گرفته تا نويسندگان و دستگاههاى تبليغاتى مزدوررا ، نقش بر آن نمودند . زنان در عصر ما ثابت كردند كه در مجاهده همدوش مردان ، بلكه مقدم برآنانند . ما مفتخريم كه بانوان و زنان ، پير و جوان و خرد و كلان ، در صحنه‏هاى فرهنگى‏اقتصادى و نظامى حاضر ، و همدوش مردان يا بهتر از آنان در راه تعالى و اعتلاى‏اسلام و مقاصد قرآن كريم فعاليت دارند .

من هر وقت بانوان محترم را مى‏بينم كه با عزم و اراده قاطع در راه هدف حاضربه تحمل همه طور زحمت، بلكه شهادت هستند مطمئن مى‏شوم كه اين راه به‏پيروزى منتهى مى‏شود . بانوان رهبر نهضت ما هستند .

شما بانوان شجاع دوشادوش مردان پيروزى را براى اسلام بيمه كرديد . شما خواهران در اين نهضت‏سهم بسزايى داشتيد . شما خواهران عزيز و شجاع ، دوشادوش مردان پيروزى را براى اسلام بيمه‏كرديد . مردان ما مرهون شجاعتهاى شما زنهاى شير دل هستند . ما بسيارى از موفقيتها را مرهون خدمتهاى شما بانوان مى‏دانيم . خدمت مردها هم ، بسيارش مرهون خدمت زنهاست . بانوان ايران، در اين نهضت و انقلاب سهم بيشترى از مردان دارند . بانوان عزيز ما اسباب اين شدند كه مردها هم جرات و شجاعت پيدا كنند . اين پيروزى را ما از بانوان داريم قبل از اين كه از مردها داشته باشيم .

آنچه كه در ايران بزرگتر از هر چيز بود ، تحولى است كه در بانوان ايران‏حاصل شد . اگر اين نهضت و انقلاب اسلامى هيچ نداشت جز اين تحولى كه در بانوان و درجوانان ما پيدا شد ، اين يك امرى بود كه كافى بود براى كشور ما . آسيب نخواهد ديد ملتى كه بانوانش در صف مقدم براى پيشبرد مقاصد اسلامى هست . چه افتخارى بالاتر از اين كه زنان بزرگوار ما در مقابل رژيم ستمكار سابق وپس از سركوبى آن، در مقابل ابرقدرتها و وابستگان آنان ، در صف اول ،ايستادگى و مقاومتى از خود نشان دادند كه در هيچ عصرى چنين مقاومتى و چنين‏شجاعتى از مردان ثبت نشده است . در تربيت و تعليم جامعه بزرگوار ، بانوان پيشتاز باشند .

اگر زنهاى انسان‏ساز از ملتها گرفته بشود ، ملتها به شكست و انحطاط خواهندرسيد . صلاح و فساد يك جامعه، از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه مى‏گيرد . شما مردان و زنان تاريخ، بايد پايدارى در راه كوبيدن ستمكاران و دفاع از حق را به جهانيان و نسلهاى آينده ثابت كنيد .

موضوعات: کلمات قصار امام خمینی (نقش زن در اجتماع)  لینک ثابت
[جمعه 1395-02-10] [ 08:19:00 ب.ظ ]




تفسیر سوره بقره (آیات 201تا 240)

*****************************************

آيه 201

‏متن آيه : ‏

‏ وِمِنْهُم مَّن يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و برخي از آنان مي‌گويند : پروردگارا ! در دنيا به ما نيكي رسان و در آخرت نيز به ما نيكي عطاء فرما ( و سراي آجل و عاجل ما را خوش و خرّم گردان ) و ما را از عذاب آتش ( دوزخ محفوظ ) نگاهدار .‏

‏توضيحات : ‏

‏« قِنَا » : ما را به دور دار . از ماده ( وقي ) .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 202

‏متن آيه : ‏

‏ أُولَئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِّمَّا كَسَبُواْ وَاللّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ ‏

‏ترجمه : ‏

‏اينان ( كه جوياي سعادت دنيا و آخرتند و در پي خوشبختي هر دو سرايند ) از دسترنج خود بهره‌مند خواهند شد ( و برابر كوششي كه براي دنيا مي‌ورزند و تكاپوئي كه در راه آخرت از خود نشان مي‌دهند ، در هر دو جهان از كرده خود سود مي‌برند و سعادت دارين نصيبشان خواهد گرديد ) ، و خدا سريع‌الحساب است ( و به اعمال همگان آشنا است و هر چه زودتر پاداش و پادافره بندگان را خواهد داد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« أُوْلئِكَ » : اشاره به هر دو گروه ، يا اشاره به گروه دوم است .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 203

‏متن آيه : ‏

‏ وَاذْكُرُواْ اللّهَ فِي أَيَّامٍ مَّعْدُودَاتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَن تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و در روزهاي مشخّصي ( كه سه روز ايّام التشريق ، يعني يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ماه ذي‌الحجّه است و حاجيان در مِنيا بسر مي‌برند ) خدا را ياد كنيد ( و با اذكار و ادعيه به عبادت و پرستش او بپردازيد ) . و اگر كسي ( عبادت سه روزه را در دو روز اوّل ايّام التشريق انجام دهد و ) شتاب نمايد ، گناهي بر او نيست ( و مانعي نخواهد بود كه روز سوم براي رمي جمرات نباشد ) ، و كسي كه ماندگار شود و ( از رخصت استفاده نكند ، بهتر هم خواهد بود و ) گناهي نخواهد داشت ، ( و اين رخصت تعجيل يا تأخير و نفي گناه از شتابنده و ماندگار ، تنها ) از آنِ كسي است كه تقوا پيشه سازد ( و از منهيّات و محرّمات خويشتن را به دور دارد ) . از ( خشم و انتقام ) خدا بپرهيزيد و بدانيد كه در پيشگاه او جمع خواهيد شد ( و به اعمال و اقوالتان رسيدگي خواهد گرديد و پاداش نيكان و پادافره بدان داده خواهد شد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« أُذْكُرُوا اللهَ » : مقصود از ذكر ، تكبير و تهليل و تحميد و تسبيح است كه پس از نماز ، و هنگام رمي جمرات ، و در وقت ذبح قرباني گفته مي‌شود . « أَيَّامٍ مَّعْدُودَاتٍ » : روزهاي معلوم و مشخّص ، كه سه روز بعد از عيد قربان است و ايّام التشريق نام دارد و حاجيان در مِنيا بدين هنگام به رمي جمرات مشغول مي‌گردند . « فَمَن تَعَجَّلَ » : اگر رمي جمرات در دو روز اوّل يا در خود سه روز انجام شود ، بلامانع است . « تُحْشَرُونَ » : جمع آورده مي‌شويد ( نگا : آل‌عمران / 12 و 158 ، انعام / 38 ) .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 204

‏متن آيه : ‏

‏ وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ ‏

‏ترجمه : ‏

‏در ميان مردم كسي يافته مي‌شود كه سخن او در ( باره امور و اسباب معاش ) زندگي دنيا ، تو را به شگفت مي‌اندازد ( و فصاحت و حلاوت كلام او ، مايه اعجاب تو مي‌شود ) و خدا را بر آنچه در دل خود دارد گواه مي‌گيرد ( و ادّعاء دارد كه آنچه مي‌گويد ، موافق با چيزي است كه در درون پنهان مي‌دارد ، و گفتار و كردارش يكي است ) . و حال آن كه او سرسخت‌ترين دشمنان است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« يُعْجِبُكَ » : تو را به شگفت مي‌آورد . توجّه تو را به خود جلب مي‌كند . « فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا » : در زندگي دنيا . درباره امور زندگي دنيا . « يُشْهِدُ اللهَ » : خدا را گواه مي‌گيرد . « أَلَدُّ » : صفت مشبّهه و به معني سخت و شديد است ، يا اين كه اسم تفضيل و به معني سرسخت‌ترين و گردنكش‌ترين است . « الْخِصَامِ » : مصدر باب مفاعله و به معني خصومت و دشمني است ، و يا اين كه جمع مكسّر خَصْم ، به معني دشمنان است .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 205

‏متن آيه : ‏

‏ وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيِهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الفَسَادَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و هنگامي كه پشت مي‌كند و مي‌رود ( و يا به رياست و حكومتي مي‌رسد ) ، در زمين به تلاش مي‌افتد تا در آن فساد و تباهي ورزد و زرع و نسل ( انسانها و حيوانات ) را نابود كند ( و با فساد و تباهي خود ، اقوات و اموال و ارواح را از ميان ببرد ) ، و خداوند فساد و تباهي را دوست نمي‌دارد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« تَوَلَّيا » : والي و سرور شد . پشت كرد و رفت . « الْحَرْثَ » : كشت و زرع . « النَّسْلَ » : نژاد انسان يا حيوان . نسل مصدر است و در معني اسم مفعول به كار رفته است ، همچون خلق و مخلوق .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 206

‏متن آيه : ‏

‏ وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و هنگامي كه بدو گفته مي‌شود : از خدا بترس ( و اقوال و افعال برابر دار و به جاي افساد اصلاح كن ) ، عظمت ( و نخوت ، سراپاي ) او را فرا مي‌گيرد و ( غرور ) گناه ( او را به بزهكاري وادار ) مي‌كند . پس دوزخ او را بسنده است و چه بد جايگاهي است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« إتَّقِ اللهَ » : از خدا بترس . « اَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ » : عزّت بزهكارانه و غرور گناه او را فرا مي‌گيرد . كبريا و نخوت دروغين او را به انجام گناه بيشتر مي‌كشاند . « حَسْبُهُ » : او را بس است . او را كافي و بسنده است . « الْمِهَادُ » : آرامگاه . قرارگاه . بستر .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 207

‏متن آيه : ‏

‏ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و در ميان مردم كسي يافته مي‌شود كه جان خود را ( كه عزيزترين چيزي است كه دارد ) در برابر خوشنودي خدا مي‌فروشد ( و رضايت الله را بالاتر از دنيا و مافيها مي‌شمارد و همه چيز خود را در راه كسب آن تقديم مي‌دارد ) و خداوندگار نسبت به بندگان بس مهربان است ( و بدانان در برابر كار اندك ، نعمت جاويد مي‌بخشد و بيش از توانائي انساني برايشان تكاليف و وظائف مقرّر نمي‌دارد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« يَشْرِي‌ » : مي‌فروشد ( نگا : نساء / 74 ) . « إبْتِغَآءَ » : خواستن . طلبيدن . مفعولٌ‌له است . « مَرْضَاةِ » : رضايت . خوشنودي . مَرْضاة مصدر ميمي‌است و برابر رسم‌الخطّ قرآني با ( ت ) نوشته شده است .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 208

‏متن آيه : ‏

‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِي السِّلْمِ كَآفَّةً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! همگي ( اسلام را به تمام و كمال بپذيريد و ) به صلح و آشتي درآئيد ، و از گامهاي اهريمن ( و وسوسه‌هاي وي ) پيروي نكنيد ( و به دنبال او راه نرويد ) . بي‌گمان او دشمن آشكار شما است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« السِّلْمِ » : صلح و صفا . اسلام . تسليم . « كَآفَّةً » : جملگي . همگي . حال ضمير ( و ) در فعل ( أُدْخُلُوا ) يا مصدر است . « أُدْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَآفَّةً » : جملگي به صلح گردن نهيد . جملگي به اسلام درآئيد و با تمام وجود بدان بگرويد . اسلام را به تمام و كمال بپذيريد . به شريعت واحده همگاني اسلام درآئيد . « خُطُوَاتِ » : جمع خُطْوَة ، گامها . « خُطُوَات‌ » : منظور آرايشگري و وسوسه‌انگيزي اهريمن است .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 209

‏متن آيه : ‏

‏ فَإِن زَلَلْتُمْ مِّن بَعْدِ مَا جَاءتْكُمُ الْبَيِّنَاتُ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و اگر بعد از آمدن دلائل واضح ( و حجّتهاي باهر ، از راه خدا دور گشتيد و طريق شيطان پيش گرفتيد و از جاده حق ) منحرف و دچار لغزش شديد ( و به دام اهريمن افتاديد ) بدانيد ( از دست عدالت آفريدگار فرار نتوانيد كرد ) كه بي‌گمان خدا توانا و حكيم است ( و بر همه چيز چيره و همه كارهايش مطابق حكمت است ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« زَلَلْتُمْ » : لغزيديد . بيراهه رفتيد و منحرف گشتيد . « الْبَيِّنَاتُ » : دلائل روشن . « عَزِيزٌ » : غالب . چيره . « حَكِيمٌ » : آن كه كارها را به مقتضاي حكمت انجام مي‌دهد .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 210

‏متن آيه : ‏

‏ هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلآئِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الأمُورُ ‏

‏ترجمه : ‏

‏آيا آنان كه راه صلح و آشتي نمي‌پويند و دين اسلام را نمي‌جويند انتظار دارند كه خدا و فرشتگان ( آشكارا در برابر ديدگانشان ظاهر گردند و ) در زير سايه‌بانهاي ابر به سوي ايشان بيايند ( و رو در رو با آنان به سخن درآيند ؟ ! ) . و حال آن كه فرمان ( بر قطع اميد محال ايشان ) انجام پذيرفته است ( و چنين كاري رخ نمي‌دهد ) و همه كارها به سوي خدا برگشت داده مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏

‏« هَلْ يَنظُرُونَ » : آيا انتظار مي‌كشند ؟ استفهام انكاري است و به معني : انتظار نمي‌كشند . « ظُلَلٍ » : جمع ظُلَّة ، سايه‌بانها . « الْغَمَامِ » : ابر . ابر سفيد . « قُضِيَ الأَمْرُ » : كار از كار گذشته است . كار انجام و به پايان رسيده است . فرمان خدا بر آن رفته است . اين آيه شريفه دو مفهوم عمده دارد : يكي در بالا گذشت ( نگا : انعام / 158 ) . ديگري عبارت است از : اينان چندان انتظاري نمي‌كشند كه قيامت فرا مي‌رسد و عذاب خدا و فرشتگان عذاب در سايه‌بانهاي ابر سفيد كه نشانه سرعت و نعمت است ، ولي براي اينان نقمت است ، سر مي‌رسند و كار از كار مي‌گذرد و همه امور به سوي خدا باز گردانده مي‌شود ( نگا : زخرف / 66 ) .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 211

‏متن آيه : ‏

‏ سَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُم مِّنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَمَن يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللّهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُ فَإِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ‏

‏ترجمه : ‏

‏( اي پيغمبر ! ) از بني‌اسرائيل بپرس : چقدر معجزه‌هاي بزرگ و دلائل روشني به آنان داده‌ايم‌ ؟ ( ليكن ايشان نعمتهاي خدا را ناديده گرفته و ناسپاسي كرده‌اند ) و هر كه نعمت خداي را دگرگونه كند ( و به جاي ايمان بدان و شكر بر آن ، نسبت بدان كفر ورزد و ناسپاسي كند ) پس از آن كه به سويش آمد ( و به دستش رسيد و بر آن اطّلاع يافت ، خدا چنين كسي را دچار عذاب سختي خواهد كرد ) چه بي‌گمان خداوند شديدالعقاب است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« سَلْ » : بپرس . « كَمْ » : چه اندازه . چه زياد . « بَيِّنَةٍ » : روشن . « فَإِنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ » : اين عبارت مي‌تواند با تقدير ( لَهُ ) در آخر ، جواب شرط باشد . يا اين كه تعليل جواب شرط بوده و به جاي آن آورده شده باشد ، كه تقدير آن چنين خواهد بود : وَ مَن يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللهِ ، عاقَبَةُ أَشَدَّ عُقُوبَةِ ، لاِنَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 212

‏متن آيه : ‏

‏ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ اتَّقَواْ فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللّهُ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ‏

‏ترجمه : ‏

‏زندگي دنيا براي كافران آراسته و پيراسته شده است ( و همين غرور زينت عارضي و نعمت فاني ، ايشان را گول زده است و از خدا بي‌خبر كرده است ) و مؤمنان را ( كه شيفته دلباخته دنيا نشده و بيشتر به امر آخرت مشغولند و احياناً دستشان تهي است ) مسخره مي‌كنند ، ( اينان فراموش كرده‌اند كه دنيا پل آخرت است و به آن اندازه بايد بدان پرداخت كه عبور ميسّر گردد ) و روز رستاخيز پرهيزگاران بالاتر از ايشانند ( و بايد بدانند كه داشتن مال دنيا نشانه بزرگي و برتري كسي و نداشتن آن نشانه كوچكي و پستي فردي نيست ، بلكه بود و نبود نعمت دنيا وسيله آزمون و امتحان همگان است ) و خداوند به هركس كه بخواهد بدون ( در نظر داشتن ) حساب ( كفر يا ايمان ) روزي مي‌رساند ( و مال زياد عطاء مي‌دارد و سرانجام وقت بازپرسي و دادرسي و پاسخگوئي فرا مي‌رسد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« زُيِّنَ » : آراسته گرديده است . « يَسْخَرُونَ مِنْ . . . . » : مَسخره مي‌كنند . مورد استهزاء قرار مي‌دهند .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 213

‏متن آيه : ‏

‏ كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏

‏مردمان ( برابر فطرت در آغاز از نظر انديشه و صورت اجتماعي يك‌گونه و ) يك دسته بودند . ( كم‌كم دوره صِرف فطري به پايان رسيد و جوامع و طبقات پديد آمدند و بنا به استعدادهاي عقلي و شرائط اجتماعي ، اختلافات و تضادهائي به وجود آمد و مرحله بلوغ و بيداري بشريّت فرا رسيد ) پس خداوند پيغمبران را برانگيخت تا ( مردمان را به بهشت و دوزخ ) بشارت دهند و بترسانند . و كتاب ( آسماني ) كه مشتمل بر حق بود و به سوي حقيقت ( و عدالت ) دعوت مي‌كرد ، بر آنان نازل كرد تا در ميان مردمان راجع بدانچه اختلاف مي‌ورزيدند داوري كند ( و بدين وسيله مرحله نبوّت فرا رسيد . آن گاه ) در ( مطالب و حقّانيّت ) كتاب ( آسماني ) تنها كساني اختلاف ورزيدند كه در دسترسشان قرار داده شده بود ، و به دنبال دريافت دلائل روشن ، از روي ستمگري و كينه‌توزي ( و خودخواهي و هواپرستي ، در پذيرش و فهم و ابلاغ و اجرا كتاب ) اختلاف نمودند ( و مرحله اختلاف در دين و ظهور دينداران و دين‌سازان حرفه‌اي فرا رسيد و زمينه بروز و سلطه طاغوت فراهم شد ) . پس خداوند كساني را كه ايمان آورده بودند ، با اجازه خويش ( كه مايه رشد فكري و ايمان پاك و زمينه رستن از انگيزه‌هاي نفساني و تمسّك كامل به كتاب آسماني است ) به آنچه كه حق بود و در آن اختلاف ورزيده بودند ، رهنمون شد ، و خداوند هر كسي را كه بخواهد به راه راست ( كه همان راه حق است ) رهنمود مي‌نمايد ( تا حق را از ميان انحرافها و اختلافها دريابند ، و مرحله برگشت به دين راستين و حاكميّت كتاب و شريعت فرا رسد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« اُمَّةً » : ملّت . دسته . « بَعَثَ » : برانگيخت . فرستاد . « وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ » : و حال آن كه درباره آن كتاب ، يا درباره آن حق اختلاف پيدا نكردند ، مگر . . . « بَغْياً » : از روي ستم . از حسادت . مفعولٌ‌له است . « بِإِذْنِهِ » : به فرمان او . به توفيق و مرحمت او . معني ديگر آيه : مردمان جملگي بر سرشت واحدي بودند ، و اين سرشت ، استعداد هدايت و ضلالت را داشت . بر برخي از آنان ، اسباب هدايت چيره گشت ، و بر برخي ديگر ضلالت غالب آمد . به همين علّت انسانها اختلاف پيدا كردند و خداوند آنان را دريافت و پيغمبراني را به عنوان هادي و مژده‌رسان و بيم‌دهنده ايشان به سويشان روانه كرد ، و به همراهشان كتابهاي مشتمل بر حق فرستاد ، تا اين كتابها ميان مردمان حَكَم و داور گردند و كشمكش با رجوع بدانها از ميان برخيزد . وليكن تنها آنان كه از هدايت پيغمبران سود بردند ايمان آوردند ، آن كساني كه خداوند به هنگام اختلاف ، به سوي حق رهنمودشان كرد . و اين خدا است كه طرفداران حق را - اگر مخلص باشند - موفّق مي‌گرداند ( نگا : تفسيرالمنتخب ) .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 214

‏متن آيه : ‏

‏ أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِيبٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏آيا گمان برده‌ايد كه داخل بهشت مي‌شويد بدون آن كه به شما همان برسد كه به كساني رسيده است كه پيش از شما درگذشته‌اند ؟ ( شما كه هنوز چنين رنجها و دردهائي را نديده‌ايد و بايد چشم به راه تحمّل حوادث تلخ و ناگوار در راه كردگار باشيد و بدانيد : نخست رنج سپس گنج ) . زيانهاي مالي و جاني ( و شدائد و مشكلات ، آن چنان ملّتهاي پيشين را احاطه كرده است و ) به آنان دست داده است و پريشان گشته‌اند كه پيغمبر و كساني كه با او ايمان آورده بوده‌اند ( هم‌صدا شده و ) مي‌گفته‌اند : پس ياري خدا كي ( و كجا ) است‌ ؟ ! ( ليكن خدا هرگز مؤمنان را فراموش ننموده است و پس از تعليم فداكاري به مؤمنان و آبديدگي ايشان كه رمز تكامل است ، به وعده خود وفا كرده و بديشان پاسخ گفته است كه : ) بيگمان ياري خدا نزديك است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« اَمْ » : بلكه آيا . « وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ » : و حال آن كه هنوز به شما نرسيده است ( نگا : حجرات / 14 ) : « مَثَلُ » : حال . وضع . « خَلَوْا » : رفته‌اند . درگذشته‌اند . « الْبَأْسَآءُ » : فقر . جنگ . شدّت و سختي . « الضَّرَّآءُ » : بيماري . تنگدستي . ضرر و زيان . « زُلْزِلُوا » : به تكان افتاده‌اند . پريشان و آشفته گشته‌اند . « مَتَيا نَصْرُ اللهِ ؟ » : ياري خدا كي خواهد بود ؟ البتّه اين سخن به صورت درخواست ياري و حصول مدد كردگاري بيان شده است و جنبه تمنّا و تقاضا را داشته است . « أَلا » : هان !‏

*************************************************************************************************************************

آيه 215

‏متن آيه : ‏

‏ يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏از تو مي‌پرسند : چه چيز را صدقه و انفاق كنند ؟ بگو : آنچه از ( مال و دارائي پاكيزه و ) پسنديده صدقه و انفاق مي‌كنند از آن پدر و مادر و خويشاوندان و يتيمان و بيچارگان و واماندگان در راه ( و بريده از مال و دارائي خويش ) است . و هر كار نيكي كه مي‌كنيد خداوند از آن آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« مَاذَا » : چه چيز ؟ « خَيْرٍ » : مراد مال و ثروت است . « الْمَسَاكِينِ » : درماندگان و بيچارگاني كه درآمدشان كفاف خرجشان را نمي‌كند ( نگا : كهف / 79 ) . « إبْنِ السَّبِيلِ » : مسافر تهيدستي كه دسترسي به اهل و عيال و مال و منال خود ندارد .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 216

‏متن آيه : ‏

‏ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏جنگ بر شما واجب ( كفائي ) گشته است ، و حال آن كه ( بنابه سرشت انساني ) از آن بيزاريد ، ليكن چه بسا چيزي را دوست نمي‌داريد و آن چيز براي شما نيك باشد ، و چه بسا چيزي را دوست داشته باشيد و آن چيز براي شما بد باشد ، و خدا ( به رموز كارها آشنا است و از جمله مصلحت شما را ) مي‌داند و شما ( از اسرار امور بي‌خبريد و مصلحت خود را چنان كه شايد و بايد ) نمي‌دانيد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« كُرْهٌ » : ناپسند . ناخوشايند . « عَسَيا » : چه بسا .‏

*************************************************************************************************************************

آيه 217

‏متن آيه : ‏

‏ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِندَ اللّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏از تو درباره جنگ‌كردن در ماه حرام مي‌پرسند . بگو : جنگ در آن ( گناهي ) بزرگ است . ولي جلوگيري از راه خدا ( كه اسلام است ) و بازداشتن مردم از مسجدالحرام و اخراج ساكنانش از آن و كفر ورزيدن نسبت به خدا ، در پيشگاه خداوند مهمتر از آن است ، و برگرداندن مردم از دين ( با ايجاد شبهه‌ها در دلهاي مسلمانان و شكنجه ايشان و غيره ) بدتر از كشتن است . ( مشركان ) پيوسته با شما خواهند جنگيد تا اگر بتوانند شما را از آئينتان برگردانند ، ولي كسي كه از شما از آئين خود برگردد و در حال كفر بميرد ، چنين كساني اعمالشان در دنيا و آخرت بر باد مي‌رود ، و ايشان ياران آتش ( دوزخ ) مي‌باشند و در آن جاويدان مي‌مانند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الْشَّهْرِالْحَرَامِ » : ( نگا : بقره / 194 ) . « قِتَالٍ » : جنگيدن . بدل از ( الْشَّهْرِ ) است . « صَدٌّ » : بازداشتن . ممانعت . واژه ( صَدٌّ ) مبتدا است و كلمات ( كُفْرٌ ) و ( إِخْرَاجٌ ) عطف بر آن بوده و واژه ( أَكْبَرُ ) خبر است . « كُفْرٌ بِهِ » : كافرشدن به خدا است . « الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ » : عطف بر ( سَبِيلِ اللهِ ) است . « فِتْنَةُ » : كفر و شرك . برگرداندن از دين ( نگا : بقره / 191 ) . « مَن يَرْتَدِدْ » : هر كه برگردد . « حَبِطَتْ » : باطل و تباه گشته و هدر رفته است .‏

*************************************************************************************************************************

آيه 218

‏متن آيه : ‏

‏ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أُوْلَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏كساني كه ايمان آورده‌اند و كساني كه هجرت نموده‌اند و در راه خدا جهاد كرده‌اند ، آنان رحمت خدا را چشم مي‌دارند ، و خداوند آمرزنده و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« يَرْجُونَ » : اميدوارند . انتظار دارند .‏

*************************************************************************************************************************

آيه 219

‏متن آيه : ‏

‏ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبيِّنُ اللّهُ لَكُمُ الآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏درباره باده و قمار از تو سؤال مي‌كنند . بگو : در آنها گناه بزرگي است و منافعي هم براي مردم دربر دارند ، ولي گناه آنها بيش از نفع آنها است . و از تو مي‌پرسند : چه چيز را صدقه و انفاق كنند ؟ بگو : مازاد ( نيازمندي خود ) . اين چنين خداوند آيات ( و احكام ) را براي شما روشن مي‌سازد ، شايد ( درباره مصالح دنيا و آخرت خود ) بينديشيد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الْخَمْرِ » : مي . « الْمَيْسِرِ » : قمار با همه انواع آن . « الْعَفْوَ » : اضافه بر نياز . مازاد بر نفقه . آنچه به رنج نيندازد ( نگا : اعراف / 199 ) . مفعولٌ‌به فعل محذوف ( أَنفِقُوا ) است . « يُبَيِّنُ » : روشن مي‌گرداند .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 220

‏متن آيه : ‏

‏ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ إِصْلاَحٌ لَّهُمْ خَيْرٌ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَوْ شَاء اللّهُ لأعْنَتَكُمْ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏( تا راجع به نيازهاي روحي و جسمي خود ) در دنيا و آخرت ( انديشه كنيد ) . و درباره يتيمان مي‌پرسند ( كه نظر اسلام راجع به معامله و مخالطه با ايشان چيست‌ ؟ ) . بگو : هر چيز كه صلاح ايشان در آن باشد ، نيك و پسنديده است ، و اگر با آنان ( زندگي خود را به قصد اصلاح نه افساد ) بياميزيد ( مانعي ندارد ) . ايشان برادران ( ديني ) شما هستند ( و انتظار چنين كمكي مي‌رود ) ، و خداوند مفسد را از مصلح ( موجود در ميان شما ، جدا مي‌سازد و ) مي‌شناسد ، و اگر خدا مي‌خواست ( با تعيين تكاليف و وظائف سخت در امر سرپرستي يتيمان ) شما را به زحمت مي‌انداخت . بي‌گمان خداوند چيره و حكيم است ( و قانوني جز آنچه مصالح بندگان در آن باشد ، وضع نمي‌كند ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« فِي الدُّنْيَا وَ اْلآخِرَةِ » : درباره كار و بار دنيا و آخرت . در اينجا مضاف محذوف است ، از قبيل ( امور . شؤون ) . و جار و مجرور متعلّق به ( يُبَيِّنُ ) يا ( تَتَفَكَّرُونَ ) در آيه پيشين است . « وَ إِن تُخَالِطُوهُمْ » : و اگر با آنان همزيستي كنيد در خوردن و نوشيدن و مسكن و زن‌دادن و زن‌گرفتن ، شايسته است و از شما انتظار همين است . « أَعْنَتَ » : به رنج انداخت . از ماده ( عَنَت ) به معني مشقّت .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 221

‏متن آيه : ‏

‏ وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلاَ تُنكِحُواْ الْمُشِرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُواْ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُوْلَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللّهُ يَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و با زنان مشرك ( غير اهل كتاب ) تا ايمان نياورند ازدواج نكنيد ، و بي‌گمان كنيز مؤمني از زن ( آزاد ) مشركي بهتر است ، اگرچه ( زيبائي يا ثروت يا موقعيّت او ) شما را به شگفتي انداخته باشد ( و دلباخته او بوده باشيد ) ، و ( زنان و دختران خود را ) به ازدواج مردان مشرك در نياوريد ، مادامي كه ايمان نياورند . و بي‌گمان غلام مؤمني از مرد مشركي بهتر است اگرچه ( زيبائي يا ثروت يا موقعيّت او ) شما را به شگفتي انداخته باشد ( و دل از كفتان ربوده باشد ) . آنان ( اعم از زنان يا مردان مشرك ) به سوي آتش ( دوزخ ) دعوت مي‌كنند ( و سبب شقاوت مي‌گردند ) و خدا به سوي بهشت و آمرزش به فرمان خود و توفيق خويش دعوت مي‌كند ( و پيروي از دستور او ، وسيله سعادت مي‌شود ) ، و خدا آيات خود را براي مردم روشن مي‌سازد ( و احكام شريعت را با دلائل واضح تفهيم مي‌نمايد ) تا اين كه ( راه صلاح و سعادت خويش را بشناسند و ) يادآور شوند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« لا تَنكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ » : با زنان مشرك ازدواج نكنيد . « أَمَةٌ‌ » برده . بنده . « لا تَنكِحُوا الْمُشْرِكِينَ » : زنان را به ازدواج كافران درنياوريد . « عَبْدٌ » : برده . بنده . « يَدْعُونَ » : فرا مي‌خوانند . دعوت مي‌كنند . « يَدْعُو » : فرا مي‌خواند . دعوت مي‌كند . در رسم‌الخطّ قرآني الفي در آخر دارد . « بِإِذْنِهِ » : به اراده و توفيق خود . « يَتَذَكَّرُونَ » : متذكّر شوند . پند و عبرت گيرند .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 222

‏متن آيه : ‏

‏ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاء فِي الْمَحِيضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىَ يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و از تو درباره ( آميزش با زنان به هنگام ) حيض مي‌پرسند . بگو : زيان و ضرر است ( و علاوه از نافرماني ، بيماريهائي به دنبال دارد ) . پس در حالت قاعدگي از ( همبستري با ) زنان كناره‌گيري نمائيد ، و با ايشان نزديكي نكنيد تا آن گاه كه پاك مي‌شوند . هنگامي كه پاك شوند ، از مكاني كه خدا به شما فرمان داده است ( و راه طبيعي زناشوئي و وسيله حفظ نسل است ) با آنان نزديكي كنيد . بي‌گمان خداوند توبه‌كاران و پاكان را دوست مي‌دارد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الْمَحِيضِ » : قاعدگي . خون ماهانه . موقع قاعدگي . موضع قاعدگي . اين واژه مصدر ميمي يا اسم مكان و يا اسم زمان مي‌تواند باشد . « أَذيً » : اذيّت و آزار . زيان و ضرر . پليدي و پلشتي . « إعْتَزِلُوا » : كناره‌گيري كنيد . « لا تَقْرَبُوهُنَّ » : با ايشان نزديكي زناشوئي نكنيد . « حَتَّيا يَطْهُرْنَ » : تا وقتي كه پاك مي‌گردند . يعني خون ماهانه پايان مي‌گيرد و غسل انجام مي‌پذيرد . يا اين كه خون ماهانه پايان مي‌گيرد و بس . « مِنْ حَيْثُ » : از همان جائي كه . در همان جائي كه . « الْمُتَطَهِّرِينَ » : پاكيزه‌دارندگان .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 223

‏متن آيه : ‏

‏ نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُم مُّلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏زنان شما محلّ بذرافشاني شما هستند ، پس از هر راهي كه مي‌خواهيد به آن محلّ درآئيد ( و زناشوئي نمائيد به شرط آن كه از موضع نسل تجاوز نكنيد ) ، و براي خود ( با انتخاب همسران شايسته و پرورش فرزندان صالح و بايسته ، توشه‌اي ) پيشاپيش بفرستيد ، و از خدا خويشتن را برحذر داريد ( و به هنگام حيض با زنان نزديكي نكنيد و از راهي جز راه بقاي نوع بشر با ايشان زناشوئي ننمائيد ) و بدانيد كه شما او را ملاقات خواهيد كرد ( و از شما درباره اعمال و اقوالتان پرسيده خواهد شد ) ، و مژده بده به مؤمنان ( كه با رعايت حدود دين ، سعادت اخروي و رضايت پروردگار را به دست خواهند آورد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« حَرْثٌ » : كشتزار . « أَنَّيا شِئْتُمْ » : هرگونه كه خواستيد . نشسته ، ايستاده ، بر رو افتاده ، بر پشت افتاده ، و غيره . به شرط آن كه در قُبُل باشد نه دُبُر . « قَدِّمُوا لِأَنفُسِكُمْ » : براي خويشتن پيشاپيش بفرستيد . يعني با انجام اعمال شايسته براي آخرت توشه‌اي بيندوزيد . « مُلاقُوهُ » : ملاقات‌كنندگان او .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 224

‏متن آيه : ‏

‏ وَلاَ تَجْعَلُواْ اللّهَ عُرْضَةً لِّأَيْمَانِكُمْ أَن تَبَرُّواْ وَتَتَّقُواْ وَتُصْلِحُواْ بَيْنَ النَّاسِ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و خدا را آماج سوگندهاي خويشتن نكنيد ، ( زيرا كثرت سوگند منافي با تعظيم نام خداوند است . پس زياد سوگند نخوريد ) تا اين كه نيكوكار و پرهيزگار شويد و ( بتوانيد ) ميان مردمان به اصلاح بپردازيد و خدا شنوا و دانا است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« عُرْضَةً » : نصب شده . در معرض قرار گرفته . مانع . سدّ راه . اين واژه مصدر است و در معني اسم مفعول يعني معروض به كار رفته است . « لا تَجْعَلُوا اللهَ عُرْضَةً . » : نام خدا را آماج تير سوگندهاي راست يا دروغ خود نسازيد تا اين كه نيك شويد . سوگند خوردنتان به خدا نبايد مانع از آن بشود كه نيكي كنيد و . . . « أَيْمَانِ » : جمع يَمِين ، سوگندها . چيزهائي كه بر آنها سوگند ياد مي‌شود . « أَن تَبَرُّوا » : تا اين كه نيك باشيد . اين كه نيكي كنيد . فعل مضارع مجزوم و جواب نهي است ، و تقدير چنين است : لِتَكُونُوا بِرّاً . و يا اين كه فعل مضارع منصوب و علّت نهي است و تقدير چنين است : فِي أَن تَبَرُّوا . برخي هم ( أَن تَبَرُّوا ) را مبتدا و خبر آن ( أَوْلَي ) يا ( أَمْثَلُ ) محذوف دانسته‌اند .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 225

‏متن آيه : ‏

‏ لاَّ يُؤَاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِيَ أَيْمَانِكُمْ وَلَكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏خداوند شما را به خاطر سوگندهائي كه بدون توجّه ياد مي‌كنيد ( و از روي عادت ، نه از روي قصد و نيّت از دهان مي‌پرد ) مؤاخذه نخواهد كرد ( و كفّاره يا عقاب بر آن مترتّب نيست ) وليكن شما را در برابر آنچه دلهايتان كسب كرده است ( و از روي اراده و اختيار بوده است ) مؤاخذه مي‌كند ( و كفّاره يا عقاب بر آن مترتّب است ) ، و خداوند آمرزنده و بردبار است ( و گناهان را مي‌بخشد و لغزشها را ناديده مي‌گيرد و در رساندن عقاب شتاب نمي‌ورزد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« لا يُؤَاخِذُكُمْ » : مورد بازخواستتان قرار نمي‌دهد . « اللَّغْوِ » : ياوه . پوچ . لغو در سوگند ، يعني سوگندي كه بدون قصد و اراده و از روي عادت بر زبان رانده مي‌شود . مانند : آري والله . نه‌والله . كه بدون قصد سوگند ، از روي عُرف و عادت بر زبان جاري مي‌گردد و كفّاره ندارد . « مَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ » : آنچه كه از دل بر مي‌آيد و با قصد و اراده اداء مي‌گردد . « حَلِيمٌ » : شكيبا .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 226

‏متن آيه : ‏

‏ لِّلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِن نِّسَآئِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَآؤُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏كساني كه زنان خويش را ايلاء مي‌نمايند ( يعني سوگند ياد مي‌كنند كه با ايشان آميزش جنسي ننمايند ) حق دارند چهار ماه انتظار بكشند ( و بايد بدانند كه خدا از چنين سوگندي خوشنود نيست ، و در ضمن اين چهار ماه بايد وضع خود را با همسر خويش از نظر زندگي و طلاق روشن سازند . در اين فرصت ) اگر بازگشت كردند ( و سوگند خويش را ناديده گرفتند و با زنان خود همبستر شدند ، چه بهتر ، كفّاره سوگند را مي‌پردازند و ازدواج به حالت خود باقي است ) . چه خداوند بسي آمرزنده و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« يُؤْلُونَ » : سوگند مي‌خورند . از مصدر ( إيلاء ) و از ماده ( أَلْوَة ) يا ( أَلْيَة ) به معني سوگند . إيلاء در اصطلاح شرع به معني اين است كه مرد سوگند بخورد كه با همسرش نزديكي نكند . « تَرَبُّصُ » : انتظار كشيدن . منتظر ماندن . « فَآءُوا » : برگشتند . رجوع كردند .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 227

‏متن آيه : ‏

‏ وَإِنْ عَزَمُواْ الطَّلاَقَ فَإِنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و اگر تصميم بر جدائي گرفتند ( و در اين مدّت بازنگشتند ، پس از انقضاي آن ، يكي از دو راه در پيش است : برگشت به زندگي زناشوئي عادي ، يا طلاق به اختيار يا به اجبار . و بايد بدانند كه گفتار و كردارشان از ديد خدا پنهان نمي‌ماند ) چه خداوند شنوا و دانا است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« عَزَمُوا » تصميم گرفتند . عزم خود را جزم كردند .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 228

‏متن آيه : ‏

‏ وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوَءٍ وَلاَ يَحِلُّ لَهُنَّ أَن يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِن كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُواْ إِصْلاَحاً وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكُيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و زنان مطلّقه بايد ( بعد از طلاق ) به مدّت سه بار عادت ماهانه ( و يا سه‌بار پاك‌شدن از حيض ) انتظار بكشند ( و عدّه نگهدارند ، تا روشن شود كه حامله نيستند ) ، و اگر ( در ايمان خود صادق هستند و راست مي‌گويند كه ) به خدا و روز رستاخيز باور دارند ، براي آنان حلال نيست كه خدا آنچه را ( اعم از جنين يا خون ماهانه ) در رحم ايشان آفريده است پنهان كنند ، و شوهران آنان براي برگرداندنشان ( به زندگي زناشوئي و از سرگرفتن آن ) در اين ( مدّت عدّه ، از ديگران ) سزاوارترند ، در صورتي كه ( شوهران به راستي ) خواهان اصلاح باشند ( و نخواهند به همسران خود زيان برسانند و خيانت نمايند ، كه در اين صورت سروكارشان با خدا است ) و براي همسران ( حقوق و واجباتي ) است ( كه بايد شوهران اداء بكنند ) همان گونه كه بر آنان ( حقوق و واجباتي ) است كه ( بايد همسران اداء بكنند ) به گونه شايسته‌اي ( كه برابر عرف مردمان و موافق با شريعت اسلام باشد ) . و مردان را بر زنان برتري ( رعايت و حفاظت در امور خانوادگي ) است . و خداوند باعزّت و باحكمت است ( و براي آنان قوانيني وضع مي‌كند كه با حكمت سازگار است ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الْمُطَلَّقَاتُ » : زنان طلاق داده شده . « قُرُوءٍ » : جمع قُرْء ، حيض يا پاك‌شدن از حيض . « أَرْحَام‌ » : جمع رَحِم ، زهدانها ، بچّه‌دانها . « بُعُولَة‌ » : جمع بَعْل ، شوهران . « أَحَقُّ » : بسي شايسته و سزاوار . واژه ( أَحَقُّ ) اسم تفضيل است و در اينجا معني تفضيل ندارد و بلكه براي مبالغه است . « الْمَعْرُوفِ » : پسنديده . كار نيكوئي كه خداوند بدان دستور داده است . از قبيل حسن معاشرت و زيان نرساندن و غيره . . . « لِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ » : مردان را بر زنان منزلت است . منظور درجه و منزلت سرپرستي و مراقبت از ايشان است ( نگا : نساء / 34 ) .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 229

‏متن آيه : ‏

‏ الطَّلاَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلاَ يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَأْخُذُواْ مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئاً إِلاَّ أَن يَخَافَا أَلاَّ يُقِيمَا حُدُودَ اللّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ يُقِيمَا حُدُودَ اللّهِ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَعْتَدُوهَا وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏طلاق دو بار است ( آن طلاقي كه حق مراجعت در آن محفوظ است . بعد از دو مرتبه طلاق ، يكي از دو كار را بايد كرد : ) نگاهداري ( زن ) به گونه شايسته ( و عادلانه ) يا رهاكردن ( او ) با نيكي ( و بايستگي و به دور از ظلم و جور . بعد از طلاق سوم ، حق مراجعت سلب مي‌شود مگر بعد از ازدواج راستين با شوهر ديگري و وقوع طلاق ميان او و شوهر اخير ) . و براي شما حلال نيست كه چيزي از آنچه ( مهر ايشان كرده‌ايد يا ) بديشان داده‌ايد بازپس بگيريد ، مگر اين كه ( شوهر و همسر ) بترسند كه نتوانند حدود خدا را پابرجا دارند . پس اگر ( اي گروه مؤمنان ) بيم داشتيد كه حدود الهي را رعايت نكنند ، گناهي بر ايشان نيست كه زن فديه و عوضي بپردازد ( و در برابر آن طلاق بگيرد ) . اينها حدود و مرزهاي ( احكام شرعي ) الهي است و از آنها تجاوز نكنيد ، و هركس از حدود و مرزهاي ( اوامر و نواهي ) الهي تجاوز كند ( ستمگر بوده و ) بي‌گمان اين چنين كساني ستمگرند ( و به خود و به جامعه‌اي كه در آن زندگي مي‌كنند ستم مي‌نمايند ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« مَرَّتَانِ » : دوبار . دو دفعه . « إمْسَاك‌ » : نگاه‌داري كردن . « تَسْرِيحٌ » : رهاكردن . طلاق‌دادن . « أَلطَّلاقُ مَرَّتَانِ » : طلاقي كه بعد از آن ، از سرگرفتن زناشوئي آزاد است ، دو بار است و بس . « إِحْسَانٍ » : زيبا رفتاركردن . « وَ لا يَحِلُّ لَكُمْ . . . » . براي شما حلال نيست كه . اين هنگامي است كه جدائي به ميل و رغبت مرد انجام بگيرد ( نگا : نساء / 20 ) . « حُدُودَ اللهِ » : احكام و شرائع خدا . « جُنَاح » : گناه . بزه . « إفْتَدَتْ بِهِ » : زن آن را براي رهائي خويشتن داد .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 230

‏متن آيه : ‏

‏ فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّىَ تَنكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يَتَرَاجَعَا إِن ظَنَّا أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏پس اگر ( بعد از دو طلاق و رجوع ، بار ديگر باز هم ) او را طلاق داد ، از آن به بعد زن بر او حلال نخواهد بود ، مگر اين كه با شوهر ديگري ازدواج كند ( و با او آميزش جنسي نمايد و ازدواج واقعي و جدّي صورت گيرد ؛ نه موقّتي و فريبكارانه ) . در اين صورت اگر ( شوهر دوم ) او را طلاق داد ، گناهي بر آن دو ( زن و شوهر اوّل ) نخواهد بود كه ( به كانون زندگي زناشوئي ) برگردند ( و زن با شوهر اوّل مجدّدا ازدواج نمايد ) در صورتي كه اميدوار باشند كه مي‌توانند حدود الهي را ( محترم بشمارند و ) پابرجا دارند . و اينها حدود الهي است كه خدا آنها را براي كساني كه آگاهند ( و به شرع اسلام ايمان دارند ) بيان مي‌نمايد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« حَتَّيا تَنكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ » : تا آن گاه كه با شوهري جز او به طور دائم و به روال عادي ازدواج مي‌كند ، و . . . « فَلا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا » : بر شوهر نخست و همسر نخست گناهي نيست .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 231

‏متن آيه : ‏

‏ وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النَّسَاء فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلاَ تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَاراً لَّتَعْتَدُواْ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلاَ تَتَّخِذُوَاْ آيَاتِ اللّهِ هُزُواً وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنزَلَ عَلَيْكُمْ مِّنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُم بِهِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و هنگامي كه زنان را طلاق داديد ، و به ( آخرين روزهاي ) عدّه خود رسيدند ، يا به طرز صحيح و عادلانه‌اي آنان را نگاه داريد ( و با ايشان آشتي كنيد ) يا آنان را به طرز پسنديده و دادگرانه‌اي رها سازيد ، و به خاطر زيان رسانيدن بديشان و تعدّي كردن بر ايشان ، هيچ گاه ( با آنان آشتي نكنيد و ) ايشان را نگاه نداريد ، و كسي كه چنين كند ، بي‌گمان به خويشتن ستم كرده است ، و ( با اين گونه اعمال و سوءاستفاده كردن از قوانين ) آيه‌هاي ( احكام و حدود ) خدا را به باد استهزاء نگيريد ، و نعمت خدا را بر خود ( كه از جمله الفت ميان شوهر و همسر و تنظيم امور زندگي خانوادگي است ) و آنچه را كه از كتاب و حكمت ( يعني قرآن و اسرار شريعت اسلام ) بر شما نازل كرده است و شما را با آن پند مي‌دهد ، به خاطر بياوريد و از ( خشم ) خدا بپرهيزيد و بدانيد كه بي‌گمان خداوند از هر چيزي آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ » : به انقضاء عدّه خود نزديك شدند . « أَجَل‌ » : مدّت . در اينجا مراد سپري‌شدن آخرين روزهاي عدّه است . « سَرِّحُوهُنَّ » : آنان را رها سازيد . آنان را طلاق دهيد . « ضِرَاراً » : زيان‌رساندن . مفعولٌ‌له است . « هُزُواً » : بازيچه . مسخره . مصدري است به معني اسم مفعول ، يعني مَهْزُوء . مفعول دوم ( لا تَتَّخِذُوا ) است . « الْحِكْمَة » : گفتار يا كردار درست و بجا . عطف صفت بر موصوف است ( نگا : احزاب / 34 ) .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 232

‏متن آيه : ‏

‏ وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاء فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْاْ بَيْنَهُم بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَن كَانَ مِنكُمْ يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و هنگامي كه زنان را طلاق داديد و مدّت عدّه خود را به پايان رسانيدند ، مانع آنان نشويد كه با شوهران ( سابق يا با كسان ديگري ) ازدواج كنند ، اگر در ميانشان به طرز پسنديده‌اي تراضي برقرار گردد ( و خواسته باشند زندگي خانوادگي آبرومندانه‌اي به راه اندازند ) ، اين ( احكام حكيمانه همراه با ترغيب و ترهيبي كه گذشت ) همان چيزي است كه كساني از شما بدان پند داده مي‌شوند كه به خدا و روز رستاخيز ايمان دارند . اين ( اوامر و نواهي الهي ) براي شما ( از نظر رشد علائق و روابط اجتماعي و تطهير نفوس از زنگ بدگمانيها و آلودگيهاي محيط ) پربركت‌تر و پاكيزه‌تر ( از ممانعت زنان از ازدواج با ديگران و غيره ) است ، و خدا ( مصالح اجتماعي بشري و فوائد نهفته در اين احكام را ) مي‌داند و شما ( اسرار اين اوامر و نواهي را چنان كه شايد و بايد ) نمي‌دانيد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« لا تَعْضُلُوهُنَّ » : ايشان را باز نداريد و از آنان ممانعت به عمل نياوريد . « اَزْكَيا » : بالنده‌تر و سودمندتر . « أَطْهَرُ » : پاكيزه‌تر و تمييزتر .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 233

‏متن آيه : ‏

‏ وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُواْ أَوْلاَدَكُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّا آتَيْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏مادران ( اعم از مطلّقه و غيرمطلّقه ) دو سال تمام فرزندان خود را شير مي‌دهند ، هرگاه يكي از والدين يا هر دوي ايشان خواستار تكميل دوران شيرخوارگي شوند ، بر آن كس كه فرزند براي او متولّد شده ( يعني پدر ) لازم است خوراك و پوشاك مادران را ( در آن مدّت به اندازه توانائي ) به گونه شايسته بپردازد . هيچ كس موظّف به بيش از مقدار توانائي خود نيست ، نه مادر به خاطر فرزندش ، و نه پدر به سبب بچّه‌اش بايد زيان ببيند ( بلكه حق ديدار از فرزند براي هر دو محفوظ است و بر پدر پرداخت عادلانه ، و بر مادر پرورش مسلمانانه لازم است . چنانچه پدر بميرد يا به سبب فقر از پرداخت حق حضانت عاجز باشد ) بر وارث فرزند چنين چيزي لازم است ( و در صورت دارا بودن ، بايد آنچه بر پدر فرزند ، از قبيل خوراك و پوشاك و اجرت شيرخوارگي لازم بوده است بپردازد ) و اگر ( والدين ) خواستند با رضايت و مشورت همديگر ( كودك را زودتر از دو سال ) از شير بازگيرند گناهي بر آنان نيست . و اگر ( اي پدران ) خواستيد دايگاني براي فرزندان خود بگيريد ، گناهي بر شما نيست ، به شرط اين كه حقوق آنان را به طور شايسته بپردازيد ، و از ( خشم ) خدا بپرهيزيد و بدانيد كه خدا بدانچه انجام مي‌دهيد بينا است ( لذا پدران و مادران خدا را در نظر دارند و به تربيت اولاد عنايت نمايند ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« يُرْضِعْنَ » : بايد شير بدهند . « حَوْلَيْنِ » : مدّت دو سال . « رَضاعَة » : شيردادن . « الْمَوْلُودِ لَهُ » : پدر . « رِزْقُ » : نفقه . « كِسْوَة » : جامه . « بِالْمَعْرُوفِ » : به گونه شايسته و برحسب عُرف محيطي كه زن در آن زندگي مي‌كند . « لا تُضَآرَّ » : نبايد زيان‌خورده بشود . ( لا ) حرف نهي است و ( تُضَآرَّ ) فعل مضارع مجزوم است و فتحه به جاي جزمه آمده است . « فِصَال‌ » : از شير بازگرفتن طفل . « تَرَاضٍ » : خوشنودي . « تَشَاوُرٍ » : رايزني . « أَن تَسْتَرْضِعُوا » : اين كه دايه بگيريد . « مَا ءَاتَيْتُمْ » : آنچه به عنوان مزد براي دايه مقرّر داشته‌ايد و بدو مي‌دهيد . ( ءَاتَيْتُمْ ) به منزله ( أَعْطَيْتُمْ ) است و به دو مفعول نيازمند است كه هر دو در اينجا محذوفند . تقدير چنين است : ( ءَاتَيْتُمُوهُ الْمَرَاضِعَ )

***********************************************************************************************************************

آيه 234

‏متن آيه : ‏

‏ وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْراً فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و كساني كه از شما ( مردان ) مي‌ميرند و همسراني از پس خود به جاي مي‌گذارند ، همسرانشان بايد چهار ماه و ده شبانه‌روز انتظار بكشند ( و عدّه نگاه دارند ) ، و هنگامي كه به آخر مدّتشان رسيدند و آن را به پايان بردند ، گناهي بر شما نيست كه هر چه مي‌خواهند درباره خودشان به طور شايسته انجام دهند ( و اعمالي موافق با شرع از ايشان سر زند و با مرد دلخواه خود ازدواج كنند ) ، و خدا از آنچه مي‌كنيد آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« يُتَوَفَّوْنَ » : مي‌ميرند . « يَذَرُونَ » : ترك مي‌گويند و به جاي مي‌گذارند . از ماده ( وذر ) . « يَتَرَبَّصْنَ » : انتظار مي‌كشند . عِدّه نگاه مي‌دارند . بدين معني كه زن شوهر مرده ، بايد از آرايش و خواستگاري و ازدواج و خروج از منزل - مگر با بودن عذر شرعي - دوري كند . « أَرْبَعَةَ اَشْهُرٍ وَ عَشْراً » : چهار ماه و ده شبانه‌روز قمري . « فِي أَنفُسِهِنَّ » : درباره خود نسبت به خود . « بِالْمَعْرُوفِ » : كاري كه معهود شرافتمندان و پسند اسلام است .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 235

‏متن آيه : ‏

‏ وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُم بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاء أَوْ أَكْنَنتُمْ فِي أَنفُسِكُمْ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِن لاَّ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرّاً إِلاَّ أَن تَقُولُواْ قَوْلاً مَّعْرُوفاً وَلاَ تَعْزِمُواْ عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّىَ يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و گناهي بر شما ( مردان ) نيست كه به طور كنايه از زناني ( كه شوهرانشان فوت كرده‌اند و در عدّه بسر مي‌برند ) خواستگاري كنيد ، و يا در دل خود تصميم بر اين كار را بگيريد ( بدون اين كه آن را اظهار نمائيد ) ، خداوند مي‌دانست شما آنان را ياد خواهيد كرد ( و اين گرايش فطري مردان نسبت به زنان است و خداوند با خواسته طبيعي شما به شكل معقول مخالف نيست ) ولي به آنان پنهاني وعده زناشوئي ندهيد ، مگر اين كه به طرز پسنديده‌اي ( و به طور كنايه ) اظهار كنيد ( امّا در همه حال ) اقدام به ازدواج ننمائيد تا عدّه آنان بسر آيد ، و بدانيد كه خداوند آنچه را در دل داريد مي‌داند ، پس از ( مخالفت فرمان ) او خويشتن را برحذر داريد و بدانيد كه بيگمان خداوند بس آمرزنده و شكيبا است ( و در مجازات بندگان شتاب نمي‌كند ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« عَرَّضْتُم بِهِ » : بدان گوشه زديد . آن را با كنايه گفتيد . از قبيل اين كه بگوئيد : تو بانوي شايسته و دينداري هستي . اميدوارم خداوند زن خوبي چون تو را نصيبم گرداند و . . . « خِطْبَةِ » : خواستگاري . « أَكْنَنتُمْ » : پنهان داشتيد . « أَكْنَنتُمْ فِي أَنفُسِكُمْ » : به دل خود جاي داديد . به انديشه خود راه داديد . « اِلاّ أَن تَقُولُوا قَوْلاً مَّعْرُوفاً » : جز گفتار پسنديده و بزرگوارانه در كنايه خود به كار نبريد . « لا تَعْزِمُوا » : تصميم نگيريد . قصد نكنيد . « لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ » : در مدّت عدّه اقدام به عقد نكاح نكنيد . چرا كه در مدّت عدّه خواستگاري آشكار و بي‌پرده حرام است ، و عقد ازدواج در آن باطل است . « الْكِتَابُ » : مصدري است به معني اسم مفعول يعني : مكتوب به معني مفروض كه منظور عدّه است . مانند : لباس به معني ملبوس .‏

*************************************************************************************************************************

آيه 236

‏متن آيه : ‏

‏ لاَّ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاء مَا لَمْ تَمَسُّوهُنُّ أَوْ تَفْرِضُواْ لَهُنَّ فَرِيضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدْرُهُ مَتَاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُحْسِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏اگر زنان را قبل از آميزش جنسي و تعيين مَهر ( به عللي ) طلاق دهيد ، گناهي بر شما نيست ( و در اين موقع ) آنان را ( با هديّه‌اي مناسب حال خود ) بهره‌مند سازيد . آن كس كه توانائي ( مالي ) دارد ، و آن كس كه توانائي ( مالي ) ندارد ، به اندازه خودش ، هديّه‌اي شايسته ( و مناسب حال دهنده و گيرنده ) مي‌پردازد ، و اين ( پرداخت هديّه ) بر نيكوكاران الزامي است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ » : اگر يا مادام كه با آنان آميزش جنسي انجام نداده باشيد . واژه ( مَا ) مي‌تواند شرطيّه باشد . يعني : إِن لَّمْ تَمَسُّوهُنَّ . يا زمانيّه باشد . يعني : مُدَّةَ لَمْ تَمَسُّوهُنَّ . « فَرِيضَةً » : صداق . مهريّه . « مَتِّعُوهُنَّ » : بدانان متاع دهيد . متاع و مُتعه ، به معني هديّه‌اي است كه شوهر بعد از طلاق به همسر مطلّقه خود مي‌دهد . دادن آن به همسر مطلّقه‌اي كه با او نزديكي زناشوئي نشده و مهريّه‌اي براي وي قبلاً معيّن نگشته است واجب است ، و دادن آن به زنان مطلّقه ديگر مستحبّ است . « مُوسِعِ » : دارا . ثروتمند . « مُقْتِر » : نادار . تنگدست . « قَدَر » : اندازه توان . « مَتَاعاً » : بهره‌مند ساختن . اسم مصدر است و به جاي تمتيع به كار رفته است و مفعول مطلق است . تقدير آن چنين است : مَتِّعُوهُنَّ مَتَاعاً : « حَقّاً » : ثابت و پابرجا . ( بِالْمَعْرُوفِ ) صفت اوّل ( مَتَاعاً ) است ، و ( حَقّاً ) صفت دوم آن است . يا اين كه ( حَقّاً ) مفعول مطلق بشمار است و تقدير آن چنين است : حَقَّ ذلِكَ حَقّاً .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 237

‏متن آيه : ‏

‏ وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إَلاَّ أَن يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلاَ تَنسَوُاْ الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و اگر زنان را پيش از آن كه با آنان تماس بگيريد ( و آميزش جنسي بنمائيد ) طلاق داديد ، در حالي كه مهريّه‌اي براي آنان تعيين نموده‌ايد ، ( لازم است ) نصف آنچه را كه تعيين كرده‌ايد ( به آنان بدهيد ) مگر اين كه آنان ( حق خود را ) ببخشند و يا ( اگر صغير و يا سفيه هستند ، ولي آنان ، يعني ) آن كس كه عقد ازدواج در دست او است ، آن را ببخشد ، و اگر شما ( مردان ) گذشت كنيد ( و تمام مهريّه را به زنان بپردازيد ) به پرهيزگاري نزديكتر است ، و گذشت و نيكوكاري را در ميان خود فراموش مكنيد . بيگمان خداوند به آنچه انجام مي‌دهيد بينا است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« نِصْفُ » : نيم . اين واژه مي‌تواند مبتداي خبر محذوف ، و يا خبر مبتداي محذوف باشد ، و تقدير چنين است : فَعَلَيْكُمْ نِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ ؛ فَالْوَاجِبُ نِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ . « يَعْفُونَ » : زنان گذشت كنند . « يَعْفُو » : او گذشت كند . در رسم‌الخطّ قرآني ، الف زائدي در آخر اين فعل موجود است . « الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةَ الْنِّكَاحِ » : شوهر است . « فَضْل‌ » : بزرگواري و نيك رفتاري .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 238

‏متن آيه : ‏

‏ حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ والصَّلاَةِ الْوُسْطَى وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏در انجام نمازها و ( به ويژه ) نماز ميانه ( يعني عصر ، كوشا باشيد و ) محافظت ورزيد و فروتنانه براي خدا بپا خيزيد ( و با خشوع و خضوع ، در برابر ديدگان خود ، هيبت و عظمت خدا را مجسّم داريد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« صَلَوَات‌ » : نمازها . « الصَّلوةِ الْوُسْطَي‌ » : نماز ميانه . بهترين نماز . واژه ( وُسْطَي ) به معني وسط و گزيده و بهترين آمده است . دانشمندان اسلامي هر يك از نمازها را ( الصَّلاةِ الْوُسْطَي ) دانسته‌اند ، وليكن ارجح اقوال دالّ بر نماز عصر است . « قَانِتِينَ » : خاشعين . فروتنانه و متواضعانه . حال ضمير ( و ) در فعل ( قُومُوا ) است . از مصدر ( قُنُوت ) به معني بريدن از امور جهان و پرداختن به مناجات يزدان و اشتغال به ذكر و دعاي خداوند منّان است .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 239

‏متن آيه : ‏

‏ فَإنْ خِفْتُمْ فَرِجَالاً أَوْ رُكْبَاناً فَإِذَا أَمِنتُمْ فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و اگر ( به خاطر جنگ يا خطر ديگري ) ترسيديد ( و نتوانستيد با خشوع و خضوع لازم به نماز بايستيد ، نماز را ترك نكنيد ، بلكه آن را ) در حال پياده يا سواره انجام دهيد . امّا هنگامي كه امنيّت خود را باز يافتيد ( نماز را به صورت معمولي و به تمام و كمال به جاي آوريد و ) برابر آن چيزهائي كه نمي‌دانستيد و خدا به شما آموخت ، خداي را ياد كنيد ( و به عبادت و نيايش بپردازيد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« رِجَالاً » : جمع راجل ، پيادگان . « رُكْبَاناً » : جمع راكب ، سواران . ( رِجَالاً وَ رُكْبَاناً ) حال ضمير ( و ) در جواب شرط محذوف است كه تقدير آن چنين است : فَإِنْ خِفْتُمْ فَصَلُّوا رَاجِلِينَ أَوْ رَاكِبِينَ . « كَمَا » : همان گونه كه .‏

*************************************************************************************************************************

آيه 240

‏متن آيه : ‏

‏ وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجاً وَصِيَّةً لِّأَزْوَاجِهِم مَّتَاعاً إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِيَ أَنفُسِهِنَّ مِن مَّعْرُوفٍ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و كساني كه از شما در آستانه مرگ قرار مي‌گيرند و همسراني را از خود به جاي مي‌گذارند ، ( فرمان خدا اين است كه ) بايد براي همسران خود وصيّت كنند كه تا يك سال آنان را ( با پرداخت هزينه زندگي ) بهره‌مند سازند ، به شرط اين كه آنان ( خودشان از خانه شوهر ) بيرون نروند ، پس اگر بيرون روند هر كار پسنديده‌اي كه نسبت به خود انجام دهند ( از قبيل ازدواج مجدّد ) گناهي بر شما نيست ، و خداوند توانا و حكيم است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« وَصِيَّةً‌ » : توصيه ، سفارش ، مفعول مطلق يا مفعولٌ‌به فعل محذوفي است و تقدير آن چنين است : يُوصُونَ وَصِيَّةً . يا اين كه : كَتَبَ اللهُ عَلَيْهِمْ وَصِيَّةً . « مَتَاعاً » : مفعولٌ‌به فعل محذوف ( يُوصُونَ ) يا ( وَصِيَّةً ) است كه به معني ( تَوْصِيَةً ) مي‌باشد . « غَيْرَ إِخْرَاجٍ » : بدل ( مَتَاعاً ) ، يا حال ( ألَّذِينَ ) يا ( أَزْوَاجاً ) ، و يا منصوب به نزع خافض مي‌تواند باشد . آيه ( 234 ) حق واجبي است كه گزير و گريزي از آن نيست ، و اين آيه بيانگر حقي است كه زن در استفاده و عدم استفاده از آن آزاد است .‏

**************************************************************************************************************************

موضوعات: تفسیر سوره بقره (آیات 201تا 240)  لینک ثابت
 [ 08:03:00 ب.ظ ]




تفسیر سوره بقره (آیات 173تا200)

**********************************************

 

آيه 173

‏متن آيه : ‏

‏ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏( آنچه را كه مشركان و يهوديان و ديگران حرام مي‌دانند ، حرام نيست ، بلكه خداوند ) تنها مردار و خون و گوشت خوك و آنچه نام غيرخدا ( به هنگام ذبح ) بر آن گفته شده باشد ( و به نام بتان و شبيه آنها سر بريده شود ) بر شما حرام كرده است . ولي آن كس كه مجبور شود ( به خاطر حفظ جان از آن اشياء حرام بخورد ) در صورتي كه علاقه‌مند ( به خوردن و لذّت بردن از چنين چيزهائي نبوده ) و متجاوز ( از حدّ سدّجوع هم ) نباشد ، گناهي بر او نيست . بي‌گمان خداوند بخشنده و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الْمَيْتَةَ » : مردار . « الدَّمَ » : خون . « لَحْمَ » : گوشت . « الْخِنزِيرِ » : خوك . « مَآ أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللهِ » : آنچه به نام چيزي جز خدا ذبح شود . از قبيل : به نام لات ، به نام عزّي ، به نام فلان . يعني مقصود از ذبح آن حيوان تقرّب به غير خدا باشد . « أُهِلَّ » : از مصدر ( إهلال ) به معني صدا بلندكردن . « اُضْطُرَّ » : وادار گرديد . مجبور شد . « بَاغٍ » : خواستار و علاقه‌مند . « عَادٍ » : متجاوز از اندازه ضرورت . « غَيْرَ بَاغٍ وَ لا عَادٍ » : نه طالب و راغب آن باشد و نه از حد ضرورت تجاوز كند . واژه ( غَيْرَ ) حال ضمير مستتر در فعل ( أُضْطُرَّ ) است . « إِثْمَ » : گناه

************************************************************************************************************************

آيه 174

‏متن آيه : ‏

‏ إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏كساني كه آنچه را خدا از كتاب ( آسماني ) نازل كرده است ، پنهان مي‌دارند ( يا دست به تأويل ناروا و تحريف مي‌يازند ) و آن را به بهاي كم ( و ناچيز دنيا ) مي‌فروشند ، آنان جز آتش چيزي نمي‌خورند . ( زيرا اموالي كه از رهگذر كتمان آيات آسماني و تحريف و تأويل نارواي حقائق رحماني به دست مي‌آيد ، سبب نزول آنان به آتش دوزخ خواهد شد ) و روز رستاخيز خدا ( از آنان روگردان بوده و ) با ايشان سخن نمي‌گويد و آنان را ( از كثافت گناهان با عفو و گذشت خويش ) پاكيزه نمي‌دارد . و ايشان را عذاب دردناكي است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« يَكْتُمُونَ » : پنهان مي‌كنند . « يَشْتَرُونَ بِهِ » : مي‌خورند بدان . فراچنگ مي‌آورند بدان . مرجع ضمير ( هِ ) واژه ( الْكِتَاب ) يا ( مَا ) يا عمل كتمان است . « بُطُون‌ » : جمع بطن ، شكمها . « لا يُكَلِّمُهُمُ اللهُ » : خدا با ايشان سخن نمي‌گويد . مراد سخني است كه مايه سرور ايشان شود و بيانگر رحمت خدا باشد . والا خداوند با كافران و منافقان صحبت مي‌فرمايد ( نگا : أنعام / 22 ، يونس / 28 ، حجر / 92 ) . « لا يُزَكِّيهِمْ » : آنان را از كثافات گناهان با مغفرت و گذشت خود پاكيزه نمي‌دارد .‏

*************************************************************************************************************************

آيه 175

‏متن آيه : ‏

‏ أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏

‏آنان كساني‌اند كه گمراهي را با هدايت ، و عذاب را با آمرزش ( مبادله و ) خريداري كرده‌اند . چقدر در برابر آتش ( دوزخ ) بردبارند ! ( جاي بسي شگفت است كه شخص عاقل از موجبات عذاب خوشحال بوده و پيوسته در انجام زشتيها كه انسان را به دوزخ مي‌كشانند ، در تكاپو باشد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« مَآ أَصْبَرَهُمْ عَلَي النَّارِ ؟ ! » : شگفتا ، بر آتش چه شكيبايند ؟ !‏

**********************************************************************************************************************

آيه 176

‏متن آيه : ‏

‏ ذَلِكَ بِأَنَّ اللّهَ نَزَّلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِي الْكِتَابِ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏

‏آن ( عذابي كه برايشان مشخّص گشته است ، به خاطر كفري است كه نسبت به كتاب روا مي‌دارند و در كتمان و تحريفش مي‌كوشند ) به سبب اين كه خدا كتاب ( آسماني قرآن يا تورات ) را توأم با حق فرو فرستاده ( و اصلاً شائبه بطلان بدان راه ندارد و ايشان به دروغ در تكذيب آن مي‌كوشند يا پنهانش مي‌دارند ) و به راستي كساني كه درباره كتاب ( آسماني ) اختلاف مي‌ورزند به دشمنانگي و دو دستگي دور ( از صداقت و حقيقتي ) دچارند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« ذلِكَ » : آن . يعني همه آنچه از خوردن آتش ، و سخن نگفتن به رحمت ، و تزكيه ، و عذاب مترتّب بر كتمان گذشت . . . « شِقَاقٍ » : دشمنانگي . « بَعِيدٍ » : دور از حق .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 177

‏متن آيه : ‏

‏ لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏اين كه ( به هنگام نماز ) چهره‌هايتان را به جانب مشرِق و مغرب كنيد ، نيكي ( تنها همين ) نيست ( و يا ذاتاً روكردن به خاور و باختر ، نيكي بشمار نمي‌آيد ) . بلكه نيكي ( كردار ) كسي است كه به خدا و روز واپسين و فرشتگان و كتاب ( آسماني ) و پيغمبران ايمان آورده باشد ، و مال ( خود ) را با وجود علاقه‌اي كه بدان دارد ( و يا به سبب دوست داشت خدا ، و يا با طيب خاطر ) به خويشاوندان و يتيمان و درماندگان و واماندگان در راه و گدايان دهد ، و در راه آزادسازي بردگان صرف كند ، و نماز را برپا دارد ، و زكات را بپردازد ، و ( نيكي كردار كساني است كه ) وفاكنندگان به پيمان خود بوده هنگامي كه پيمان بندند ، و ( به ويژه كساني نيكند و شايسته ستايشند كه ) در برابر فقر ( و محروميّتها ) و بيماري ( و زيان و ضررها ) و به هنگام نبرد ، شكيبايند ( و استقامت مي‌ورزند ) . اينان كساني هستند كه راست مي‌گويند ( در ادّعاي ايمان راستين و پيجوئي اعمال نيك ) و به راستي پرهيزكاران ( از عذاب خدا با دوري گرفتن از معاصي و امتثال اوامر الهي ) اينانند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« لَيْسَ الْبِرَّ . . . » : واژه ( بِرَّ ) خبر مقدم ( لَيْسَ ) و ( أَن تُوَلُّوا ) اسم مؤخّر آن است . « الْبِرَّ » : واژه‌اي است كه در برگيرنده همه صفات نيك است . خير فراوان . « قِبَل‌ » : جهت . سو . « لكِنَّ الْبِرَّ » : واژه ( بِرّ ) اسم لكِنَّ است و ( بِرُّ ) دوم محذوف ، خبر آن است كه تقدير چنين مي‌شود : لكِنَّ الْبِرَّ بِرُّ مَنْ . برخي ( بِرَّ ) را اسم لكِنَّ و ( مَنْ ) را خبر آن گرفته‌اند . « الْكِتَابِ » : جنس كتاب ، يعني همه كتابهاي آسماني مراد است ( نگا : بقره / 121 ) . « عَلَيا حُبِّهِ » : با وجود دوست داشت خدا . با عشق به كارِ صدقه و احسان . مرجع ضمير ( ه ) را خدا و مال و مصدر مفهوم از فعل ، يعني نفس عمل گرفته‌اند . « ذَوِي الْقُرْبَيا » : خويشاوندان . « الْمَسَاكِينَ » : نيازمنداني كه چيزي از كسي درخواست نمي‌كنند ( نگا : بقره / 273 ) . « إبْنَ الْسَّبِيلِ » : مسافر نيازمند به سبب دوري از خانواده . « السَّآئِلِينَ » : گدايان . « فِي الرِّقَابِ » : در راه آزادكردن بندگان . در اينجا مراد از ( رِقَاب ) جمع رَقَبَة ، به معني گردن ، خودِ اشخاص است . « الْمُوفُونَ » : وفاكنندگان . عطف بر ( مَنْ ءَامَنَ ) است ، يا خبر مبتداي محذوف است كه تقدير آن چنين است : وَهُمُ الْمُوفُونَ . « عَاهَدُوا » : عهد بستند . « الْصَّابِرِينَ » : شكيبايان . منصوب است به ( أَخُصُّ ) يا ( أَمْدَحُ ) . « الْبَأْسَآءِ » : بلا و مصيبت خارج از جسم شخص . از قبيل : تنگدستي ، زيان مالي ، مرگ فرزندان . « الْضَّرَّآءِ » : بلا و مصيبت مربوط به جسم شخص . از قبيل : بيماري ، رنجوري . « حِينَ » : زمان . وقت . « الْبَأْسِ » : جنگ . جهاد با دشمنان ( نگا : احزاب / 18 ) .‏

**********************************************************************************************************************

آيه 178

‏متن آيه : ‏

‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! درباره كشتگان ، ( قانون مساوات و دادگري ) قصاص بر شما فرض شده است ( و بايد در آن كسي را به گناه ديگري نگرفت ، و بلكه ) : آزاد در برابر آزاد ، و برده در برابر برده ، و زن در برابر زن است . پس اگر كسي ( از جنايتش ) از ناحيه برادر ( ديني ) خود ، گذشتي شد ( و يكي از صاحبان خون‌بها كشنده را بخشيد ، و يا حكم قصاص تبديل به خون‌بها گرديد ، از سوي عفو كننده ) بايد نيك رفتاري شود و ( سختگيري و بدرفتاري نشود ، و از سوي قاتل نيز به ولي مقتول ) پرداخت ( ديه ) با نيكي انجام گيرد ( و در آن كم و كاست و سهل‌انگاري نباشد ) . اين ( گذشت از قاتل و اكتفاء به ديه مناسب ) تخفيف و رحمتي است از سوي پروردگارتان . پس اگر كسي بعد از آن ( گذشت و خوشنودي از ديه ) تجاوز كند ( و از قاتل انتقام بگيرد ) او را عذاب دردناكي خواهد بود .‏

‏توضيحات : ‏

‏« كُتِبَ » : واجب شده است . « الْقَتْلَيا » : جمع قتيل ، كشتگان . « الْحُرُّ » : آزاد . « الْعَبْدُ » : برده . « الأُنثَيا » : ماده . زن . « عُفِيَ » : بخشيده شد . « إتِّبَاعٌ‌ » : دنبال كردن . « إعْتَدَيا » : تجاوز كرد . فراتر رفت .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 179

‏متن آيه : ‏

‏ وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَاْ أُولِيْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏اي صاحبان خرد ! براي شما در قصاص ، حيات و زندگي است ( بنابر مصلحت و حكمتي كه در آن ، و دقائق و نكاتي كه در همه احكام است . اين است كه قانون قصاص را براي شما وضع كرديم تا از تجاوز و خونريزي بپرهيزيد . ) باشد كه تقوا پيشه كنيد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« حَيَاةٌ » : زندگي . تنكير آن براي تنويع يا تعظيم است . « أُوْلِي الأَلْبَابِ » : افراد باشعور . خردمندان . « أُوْلِي » : صاحبان . دارندگان . مفرد آن ( ذُو ) است . « أَلْبَابِ » : جمع لُبّ ، مغزها . خردها و عقلها

*************************************************************************************************************************

آيه 180

‏متن آيه : ‏

‏ كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالأقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏هنگامي كه يكي از شما را ( امراض مخوف و اسباب و علل ) مرگ فرا رسد ، اگر دارائي فراواني ( با توجّه به عرف محلّ ) از خود به جاي گذاشت ، ( از سوي خدا قانون ) وصيّت بر شما واجب شده است ( و بايد ) براي پدر و مادر و نزديكان به طور شايسته وصيّت كند . اين حق ( واجبي ) است بر پرهيزكاران ( مؤمن به كتاب خدا ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« خَيْراً » : مايه سود و صلاح حال ، كه در اينجا مراد دارائي و مالي است كه برابر عرف محلّ فراوان بشمار آيد . « الْوَصِيَّةُ » : نائب فاعل ( كُتِبَ ) است . « الْوَالِدَيْنِ » : پدر و مادر ، كه از يك سوم دارائي مي‌توان سهم بيشتري بدانان داد . يا مراد پدربزرگ و نياها و مادربزرگ و ننه‌هائي است كه كافرند ، و يا به سبب وجود ديگران از سهم‌الإرث محروم مي‌گردند . به اين دسته نيز فقط از يك سوم دارائي داده مي‌شود . « الأقْرَبِينَ » : خويشاوندان وارث يا غيروارث به شرحي كه در ( وَالِدَيْنِ ) گذشت . « بِالْمَعْرُوفِ » : به گونه متعارف ميان مردم . دادگرانه . زيبا . « حَقّاً » : مفعول مطلق فعل ( حَقَّ ) است كه محذوف است . يا صفت مصدر محذوفي است كه تقدير آن چنين است : إيصَاءً حَقّاً .‏

**********************************************************************************************************************

آيه 181

‏متن آيه : ‏

‏ فَمَن بَدَّلَهُ بَعْدَ مَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏پس هر كه ( اعم از شاهد و وصي ) آن را بعد از شنيدن تغيير دهد ، تنها گناه آن بر كساني است كه آن ( وصيّت ) را تغيير مي‌دهند ( و وصيّت كننده در پيشگاه خدا پاداش خود را مي‌گيرد ) . خدا شنوا و دانا است ( و گفتار همگان را مي‌شنود و نيّات همگان را مي‌داند ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« بَدَّلَ » : تغيير داد . دگرگون كرد . « إِثْمَ » : گناه .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 182

‏متن آيه : ‏

‏ فَمَنْ خَافَ مِن مُّوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏كسي كه از انحراف وصيّت‌كننده ( از جاده عدالت ) يا از گناه او ( به سبب ترك قانون شريعت ) بترسد ( و آن انحراف و گناه و نزاعي را كه بدين علّت ميان ورثه درگرفته است ، تبديل و تغيير دهد ) و صلح و صفا را ميان آنان ( كه وصيّت برايشان شده يا وارثان مرده هستند ) راه بيندازد ، گناهي بر او نيست ( و مشمول قانون تبديل وصيّت نمي‌باشد ) . بي‌گمان خدا آمرزنده و مهربان است ( و مغفرت خود را شامل او مي‌سازد و پاداش نيكوكاريش را مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« خَافَ » : ترسيد . در اينجا مراد ، اطّلاع پيدا كرد و دانست ، مي‌باشد . « مُوصٍ » : وصيّت‌كننده . « جَنَفاً » : كناره‌گيري از حق ، و عدول از روي خطا . « إثْم‌ » : گناه . كناره‌گيري از حق و عدول از عدل از روي عمد . « أَصْلَحَ بَيْنَهُمْ » : ميان ورثه و آنان كه وصيّت برايشان شده است ، صلح و صفا راه انداخت .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 183

‏متن آيه : ‏

‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! بر شما روزه واجب شده است ، همان گونه كه بر كساني كه پيش از شما بوده‌اند واجب بوده است ، تا باشد كه پرهيزگار شويد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الصِّيَامُ » : روزه .‏

***********************************************************************************************************************

آيه 184

‏متن آيه : ‏

‏ أَيَّاماً مَّعْدُودَاتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏( روزه در ) چند روز معيّن و اندكي است ، و كساني كه از شما بيمار يا مسافر باشند ( اگر افطار كردند و روزه نگرفتند ، به اندازه آن روزها ) چند روز ديگري را روزه مي‌دارند ، و بر كساني كه توانائي انجام آن را ندارند ( همچون پيران ضعيف و بيماران هميشگي و كارگراني كه ساليانه پيوسته به كارهاي سختي ، مانند استخراج زغال‌سنگ اشتغال دارند ، و زندانيان محكوم به اعمال شاقه‌اي كه پيوسته به كار سنگين وادار مي‌گردند ) لازم است كفّاره بدهند ، و آن خوراك مسكيني است ( از خوراك متوسّطي كه به خانواده خود مي‌خورانيد و بايد در برابر هر روزي يك خوراك متوسّط كه بتواند به طور معتدل مسكيني را سير كند بپردازيد ) و هر كه كار خير را پذيرا شود ( و بر مقدار فديه بيفزايد ، و يا علاوه از روزه فرض ، روزه سنّت نيز بگيرد ) براي او بهتر است . و روزه‌داشتن براي شما خوب است اگر ( حقائق و نكات عبادات را ) بدانيد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« أَيَّاماً مَّعْدُودَاتٍ » : روزهاي اندك . روزهاي معيّن . واژه ( أَيَّاماً ) منصوب است چون ظرف يا مفعول فعل محذوف ( صُومُوا ) است . واژه ( مَعْدُودَاتٍ ) صفت است . « عِدَّةٌ » : مبتدا است و خبر آن ( عَلَيْهِ ) محذوف است . تقدير آن چنين است : عَلَيْهِ عِدَّةٌ . . . « أُخَرَ » : جمع أُخْري ، ديگر . « يُطِيقُونَهُ » : با رنج و مشقّت مي‌توانند آن را بگيرند . از قبيل پيران ، زنان حامله و شيرده ، كارگراني كه مجبور به انجام كارهاي سخت و طاقت‌فرسايند . « فِدْيَةٌ » : دادن يك وعده غذا از خوراك متوسّط خانواده خود به فقراء . اين واژه مبتدا است و خبر آن ( عَلَي الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ ) مي‌باشد . « طَعَامُ » : خوراك . بدل از ( فِدْيَة ) است . « تَطَوَّعَ خَيْراً » : كار نيكو پيشه كرد . يعني بر مقدار فديه افزود ، و يا بيش از يكي را طعام داد ، و يا اين كه هم روزه گرفت و هم فديه داد . « وَ أَن تَصُومُوا خَيْرٌ لَّكُمْ » : اگر روزه بگيريد براي شما بهتر از دادن فديه است . واژه ( خَيْرٌ ) خبر است و ( أَن تَصُومُوا ) محلاً مرفوع ، مبتدا است .‏

***********************************************************************************************************************

آيه 185

‏متن آيه : ‏

‏ شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏( آن چند روز معيّن و اندك ) ماه رمضان است كه قرآن در آن فرو فرستاده شده است ( و آغاز به نزول نموده است ودر مدّت 23 سال تدريجاً به دست مردم رسيده است ) تا مردم را راهنمائي كند و نشانه‌ها و آيات روشني از ارشاد ( به حق و حقيقت ) باشد و ( ميان حق و باطل در همه ادوار ) جدائي افكند . پس هر كه از شما ( فرا رسيدن ) اين ماه را دريابد ، ( چه خودش هلال را رؤيت كند و چه با ديدن ديگران فرا رسيدن رمضان ثابت شود ) بايد كه آن را روزه بدارد . و اگر كسي بيمار يا مسافر باشد ( مي‌تواند از رخصت استفاده كند و روزه ندارد و ) چندي از روزهاي ديگر را ( به اندازه آن روزها روزه بدارد ) . خداوند آسايش شما را مي‌خواهد و خواهان زحمت شما نيست ، و ( خداوند ماه رمضان و رخصت آن را براي شما روشن داشته است ) تا تعداد ( روزهاي رمضان ) را كامل گردانيد و خدا را بر اين كه شما را ( به احكام دين كه سعادتتان در آن است ) هدايت كرده است ، بزرگ داريد و تا اين كه ( از همه نعمتهاي او ) سپاسگزاري كنيد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« شَهْرُ » : ماه . « هُديً » : هدايت بخش . راهنما . حال ( الْقُرْءَانُ ) و تقديراً منصوب است . « بَيِّنَاتٍ » : دلائل واضح و روشن . « الْفُرْقَانِ » : جداسازنده حق از باطل . مصدر ثلاثي مجرّد است و در معني اسم فاعل به كار رفته است . « شَهِدَ » : حاضر گرديد . بدان رسيد . با توجّه بدين معني ، واژه ( شَهْر ) مفعولٌ‌فيه است . مشاهده كرد . دانست . در اين صورت ( شَهْر ) مفعولٌ‌به است ، و در اصل مضاف محذوف شده كه تقدير چنين است : مَنْ رَأَيا مِنْكُمْ هِلالَ الشَّهْرِ ، مَنْ عَلِمَ مِنْكُمْ هِلالَ الْشَّهْرِ . « الْيُسْرَ » : آسودگي . آساني . « الْعُسْرَ » : رنج . سختي . « لِتُكْمِلُوا » : تا اين كه تكميل كنيد . فعل مضارع منصوب است و عطف بر معطوفٌ‌عليه مقدّري است مثل ( لِيُسَهِّلَ عَلَيْكُمْ ) و تقدير چنين است : يُرِيدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ لِيُسَهِّلَ عَلَيْكُمْ وَ لِتُكَمِّلُوا الْعِدَّةَ .‏

*************************************************************************************************************************

آيه 186

‏متن آيه : ‏

‏ وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و هنگامي كه بندگانم از تو درباره من بپرسند ( كه من نزديكم يا دور . بگو : ) من نزديكم و دعاي دعاكننده را هنگامي كه مرا بخواند ، پاسخ مي‌گويم ( و نياز او را برآورده مي‌سازم ) . پس آنان هم دعوت مرا ( با ايمان و عباداتي همچون نماز و روزه و زكات ) بپذيرند و به من ايمان بياورند تا آنان راه يابند ( و با نور ايمان به مقصد برسند ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« دَعْوَةَ » : دعا . درخواست . « الدَّاعِ » : دعاكننده . درخواست كننده . « دَعَانِ » : مرا به ياري خواست . مرا به فرياد خواند . « فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي‌ » : اجابت مرا با دعا بخواهند . هنگامي كه آنان را به سوي ايمان و اطاعت دعوت كردم ، دعوت مرا بپذيرند . « يَرْشُدُونَ » : هدايت يابند . رهنمود شوند به مصالح دنيا و آخرت خود .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 187

‏متن آيه : ‏

‏ أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتانُونَ أَنفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنكُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُواْ مَا كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّيَامَ إِلَى الَّليْلِ وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏آميزش و نزديكي با همسرانتان در شب روزه‌داري حلال گرديده است . آنان لباس شمايند و شما لباس آنانيد ( و دوري از آميزش با يكديگر برايتان بسي رنج‌آور است ) . خداوند مي‌دانست كه شما ( از لذائذ نفساني مي‌كاستيد و معتقد بوديد كه شبها بعد از بخواب رفتن ، همخوابگي با همسران حرام است و ) بر خود خيانت مي‌كرديد . خداوند توبه شما را پذيرفت و شما را بخشيد . پس هم‌اكنون ( كه با نصّ صريح ، همخوابگي آزاد است ) با آنان آميزش كنيد و چيزي را بخواهيد كه خدا برايتان لازم دانسته است ( همچون بقاي نسل و حفظ دين و آبرو و پاداش اخروي ) ، و بخوريد و بياشاميد تا آن گاه كه رشته بامداد از رشته سياه ( شب ) برايتان از هم جدا و آشكار گردد . سپس روزه را تا شب ادامه دهيد . ( همخوابگي با همسران در تمام شبهاي روزه‌داري حلال است . ليكن ) وقتي كه در مساجد به ( عبادت ) اعتكاف مشغوليد ، با آنان همخوابگي نكنيد . اين ( احكام روزه و اعتكاف ) حدود و مرزهاي الهي است و بدانها نزديك نشويد . خداوند اين چنين آيات خود را براي مردم روشن مي‌سازد ، باشد كه پرهيزگار شوند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الرَّفَثُ » : جِماع . « بَاشِرُوهُنَّ » : با ايشان آميزش و زناشوئي كنيد . « إِبْتَغُوا » : بخواهيد . بطلبيد . « مَا كَتَبَ اللهُ » : چيزي كه خدا مقرّر كرده است كه زناشوئي است . « الْخَيْطُ الأَبْيَضُ » : رشته و تار سفيد . مراد سپيده فجر است كه در كنار سياهي شب نمايان مي‌شود . « الْفَجْرِ » : بامدادان . پگاه . « أَتِمُّوا » : به تمام و كمال اداء كنيد . تكميل كنيد . « عَاكِفُونَ » : اعتكاف‌كنندگان . ماندگاران . « حُدُود » : جمع حدّ ، مرزها . مراد احكام و قوانين خدا است .‏

**********************************************************************************************************************

آيه 188

‏متن آيه : ‏

‏ وَلاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُواْ بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُواْ فَرِيقاً مِّنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالإِثْمِ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و اموال خودتان را به باطل ( و ناحق ، همچون رشوه و ربا و غصب و دزدي . . . ) در ميان خود نخوريد و آن را به امراء و قضات تقديم نكنيد تا از روي گناه ، بخشي از اموال مردم را بخوريد و شما بر آن آگاه باشيد ( و بدانيد كه ستمكار را ياري داده‌ايد و مرتكب گناه شده‌ايد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« تُدْلُوا بِهَا » : پيشكش نكنيد . به عنوان رشوه نپردازيد . بر سر آن منازعه نكنيد و كار آن را به پيش حاكمان بدسرشت نكشانيد . اين فعل عطف بر ( تَأْكُلُوا ) و بنابراين مجزوم است . يا منصوب به ( أَنْ ) مقدّر است .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 189

‏متن آيه : ‏

‏ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْاْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏درباره هلالهاي ماه از تو مي‌پرسند ( كه چرا هر دم به شكلي پديدار مي‌شود ؟ ) . بگو : آنها شناسه‌هاي زماني ( و تقويم طبيعي ) براي ( نظام زندگي ) مردم و ( تعيين وقت ) حجّ هستند . نيكوئي آن نيست كه ( همچون زمان جاهليّت ، به هنگام حجّ يا برگشت از سفر ) از پشت خانه‌ها به منازل درآئيد ، وليكن نيكي كسي را است كه تقوا پيشه كند ، و از درهاي خانه‌ها به منازل وارد شويد ، و از ( مخالفت با پروردگار و خشم ) خدا بپرهيزيد ، باشد كه رستگار گرديد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الأَهِلَّةِ » : جمع هلال ، ماه نو . ماه كماني شكل . « مَوَاقِيتُ » : جمع ميقات ، زمان‌سنج . واژه ( ميقات ) اسم آلت و از ماده ( وقت ) است . يعني آنچه بدان وقت شناخته مي‌شود . « ظُهُورِ » : جمع ظَهْر ، پشت‌بامها . « إتَّقَيا » : تقوا پيشه كرد . پرهيزگاري كرد . « أَبْوَابِ » : جمع باب ، درها .‏

*************************************************************************************************************************

آيه 190

‏متن آيه : ‏

‏ وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبِّ الْمُعْتَدِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و در راه خدا بجنگيد با كساني كه با شما مي‌جنگند . و تجاوز و تعدّي نكنيد . ( شما جنگ‌افروزي نكنيد و بيگناهان و بي‌خبران و زناني كه نمي‌جنگند ، و كودكان و پيرمردان و بيماران و امان‌خواهان را نكشيد و خانه‌ها و كشتزارها را ويران نسازيد ) . زيرا خداوند تجاوزگران را دوست نمي‌دارد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« قَاتِلُوا » : بجنگيد . « لا تَعْتَدُوا » : از قانون شريعت تجاوز نكنيد و زنان و پيران كهنسال و افراد بي‌طرف را نكشيد . « الْمُعْتَدينَ » : متجاوزين .‏

***********************************************************************************************************************

آيه 191

‏متن آيه : ‏

‏ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِن قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و ( چون جنگ درگرفت ) هرجا آنان را ( كه آغازكنندگان جنگ بوده‌اند ) دريافتيد ايشان را بكشيد ، و آنان را ( از مكّه ) كه شما را از آنجا بيرون كرده‌اند بيرون سازيد ، و ( از جنگ در حرم مكّه نبايد باك داشته باشيد ، زيرا ايشان با شكنجه و آزار و انواع فتنه و فساد مي‌خواستند شما را از دينتان برگردانند كه مايه خوشبختي دو جهان شما است و ) فتنه از كشتن بدتر است . و ( ليكن احترام مسجدالحرام به جاي خود باقي است و ) با آنان در كنار مسجدالحرام كارزار نكنيد ، مگر آن گاه كه ايشان در آنجا با شما بستيزند ( و حرمت مسجدالحرام را محفوظ ندارند ) . پس اگر با شما جنگيدند ايشان را بكشيد . سزاي ( آن گونه ) كافران چنين است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« حَيْثُ » : هرجا . جائي كه . « ثَقِفْتُمُوهُمْ » : ايشان را دريافتيد . بر آنان چيره شديد . « الْفِتْنَةُ » : كفر و شرك . برگرداندن از دين ( نگا : بقره / 217 ) . « كَذَالِكَ جَزَآءُ الْكَافِرِينَ » : اين حكم ، همه كافران را در بر مي‌گيرد و سزاي همه آنان است .‏

*************************************************************************************************************************

آيه 192

‏متن آيه : ‏

‏ فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و اگر دست كشيدند ( از كفر ، و اسلام را پذيرفتند ، خداوند گناهانشان را به آب توبه مي‌شويد و بي‌ديني گذشته ايشان را ناديده مي‌گيرد ) چه بي‌گمان خدا آمرزنده و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« انتَهَوْا » : دست كشيدند . پايان دادند .‏

*************************************************************************************************************************

آيه 193

‏متن آيه : ‏

‏ وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و با آنان پيكار كنيد تا فتنه‌اي باقي نماند ( و نيروئي نداشته باشند كه با آن بتوانند شما را از دينتان برگردانند ) و دين ( خالصانه ) از آن خدا گردد ( و مؤمنان جز از خدا نترسند و آزادانه به دستور آئين خويش زيست كنند ) . پس اگر ( از روش نادرست خود ) دست برداشتند ( و اسلام را پذيرفتند ، دست از آنان بداريد . زيرا حمله بردن و ) تجاوز كردن جز بر ستمكاران ( به خويشتن به سبب كفر و شرك ، روا ) نيست .‏

‏توضيحات : ‏

‏« فِتْنَةٌ » : كفر و شرك . « عُدْوَان‌ » : تعدّي و تجاوز . « فَلاعُدْوَانَ إِلاّ عَلَي الظَّالِمِينَ » : اين جمله ، علّت جزاء محذوف است و در جاي آن قرار گرفته است ، و تقدير چنين است : فَإِنِ انتَهَوْا وَ أَسْلَمُوا فَلا تَعْتَدُوا عَلَيْهِمْ ، لِأَنَّ الْعُدْوَانَ عَلَي الظَّالِمِينَ ، وَ الْمُنتَهُونَ لَيْسُوا بِالظَّالِمِينَ . . .‏

**********************************************************************************************************************

آيه 194

‏متن آيه : ‏

‏ الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏ماه حرام در برابر ماه حرام است ( و اگر دشمنان احترام آن را نگاه نداشتند ، و در آن با شما جنگ كردند ، شما حق دفاع و مقابله با آنان را داريد و باكي نيست ) و ( حرمت‌شكني‌هاي ) مقدّسات داراي قصاص است ، ( و تجاوزكاريهاي نادرست ، پاداش به مثل دارد . به طور كلّي ) هر كه راه تعدّي و تجاوز بر شما را در پيش گرفت ، بر او همانند آن ، تعدّي و تجاوز كنيد ( چه آغازكردن تعدّي و تجاوز ممنوع است ، ليكن در برابر آن دفاع از خويشتن و مبارزه براي اخذ قصاص آزاد است ) ، و از خشم خدا بپرهيزيد و بدانيد كه خدا با پرهيزگاران است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الشَّهْرُ الْحَرَامُ » : ماه حرام . ماههاي حرام چهارتا و عبارتند از : ذوالقعده ، ذوالحجّه ، محرّم ، رجب . علّت تسميه آنها به واژه حرام ، از اين بابت است كه خداوند جنگ در آنها را حرام فرموده است ( نگا : توبه / 36 ) . « الْحُرُمَاتُ » : جمع حُرْمَت ، چيزهائي كه حفظ و صيانت آنها لازم است . از قبيل : ناموس و شخصيّت و دارائي . مقدّسات . « فَمَنِ اعْتَدَيا عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ . . . » : در اينجا دفع تجاوز ديگران از باب مشاكله ، تجاوز ناميده شده است ( نگا : توبه / 67 ، شوري / 9 و 40 ) .‏

**************************************************************************************************************************

آيه 195

‏متن آيه : ‏

‏ وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و در راه خدا انفاق ( و بذل مال ) كنيد و ( با ترك انفاق ) ، خود را با دست خويش به هلاكت نيفكنيد ، و نيكي كنيد ( در كشتن و ياري ستمديده و جنگ و . . . ) همانا خداوند نيكوكاران را دوست مي‌دارد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« أَنفِقُوا » : ببخشيد . بذل و بخشش كنيد . صرف مال كنيد . « لا تُلْقُوا » : ميندازيد . ميفكنيد . « أَيْدِي » : جمع يد ، دستها . نفسها . « لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَي التَّهْلُكَةِ » : با دست خود ، خويشتن را به هلاكت ميندازيد . خود را به هلاكت ميندازيد . حرف ( بِ ) مي‌تواند زائد ، يا غيرزائد بشمار آيد . « التَّهْلُكَةِ » : هلاك و نابودي . هر چيزي كه منتهي به مرگ شود . « أَحْسِنُوا » : نيك رفتار كنيد ، در شيوه عبادت و معامله با اسيران و ياري مستمندان و غيره ، نيكوكاري كنيد .‏

************************************************************************************************************************

آيه 196

‏متن آيه : ‏

‏ وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلاَ تَحْلِقُواْ رُؤُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضاً أَوْ بِهِ أَذًى مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِّن صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَن لَّمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و حجّ و عمره را به تمام و كمال خالصانه براي خدا انجام دهيد ( و مراسم و مناسك ظاهري را به پايان بريد و هدفتان جز رضاي خدا نباشد ) و اگر ( از برگزاري بعضي از مناسك ، به وسيله دشمن يا بيماري و غيره ) بازداشته شديد ( و خواستيد از احرام به در آئيد ، بر شما است كه ) هر آنچه از قرباني فراهم شود ( همچون شتر و گاو و گوسفند ، ذبح كنيد و آن گاه از احرام به در آئيد ) و سرهاي خود را نتراشيد تا قرباني به قربانگاه خود برسد ( همان جائي كه حاجي در آن از انجام مراسم حجّ بازمانده ، و يا كعبه است ) ، و اگر كسي از شما بيمار شد ، يا ناراحتي در سر داشت ( به سبب زخمي بودن يا سردرد و يا بيماريهاي ديگر ، و محتاج شد موي سر را بتراشد ، بايد كه ) فديه بدهد ، از قبيل ( سه روز ) روزه يا صدقه ( كه دادن خوراك يك‌روزه شش نفر ندار است ) و يا گوسفندي ( كه بايد ذبح و ميان فقراء تقسيم شود ) . و وقتي كه ( از دشمن يا بيماري ) در امان بوديد ( و به حجّ و عمره رفتيد و نخست ) كسي از عمره بهره‌مند گردد سپس حجّ را آغاز كند ، آنچه از قرباني ميسّر شد ( ذبح مي‌كند و به فقراي آنجا مي‌دهد ) . و كسي كه ( قرباني يا بهاي قرباني را ) نيابد ، سه روز در ( ايّام ) حجّ ، و هفت روز هنگامي كه بازگشت ( به خانه و كاشانه خود ، بايد روزه بگيرد ) . اين ده روز كاملي است ( كه نبايد از آنها غفلت شود ) اين ( بهره‌مندي و آغاز از عمره ، يا قرباني و يا روزه‌داري ) از آن كسي است كه خانواده او اهل مسجدالحرام ( يعني ساكنان مكّه و دوروبر آن ) نباشد . ( تقوا داشته باشيد ) و از خدا بترسيد و بدانيد كه خدا داراي كيفر سختي است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« أَتِمُّوا » : به تمام و كمال انجام دهيد . « أُحْصِرْتُمْ » : محاصره شديد . بازداشته شديد . « إسْتَيْسَرَ » : ممكن شد . دست داد . « الْهَدْيِ » : چهارپاياني كه براي قرباني در موسم حجّ به مكّه گسيل مي‌گردند . « لا تَحْلِقُوا » : نتراشيد . « مَحِلَّ » : مكاني كه در آن ذبح حيوان قرباني مشروع گرديده است . « صَدَقَةٍ » : طعام دادن . اطعام شش نفر از فقراء . « نُسُكٍ » : حيواني كه ذبح مي‌شود ، و اقلّ آن گوسفندي است .‏

**********************************************************************************************************************

آيه 197

‏متن آيه : ‏

‏ الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللّهُ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُوْلِي الأَلْبَابِ ‏

‏ترجمه : ‏

‏حجّ در ماههاي معيّني انجام مي‌پذيرد ( كه عبارتند از : شوّال و ذوالقعده و ذوالحجّه ) . پس كسي كه ( در اين ماهها با احرام يا تلبيه يا سوق دادن حيوان قرباني و شروع مناسك ديگر حجّ ) ، حجّ را بر خويشتن واجب كرده باشد ( و حجّ را آغاز نموده باشد ، بايد آداب آن را مراعات دارد و توجّه داشته باشد كه ) در حجّ آميزش جنسي با زنان و گناه و جدالي نيست ( و نبايد مرتكب چنين اعمالي شود ) . و هر كار نيكي كه مي‌كنيد خداوند از آن آگاه است . و توشه برگيريد ( هم براي سفر حجّ و هم براي سراي ديگرتان و بدانيد ) كه بهترين توشه پرهيزگاري است ، و اي خردمندان ! از ( خشم و كيفر ) من بپرهيزيد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« مَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ » : كسي كه با آغازكردن اعمال حجّ ، حجّ را بر خود واجب كرد . « رَفَثَ‌ » : جماع . « فُسُوقَ » : سركشي و نافرماني . گناه و معصيت . « جِدَالَ‌ » : مشاجره . ستيزه . « أُوْلِي الألْبَابِ » : خردمندان .‏

************************************************************************************************************************

آيه 198

‏متن آيه : ‏

‏ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُم مِّنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُواْ اللّهَ عِندَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِن كُنتُم مِّن قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّآلِّينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏گناهي بر شما نيست اين كه از فضل پروردگار خود برخوردار شويد ( و در ايّام حجّ به كسب و تجارت بپردازيد ) . و هنگامي كه از عرفات ( به سوي مزدلفه ) روان شديد ، خدا را ( با تهليل و تكبير و تلبيه ) در نزد مشعرالحرام ياد كنيد ، و همان گونه كه شما را رهنمون كرده است خداي را ياد كنيد ( و با تضرّع و زاري و بيم و اميد و اين كه گوئي كه او را مي‌بينيد به ذكرش بپردازيد ) اگرچه پيش از آن جزو گمراهان بوده باشيد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« جُنَاحٌ‌ » : گناه . « اَن تَبْتَغُوا » : اين كه جوياي سود از راه معامله و تجارت گرديد ، مادام كه هدف اصلي حجّ باشد . « أَفَضْتُمْ » : برجوشيديد و چست و چابك سرازير شديد . « عَرَفَاتٍ » : عرفات مكاني است كه روز عرفه ، يعني نهم ذي‌الحجّه ، حاجيان در آن لبّيك‌گويان و ادعيه‌خوانان مي‌مانند و نماز ظهر و عصر را در آنجا مي‌گزارند و بعد از آن رهسپار مزدلفه مي‌گردند . « الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ » : كوهي است در مزدلفه ميان عرفات و مِنيا . « كَمَا هَدَاكُمْ » : همان گونه كه رهنمودتان كرده است .‏

*************************************************************************************************************************

آيه 199

‏متن آيه : ‏

‏ ثُمَّ أَفِيضُواْ مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏سپس از همان جا كه مردم روان مي‌شوند ( و از مكان واحدي به نام عرفات به سوي سرزمين مِنيا مي‌كوچند ) روان شويد ، و از خداوند آمرزش ( گناهان و كجرويهاي پيشين خود را ) بخواهيد ( و بدانيد كه ) بي‌گمان خداوند آمرزنده و مهربان است ( و توبه و بازگشت بندگان مخلص را مي‌پذيرد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« اَفِيضُوا » : روان شويد . « مِنْ حَيْثُ » : از همان جائي كه .‏

*************************************************************************************************************************

آيه 200

‏متن آيه : ‏

‏ فَإِذَا قَضَيْتُم مَّنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً فَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و هنگامي كه مناسك ( حجّ ) خود را انجام داديد ( و مراسم آن را به پايان برديد و پراكنده شديد ) همان گونه كه پدران خويش را ياد مي‌كنيد ( و به افتخارات نياكان مباهات مي‌نمائيد ) خدا را ياد كنيد و بلكه بيشتر از آن ، ( زيرا بزرگي و عظمت در پرتو ارتباط با خدا است . مردمان دو گروهند : ) كساني هستند كه مي‌گويند : خداوندا ! به ما در دنيا ( نيكي رسان و سعادت و نعمت ) عطاء كن . ( و لذا ) چنين كساني در آخرت بهره‌اي ( از سعادت و نعمت و رضايت الهي ) ندارند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« قَضَيْتُمْ » : به جاي آورديد و به تمام و كمال به پايان برديد . « مَنَاسِكَ‌ » : عبادات مختصّ حجّ . اعمال حجّ . « كَذِكْرِكُمْ ءَابَآءَكُمْ » : همان گونه كه پدران خود را ياد مي‌كرديد . گويند عربها بعد از انجام اعمال حجّ و اتمام مراسم آن ، در مِنيا گِرد مي‌آمدند و مفاخر آباء و محاسن اجدادشان را ياد مي‌كردند و مي‌ستودند . « خَلاقٍ » : بهره و نصيبي از نعمت .‏

*************************************************************************************************************************

موضوعات: تفسیر سوره بقره (آیات 173تا200)  لینک ثابت
 [ 07:43:00 ب.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم