فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 




سیره امام سجاد (ع) از نگاه رهبری (1. ‏استخراج سیره در پرتو استراتژی) ‏

 

یك كتاب در یك مقاله ‏

آنچه در در این مجموعه ملاحظه خواهید نمود، خلاصه‏ای است از اثری با ارزش با نام ‏‏«پژوهشی در زندگی امام سجاد علیه السلام‏» نوشته حضرت آیت‏الله سید علی ‏حسینی خامنه‏ای - مقام معظم رهبری، دامت‏بركاته – كه برای سهولت در بهره‌برداری از ‏آن در 3 قسمت ارائه می‌گردد

‏1. بیان و نگارش سیره امام سجاد علیه السلام بسی دشوار است زیرا برخی از ‏نویسندگان و مورخان، ذهن مردم را آشفته كرده و چنین القاء كرده‏اند كه آن امام بزرگوار ‏علیه السلام در گوشه‏ای نشست و به عبادت پرداخت و كاری به سیاست نداشت! ‏

این مطلب از القاب و تعبیراتی كه درباره آن بزرگ مرد الهی به كار می‏برند، پیداست مثلا ‏می‏گویند «امام زین‏العابدین بیمار» در حالی كه ایشان هم - مثل هر انسان دیگری - چند ‏روزی در مدت عمرش مریض شد و این بیماری در محرم سال 61 هجری واقع شد تا آن ‏جناب در واقعه عاشورا وظیفه دفاع و جهاد نداشته باشد. با این تدبیر الهی، 34 یا 35 ‏سال پس از شهادت امام حسین علیه السلام زنده ماند و سالم و پرنشاط مسئولیت ‏امامت امت را برعهده گرفت و شیعه را در دشوارترین دوران هدایت كرد. ‏

‏2. سیره امام زین‏العابدین علیه السلام چیست؟ اگر حوادث جزئی زندگی ایشان را ‏گردآوری كنیم آیا می‏توانیم به سیره آن حضرت دست‏یابیم؟ نه! هرگز! سیره هركسی به ‏معنای واقعی كلمه آنگاه روشن می‏شود كه جهت‏گیری كلی (استراتژی) او معلوم گردد. ‏آن وقایع جزئی (تاكتیك‏ها) در پرتو جهت‏گیری كلی (استراتژی) معنا پیدا می‏كند و تحلیل ‏می‏شود. بدون شناخت آن جهت‏گیری كلی، نه تنها سیره امام علیه السلام روشن ‏نمی‏گردد بلكه حوادث جزئی نیز بی‏معنا یا دارای معنای نادرست می‏شود. ‏
هدف كلی و استراتژی امامان معصوم علیهم السلام تشكیل ‏حكومت اسلامی به شیوه خاص اهل‏بیت علیهم السلام بود. بعد از شهادت سیدالشهدا ‏علیه السلام امام زین‏العابدین علیه السلام نیز همین هدف و خط مشی كلی را ادامه ‏دادند

‏3. پس از صلح امام حسن مجتبی علیه السلام - كه در سال چهلم هجری اتفاق افتاد - ‏برنامه همه امامان علیهم السلام فقط این نبود كه احكام الهی را بیان كنند بلكه همگی ‏در صدد بودند كه مقدمات تشكیل حكومت اسلامی به شیوه تشیع علوی را فراهم كنند. ‏این مطلب به روشنی در زندگی و سخنان امام مجتبی علیه السلام دیده می‏شود. امام ‏حسن علیه السلام پس از صلح با معاویه در پاسخ به معترضان می‏فرمود: «و ان ادری ‏لعله فتنة لكم و متاع الی حین‏» (انبیاء/111) این به روشنی می‏رساند كه حضرت در انتظار ‏آینده‏ای است و آن آینده، براندازی حكومت غیر اسلامی و ظالمانه و تاسیس حكومت ‏اسلامی و عادلانه است; به این جهت‏به این افراد معترض می‏فرماید: شما از فلسفه ‏صلح خبر ندارید. چه می‏دانید شاید مصلحتی در كار باشد. در آغاز صلح، دو نفر از سران ‏شیعه (سلیمان بن صرد و مسیب بن نجیه) به همراه عده‏ای از مسلمین به حضور امام ‏مجتبی علیه السلام رفتند و گفتند: ما نیروی زیادی از خراسان و عراق و… داریم و ‏حاضریم معاویه را تا شام تعقیب كنیم. حضرت آنان را در خلوت به حضور پذیرفت و با آنها ‏گفتگو كرد. پس از آنكه بیرون آمدند، آرام شده بودند و نیروهایشان را رهاكردند و پاسخ ‏روشنی نیز به همراهانشان ندادند. بنابر تحلیل دكتر طه حسین، در این دیدار; زیربنای ‏تشكیلات عظیم شیعی به وجود آمد. هرچند زمینه مساعد نبود و مردم رشد چندانی ‏نداشتند و تبلیغات دشمن بسیار بود اما امام مجتبی علیه السلام با تمام این اوصاف، در ‏مدت ده سال به تعلیم و تربیت و پرورش نیروهای انسانی همت گمارد و آن شیعیان با ‏شهادت خود و با سخنان مخالفت‏آمیز خود، دستگاه معاویه را تضعیف كردند. ‏
حضرت سجاد

‏4. پس از آن، نوبت‏ به امام حسین علیه السلام رسید. آن بزرگوار هم روش امام مجتبی ‏علیه السلام را تا ده سال ادامه داد تا آنكه معاویه مرد و شرایط تغییر كرد و واقعه عاشورا ‏روی داد. نهضت‏حسینی علیه السلام قیامی بسیار مفید و سازنده آینده اسلام بود و ‏هیچ راه درستی بجز آنكه امام حسین علیه السلام در آن اوضاع انجام داد، وجود نداشت. ‏اما اگر آن شرایط پیش نیامده بود و امام حسین علیه السلام در آن واقعه شهید نمی‏شد، ‏احتمال زیادی وجود داشت كه حكومت اسلامی - شیعی تشكیل شود. به این معنی در ‏روایتی اشاره شده است: ابوحمزه ثمالی - بنابر نقل كلینی در اصول كافی - می‏گوید: ‏

‏«سمعت اباجعفر علیه السلام یقول: یا ثابت ان‏الله تبارك و تعالی قد كان وقت هذا الامر ‏فی السبعین فلما ان قتل الحسین صلوات الله علیه اشتد غضب الله تعالی علی اهل ‏الارض فاخره الی اربعین و مائة فحدثناكم فاضعتم الحدیث و كشفتم حجاب السر (قناع ‏السر) و لم یجعل الله له به بعد ذلك وقتا عندنا «و یمحو الله ما یشاء و یثبت و عنده ام ‏الكتاب.» بعد ابوحمزه ثمالی می‏گوید: ‏

حدثت‏ بذلك اباعبدالله علیه السلام فقال: كان كذلك. ‏
بیان و نگارش سیره امام سجاد علیه السلام بسی دشوار است زیرا برخی از ‏نویسندگان و مورخان، ذهن مردم را آشفته كرده و چنین القاء كرده‏اند كه آن امام بزرگوار ‏علیه السلام در گوشه‏ای نشست و به عبادت پرداخت و كاری به سیاست نداشت!

در اغلب روایاتی كه تعبیر «هذا الامر» آمده، مقصود حكومت و ولایت اهل‏بیت علیهم ‏السلام است و در برخی موارد به معنی قیام است نه حكومت. در این روایت، منظور از ‏‏«هذا الامر»، تشكیل حكومت اسلامی امامان اطهار علیهم السلام است. خدای متعال ‏برای حكومت اهل بیت علیهم السلام سال هفتاد هجری را معین كرده بود اما وقتی امام ‏حسین علیه السلام به شهادت رسید، خشم خدا بر اهل زمین شدید شد و آن تاریخ تا ‏سال صد و چهل (هشت‏سال قبل از شهادت امام صادق علیه السلام) به تأخیر افتاد، و ‏چون بنی عباس به خاطر دنیا و هوای نفس از هر شیوه‏ای بهره گرفته و زمینه لازم را از ‏بین بردند، آن وقت موعود به تأخیر افتاد و دیگر وقتی تعیین نشد. این روایت را ابوحمزه ‏ثمالی از امام باقر علیه السلام نقل كرده و امام صادق علیه السلام نیز آن را تایید كرده ‏است. ‏

‏5. بنابر آنچه گذشت، هدف كلی و استراتژی امامان معصوم علیهم السلام تشكیل ‏حكومت اسلامی به شیوه خاص اهل‏بیت علیهم السلام بود. بعد از شهادت سیدالشهدا ‏علیه السلام امام زین‏العابدین علیه السلام نیز همین هدف و خط مشی كلی را ادامه ‏دادند. تمام عملكرد امام سجاد در دوره امامتش (از عاشورای سال 61 هجری تا شهادت ‏در سال 94 هجری) باید بر اساس این خط كلی و اساسی تبیین و تحلیل و تفسیر شود. ‏امام سجاد علیه السلام برای این هدف مقدس، یعنی تشكیل حكومت‏خدا بر روی زمین و ‏عینیت‏بخشیدن به اسلام، بیش از سی سال، انواع تاكتیك‏ها و موضع‏گیریهای گوناگون را ‏به كار برد و با سیاست و درایت و شجاعت و دقت و لطافت، آگاهانه برای تامین آن هدف ‏كلی كوشید. ‏

‏6. زندگی امام سجاد علیه السلام بعد از عاشورا را می‏توان به دو بخش تقسیم كرد: ‏

اول- دوره حماسه ساز اسارت‏

دوم- دوره بعد از اسارت‏

امام زین‏العابدین علیه السلام در دوره اول كه دوره‏ای پرهیجان و عبرت‏انگیز بود، همانند ‏قهرمانی بزرگ با گفتار و رفتارش حماسه آفرید و همچون یك انقلابی پرخروش، به ‏دشمنان مقتدر خود، در برابر همه، پاسخ‏های دندان شكن و پرخاشگرانه داد. در كوفه در ‏مقابل عبیدالله بن زیاد - آن وحشی خونخواری كه از شمشیرش خون می‏ریخت و ‏سرمست‏باده غرور بود - آنچنان سخن گفت كه ابن زیاد دستور داد: او را بكشید! و اگر ‏دفاع جانانه حضرت زینب علیها السلام نبود و اینكه باید اینها را به عنوان اسیر به شام ‏می‏بردند، به احتمال زیاد مرتكب قتل امام سجاد علیه السلام نیز می‏شدند. ‏

در بازار كوفه، همصدا و همزمان با عمه‏اش زینب و با خواهرش سكینه سخنرانی كرد و ‏مردم را به هیجان آورد و حقایق را آشكار ساخت. در شام، چه در مجلس یزید و چه در ‏مسجد، در برابر انبوه جمعیت جنایت‏های دستگاه حاكم و حقانیت اهل بیت علیهم ‏السلام برای امامت و خلافت را روشن كرد و به مردم هشدار داد. ‏
اگر حوادث جزئی زندگی ایشان را ‏گردآوری كنیم آیا می‏توانیم به سیره آن حضرت دست‏یابیم؟ نه! هرگز! سیره هركسی به ‏معنای واقعی كلمه آنگاه روشن می‏شود كه جهت‏گیری كلی (استراتژی) او معلوم گردد. ‏آن وقایع جزئی (تاكتیك‏ها) در پرتو جهت‏گیری كلی (استراتژی) معنا پیدا می‏كند و تحلیل ‏می‏شود

دوره دوم (دوره بعد از اسارت) كه بسیار طولانی (بیش از سی سال) است، بنای امام ‏سجاد علیه السلام بر تلاش‏های زیربنایی و ملایم و حساب شده و آرام بود. این ‏پرسیدنی است كه: چرا امام سجاد علیه السلام در دوره اول، آنقدر انقلابی و ‏پرخاشگرانه ظاهر شد و در دوره دوم، نرم و آرام و ملایم و با تقیه؟ ‏

پاسخ آن است كه: دوره بسیار كوتاه و سرنوشت‏ساز اول، فصلی استثنایی است كه باید ‏زمینه تلاش‏های آینده را برای حكومت الهی و اسلامی فراهم كند. در كوفه و شام امام ‏سجاد علیه السلام باید آنچنان تند و برنده و تیز و صریح، مسائل را بیان كند كه پیام ‏اصلی «عاشورا» هرگز فراموش نشود و مردم بدانند كه چرا امام حسین علیه السلام به ‏شهادت رسید. نقش امام سجاد علیه السلام در این سفرها، نقش حضرت زینب علیها ‏السلام بود; یعنی پیام رسانی انقلاب حسینی علیه السلام. ‏

حضرت زینب علیها السلام، فاطمه صغری علیها السلام، سكینه علیها السلام، و تك تك ‏اسیران - هركس به قدر توان خویش - پیام آور حماسه حسینی علیه السلام‏بودند. ‏

دوره بلند و سرنوشت‏ساز دوم، هنگامی آغاز شد كه امام سجاد علیه السلام در مدینه ‏به عنوان شهروندی محترم مشغول زندگی شد و كارش را از خانه پیامبر صلی الله علیه و ‏آله وسلم و حرم او آغاز كرد. ‏

‏7. بعد از عاشورا، در سراسر جهان اسلام به خصوص در حجاز و عراق، حالت ‏رعب و وحشتی میان شیعیان به وجود آمد زیرا احساس شد كه حكومت ‏یزید ‏آماده است ‏برای تحكیم حكومت‏خودش، حتی فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله ‏وسلم را نیز بكشد. این رعب و هراس با وقوع چند حادثه دیگر از جمله واقعه ‏حره كامل شد و اختناق شدیدی به وجود آمد. امام صادق علیه السلام فرمود: ‏‏«ارتد الناس بعد الحسین علیه السلام الا ثلاث ثم ان الناس لحقوا و كثروا» ; ‏مردم پس از امام حسین علیه السلام مرتد شدند مگر سه نفر، و در روایتی پنج ‏نفر و در روایتی دیگر هفت نفر ذكر شده است. و سپس بعد از مدتی مردم به ‏تدریج ملحق و زیاد شدند. ابو عمر مهدی از امام سجاد علیه السلام نقل ‏می‏كند كه او فرمود: «ما بمكة و المدینة عشرون رجلا یحبنا; (1) در سراسر مكه ‏و مدینه حتی بیست نفر نیست كه دوستدار ما اهل بیت علیهم السلام باشد.» ‏در این اوضاع، طرفداران ائمه اطهار علیهم السلام، پراكنده، مأیوس و مرعوب ‏بودند و امكان حركت جمعی از دست رفته بود.‏

***********************************************************
تلخیص: محمد خردمند ‏

موضوعات: سیره امام سجاد (ع) از نگاه رهبری (1. ‏استخراج سیره در پرتو استراتژی) ‏  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-02-22] [ 09:05:00 ب.ظ ]




اخلاق و رفتار نیکوامام سجاد(ع)

*********************************************

منبع:سید جعفر شهیدی

و عباد الرحمن الذین یمشون علی الأرض هونا و إذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما.و الذین یبیتون لربهم سجدا و قیاما.و الذین یقولون ربنا اصرف عنا عذاب جهنم إن عذابها کان غراما.ساءت مستقرا و مقاما.إذا أنفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما…و الذین لا یشهدون الزور و إذا مروا باللغو مروا کراما (1) .

آیه‏هایی که نوشتیم در پایان سوره فرقانست.خدا در این آیات صفت مؤمنان گزیده را شمرده است.از آنچه در فصل‏های آینده خواهید خواند، می‏بینید همه نشانه‏هایی را که برای بندگان کامل پروردگار «عباد الرحمن» معین شده در علی بن الحسین (ع) آشکار است.در چنان دوره تاریک برای جویندگان انسانیت بحقیقت چراغی روشن بود.

با رفتار و گفتار خود سیرت فراموش شده جد و پدر و خاندان رسالت را زنده کرد. و مردمی که سالها با عصر نبوت فاصله داشتند نمونه تربیت اسلامی را بچشم خود دیدند. پرستش خدا، نرم خوئی، محاسبه نفس تا حد ریاضت .خود شکنی برای حق، دستگیری مستمندان، بخشش، پرهیزگاری و…

جاحظ در رساله‏ای که در فضائل بنی هاشم نوشته در باره او گفته است:

اما علی بن الحسین (ع)، درباره او خارجی را چون شیعه و شیعه را چون معتزلی ومعتزلی را چون عامی و عامی را چون خاص دیدم و کسی را ندیدم که در فضیلت او شک داشته باشد و یا در مقدم بودن او سخنی گوید‌(2)

او نه تنها با خویشان، دوستان، آشنایان، بزرگوارانه رفتار می‏کرد، مهربانی وی بدان درجه بود که بر دشمنان درمانده نیز شفقت داشت، و بر جانوران سایه مرحمت می‏افکند.

طبری نوشته است چون خبر مرگ یزید به حصین بن نمیر رسید، به شام بازگشت.سر راه خود خسته و نگران به مدینه آمد.اسب او ناتوان و سوار از اسب ناتوان‏تر. در مدینه علی بن الحسین (ع) از او پذیرائی کرد (3)

مجلسی از سید بن طاوس و او به اسناد خود از امام صادق (ع) آورده است که چون ماه رمضان می‏رسید علی بن الحسین (ع) خطاهای غلامان و کنیزان خود را مینوشت که فلان غلام یا فلان کنیز چنین کرده است. در آخرین شب ماه رمضان آنان را فراهم می‏آورد و گناهان آنان را برایشان می‏خواند که تو چنین کردی و من تو را تأدیب نکردم و آنان می‏گفتند درست است.

سپس خود در میان آنان می‏ایستاد و می‏گفت بانگ خود را بلند کنید و بگوئید:

علی بن الحسین (ع) ! چنانکه تو گناهان ما را نوشته‏ای پروردگار تو گناهان تو را نوشته است. و او را کتابی است که بحق سخن میگوید. گناهی خرد یا کلان نکرده‏ای که نوشته نشده باشد. چنانکه گناهان ما بر تو آشکارست، هر گناه که تو کرده‏ای بر پروردگارت آشکار است، چنانکه از پروردگار خود امید بخشش داری ما را به بخش و از خطای ما در گذر. و چنانکه دوست داری خدا تو را عفو کند از ما عفو کن تا عفو و رحمت او را در باره خود به بینی!
علی بن الحسین (ع) ! خواری خود را در پیشگاه پروردگارت بیاد آر! پروردگاری که باندازه خردلی ستم نمیکند.
علی بن الحسین (ع) ! ببخش! و در گذر تا خدا تو را ببخشد و از تو در گذرد، چه او می‏گوید: “و لیعفوا و لیصفحوا ألا تحبون أن یغفر الله لکم” (4) این چنین می‏گفت و می‏گریست و نوحه میکرد و آنان گفته او را تکرار میکردند.

سپس می‏گفت پروردگارا ما را فرموده‏ای بر کسی که بر ما ستم کرده است ببخشیم. ما چنین کردیم و تو از ما بدین کار سزاوارتری. فرموده‏ای خواهنده را از در خانه خود نرانیم. ما خواهنده و گدا به در خانه تو آمده‏ایم و بر آستانه تو ایستاده‏ایم و ملازم درگاه تو شده‏ایم و عطای ترا می‏خواهیم. بر ما منت گذار و محروممان مساز که تو بدین کار از ما سزاوارتری. خدایا مرا در زمره آنان در آور که بدانها انعام فرموده‏ای.

سپس به کنیزان و غلامان خود می‏گفت من از شما گذشتم. آیا شما هم از رفتار بدی که با شما کرده‏ام در میگذرید؟ من مالک بدکردار و پست ستمکاری هستم که مالک من بخشنده و نیکوکار و منعم است.
آنان می‏گفتند آقای ما، تو به ما بد نکرده‏ای و ما از تو گذشتیم. میگفت بگوئید خدایا چنانکه علی بن الحسین (ع) از ما گذشت از او در گذر و چنانکه ما را آزاد کرد از آتش دوزخ آزادش کن.
ـ می‏گفتند آمین!
ـ بروید من از شما گذشتم و به امید بخشش و آزادی شما را در راه خدا آزاد کردم و چون روز عید می‏شد بدانها پاداش گران می‏بخشید.
در پایان هر رمضان دست کم بیست تن برده و یا کنیز را که خریده بود در راه خدا آزاد میکرد .چنانکه خادمی را بیش از یکسال نزد خود نگاه نمیداشت و گاه در نیمه سال او را آزاد می‏ساخت (5)

مجلسی به سند خود آورده است که: علی بن الحسین (ع) روزی یکی از بندگان خود را تازیانه زد، سپس بخانه رفت و تازیانه را آورد و خود را برهنه کرد و خادم را گفت بزن علی بن الحسین (ع) را. خادم نپذیرفت و او وی را پنجاه دینار بخشید (6)

روزی گروهی در مجلس او نشسته بودند، از درون خانه بانگ شیونی شنیده شد.امام بدرون رفت بازگشت و آرام بر جای خود نشست حاضران پرسیدند: مصیبتی بود؟
ـ آری! بدو تسلیت دادند و از شکیبائی او به شگفت درماندند.
امام گفت: ـ ما اهل بیت، خدا را در آنچه دوست میداریم اطاعت میکنیم و در آنچه ناخوش میداریم سپاس میگوئیم.(7)

فرزندی از او مرد و از وی جزعی ندیدند پرسیدند چگونه است که در مرگ پسرت جزعی نمیکنی ! امام گفت چیزی بود که منتظر آن بودیم (مرگ) و چون در رسید آنرا ناخوش نداشتیم. (8)

در آن سالها چند تن از بزرگان تابعین به فقاهت و زهد مشهور بودند و در مدینه می‏زیستند چون: ابن شهاب (9) سعید بن مسیب (10) ابو حازم (11) همه اینان فضیلت و بزرگواری علی بن الحسین (ع) را بمردم گوشزد میکردند.سعید بن مسیب میگفت :
علی بن الحسین (ع) سید العابدین است (12) زهری می‏گفت هیچ هاشمی را فاضل‏تر از علی بن الحسین (ع) ندیدم (13) از عبد العزیز بن خازم نیز همین اعتراف را نقل کرده‏اند (14) روزی در مجلس عمر بن عبد العزیز، که در آن سالها حکومت مدینه را بعهده داشت حاضر بود .چون بر خاست و از مجلس بیرون رفت عمر از حاضران پرسید:
ـ شریف‏ترین مردم کیست؟
حاضران گفتند:
ـ تو هستی!
ـ نه چنین است.شریف‏ترین مردم کسی است که هم اکنون از نزد من بیرون رفت همه مردم دوست دارند بدو پیوسته باشند و او دوست ندارد به کسی پیوسته باشد (15)

این سخنان کسانی است که تنها فضیلت ظاهری او را می‏دیدند، و از درک عظمت معنوی وی و شناسائی مقام ولایت او محروم بودند. ساده‏تر این که اینان که او را این چنین ستوده‏اند، علی بن الحسین (ع) را امام نمی‌دانستند، و می‏بینیم که تا چه حد برابر ملکات نفسانی او خاضع بوده‏اند.

علی بن الحسین (ع) کنیزکی را آزاد کرد سپس او را به زنی گرفت.عبد الملک پسر مروان از ماجرا آگاه شد و این کار را برای وی نقصی دانست. بدو نامه نوشت که چرا چنین کردی؟ او به وی پاسخ داد:
«خداوند هر پستی را با اسلام بالا برده است.و هر نقصی را با آن کامل ساخته و هر لئیم را با اسلام کریم ساخته. رسول خدا کنیز و زن بنده خود را بزنی گرفت.
عبد الملک چون این نامه را خواند گفت:
آنچه برای دیگران موجب کاهش منزلت است برای علی بن الحسین (ع) سبب رفعت است (16)

روزی یکی از بندگان خود را برای کاری خواست و او پاسخ نداد و بار دوم و سوم نیز، سرانجام از او پرسید:
ـ پسرم آواز مرا نشنیدی؟
ـ چرا.
ـ چرا پاسخ مرا ندادی؟
ـ چون از تو نمی‏ترسم.
ـ سپاس خدا را که بنده من از من نمی‏ترسد (17)

از او پرسیدند چرا ناشناس با مردم سفر میکنی؟
گفت:خوش ندارم بخاطر پیوند با رسول خدا چیزی بگیرم که نتوانم مانند آنرا بدهم (18)

و روزی بر گروهی از جذامیان گذشت بدو گفتند:
ـ بنشین و با ما نهار بخور گفت:
ـ اگر روزه نبودم با شما می‏نشستم.چون بخانه رفت سفارش طعامی برای‏آنان داد و چون آماده شد برای ایشان فرستاد و خود نزدشان رفت و با آنان طعام خورد (19)

چون میخواست به مستمندی صدقه دهد نخست او را می‏بوسید، سپس آنچه همراه داشت بدو میداد (20)
نافع بن جبیر او را گفت:
تو سید مردمی و نزد این بنده ـ زید بن اسلم ـ میروی و با او می‏نشینی؟ گفت:
ـ علم هر جا باشد باید آنرا دنبال کرد (21)

در روایت مجلسی از مناقب است که:
ـ من نزد کسی می‏نشینم که همنشینی او برای دین من سود داشته باشد (22)
و چون او برای خدا و طلب خشنودی خدا با بندگان خدا چنین رفتار می‌کرد، خدا حشمت و بزرگی او را در دیده و دل مردم می‏افزود.

او برای خدا و تحصیل رضای پروردگار، با آفریدگان خدا، این چنین با فروتنی رفتار می‌کرد، و خدا حرمت و حشمت او را در دیده بندگان خود می‏افزود. دشمنان وی ـ اگر دشمنی داشته است ـ می‏خواستند قدر او پنهان ماند و مردم او را نشناسند، اما برغم آنان شهرت وی بیشتر می‏گشت، که خورشید را به گِل نمی‌توان اندود و مشک را هر چند در ظرفی بسته نگاهدارند، بوی خوش آن دماغ‏ها را معطر خواهد کرد.»

/////////////////////////////////////////////////////////////////////////

پی نوشت ها

1.بندگان رحمان که در زمین آرام راه می‏روند.و چون نادانان با آنان نابخردانه سخن گویند به نیکوئی بدانها پاسخ دهند.و آنانکه شب را بر پای و در سجده بسر می‏برند.و آنانکه میگویند پروردگارا عذاب دوزخ را از ما بگردان! که عذاب دوزخ پایان نیافتنی است، و بد آرامگاه و بد جای اقامتی است.و آنانکه چون انفاق میکنند، نه اسراف میکنند و نه بر خود تنگ میگیرند و میانه را می‏گزینند، و آنانکه بدروغ گواهی نمیدهند و چون ناپسندی ببینند بزرگوارانه از آن می‏گذرند. (الفرقان: 63ـ 73) .

2.عدة الطالب ص 160

3.تاریخ طبری ج 7 ص 432

4.ببخشند و در گذرند آیا دوست ندارید که خدا شما را بیامرزد (نور: 22)

5.بحار ج 46 ص 103ـ 105

6.بحار ج 46 ص 92

7.حلیة الاولیاء ج 3 ص 138.مناقب ج 4 ص 166 و نگاه کنید به کشف الغمه ج 2 ص 103

8.کشف الغمه ج 2 ص 102ـ 103

9.محمد بن مسلم زهری متوفی به سال 124 ه.ق

10.متوفای سال 94 ه.ق

11.ابو حازم از تابعین است.

12.کشف الغمه ج 2 ص 86

13.انساب الاشراف ج 2 ص 146 نسب قریش ص 58 از یحیی بن سعید.علل الشرایع ج 2 ص 232

14.ارشاد ج 2 ص 142.حلیئة الاولیاء ج 3 ص 141

15.مناقب ج 4 ص 167

16.عقد الفرید ج 7 ص 121ـ مناقب ج 4 ص 162.عیون الاخبار ج 4 ص 8 و نگاه کنید به المعارف ص 215

17.ارشاد ج 2 ص 147.مناقب ج 4 ص 157.کشف الغمه ج 2 ص 87 اعلام انوری ص 261ـ 262

18.کشف الغمه ج 2 ص 108

19.اصول کافی ج 2 ص 123.الامام علی بن الحسین ص 345

20.حلیة الاولیاء ج 3 ص .137

21.کشف الغمه ج 2 ص 78ـ 79

22.ج 46 ص 31

23.مناقب ج 4 ص 162

زندگانی علی بن الحسین (ع)

 

 

موضوعات: اخلاق و رفتار نیکوامام سجاد(ع)  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ب.ظ ]




عبادت امام سجاد(ع) از زبان امام صادق(ع)‏

روزی امام صادق (ع) از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ذكری به میان آورد و او را تعریف كرد و فرمود: به خدا قسم علی بن ابیطالب لقمه حرامی در دنیا نخورد تا از دنیا رفت. و هیچ وقت دو كار برای او پیش نیامد كه خدا از آنها راضی بود مگر آن كه سخت‏ترین آن دو را انتخاب نمود.

و هیچ گرفتاری برای رسول خدا (ص) پیش نیامد مگر آنكه برای رفع آن، علی بن ابیطالب را خواست زیرا كه به او اعتماد داشت .

و هیچ كس از این امت طاقت عمل رسول خدا (ص) نیاورد مگر علی بن ابیطالب (ع)، و آنگاه كه كاری انجام می‏داد خود را میان بهشت و جهنم می‏دید، ثواب خدا را امید داشت و از عقابش می‏ترسید.

هزار بنده آزاد كرد كه در آزادی آنها رضای خدا را می‏خواست و همه آنها را با زحمت دست و عرق پیشانی خریده بود.

او به خانواده خویش روغن زیتون، سركه و خرمان می‏داد (و خود نان جو می‏خورد).

لباسش جز از كرباس نبود و اگر آستینش بلند بود، قیچی می‏خواست و اضافه آن را می‏برید، از فرزندان و خانواده‏اش در لباس و فقه علی بن الحسین از همه به او شبیه‏تر بود.

روزی ابو جعفر (امام باقر (ع))، پسرش وارد محضر او شد، دید از عبادت به حالی رسیده كه كسی به حال او نرسیده است، رنگش از كثرت بیداری زرد شده، چشمانش از كثرت گریه جراحت سفیدی درآورده، پیشانیش از كثرت سجده مجروح گشته، بینیش از كثرت سجده پینه بسته و ساقها و پاهایش از كثرت ایستادن در نماز ورم كرده بود.

ابوجعفر (ع) فرمود: از دیدن حالش خودداری نتوانسته و به گریه افتادم ، دیدم او به فكر فرو رفته است، بعد از كمی به من متوجه شد و فرمود: پسر عزیزم بعضی از آن جزوه‏ها را كه عبادت جدّت علی بن ابیطالب در آنها نوشته شده بود به من بده آنها را به محضرش آوردم مقدار كمی خواند، بعد به حالت ناراحتی به زمین گذاشت و فرمود: «من یَقْوی علی عبادة علی (ع)» كی می‏تواند مانند علی بن ابیطالب عبادت و تهجد داشته باشد .(2)

موضوعات: عبادت امام سجاد(ع) از زبان امام صادق(ع)‏  لینک ثابت
 [ 09:00:00 ب.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم