فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره طه / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ طه ‏

‏ترجمه : ‏
‏طا . ها .‏

‏توضيحات : ‏
‏« طه‌ » : ( نگا : بقره‌ / 1 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) ما قرآن را براي تو نفرستاده‌ايم تا ( از غم ايمان نياوردن كافران ، و نپذيرفتن شريعت يزدان ) خويشتن را خسته و رنجور كني .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِتَشْقَيا » : تا خود را به رنج و زحمت اندازي ، و خويشتن را نابود سازي ( نگا : كهف‌ / 6 ، شعراء / 3 ، فاطر / 8 ) .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يَخْشَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏ليكن آن را براي پند و اندرز كساني فرستاده‌ايم كه از خدا مي‌ترسند ( و از او اطاعت مي‌كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلاّ » : ليكن . امّا . « إِلاّ تَذّكِرَةً » : ليكن براي پند و اندرز . استثناء منقطع است . « تَذْكِرَةً » : آنچه مايه يادآوري و سبب پندآموزي گردد . مصدر باب تفعيل است ( نگا : اعلي‌ / 9 و 10 ) .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ تَنزِيلاً مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏از سوي كسي نازل شده است كه زمين و آسمانهاي بلند را آفريده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَنزِيلاً » : فرو فرستادن . مفعول مطلق فعل محذوف ( نَزَّلَ ) است ( نگا : اسراء / 106 ) . مي‌تواند به معني اسم مفعول ، يعني ( مُنَزَّل ) باشد ( نگا : انعام‌ / 114 ، شعراء / 194 ) . « الْعُلَيا » : جمع عُلْيا ، رفيع ، بلند .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند مهرباني ( قرآن را فرو فرستاده ) است كه بر تخت سلطنت ( مجموعه جهان هستي ) قرار گرفته است ( و قدرتش سراسر كائنات را احاطه كرده است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الرَّحْمنُ » : خبر مبتداي محذوف است و تقدير چنين است : هُوَ الرَّحْمنُ . « الْعَرْشِ » و « إسْتَوَيا » : ( نگا : بقره‌ / 29 ، اعراف‌ / 54 ) .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏از آن او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين و آنچه در ميان آن دو و آنچه در زير خاك ( از دفائن و معادن ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الثَّرَيا » : خاك . زمين . « مَا تَحْتَ الثَّرَيا » : آنچه در درون خاك و در اعماق زمين است .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) اگر آشكارا سخن بگوئي ( يا پنهان ، براي خدا فرق نمي‌كند ) و نهاني ( سخن گفتن تو با ديگران را ) و نهان‌تر ( از آن را كه سخن گفتن تو با خودت و خواطر دل است ) مي‌داند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن تَجْهَرْ . . . » : اگر آشكارا سخن بگوئي . مخاطب پيغمبر و به تبع او پيروانش مي‌باشد . يا مخاطب خود « انسان‌ » و عام است . « السِّرَّ » : مراد نجواي با ديگران است . « أَخْفَيا » : مراد چيزهائي است كه به دل مي‌گذرد ، اعم از انديشه و وسوسه و نيّت ( نگا : ملك‌ / 13 ، ِ / 16 ) .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏او خدا است و جز خدا معبودي نيست . او داراي نامهاي نيكو است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَللهُ » : خبر مبتداي محذوف است . « الأسْمآءُ الْحُسْنَيا » : نامهاي نيكو . وجه تسميه اسماء حُسني ، بدان جهت است كه بر تنزيه و كمال عظمت و قدرت دلالت دارند ( نگا : اعراف‌ / 180 ، اسراء / 110 ) .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا خبر ( سرگذشت شگفت ) موسي ( با فرعون ) به تو رسيده است‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« هَلْ أَتَاكَ » : آيا به تو رسيده است‌ ؟ عربها براي تثبيت خبر در دل مخاطب ، آن را با استفهام مي‌آغازند و وي را بدين وسيله تشويق و ترغيب به شنيدن مي‌نمايند . « حَدِيثُ » : سخن . مراد خبر و قصّه است .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ رَأَى نَاراً فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَاراً لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى ‏

‏ترجمه : ‏
‏وقتي ( در دل شب تاريك سردي ، به هنگام مراجعت از مَدْيَن به مصر ، از دور ) آتشي را ديد و به خانواده خود گفت : اندكي توقّف كنيد كه آتشي ديده‌ام . اميدوارم از آن آتش ، شعله‌اي برايتان بياورم ، يا اين كه در دور و بر آتش راهنمائي را بيابم ( و راه را از او بپرسم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُمْكُثُوا » : توقّف كنيد . اندكي بايستيد . « ءَانَسْتُ » : ديده‌ام . از مصدر ( إيناس ) كه به معني احساس كردن چيزي است كه موجب خوشحالي و آرامش باشد ، برعكس « توجّس‌ » كه به معني احساس كردن چيزي است كه موجب خوف و هراس است . « قَبَسٍ » : شعله برگرفته از آتش بر نوك چند چوب . « هُديً » : راهنما . راهنمائي ( نگا : بقره‌ / 2 ) .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يَا مُوسَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه به كنار آتش رسيد ، ( از سوئي ) ندا داده شد : اي موسي !‏

‏توضيحات : ‏
‏« نُودِيَ » : صدا زده شد . مجهول ( نادي ) است .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ‏

‏ترجمه : ‏
‏بدون شكّ من پروردگار تو مي‌باشم . كفشهايت را از پا بيرون بياور ، چرا كه در سرزمين پاك و مبارك « طُوي‌ » هستي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِخْلَعْ نَعْلَيْكَ » : كفشهايت را از پا بيرون بياور . در آن زمان بيرون آوردن كفش نشانه تواضع و ادب بوده است ( نگا : المصحف الميسّر ) . « طُويً » : طُوي ، نام سرزمين كنار كوه طور است .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏من تو را ( براي مقام رسالت ) برگزيده‌ام ، پس گوش فراده بدانچه وحي مي‌شود ( تا آن را خوب بياموزي و به قوم خود برساني ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِخْتَرْتُكَ » : تو را برگزيده‌ام .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي ‏

‏ترجمه : ‏
‏من « الله » هستم ، و معبودي جز من نيست ، پس تنها مرا عبادت كن ، ( عبادتي خالص از هرگونه شركي ) ، و نماز را بخوان تا ( هميشه ) به ياد من باشي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِذِكْرِي‌ » : براي اين كه هميشه به ياد من باشي . تا در نماز به ذكر من بپردازي . به هنگام ياد من . با توجّه به معني اخير ، حرف ( لِ ) به معني ( عِندَ ) است ( نگا : إسراء / 78 ) .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ السَّاعَةَ ءاَتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏رستاخيز به طور قطع خواهد آمد . من مي‌خواهم ( موعد ) آن را ( از بندگان ) پنهان دارم تا ( مردمان در حالت آماده باش دائم بوده ، و در ضمن به سبب مخفي بودن قيامت آزادي عمل داشته باشند ، و سرانجام ) هركسي در برابر تلاش و كوشش خود جزا و سزا داده شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَكَادُ » : نزديك است كه من . مي‌خواهم ( نگا : قاموس اللغه ) . « أُخْفِيهَا » : آن را پنهان مي‌دارم . برخي گفته‌اند ، همزه آن براي سلب است و إخفاء به معني إظهار است ، در اين صورت مفهوم آيه چنين مي‌شود : رستاخيز به طور قطع فرا مي‌رسد و درصدد آشكار ساختن آن و خاتمه بخشيدن بدين جهانم ، تا هركسي آن درود عاقبت كار كه كشت . « بِمَا » : برابر عمل خود . واژه ( ما ) مصدريّه است .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ فَلاَ يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لاَ يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي موسي ! ) نبايد تو را از ( ايمان به قيامت و آمادگي براي ) آن باز دارد كسي كه بدان باور نداشته و از هوا و هوس خويش پيروي مي‌نمايد ، كه هلاك خواهي شد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَلا يَصُدَّنَّكَ » : بايد كه تو را باز ندارد . تو را غافل و دور از آن نكند . « عَنْها » : از آن . مرجع ضمير ( ها ) واژه ( السَّاعَةَ ) است . « تَرْدي‌ » : هلاك شوي . اين فعل مي‌تواند مضارع منصوب و جواب نهي باشد . يا مضارع مرفوع ، و جمله فعل و فاعل خبر مبتداي محذوف بوده و تقدير چنين باشد : فَأََنتَ تَرْدي به سبب ذلِكَ .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي موسي ! در دست راست تو چيست‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَمِين‌ » : دست راست . « مَا تِلْكَ بِيَمينِكَ ؟ » : مراد از اين پرسش ، متوجّه كردن مخاطب است به چيزهائي كه بعداً سر مي‌زند .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏پاسخ داد كه اين عصاي من است و بر آن تكيه مي‌كنم و با آن گوسفندانم را مي‌رانم و براي آنها برگ مي‌ريزم ، و نيازهاي ديگري را با آن برآورده مي‌كنم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَتَوَكَّؤُاْ » : تكيه مي‌زنم ، چه در ايستادن و چه در رفتن . « أَهُشُّ » : برگ درختان را مي‌ريزم . فرود مي‌آورم و مي‌رانم . « مَئَارِبُ » : جمع مأْرِبَةَ ، حوائج و منافع .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ أَلْقِهَا يَا مُوسَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خدا بدو امر ) فرمود : اي موسي ! عصا را بينداز .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلْقِهَا » : آن را بينداز . آن را بيفكن .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏موسي فوراً عصا را انداخت ، و ناگهان مار بزرگي شد و به سرعت راه افتاد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَيَّةٌ » : مار بزرگ ( نگا : اعراف‌ / 107 ) . « تَسْعي‌ » : به سرعت حركت مي‌كند و راه مي‌رود .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خدا به موسي ) فرمود : آن را بگير و مترس ! ما آن را به هيئت اوّل و حالت نخستين خود باز خواهيم گرداند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سِيرَة » : شيوه و چگونگي . هيئت و حالت . همان چيزي كه بود .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏دست خود را به گريبان خويش فرو بر ، تا سفيد و درخشان بيرون آيد ، بي‌آن كه دچار عيب و بيماريي شده باشد ، و اين معجزه ديگري ( براي تو ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَنَاحِ » : زير بغل . گريبان . « بَيْضَآءَ » : سفيد نوراني ( نگا : اعراف‌ / 108 ) . حال اوّل ضمير فعل ( تَخْرُجْ ) است . « سُوءٍ » : بيماري . عيب و نقص . « ءَايَةً » : معجزه . حال دوم است براي ضمير فعل ( تَخْرُجْ ) .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ما اينها را به تو نموديم ) تا بعضي از معجزه‌هاي بزرگ خود را ( با تبديل عصا به اژدها و درخشنده شدن دست ) به تو نشان دهيم ( و دليل صدق رسالت تو باشند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِنْ ءَايَاتِنَا الْكُبْرَيا » : بعضي از معجزه‌هاي بزرگ ما . مراد دو معجزه مهمّي است كه در بالا ذكر شده‌اند .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏برو به سوي فرعون ( و وي را دعوت به ايمان به خداي يگانه كن ) كه او سركشي كرده است ( و در كفر و طغيان از حدّ گذشته است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« طَغَيا » : سركشي آغازيده است و طغيان كرده است .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي ‏

‏ترجمه : ‏
‏( موسي خاشعانه به دعا پرداخت و ) گفت : پروردگارا ! سينه‌ام را فراخ و گشاده دار ( تا در پرتو شرح صدر ، خشم و كين از دل برخيزد ، و با آرامش تمام رسالت آسماني را به جاي آورم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِشْرَحْ » : فراخ كن و گشاده دار ( نگا : انعام‌ / 125 ) .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كار ( رسالت ) مرا بر من آسان گردان ( تا آن را به گونه آراسته و پيراسته ، به گوش فرعون و فرعونيان برسانم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَسِّرْ » : آسان كن . ساده گردان .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي ‏

‏ترجمه : ‏
‏و گره از زبانم بگشاي ( تا روشن و گويا آن را بيان دارم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عُقْدَةً » : گره . مراد لكنت زبان است .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ يَفْقَهُوا قَوْلِي ‏

‏ترجمه : ‏
‏تا اين كه سخنان مرا بفهمند ( و دقيقاً متوجّه مقصود من شوند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَفْقَهُوا » : تا بفهمند . فعل مضارع مجزوم است ، چرا كه جواب طلب است .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ وَاجْعَل لِّي وَزِيراً مِّنْ أَهْلِي ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ياوري از خاندانم براي من قرار بده .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَزِيراً » : ياور . معاون . پشتيبان و تكيه‌گاه .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ هَارُونَ أَخِي ‏

‏ترجمه : ‏
‏برادرم هارون را .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هَارُونَ » : عطف بيان است .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي ‏

‏ترجمه : ‏
‏به وسيله او پشت مرا استوار دار ( و بر نيروي من بيفزاي ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَزْر » : پشت . قوّت .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي ‏

‏ترجمه : ‏
‏و او را در كار ( رسالت و تبليغ ) من شريك گردان .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْر » : مراد كار رسالت و نبوّت و تبليغ و دعوت است .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏تا تو را بسيار تسبيح گفته و تقديس كنيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَثِيراً » : صفت مصدر محذوفي است .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَنَذْكُرَكَ كَثِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و بسيار ذكر تو گوئيم و بر ياد تو باشيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَذْكُرَكَ » : اسماء حُسناي تو را بر زبان رانيم . ذكر تو گوئيم . به يا تو باشيم‌‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّكَ كُنتَ بِنَا بَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏چرا كه تو هميشه از حال ما آگاه بوده‌اي ( و هستي ، و امور ما را زير نظر داشته‌اي و مي‌داري ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَصِيراً » : بينا . آگاه .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خدا موسي را ندا داد و ) فرمود : اي موسي ! خواسته تو به تو داده مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُوتِيتَ » : داده شدي . از مصدر إيتآء . « سُؤْل‌ » : درخواست . مصدر است و به معني اسم مفعول ، يعني : مَسْؤُول .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما ( پيش از اين ) بار ديگري بر تو منّت نهاده‌ايم ( و بدون تقاضا و درخواست تو ، تو را مشمول عنايت خود قرار داده‌ايم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَنَنَّا عَلَيْكَ » : در حق تو انعام و احسان كرده‌ايم .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏بدان گاه كه آنچه را كه لازم بود ( توسّط فرشتگان ) به مادرت الهام كرديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَوْحَيْنَا » : الهام كرديم . مراد از وحي ، الهام است ( نگا : نحل‌ / 68 ، قصص‌ / 7 ) .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي ‏

‏ترجمه : ‏
‏( الهام كرديم ) كه او را در صندوقي بيفكن ، و آن صندوق را به دريا بينداز ، تا دريا آن را به ساحل بيفكند ، ( و آن وقت فرعون ) دشمن من و دشمن او ، آن را ( از آب ) بگيرد . من محبّت خود را بر تو افكندم ( بدان گونه كه هركس تو را ببيند بي‌اختيار دوستت داشته باشد ) . هدف هم اين بود كه تحت نظارت و رعايت من چنان كه بايد پرورش يابي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِقذِ فِيهِ » : او را بيفكن . « التَّابُوتِ » : صندوق ( نگا : بقره‌ / 248 ) . « الْيَمِّ » : دريا . مراد رود نيل است ( نگا : اعراف‌ / 136 ) . « عَدُوٌّ » : مراد فرعون است . « لِتُصْنَعَ » : تا ساخته شوي . مراد از ساختن ، پرورش و تربيت است . « عَلَيا عَيْنِي‌ » : تحت رعايت و نظارت خاصّ من ( نگا : هود / 37 ) .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُوناً فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آن هنگام خواهرت ( در نزديكي كاخ فرعون تو را مي‌پائيد و ) راه مي‌رفت ( چون ديد كه تو را از آب گرفتند و به دنبال زن شيردهي مي‌گشتند ، بديشان ) گفت : آيا كسي را به شما نشان دهم كه سرپرستي او را بر عهده گيرد و ( دايه خوبي براي وي باشد ؟ پس از موافقت آنان ، مادرت را بديشان نمود ، و آن وقت ) ما تو را به سوي مادرت باز گردانديم تا چشمش ( از ديدن تو ) روشن شود ( و از زنده بودن تو شاد گردد ) و غمگين نشود . ( بعد از بزرگ شدن ، از ميان فرعونيان ، اشتباهاً ) كسي را كُشتي ، و ما تو را از غم و اندوه ( شرّ و بلاي فرعونيان و قصاص فرعون ) رهانيديم ، و ( بعد از آن ) تو را ( در كوره‌هاي حوادث ، يكي پس از ديگري ) بارها و بارها آزموديم . پس از آن سالها در ميان مردم مَدْيَن ماندگار شدي . سپس اي موسي ! در موعدي كه ( براي گرفتن فرمان رسالت ) مقدّر بود ( از مَدْيَن به مصر ) بازگشتي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَتَنَّاكَ » : تو را با خوشيها و ناخوشيها آزموديم تا از آلودگيها پاكيزه شدي و از بوته آزمايش خالص به در آمدي ( نگا : انبياء / 35 ) . « فُتُوناً » : جمع ( فَتْن ) ، انواع آزمونها و آزمايشها ، مانند : ظنون كه جمع ظنّ است . و يا اين كه فُتُون جمع فِتْنَة است ، مثل : به دور ، جمع بَدْرَة ، حُجُوز جمع حُجْزَة . برخي هم گفته‌اند ، فُتُون مصدر است ، همانند : شكور و كُفُور و ثُبُور . « عَلَيا قَدَرٍ » : بر طبق تقدير ازلي . قَدَر به معني مُقَدَّر يا مَوْعِد است .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي ‏

‏ترجمه : ‏
‏و تو را براي ( وحي خود و حمل رسالت ) خويش برگزيدم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِصْطَنَعْتُكَ » : تو را برگزيدم . تو را از خاصّان كردم . در حق تو نيكي نمودم .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ اذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي ‏

‏ترجمه : ‏
‏تو و برادرت همراه با آيات من ( كه در اختيارتان گذارده‌ام ) برويد و در ذكر ( و ياد و اجراي فرمان ) من سستي مكنيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِئَايَاتِي‌ » : همراه با آيات من . آيات ، هم شامل دو معجزه بزرگ موسي مي‌شود ، و هم ساير نشانه‌هاي پروردگار و تعليمات و برنامه‌هائي كه بيانگر حقّانيّت دعوت و نبوّت او است ( نگا : اسراء / 101 ) . « لاتَنِيَا » : سستي نكنيد . از ماده ( وني ) .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏به سوي فرعون برويد كه سركشي كرده است ( و در كفر و طغيان از حدّ گذشته است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ فَقُولَا لَهُ قَوْلاً لَّيِّناً لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس به نرمي با او ( درباره ايمان ) سخن بگوئيد ، شايد ( غفلت خود و عظمت خدا را ) ياد كند و ( از عاقبت كفر و طغيان خويش و عذاب دوزخ ) بهراسد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَيِّناً » : نرم و ملايم . « يَتَذَكَّرُ » : پند گيرد . يادآور گردد .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَن يَطْغَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( موسي و هارون خاشعانه ) گفتند : پروردگارا ! ما ( از اين ) مي‌ترسيم كه او ( قبل از آن كه به سخنان ما گوش فرا دهد ) بر ما پيش دستي كند ( و فرمان قتل ما را صادر كند و پيام تو به گوش او و اطرافيانش نرسد ) و يا ( بعد از شنيدن ) طغيانگري آغازد ( و اسائه ادب كند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَفْرُطَ » : سبقت گيرد . پيش افتد . « أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا » : اين كه بر اتمام تبليغ و اظهار معجزات ما با كشتن ما پيشي گيرد و آنها را ناتمام گذارد . اين كه بر اذيّت و آزار ما بيفزايد .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏فرمود : نترسيد ! من با شما هستم و ( حرفهايشان را ) مي‌شنوم و ( اعمالشان را ) مي‌بينم ( و ايشان را از كشتن و آزار شما باز مي‌دارم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَعَكُمَا » : مراد از معيّت و همراهي خدا ، حفاظت و رعايت و نصرت ذات باري است .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏به پيش او برويد و بگوئيد : ما دو فرستاده پروردگار تو هستيم . بني‌اسرائيل را با ما همراه بدار ( و ايشان را از ايمان باز مدار ) و آنان را اذيّت و آزار مكن . ما معجزه‌اي از پروردگارت برايت‌آورده‌ايم ( كه دالّ بر صدق ما است ) . در امان ماندن از عذاب ، نصيب كسي است كه راه هدايت در پيش گيرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَرْسِلْ » : آزاد كن از بردگي و بندگي و اسارت و واداشتن به كار بدون جيره و مواجب و حق و دستمزدي . بگذار در ايده و عقيده همراه ما شوند . « ءَايَةٍ » : معجزه‌اي بزرگ . دليل و برهان سترگ . « السَّلامُ » : سلامت . در امان ماندن از عذاب . « عَلَيا » : براي . اين واژه به معني ( لِ ) است . « وَالسَّلامُ عَلَيا » : اين جمله براي بيان تحيّت و درود نيست‌ ؛ چرا كه در ابتداي خطاب ذكر نشده است ( نگا : تفسيرهاي المنتخب ، صفوه التفاسير ، المراغي ) . امّا برخي آن را به معني « درود بر كسي باد كه . . . » دانسته‌اند .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَن كَذَّبَ وَتَوَلَّى ‏

‏ترجمه : ‏
‏به ما وحي شده است كه عذاب ( شديد الهي ) دامنگير كسي مي‌گردد كه ( آيات آسماني و معجزات را ) تكذيب نمايد ، و ( از دعوت ما و ايمان به خدا ) روي بگرداند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَلَيا مَنْ » : بر كسي وارد مي‌گردد كه . از آن كسي است كه . « تَوَلّي‌ » : پشت كرد . اعراض نمود . روي گرداند .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَا مُوسَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( فرعون ) گفت : اي موسي ! پروردگار شما دو نفر كيست‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَبُّكُمَا » : پروردگار شما دو نفر . بيان كلام بدين شيوه نشانه غرور فرعون است .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( موسي ) گفت : پروردگار ما آن كسي است كه هر چيزي را وجود بخشيده است و سپس ( در راستاي آن چيزي كه براي آن آفريده شده است ) رهنمودش كرده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَلْقَهُ » : آفرينش آن . وجود آن . « هَدَيا » : رهنمودش كرده است . بدو مسير داده است . براي انجام وظيفه خاصّ خود ، راهنمائي كرده است .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( فرعون ) گفت : پس حال و وضع مردمان گذشته چه شده است‌ ؟ ( اگر آن گونه باشد كه تو مي‌گوئي ، پس چرا زنده نگشته‌اند و با ايشان حساب و كتاب نشده است‌ ؟ ما كه كسي را نديده‌ايم كه زنده‌اش كرده ، و به دوزخ يا بهشت فرستاده باشند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَالُ » : حال و وضع . كار و بار ( نگا : يوسف‌ / 50 ، محمّد / 2 و5 ) . « الْقُرُونِ » : جمع قَرْن ، مراد مردمان هم‌عصرِ اعصار و ازمنه است ( نگا : انعام‌ / 6 ) .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( موسي ) گفت : ( تمام مشخّصات و اعمال و اقوال اقوام گذشته محفوظ و موجود است و ) اطّلاعات مربوط بديشان در كتابي عظيم و شگفت ( به نام لوح محفوظ ، مكتوب ) است و تنها پروردگارم از آن مطلع است و بس . پرودگار من به خطا نمي‌رود ( و لذا چيزي از قلم او نمي‌افتد ) و فراموش نمي‌كند ( و بنابراين ، چيزي از ياد او نمي‌رود . مطمئنّاً روزي جزا و سزاي ايشان به تمام و كمال داده مي‌شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كِتَابٍ » : كتاب عظيم و عجيب . مراد لوح محفوظ است .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلاً وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگاري است كه زمين را گهواره ( سكونت و آرامش ) شما كرده است ، و در آن راههائي ( در خشكي و آب و هوا ، جهت ارتباط ) برايتان به وجود آورده است ، و از آسمان آب را ريزان و باران كرده است ، و با آن انواع گياهان و اقسام درختان نر و ماده را رويانده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَهْداً » : گهواره . زمين از لحاظ سهولت زندگيِ بر آن ، و آساني گشت و گذارِ در آن ، به گهواره كودك تشبيه شده است كه محلّ آسايش و آرامش او است . « سَلَكَ » : ساخته است . كشيده است . « أَخْرَجْنَا » : استعمال فعل ( أَخْرَجْنَا ) به جاي ( أَخْرَجَ ) براي جلب توجّه شنونده به امور و كارهاي شگفتي است كه بعد از آن بيان مي‌شود . در اينجا صنعت التفات ملحوظ و منظور است ( نگا : انعام‌ / 99 ) . « أَزْوَاجاً » : جمع زَوْج ، هم مي‌تواند اشاره به اصناف و انواع گياهان باشد ، و هم اشاره به مسأله زوجيّت ، يعني نر و مادّه بودن در عالم گياهان . « شَتَّيا » : جمع شَتيت ، مختلف و گوناگون در شكل و رنگ و طعم و بو .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُوْلِي النُّهَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( از اين فرآورده‌هاي گياهي ، هم ) خودتان بخوريد و هم چهارپايان خود را ( در آن ) بچرانيد . مسلّماً در اين امور ، نشانه‌هاي روشني ( بر اثبات وجود خدا و يگانگي او ) است براي كساني كه داراي عقل سالم باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِرْعَوْا » : بچرانيد . به چَرا ببريد . « أَنْعَام‌ » : چهارپايان . « النُّهَيا » : جمع نُهْيَة ، به معني : عقل . علّت تسميه عقل بدان ، اين است كه عقل از چيز قبيح نهي مي‌كند . « اُوْلِي النُّهَيا » : عاقلان و خردمندان .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما شما را از زمين آفريده‌ايم ، و بدان باز مي‌گردانيم ، و بار ديگر شما را از آن بيرون مي‌آوريم ( براي حساب و كتاب و جزا و سزا ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَارَةً » : دفعه ديگر . بار ديگر ( نگا : اسراء / 69 ) .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما همه معجزات خود را ( كه مؤيّد رسالت موسي و صدق او در اموري بود كه از سوي خدا ابلاغ مي‌كرد ) به فرعون نشان داديم ، ولي او ( همه آنها را ) تكذيب كرد و ( از ايمان بدانها ) سرپيچي كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كُلَّهَا » : جملگي آنها . مراد همه معجزاتي است كه موسي براي اثبات موضوعات مطروحه نشان داد . يا مراد ادلّه و براهين دالّ بر وجود صانع قادر حكيم است .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( فرعون ) گفت : اي موسي ! آيا آمده‌اي كه ما را با اين جادوي خويش از سرزمين خودمان بيرون كني‌ ؟ ( ما مي‌دانيم كه مسأله نبوّت ، و دعوت به توحيد ، و ارائه اين كارهائي كه مي‌كني ، همگي توطئه است ، و مرادت حكومت و سيطره قوم خود بر مصر است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَرْضِنَا » : سرزمين ما . مراد مصر است .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِّثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِداً لَّا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنتَ مَكَاناً سُوًى ‏

‏ترجمه : ‏
‏يَقيناً ما هم جادوئي همسان جادوي تو را براي تو مي‌آوريم ( و سحرت را با سحر خود باطل و بي‌اثر مي‌گردانيم . پس هم اكنون ) موعد آن را معيّن كن . موعدي كه نه ما و نه تو از آن تخلّف نكنيم ، و وعده‌گاه مكان صاف و مسطّح ، و فاصله آن نسبت به همگان يكسان باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَكَاناً سُويً » : مكان صاف و مسطّح . جائي كه مسافت آن نسبت به ما و شما يك اندازه باشد . ( مَكاناً ) بدل از ( مَوْعِداً ) است .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( موسي ) گفت : ميعاد ما و شما روز جشني است كه در آن خود را مي‌آرايند . بايد مردم در چاشتگاه گرد آورده شوند ( تا ماجرائي را ببينند كه ميان ما و شما مي‌گذرد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَوْمُ الزِّينَةِ » : روز زينت . روزي بوده است كه يكي از اعياد به حساب مي‌آمده است و همگان در آن خود را مي‌آراسته‌اند و به سرور و شادي مي‌پرداخته‌اند . گويا امروزه در مصر هنوز برقرار و « وفاء نيل‌ » نام دارد . « ضُحيً » : چاشتگاه . چاشت .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( فرعون آن مجلس را ترك گفت و ) پشت نمود و رفت و همه مكر و فريب خود را جمع كرد و سپس ( در روز موعد با تمام قدرت و جملگي جادوگران چيره‌دست و ادوات و ابزار جادو به ميدان ) آمد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كيْد » : نيرنگ . مراد همه چيزهائي است كه در چاره‌كردن موسي و پيروزي بر او ، لازم و ضروري بود .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ لَهُم مُّوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏موسي خطاب به جادوگران گفت : واي بر شما ! بر خدا دروغ نبنديد ( و به الوهيّت فرعون باور نكنيد ، و پيغمبران خدا را تكذيب ننمائيد ، و معجزات ايشان را جادو ندانيد ) كه خدا شما را با عذاب ( خود ) نابود و ريشه‌كن خواهد ساخت ، و شكست و نوميدي از آن كساني است كه بر خدا دروغ مي‌بندند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَيْلَكُمْ » : واي بر شما ! نابود شويد ! « يُسْحِتَ » : ريشه‌كن و نابود مي‌گرداند . « خَابَ » : نااميد گرديد . شكست خورد .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏
‏ فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين سخن موسي ايشان را به هراس انداخت ، و بر برخي از دلها تأثير خود را بخشيد ، و در ميان جمعيّت ساحران اختلاف افتاد ) و درباره كارهايشان به نزاع برخاستند ، و مخفيانه و درگوشي با هم به سخن پرداختند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَسَرُّوا النَّجْوَيا » : نجواي خود را درباره كار موسي و اين كه در حق او چه خواهند كرد ، از مردم مخفي و نهان داشتند .‏

آيه 63
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَن يُخْرِجَاكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( جادوگران بعد از رايزني به يكديگر ) گفتند : اين دو نفر قطعاً جادوگرند . آنان مي‌خواهند شما را با جادوي خود از سرزمينتان بيرون كنند ، و آئين بهتر و برتر شما را از ميان بردارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنْ » : حرف مشبّهةٌ بالفعل و مخفّف از مثقّله است و به همين خاطر در مابعد خود عمل نكرده است . يا اين كه ( إِنْ ) حرف نافيه و به معني ( ما ) است و حرف لام واژه ( لَسَاحِرَانِ ) به معني ( إِلاّ ) است و تقدير چنين است : ما هذانِ إِلاّ ساحِرانِ . اين دو نفر جز دو ساحر نبوده و نيستند . « طَريقَة‌ » : راه و رسم . آئين و مذهب . « الْمُثْلَيا » : مؤنّث ( أَمْثَل ) به معني افضل است ، يعني : بهتر و برتر . مرادشان آئين عالي و مذهب حق است .‏

آيه 64
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفّاً وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏تمام مكر و كيد خود را ( اعم از نقشه و مهارت و قدرت ممكن ) رويهم بريزيد و يكپارچه به كار گيريد . سپس همگي در يك صف ( به ميدان مبارزه ) گام نهيد . امروز كسي پيروز مي‌گردد كه بتواند برتري خود را ( به حريف ) نشان دهد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُئْتُوا » : بيائيد . درآئيد . « صَفّاً » : يك صف . صف كشيده . حال است و به معني : مُصْطَفّينَ است . « إِسْتَعْلَيا » : برتري يافت . چيره شد .‏

آيه 65
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( جادوگران باد به غبغب انداخته ) گفتند : اي موسي ! آيا تو اوّل ( هنرنمائي خود را مي‌كني و عصاي خود را ) مي‌اندازي ، يا ما اوّل ( دست به كار شويم و اسباب و ادوات جادوي خويش را ) بيندازيم ( و كار تو را يكسره سازيم‌ ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تُلْقِيَ » : بر زمين مي‌اندازي و بساط جادوگري را مي‌پراكني . مفعول فعل به علّت وضوح ، حذف شده است .‏

آيه 66
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( موسي ) گفت : شما اوّل ( شروع كنيد و آنچه داريد جلو ) بيندازيد . ( آنان طنابها و عصاهاي خود را انداختند . موسي ) چنان به نظرش رسيد كه بر اثر جادوي ايشان ، به ناگاه طنابها و عصاهاي آنان ( مار شده‌اند و مي‌خزند و ) تند راه مي‌روند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حِبَال‌ » : جمع حَبْل ، طناب . ريسمان . « عِصِيّ » : جمع عَصا ، چوبه دستيها . « تَسْعَيا » : حركت مي‌كند . تند راه مي‌رود .‏

آيه 67
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏در اين هنگام موسي در درون خود ، احساس اندكي هراس كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَوْجَسَ » : احساس كرد . به دل افكند . به دل راه داد ( نگا : هود / 70 ) .‏

آيه 68
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتيم : مترس ! حتماً تو برتري ( و بر آنان چيره مي‌شوي و كارهاي باطلشان را شكست خواهي داد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأعْلَيا » : برتر . چيره ( نگا : آل‌عمران‌ / 139 و نجم‌ / 7 ) .‏

آيه 69
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏و چيزي را كه در دست راست داري بيفكن تا همه ساخته‌هاي ( مزوّرانه و شعبده‌بازيهاي مكّارانه ) ايشان را به سرعت ببلعد . چرا كه كارهائي را كه كرده‌اند ، نيرنگِ جادوگر است ، و جادوگر هر كجا برود پيروز نمي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَلْقَفْ » : تند مي‌بلعد ( نگا : اعراف‌ / 117 ) . « إِنَّما » : مسلّماً چيزي را كه . « كَيْدُ » : نيرنگ . چشم‌بندي . « سَاحِرٍ » : مراد جنس جادوگر است . « حَيْثُ أَتَيا » : هرجا باشد . هر كجا برود .‏

آيه 70
‏متن آيه : ‏
‏ فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( موسي عصاي خود را انداخت . عصا مار بزرگي گرديد و همه طنابها و چوبه دستيهاي مارگونه ايشان را فوراً بلعيد . ) به دنبال آن ، جادوگران همگي به سجده افتادند و گفتند : ما ( حقيقت را عيان مي‌بينيم و ) به پروردگار هارون و موسي ايمان داريم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُلْقِيَ السَّحَرَةُ » : جادوگران انداخته شدند . استعمال فعل مجهول بيانگر اين واقعيّت است كه سطوت معجزه ، جادوگران را فروتنانه بر رو انداخته است .‏

آيه 71
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَاباً وَأَبْقَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( فرعون ) گفت : آيا پيش از آن كه به شما اجازه دهم ، بدو ايمان آورديد ؟ ! مسلّماً او بزرگ شما است . بزرگي كه به شما جادوگري آموخته است . بي‌گمان دستهايتان و پاهايتان را عكس يكديگر قطع مي‌كنم ، و شما را بر فراز شاخه‌هاي درختان خرما به دار مي‌آويزم . ( آن وقت ) خواهيد دانست كه كدام يك ( از دو خدا : من يا خداي موسي ) عذابش سخت‌تر و پايدارتر است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَاذَنَ » : اجازه دهم . « كَبِير » : رئيس . بزرگ . « مِنْ خِلافٍ » : عكس يكديگر . از دو قسمت مختلف ، مثل پاي راست و دست چپ ، و پاي چپ و دست راست . « لأُصَلِّبَنَّ » : قطعاً به دار مي‌آويزم . « فِي » : به معني ( علي ) يعني بالا و فراز است . « جُذُوع‌ » : جمع جِذْع ، ساقه و تنه . شاخه ( نگا : مريم‌ / 23 و 25 ) .‏

آيه 72
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا لَن نُّؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ‏

‏ترجمه : ‏
‏( جادوگران پاسخ دادند و ) گفتند : ما هرگز تو را بر دلائل و براهين روشني كه برايمان آمده است ، و بر پروردگاري كه ما را آفريده است بر نمي‌گزينيم و مقدّم نمي‌داريم ، پس هر فرماني كه مي‌خواهي صادر كني ، صادر كن ( و آنچه مي‌خواهي بكن ، كه باكي نيست . امّا بدان ) تو تنها مي‌تواني در زندگي اين جهان فرمان بدهي ( و قدرت فرماندهي تو از دائره اين دنيا فراتر نمي‌رود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَن نُّؤْثِرَكَ » : هرگز تو را ترجيح نمي‌دهيم و برنمي‌گزينيم . « الْبَيِّنَاتِ » : معجزات . دلائل . « وَالَّذِي فَطَرَنا » : و بر خدائي كه ما را آفريده است . حرف ( وَ ) مي‌تواند حرف عطف و ( ألّذي ) عطف بر ( ما ) باشد ، و يا اين كه واو حرف جرّ و براي قسم باشد . « إِقْضِ » : حكم كن ، فرمان بده . « قَاضٍ » : حكم‌كننده . فرمان دهنده . عائد آن محذوف است . « هذِهِ الْحَيَاةَ » : مفعول فيه است .‏

آيه 73
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به پروردگارمان ايمان آورده‌ايم تا ببخشايد گناهان ما را و جادوگريهائي را كه بدان وادارمان مي‌كردي . خدا بهتر ( از هر كسي ) و پايدارتر ( از هر قدرتي ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَطَايَا » : خطاها . گناهان و بديها . « أَكْرَهْتَنَا » : به ما تحميل كردي . وادارمان نمودي . اين جمله بيانگر اين واقعيّت است كه جادوگران مي‌دانستند كه جادوگري ، گمراهسازي و كار ناپسندي است . فرعون آن را براي به هراس انداختن مردم از خود ، مورد بهره‌برداري قرار مي‌داد .‏

آيه 74
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّهُ مَن يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ساحران سپس چنين ادامه دادند و گفتند : ) بي‌گمان هر كه ( بي‌ايمان و ) گنهكار به پيش پروردگارش رود ، دوزخ از آن او است . در آنجا نه مي‌ميرد ( تا از دست عذاب رهائي يابد ) و نه زنده مي‌ماند ( آن گونه كه بايد زيست و از نعمتها لذّت برد و بهره‌مند گرديد . بلكه براي هميشه در ميان مرگ و زندگي دست و پا مي‌زند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّهُ » : كار و بار چنين است . واژه ( هُ ) ضمير شأن است . « مُجْرِماً » : بزهكارانه . به قرينه واژه ( مُؤْمِن ) در آيه بعدي و بسياري از آيات ديگر ، مراد از مُجْرِم ، كافر و بي‌ايمان است ( نگا : اعراف‌ / 84 ، فرقان‌ / 31 ) .‏

آيه 75
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُوْلَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هركه با ايمان و عمل صالح به پيش پروردگارش رود ، چنين كساني داراي مراتب والا و منازل بالايند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْعُلَيا » : جمع عُلْيا ، مؤنّث أَعْلي ، بالا و والا ، رفيع و شريف .‏

آيه 76
‏متن آيه : ‏
‏ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاء مَن تَزَكَّى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آن منازل و مراتب ) باغهاي ( بهشت جاويداني ) است كه جاي ماندگاري است ، و در زير ( قصرها و درختهاي ) آن رودبارها جاري است ، و جاودانه در آنجا مي‌مانند ، و اين ( چنين چيز باارزشي ) پاداش كسي است كه ( با ايمان و انجام طاعت ) خويشتن را پاك و پاكيزه ( از كثافات كفر و معاصي ) كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَنَّاتُ » : بدل از ( الدَّرَجاتُ الْعُلَيا ) است . « تَزَكَّيا » : خود را پاك داشت . خويشتن را پاكيزه از كفر و معاصي‌كرد .‏

آيه 77
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً لَّا تَخَافُ دَرَكاً وَلَا تَخْشَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مدّتها به اين منوال گذشت و حوادث تلخ و شيريني ميان موسي و فرعون روي داد . سرانجام ) ما به موسي پيام داديم كه شبانه بندگانم را ( از مصر به سوي فلسطين ) كوچ بده ، و آن گاه ( كه به كرانه نيل رسيديد ، با عصا به رودخانه درياگون نيل بزن و ) راهي خشك براي آنان در اين دريا بگشا . ( راهي كه چون در آن گام بگذاري ) نه از فرعونيان مي‌ترسي كه به تو برسند و نه ( از غرق شدن در آب ) هراسي داري .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَسْرِ بِعِبَادِي » : شبانه بندگانم را كوچ بده و از مصر به سوي سرزمين موعود فلسطين بيرون ببر ( نگا : اسراء / 1 ) . « فَاضْرِبْ لَهُمْ » : براي ايشان بساز . مأخوذ از گفتار عرب است ، وقتي كه مي‌گويند : ضَرَبَ فُلانٌ لِفُلانٍ في مالِهِ نصيباً . يعني قسمتي را مال ايشان ساخت . « يَبَساً » : خشك . مصدر است و در معني وصفي ، يعني ( يابِس ) به كار رفته است و وصف ( طَريقاً ) مي‌باشد . « دَرَكاً » : ملحق شدن و دريافتن . اسم مصدر از ادراك است . « لا تَخافُ دَرَكاً وَ . . . » : حال ضمير مستتر در ( إِضْرِبْ ) است .‏

آيه 78
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُم مِّنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( موسي فرمان خدا را اجرا كرد و ) فرعون با لشكريانش آنان را دنبال كردند ( و در كنار دريا بديشان رسيدند و در عقبشان وارد جاده‌اي شدند كه با كنار رفتن آب پديد آمده بود . در اين هنگام ) دريا آنان را به گونه شگفتي در ميان ( امواج خروشان ) خود گرفت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَتْبَعَهُمْ » : دنبالشان كرد . در عقبشان روان شد . « غَشِيَهُمْ » : ايشان را فرا گرفت . آنان را در خود نهان كرد . « الْيَمِّ » : دريا ( نگا : اعراف‌ / 136 ) . « مَا » : آن چيزي كه خِردها نمي‌توانند به توصيفش بپردازند و خوف و هراسش را بيان دارند . فاعل است .‏

آيه 79
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( بدين منوال ) فرعون قوم خود را گمراه ساخت و ( به بيراهه كشاند ، و ايشان را به راه راست ) هدايت ننمود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَضَلً » : گمراه ساخت . « مَا هَدَيا » : رهنمود نكرد . اين بخش ، بيانگر تكذيب سخن فرعون است كه مي‌گفت : من شما را جز به راه هدايت رهنمود نمي‌نمايم ( نگا : غافر / 29 ) .‏

آيه 80
‏متن آيه : ‏
‏ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي بني‌اسرائيل ! ما شما را از ( چنگال فرعون ، يعني ) دشمنتان نجات داديم ، و طرف راست كوه طور را ميعادگاه ( موسي و هفتاد نفر از ) شما كرديم ( تا تورات را دريافت دارد ) ، و ترنجبين و بلدرچين را ( در آن بياباني كه سرگردان بوديد ) نصيب شما ساختيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأيْمَنَ » : سمت راست . صفت ( جانب ) است ( نگا : مريم‌ / 52 ) . « نَزَّلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوَيا » : ( نگا : بقره‌ / 57 ) .‏

آيه 81
‏متن آيه : ‏
‏ كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( بديشان گفتيم : ) از ( اين ) روزيهاي پاكيزه‌اي كه ( بدون رنج ) به شما داده‌ايم بخوريد و در آن ( از حدود و مقرّرات خدا ) تجاوز نكنيد ( و مواظب باشيد نعمت رايگان ، موجب كفران و طغيان شما نشود . چه اگر نعمت من ، باعث ناسپاسي و گردنكشي شود ) خشم من دامنگيرتان مي‌گردد و هركه خشم من دامنگيرش شود پرت و هلاك مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَطْغَوْا فِيهِ » : در آن سركشي نكنيد . سركشي در نعمت خدا اين است كه انسان به جاي اين كه از آن در راه طاعت و عبادت خدا و طريق سعادت دنيا و آخرت خود استفاده كند ، آن را وسيله گناهكاري و ناسپاسي و گردنكشي از فرمان و قوانين الهي ، و بالاخره كفر و زندقه سازد . « هَوي‌ » : پرت شد و سقوط كرد . هلاك و نابود گرديد .‏

آيه 82
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً ثُمَّ اهْتَدَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏من قطعاً ( با غفران عظيمي كه دارم ) مي‌آمرزم كسي را كه ( از كفر و گناه خود ) برگردد و ( به بهترين وجه ) ايمان بياورد و كارهاي شايسته بكند و سپس راهياب بشود ( و اين راه را تا آخر زندگي ادامه دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« غَفَّارٌ » : بسيار آمرزنده . داراي آمرزش سترگ . « ءَامَنَ » : ايمان آورد . در آراستن و پيراستن ايمان خود كوشيد . « إِهْتَدَيا » : راهياب شد . بر هدايت دوام و استمرار داشت .‏

آيه 83
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا أَعْجَلَكَ عَن قَوْمِكَ يَا مُوسَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( موسي پيش‌تر خود را به كوه طور رسانيد . بدو گفتيم : ) اي موسي ! چه چيز تو را بر آن داشت كه ( درآمدن به كوه طور ) بر قوم خود پيشي گيري‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَعْجَلَكَ » : تو را به شتاب و سبقت واداشت .‏

آيه 84
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ هُمْ أُولَاء عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( موسي ) گفت : آنان به دنبال من بوده و ( هرچه زودتر به خدمت مي‌رسند ) . پروردگارا ! من به سوي ( ميعادگاه و محضر وحي ) تو شتاب كردم تا ( هرچه زودتر احكام و قوانين تو را دريافت و به بندگانت برسانم و از من ) خوشنود شوي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَلَيا أَثَرِي‌ » : به دنبال من . نزديك به من و پا به پاي من .‏

آيه 85
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خدا ) فرمود : ما قوم تو را بعد از ( رهسپار شدن ) تو ( بدينجا ) آزمايش كرديم ( و آنان از عهده امتحان برنيامدند ) و « سامري‌ » ايشان را گمراه و از راه بدر كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَتَنَّا » : آزمايش كرديم . آزموديم . « السَّامِرِيُّ » : مردي از اهالي فلسطين بود و از اقليم سامره . به مصر كوچ كرد و بعدها همراه بني‌اسرائيل از آنجا خارج شد . او منافق بود و چنين وانمود مي‌كرد كه به موسي ايمان دارد و كفر خود را مخفي مي‌كرد .‏

آيه 86
‏متن آيه : ‏
‏ فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفاً قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي ‏

‏ترجمه : ‏
‏موسي پس از دريافت تورات ، خشمگين و اندوهناك به سوي قوم خود برگشت . ( بديشان پرخاش كرد و ) گفت : اي قوم من ! مگر پروردگارتان وعده نيكوئي به شما نداد ( كه عبارت است از : نزول تورات و بيان احكام آسماني ، و نجات و پيروزي بر فرعونيان ، و وارث حكومت مصر شدن ، و مغفرت و آمرزش خداوندي‌ ؟ ) . آيا مدّت جدائي من از شما به طول انجاميده است‌ ؟ ! يا اين كه خواسته‌ايد كه خشم پروردگارتان دامنگيرتان شود و اين است كه با وعده من مخالفت كرده‌ايد ؟ ! ( و سر از آئين و راه و روش من پيچيده و بيراهه رفته‌ايد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« غَضْبَانَ » : خشمگين . حال است . « أَسِفاً » : غم‌زده و اندوهناك . حال دوم است . « وَعْداً حَسَناً » : وعده زيبائي . مراد نزول تورات و بيان احكام آسماني در آن‌ ؛ يا نجات و پيروزي بر فرعونيان و وارث حكومت سرزمين مصر شدن‌ ؛ يا وعده مغفرت و آمرزش توبه‌كنندگان و انجام‌دهندگان كارهاي پسنديده‌ ؛ و يا اين كه همه اين امور . « الْعَهْدُ » : مدّت جدائي موسي از بني‌اسرائيل و رفتن به مناجات . « أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ . . . » : مراد اين است كه عمل شما آن چنان است كه گويا چنين تصميمي را درباره خود اتّخاذ كرده‌ايد .‏

آيه 87
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَاراً مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : ما به اختيار خود از وعده تو سرپيچي نكرده‌ايم ، وليكن بارهاي سنگيني از زيورآلات ( طلائيِ ) مردمان ( قبطي كه توسّط زنانمان به بهانه امانت جهت خودآرائي بدانها در روز عيد گرفته شده بود و به همراه داشتيم ) بار ما شده بود و ( سامري مي‌گفت : نحوست اين زر و زيورِ حرام است كه موسي برنمي‌گردد . اين بود كه ) ما آنها را از خود دور انداختيم و سامري نيز ( آنچه با خود داشت ) از خود دور افكند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَلْكِ » : اختيار و توانائي . « أَوْزَاراً » : جمع وِزْر است به معني بارهاي سنگين . « زِينَة‌ » : زيورآلات . مراد زر و طلاي امانتي است كه زنان بني‌اسرائيل قبل از حركت از مصر به بهانه فرارسيدن عيد خود از قبطيان گرفته بودند . « قَذَفْنَا » : انداختيم . از خود دور كرديم . « فَكَذلِكَ أَلْقَي السَّامِرِيُّ » : سامري هم آنچه داشت دور انداخت . سامري هم آنها را به ميان آتش انداخت . اين بود كه سامري برنامه و طرحي كه داشت به مرحله اجرا درآورد .‏

آيه 88
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس مجسّمه گوساله‌اي را براي مردم ( از ميان آتش ) بيرون آورد ( كه به علّت تعبيه سوراخهائي در آن ، به هنگام وزش باد ، صدائي همچون ) صداي گوساله داشت . ( سامري و پيروانش ) گفتند : اين معبود شما و معبود موسي است و او ( چنين چيزي را ) فراموش كرده است ( و در طلب آن به كوه طور رفته است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَأَخْرَجَ لَهُمْ » : اين بخش ، از زبان خداوند است كه بيانگر نتيجه فتنه‌انگيزي سامري است . « جَسَداً » : جسم . لاشه . مراد مجسّمه و تنديس است . بدل از ( عِجْلاً ) مي‌باشد ( نگا : اعراف‌ / 148 ) . « خُوَارٌ » : صداي گاو . « نَسِيَ » : موسي فراموش كرده است . سامري عهد و پيمان خود را با خدا و موسي به فراموشي سپرد .‏

آيه 89
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلاً وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرّاً وَلَا نَفْعاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا آنان نمي‌بينند كه ( اين گوساله ) پاسخ ايشان را نمي‌دهد و زياني از آنان دور نمي‌گرداند و سودي برايشان فراهم نمي‌آورد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يَرْجِعُ » : برنمي‌گرداند . مراد اين است كه سخن نمي‌گويد و پاسخ نمي‌دهد . به صورت متعدّي استعمال شده است ( نگا : ممتحنه‌ / 10 ، سبأ / 31 ) . « أَلاّ يَرْجِعَ » : حرف ( أَنْ ) مخفّف از مثقّله و جزو حروف مشبّهةٌ بالفعل است .‏

آيه 90
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي ‏

‏ترجمه : ‏
‏هارون ( كه به هنگام وقوع چنين آشوبي در ميانشان بسر مي‌برد ، ) پيش‌تر ( از برگشتن موسي از ميعادگاه ) به بني‌اسرائيل گفت : اي قوم من ! با اين ( گوساله زرّينْ ) شما دچار بلا ( و آزمون بزرگ و سختي ) شده‌ايد . پروردگار شما خداوند مهربان است ( نه كس و نه چيز ديگري ) . اكنون كه چنين است ، از من پيروي كنيد و از فرمان من اطاعت نمائيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن قَبْلُ » : پيش از برگشت موسي از كوه طور . « فُتِنتُم بِهِ » : بدان در فتنه و بلا افتاده‌ايد . چرا كه گوساله را مي‌پرستيد و به دوزخ مي‌افتيد . بدان دچار آزمايش و آزمون شده‌ايد . چرا كه گوساله‌اي بدين شكل و هيئت ، براي امتحان ايمان شما است .‏

آيه 91
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : ما پيوسته به پرستش اين گوساله ادامه مي‌دهيم تا موسي به پيش ما برمي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَن نَّبْرَحَ » : هميشه ما . « عَاكِفينَ » : مقيمان . پرستش‌كنندگان ( نگا : بقره‌ / 187 ، اعراف‌ / 138 ) .‏

آيه 92
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا ‏

‏ترجمه : ‏
‏( موسي در حالي كه از آنچه شنيد و ديد ، سخت متأثّر بود ) گفت : اي هارون ! هنگامي كه ديدي آنان گمراه مي‌شوند ، چه چيز مانع از آن شد كه ( جلو ايشان را بگيري و نگذاري به بيراهه روند ؟ و ) . . .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا مَنَعَكَ ؟ » : چه چيز تو را بازداشت‌ ؟ چه چيز جلو تو را گرفت‌ ؟‏

آيه 93
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي ‏

‏ترجمه : ‏
‏از من پيروي كني‌ ؟ ! ( مگر هنگامي كه مي‌خواستم به ميعادگاه بروم نگفتم : جانشين من باش در ميان قوم من ، و به اصلاح بپرداز و راه تباهكاران را در پيش مگير ؟ ) . آيا از دستور من سرپيچي كردي‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلاّ تَتَّبِعَنِي‌ ؟ » : اين كه از من پيروي نكني‌ ؟ اشاره به اين است كه موسي به هارون گفته بود كه پس از رفتن موسي ، او جانشين وي شود و به اصلاح بپردازد ( نگا : اعراف‌ / 142 ) .‏

آيه 94
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي ‏

‏ترجمه : ‏
‏( هارون ) گفت : اي پسر مادرم ! نه ريش مرا بگير و نه موي سرم را ( بر دست بپيچ ) . من ترسيدم كه ( اگر با ايشان شدّت عمل نشان دهم ) بگوئي ميان بني‌اسرائيل تفرقه انداختي و سفارش مرا به كار نبستي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَا ابْنَ أُمَّ » : اي پسر مادرم ! اداي سخن بدين شيوه ، براي برانگيختن رأفت و رِقّت موسي بود ، والاّ موسي و هارون برادران پدري و مادري يكديگر بودند . ياء متكلّم از آخر ( أُمَّ ) برابر قاعده زبان عربي حذف و با فتحه خوانده شده است . « لَمْ تَرْقُبْ » : رعايت نكردي . حفظ و نگهداري نكردي ( نگا : توبه‌ / 8 و 10 ) .‏

آيه 95
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( موسي ) گفت : ( امّا تو ) اي سامري ! اين كار خطرناك چيست كه از تو سر زده است‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَطْب » : امر خطير . كار خطرناك و عظيم ( نگا : يوسف / 51 ، حجر / 57 ) .‏

آيه 96
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي ‏

‏ترجمه : ‏
‏( سامري ) گفت : من از چيزهائي ( در صنعت و هنر مجسّمه‌سازي ) آگاهم كه بني‌اسرائيل از آنها آگاه نيستند . من مقداري از آثار ( تعاليم و قوانين ) پيغمبر ( خدا موسي ) را برگرفتم و براي ( گول‌زدن ديگران ) آن را ( به شكم گوساله ) ريختم . اين چنين نفْسِ من مطلب را در نظرم آراست ( و آنچه مي‌خواستم انجام دادم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏معني ديگر آيه كه تنها نقل قول از زبان سامري است عبارت است از : سامري گفت : چيزي را من ديده‌ام كه آنان نديده‌اند ( كه جبرئيل فرشته وحي است ) و از جاي پاي ( اسب ) جبرئيل مشتي ( خاك ) برگرفتم و آن را ( به درون گوساله ) ريختم ، و نفْس من اين چنين كار را در نظرم آراست . « بَصُرْتُ » : ديدم . مراد از ديدن در اينجا ، فهم كردن و پي‌بردن و دانستن فنون مجسّمه‌سازي و تمثالگري است . « فَقَبَضْتُ قَبْضَةً » : مشتي را برگرفتم . مراد برداشتن مقداري از تورات و عمل كردن بدان است . « أَثَرِ الرَّسُولِ » : اثر پيغمبر . مراد از ( أَثَر ) تورات ، و مراد از ( الرَّسُول ) موسي است . « نَبَذْتُ » : انداختم . رها كردم . « سَوَّلَتْ » : آن را زينت داد و گرامي و شيرين كرد ( نگا : يوسف‌ / 18 و 83 ) .‏

آيه 97
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَّنْ تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفاً لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( موسي به سامري ) گفت : برو ( از ميان ما ) . در زندگي دنيا بهره‌ات ( بيزاري و گريز باد . و ) اين كه پيوسته بگوئي : ( به من ) دست نزنيد و نزديك نشويد ، و در آخرت براي تو موعدي است كه درباره‌ات تخلّف‌ناپذير است ( و خداوند آن را فراموش نخواهد كرد . هم‌اينك هم ، گوساله ) معبودت را كه پيوسته به عبادتش مي‌پرداختي بنگر و ببين كه چگونه آن را مي‌سوزانيم و سپس خاكسترش را به دريا مي‌ريزيم و مي‌پراكنيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِسَاسَ » : تماس . مخالطت و معاشرت . مصدر باب مفاعله است . « لا مِسَاسَ » : هيچ گونه همنشيني و آميزشي نيست . مراد نهي است ، يعني با من نياميزيد و تماس نگيريد . مقصود بايكوت سامري و طرد او از ميان جامعه است . اشاره به يكي از قوانين جزائي شريعت موسي است كه اعلان پليدي پليد و كناره‌گيري از او است ( نگا : في ظلال‌القرآن ) . « لَن تُخْلَفَهُ » : از تو در نمي‌گذرد . « إِلهِكَ » : معبود خود . مراد گوساله سامري است . « نَسْفاً » : از هم پاشيدن و پراكندن .‏

آيه 98
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏معبود شما تنها الله است ، همان خدائي كه معبودي جز او نيست . دانش او همه‌چيز را فرا گرفته است ( و از گذشته و حال و آينده ، و آنچه بوده است و هست و خواهد بود ، باخبر است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَسِعَ » : در بر گرفته‌است . فرا گرفته‌است ( نگا : بقره / 255 ، انعام‌ / 80 ) .‏

آيه 99
‏متن آيه : ‏
‏ كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِن لَّدُنَّا ذِكْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين چنين اخبار گذشتگان را براي تو بازگو مي‌كنيم . ما از سوي خود قرآن را به تو عطا كرده‌ايم ( كه صلاح دين و دنيا را به تو و پيروانت تذكّر مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَذلِكَ » : اين چنين اخبار گذشتگان را . همان گونه كه خبر موسي را برايت روايت كرديم ، تو را از سرگذشت ملّتهاي گذشته ديگر مطلع مي‌سازيم . « ذِكْراً » : مراد قرآن است ( نگا : آل‌عمران‌ / 58 ، حجر / 6 و 9 ) .‏

آيه 100
‏متن آيه : ‏
‏ مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هركس از قرآن روي گردان شود ( و از تصديق و عمل بدان دوري گزيند ، در دنيا گمراه خواهد بود ، و ) در روز قيامت بار سنگيني ( از عذاب مسؤوليّت و گناه ) بر دوش خواهد داشت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وِزْراً » : بار سنگين . بر گناه هم اطلاق مي‌شود ، و در اينجا مراد عقوبت و جزاي گناه است .‏

آيه 101
‏متن آيه : ‏
‏ خَالِدِينَ فِيهِ وَسَاء لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين چنين كساني ) جاودانه در آن ( عذاب ) خواهند ماند ، و چه بار بدي كه در روز قيامت دارند !‏

‏توضيحات : ‏
‏« حِمْلاً » : بار . مراد بار سنگين گناهان است .‏

آيه 102
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي در صُور ( براي بار دوم ) دميده مي‌شود ، و گنهكاران را ( با چهره و اندام ) كبود رنگ ( از شدّت درد و رنج ، و با چشمان كور ) در آن روز ( در گستره رستاخيز ) گرد مي‌آوريم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« زُرْقاً » : جمع أَزْرَق . كسي كه صورتش بر اثر شدّت درد و رنج ، تيره و كبود شده باشد . كبود چشم . مراد از كبودي چشم ضعف بينائي است ، و كبود چشم را نابينا معني كرده‌اند ( نگا : طه‌ / 124 ) . حال بشمار است .‏

آيه 103
‏متن آيه : ‏
‏ يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا عَشْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان در ميان خود آهسته به هم مي‌گويند : جز ده شبانه‌روز ( در دنيا ) نبوده‌ايد و نمانده‌ايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَتَخَافَتُونَ » : با صداي آهسته بهم مي‌گويند . « إِن لَّبِثْتُمْ » : نمانده‌ايد و توقّف نكرده‌ايد ( نگا : يونس‌ / 45 ) . « عَشْراً » : مذكّر آمدن اين واژه ، بيانگر اين است كه تمييزِ محذوف ، مؤنّث است كه لَيالي است‌ ؛ هرچند هنگامي كه عدد بدون معدود بيان شود ، اين قاعده چندان مراعات نمي‌گردد .‏

آيه 104
‏متن آيه : ‏
‏ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا يَوْماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما بهتر مي‌دانيم كه ( آهسته به يكديگر ) چه مي‌گويند ، و ( كاملاً آگاهيم ) از سخن كسي كه راهش ( در به تصويركشيدن كوتاهي دنيا ، به حقيقت ) نزديكتر و بهتر است ، آن گاه كه مي‌گويد : شما تنها يك روز در دنيا بسر برده‌ايد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً » : كسي كه رأي او دادگرانه‌تر و به واقعيّت نزديكتر است . مراد از ترجيح سخن گوينده دوم اين نيست كه او به صداقت و راستي نزديكتر است‌ ؛ بلكه مراد اين است كه او بهتر درجه پشيماني و اندازه هراس و عذاب قيامت را به تصوير كشيده است . چرا كه عمر جهان گذران ، در قبال عمر بي‌پايان و جاويدان آخرت ، نه ده روز ، بلكه يك روز نيز بشمار نمي‌آيد كه كمترين عدد است .‏

آيه 105
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنسِفُهَا رَبِّي نَسْفاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! حال كه از قيامت صحبت كرده‌اي ، منكران رستاخيز ) از تو درباره كوهها مي‌پرسند ( و مي‌گويند : كوههائي بدين عظمت - كه به عقيده ايشان قابل تزلزل نيست‌ - به هنگام پايان گرفتن جهان چه سرنوشتي خواهند داشت‌ ؟ ) . بگو : پروردگارم آنها را از جا مي‌كند و ( در هوا ) پراكنده مي‌دارد ( و برباد مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَسْفاً » : از بُن كندن و پراكنده ساختن ( نگا : مرسلات‌ / 10 ) .‏

آيه 106
‏متن آيه : ‏
‏ فَيَذَرُهَا قَاعاً صَفْصَفاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس زمين را به صورت فَلات صاف و هموار و بي‌آب و گياه رها مي‌سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَاعاً » : فَلات . زمين صاف و هموار ( نگا : نور / 39 ) . خالي ( نگا : تفسيرالمصحف الميسّر ) . « صَفْصَفاً » : كاملاً مسطّح و هموار و صاف .‏

آيه 107
‏متن آيه : ‏
‏ لَا تَرَى فِيهَا عِوَجاً وَلَا أَمْتاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آن هيچ گونه پستي و بلندي نمي‌بيني ( انگار قبلاً آباد نبوده است و خانه و كاشانه و فراز و نشيبي نداشته است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عِوَج‌ » : پيچ . نشيب . گودي . « أَمْتاً » : فراز . برجستگي . بلندي .‏

آيه 108
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَت الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آن روز ( كه مردمان سر از گورها به در مي‌آورند ، همگي ) بدون كمترين سرپيچي ، از منادي ( الهي ) پيروي مي‌كنند ، ( و برابر فرمان او رهسپار عرصه محشر مي‌شوند ، ) و صداها به سبب ( جلال و شكوه خداوند ) مهربان فروكش مي‌كند ، و جز صداي آهسته ( و پنهان در زير لبان ، چيزي ) نمي‌شنوي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الدَّاعِي‌ » : دعوت‌كننده . مُنادي . مراد إسرافيل است . « عِوَج‌ » : سرپيچي و انحراف . « لِلرَّحْمنِ » : به خاطر سيطره عظمت خداوند مهربان بر عرصه محشر . در برابر خداوند مهربان . « هَمْساً » : صداي آهسته و زيرلبي .‏

آيه 109
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آن روز شفاعت ( هيچ كسي ) سودي نمي‌بخشد ، مگر ( شفاعت ) كسي كه خداوند مهربان به او اجازه دهد و گفتارش را بپسندد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ » : در روز قيامت . شفاعت به سه شرط انجام مي‌گيرد : 1 - خدا به شفاعت كننده اجازه شفاعت دهد ( نگا : بقره‌ / 255 ، يونس‌ / 3 ) . 2 - آنچه درخواست مي‌شود خداپسند باشد ( نگا : طه‌ / 109 ) . 3 - خدا راضي شود از كسي كه براي او شفاعت مي‌گردد ( نگا : انبياء / 28 ، نجم‌ / 26 ) .‏

آيه 110
‏متن آيه : ‏
‏ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا مي‌داند آنچه را كه ( مردمان ) در پيش دارند و ( در آخرت بدان گرفتار مي‌آيند ، و مي‌داند ) آنچه را كه ( در دنيا انجام داده‌اند و ) پشت سر گذاشته‌اند ، ولي آنان از ( كار و بار و حكمت ) آفريدگار آگاهي ندارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا بَيْنَ أيْدِيهِمْ » : امور دنياي ايشان . احوال قيامت آنان . « مَا خَلْفَهُمْ » : امور دنياي ايشان . احوال قيامت آنان . هر يك از دو موصول « مَا » مي‌تواند مربوط به گذشته يا آينده ، و يا اين كه امور دنيا يا امور آخرت باشد و برعكس هم ، معني شود . « هُمْ » : مرجع ضمير مي‌تواند مردمان يا گردآيندگان در عرصه محشر باشد . « بِهِ » : مرجع ضمير مي‌تواند خدا باشد كه معني آن گذشت ، و يا اين كه موصولهاي ( ما ) باشد كه معني آن چنين مي‌شود : خدا مي‌داند كه مردمان چه كرده‌اند و چه مي‌كنند و عاقبتشان چه خواهد بود ، ولي مردمان كارهاي خود را فراموش مي‌كنند و نمي‌دانند در دنيا و آخرت چه بر سرشان مي‌آيد .‏

آيه 111
‏متن آيه : ‏
‏ وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( در آن روز همه ) چهره‌ها در برابر خداوندِ باقي و جاويدان ، و گرداننده و نگهبانِ جهان ( همچون اسيران ) خضوع و خشوع مي‌كنند و كُرنِش مي‌برند ، و كسي كه ( در آن روز كوله‌بارِ ) كفر ( دنياي خود ) را بر دوش كشد ، نااميد ( از لطف خدا و بي‌بهره از نجات و ثواب ) مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَنَتْ » : خشوع و خضوع كرد . مثل اسيران كرنش برد . از اين ماده واژه ( عاني ) به معني اسير است كه جمع آن ( عُناة ) است . « الْوُجُوهُ » : چهره‌ها . ذكر چهره‌ها در ميان ساير اعضاء ، بدان خاطر است كه اشرف اندامها بوده و اثر فروتني و خواري در آن نمايان مي‌گردد . و يا اين كه تسميه كلّ به اسم جزء است و مراد خودِ انسانها است . « الْحَيِّ الْقَيُّومِ » : ( نگا : بقره‌ / 255 ) . « خَابَ » : نااميد گرديد و به آرزو نرسيد . زيانمند شد . از دست داد . « ظُلْماً » : كفر .‏

آيه 112
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يَخَافُ ظُلْماً وَلَا هَضْماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هر كس كارهاي نيكو انجام دهد ، در حالي كه مؤمن باشد ، نه از ظلم و ستمي مي‌ترسد ( كه بر او رود ، و مثلاً بر گناهانش افزوده شود ) و نه از كم و كاستي مي‌هراسد ( كه گريبانگير كارهاي نيك و پاداشش شود . چرا كه حساب خدا دقيق است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ هُوَ مُؤْمِنٌ » : در حالي كه انجام دهنده كارهاي نيك مؤمن باشد . چرا كه كارهاي نيك كافر هدر مي‌رود و ضائع مي‌شود ( نگا : بقره‌ / 217 ، زُمَر / 65 ، احزاب‌ / 19 ) . « ظُلْماً » : مراد عقاب بدون سبب ، يا افزايش بر لغزشها و سيّئات است . « هَضْماً » : خوردن و كاستن . كم كردن حق كسي و وفا نكردن به اداي آن واجب . مراد كاستن از حَسَنات است .‏

آيه 113
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِيّاً وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏همچنين قرآن را به زبان عربي فرو فرستاديم و در آن بيم دادن و ترساندن را ( به شيوه‌هاي گوناگون ) بازگو كرديم ، تا اين كه ( مردمان از كفر و معاصي ) بپرهيزند ، يا باعث يادآوري و بيداري ( و مايه پند و عبرت ) ايشان شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَذلِكَ » : همچنين . عطف بر ( كَذلِكَ ) در آيه 99 است . « أَنْزَلْناهُ » : بدون مرجع قبلي ، براي اشاره به عظمت قرآن و استقرار و حضور آن در اَذهان است . « قُرْءَاناً عَرَبِيّاً » : حال اوّل و حال دوم بشمارند ؛ يا اين كه ( قُرْءَاناً ) حال و ( عَرَبِيّاً ) صفت آن است ( نگا : يوسف‌ / 2 ) . « صَرَّفْنا » : به شيوه‌هاي گوناگون و بيانات مختلف بازگو كرديم ( نگا : انعام‌ / 46 ، إسراء / 41 ) . « ذِكْراً » : پند و عبرت . بيداري و آگاهي .‏

آيه 114
‏متن آيه : ‏
‏ فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏والا مقام خدا است كه شاه حقيقي او است ( و جملگي فرماندهان و فرمانبران بدو نيازمندند ، و دائره امر و نهيش سراسر گستره هستي است . اي پيغمبر ! نازل كننده قرآن چنين خداي بلندمرتبه و توانائي است . پس به هنگام نزول قرآن ) پيش از اين كه وحي ( آيات ) قرآن به پايان برسد ، در آن عجله مكن ( و تندتند آيه‌ها را به دنبال جبرئيل تكرار منما و بر زبان مران . چرا كه هرچند قرآن مافوق طاقت و توان انسان است ، امّا خدا حافظ و نگهدار آن است و آن را در مغزت ثبت و ضبط مي‌نمايد ) . بگو : پروردگارا ! ( در پرتو قرآن ) بر دانشم بيفزا ( و از قرآن و ابعاد مختلف آن آگاهترم فرما ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَعَالَيا » : والا مقام است . از علوّ و عظمت مطلق برخوردار است . « لا تَعْجَلْ بِالْقُرْءَانِ » : مراد نهي از عجله‌اي است كه حضرت محمّد به هنگام دريافت وحي جهت فراگيري و حفظ قرآن داشت ، و بدين خاطر با شتاب به دنبال فرشته وحي جبرئيل امين ، آيات قرآني را تكرار مي فرمود ( نگا : قيامه‌ / 15 - 17 ، اعلي‌ / 6 ) . « يُقْضَيا » : به پايان رسانده شود .‏

آيه 115
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آغاز كار ، ما به آدم فرمان داديم ( كه از ميوه درخت ممنوع نخورد ) . امّا او ترك فرمان كرد و ( از آن خورد ، و در اوائل كار ) از او تصميم درستي و اراده استواري مشاهده نكرديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَهِدْنَا إلَيا ءَادَمَ » : به آدم فرمان داديم . مراد از عهد در اينجا سفارش و فرمان است . چنين توصيه و امري هم راجع بود به نخوردن از ميوه درخت ممنوع ( نگا : بقره‌ / 35 ) . « مِن قَبْلُ » : در اوائل كار . پيشاپيش . قبل از زمان حال در روزگاران گذشته . « نَسِيَ » : ترك كرد . مراد از نسيان در اينجا فراموش كردن مطلق نيست . زيرا بر فراموشي مطلق عتاب و ملامتي وجود ندارد . از سوي ديگر ، شيطان كه نخوردن از ميوه درخت را برابر فرموده آيه 20 سوره اعراف به ياد آدم آورده بود . لذا مراد ترك فرمان يا دست‌كم فراموشكاريي است كه به سبب كم توجّهي حاصل مي‌گردد ( نگا : طه‌ / 126 ) . « عَزْماً » : تصميم و اراده استواري كه انسان را در برابر وسوسه‌هاي اهريمن نگاه دارد .‏

آيه 116
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! بيان دار ) آن گاه را كه به فرشتگان دستور داديم : براي آدم سجده ( تعظيم و تكريم ) ببريد ، پس ( همگي اطاعت كردند و ) سجده بردند مگر ابليس كه سر باز زد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أسْجُدُوا » : ( نگا : بقره‌ / 34 ) .‏

آيه 117
‏متن آيه : ‏
‏ فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن وقت گفتيم : اي آدم ! اين دشمن تو و همسر تو است ، پس ( بپائيد به دام وسوسه خود شما را گرفتار نسازد و ) از بهشت بيرونتان نكند كه به رنج و زحمت خواهي افتاد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَشْقَيا » : تو به درد و رنج خواهي افتاد . از شقاوتِ به معني زحمت و مشقّت است ( نگا : طه‌ / 2 ) . روي سخن متوجّه آدم و حوّاء است ، ولي علّت مفرد آمدن فعل بدان خاطر است كه عهد و پيمان در آغاز متوجّه آدم بوده و نقطه پايان هم متوجّه او شده است . از سوي ديگر ، درد و رنج مرد كه رئيس اهل و عيال خود است ، متضمّن درد و رنج اهل و عيال نيز مي‌باشد .‏

آيه 118
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( بر ما است كه خواسته‌هاي زندگي تو را در بهشت فراهم سازيم و ) تو در آن نه گرسنه مي‌شوي و نه برهنه مي‌گردي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّ لَكَ » : براي تو هست . مراد تضمين روزي از سوي خداوند است .‏

آيه 119
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏و در آن تو نه تشنه مي‌ماني و نه آفتاب‌زده مي‌شوي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَضْحَيا » : حرارت آفتاب سوزان به تو نمي‌خورد و گرمازده نمي‌گردي . مراد اين است كه كار كردن و رنج‌كشيدن در ميان نيست .‏

آيه 120
‏متن آيه : ‏
‏ فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس شيطان ( به نيرنگ و حيله نشست و ) آدم را وسوسه كرد ( و بدو ) گفت : آيا تو را به درخت جاودانگي و ملك فناناپذير رهنمود كنم‌ ؟ ( اگر از اين درخت ممنوع بخوريد ، ديگر نمي‌ميريد و سرمدي مي‌شويد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْخُلْدِ » : جاودانگي . سرمدي . ( نگا : اعراف‌ / 20 ) . « لا يَبْلي‌ » : كهنه و فرسوده نمي‌شود . فناپذير و زائل نمي‌گردد .‏

آيه 121
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏سرانجام هر دو نفر از آن خوردند ( و جامه‌هاي بهشتي از بدنشان فرو ريخت ) و شرمگاهشان برايشان نمايان شد ( كه تا آن زمان از ايشان پنهان بود ) و شروع كردند به اين كه برگهاي درختان بهشت را بر خود بپيچند و بچسبانند . بدين نحو آدم از فرمان پروردگارش سرپيچي كرد و گمراه شد ( و اين واقعه پيش از نبوّت او بود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا » : ( نگا : اعراف‌ / 20 و 22 و 27 ) . « غَوي‌ » : گمراه شد . زندگيش تباه شد .‏

آيه 122
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس پروردگارش او را ( براي پيغمبري ) برگزيد و توبه‌اش را پذيرفت و ( به سوي اعتذار و استغفار ) رهنمودش كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِجْتَبَاهُ » : انتخابش كرد . به پيغمبريش برگزيد . خدا با توفيق توبه او را به خود نزديك فرمود ( نگا : اعراف‌ / 23 ) .‏

آيه 123
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا دستور داد : هر دو گروه شما با هم ( اي آدم و حوّاء و اهريمن ! ) از بهشت فرو آئيد ( و در زمين ساكن شويد ، و در آنجا ) برخي ( از فرزندانتان ) دشمن برخي ديگر خواهند شد ، و هرگاه هدايت و رهنمود من براي شما آمد ، هركه از هدايت و رهنمودم پيروي كند ، گمراه و بدبخت نخواهد شد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِهْبِطَا » : مراد آدم و حوّاء و ابليس است ( نگا : بقره‌ / 36 ) . « امّا » : ( نگا : بقره‌ / 38 ) . « لا يَضِلُّ » : در دنيا گمراه و سرگشته نمي‌شود . « لا يَشْقَيا » : در آخرت با درآمدن به دوزخ بدبخت نمي‌گردد .‏

آيه 124
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هركه از ياد من روي بگرداند ( و از احكام كتابهاي آسماني دوري گزيند ) ، زندگي تنگ ( و سخت و گرفته‌اي ) خواهد داشت‌ ؛ ( چون نه به قسمت و نصيب خدادادي قانع خواهد شد ، و نه تسليم قضا و قدر الهي خواهد گشت ) و روز رستاخيز او را نابينا ( به عرصه قيامت گسيل و با ديگران در آنجا ) گرد مي‌آوريم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذِكْر » : ياد . مراد هر آن چيزي است كه خدا بدان ياد شود ، اعم از قرآن و غير آن . « مَعيشَةً » : زندگي . مراد زندگي دنيا است ( نگا : اعراف‌ / 10 ) . « ضَنكاً » : تنگ . مراد سخت و پرنگراني و اضطراب است ( نگا : انعام‌ / 125 ) . مصدر است و براي مذكّر و مؤنّث يكسان به كار مي‌رود . « أَعْمَيا » : كور . اين كوري به هنگام زنده‌شدن و سر برآوردن از گورها است ( نگا : اسراء / 97 ) .‏

آيه 125
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خواهد گفت : پروردگارا ! چرا مرا نابينا ( برانگيخته‌اي و به عرصه قيامت گسيل داشته و در آنجا ) جمع آورده‌اي‌ ؟ من كه قبلاً ( در دنيا ) بينا بوده‌ام .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَدْ كُنتُ بَصِيراً » : من بينا بوده‌ام . اين جواب به اعتبار اكثر افراد است‌ ؛ چرا كه برخي در دنيا كور مادرزاد بوده و يا بعدها كور شده‌اند .‏

آيه 126
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خدا ) مي‌گويد : همين است ( كه هست و بچش نتيجه نافرماني را ) . آيات ( كتابهاي آسماني ، و دلائل هدايتِ جهانيِ ) من به تو رسيد و تو آنها را ناديده گرفتي‌ ؛ همان گونه هم تو امروز ناديده گرفته مي‌شوي ( و بي‌نام و نشان در آتش رها مي‌گردي ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَذلِكَ » : همين است كه مي‌بيني . به خاطر آن است كه . « نَسِيتَهَا » : آن را ترك كردي و درباره آن سستي نمودي . « تُنْسَيا » : فراموش مي‌شوي . ترك گفته مي‌شوي ( نگا : اعراف‌ / 51 ) .‏

آيه 127
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما اين گونه سزا مي‌دهيم كسي را كه افراط ( در عصيان ) و تفريط ( در پرستش و عبادت ) پيش مي‌گيرد و به آيات پروردگارش ايمان نمي‌آورد . مسلّماً عذاب آخرت بسيار سخت‌تر و ماندگارتر ( از عذاب اين جهان ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَذلِكَ نَجْزِي » : اين گونه هم در دنيا سزا و جزا مي‌دهيم . اين گونه در آخرت سزا و جزا مي‌دهيم . « أَسْرَفَ » : افراط و زياده‌روي‌كرد . تفريط و كوتاهي كرد .‏

آيه 128
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُوْلِي النُّهَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا آنان پي نبرده‌اند كه پيش از ايشان بسياري از مردمان ( اعصار و ادوار مختلف ) را نابود كرده‌ايم ( و هم‌اينك ايشان برجاي آنان نشسته‌اند ) و در امكنه و منازلشان گام برمي‌دارند ؟ ( مگر شما پسينيان سرنوشتي جز سرنوشت پيشينيان داريد ؟ ! ) . به حقيقت در اين ( صحنه‌هاي عبرت‌انگيز زمان ) نشانه‌هائي براي ( اندرز گرفتن و بيدار شدن ) خردمندان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ » : آيا ايشان را رهنمود نكرده است‌ ؟ ( نگا : اعراف‌ / 100 ) . « الْقُرُونِ » : ( نگا : انعام‌ / 6 ) . « النُّهَيا » : ( نگا : طه‌ / 54 ) .‏

آيه 129
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَكَانَ لِزَاماً وَأَجَلٌ مُسَمًّى ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر وعده پروردگارت قبلاً بر اين نمي‌رفت ( كه عذاب و هلاك گناهكاران را به تأخير بيندازد ) و ملاحظه زمان مقرّر ( يعني قيامت ) نبود ( عذاب خدا هم اينك در دنيا ) دامنگير ( كافران و فاسقان معاصر ، بسان كافران و فاسقان پيش ) مي‌شد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَلِمَةٌ سَبَقَتْ » : سخني كه زده شده ، و وعده‌اي كه داده شده است ( نگا : انفال‌ / 33 ، قمر / 46 ) . « لِزَاماً » : لازم و واجب . حتمي و قطعي . مصدر باب مفاعله است و در معني وصفي براي مبالغه به كار رفته است . « أَجَلٌ مُّسَمّيً » : مدّت مقدّر عمرشان ، يا روز قيامت ( نگا : انعام‌ / 6 ) . عطف است بر واژه ( كَلِمَةٌ ) .‏

آيه 130
‏متن آيه : ‏
‏ فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اكنون كه بنا نيست اين بدكاران فوراً مجازات شوند ) پس تو ( اي پيغمبر ! ) در برابر چيزهائي كه مي‌گويند ( و تكذيب و استهزائي كه مي‌كنند ) شكيبائي كن ، و ( براي تسلّي خاطر ) قبل از طلوع آفتاب و پيش از غروب آن ، و در اثناء شب و در بخشهائي از روز ، به پرستش و ستايش پروردگارت مشغول شو ، تا ( پيوندت با خدا استوار گردد و آرامش خاطر به تو دست دهد ، و بدانچه برايت مقدّر شده است ) راضي و خوشنود شوي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَاصْبِرْ » : بدين سبب شكيبائي كن . حرف ( فَ ) سببيّه است ، و مراد از شكيبائي عدم اضطراب است‌ ؛ نه ترك جنگ و جهاد . « سَبّحْ » : امر به پيغمبر به طور خاصّ و به پيروان او به طور عام است . « سَبِّحْ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ » : كنايه از تسبيح و تحميد و تنزيه مطلق خدا در همه اوقات است . يا اين كه مراد به جاي آوردن نمازهاي پنجگانه است . بدين شرح : « قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ » : نماز صبح . « قَبْلَ غُرُوبِهَا » : نماز ظهر و عصر . « مِنْ ءَانَآءِ الَّيْلِ » : نماز مغرب و عشاء . « أَطْرَافَ النَّهَارِ » : نماز صبح و مغرب ، يا نماز ظهر . تكرار آن بيانگر مزيّت بيشتر ، و جمع آمدن آن براي همگوني با ( ءَانَآءِ الَّيْلِ ) است ( نگا : تفسير قاسمي ) . « ءَانَآءِ » : جمع إِنْو ، إِنْي ، أَنْي ، ساعتها . بخشها ( نگا : آل‌عمران‌ / 113 ) . « أَطْرَافَ » : جوانب و ساعات . مراد بامدادان و شامگاهان است ( نگا : هود / 114 ) .‏

آيه 131
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏چشم خود را مدوز به نعمتهاي ماديي كه به گروههائي از كافران داده‌ايم . اين نعمتهاي مادي كه زينت زندگي دنيا است ، بديشان داده‌ايم تا آنان را بدان بيازمائيم . داده ( اخروي جاويدان و سرمدي ) پروردگارت بهتر و پايدارتر ( از اين نعمتهاي موقّت و زودگذر جهان فاني ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَمُدَّنَّ » : مدوز . منگر . « أَزْوَاجاً » : اصناف . گروه‌ها و دسته‌ها ( نگا : حجر / 88 ) . « زَهْرَةَ » : زينت و بهجت . آرايش و سرسبزي . مفعول فعل محذوف ( جَعَلْنا ) يا بدل از محلّ ( ما ) و يا حال است .‏

آيه 132
‏متن آيه : ‏
‏ وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقاً نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏خانواده خود را به گزاردن نماز دستور بده ( چرا كه نماز مايه ياد خدا و پاكي و صفاي دل و تقويت روح است ) و خود نيز بر اقامه آن ثابت و ماندگار باش . ما از تو روزي نمي‌خواهيم ، بلكه ما به تو روزي مي‌دهيم . سرانجام ( نيك و ستوده ) از آن ( اهل تقوا و ) پرهيزگاري است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَهْلَ‌ » : اهل پيغمبر ، عبارت است از امت محمّدي و خانواده خودش . اهل مردم ، افراد خانواده ايشان است . « لا نَسْأَلُكَ رِزْقاً » : از تو روزي نمي‌خواهيم . از تو روزي خودت و ديگران را نمي‌خواهيم . لذا به سبب فراچنگ آوردن رزق ، از نماز غافل مشو . « الْعَاقِبَةُ » : مراد سرانجام نيكو است . چرا كه سرانجام بد همچون معدوم بشمار است .‏

آيه 133
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا لَوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِّن رَّبِّهِ أَوَلَمْ تَأْتِهِم بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( كافران مكّه ) مي‌گويند : چرا ( محمّد ) معجزه‌اي از سوي پروردگارش براي ما نمي‌آورد ( كه ما خود پيشنهاد مي‌كنيم‌ ؟ از قبيل : برجوشاندن چشمه ساري از زمين و داشتن باغي از درختان خرما و انگور و غيره ) . آيا معجزه ( بزرگِ قرآن نام كه در ) كتابهاي پيشين ( آسماني تورات و انجيل و زَبور مذكور است ) ، به پيش ايشان نيامده است‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَوَلَمْ تَأْتِهِمْ . . . الأُولَيا » : آيا خبر روشن اقوام پيشين كه در كتب آسماني گذشته بوده است براي آنان نيامده است ( كه پياپي معجزاتي پيشنهاد مي‌كردند و پس از مشاهده معجزات ، به كفر و انكار ادامه مي‌دادند ، و عذاب شديد الهي دامنگيرشان مي‌شد ) . اينها چرا معجزه مي‌طلبند و بهانه‌جوئي مي‌كنند ، مگر همين قرآن با اين امتيازات بزرگ كه حاوي حقائق كتب آسماني پيشين است ، براي آنان كافي نيست . « ءَايَةٍ » : معجزات حسّي ، از قبيل : عصاي موسي و يد بيضاء . معجزات پيشنهادي ( نگا : إسراء / 90 - 93 ) . « بَيِّنَةُ » : معجزه بزرگ كتابهاي آسماني ، يعني قرآن . معجزات انبياء گذشته . « الصُّحُفِ الأُولَيا » : كتابهاي آسماني پيشين . از قبيل : تورات و انجيل و زبور ( نگا : شعراء / 196 ، اعلي‌ / 18 و 19 ) .‏

آيه 134
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ما پيش از نزول قرآن و آمدن پيغمبر اسلام ، ايشان را با عذابي نابود مي‌كرديم ، ( روز قيامت ) مي‌گفتند : پروردگارا ! چرا ( در دنيا ) پيغمبري براي ما نفرستادي ، تا از آيات تو پيروي كنيم ، پيش از آن كه ( در آخرت ) خوار و رسوا شويم ( و به دوزخ گرفتار آئيم ) ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن قَبْلِهِ » : پيش از نزول قرآن . پيش از بعثت محمّد . « نَذِلَّ وَ نَخْزَيا » : در دنيا خوار و در آخرت رسوا شويم . در آخرت خوار و رسوا شويم .‏

آيه 135
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ كُلٌّ مُّتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! به اين منكران حقيقت و معاندان دين ) بگو : ( ما و شما ) جملگي منتظر ( وعده‌ها و وعيدهاي الهي ) هستيم ( ما در انتظار وعده پيروزي بر شما هستيم و شما در انتظار شكست ما . حال كه چنين است ) پس شما هم انتظار بكشيد . به زودي خواهيم دانست چه كساني ( از ما و شما ) بر راه راست بوده و راهيابند ( و چه كساني گمراه و اهل عذابند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كُلٌّ » : هر يك از ما و شما . « مُتَرَبِّصٌ » : منتظر . چشم به راه . ( نگا : توبه‌ / 52 ، طور / 30 و 31 ، حديد / 14 ) « السَّوِيِّ » : راست و مستقيم ( نگا : مريم‌ / 17 و 43 ) .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره طه / تفسیر نور  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-02-26] [ 07:20:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره مريم / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ كهيعص ‏

‏ترجمه : ‏
‏كاف . ها . يا . عين . صاد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كهيعص‌ » : حروف مقطّعه‌اند ( نگا : بقره‌ / 1 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين ) يادي است از مرحمت پروردگارت نسبت به بنده خود زكريّا ( كه اي محمّد ! آن را بر تو مي‌خوانم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذِكْرُ » : ياد . يادآوري . خبر مبتداي محذوف است و تقدير چنين است : هذَا الْمَتْلُوُّ ذِكْرُ . « رَحْمَةِ رَبِّكَ » : واژه ( رَحْمَة ) به فاعل خود اضافه شده است . در رسم‌الخطّ قرآني با ( ت ) كشيده نوشته شده است . « عَبْدَ » : مفعولٌ‌به ( رَحْمَةِ ) است . « زَكَرِيَّا » : بدل است .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاء خَفِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آن هنگام كه پروردگارش را ( در خلوتگاه عبادت ) پنهاني ندا داد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نِدَآءً » : صدا زدن . به كمك طلبيدن . مصدر باب مفاعله است . « خَفِيّاً » : پنهان . نهان .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً وَلَمْ أَكُن بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفت : پروردگارا ! استخوانهاي من ( كه ستون پيكر من و محكم‌ترين اعضاي تن من است ) سستي گرفته است ، و شعله‌هاي پيري ( تمام موهاي ) سر مرا فرا گرفته است ، پروردگارا ! من هرگز در دعاهائي كه كرده‌ام ( از درگاه كرم تو ) محروم و نااميد باز نگشته‌ام‌ ؛ ( هم اينك نيز مرا درياب ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَهَنَ » : سست شد . ضعيف گرديد . « إشْتَعَلَ » : شعله‌ور شد . شعله فراگير شد . مراد سفيد شدن موهاي سر است . « شَيْباً » : پيري . تمييز است . « دُعَآئِكَ » : تو را به ياري خواستن و به مدد طلبيدن . ( دُعَآءِ ) اضافه به مفعول خود شده است . « شَقِيّاً » : محروم . نااميد . گويند : شَقي بِكَذا . أَيْ تَعِبَ فيهِ وَ لَمْ يَحْصُلْ مَقْصُودُهُ .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِراً فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( پروردگارا ! ) من از بستگانم بعد از خود بيمناكم ( چرا كه در ايشان شايستگي و بايستگي به دست گرفتن كار و بار دين را نمي‌بينم ) و همسرم هم از اوّل نازا بوده است ؛ پس از فضل خويش جانشيني به من ببخش .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمَوَالِيَ » : ورثه ( نگا : نساء / 33 ) . عصبه ، يعني خويشاوندان شخص از سوي پدر . در اينجا مراد ورثه و به ويژه عموزادگان شَرور و ناباب است . « عَاقِراً » : عقيم . نازا . « وَلِيّ » : عهده‌دار امور . مراد پسر است .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏از من ( دين و دانش ) و از آل يعقوب ( ثروت و قدرت ) ارث ببرد ، و او را پروردگارا ( در گفتار و كردار ) مورد رضايت گردان .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَرِثُنِي وَ يَرِثُ . . . » : مراد ارث معنوي ، يعني دين و دانش و نبوّت است ( نگا : اعراف‌ / 169 ، فاطر / 32 ، شوري‌ / 14 ) . برخي تركه زكريّا را عِلْم و نبوّت ، و ميراث آل يعقوب و دارائي و شاهي مي‌دانند . « ءَالِ يَعْقُوبَ » : مراد فرزندان يعقوب است كه بسياري از آنان مفتخر به خِلعت نبوّت شده و انبياء بني‌اسرائيل بوده‌اند . « رَضِيّاً » : مورد رضايت . فعيل به معني مَفْعول ، يعني ( مَرْضِيّ ) است .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي زكريّا ! ما تو را به پسري مژده مي‌دهيم كه نام او يحيي است و پيش از اين كسي را همنام او نكرده‌ايم ( و شبيه او در صفات فضل و كمال و تقوا و صلاح نيافريده‌ايم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَمِيّاً » : همنام . مشترك در اسم . شبيه و نظير ( نگا : مريم‌ / 65 ) .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِراً وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( زكريّا ) گفت : پروردگارا ! چگونه مرا پسري خواهد بود با اين كه همسرم نازا است و من نيز به غايتِ پيري رسيده‌ام و افتاده و فرتوت شده‌ام‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنَّيا » : چگونه‌ ؟ اين پرسش ناشي از شعف و خوشحالي از قُدوم فرزند است كه زكريّا مي‌خواهد با شيوه و نحوه تولّد آشنا شود و بفهمد كه آيا خدا او و همسرش را به سن جواني برمي‌گرداند و آن گاه چنين كاري صورت مي‌پذيرد يا جز اين . « عِتِيّاً » : مصدري از ماده ( عُتُوّ ) است ، به غايت پير شدن و خشكيده و افتاده گشتن .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏فرمود : ( مطلب ) همين گونه است ( كه پيام داده است ) . پروردگار تو گفته است اين كار براي من ( كه خدايم ، و از هيچ ، همه چيز را آفريده‌ام ، و از جمله خودِ ) تو را كه قبلاً هيچ نبودي ، هستي بخشيده‌ام ، آسان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هَيِّنٌ » : آسان . ساده .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( زكريّا ) گفت : پروردگارا ! نشانه‌اي ( دالّ بر تحقّق اين مژده ) برايم بگذار . ( خدا به او ) فرمود : نشانه ( حصول آرزوي ) تو اين است كه سه شبانه‌روز تمام نمي‌تواني با مردم سخن بگوئي ، با وجود اين كه تو ( از لحاظ اعضاء و حواسّ ) سالم و تندرست خواهي بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَايَةً » : علامت . نشانه . « أَلاّ تُكَلِّمَ النَّاسَ . . . » : اين كه زبانت بند مي‌آيد و قدرت تكلّمِ با مردم را نخواهي داشت . « ثَلاثَ لَيالٍ » : سه شب . مراد سه شبانه‌روز است ( نگا : آل‌عمران‌ / 41 ) . « سَوِيّاً » : سالم و متعادل . حال ضمير فاعلي مستتر در فعل ( تُكَلِّمَ ) است .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بعد ( از اين بشارت ، زكريّا ) از محراب ( عبادت ) بيرون آمد و به پيش قوم خود رفت و با رمز و اشاره بديشان گفت : بامدادان و شامگاهان ( به شكرانه اين نعمت كه در سرنوشت آينده همه شما تأثير بسزا دارد ) به تسبيح و تقديس ( خدا ) بپردازيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمِحْرَابِ » : خلوتكده عبادت كه معمولاً در صدر منزل و بالاتر از نقاط ديگر است ( نگا : ص‌ / 21 ) . حجره‌اي در اوّل معبد . « بُكْرَةً » : بامدادان . صبحگاهان . « عَشِيّاً » : شامگاهان . شبانگاهان .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( هنگامي كه يحيي متولّد شد و بزرگ گرديد و به سن رشد رسيد ، خطاب بدو گفتيم : ) اي يحيي ! كتاب ( تورات ) را با قوّت و ( قدرتِ هرچه تمام‌تر ) برگير ( و با جدّ و جهدِ هرچه بيشتر بدان عمل كن ) . ما در كودكي بدو بينش ( ديني و فهم احكام الهي موجود در تورات ) داديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خُذْ » : برگير . مراد عمل كردن و اجرا نمودن است ( نگا : اعراف‌ / 171 ) . « الْكِتَاب‌ » : مراد تورات است . « الْحُكْمَ » : رجاحت عقل و درايت اسرار شريعت . در اينجا مراد فهم تورات و درك احكام آن است . « صَبِيّاً » : در حالي كه كودك بود .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ وَحَنَاناً مِّن لَّدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از فضل خود ، بدو مهر و محبّت فراوان داديم ( و بر رحم و عطوفت عظيمش سرشتيم ) و بركت و پاكي نصيبش كرديم ، و او پرهيزگار ( به بار آمد ) و متّقي بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَنَاناً » : مهر و محبّت . رحم و عطوفت . عطف است بر ( الْحُكْمَ ) . « زَكَاةً » : بركت . يعني او مبارك بود . پاكي و طهارت .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ وَبَرّاً بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُن جَبَّاراً عَصِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و او نسبت به پدر و مادرش نيك رفتار و نيكوكار بود و زورگو و سركش نبود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَرّاً » : بسيار نيكوكار و نيك رفتار . عطف است بر ( تَقِيّاً ) . « جَبّاراً » : زورگو . متكبّري كه خويشتن را بالاتر از آن بداند كه حق را بپذيرد و بدان اقرار كند . « عَصِيّاً » : طغيانگر و سركش .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏درودش باد ( در سراسر زندگي ) آن روز كه متولّد شده است ، و آن روز كه مي‌ميرد ، و آن روز كه زنده و برانگيخته مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ سَلامٌ عَلَيْهِ » : درودش باد . سالم و در امان خواهد بود از اذيّت و آزار و هول و هراس تمام مراحل زندگي . « حَيّاً » : زنده . حال است و جنبه تأكيد دارد .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَاناً شَرْقِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) در كتاب ( آسماني قرآن ، اندكي ) از مريم سخن بگو : آن هنگام كه در ناحيه شرقي ( بيت‌المقدّس براي فراغت عبادت ) از خانواده‌اش كناره گرفت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنتَبَذَتْ » : كناره گرفت . گوشه‌گيري كرد .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَاباً فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و پرده‌اي ميان خود و ايشان افكند ( تا خلوتكده‌اش از هر نظر براي عبادت آماده باشد ، در اين هنگام ) ما جبريل ( فرشته ) خويش را به سوي او فرستاديم و جبريل در شكل انسان كامل خوش قيافه‌اي بر مريم ظاهر شد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رُوحَنَا » : روح متعلّق به خود . مراد از روح ، جبريل است ( نگا : شعراء / 193 ) . « تَمَثَّلَ » : مجسّم گرديد . پديدار شد . « سَوِيّاً » : ( نگا : مريم‌ / 10 ) .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَن مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مريم لرزان و هراسان ) گفت : من از ( سوء قصد ) تو ، به خداي مهربان پناه مي‌برم . اگر پرهيزگار هستي ( بترس كه من به خدا پناه برده و او كس بيكسان است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن كُنتَ تَقِيّاً » : اگر پرهيزگار هستي . با توجّه بدين معني ، جزاي شرط محذوف و از سياق پيدا است . تو پرهيزگار نيستي . چرا كه بدون اجازه به حجره عبادتگاه او درآمده است . در اين صورت ، واژه ( إِنْ ) حرف نفي و به معني ( ما ) است .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَاماً زَكِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( جبريل ) گفت : ( مترس كه من يكي از فرشتگان يزدانم و ) پروردگارت مرا فرستاده است تا ( سبب شوم و ) به تو پسر پاكيزه‌اي ( از نظر خلق و خوي و جسم و جان ) ببخشم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« زَكِيّاً » : پاك از لحاظ ظاهري و معنوي . بزرگ شونده بر خير و صلاح .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مريم ) گفت : چگونه پسري خواهم داشت ، در حالي كه انساني ( از راه حلال ) با من نزديكي نكرده است ، و زناكار هم نبوده‌ام‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَمْ يَمْسَسْنِي‌ » : به من دست نزده است . مراد نزديكي زناشوئي است . « بَغِيّاً » : زناكار . اين واژه وصف غالبي است براي زنان ، مثل عاقر و حائض .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْراً مَّقْضِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( جبريل ) گفت : همان گونه است ( كه بيان داشتي . امّا ) پروردگار تو گفته است اين ( كار ، يعني دادن فرزند بدون پدر ) براي من آسان است . ( انجام اين امر ) به خاطر آن است كه ( مي‌خواهيم ) او را معجزه‌اي براي مردمان كنيم ، و ( وي را براي بندگان مخلص ) رحمتي از سوي خود سازيم . ديگر كار انجام يافته است ( و جائي براي بحث و گفتگو نمانده است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْراً مَّقْضِيّاً » : كاري است كه حكم آن صادر و خاتمه پذيرفته است . كار مقدّر گشته و شدني است .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَاناً قَصِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مشيّت خدا تحقّق يافت و مريم ) بدو باردار شد و با جنين ( خود عيسي ) در مكان دوردستي گوشه گرفت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِهِ » : حرف ( ب ) براي ملابسه و مصاحبه است ، يعني متلبّسه بِهِ ( نگا : مؤمنون‌ / 20 ) . « قَصِيّاً » : دور افتاده . بعيد .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَجَاءهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْياً مَّنسِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏درد زايمان او را به كنار تنه خرمابني كشاند ( تا هم بدان تكيه زند و هم خويشتن را از ديد مردمان پنهان دارد . انديشيد كه خانواده‌اش و خويشان و بيگانگان نسبت بدو چه خواهند گفت . اندوه و هراس سراسر وجود پاك او را فرا گرفت . گريان و نالان ) گفت : كاش ! پيش از اين مرده بودم و چيز ناقابل فراموش شده‌اي بودم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَجَآءَهَا » : وادار و ناچارش كرد . او را پناهنده كرد . فعل ماضي باب افعال است از ماده ( جآءَ ، يَجي‌ءُ ) . « الْمَخَاضُ » : درد زايمان . تكان خوردن بچّه در شكم هنگام ولادت . از ماده ( مَخْض ) است . « جِذْعِ » : تنه . ساقه . « النَّخْلَةِ » : خرمابن . درخت خرما . « نَسْياً » : چيز ناچيز و ناقابلي كه در خور توجّه نبوده و چه بسا از يادها فراموش شود . مصدر است و به معني اسم مفعول . « مَنسِيّاً » : فراموش شده . از ياد رفته . متروك .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( جبرئيل ) از پائين او ، وي را صدا زد ( و گفت كه از تنهائي و نبودن خوردني و نوشيدني ، و از اين كه مردم چه خواهند گفت ) غمگين مباش . پروردگارت پائين ( تر از ) تو چشمه‌اي پديد آورده است ( و روانش كرده است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَادَاهَا » : او را صدا زد . فاعل جبرئيل است . برخي آن را عيسي مي‌دانند كه از درون شكم ، مادر خود را ندا داده است . « مِن تَحْتِهَا » : از مكان پائين و زيرين او . « تَحْتَكِ » : زيرين و پائين تو . « سَرِيّاً » : چشمه . رودخانه كوچك . پيدايش اين آب ، نخستين نشانه دالّ بر پاكي و كرامت مريم بود . از ماده ( سَري ، يَسْري ) . انسان والامقام كه مراد عيسي است . يا از ماده ( سَرا ، يَسْرُو ) . « قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيّاً » : خداوند پائين‌تر از مكان تو چشمه‌اي يا رودخانه‌اي پديدار كرده است . خداوند از تو بزرگواري را به وجود مي‌آورد .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏تنه خرمابن را بجنبان و بتكان ، تا خرماي نورس دست چيني بر تو فرو افكَنَد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هُزِّي‌ » : تكان بده . بجنبان . « رُطَباً » : خرماي تازه و نورس . « جَنِيّاً » : دست چين . ميوه‌اي كه برگزيده شود و با دست كنده شود . مراد ميوه نورس و مرغوب است . فَعيل به معني مَفْعُول است . به بار نشستن درخت خرما و رسيدن فوري ميوه آن ، دومين نشانه دالّ بر پاكي و كرامت مريم بود .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس ( از اين خرماي شيرين ) بخور و ( از آن آب گوارا ) بياشام و ( به اين فرزند دلبند و معجزه خداوند ) چشم را روشن دار ، و هرگاه كسي را ديدي ( و در اين زمينه از تو توضيح خواست با اشاره بدو بفهمان و ) بگو : كه من براي خداي مهربان روزه ( سكوت و خودداري از گفتار ) نذر كرده‌ام ، و به همين دليل امروز با انساني سخن نمي‌گويم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَرِّي عَيْناً » : چشمت را روشن دار . شاد باش . « قُولِي‌ » : بگو . مراد از گفتن ، اشاره كردن و فهماندن است . « صَوْماً » : روزه . مراد روزه سكوت است كه در شرع اسلام منسوخ گشته است و مشروع نيست . « إِنسِيّاً » : مفرد اسم جنس جمعي ( إِنس ) به معني انسان است .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏مريم او را در آغوش گرفت و پيش اقوام و خويشان خود برد . آنان گفتند : اي مريم ! عجب كار زشتي كرده‌اي !‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَحْمِلُهُ » : در حالي كه او را برداشته بود . « فَرِيّاً » : بسيار زشت و عجيب . كار نادرست و نابجا .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي خواهر هارون ! نه پدر تو مرد بدي بود ، و نه مادرت زن بدكاره‌اي !‏

‏توضيحات : ‏
‏« هَارُونَ‌ » : مراد هارون برادر موسي است كه يكي از پيغمبران خدا بوده و مريم از نسل او است . اين كه با وجود فاصله صدها سال ، قرآن فرموده است : ( يَآ أُخْتَ هَارُونَ ) اين اصطلاح زبان عربي است . مثلاً عربها مي‌گويند : يا أَخَا الْعَرَبِ . يا أَخا تَميمٍ . پس مراد اين مي‌شود كه : يا سُلالَةَ هَارُونَ النَّبِيِّ التَّقِيِّ الْوَرِعِ . « أُمُّكِ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 35 ) .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مريم ) اشاره بدو ( يعني نوزادش عيسي ) كرد ( و گفت با او حرف بزنيد ) . گفتند : ما چگونه با كودكي كه در گهواره است سخن بگوئيم‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمَهْدِ » : گهواره . « صَبِيّاً » : كودك . حال است .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( هنگامي كه عيسي سخن ايشان را شنيد ) گفت : من بنده خدايم ، براي من كتاب ( آسماني انجيل ) را خواهد فرستاد و مرا پيغمبر خواهد كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَاتَانِيَ‌ » و « جَعَلَنِي‌ » : استعمال فعل ماضي به خاطر وقوع قطعي كار در آينده نزديك است كه انگار رخ داده است . يا اين كه به اعتبار سبقت آن در قضا و قدر الهي است .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَعَلَنِي مُبَارَكاً أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و مرا - در هر كجا كه باشم - شخص پربركت و سودمندي ( براي مردمان ) مي‌نمايد ، و مرا به نماز خواندن و زكات دادن - تا وقتي كه زنده باشم - سفارش مي‌فرمايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَادُمْتُ حَيّاً » : مادام كه زنده باشم .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ وَبَرّاً بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( مرا سفارش مي‌فرمايد ) به نيكي و نيكرفتاري در حق مادرم . و مرا ( نسبت به مردم ) زورگو و بدرفتار نمي‌سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَرّاً » : نيك‌رفتار ( نگا : مريم‌ / 14 ) . « شَقِيّاً » : سختگير . بد رفتار . بدبخت .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و سلام ( خدا ) بر من است ( در سراسر زندگي ، ) آن روز كه متولّد شده‌ام ، و آن روز كه مي‌ميرم ، و آن روز كه زنده و برانگيخته مي‌شوم !‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَالسَّلامُ عَلَيَّ » : ( نگا : مريم‌ / 15 ) .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين است عيسي پسر مريم ، ( با اين صفات و خصالي كه گذشت ) . اين ، سخن راستين درباره او است ، سخن راستيني كه در آن ترديد مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذلِكَ » : اين موصوف به صفات جليله و خصال حميده . مبتدا است و خبر آن ( عيسي ) است . « قَوْلَ الْحَقِّ » : سخن راستين ( نگا : آل‌عمران‌ / 59 و 60 ) . اضافه موصوف به صفت است . گفتار خدا . عيسي پديده فرمان واژه ( كُنْ ) الله است . نصب ( قَوْلَ ) بدان علّت است كه مفعول فعل محذوف است و تقدير چنين است : أقُولُ لَكُمْ فيهِ قَوْلَ الْحَقِّ . يا حال است و تقدير چنين مي‌گردد : حالُ كَوْنِ عِيسي كَلِمَةُ اللهِ . يا اين كه نصب آن بنا بر مدح است . « يَمْتَرُونَ » : شكّ و ترديد مي‌كنند . اختلاف مي‌ورزند .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سزاوار خداوند نيست كه فرزندي داشته باشد . او منزّه ( از اتّخاذ و انتخاب فرزند ، و به دور از اين گونه عيبها و نقصها ) است . هرگاه اراده پديد آوردن چيزي و انجام كاري كند ، تنها كافي است راجع بدان بگويد : بشو ! و مي‌شود . ( پس چنين قادر متعالي هرگز نيازي به فرزند ندارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَضَيا » : اراده كرد .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و تنها خداوند ، پروردگار من و پروردگار شما است ، پس او را پرستش كنيد ( و بس ) . اين است راه راست ( و درست منتهي به نجات و سعادت ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هذا » : اين راهي كه شما را بدان دعوت كردم ( نگا : زخرف‌ / 63 و 64 ) .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن مَّشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس ( با وجود اين همه تأكيد عيسي بر توحيد و يكتاپرستي ، و روشني كار او ) گروهها ( و دسته‌هاي يهوديان و مسيحيان ) در ميان خود راههاي مختلفي را در پيش گرفتند ( و عقائد گوناگوني درباره مسيح ابراز داشتند ) . واي به حال كافران ! ( چون ايشان ) در هنگامه روز بزرگ ( قيامت چه خواهند ديد و چه خواهند كشيد ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأحْزَابُ » : گروهها و دسته‌ها . مراد فرق مختلف يهوديان و مسيحيان است . « وَيْلٌ » : هلاك و نابودي . واي . « مَشْهَدِ » : صحنه قيامت . هنگامه رستاخيز . حضور يافتن . گواهي . جايگاه گواهي پيغمبران و فرشتگان و اعضاء انسان ، بر اعمال بندگان ( نگا : غافر / 51 ) .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ أَسْمِعْ بِهِمْ وَأَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنَا لَكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( كافران انگار در اين جهان كر و كورند ، ولي ) در آن روز كه به پيش ما مي‌آيند ، چه گوش شنوا و چه چشم بينائي پيدا مي‌كنند ( امّا چه فايده كه آن روز كار از كار گذشته است و وقت حساب و كتاب فرا رسيده است ) وليكن ستمكاران ، امروزه ( كه جهان كسب و عمل و اندوختن و توختن است ) در گمراهي آشكاري بسر مي‌برند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ » : چه شنوا و چه بينايند . فعل تعجّب مي‌باشند . يعني ستمكاران در قيامت همه چيز را چنان كه هست مي‌دانند ، برعكس دنيا كه بي‌خبر از حقايق بودند . « الْيَوْمَ » : امروز . مراد جهان فعلي يا دنياي عاجل است .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) ظالمان را از روز حسرت ( كه رستاخيز است ) بترسان . آن هنگامي كه كار از كار مي‌گذرد و ( همه‌چيز دنيا پايان مي‌گيرد و وقت حساب و كتاب فرا مي‌رسد ، و ستمكاران مي‌بينند كه ) ايشان در غفلت ( عمر گرانمايه را ) بسر برده‌اند و ( به قيامت و بهشت و دوزخي ) ايمان نداشته‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَوْمَ الْحَسْرَةِ » : روز قيامت است كه هنگام پشيمان شدن و فسوسا و دريغا گفتن است و آه كشيدن و تأسّف خوردن كه : نكرديم كاري كه امروز ما را به كار آيد . « إِذْ قُضِيَ الأمْرُ » : آن گاه كه كار دنيا پايان مي‌گيرد ( نگا : انعام‌ / 31 و زمر / 56 ) . آن گاه كه به حساب همگان رسيدگي مي‌گردد و نيكان رهسپار بهشت و بدان رهسپار دوزخ مي‌شوند .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما وارث ( اصلي ) زمين و همه كساني هستيم كه بر روي آن زندگي مي‌كنند ، و ( همگان ) به سوي ما برگردانده مي‌شوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَرِثُ » : به ارث مي‌بريم . مراد اين است كه اموال مردمان و خود ايشان ، جاويدان نيست و مالك اصلي خدا است .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقاً نَّبِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در كتاب ( قرآن ، براي مردمان ، گوشه‌اي از سرگذشت ) ابراهيم را بيان كن . او بسيار راست كردار و راست گفتار و پيغمبر ( يزدان دادار ) بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُذْكُرْ فِي الْكِتابِ » : آنچه در قرآن راجع به ابراهيم است بر خوان . « صِدِّيقاً » : كسي كه بسيار تصديق كننده حق باشد . راستكار و راستگو ( نگا : نساء / 69 ) .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنكَ شَيْئاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي ( را بيان دار ) كه ( محترمانه ) به پدرش گفت : اي پدر ! چرا چيزي را پرستش مي‌كني كه نمي‌شنود و نمي‌بيند و اصلاً شرّ و بلائي از تو به دور نمي‌دارد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يُغْنِي عَنكَ شَيْئاً » : هيچ گونه مشكلي را براي تو حل نمي‌كند و اصلاً شرّ و بلائي از تو به دور نمي‌دارد . واژه ( شَيْئاً ) مفعول به و يا اين كه مفعول مطلق است .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطاً سَوِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پدر ! دانشي ( از طريق وحي الهي ) نصيب من شده است كه بهره تو نگشته است ، بنابراين از من پيروي كن تا تو را به راه راست رهنمود كنم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صِراطاً سَوِيّاً » : راه راست و درستي كه منتهي به بهشت مي‌گردد .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پدر ! اهريمن را پرستش مكن كه اهريمن پيوسته در برابر ( فرمان خداوند ) رحمان سركش بوده و هست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ » : مراد از پرستيدن شيطان ، اطاعت از او در كار و بار زندگي ، و از جمله در امر بت‌پرستي است ( نگا : سبأ / 41 و يس‌ / 60 ) . « عَصِيّاً » : سركش . نافرمان .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پدر ! من از اين مي‌ترسم كه عذاب سختي از سوي خداوند مهربان گريبانگير تو شود ( كه آتش دوزخ است ) و آن گاه همدم شيطان ( در نفرين يزدان و عذاب سوزان ) شوي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَلِيّاً » : دوست . همدم .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْراهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( پدر ابراهيم برآشفت و ) گفت : آيا تو اي ابراهيم از خدايان من رويگرداني‌ ؟ ! اگر ( از اين كار يكتاپرستي و ناسزاگوئي درباره بتان ) دست نكشي ، حتماً تو را سنگسار مي‌كنم . برو براي مدّت مديدي از من دور شو ( تا آتش كينه و خشمم فروكش كند ، و دست به خون تو نيالايم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَاغِبٌ . . . عَنْ » : رويگردان از . بيزار از . « أُهْجُرْنِي‌ » : مرا رها كن و از پيش من برو . « مَلِيّاً » : مدّت طولاني . از واژه ( مَلاوَة ) به معني زمان دراز . در اين صورت ظرف است ، يا صفت مصدر محذوف است . اين واژه را به معني ( سالم ) نيز معني كرده‌اند ، كه در اين صورت حال است . « أُهْجُرْنِي مَلِيّاً » : مدّتهاي مديد از پيش من برو . براي هميشه از من دور شو . سالم از پيش من برو .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ابراهيم به آرامي و مهرباني ) گفت : ( پدر ) خداحافظ ! من از پروردگارم براي تو آمرزش خواهم خواست . چرا كه او نسبت به من بسيار عنايت و محبّت دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَلامٌ عَلَيْكَ » : خداحافظ . سلام در چنين مواردي براي توديع و متاركه است ( نگا : قصص‌ / 55 ، رخرف‌ / 89 ، فرقان‌ / 63 ) . « حَفِيَّاً » : گرم و مهربان . مبالغه كننده در پرسش از حال كسي و عنايت بدو ( نگا : اعراف‌ / 187 ) .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاء رَبِّي شَقِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از شما ( اي پدر ! و اي قوم بت‌پرست ! ) و از آنچه بجز خدا مي‌پرستيد كناره‌گيري و دوري مي‌كنم ، و تنها پروردگارم را مي‌پرستم . اميد است در پرستش پروردگارم ( طاعت و عبادت من پذيرفته شود و ) بدبخت و نوميد نگردم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَدْعُونَ » : عبادت مي‌كنيد . به كمك مي‌طلبيد و به فرياد مي‌خوانيد . « أَدْعُو » : مي‌پرستم . به فرياد مي‌خوانم . الف زائدي در رسم‌الخطّ قرآني دارد . « بِدُعَآءِ » : در پرستش . در به كمك طلبيدن . حرف ( بِ ) به معني ( في ) است . « شَقِيّاً » : ( نگا : مريم‌ / 4 ) . معني ديگر آيه : من از شما ( پدر ، و قوم بت‌پرست ) و از آنچه بجز خدا مي‌پرستيد ، كناره‌گيري مي‌كنم ، و تنها پروردگارم را به فرياد مي‌خوانم . اميد است كه دعاي من در پيشگاه پروردگارم بي‌پاسخ نماند .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلّاً جَعَلْنَا نَبِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه از آنان و از چيزهائي كه بجز خدا مي‌پرستيدند ، كناره‌گيري كرد ( و از ميان ايشان هجرت نمود ) ، ما بدو اسحاق و ( از اسحاق ) يعقوب بخشيديم ، و هر يك از آنان را پيغمبر بزرگي كرديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَهَبْنا لَهُ إسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ » : اسحاق پسر ابراهيم بوده و يعقوب فرزند اسحاق و نوه ابراهيم است . اين هم مژده ديگري به ابراهيم بود كه پسرش اسحاق ، داراي فرزند خواهد بود . « كُلاًّ » : هر يك از اسحاق و يعقوب . هر يك از ابراهيم و اسحاق و يعقوب . اين واژه مفعول اوّل فعل ( جَعَلْنَا ) و بر آن مقدّم شده است .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و رحمت خويش را شامل ايشان كرديم ( و در پرتو آن به خير و خوبي دنيا و آخرت رسيدند ) و آنان را نيكونام و بلندآوازه كرديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن رَّحْمَتِنَا » : رحمت خود را . برخي از رحمت خود را . در پرتو رحمت خود خير و خوبي دنيا و آخرت را بهره ايشان كرديم . « لِسَانَ » : زبان . در اينجا مراد كلام و گفتار است . عربها گاهي اندام را بر چيزي اطلاق مي‌كنند كه از آن عضو صادر مي‌شود . از قبيل : يَد ، بر قدرت و عطاء ( نگا : فتح‌ / 10 ، ص‌ / 45 ) . قَدَم ، بر فضل و برتري ( نگا : يونس‌ / 2 ) . لِسَان ، بر كلام ( نگا : ابراهيم‌ / 4 ) . « لِسَانَ صِدْقٍ » : ذكر جميل . نام نيكو . ( صِدْقٍ ) مصدر است و به هنگام اضافه واژه‌اي بدان ، معني وصفي دارد و بيانگر زيبائي و نيكوئي مضافِ خود است . از قبيل : رَجُلُ صِدْقٍ . إِمْرَأَةُ صِدْقٍ . قَدَمُ صِدْقٍ . مَقْعَدُ صِدْقٍ . لِسانُ صِدْقٍ . اضافه موصوف به صفتِ خود است ( نگا : يونس‌ / 2 ) . « عَلِيّاً » : والا مقام . صفت ( لِسانَ ) است .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصاً وَكَانَ رَسُولاً نَّبِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در كتاب ( آسماني قرآن ) سخن از موسي بگو . كسي كه پاك و برگزيده خدا ، و پيغمبري بس والا بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَانَ » : بود . تكرار اين واژه ، براي تكريم و تفخيم شأن موسي است . « مُخْلَصاً » : كسي كه خدا او را از نقائص زدوده و براي خويشتن برگزيده است ( نگا : اعراف‌ / 144 ) . كسي كه با تمام وجود از آن خدا و پالوده از شرك است ( نگا : يوسف‌ / 24 ) . « نَبِيّاً » : والا مقام . رفيع . از مصدر ( نُبُوَّة ) به معني رفعت . خبر دهنده . از ( نَبَأ ) به معني خبر ؛ يعني كسي كه از سوي خدا ، يكتاپرستي و قوانين الهي را به اطّلاع مردم مي‌رساند . در اين صورت ، ذكر دو وصف ( رَسُولاً ) و ( نَبِيّاً ) تنها جنبه تأكيد و تعظيم دارد .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ وَنَادَيْنَاهُ مِن جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما او را از طرف راست كوه طور ندا در داديم ( و موسي از جانب راست خود نداي ما را شنيد ) و او را نزديك كرديم و با او سخن گفتيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأيْمَنِ » : طرف راست . مراد اين است كه نسبت به موسي ، طرف راست بود والاّ كوه راست و چپ ندارد . صفت ( جانِبِ ) است ( نگا : طه‌ / 80 ) . اين واژه به معني ( مُبارَك ) نيز آمده است . در اين صورت مي‌تواند صفت ( جانِبِ ) يا ( الطُّورِ ) باشد . « قَرَّبْنَاهُ نَجِيّاً » : مراد از نزديك گرداندن ، قرب و منزلت بخشيدن معنوي است ، و ( نَجِيّاً ) فَعيل به معني مُفاعِل ، يعني مُناجي است‌ ؛ همچون جَليس به معني مُجالِس ، و نَديم به معني مُنادِم ، و حال است ( نگا : يوسف‌ / 80 ) .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ وَوَهَبْنَا لَهُ مِن رَّحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ما از روي مرحمت خود ، برادرش هارون را كه پيغمبر بود ، بدو داديم ( و او را دستيار و پشتيبانش كرديم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن رَّحْمَتِنَا » : به خاطر مرحمت خود . از مرحمت خود . « أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيّاً » : واژه ( أَخا ) مفعول و ( هارُونَ ) عطف بيان ، و ( نَبِيّاً ) حال هارون است .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولاً نَّبِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در كتاب ( آسماني قرآن ) از اسماعيل بگو . آن كسي كه در وعده‌هايش راست بود ، و پيغمبر والا مقامي بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَانَ رَسُولاً نَّبِيّاً » : ( نگا : مريم‌ / 51 ) .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏او همواره خانواده خود را به اقامه نماز و دادن زكات دستور مي‌داد ، و در پيشگاه پروردگارش مورد رضايت بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَرْضِيّاً » : مورد رضايت . اسم مفعول است .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقاً نَّبِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و در كتاب ( آسماني قرآن ) از ادريس بگو . او بسيار راستكار و راستگو و پيغمبر بزرگي بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صِدِّيقاً » : بسيار راست و درست در كردار و گفتار .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ وَرَفَعْنَاهُ مَكَاناً عَلِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما او را به منزلت و مكانت والائي نائل كرديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَفَعْنَاهُ » : او را رفعت و منزلت داديم ( نگا : شرح‌ / 4 ) .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّداً وَبُكِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كه پيغمبراني بودند از سُلاله آدم ، و از فرزندان كساني كه با نوح سوار كشتي كرديم ، و از دودمان ابراهيم و يعقوب ، و از زمره كساني كه آنان را ( به سوي ايمان ) رهنمود و ( براي رسالت آسماني ) برگزيده بوديم و بديشان نعمت ( دنيا و آخرت ) داده بوديم ، هر زمان كه آيات خداوند مهربان پيش ايشان تلاوت مي‌شد ، سجده‌كنان و گريان به خاك مي‌افتادند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أولئِكَ » : آنان . يعني انبياء و رُسُل دهگانه مذكور ، از زكريّا تا ادريس : . « إِسْرَآئِيلَ » : يعقوب . « خَرُّوا » : از بالا فروافتادند . به روي افتادند . « سُجَّداً » : جمع ساجِد ، سجده‌كنان . « بُكِيّاً » : جمع باكي ، گريه‌كنان . « سُجَّداً وَ بُكِيّاً » : حال اوّل و دوم هستند .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بعد از آنان ، فرزندان ناخلَفي ( روي كار آمدند و در زمين ) جايگزين شدند كه نماز را ( ترك كردند و بهره‌مندي از آن را ) هدر دادند و به دنبال ( لذائذ و ) شهوات راه افتادند ، و ( مجازات ) گمراهي ( خود را در دنيا و آخرت ) خواهند ديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَلَفَ » : جانشين و جايگزين گرديد . بعد از ايشان آمدند . « خَلْفٌ » : فرزندان ناشايست و ناصالح . ( خَلْف ) با سكون عين‌الفعل ، اولاد اَشرار را ، و ( خَلَف ) با فتح عين‌الفعل ، اولاد اَخيار را مي‌گويند . « غَيّاً » : ضلالت و گمراهي ( نگا : بقره‌ / 256 ) . گاهي مثل اينجا مراد نتيجه گمراهي است كه عذاب است . و يا اين كه در « فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيّاً » : مضاف محذوف است و تقدير چنين است : « فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ جَزَآءَ غَيٍّ » : ( نگا : فرقان‌ / 68 ) .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ شَيْئاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر آن كساني كه توبه كنند و ( چنان كه بايد ) ايمان بياورند و كارهاي شايسته كنند . اين چنين كساني وارد بهشت مي‌شوند و كمترين ستمي بدانان نخواهد شد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يُظْلَمُونَ شَيْئاً » : هيچ ستمي بديشان نمي‌شود . كمترين ظلمي بديشان نمي‌شود .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏
‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏باغهاي ماندگاريي و جاودانگيي كه خداوند مهربان آن را به بندگان خود وعده داده است و ايشان ناديده بدان ايمان دارند . وعده خدا حتماً تحقّق مي‌پذيرد ( و روزي آنان بهشت خدا را ديده و بدان وارد مي‌گردند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَنَّاتِ عَدْنٍ » : ( نگا : توبه‌ / 72 ) . جنّاتِ بدل از ( الْجَنَّةَ ) در آيه قبلي است . « بِالْغَيْبِ » : حرف ( بِ ) حاليّه و ذوالحال ضمير ( ها ) است كه عائد موصول و محذوف است . يعني : بهشت را وعده داده است و از ديده ايشان پنهان است . و يا اين كه حرف ( بِ ) سببيّه است و معني چنين مي‌شود : به سبب تصديق غيب و ايمان بدان . « وَعْد » : مصدر و به معني اسم مفعول ، يعني مَوْعُود است . « مَأْتِيّاً » : آينده . اسم مفعول و به معني اسم فاعل است .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏
‏ لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْواً إِلَّا سَلَاماً وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان در آنجا گفتار پوچ و بيهوده‌اي نمي‌شنوند ، ليكن درود ( يزدان و فرشتگان و مؤمنان ) را ( مي‌شنوند ) ، صبحگاهان و شامگاهان ( و تمام اوان و زمان ) خوراك و طعام ايشان آماده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلاّ سَلاماً » : جز درود را . ليكن درود را . مراد سلام يزدان ( نگا : يس‌ / 58 ) و فرشتگان ( نگا : رعد / 24 ) و مؤمنان ( نگا : ابراهيم‌ / 23 ) است . « بُكْرَةً وَ عَشِيّاً » : صبح و شام . مراد همه اوقات است .‏

آيه 63
‏متن آيه : ‏
‏ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين است بهشتي كه ما آن را به بندگان خود - به آن كساني كه پرهيزگار باشند - مي‌دهيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نُورِثُ مَنْ » : به تمليك كسي در مي‌آوريم كه . « تَقِيّاً » : پرهيزگار . خداترس .‏

آيه 64
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما ( فرشتگان ، بندگان جان و دل بر كف يزدان ) جز به فرمان پروردگارت فرود نمي‌آئيم ( و به كره زمين گام نمي‌گذاريم ) . از آن او است آنچه پيش روي ما و آنچه پشت سرِ ما و آنچه ميان اين دو است و پروردگارت فراموشكار نبوده ( و نيست ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا نَتَنَزَّلُ . . . » : فرود نمي‌آئيم . مدّتي جبرئيل پيك وحي پيش پيغمبر نيامد . كافران گفتند : پروردگارش او را فراموش كرده است . هنگامي كه جبرئيل مجدّدا نازل شد ، علّت تأخير را پرسيد . او آيه فوق را برخواند . « مَا بَيْنَ أَيْدِينَا » : مراد زمان آينده ، يا امكنه و جهات پيش روي ما است . « مَا خَلْفَنَا » : مراد زمان گذشته ، يا امكنه و جهات پشت سر ما است . « مَا بَيْنَ ذلِكَ » : مراد زمان حال ، يا امكنه و جهاتي است كه در آن بسر مي‌بريم . « لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَ مَا خَلْفَنَا وَ مَا بَيْنَ ذلِكَ » : آينده و گذشته و حال ، و اينجا و آنجا و همه‌جا ، و دنيا و آخرت و برزخ ، همه متعلّق به ذات پاك پروردگار است . « نَسِيّاً » : رهاكننده . فراموشكار . صيغه مبالغه ناسي است .‏

آيه 65
‏متن آيه : ‏
‏ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگار آسمانها و زمين و آنچه در ميان اين دو است . پس ( حال كه چنين است و همه خطوط بدو منتهي مي‌شود ) تنها او را پرستش كن ، و بر عبادت او بر دوام و شكيبا باش . مگر شبيه و همانندي براي خدا ( كه خالق ، رازق ، عالم ، قادر ، حيّ ، قيّوم و . . . باشد ) پيدا خواهي كرد ( تا دست نياز به سوي او دراز كني‌ ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ . . . » : ( رَبُّ ) بدل از ( رَبُّ ) آيه قبلي است . « إِصْطَبِرْ » : شكيبا باش . بر دوام باش . « سَمِيّاً » : همنام . مثل و مانند . شبيه و نظير ( نگا : مريم‌ / 7 ، شوري‌ / 11 ) .‏

آيه 66
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَقُولُ الْإِنسَانُ أَئِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏انسان مي‌گويد : آيا هنگامي كه مُردَم ( و فاني شدم ، از گور ) زنده بيرون آورده خواهم شد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِذَا مَا » : هر زمان كه . « حَيّاً » : زنده . حال است .‏

آيه 67
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا انسان به خاطر نمي‌آورد كه ما او را پيش از اين آفريديم و او اصلاً چيزي نبود ؟ ! ( مگر اين واقعيّت را فراموش كرده است كه بازآفريني از نوآفريني ، و اعاده خلق به وجود در زمان آينده ، از هستي بخشيدن او از عدم در زمان گذشته ، ساده‌تر است‌ ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً » : در حالي كه چيزي نبود . يعني نيست بود .‏

آيه 68
‏متن آيه : ‏
‏ فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏سوگند به پروردگارت ، هر آينه كافران را همراه با شياطين گرد مي‌آوريم و سپس ايشان را گرداگرد دوزخ به زانو درافتاده و ذليلانه حاضر مي‌سازيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الشَّيَاطِينَ » : مراد شياطين قرين و همدم ايشان در دنيا است كه آنان را وسوسه مي‌كردند و يا معبودشان بودند . « جِثِيّاً » : جمع جاثي ، به زانو درآمدگان . بر زانو نشستن ايشان ، بر اثر ضعف و زبوني آنان ، و يا براي اهانت بديشان است . اين واژه حال بوده و تصويري از بيچارگي و ناتواني كافران است .‏

آيه 69
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس از ميان هر گروهي افرادي را بيرون مي‌كشيم ( و پيش از ديگران به دوزخ مي‌اندازيم ) كه سركش‌تر از همه در برابر خداوند مهربان بوده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَنَنْزِعَنَّ » : قطعاً و مسلّماً بيرون مي‌كشيم و جدا مي‌كنيم ( و پيشاپيش روانه دوزخ مي‌سازيم ) ( نگا : هود / 98 ) . « شِيعَةٍ » : گروه و دسته . جماعت . « عِتِيّاً » : مصدر است و به معني : تكبّر و تمرّد و سركشي و طغيان . تمييز است . يا اين كه جمع عاتي ، به معني : متمرّدان و سركشان و طاغيان و ياغيان . حال ( هُمْ ) است .‏

آيه 70
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بعد از آن ، ما از كساني كه براي سوختن در آتش اولويّت دارند ، به خوبي آگاهيم ( و دقيقاً افراد گستاخ را انتخاب مي‌كنيم و در اين گزينش هيچ گونه اشتباهي رخ نخواهد داد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صِلِيّاً » : مصدر است و به معني : به آتش درآمدن و بريان شدن و سوختن بدان . تمييز است . يا اين كه جمع صالي و به معني : به آتش در آيندگان و بريان شدگان و سوختگان بدان . حال است .‏

آيه 71
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْماً مَّقْضِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏همه شما ( انسانها بدون استثناء ) وارد دوزخ مي‌شويد ( مؤمنان براي عبور و ديدن ، و كافران براي دخول و ماندن ) . اين امر حتمي و فرماني است قطعي از پروردگارتان .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن مِنكُمْ » : كسي از شما نيست مگر . « وَارِدُهَا » : وارد آن مي‌شود . بدان نزديك و در كنارش حاضر مي‌شود ( نگا : قصص‌ / 23 ) . البتّه ورودِ مؤمنان تنها جنبه ديدن و عبور بدون اذيّت و آزار است . و ورودِ كافران براي ماندگاري و چشيدن عذاب سرمدي و پيوسته در حال افزايش دوزخ است ( نگا : هود / 98 ، انبياء / 98 ) . « مَقْضِيّاً » : ( نگا : مريم‌ / 21 ) .‏

آيه 72
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس پرهيزگاران را نجات مي‌دهيم ، و ستمگران را ذليلانه در آن رها مي‌سازيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَذَرُ » : رها مي‌سازيم . « جِثِيّاً » : ( نگا : مريم‌ / 68 ) .‏

آيه 73
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَّقَاماً وَأَحْسَنُ نَدِيّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران هنگامي كه آيات روشن و بيانگر ( حقائق ) ما بر آنان خوانده مي‌شود ، به مؤمنان مي‌گويند : كدام يك از دو گروه ( ما و شما ) منزل ( زندگي ) آنان بهتر ، و مجلس ( عيش و عشرت ) ايشان زيباتر است‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَقَاماً » : منزل و مسكن . جايگاه و پايگاه . « نَدِيّاً » : مجلس . باشگاه .‏

آيه 74
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثاً وَرِئْياً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما اقوام بيشماري را نابود كرده‌ايم كه پيش از آنان ( در روزگاران كهن ) مي‌زيسته‌اند و از اينان ، مال و ثروت و وسائل زندگي بهتري داشته‌اند و هم ظاهر و هيئت و سيمايشان آراسته‌تر و پيراسته‌تر بوده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَمْ » : چه زياد . بسيار فراوان . « قَرْنٍ » : مردمان همعصر و همزمان ( نگا : انعام‌ / 6 ) . « أَثَاثاً » : كالاي منزل . وسائل زندگي . « رِئْياً » : سيما و ديدار . هيئت و منظره .‏

آيه 75
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ مَن كَانَ فِي الضَّلَالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدّاً حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَّكَاناً وَأَضْعَفُ جُنداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) بگو : كساني كه در گمراهي هستند ( و اصرار بر ادامه اين راه دارند ) خداوند مهربان بديشان مهلت مي‌دهد ( تا بر كفر و طغيان خود بيفزايند و بيشتر در گناه فرو بروند ) تا آن گاه كه مي‌بينند آنچه را بدان وعده داده شده‌اند ، چه عذاب ( كافران توسّط جهادگران مسلمان ) را ، و چه ( خواري و رسوائي ) آخرت را . بالاخره ايشان خواهند دانست كه چه كسي مسكن و منزلش بدتر و سپاه و لشكرش ضعيف‌تر و ناتوانتر است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدّاً » : بگذار خداوند مهربان به طريق استدراج بديشان مهلت دهد . جمله طلبي است در معني خبري . يعني : خداوند مهربان بديشان مهلت مي‌دهد . « إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ » : چه عذاب دنيوي و چه عذاب اخروي . واژه ( الْعَذابَ ) و ( السّاعَةَ ) بدل از ( ما ) است . « جُنداً » : لشكر . لشكريان . مراد دسته و گروه و ياران و مددكاران است .‏

آيه 76
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَاباً وَخَيْرٌ مَّرَدّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين عاقبت و سرنوشت ستمگران و فريفتگان دنيا بود ، و امّا ) كساني كه در راه هدايت گام برداشته‌اند ، خداوند بر هدايت ايشان مي‌افزايد ( و در راه انجام كارهاي خوب و شايسته توفيق نصيبشان مي‌گرداند ) و ( معلوم است كه ) آثار و اعمال نيكوئي كه ( از انسان مي‌ماند و ) در پيشگاه پروردگارت ذخيره مي‌گردد ، از لحاظ اجر و پاداش و از نظر عاقبت خوبتر و مفيدتر است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هُديً » : هدايت و رهنمود . مفعول‌به است . « مَرَدّاً » : مصدر ميمي و به معني بازگشت ، يا اين كه اسم مكان و به معني محلّ بازگشت است كه مراد در اينجا بهشت است .‏

آيه 77
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآيَاتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالاً وَوَلَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا در شگفت نيستي از آن كسي كه آيات ما را انكار كرده و مي‌گويد : ( اگر قيامتي هم به فرض باشد ، در آنجا ) بدون شكّ دارائي فراوان و فرزندان زيادي به من داده خواهد شد ؟ ! ( و در آنجا هم از شما جلوتر و از خوشي و لذائذ بيشتري بهره‌مند خواهم شد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَفَرَأَيْتَ » : ( نگا : بقره‌ / 243 ، انعام‌ / 46 ) . « لأُوتَيَنَّ » : حتماً و قطعاً به من داده خواهد شد . از مصدر ( ايتآء ) . « مالاً وَ وَلَداً » : تنوين براي تكثير است .‏

آيه 78
‏متن آيه : ‏
‏ أَاطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا او از ( اَسرار ) غيب آگاه شده است‌ ؟ و يا ( اين كه در اين زمينه ) از پيشگاه خداي مهربان عهد و پيماني گرفته است‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَطَّلَعَ » : آيا آگاه شده است‌ ؟ آيا اطّلاع پيدا كرده است‌ ؟ اين واژه فراهم آمده است از ( أَ ) كه حرف استفهام است و مراد از آن تعجّب است و ( إِطَّلَعَ ) فعل ماضي باب افتعال .‏

آيه 79
‏متن آيه : ‏
‏ كَلَّا سَنَكْتُبُ مَا يَقُولُ وَنَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذَابِ مَدّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏چنين نيست كه او مي‌گويد . ما آنچه را كه مي‌گويد ( عليه او ) مي‌نويسيم ، و عذاب را بر او مستمرّ و پياپي خواهيم داشت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَلاّ » : نه چنين است . حرف ردع و انكار است و سخن گوينده ماقبل را باطل مي‌گرداند و او را از كاري كه كرده است باز مي‌دارد . « نَمُدُّ » : طول مي‌دهيم . مستمرّ و پياپي مي‌كنيم . افزايش مي‌دهيم و مضاعف مي‌گردانيم .‏

آيه 80
‏متن آيه : ‏
‏ وَنَرِثُهُ مَا يَقُولُ وَيَأْتِينَا فَرْداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( و او را مي‌ميرانيم ) و از او به ارث مي‌بريم آنچه را كه از آن دم مي‌زند ( كه وجود مال و ولد است ، و روز قيامت ) تك و تنها پيش ما خواهد آمد ( و نه مال و ولد ، و نه ياور و پشتيباني همراه او خواهد بود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَرِثُهُ مَا يَقُولُ » : مراد اين است كه او را مي‌ميرانيم و از دست او مي‌گيريم اموال و اولادي را كه از آنها صحبت مي‌كند . « فَرْداً » : تك و تنها . حال است .‏

آيه 81
‏متن آيه : ‏
‏ وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِّيَكُونُوا لَهُمْ عِزّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين گونه افراد ) بجز خدا ، معبودهائي براي خود برگزيده‌اند تا اين كه چنين معبودهائي مايه عزّت و احترام ( دنيوي و اخروي ) ايشان گردند . ( در دنيا در رفع مشكلات ياريشان دهند ، و در آخرت برايشان شفاعت و ميانجيگري كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عِزّاً » : مصدر است و براي مفرد و مثنّي و جمع و مذكّر و مؤنّث يكسان به كار مي‌رود .‏

آيه 82
‏متن آيه : ‏
‏ كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏نه چنين است ( كه مي‌انديشند . روز قيامت ) معبودهائي را كه مي‌پرستند ، عبادت ايشان را انكار خواهند كرد ، و دشمن آنان خواهند شد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَيَكْفُرُونَ » : بيزاري خواهند جُست . منكرخواهند شد ( نگا : نحل‌ / 86 ، عنكبوت‌ / 25 ، احقاف‌ / 6 ) . « ضدّاً » : حال مؤكّده ( عَلَيْهِمْ ) است .‏

آيه 83
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏نمي‌داني كه ما شياطين را به سوي كافران فرستاده‌ايم تا آنان را ( در انجام گناهان ) سخت برانگيزند و بياغالانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَؤُزُّهُمْ » : تكان دهند و بجنبانند . مراد تحريك و تشويق بر معاصي است ( نگا : فصّلت‌ / 25 ) . « أَزّاً » : برانگيختن . سخت تكان دادن . به جوش آوردن .‏

آيه 84
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! از كفر ايشان دلتنگ مباش ، و در نزول عذاب ) بر آنان شتاب مكن . ما تمام اعمال ايشان را دقيقاً محاسبه مي‌كنيم ( و جزاي كارهايشان را خواهيم داد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَعُدُّ » : مي‌شماريم . حساب مي‌كنيم .‏

آيه 85
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفْداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي ما پرهيزگاران را ( با تعظيم و تكريم هرچه بيشتر ) به گونه گروههائي كه به نزد شاهان روند و مهمانان ايشان شوند ، در پيشگاه خداوند مهربان جمع مي‌نمائيم ( و وارد بهشت مي‌گردانيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَوْمَ » : در روزي . روزي را . مفعول فيه يا مفعول بِهِ است . « نَحْشُرُ » : جمع مي‌كنيم . گرد مي‌آوريم . « وَفْداً » : گروههاي اعزامي به دربار امراء و شاهان . جمع است و مفرد آن ( وافد ) . مانند . رَكْب و راكِب ، و صَحْب و صاحِب . حال ( الْمُتَّقينَ ) است .‏

آيه 86
‏متن آيه : ‏
‏ وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و گناهكاران را ( همچون شتران تشنه‌اي كه به سوي آبشخور به سرعت بروند ) تشنه كام به سوي جهنّم مي‌رانيم ( و بدانجا داخل مي‌گردانيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَسُوقُ » : مي‌رانيم . « وِرْداً » : جمع وارِد ، در آيندگان . وارد شوندگان . مجازاً تشنگان ، و تشبيهاً چهارپايان تشنه‌كام نيز معني كرده‌اند كه متضمّن تحقير و توهين بدكاران است .‏

آيه 87
‏متن آيه : ‏
‏ لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( در آن روز ، چه بندگان متّقي و چه بندگان مجرم مؤمن و غير مؤمن ، هيچ يك از ) آنان نمي‌توانند شفاعت بكنند ، مگر آن كسي كه با خداوند مهربان عهد و پيمان دارد ( كه يكتاپرستي و انجام كارهاي شايسته در دنيا است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يَمْلِكُونَ » : نمي‌توانند . دارا نيستند . مراد بندگان خدا به طور كلّي است . « إِلاّ مَنْ » : مراد كساني است كه يكتاپرست و مؤمنِ راستين باشند . چنين كساني بعد از اجازه خداوند مهربان مي‌توانند شفاعت بكنند ( نگا : طه‌ / 109 ، سبأ / 23 ، زخرف‌ / 86 ، نجم‌ / 26 ) . « عَهْداً » : پيمان . مراد توحيد و ايمان خالص است . برخي پيمان را ( اذن ) مذكور در آيات متعدّد قرآن دانسته‌اند .‏

آيه 88
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( يهوديان و مسيحيان و مشركان ) مي‌گويند : خداوند مهربان فرزندي براي خود برگرفته است !‏

‏توضيحات : ‏
‏« قالُوا » : مراد مسيحيان و يهوديان ( نگا : توبه‌ / 30 ) و مشركان قريش است ( نگا : زخرف‌ / 19 ) .‏

آيه 89
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏واقعاً چيز بسيار زشت و زننده‌اي را مي‌گوئيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِدّاً » : بسيار زشت و زننده . سخت شگفت .‏

آيه 90
‏متن آيه : ‏
‏ تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏نزديك است آسمانها به خاطر اين سخن از هم متلاشي گردد ، و زمين بشكافد ، و كوهها به شدّت درهم فرو ريزد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَكَادُ » : نزديك است . « يَتَفَطَّرْنَ » : شق شوند . متلاشي گردند . « تَخِرُّ » : فرو افتند . فرو ريزند . « هَدّاً » : به شدّت ويران كردن و اجزاء پيكره را پراكنده نمودن . مفعول مطلق تأكيدي ( تَخِرُّ ) است . يا اين كه به معني متفرّق و پراكنده است ، كه در اين صورت ( هَدّاً ) به معني ( مَهْدُودَةً ) و حال است .‏

آيه 91
‏متن آيه : ‏
‏ أَن دَعَوْا لِلرَّحْمَنِ وَلَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏از اين كه به خداوند مهربان ، فرزندي نسبت مي‌دهند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دَعَوْا » : نسبت دادند . ادّعاء كردند .‏

آيه 92
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا يَنبَغِي لِلرَّحْمَنِ أَن يَتَّخِذَ وَلَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏براي خداوند مهربان سزاوار نيست كه فرزندي برگيرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ما يَنبَغي‌ » : سزاوار نيست .‏

آيه 93
‏متن آيه : ‏
‏ إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند ، بنده خداوند مهربان ( و فرمانبردار يزدان ) مي‌باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنْ » : نيست . حرف نفي است . « مَنْ » : كساني كه . « ءَاتِي‌ » : آينده . مراد فرمانبردار است . يعني مقصود ( إِتْيانِ ) معنوي به معني خضوع و خشوع در برابر فرمان است . « عَبْداً » : بنده گوش به فرمان و مطيع . حال است .‏

آيه 94
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏او همه آنان را سرشماري كرده است ، و دقيقاً تعدادشان را مي‌داند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَحْصَاهُمْ » : ايشان را سرشماري كرده است . شماره ايشان را داشته است .‏

آيه 95
‏متن آيه : ‏
‏ وَكُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و همه آنان روز رستاخيز تك و تنها ( بدون يار و ياور و اموال و اولاد و محافظ و مراقب ) در محضر او حاضر مي‌شوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَرْداً » : تك و تنها . از همه چيز بريده و به پيش خدا رسيده . حال است .‏

آيه 96
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بي‌گمان كساني كه ايمان مي‌آورند و كارهاي شايسته و پسنديده انجام مي‌دهند ، خداوند مهربان آنان را دوست مي‌دارد و حجّت ايشان را به دلها مي‌افكند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَيَجْعَلُ لَهُمْ وُدّاً » : ايشان را دوست مي‌دارد . آنان را در نظر مردم عزيز ، و محبّت آنان را به دلها مي‌اندازد ( نگا : حشر / 9 و 10 ) .‏

آيه 97
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنذِرَ بِهِ قَوْماً لُّدّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما قرآن را به زبان تو ( كه عربي است ) ساده و آسان فراهم آورده‌ايم ، تا به وسيله آن ، پرهيزگاران را ( به رضا و نعمت خداي مهربان ) مژده دهي ، و مردمان سرسخت ( دشمن حق و طرفدار باطل ) را با آن ( از ناخوشنودي و عذاب يزدان ) بترساني .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَسَّرْنَاهُ » : قرآن را سهل و ساده كرده‌ايم . قرآن را آسان و روان فراهم آورده‌ايم ( نگا : قمر / 17 و 22 و 32 و 40 ) . « بِلِسَانِكَ » : به زبان تو كه عربي فصيح و روشن و گويا است ( نگا : نحل‌ / 103 ، يوسف‌ / 2 ) . « لُدّاً » : جمع أَلَدّ ، دشمنان سرسختي كه به باطل بر عداوت لجاجت دارند ( نگا : بقره‌ / 204 ) .‏

آيه 98
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُم مِّنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پيش از اينان ( كه با تو اي پيغمبر سر عناد و دشمني دارند ) چه نسلها و نژادهاي فراواني را ( بر اثر كفر و گناه ) نابود كرده‌ايم ، آيا كسي از ايشان را مي‌بيني ، يا كوچكترين صدائي از آنان را مي‌شنوي‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَرْنٍ » : ( نگا : انعام‌ / 6 ) . « مِنْ أَحَدٍ » : هيچ كسي . حرف ( مِنْ ) در چنين مواردي براي نفي عام مابعد خود به كار مي‌رود . « رِكْزاً » : صداي بسيار ضعيف و بس نهان .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره مريم / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 07:17:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره كهف / تفسیر نور



آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجَا ‏

‏ترجمه : ‏
‏حمد و سپاس خدائي را سزا است كه بر بنده خود ( محمّد ) كتاب ( قرآن ) را فرو فرستاده و در آن هيچ گونه انحراف و كژي قرار نداده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عِوَجاً » : كژي و كجي . انحراف . « لَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجاً » : مراد اين است كه در قرآن ضدّ و نقيض معنوي ، و اختلال و انحراف لفظي وجود ندارد .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ قَيِّماً لِّيُنذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِن لَّدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( كتابي ) كه ثابت و پابرجا ( و معتدل و مستقيم ، و هم برپا دارنده جامعه انساني و پاسدار كتب آسماني ) است . ( خداوند آن را فرو فرستاده است ) تا ( به وسيله آن ، كافران را ) از عذاب شديد ( دنيوي يا اخروي ) خود بترساند ، و مؤمناني را كه كارهاي شايسته و بايسته مي‌كنند مژده دهد به اين كه پاداش خوبي دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَيِّماً » : معتدل . يعني افراطي در تكاليف قرآن وجود ندارد تا سخت و طاقت‌فرسا باشد ، و تفريطي در احكام قرآن نشده است تا سهل‌انگاري در چيزي شده باشد كه براي سعادت انسانها ضروري باشد . جاودانه و پابرجا پاسدار احكام الهي و حافظ اصول كتابهاي آسماني . قائم بر احكام دين و مصالح بندگان . حال ( الْكِتابَ ) در آيه قبلي است . « لِيُنذِرَ » : تا بترساند و بيم دهد . مرجع فاعل آن خدا يا قرآن يا پيغمبر است . « بَأْساً » : عذاب .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ مَاكِثِينَ فِيهِ أَبَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏جاودانه در آن ( بهشت برين كه پاداش خوب خداوند است ) خواهند ماند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَاكِثِينَ » : ماندگاران . مقيمان . حال ضمير ( هُمْ ) است .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ وَيُنذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( به خصوص از عذاب شديد او ) بترساند كساني را كه مي‌گويند : خداوند فرزندي را ( به نام عيسي يا عُزَير يا فرشتگان ، براي خود ) برگرفته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِتَّخَذَ » : ساخته است . برگرفته است .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ مَّا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِن يَقُولُونَ إِلَّا كَذِباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏نه ايشان و نه پدرانشان ( چنين چيزي را از روي دانش نمي‌گويند و ) از آن هيچ گونه آگهي ندارند . چه سخن ( وحشتناك و ) بزرگي از دهانهايشان بيرون مي‌آيد ! ! ( آيا خدا و فرزند داشتن‌ ؟ ! مگر خدا جسم است و محدود است و همچون انسان نيازمند چيزي از جمله فرزند است‌ ؟ ! ) . آنان جز دروغ و افتراء نمي‌گويند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَبُرَتْ كَلِمَةً » : چه سخن درشت و بزرگي ! چه سخن زشت و افتراء عظيمي ! واژه ( كلمه ) تمييز است . « إِن يَقُولُونَ » : نمي‌گويند . ( إِنْ ) حرف نفي است .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏نزديك است خويشتن را در پي ( دوري گزيدن و روي گردانيدن ) ايشان ( از ايمان آوردن ، دق مرگ كني و ) از غم و خشم اين كه آنان بدين كلام ( آسماني قرآن نمي‌گروند و بدان ) ايمان نمي‌آورند ( خود را ) هلاك سازي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَعَلَّكَ » : چه بسا كه تو . نزديك است كه تو . « بَاخِعٌ » : هلاك‌كننده . نابودكننده . « عَلَيا ءَاثَارِهِمْ » : به دنبال دوري ايشان از پذيرش ايمان . بر اثر كردار و رفتار ايشان . « أَسَفاً » : خشم و اندوه . مفعول‌له است .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما همه چيزهاي روي زمين را زينتِ آن كرده‌ايم ( و جهان پرزرق و برق ، و پرنعمتي را براي انسانها آراسته‌ايم ) تا ايشان را بيازمائيم ( و ببينيم از آنان ) كدام يك كارِ نيكوتر مي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« زِينَةً » : آنچه وسيله آرايش و پيرايش باشد . جمال و زيبائي .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيداً جُرُزاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ما ( عاقبت اين جهان پرزرق و برق مردمان را در هم مي‌پيچيم و ) آنچه را روي زمين است ( صاف مي‌كنيم و ) به خاك مسطّح بي‌گياهي تبديل مي‌نمائيم ( و اين سرزمين پرجوش و خروش را بيابان بَرَهُوتِ خشك و خاموش مي‌گردانيم ، و نيكان را به بهشت و بدان را به دوزخ مي‌رسانيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَعِيداً » : روي زمين . سطح زمين ( نگا : نساء / 43 ، مائده‌ / 6 ) . « جُرُزاً » : زمين لخت و برهوتي كه گياهي در آن نباشد ( نگا : سجده‌ / 27 ) .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( زندگي پرزرق و برق ، بسياري از مردمان را گول مي‌زند ، و ايشان را نسبت به زنده شدن دوباره ، غافل و بي‌باور مي‌كند . در صورتي كه كساني چون اصحاب كهف يافته مي‌شوند كه در محيط پرزرق و برق جهان و در ميان انواع ناز و نعمت ، استقامت و پايمردي خود را در راه ايمان نشان مي‌دهند ، و نيز حوادث بسياري در جهان رخ مي‌دهد كه بيانگر از سرگرفتن حيات پس از خواب طولاني بوده كه نوعي مرگ بشمار است . از جمله اين حوادث داستان اصحاب كهف است ) . آيا گمان مي‌بري كه ( خواب چندين ساله ) اصحاب كهف و رقيم ، در ميان عجائب و غرائبِ ( پراكنده در گستره هستيِ ) ما چيز شگفتي است‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْ » : متضمّن معني دو حرف است : ( بَلْ ) اضراب ، كه بر انتقال از سخني به سخني دلالت دارد ، و همزه استفهام انكاري كه مفيد نفي است ( نگا : بقره‌ / 214 ) . « أَمْ حَسِبْتَ » : مخاطب پيغمبر است و مقصود ديگران . « الْكَهْفِ » : غار . « الرَّقِيمِ » : كتيبه . لوحه . « أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ » : گروهي از جوانان مؤمن و هوشمند بودند كه از دست طاغوت عصر خويش به غاري پناه بردند ، و بعدها نام آنان را بر كتيبه‌اي بالاي در غار نصب كردند . « ءَايَاتِنَا » : نشانه‌هاي قدرت ما . عجائب و غرائب ساخته و پرداخته آفرينش ما . « عَجَباً » : عجيب . شگفت . نادره . مصدر است و براي مبالغه در معني وصفي به كار رفته است و خبر ( كانُوا ) است .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( يادآور شو ) آن گاه را كه اين جوانان به غار پناه بردند و ( رو به درگاه خدا آوردند و ) گفتند : پروردگارا ! ما را از رحمت خود بهره‌مند ، و راه نجاتي برايمان فراهم فرما .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَوَيا » : پناه بردند . منزل و مأواي خود كردند . داخل شدند . « الْفِتْيَةُ » : جمع فَتي ، جوانان . مراد مي‌تواند مردان كامل هم باشد . « هَيِّئْ » : آماده ساز . فراهم كن . « رَشَداً » : راهيابي . هدايت .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس ( دعاي ايشان را برآورديم و پرده‌هاي خواب را ) چندين سال بر گوشهايشان فرو افكنديم ( و در امن و امان به خواب نازشان فرو برديم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ضَرَبْنَا عَلَيا ءَاذَانِهِمْ » : مراد اين است كه آنان را به خواب عميقي فرو برديم . مفعول ( ضَرَبْنا ) محذوف است كه ( حِجاباً ) مي‌باشد . « سِنِينَ » : سالها . مفعول‌فيه زماني است . « عَدَداً » : شمار دار . متعدّد . صفت ( سِنينَ ) و به معني ذاتَ عَدَدٍ ، يا مفعول مطلق فعل مقدّري است ، يعني : تعدّد عَدَداً . « سِنِينَ عَدَداً » : ساليان دراز . سالهاي سال .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس از آن ( سالهاي سال به خواب ناز فرو رفتن ، كه انگار خواب مرگ است ) ايشان را برانگيختيم ( و بيدارشان كرديم ) تا ببينيم كدام يك از آن دو گروه ( يعني آنان كه مي‌گفتند : روزي يا بخشي از يك روز خوابيده‌ايم ، و آنان كه مي‌گفتند : خير ! تنها خدا مي‌داند كه چقدر خوابيده‌ايد ) مدّت ماندن خود را حساب كرده است ( و زمان خوابيدن خويش را ضبط نموده است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَعَثْنَاهُمْ » : ايشان را برانگيختيم . مراد از برانگيختن در اينجا بيدار كردن است و استعمال اين واژه ، شايد اشاره باشد به اين كه خواب طولاني آنان همچون مرگ و بيداري ايشان همچون رستاخيز پس از مرگ است . « الْحِزْبَيْنِ » : دو گروه از خود اصحاب الكهف ( نگا : كهف‌ / 19 ) . « أَحْصَيا » : حساب كرده است . ضبط نموده است . فعل ماضي است‌ ؛ نه اسم تفضيل . « أَمَداً » : مدّت معيّن . زمان مشخّص .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما داستان آنان را به گونه راستين ( بدون كم و كاست ) براي تو بازگو مي‌كنيم . ايشان جواناني بودند كه به پروردگارشان ايمان داشتند ، و ما بر ( يقين و ) هدايتشان افزوده بوديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَبَأَ » : خبر . داستان ( نگا : مائده‌ / 27 ) . « بِالْحَقِّ » : آن‌چنان كه هست . راست و درست .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَن نَّدْعُوَ مِن دُونِهِ إِلَهاً لَقَدْ قُلْنَا إِذاً شَطَطاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به دلهايشان قدرت و شهامت داديم ، آن گاه كه بپا خاستند و ( براي تجديد ميعاد با آفريدگار خود ، در ميان مردم فرياد برآوردند و ) گفتند : پروردگار ما ، پروردگار آسمانها و زمين است . ما هرگز غير از او معبودي را نمي‌پرستيم . ( اگر چنين بگوئيم و كسي را جز او معبود بدانيم ) در اين صورت سخني ( گزاف و ) دور از حق گفته‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَبَطْنَا عَلَيا قُلُوبِهِمْ » : دلهايشان را قدرت و شهامت بخشيديم . بديشان دل و جرأت داديم . « لَن نَّدْعُوَ » : به فرياد نمي‌خوانيم . پرستش نمي‌كنيم . در رسم‌الخطّ قرآني الف زائدي در آخر دارد . « شَطَطاً » : سخنان دور از حق . بركنار از حقيقت .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ هَؤُلَاء قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً لَّوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِم بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( سپس برخي از ايشان به برخي گفتند : ) اينان ، يعني قوم ما ، بجز الله معبودهائي را به خدائي گرفته‌اند ! ( چه مردمان حقيري ! چرا بايد بتهاي ساخت دست خويش را بپرستند ، مگر عقل ندارند ؟ ! ) . اي كاش ! دليل روشني بر ( خدائي ) آنها ارائه مي‌دادند ! ( مگر چنين چيزي ممكن است‌ ؟ هرگز ! آنان چه ستمكارند ! ) آخر چه كسي ستمكارتر از فردي است كه به خدا دروغ بندد ( و با افتراء انبازهائي به آفريدگار جهان نسبت دهد ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هؤُلآءِ قَوْمُنَا . . . » : استعمال اسم اشاره ( هؤُلآءِ ) در اينجا براي تحقير است . ( قَوْمُنا ) عطف بيان است . « سُلْطَانٍ » : دليل . حجّت . « بَيِّنٍ » : واضح و آشكار .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنشُرْ لَكُمْ رَبُّكُم مِّن رَّحمته ويُهَيِّئْ لَكُم مِّنْ أَمْرِكُم مِّرْفَقاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( برخي به برخي گفتند : ) چون از اين قوم مي‌بريد و از چيزهائي كه بجز خدا مي‌پرستند كناره‌گيري مي‌كنيد ( و حساب خود را از قوم خويش و معبودهاي دروغينشان جدا مي‌سازيد ) ، پس به غار پناهنده شويد ( و آئين خويشتن را نجات دهيد ) تا پروردگارتان رحمتش را بر شما بگستراند و وسائل رفاه و رهائي شما را از اين كار ( مشكلي ) كه در پيش داريد مهيّا و آسان سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إذْ » : چون كه . به سبب اين كه . به خاطر اين كه . ( إِذْ ) در اينجا به معني لام تعليل است ( نگا : زخرف‌ / 39 ) . « فَأْوُوا » : پس پناه ببريد . منزل و مأوي سازيد . « يُهَيِّئْْ » : آسان كند . آماده سازد . « مِرْفَقاً » : اسباب زندگي . وسيله‌اي كه از آن منتفع و بهره‌مند شوند .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِّنْهُ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيّاً مُّرْشِداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( دهانه غار رو به شمال گشوده شده بود و چون در نيمكره شمالي قرار داشت ، نور آفتاب مستقيماً به درون آن نمي‌تابيد . تو اي مخاطب ! وقتي كه به خورشيد نگاه مي‌كردي ) خورشيد را مي‌ديدي كه به هنگام طلوع به طرف راست غارشان مي‌گرائيد ( كه سوي مغرب است ) و به هنگام غروب به طرف چپشان مي‌گرائيد ( كه سوي مشرِق است ) ، و خودشان در محلّ وسيع غار قرار داشتند ( كه وسط غار و فراخناي آن است ، و ايشان از تابش مستقيم آفتاب در امان بودند ) . اين ( چيزي كه گذشت ) از نشانه‌هاي ( قدرت ) خدا است . خدا هر كه را راهنمائي كند ، راهياب ( واقعي ) او است ، و هركه را گمراه نمايد ، هرگز سرپرست و راهنمائي براي وي نخواهي يافت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَزَاوَرُ » : مي‌گرايد . ميل مي‌كند . فعل مضارع است و اصل آن ( تَتَزَاوَرُ ) است . « ذَاتَ الْيَمِينِ » : طرف راست . مفعول‌فيه است . « تَقْرِضُ » : عدول مي‌كند . « ذَاتَ الشِّمَالِ » : طرف چپ . مفعول‌فيه است . « فَجْوَةٍ » : فراخنا . محلّ وسيع . در اينجا مراد وسط غار است .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظاً وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَاراً وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي مخاطب ! اگر چنين مي‌شد كه بديشان بنگري ) در حالي كه ايشان خفته بودند ، آنان را بيدار مي‌انگاشتي . ما آنان را به راست و چپ مي‌گردانديم ( و زيرورو مي‌كرديم ، تا اندامهايشان سالم بماند ) و سگ ايشان بر آستانه ( غار ) دستهاي خود را ( به حالت نگهباني ) دراز كشيده بود . اگر بديشان مي‌نگريستي از آنان مي‌گريختي و سرتاپاي تو از ترس و وحشت پر مي‌شد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَيْقَاظ‌ » : جمع يَقِظ و يَقْظان ، بيداران . « رُقُودٌ » : جمع راقِد ، خفتگان . « بَاسِطٌ » : بازكننده . گشاينده . « وَصِيد » : آستانه . بيرون . « بِالْوَصيدِ » : در آستانه . در بيرون . « إِطَّلَعْتَ » : مي‌ديدي اطّلاع مي‌يافتي . « رُعْباً » : خوف و هراس . مفعول به دوم يا تمييز است .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَاماً فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏همان گونه ( كه 309 سال آنان را خوابانديم ) ايشان را ( از خواب طولاني مرگ مانند ) برانگيختيم ( و بيدارشان كرديم ) تا از يكديگر ( مدّت خواب خود را ) بپرسند . يكي از آنان گفت : ( فكر مي‌كنيد ) چه مدّتي ( در خواب ) مانده‌ايد ؟ ( دسته‌اي ) گفتند : روزي يا بخشي از روز ( در خواب ) بوده‌ايم . ( گروه ديگري ) گفتند : پروردگارتان بهتر ( از همه ) مي‌داند كه چقدر ( در خواب بوده‌ايد و در اينجا ) مانده‌ايد . ( يكي پيشنهاد كرد و گفت : ) سكه نقره‌اي را كه با خود داريد به كسي از نفرات خود بدهيد و او را روانه شهر كنيد ، تا ( برود و ) ببيند كدامين ( فروشنده ) ايشان غذاي پاك‌تري دارد ، روزي و طعامي از آن برايتان بياورد . امّا بايد نهايت دقّت را به خرج دهد و هيچ كس را از حال شما آگاه نسازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيَتَسَآءَلُوا » : تا از همديگر بپرسند . در نتيجه از يكديگر سؤال كنند . « وَرِقِ » : درهمهاي نقره‌اي . نقره . « أَيُّهَا » : مرجع ( ها ) مي‌تواند ( الْمَدينَةِ ) باشد و جنبه مجازي داشته باشد ؛ مانند : وَاسْأَلِ الْقَريَة . يا اين كه ( أَهْل ) يا ( أَطْعمة ) محذوف باشد و حذف مضاف شده باشد . « أَزْكي‌ » : پاكتر از نظر معنوي و مادي . بيشتر و بهتر . « طَعَاماً » : تمييز است . « مِنْهُ » : مرجع ( هُ ) طعام است . « لِيَتَلَطَّفْ » : بايد كمال دقّت را در پنهان كاري به خرج دهد .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏قطعاً اگر آنان ( از شما آگاه و ) بر شما دست يابند ، شما را سنگسار مي‌كنند ، و يا اين كه به آئين ( بت‌پرستي ) خود برمي‌گردانند ، و ( در آن صورت ، در دنيا و آخرت ) هرگز رستگار نمي‌گرديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن يَظْهَرُوا » : اگر غالب شوند . اگر چيره گردند ( نگا : توبه‌ / 8 ) . « يَرْجُمُوكُمْ » : شما را سنگسار مي‌كنند . شما را سنگ‌باران مي‌كنند ( نگا : هود / 91 ) . « مِلَّة‌ » : دين . آئين .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَاناً رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏همان گونه ( كه آنان را به خواب طولاني فرو برديم ، و از آن خواب عميق بيدارشان نموديم ، مردمان شهر را ) هم متوجّه حالشان كرديم ، ( بدان گاه كه ميان خود درباره رستاخيز كشمكش داشتند ) تا بدانند كه وعده خدا ( درباره رستاخيز و زندگي دوباره ) حق است ، و اين كه بدون شكّ قيامت فرا مي‌رسد . ( در نتيجه ديدن ايشان ، اهل شهر به خدا و روز رستاخيز ايمان آوردند . سپس خداوند اصحاب كهف را به هنگام ديدار مردم از ايشان ، در ميان غار مي‌راند . مردمان درباره ايشان دو گروه شدند : بعضي از آنان ) گفتند : بر ( درِ غار ) ايشان ديواري درست كنيد ( تا كسي به غار نرود . چرا كه نمي‌دانيم آنان مرده‌اند يا دوباره به خواب عميق فرو رفته‌اند ) و پروردگارشان آگاه‌تر از ( هر كسي به ) وضع ايشان است . برخي ديگر كه اكثريّت داشتند ، گفتند : بر ( درِ غار ) ايشان پرستشگاهي مي‌سازيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَعْثَرْنا » : ديگران را متوجّه ساختيم . مطلع و باخبر كرديم . « السَّاعَةَ » : قيامت . « إذْ » : آن گاه . ظرف است و متعلّق است به فعل ( أَعْثَرْنا ) . « يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ » : مردمان درباره زندگي دوباره ، بين خود كشمكش داشتند . برخي زنده شدن را محال مي‌ديدند . برخي مي‌گفتند : روح و جسم زنده مي‌گردد . بعضي هم مي‌گفتند : فقط روح زنده مي‌شود و جسم جزو خاك مي‌گردد . « بُنْيَاناً » : بنياد . مراد ديوار بزرگ است ( نگا : صف‌ / 4 ) . « غَلَبُوا عَلَيا أَمْرِهِمْ » : كساني كه اكثريّت داشتند . كساني كه چرخش كار مردم در دست ايشان بود و بزرگان قوم بشمار مي‌آمدند . « مَسْجِداً » : پرستشگاه .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاء ظَاهِراً وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( معاصران پيغمبر درباره تعداد نفرات اصحاب كهف به مجادله مي‌پردازند و گروهي ) خواهند گفت : آنان سه نفرند كه چهارمين ايشان سگشان بود ، و ( گروهي ) خواهند گفت : آنان پنج نفرند كه ششمين ايشان سگشان بود ؛ همه اينها سخنان بدون دليل است . و ( گروهي ) خواهند گفت : آنان هفت نفرند كه هشتمين ايشان سگشان بود ( و اينان از روي علم و آگاهي برگرفته از وحي ، سخن نخواهند گفت ) . بگو : پروردگار من از تعدادشان آگاه‌تر ( از هركسي است ) . جز گروه كمي تعدادشان را نمي‌داند . بنابراين درباره اصحاب كهف جز مجادله روشن ( و آرام با ديگران ) پيش مگير ( چرا كه مسأله چندان مهمّي نيست و ارزش دردسر را ندارد ) و پيرامون آنان ديگر از هيچ كس مپرس ( زيرا وحي الهي تو را بس است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَجْماً بِالْغَيْبِ » : از روي ظنّ و گمان‌ ؛ نه دليل و برهان سخن گفتن ( نگا : سبأ / 53 ) . « مِرَآءً » : ستيزه . جدال . « مِرَآءً ظَاهِراً » : مجادله سطحي و مباحثه بدون طول و تفصيل . گفتگوي منطقي و مستدلّ . « فَلا تُمَارِ فِيهِمْ إِلاّ مِرَآءً ظَاهِراً » : درباره ايشان گفتگوي ساده و مختصر ؛ نه عميق و طويل داشته باش . راجع بديشان مباحثه روشن و مستدلّ داشته باش ( نگا : تفسير نمونه ) .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏درباره هيچ چيز ( بدون مقترن كردنِ سخن به مشيّت خدا ) مگو كه فردا آن را انجام مي‌دهم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« غَداً » : فردا . مراد آينده است .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مگر اين كه بگوئي : ) اگر خدا بخواهد ( فردا چنين و چنان كنم . چرا كه تا اراده او نباشد چيزي و كاري انجام نمي‌پذيرد ) . و چون دچار فراموشي شدي ( و إِن شَآءَ الله را نگفتي ، همين كه به يادت آمد ) ، پروردگارت را به خاطر آور و ( إِن شَآءَ الله را بگو ، تا گذشته را جبران بكني و هميشه دلت با خدا باشد . هنگامي كه عزم انجام كاري كردي و آن را آويزه مشيّت خدا نمودي ) بگو : اميد است پروردگارم مرا ( به چيزي ) رهنمود كند كه از اين ( چيزي كه در مدّ نظر است ، سودمندتر و ) به خير و صلاح نزديكتر باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِذَا نَسِيتَ » : زماني كه إِن شَآءَ الله را فراموش كردي . « رَشَداً » : هدايت . رهنمود . خير و نفع . در اصل ( رَشَد ) به معني إرشاد و رهنمودي است كه منتهي به خير و منفعت شود ؛ ولي گاهي مثل اينجا خودِ خير و منفعت مراد است ( نگا : جنّ‌ / 10 ) . « مِنْ هذَا رَشَداً » : هدايت‌بخش‌تر از اين . سودمندتر از اين . ( هذا ) اشاره است به كار مورد نظر ، و راهي كه در پيش است . يا اين كه اشاره به سرگذشت عجيب اصحاب كهف است كه معجزه جاويد پيغمبر كه قرآن است از آن هم عجيب‌تر است .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِئَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اصحاب كهف مدّت سيصد و نه سال در غارشان ( در حال خواب ) ماندند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِزْدادُوا تِسْعاً » : نه سال بر آن افزودند . مراد اين است كه اصحاب كهف سيصد سال شمسي زنده و در حال خواب بوده كه اگر با سال قمري حساب شود ، نه سال بر آن افزوده مي‌گردد . چرا كه سيصد سال شمسي مساوي با سيصد و نه سال قمري است . در اينجا قرآن مجيد حقيقتي را بيان داشته است كه سالها بعد علم نجوم بدان پي برده است .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : خدا ( از همگان ) آگاه‌تر از مدّتي است كه اصحاب كهف ( در غار زنده و در حال خواب ) ماندند ( و برايتان بيان گرديد . لذا به گفتگوهاي مختلف در اين‌باره خاتمه دهيد ) . تنها او است كه غيب آسمانها و زمين را مي‌داند ( و از مجموعه جهان هستي و از جمله مدّت ماندگاري اصحاب كهف باخبر است ) . شگفتا او چه بينا و شنوا است ! ( او همه چيز را مي‌بيند و همه‌چيز را مي‌شنود ! ساكنان آسمانها و زمين ) بجز خدا برايشان سرپرستي نيست ( كه عهده‌دار امور آنان شود ) و در فرماندهي و قضاوت خود كسي را انباز نمي‌گرداند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ ! » : اين دو فعل ، صيغه تعجّبند ، و در اينجا مراد خبر دادن از عظمت علم خدا است كه انسان را در شگفتي فرو مي‌برد . « حُكْمِهِ » : فرماندهي خود . قضاوت خود .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِن كِتَابِ رَبِّكَ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَلَن تَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بخوان آنچه را كه از كتاب ( قرآن ) از سوي پروردگارت به تو وحي شده است ( و به گفته‌هاي اين و آن كه آميخته به دروغ و خرافات و مطالب بي‌اساس است اعتناء مكن . تكيه‌گاه بحث تو در امور غيبي همچون سرگذشت اصحاب كهف ، تنها بايد وحي الهي باشد . چرا كه سخنان خدا حقائق تغيير ناپذيري است و ) كسي نمي‌تواند سخنان او را تغيير ( و احكام آن را دگرگون ) كند ، و هرگز پناهي جز او نخواهي يافت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُبَدِّلَ » : تغيير دهنده . تبديل كننده . « لا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ » : هيچ كس و هيچ‌چيزي سخنان خدا را نمي‌تواند دگرگون كند . احكام قرآن ، چون كلام يزدان است ، بر اثر كشفيات فنون و پيشرفتهاي علوم ، دستخوش بطلان و مغلوب زمان نمي‌شود . « مُلْتَحَداً » : پناهگاه . ملجأ . محلّي كه انسان خويشتن را در آن متحصن كند .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏با كساني باش كه صبحگاهان و شامگاهان خداي خود را مي‌پرستند و به فرياد مي‌خوانند ، ( و تنها رضاي ) ذات او را مي‌طلبند ، و چشمانت از ايشان ( به سوي ثروتمندان و قدرتمندان مستكبر ) براي جستن زينت حيات دنيوي برنگردد ، و از كسي فرمان مبر كه ( به خاطر دنيا دوستي و آرزو پرستي ) دل او را از ياد خود غافل ساخته‌ايم ، و او به دنبال آرزوي خود روان گشته است ( و پيوسته فرمان يزدان را ترك گفته است ) و كار و بارش ( همه ) افراط و تفريط بوده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِصْبِرْ نَفْسَكَ » : خويشتن را بدار . خود را نگاه دار . مراد بودن و بسر بردن است . « غَدَاةِ‌ » : صبحگاهان . بامدادان . « عَشِيِّ » : شامگاهان . شبانگاهان . مراد همه اوقات است ( نگا : انعام‌ / 52 و 53 ) . « لا تَعْدُ » : دور مگردان . منصرف مكن . از ماده ( عدو ) . « لا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ » : چشمانت از ايشان برنگردد . مراد اين است كه چشم از ايشان برمگير . واژه ( عَيْنَاكَ ) فاعل است . « أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ » : دل او را غافل كرده‌ايم . دلش را غافل ديده‌ايم . « فُرُطاً » : افراط و اسراف . ظلم و تعدّي ( نگا : قاموس ) . تفريط و تضييع ( نگا : روح‌المعاني ) .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَاراً أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءتْ مُرْتَفَقاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : حق ( همان چيزي است كه ) از سوي پروردگارتان ( آمده ) است ( و من آن را با خود آورده‌ام و برنامه من و همه مؤمنان است ) پس هركس كه مي‌خواهد ( بدان ) ايمان بياورد و هركس مي‌خواهد ( بدان ) كافر شود . ما براي ستمگران آتشي را آماده كرده‌ايم كه ( از هر طرف ايشان را احاطه مي‌كند و ) سراپرده آن ، آنان را در بر مي‌گيرد ، و اگر ( در آن آتش سوزان ) فرياد برآورند ( كه آب ) ، با آبي همچون فلز گداخته به فريادشان رسند كه چهره‌ها را بريان مي‌كند ! چه بد نوشابه‌اي ! و چه زشت منزلي !‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُرَادِقُ » : معرّب سراپرده است ، به معني خيمه و بارگاه و چادري است كه بر فراز صحن خانه كشند . « إِن يَسْتَغِيثُوا » : اگر فرياد برآورند . اگر كمك بخواهند . « يُغَاثُوا » : به فريادشان رسيده شود . كمك كرده شوند . « مُهْل‌ » : هر نوع فلز گداخته ( نگا : دخان‌ / 45 ، معارج‌ / 8 ) . دُرْدِ ته‌نشين شده روغن كه معمولاً چيز آلوده و كثيف و بد طعمي است‌ ؛ و در اينجا مراد كيم و خونابه دوزخيان است ( نگا : ابراهيم‌ / 16 و 17 ) . « مُرْتَفَقاً » : محلّ اجتماع و گردهمآئي . منزل . جائي كه براي حسرت و يا آسايش آرنج را بدان تكيه دهند يا زيرِ گونه بگذارند ، كه در صورت دوم يعني اگر براي آسايش باشد ، در اينجا جنبه ريشخند دارد ؛ مثل ( نُزُلٌ ) در آيه 93 سوره واقعه . منصوب است چون تمييز است .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه ايمان آورده‌اند ( به خدا و دين حقي كه به تو وحي شده است ) و كارهاي شايسته كرده‌اند ( پاداششان در پيشگاه آفريدگارشان محفوظ است ) . ما پاداش كسي را هدر نمي‌دهيم كه كار نيكو كرده باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّ الَّذينَ . . . » : خبر ( إِنَّ ) ، ( أُولئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهاَ الأنْهارُ ) در آيه بعدي است و ( إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً ) جمله معترضه است ، يا اين كه ( إِنَّا لا نُضِيعُ . . . ) جايگزين خبر است .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ أُوْلَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَاباً خُضْراً مِّن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كسانيند كه بهشت جاويدان از آن ايشان است‌ ؛ بهشتي كه در زير ( كاخها و درختان ) آن جويبارها روان است . آنان در آنجا با دستبندهاي طلا آراسته مي‌شوند ، و جامه‌هاي سبز ( فاخري از انواع مختلف ) حرير نازك و ضخيم مي‌پوشند ، در حالي كه بر تختها و مبلمانها تكيه زده‌اند . ( وه كه اين چيز موعود ) چه پاداش خوبي است ! و ( به‌به اين باغها و تختها ) چه منزل و مَقَرّ زيبايي است !‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَدْنٍ » : جاي ماندگاري . جاويدانگي . « يُحَلَّوْنَ » : زينت مي‌شوند . آراسته مي‌گردند . فعل مجهول است و از ماده ( حلي ) . « أَسَاوِرَ » : جمع سِوار ، دستبند . برخي آن را جمع أَسْوِرَة مي‌دانند كه مفرد آن سِوار است . يعني أَساوِر را جمع‌الجمع بشمار مي‌آورند . « مِنْ أَساوِرَ مِن ذَهَبٍ » : واژه ( مِنْ ) نخستين زائد يا ابتدائيّه است ، و ( مِنْ ) دوم بيانيّه مي‌باشد . « ذَهَبٍ » : طلا . زر . « خُضْراً » : جمع أَخْضَر ، سبز رنگ . « سُندُسٍ » : حرير لطيف و نازك . « إِسْتَبْرَقٍ » : حرير ضخيم و برّاق . « مُتَّكِئِينَ » : تكيه‌زنندگان . « أَرَآئِكَ » : جمع أَريكَة ، تخت‌ها . مبلمان‌ها . « مُرْتَفَقاً » : منزل . مجلس . مقرّ .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً رَّجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) براي آنان مثالي بيان كن ، مَثَل دو مرد ( كافر ثروتمندي و فقير مؤمني ) را كه ( در روزگاران گذشته اتّفاق افتاده است ، و ) ما به يكي از آن دو ( يعني كافر ثروتمند ) دو باغ انگور داده بوديم . گرداگرد باغها را با نخلستانها احاطه كرده بوديم ، و در ميان باغها ( زمينهاي ) زراعتي قرار داده بوديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَجُلَيْنِ » : دو مرد . مراد يك فرد كافر ثروتمند ، و يك فرد مؤمن فقير است . در ضرب‌المثل هم ضرورت ندارد نام افراد مشخّص شود . ( رَجُلَيْنِ ) بدل ( مَثَلاً ) است . « حَفَفْنَا » : دور زده بوديم . احاطه كرده بوديم .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئاً وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر دو باغ ( از نظر فرآورده‌هاي كشاورزي كامل بودند و درختان ) به ثمر نشسته بودند ( و كشتزارهاي داخل آن خوشه بسته بودند ) و هر دو باغ در ميوه و ثمره چيزي فروگذار نكرده بودند ، و ما در ميان آنها رودبار بزرگي ( از زمين ) برجوشانده بوديم ( كه در زير درختان جريان داشت ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كِلْتَا » : هر دو . « أُكُلَ » : ميوه . ثمره . فرآورده . « لَمْ تَظْلِمْ » : نكاسته بود . فروگذار نكرده بود .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنكَ مَالاً وَأَعَزُّ نَفَراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( صاحب اين دو باغ علاوه از آنها ) دارائي ديگري ( از طلا و نقره و اموال و اولاد ) داشت ( و دنيا به كام او بود و غرور ثروت او را گرفت ) پس در گفتگوئي به دوست ( مؤمن ) خود ( مغرورانه و پرخاشگرانه ) گفت : من ثروت بيشتري از تو دارم و از لحاظ نفرات ( خانواده و خويش و رفيق ) مقتدرتر از تو و فزونترم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ثَمَرٌ » : حاصل . درآمد . دارائي . « كَانَ لَهُ ثَمَرٌ » : دارائي و درآمد ديگري جز اين دو باغ داشت . يا اين كه : بدين ترتيب ، صاحب اين دو باغ ، هرگونه ميوه و درآمدي در اختيار داشت .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَذِهِ أَبَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در حالي كه ( به سبب عدم ايمان به خدا ) بر خويشتن ستمگر بود ، ( همراه دوست خود ، سرمستِ غرور ) به باغش گام نهاد ( و نگاهي به درختان پرميوه و خوشه‌هاي پُردانه و زمزمه رودبار انداخت ، مستكبرانه ) گفت : من باور نمي‌كنم هرگز اين ( باغ سرسبز ) نابود شود و به فنا رود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَآ أَظُنُّ » : گمان نمي‌برم . باور ندارم . « تَبِيدَ » : نابود شود . از ميان رود . از مصدر بَيْد و به ياد ، به معني فنا و هلاك . « هذِهِ » : اين باغ . چه بسا مراد تسميه كلّ به اسم جزء بوده و مقصود اين جهان ، و مرجع ( مِنْها ) در آيه بعد هم ( جَنَّة ) يا ( حَيَاة ) باشد .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْراً مِّنْهَا مُنقَلَباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و باور ندارم كه قيامت برپا شود . اگر هم ( به فرض قيامتي در كار باشد و ) من به سوي پروردگارم برگردانده شوم ( اين همه شخصيّت و مقام ، و اموال و اولاد ، نشانه شايستگي من است و در آنجا هم ) مسلّماً سرانجام بهتري و جايگاه خوبتري از اين ( باغ و زندگي ) خواهم يافت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« السَّاعَةَ » : قيامت . « قَآئِمَةً » : پابرجا . برقرار . مفعول دوم است . « مُنقَلَباً » : عاقبت . جاي بازگشت .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏دوست ( مؤمن ) او ، در حالي كه با وي گفتگو داشت ، بدو گفت : آيا منكر كسي شده‌اي كه ( دستگاه شگرف و سازمان پيچيده جسم ) تو را از خاك ناچيزي و سپس از نقطه بي‌ارزشي آفريده است ، و بعد از آن تو را مرد كاملي كرده است‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَلَقَكَ مِن تُرابٍ . . . » : خداوند تو را از خاك درست كرد . يعني موادّ غذائي كه در زمين است ، جذب ريشه‌هاي روئيدنيها مي‌گردد ، و روئيدنيها به نوبه خود خوراك حيوانات مي‌شوند ، و انسان از روئيدنيها و گوشت و شير حيوانات استفاده مي‌كند ، و نطفه‌اش از اينها شكل مي‌گيرد ( نگا : حجّ / 5 ، روم‌ / 20 ) . يا اين كه مراد اين است كه خداوند اصل تو را - كه آدم است‌ - از خاك آفريده است ( نگا : آل‌عمران‌ / 59 ، فاطر / 11 ) . « سَوَّاكَ » : اندام تو را متعادل و هماهنگ كرد . كامل كرد تو را . « رَجُلاً » : حال است و تأويل به مشتقّ مي‌گردد . يا اين كه مفعول دوم ( سَوّي ) است . يعني : جَعَلَكَ رَجُلاً .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ لَّكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ولي من ( مي‌گويم : ) او ( كه مرا و همه جهان را آفريده است ) خدا است و پروردگار من است ، و من كسي را انباز پروردگارم نمي‌سازم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لكِنَّا » : امّا من . اصل آن : لكِنْ أَنَا است ، و همزه را به طور سماع حذف و نون را در نون دغم مي‌نمايند . « لكِنَّا هُوَ اللهُ رَبِّي‌ » : ( لكِن ) مخفّف و مهمّل ، ( أَنَا ) مبتدا ، ( هُوَ ) مبتداي دوم ، ( اللهُ ) خبر مبتداي دوم ، ( رَبِّي ) صفت آن ، مبتداي دوم و خبرش ، خبر مبتداي اوّل ، و عائد ضمير ( ي ) است .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاء اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِن تُرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنكَ مَالاً وَوَلَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏كاش ! وقتي كه وارد باغ مي‌شدي ( و اين همه نعمت و مرحمت ، و آثار قدرت و عظمت را مي‌ديدي ) مي‌گفتي : ماشاءَاللهُ ! ( اين نعمت از فضل و لطف خدا است ، و آنچه خدا بخواهد شدني است ! ) هيچ قوّت و قدرتي جز از ناحيه خدا نيست ( و اگر مدد و توفيق او نباشد ، توانائي عبادت و پرستش را نخواهيم داشت . اي رفيق ناسپاس ) اگر مي‌بيني كه از نظر اموال و اولاد از تو كمترم ، ( امّا . . . ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا شَآءَ اللهُ » : اين جمله محذوفي دارد و تقدير چنين است : هذا مَا شَآءَ اللهُ ، يعني : اين چيزي است كه خدا خواسته است . يا اين كه : مَا شَآءَ اللهُ كائِنٌ ، يعني : هرچه خدا بخواهد ، همان مي‌شود .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ فَعَسَى رَبِّي أَن يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِّن جَنَّتِكَ وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَاناً مِّنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيداً زَلَقاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏چه بسا پروردگارم بهتر از باغ تو را ( در دنيا يا آخرت ) به من بدهد ، و خدا از آسمان بلاي مقدّري براي باغ تو فرو بفرستد و اين باغ به سرزمين لخت و همواري تبديل شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حُسْبَاناً » : مصدر است و به معني اسم مفعول ، يعني محسوب است و مراد از آن هر نوع بلا و عذاب مقدّر است . هلاك و نابودي . يا اين كه جمع ( حُسْبَانَة ) به معني صاعِقَة است . « صَعيداً » : سرزمين . خاك روي زمين . « زَلَقاً » : مصدر است و در معني اسم فاعل به كار رفته است ، به معني : صاف و صوف . لخت . لغزنده . گِل و لاي .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ أَوْ يُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْراً فَلَن تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا اين كه آب اين باغ ( در اعماق زمين ) فرو رود ، به گونه‌اي كه هرگز نتواني آن را پيجوئي كني ( چه رسد به اين كه آن را بيابي و به سطح زمين برگرداني ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« غَوْراً » : فرو رفتن . در اينجا براي مبالغه ، مصدر به معني اسم فاعل يعني ( غائِر ) به كار رفته است كه به معني فرو رونده است .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( سرانجام پيش‌بيني فرد مؤمن تحقّق پذيرفت و بلاي ناگهاني در رسيد و همه محصولات و ) ميوه‌هاي او را در آغوش كشيد ( و باغ سرسبز و آبادان ، به زمين لخت و ويران تبديل گرديد ) . در حالي كه باغ بر داربستها و چوب‌بندها فرو تپيده بود ، صاحب باغ بر هزينه‌هائي كه صرف آن كرده بود ، دست تحسّر به هم مي‌ماليد و مي‌گفت : كاشكي كسي را انباز پروردگارم نمي‌كردم ! ( و خداي را به يگانگي مي‌پرستيدم و كفر نمي‌ورزيدم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« اُحِيطَ » : احاطه گرديد . « اُحيطَ بِثَمَرِهِ » : محصولات و ميوه‌هايش با بلا احاطه گرديد . محصولات نابود شد . « خاوِيَةٌ » : فرو افتاده و فرو تپيده . « عُرُوش‌ » : جمع عَرْش ، سقفها . در اينجا مراد داربستها و چوب‌بندها و چفته‌هاي زير درختان ميوه است . « خَاوِيَةٌ عَلَيا عُرُوشِهَا » : ( نگا : بقره‌ / 259 ) .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَمْ تَكُن لَّهُ فِئَةٌ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مُنتَصِراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( او در برابر اين همه مصيبت و بلا ، تنهاي تنها بود ) و دسته و گروهي را جز خدا نداشت كه او را ياري دهند ، و خود نيز نتوانست خويشتن را كمك كند ( و جلو بلا را بگيرد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن دُونِ اللهِ » : بجز خدا . در مقابل خدا . « مُنتَصِراً » : دفع كننده و بازدارنده . انتقام گيرنده . غالب و چيره . يادآوري : معني آيه مي‌تواند چنين هم باشد : صاحب باغ كساني را نداشت كه در برابر خشم خدا او را كمك كنند ، و وي هم قادر به دفع بلا نبود .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَاباً وَخَيْرٌ عُقْباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آن مقام و در آن حال ( كه بلا و مصيبت و شدّت و محنت سر مي‌رسد ) ياري و كمك ، ويژه معبود راستين است ( و تنها خدا فريادرس روز مصيبت و دفع‌كننده بلا است ) . او بهترين پاداش را ( براي مطيعان خود ) دارد ، و بهترين سرانجام را ( براي آنان ) فراهم مي‌سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هُنَالِكَ » : آنجا . در آن مقام و در آن حال . « الْوَلايَةُ » : كمك و ياري . دستگيري و مددكاري . « عُقْباً » : عاقبت . سرانجام .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُّقْتَدِراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) براي آنان ( كه به دارائي دنيا مي‌نازند و به اولاد و اموال مي‌بالند ) مثال زندگي دنيا را بيان كن كه همچون آبي است كه از ( ابر ) آسمان فرو مي‌فرستيم . سپس گياهان زمين از آن ( سيراب مي‌گردند و به سبب آن رشد و نمو مي‌كنند و ) تنگاتنگ و تودرتو مي‌شوند . ( عطر گل و ريحان با آواز پرندگان درهم مي‌آميزد و رقص گلزار و چمنزار در مي‌گيرد . ولي اين صحنه دل‌انگيز ديري نمي‌پايد و باد خزان وزان مي‌گردد ، و گياهان سرسبز و خندان ، زرد رنگ و ) سپس خشك و پرپر مي‌شوند و بادها آنها را ( در اينجا و آنجا ) پخش و پراكنده مي‌سازند ! ( آري ! داشتن را نداشتن ، و بهار زندگي را خزان در پي است ، پس چه جاي نازيدن به وي است . اين خدا است كه نعمت و حيات مي‌دهد و هر وقت كه بخواهد نعمت و حيات را بازپس مي‌گيرد ) و خدا بر هر چيزي توانا بوده ( و هست ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« السَّمَآءِ » : سوي بالا . مراد ابر آسمان است ( نگا : نور / 43 ، واقعه‌ / 69 ) . « إخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الأرْضِ » : گياهان زمين به سبب آن ، تنگ يكديگر روئيدند . گياهان آميزه آب آن مي‌گردند ، يعني آن را مي‌مكند . « هَشِيماً » : گياه خشك و پرپر . فَعيل به معني مَفعول است . « تَذْرُو » : مي‌برد و پخش و پراكنده مي‌كند . از ماده ( ذرو ) ( نگا : ذاريات‌ / 1 ) .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَاباً وَخَيْرٌ أَمَلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏دارائي و فرزندان ، زينت زندگي دنيايند ( و زوال‌پذير و گذرايند ) . و امّا اعمال شايسته‌اي كه نتايج آنها جاودانه است ، بهترين پاداش را در پيشگاه پروردگارت دارد ، و بهترين اميد و آرزو است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْبَنُونَ » : پسران . مراد فرزندان ، اعم از ذكور و إناث است . « الْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ » : كارهاي شايسته‌اي كه ثمره و ثواب آنها باقي و ماندگار است . واژه ( الْبَاقِيَاتُ ) صفت موصوف مقدّري چون : الْكَلِمَاتُ يا الأعْمَالُ است . لذا هرگونه گفتار پسنديده و كردار شايسته را شامل مي‌شود .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبَالَ وَتَرَى الْأَرْضَ بَارِزَةً وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي ما ( نظام جهان هستي را به عنوان مقدّمه‌اي براي نظام نوين درهم مي‌ريزيم و از جمله ) كوهها را به حركت در مي‌آوريم ، و ( همه موانع سطح زمين را از ميان برمي‌داريم ، به گونه‌اي كه ) زمين را ( صاف و همه‌چيز را در آن ) نمايان مي‌بيني ، و همگان را ( براي حساب و كتاب ) گرد مي‌آوريم و كسي از ايشان را فرو نمي‌گذاريم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَوْمَ » : ظرف است براي فعل مقدّري چون ( أُذْكُرْ ) . « نُسَيِّرُ » : به حركت مي‌اندازيم . راه مي‌بريم . « بَارِزَةً » : پيدا و نمايان . از مصدر بُروز به معني ظُهور . مراد اين است كه زمين لخت و عريان و خالي از كوهها و رودها و درختان و گياهان و ساختمانها و غيره مي‌شود . حال است . « لَمْ نُغَادِرْ » : رها نساخته‌ايم . ترك نكرده‌ايم .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ وَعُرِضُوا عَلَى رَبِّكَ صَفّاً لَّقَدْ جِئْتُمُونَا كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّن نَّجْعَلَ لَكُم مَّوْعِداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏مردمان ( پيشين و پسين ، براي حساب و كتاب ) صف صف به پروردگارت عرضه مي‌شوند ( و همگي در برابر آفريدگارت رديف رديف سان ديده مي‌شوند . آن وقت است كه ما ايشان را صدا مي‌زنيم : اي مردمان ! شما لخت و عريان بدون اموال و اولاد ) به همان شكل و هيئتي كه نخستين بار شما را آفريده بوديم ، به پيش ما برگشته‌ايد . شما گمان مي‌برديد كه هرگز موعدي براي ( رستاخيز و حساب و ثواب و عقاب ) شما ترتيب نمي‌دهيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عُرِضُوا » : عرضه گرديدند . سان ديده شدند . « صَفّاً » : رديف . صف‌ها . صف كشيده . اين واژه مصدر است و به معني ( صُفُوفاً ) يا ( مَصْفُوفِينَ ) و حال است . « مَوْعِداً » : مكان وعده . زمان وعده .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِراً وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كتاب ( اعمال هر كسي ، در دستش ) نهاده مي‌شود ( و مؤمنان از ديدن آنچه در آن است شادان و خندان مي‌گردند ) و بزهكاران ( كفر پيشه ) را مي‌بيني كه از ديدن آنچه در آن است ، ترسان و لرزان مي‌شوند و مي‌گويند : اي واي بر ما ! اين چه كتابي است كه هيچ عمل كوچك و بزرگي را رها نكرده است و همه را برشمرده است و ( به ثبت و ضبط آن مبادرت ورزيده است . و بدين وسيله ) آنچه را كه كرده‌اند حاضر و آماده مي‌بينند . و پروردگار تو به كسي ظلم نمي‌كند . ( چرا كه پاداش يا كيفر ، محصول اعمال خود مردمان است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْكِتابُ » : نامه اعمال يكايك مردم ( نگا : حاقّه‌ / 19 و 25 ) . « مَا لِهذَا الْكِتَابِ » : اين چه كتابي است‌ ؟ استفهام براي تعجّب است . حرف لام جرّ در رسم‌الخطّ قرآني منفصل نوشته شده است . « وَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِراً » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 30 و قيامت‌ / 13 ) .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! آغاز آفرينش مردمان را برايشان بيان كن ) آن گاه را كه ما به فرشتگان گفتيم : براي آدم سجده كنيد . آنان جملگي سجده كردند مگر ابليس كه از جنّيان بود و از فرمان پروردگارش تمرّد كرد . آيا او و فرزندانش را با وجود اين كه ايشان دشمنان شمايند ، به جاي من سرپرست و مددكار خود مي‌گيريد ؟ ! ستمكاران چه عوض بدي دارند !‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ إِذْ قُلْنَا . . . » : ( نگا : بقره‌ / 34 ، اعراف‌ / 11 ، اسراء / 61 ) . « الْجِنَّ » : نوعي از آفريده‌هاي خدا كه ديده نمي‌شوند ( نگا : انعام‌ / 100 ) . « أَفَتَتَّخِذُونَهُ . . . » : مراد اين است كه پيروي عملي از وسوسه‌هاي شيطان و زادگانش ، پذيرش سرپرستي و دوستي اين لعنتيها بشمار است . « بَدَلاً » : عوض . جايگزين . تمييز است .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ مَا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏من ابليس و فرزندانش را به هنگام آفرينش آسمانها و زمين ، و ( حتي برخي از ) خودشان را هم به هنگام آفرينش ( برخي از ) خودشان ( در صحنه خلقت ) حاضر نكرده‌ام ، و گمراهسازان را دستيار و مددكار خود نساخته‌ام ( و اصلاً به دستيار و مددكار نيازي ندارم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُضِلِّينَ » : گمراهسازان . سرگشته‌كنندگان . « عَضُداً » : معيّن . مددكار . دستيار .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَوْمَ يَقُولُ نَادُوا شُرَكَائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُم مَّوْبِقاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي خداوند مي‌فرمايد : انبازهائي را كه براي من گمان مي‌برديد صدا بزنيد ( تا به كمك شما بشتابند ) . آنان انبازها ( و معبودهاي پنداري ) را صدا مي‌زنند و آنها به نداي ايشان پاسخ نمي‌دهند ( تا چه رسد به اين كه به كمكشان بشتابند ) و ميانشان عداوت راه مي‌اندازيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَعَلْنَا بَيْنَهُم مَّوْبِقاً » : ميان آنان عداوت راه مي‌اندازيم ( نگا : مريم‌ / 81 و 82 ، احقاف‌ / 6 ) . ميانشان مهلكه‌اي‌ مي‌سازيم كه آتش دوزخ است و همه ايشان در آن مشترك خواهند بود . رابطه و ميانه دنيوي ايشان را موجب هلاك اخروي آنان مي‌سازيم . « مَوْبِقاً » : مهلكه . هلاك . عداوتي كه آن قدر سخت است كه انگار خودِ دشمنانگي است .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ وَرَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُم مُّوَاقِعُوهَا وَلَمْ يَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( در اين گيرودار ) گناهكاران آتش دوزخ را مي‌بينند و مي‌دانند كه ايشان بدان مي‌افتند وليكن محلّي نمي‌يابند كه ( از دست دوزخ بگريزند و ) بدان رو كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ظَنُّوا » : يقين داشتند . « مُوَاقِعُوهَا » : افتادگان در آن . روندگان بدان . « مَصْرِفاً » : مكاني كه بدان رو كنند . انصراف و روگرداني . اين واژه مي‌تواند اسم مكان يا اسم زمان و يا مصدر ميمي باشد . « لَمْ يَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفاً » : گريزي از دوزخ ندارند . مكاني كه از دست دوزخ بدان رو كنند نمي‌يابند . زمان روگرداني از آن را نخواهند داشت .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِن كُلِّ مَثَلٍ وَكَانَ الْإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما در اين قرآن براي مردمان ، هرگونه مثلي را ( كه در امور دين و دنيا بدان نيازمند باشند ) به شيوه‌هاي گوناگون بيان داشته‌ايم ( تا از آنها پند گيرند ) ولي انسان ( طبيعةً دوستدار جرّ و بحث و مشاجره است و ) بيش از هر چيز به مجادله مي‌پردازد ( و با حقائق مي‌ستيزد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَرَّفْنَا » : به شيوه‌هاي گوناگون بيان كرده‌ايم . به گونه‌هاي مختلف تكرار نموده‌ايم ( نگا : اسراء / 41 ) . « جَدَلاً » : مجادله و مشاجره . در اينجا مراد ستيزه و نزاع به باطل است . تمييز است .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءهُمُ الْهُدَى وَيَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَن تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ قُبُلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏مردمان ( كفرپيشه ) را از ايمان آوردن و طلب آمرزش از پروردگارشان باز نداشته است هنگامي كه هدايت ( يعني پيغمبر و قرآن ) بديشان رسيده است ، مگر ( دو چيز : سرسختي و سركشي ! كه آنان را بر آن داشته است يكي از اين دو كار را خواستار شوند : ) اين كه سرنوشت پيشينيان دامنگيرشان گردد ( و عذاب نابود كننده‌اي ايشان را از ميان بردارد ) و يا اين كه انواع عذاب ( پياپي ) بديشان رسد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُنَّةُ الأوَّلِينَ » : سنّت و قاعده‌اي كه خداوند درباره گذشتگان اجرا كرده است كه هلاك جملگي ايشان است ( نگا : انفال‌ / 37 ، فاطر / 43 ) . « قُبُلاً » : جمع قَبيل ، به معني صنف و نوع ( نگا : انعام‌ / 111 ) . اين واژه را مفرد و به معني مقابل و روياروي گرفته‌اند ؛ يعني كافران عذاب الهي را در برابر خود مشاهده مي‌كنند . « إِلآّ أَن تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الأوَّلِينَ » : حرف ( أَنْ ) و مابعد آن به تأويل مصدر مي‌رود و فاعل فعل ( ما مَنَعَ ) است . مراد اين است كه سرنوشت اين گونه اقوامِ گمراه ، هلاكِ حتمي است و انگار ايشان در انتظار آنند . اين بدان مي‌ماند كه به فرد سركشي بگوئيم : تو فقط مي‌خواهي مجازات شوي . يعني مجازاتْ سرنوشتِ حتمي تو است .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنذِرُوا هُزُواً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( وظيفه پيغمبران تنها مژده‌دادن و بيم دادن است ) و ما پيغمبران را جز به عنوان مژده‌رسان و بيم‌رسان نمي‌فرستيم . همواره كافران بيهوده به جدال مي‌پردازند تا با جدال حق را ( از ميدان به در كنند و آن را ) از ميان ببرند . آنان آيات ( قرآني ) مرا و چيزي را كه از آن بيم داده شده‌اند ( كه مكافات دنيوي و اخروي است ، به باد ) استهزاء مي‌گيرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِالْبَاطِلِ » : با كارهاي بيهوده‌اي چون پيشنهاد معجزه‌هاي دلخواه . بيهوده و بيخود . « لِيُدْحِضُوا » : تا از ميدان به در كنند . تا نيست و نابود كنند . « بِهِ » : با جدال . « الْحَقَّ » : مراد هر آن چيزي است كه پيغمبران با خود آورده‌اند . يا مراد تنها قرآن است . « ءَايَاتِي‌ » : مراد آيات قرآني ، يا اقوال و افعالي است كه با آن پيغمبران تأييد و پشتيباني شده‌اند . « هُزُواً » : استهزاء . سخريّه . مصدر است و مهموزاللام و در معني اسم مفعول به كار رفته است .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْراً وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَن يَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏چه كسي ستمكارتر از كسي است كه با آيات پروردگارش پند داده شود و او از آنها روي بگرداند ( و درس نگيرد و فرمان نپذيرد ، و عاقبتِ معاصي و گناهاني را كه كرده است ) و آنچه را كه با دست خود پيشاپيش فرستاده است ، فراموش كند ؟ ! ما بر دلهاي آنان ( به سبب كفر گرائيشان ) پرده‌هائي افكنده‌ايم تا آيات را نفهمند ( و نور ايمان به دلهايشان نتابد ) و به گوشهايشان سنگيني انداخته‌ايم ( تا نداي حق را نشنوند ) و لذا هرچند آنان را به سوي هدايت بخواني ، هرگز راهياب نمي‌شوند ( و به دين حق نمي‌گروند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أكِنَّةً » و « أن يَفْقَهُوهُ » و « وَقْراً » : ( نگا : أنعام‌ / 25 ، إسراء / 46 ) .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ يُؤَاخِذُهُم بِمَا كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذَابَ بَل لَّهُم مَّوْعِدٌ لَّن يَجِدُوا مِن دُونِهِ مَوْئِلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگار تو بس آمرزنده و صاحب رحم است . اگر آنان را ( فوراً ) در برابر اعمالشان مجازات مي‌نمود ( مي‌توانست و ) هرچه زودتر عذاب را ( همچون ملّتهاي گذشته ) گريبانگيرشان مي‌كرد ، ولي موعدي دارند كه با فرا رسيدن آن راه نجاتي و پناهي در مقابلش نمي‌يابند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن دُونِهِ » : در مقابل آن موعد . بجز خدا . « لَن يَجِدُوا مِن دُونِهِ مَوْئِلاً » : از دست آن پناهگاهي نمي‌يابند كه خويشتن را در آن محفوظ دارند . با فرا رسيدن آن ، پناهگاهي جز خدا نمي‌يابند كه بتواند ايشان را مصون دارد . « مَوْئِلاً » : ملجأ . پناهگاه .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِم مَّوْعِداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اينها شهرها و آباديهائي است ( از عاد و ثمود و قوم لوط و امثال ايشان ) كه ما ( در رساندن عذابشان شتاب ننموده‌ايم و بلكه ) موعدي براي هلاكشان تعيين كرده‌ايم و زماني آنها را نابود ساخته‌ايم كه ايشان ظلم و ستم پيشه كرده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْقُرَيا » : شهرها و آباديها . مجازاً مراد مردمان آنجاها است . « مَهْلِك‌ » : هلاك و نابودي . مصدر ميمي است .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( يادآور شو ) زماني را كه موسي ( پسر عمران ، همراه با يوشع پسر نون ، كه خادم و شاگرد او بود ، به امر خدا براي يافتن شخص فرزانه‌اي به نام خضر بيرون رفت تا از او چيزهائي بياموزد . موسي براي پيدا كردن اين دانشمند بزرگ نشانه‌هائي در دست داشت ، همچون محلّ تلاقي دو دريا و زنده شدن ماهي بريان شده . موسي عزم خود را جزم كرد و ) به جوان ( خدمتگذار ) خود گفت : من هرگز از پاي نمي‌نشينم تا اين كه به محلّ برخورد دو دريا مي‌رسم ، و يا اين كه روزگاران زيادي راه مي‌سپرم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَتَاهُ » : خادم خود . فَتي به معني جوان است كه محض احترام خطاب به خدمتگذار گفته مي‌شود . « لآ أَبْرَحُ » : پيوسته راه مي‌روم . هميشه در طلب خواهم بود ( نگا : يوسف‌ / 80 ) . « مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ » : محلّ تلاقي دو دريا . در قرآن اين محلّ روشن نشده است ، ليكن مفسّران گفته‌اند : مراد محلّ اتّصال خليج عقبه و خليج سوئز ، يا محلّ پيوند اقيانوس هند با درياي احمر در بغاز باب‌المندب ، و يا اين كه محلّ پيوستگي درياي مديترانه و اقيانوس اطلس است . « حُقُباً » : روزگاران . مدّت زيادي از زمان كه آن را هفتاد و هشتاد سال تخمين زده‌اند . جمع آن أَحْقاب است ( نگا : نبأ / 23 ) .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه به محلّ تلاقي دو دريا رسيدند ، ماهي خويش را از ياد بردند ، و ماهي در دريا راه خود را پيش گرفت ( و به درون آن خزيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حُوتَ » : ماهي . ظاهراً اين ماهي را به عنوان غذا تهيّه كرده و با خود مي‌بردند و از آن مي‌خوردند . « سَرَباً » : راه سراشيبي . طريق و مسير . مفعول دوم فعل ( إِتَّخَذَ ) است . برخي آن را مصدر و در معني اسم فاعل يعني سارِب گرفته‌اند و حال فاعل فعل ( إِتَّخَذَ ) بشمار آورده‌اند .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءنَا لَقَدْ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَذَا نَصَباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه ( از آنجا ) دور شدند ( و راه زيادي را طي كردند ، موسي ) به خدمتكارش گفت : غذاي ما را بياور ، واقعاً در اين سفرمان دچار خستگي و رنج زيادي شده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَاوَزَا » : گذشتند . دور شدند . « غَدَآءَ » : خوراك . چاشت . « نَصَباً » : رنج و خستگي .‏

آيه 63
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خدمتكارش ) گفت : به ياد داري وقتي را كه به آن صخره رفتيم ( و استراحت كرديم ) ! من ( بازگو كردن جريان عجيب زنده شدن و به درون آب شيرجه رفتن ) ماهي را از ياد بردم ( كه در آنجا جلو چشمانم روي داد ! ) . جز شيطان بازگو كردن آن را از خاطرم نبرده است . ( بلي ! ماهي پس از زنده شدن ) به طرز شگفت‌انگيزي راه خود را در دريا پيش گرفت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَوَيْنَا » : پناه برديم و اقامت گزيديم . « الصَّخْرَةِ » : سنگ بزرگ و سخت . « مَآ أَنسَانِيهُ » : آن را از يادم نبرده است . ضمير ( هُ ) مي‌بايست به صورت ( هِ ) و مكسور خوانده شود ، ولي مضموم بودن آن برابر قرائت حفص و يكي از لغات عرب است ( نگا : فتح‌ / 10 ) . « عَجَباً » : به گونه شگفت‌انگيز . راه شگفت‌انگيز . اين واژه صفت مصدر محذوف ، يعني : إِتِّخَاذاً عَجَباً ، و يا اين كه مفعول دوم ( إِتَّخَذَ ) مي‌باشد . « وَ اتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَباً » : ماهي به گونه شگفتي بعد از زنده شدن به دريا فرو رفت . برخي نيز گفته‌اند : خدمتكار به گونه بس استوار و سرحال براي جبران فراموشي به سوي دريا براي گرفتن ماهي يا ماهيهاي ديگري رفت .‏

آيه 64
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ ذَلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( موسي ) گفت : اين چيزي است كه ما مي‌خواستيم ( چرا كه يكي از نشانه‌هاي پيدا كردن گمشده ما است ) پس پيجويانه از راه طي شده خود برگشتند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كُنَّا نَبْغِ » : مي‌خواستيم . فعل مضارع ( نَبْغِ ) مرفوع است و در اصل چنين است : ( نَبْغِي ) . كتابت آن بدون ياء ، رسم‌الخطّ قرآني است . « إِرْتَدَّا » : بازگشتند . به عقب برگشتند . « قَصَصاً » : پيجوئي . ردّ پاي خود را گرفتن . مي‌تواند مفعول مطلق فعلي از لفظ خود باشد : يَقُصّانِ قَصَصاً . يا اين كه مصدر مؤوّل به وصف بوده باشد ، يعني : ( مُقَتَصِّينَ ) . به معني : ( مُتَتَبِّعِينَ ) .‏

آيه 65
‏متن آيه : ‏
‏ فَوَجَدَا عَبْداً مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس بنده‌اي از بندگان ( صالح ) ما را ( به نام خضر ) يافتند كه ما او را مشمول رحمت خود ساخته و از جانب خويش بدو علم فراواني داده بوديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَبْداً » : اين بنده خدا ( خضر ) نام داشته است و بايد پيغمبر بوده باشد . چرا كه : الف ) خداوند نسبت بدو فرموده است : ءَاتَيْناهُ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنا . رحمت هم به معني نبوّت آمده است ( نگا : زخرف‌ / 32 ) . ب ) علم لدني ، مقتضي وحي است : وَ عَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْماً . ج ) او به موسي چيزهائي آموخته است ، و پيغمبر هم جز از پيغمبر كسب علم نمي‌كند . د ) جمله : ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ، در آيه ( 82 / كهف ) دليل نبوّت است .‏

آيه 66
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏موسي بدو گفت : آيا ( مي‌پذيري كه من همراه تو شوم و ) از تو پيروي كنم بدان شرط كه از آنچه مايه رشد و صلاح است و به تو آموخته شده است ، به من بياموزي‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَلَيا » : عَلي حرف جرّ است و در اينجا بيانگر معني شرط است ( نگا : ممتحنه‌ / 12 ) . « رُشْداً » : دانشي كه موجب خير و صلاح دين و دنيا شود ( نگا : أنبياء / 51 ) . مصدر است و براي مبالغه در معني وصفي به كار رفته است . يعني : عِلْماً ذا رُشْدٍ . مفعول دوم فعل ( تُعَلِّمَني ) است .‏

آيه 67
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خضر ) گفت : تو هرگز توان شكيبائي با من را نداري .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَعِيَ » : مصاحبت و همراهي با من .‏

آيه 68
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و چگونه مي‌تواني در برابر چيزي كه از راز و رمز آن آگاه نيستي ، شكيبائي كني ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« خُبْراً » : آگاهي . شناخت . دانش . تمييز است .‏

آيه 69
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ صَابِراً وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( موسي ) گفت : به خواست خدا ، مرا شكيبا خواهي يافت ، و ( در هيچ كاري ) با فرمان تو مخالفت نخواهم كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لآ أَعْصِي‌ » : سركشي و نافرماني نمي‌كنم . « أَمْراً » : فرمان . كار .‏

آيه 70
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَن شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خضر ) گفت : اگر تو همسفر من شدي ( سكوت محض باش و ) درباره چيزي ( كه انجام مي‌دهم و در نظرت ناپسند است ) از من مپرس تا خودم راجع بدان برايت سخن بگويم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُحْدِثَ » : پديدار مي‌كنم . « ذِكْراً » : ياد . بيان . « أُحْدِثَ . . . ذِكْراً » : آغاز سخن مي‌كنم . به سخن مي‌پردازم .‏

آيه 71
‏متن آيه : ‏
‏ فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً إِمْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس ( موسي و خضر با يكديگر ) به راه افتادند ( و در ساحل دريا به سفر پرداختند ) تا اين كه سوار كشتي شدند . ( خضر در اثناي سفر ) آن را سوراخ كرد . ( موسي ) گفت : آيا كشتي را سوراخ كردي تا سرنشينان آن را غرق كني‌ ؟ ! واقعاً كار بسيار بدي كردي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنطَلَقا » : به راه افتادند . روان شدند . « خَرَقَهَا » : آن را سوراخ كرد . « أَهْلَهَا » : ساكنان آن . صاحبان آن . « إِمْراً » : كار بسيار زشت و شگفت‌انگيز .‏

آيه 72
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خضر ) گفت : مگر نگفتم كه تو هرگز نمي‌تواني همراه من شكيبائي‌كني‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 73
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( موسي ) گفت : مرا به خاطر فراموش كردن ( توصيه‌ات ) بازخواست مكن و در كارم ( كه يادگيري و پيروي از تو است ) بر من سخت مگير .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تُرْهِقْنِي‌ » : بر من تحميل مكن ( نگا : كهف‌ / 80 ) . « مِنْ أََمْرِي‌ » : در كارم . مراد كار تعلّم و پيروي موسي از خضر است . « عُسْراً » : سختي . دشواري .‏

آيه 74
‏متن آيه : ‏
‏ فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيَا غُلَاماً فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْساً زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَيْئاً نُّكْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏به راه خود ادامه دادند تا آن گاه كه ( از كشتي پياده شدند و در مسير خود ) به كودكي رسيدند . ( خضر ) او را كشت ! ( موسي ) گفت : آيا انسان بيگناه و پاكي را كشتي ، بدون آن كه او كسي را كشته باشد ؟ ! واقعاً كار زشت و ناپسندي كردي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« غُلاماً » : نوجوان . در اينجا مراد پسر بچّه و كودك است ( نگا : آل‌عمران‌ / 40 ) . « نَفْساً » : انسان . شخص . « زَكِيَّةً » : پاك و بي‌گناه . « بِغَيْرِ نَفْسٍ » : بدون كشتن كسي و داشتن حق قصاص . « نُكْراً » : زشت . نفرت‌انگيز .‏

آيه 75
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خضر ) گفت : مگر به تو نگفتم كه تو با من توان شكيبائي را نخواهي داشت‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 76
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ إِن سَأَلْتُكَ عَن شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّي عُذْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( موسي ) گفت : اگر بعد از اين ، از تو درباره چيزي پرسيدم ( و اعتراض كردم ) با من همدم مشو ، چرا كه به نظرم معذور خواهي بود ( از من جدا شوي ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَعْدَهَا » : بعد از اين مرتبه . بعد از اين مسأله . « لا تُصَاحِبْني‌ » : با من مصاحبت و همدمي مكن . « قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّي عُذْراً » : تو از جانب من معذوري . كار بدانجا رسيده است كه عذر مرا بخواهي .‏

آيه 77
‏متن آيه : ‏
‏ فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَن يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَاراً يُرِيدُ أَنْ يَنقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏باز به راه خود ادامه دادند تا به روستائي رسيدند . از اهالي آنجا غذا خواستند ؛ ولي آنان از مهمان كردن آن دو خودداري نمودند . ايشان در ميان روستا به ديواري رسيدند كه داشت فرو مي‌ريخت . ( خضر ) آن را تعمير و بازسازي كرد . ( موسي ) گفت : اگر مي‌خواستي مي‌توانستي در مقابل اين كار مزدي بگيري ( و شكممان را بدان سير كني . آخر فداكاري با اين مردمان فرومايه ، حيف است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِسْتَطْعَمَا » : غذا خواستند . تقاضاي خوراك كردند . « جِدَاراً » : ديوار . « يَنقَضَّ » : فرود آيد . فرو ريزد . « أَقَامَهُ » : برجايش داشت . آن را تعمير و مرمّت كرد . « لَتَّخَذْتَ » : اين فعل از ماده ( تَخَذَ ) به معني ( أَخَذَ ) و از باب افتعال است .‏

آيه 78
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خضر ) گفت : اينك وقت جدائي من و تو است . من تو را از حكمت و راز كارهائي كه در برابر آنها نتوانستي‌شكيبائي كني آگاه مي‌سازم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فِرَاقُ » : جدائي . از يكديگر جدا شدن و دور گشتن . « تَأْوِيلِ » : تبيين و توجيه . بيان حكمت و راز كار .‏

آيه 79
‏متن آيه : ‏
‏ أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا آن كشتي متعلّق به گروهي از مستمندان بود كه ( با آن ) در دريا كار مي‌كردند و من خواستم آن را معيوب كنم ( و موقّتاً از كار بيفتد چرا كه ) سر راه آنان پادشاه ستمگري بود كه همه كشتيها ( ي سالم ) را غصب مي‌كرد و مي‌برد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« السَّفِينَةُ » : كشتي . « مَسَاكِينَ » : كساني كه درآمد و دارائي ايشان جوابگوي نيازهاي آنان نباشد . شايد هم مراد كساني باشد كه نسبت به ديگران از نظر قدرت ضعيف و ناتوان باشند . « وَرَآءَ » : پشت سر . جلو و سر راه ( نگا : ابراهيم‌ / 16 ) . « غَصْباً » : مفعول مطلق ، يا اين كه تأويل به مشتقّ مي‌گردد و حال است .‏

آيه 80
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَاناً وَكُفْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا آن كودك ( كه او را كشتم ) پدر و مادرش باايمان بودند ( و اگر زنده مي‌ماند ) مي‌ترسيديم كه سركشي و كفر را بدانان تحميل كند ( و ايشان را از راه ببرد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُرْهِقَهُمَا » : بر ايشان تحميل كند . به طغيان و كفرشان كشاند ( نگا : كهف‌ / 73 ) .‏

آيه 81
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْراً مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما خواستيم كه پروردگارشان به جاي او فرزند پاكتر و پرمحبّت‌تري بديشان عطاء فرمايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَن يُبْدِلَهُمَا » : عوضشان بدهد . « زَكَاةً » : پاكي و پاكيزگي . صلاح و طهارت ذات .‏

آيه 82
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحاً فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا آن ديوار ( كه آن را بدون مزد تعمير كردم ) متعلّق به دو كودك يتيم در شهر بود و زير ديوار گنجي وجود داشت كه مال ايشان بود و پدرشان مرد صالح و پارسائي بود ( و آن را برايشان پنهان كرده بود ) . پس پروردگار تو خواست كه آن دو كودك به حدّ بلوغ برسند و گنج خود را به مرحمت پروردگارت بيرون بياورند ( و مردمان بدانند كه : صلاح پدران و مادران براي پسران و دختران ، و خوبي اصول براي فروع سودمند است ) . من به دستور خود اين كارها را نكرده‌ام ( و خودسرانه دست به چيزي نبرده‌ام و بلكه فرمان خدا را اجرا نموده‌ام و برابر رهنمود او رفته‌ام ) . اين بود راز و رمز كارهائي كه توانائي شكيبائي در برابر آنها را نداشتي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَنزٌ » : گنج . « رَحْمَةً » : مفعول‌له است براي ( أَرَادَ ) . « تَأوِيلُ » : تفسير و توجيه ( نگا : كهف‌ / 78 ) . « عَنْ أَمْرِي‌ » : به دستور خويش . خودسرانه .‏

آيه 83
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! برخي از كفّار به دسيسه يهوديان ) از تو درباره ( سرگذشت ) ذوالقرنين مي‌پرسند . بگو : گوشه‌اي از سرگذشت او را برايتان بازگو خواهم كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذِي الٌقَرْنَيْنِ » : ذوالقرنين را اسكندر مقدوني و كورش كبير و شاهي از پادشاهان يمن كه تبابعه ناميده مي‌شدند مي‌دانند . علّت تسميه او به ذوالقرنين شايد اين باشد كه مشرق و مغرب جهان آن روزي را تسخير نمود و عربها به آن « قَرْنَيِ الشَّمْسِ » : يعني دو شاخ خورشيد مي‌گويند . يا بدين علّت بوده است كه كلاهخودي بر سر نهاده است كه دو شاخك داشته است . « سَأَتْلُو » : خواهم خواند . بيان خواهم كرد . در رسم‌الخطّ قرآني الف زائدي در آخر دارد . « ذِكْراً » : يادي . شمّه‌اي ( نگا : كهف‌ / 70 ) .‏

آيه 84
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به او در زمين قدرت و حكومت داديم و وسائل هر چيزي را ( كه براي رسيدن بدان تلاش مي‌كرد ) در اختيارش نهاديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَكَّنَّا » : تسلّط و تصرّف داديم ( نگا : يوسف‌ / 21 و 56 ) . « سَبَباً » : وسيله و ابزار دستيابي به هدف . راه و روش رسيدن به مقصود .‏

آيه 85
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَتْبَعَ سَبَباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏او هم سبب را پيگيري كرد ( و از وسائل خداداد استفاده نمود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَتْبَعَ » : پيجوئي و پيروي كرد .‏

آيه 86
‏متن آيه : ‏
‏ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْماً قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْناً ‏

‏ترجمه : ‏
‏تا وقتي كه به غروبگاه خورشيد رسيد . به نظرش آمد كه آفتاب ( انگار ) در چشمه گِل‌آلودِ تيره رنگي فرو مي‌رود ، و در آنجا گروهي ( متمرّد كافر ) را يافت . ( از راه الهام به او ) گفتيم : اي ذوالقرنين ! ( يكي از دو كار ، درباره ايشان روا دار : ) يا آنان را ( در صورت ايمان نياوردن ، با كشتن ) عذاب مي‌دهي ، و يا اين كه نسبت بديشان خوبي مي‌كني ( و در صورت ايمان آوردن از آنان گذشت مي‌نمائي و به ارشاد ايشان همت مي‌گماري ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَغْرِبَ » : مراد غرب جهان معمور آن روزي است . « عَيْنٍ » : چشمه . « حَمِئَةٍ » : لجنزار سياه و بدبو . آب گِل‌آلودِ تيره‌رنگ . « تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ » : مراد غروب ظاهري خورشيد در آن سوي دريا يا اقيانوس است كه انگار آفتاب به ژرفاي آب فرو مي‌رود و در آن مي‌غنود . « حُسْناً » : خوبي و نيكي .‏

آيه 87
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَاباً نُّكْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ذوالقرنين بديشان ) گفت : امّا كساني كه ( بر كفر بمانند و بدين وسيله به خود ) ستم كنند ، آنان را ( در دنيا با كشتن ) مجازات خواهم كرد ، سپس در آخرت به سوي پروردگارشان برگردانده مي‌شوند و ايشان را به عذاب شديدي گرفتار خواهد كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ظَلَمَ » : كفر ورزيد ( نگا : بقره‌ / 254 ) . ستم كرد . « نُكْراً » : زشت . ناشناخته و غير معروف براي مردمان . « عَذَاباً نُكْراً » : عذاب سختي كه همانند آن ديده نشده باشد .‏

آيه 88
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَلَهُ جَزَاء الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا كساني كه ايمان بياورند و كارهاي شايسته انجام دهند ، ( در آخرت ) پاداش نيكو خواهند داشت ، و ما ( هم در دنيا ) دستور سهل و ساده‌اي در حق ايشان صادر مي‌نمائيم ( و تكاليف طاقت‌فرسا و ماليات سنگين بر دوششان نمي‌گذاريم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْحُسْنَيا » : نيكو . مراد پاداش نيكو يا بهشت است . « لَهُ جَزَآءً الْحُسْنَيا » : سزاي ايشان پاداش نيكو است . پاداش ايشان بهشت است . واژه ( جَزَآءً ) حال مقدم يا تمييز است . و واژه ( الْحُسْني ) مرفوع و مبتداي مؤخّر ، و يا اين كه منصوب و بدل از ( جَزَآءً ) است . « مِنْ أَمْرِنَا » : آنچه بدان دستور مي‌دهيم . « يُسْراً » : سهل و ممكن .‏

آيه 89
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس از وسيله استفاده كرد ( و براي بازگشت راه شرق را در پيش گرفت ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 90
‏متن آيه : ‏
‏ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏تا وقتي كه به محلّ طلوع خورشيد رسيد . ديد كه آفتاب بر مردماني مي‌تابد كه براي حفظ خود از آن ، ما پوششي ( به نام جامه ، يا سرپناهي به نام خانه ) بهره ايشان نكرده بوديم ( و آنان همچون انسانهاي اوّليّه ، لخت و عريان در بيابان گرم و سوزان زندگي مي‌كردند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَطْلِعَ الشَّمْسِ » : مراد قسمت شرق جهان معمور آن روزي است . « سِتْراً » : پرده و پوشش . مراد جامه يا خانه است . « لَمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْراً » : مراد اين است كه آنان مردمان عرياني يا كم جامه‌اي بودند همچون ساكنان برخي از نواحي كشور سودان و اواسط آفريقاي امروزي . يا اين كه خانه و كاشانه‌اي به صورت ساختمان نداشتند و بلكه بيابان‌نشين بوده و در مغاكها و گودالها بسر مي‌بردند .‏

آيه 91
‏متن آيه : ‏
‏ كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏همان گونه ( در حق مردمان مشرِق زمين رفتار كرد كه درباره مردمان مغرب زمين رفتار كرده بود ) و ما از آنچه مي‌كرد ، كاملاً مطّلع بوديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَذَالِكَ » : همان گونه رفتار كرد . يعني : مؤمنان مشرِق زمين را رها كرد و كافران آنجا را به قتل رساند ، همان گونه كه در حق مردمان مغرب زمين چنين كرده بود . يا اين كه : اين چنين بود كار ذوالقرنين . « خُبْراً » : علم و آگهي ( نگا : كهف‌ / 68 ) .‏

آيه 92
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس ( راه شمال را در پيش گرفت و ) از وسيله ( و ابزار ممكن ) سود جست .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 93
‏متن آيه : ‏
‏ حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْماً لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏تا آن گاه كه به ميان دو كوه رسيد ، و در فراسوي آن دو كوه گروهي را يافت كه هيچ سخني را نمي‌فهميدند ( مگر با مشقّت زياد . چرا كه از نظر فكري عقب‌مانده و از لحاظ تمدن در سطح بسيار پائيني بودند و زبان عجيبي داشتند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« السَّدَّيْنِ » : تثنيه سَدّ ، به معني مانع و حاجز ، و گاهي به كوه گفته مي‌شود . مراد از دو كوه سلسله جبال سرزمين قفقاز ميان درياي خزر و درياي سياه است . « بَيْنَ السَّدَّيْنِ » : شايد مراد تنگه « داريال‌ » باشد كه در نقشه‌هاي موجود ، ميان « ولادي كيوكز » و « تفليس‌ » نشان داده مي‌شود . « مِن دُونِهِمَا » : جداي از مردمان مغرب زمين و مردمان مشرِق زمين . در جلو آن دو كوه . در فراسوي آن دو كوه .‏

آيه 94
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجاً عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مردمان آنجا ، هنگامي كه قدرت و امكانات ذوالقرنين را ديدند ، بدو ) گفتند : اي ذوالقرنين ! يأجوج و مأجوج در اين سرزمين تباهكارند ( و بر ما تاخت مي‌آورند ) آيا براي تو هزينه‌اي معيّن داريم كه ميان ما و ايشان سدّ بزرگ و محكمي بسازي‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ » : شايد مراد از ( يأجوج ) قبيله تاتار ، و مراد از ( مأجوج ) قبيله مغول باشد كه هر دو از يك نژاد بودند و در منطقه شمال شرقي كره زمين ، در نواحي مغولستان بسر مي‌بردند ، و اغلب سيل‌آسا به سمت شرق يا جنوب سرازير مي‌شدند . « خَرْجاً » : هزينه . خراج و ماليات . « سَدّاً » : سد بزرگ و محكم . شايد مراد ديوار آهني موجود در تنگه داريال واقع در سرزمين قفقاز باشد كه هنوز پابرجا است .‏

آيه 95
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ذوالقرنين ) گفت : آنچه پروردگارم از ثروت و قدرت در اختيار من نهاده است بهتر است ( از آنچه پيشنهاد مي‌كنيد . ما براي اندوختن اموال نيامده‌ايم ) پس مرا با نيرو ياري كنيد ، تا ميان شما و ايشان سدّ بزرگ و محكمي بسازم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَكَّنِّي‌ » : دستيابي و دسترسيم داده است . قدرت و توانائيم بخشيده است . « رَدْماً » : سدّ محكّم و نيرومند .‏

آيه 96
‏متن آيه : ‏
‏ آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَاراً قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( سپس شروع به كار كرد و گفت : ) قطعات بزرگ آهن را براي من بياوريد . ( آن گاه دستور چيدن آنها را بر روي يكديگر صادر كرد ) تا كاملاً ميان دو طرف دو كوه را برابر كرد ( و شكاف بين آنها را از آهن پُر نمود . فرمان داد كه بالاي آن آتش بيفروزند ، و ) گفت : بدان بدميد ؛ تا وقتي كه قطعات آهن را سرخ و گداخته كرد ( و قطعات به هم جوش خورد . سپس ) گفت : مس ذوب شده براي من بياوريد تا ( آن را ) بر اين ( سدّ ) بريزم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَاتُونِي‌ » : برايم بياوريد . « زُبَر » : جمع زُبْرَة ، قطعات . « سَاوَيا » : برابر و همسان كرد . هر دو سو را يكي كرد . « بَيْنَ » : مفعولٌ‌به است . « الصَّدَفَيْنِ » : دو جانب ، دو سو . « أُنفُخُوا » : بدميد . فوت كنيد . « أُفْرِغْ » : بريزم . « قِطْراً » : مس گداخته .‏

آيه 97
‏متن آيه : ‏
‏ فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( سدّ به قدري بلند و ستبر شد كه حمله‌ورانِ يأجوج و مأجوج ) اصلاً نتوانستند از آن بالا روند ، و به هيچ وجه نتوانستند نقبي در آن ايجاد كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا اسْطَاعُوا » و « مَا اسْتَطاعُوا » : نتوانستند . در فعل اوّلي تخفيف شده ، و در فعل دومي اصل مراعات گشته است . « أَن يَظْهَرُوهُ » : بر پشت آن روند . بالاي آن روند . « نَقْباً » : سوراخ كردن و شكافتن .‏

آيه 98
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَاء وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاء وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( هنگامي كه بناي سدّ به پايان رسيد ، ذوالقرنين شاكرانه ) گفت : اين ( سدّ ) از مرحمت پروردگار من است ( و پابرجا مي‌ماند تا خدا بخواهد ) و هرگاه وعده خدا فرا رسد ( و بخواهد آن را خراب كند ) آن را ويران و با زمين يكسان مي‌كند ، و وعده پروردگار من حق ( و هنگامه قيامت حتمي ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دَكَّآءَ » : درهم كوبيده و با زمين يكسان شده . « وَعْدُ » : مراد هنگام پايان گرفتن جهان و فرا رسيدن قيامت است .‏

آيه 99
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آن روز ( كه جهان پايان مي‌گيرد و وعده آخرت فرا مي‌رسد ) ما آنان را رها مي‌سازيم تا برخي در برخي ( فرو لولند و در همديگر ) موج زنند ، و ( آن گاه براي دومين بار ) در صور دميده مي‌شود ، و ما ايشان را به گونه شگفتي ( براي حساب و كتاب در يكجا ) گرد مي‌آوريم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَوْمَئِذِ » : آن روز كه براي بار اوّل در صور دميده مي‌شود و قيامت فرا مي‌رسد ( نگا : حاقّه‌ / 13 ) . « نُفِخَ فِي الصُّورِ » : مراد دميدن در صور براي بار دوم است ( نگا : زمر / 68 ) . « صُور » : بوق . شيپور ( نگا : انعام‌ / 73 ) . « جَمْعاً » : گردآوردن عجيب و غريبي .‏

آيه 100
‏متن آيه : ‏
‏ وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِّلْكَافِرِينَ عَرْضاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و در آن روز ، دوزخ را به طرز شگفتي به كافران نشان مي‌دهيم ( و ايشان را در آن گرد مي‌آوريم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَرْضاً » : عرضه كردن عجيب و وحشتناكي .‏

آيه 101
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاء عَن ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافراني كه چشمانشان از ( ديدن ) آيات ( خواندني و ديدني ) من در پرده بوده و توان شنيدن ( فرمان يزدان ) را نداشته‌اند ( و از نيروي بينائي و شنوائي براي درك حقائق و رسيدن به سعادت استفاده نكرده‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذِكْر » : آيات كتابهاي يزدان ، و نشانه‌هاي خداشناسي موجود در كتاب معرفت جهان ( نگا : يوسف‌ / 105 ، طه‌ / 124 ، انبياء / 32 ) .‏

آيه 102
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَن يَتَّخِذُوا عِبَادِي مِن دُونِي أَوْلِيَاء إِنَّا أَعْتَدْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ نُزُلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا كافران گمان مي‌برند كه بجز من ، بندگان مرا ( نيز اگر ) سَرور و سرپرست خود گيرند ( و معبود و مسجود خويش دانند ، بديشان سود مي‌رسانند ؟ ) . ما دوزخ را براي پذيرائي از كافران آماده كرده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَ » : آيا ؟ جواب استفهام محذوف است و تقدير چنين است : أَفَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا . . . أَنَّ ذلِكَ نَافِعٌ لَّهُمْ وَ صَارِفٌ عَنْهُمُ الْعَذابَ ؟ « نُزُلاً » : آنچه به هنگام ورود مهمان با آن از مهمان پذيرائي كنند . محل پذيرائي ( نگا : آل‌عمران‌ / 198 ) .‏

آيه 103
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! به كافران ) بگو : آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه سازم‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأَخْسَرِينَ » : ( نگا : هود / 22 ) .‏

آيه 104
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كسانيند كه تلاش و تكاپويشان ( به سبب تباهي عقيده و باورشان ) در زندگي دنيا هدر مي‌رود ( و بيسود مي‌شود ) و خود گمان مي‌برند كه به بهترين وجه كار نيك مي‌كنند ( و طاعت و عبادت شرك‌آلودشان موجب رستگاريشان مي‌شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ضَلَّ » : ضائع گرديد و هدر رفت . از مصدر ضَلال به معني ضَياع . « صُنْعاً » : كار نيكوئي كه به گونه شايسته و با نظم و ترتيب بايسته انجام مي‌پذيرد .‏

آيه 105
‏متن آيه : ‏
‏ أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْناً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كسانيند كه به آيات ( قرآني و دلائل قدرت ) پروردگارشان و ملاقات او ( در جهان ديگر ، براي حساب و كتاب ) بي‌باور و كافرند ، و در نتيجه اعمالشان باطل و هدر مي‌رود ، و در روز رستاخيز ارزشي براي ايشان قائل نمي‌شويم ( و قدر و منزلتي در پيشگاه ما نخواهند داشت ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَزْناً » : مكانت و منزلت . قدر و قيمت .‏

آيه 106
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُواً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( حال و احوال ايشان ) همان گونه است ( كه بيان كرديم ) ، و به سبب كفر ورزيدنشان و به خاطر مسخره كردن آياتم و پيغمبرانم توسّط ايشان ، سزاي آنان دوزخ است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذلِكَ جَزَآؤُهُمْ جَهَنَّمُ » : اين سزاي ايشان است كه دوزخ است . آنچه بيان شد ، حال و وضع ايشان است و دوزخ پادافره آنان است . واژه ( ذلِكَ ) مي‌تواند مبتدا و ( جَزَآءُ ) خبر و ( جَهَنَّمُ ) بدل باشد ؛ و يا اين كه ( ذلِكَ ) خبر مبتداي محذوف و ( جَزَآءُ ) مبتدا و ( جَهَنَّمُ ) خبر باشد .‏

آيه 107
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بي‌گمان كساني كه ايمان آورده‌اند و كارهاي شايسته كرده‌اند ، باغهاي بهشت جايگاه پذيرائي از ايشان است .‏
‏توضيحات : ‏
‏« الْفِرْدَوْسِ » : بهشتِ برين . بهشت ( نگا : مؤمنون‌ / 11 ) . « نُزُلاً » : خبر ( كانَتْ ) است .‏
آيه 108
‏متن آيه : ‏
‏ خَالِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلاً ‏
‏ترجمه : ‏
‏جاودانه در آنجا مي‌مانند و تقاضاي نقل مكان از آنجا را نمي‌نمايند ( و حاضر نيستند آن را با چيزي عوض كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَالِدِينَ » : حال است . « لا يَبْغُونَ » : نمي‌خواهند . خواستار نمي‌شوند . « حِوَلاً » : تعويض و تحوّل . جابه‌جائي و دگرگوني .‏

آيه 109
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لَّوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَاداً لِّكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : اگر دريا براي ( نگارش شماره و صفات و ويژگيهاي ) موجودات ( جهان هستي ) پروردگارم جوهر شود ، دريا پايان مي‌گيرد پيش از آن كه ( سخن از تعداد و حقائق و رموز ) موجودات پروردگارم پايان پذيرد ، هرچند هم همسان آن دريا را به عنوان كمك بدان بيفزائيم ( و مركّب و جوهرش نمائيم ) .‏
‏توضيحات :‏
‏« مِدَاداً » : مركّب . جوهر . « كَلِمَاتِ » : سخنان . مراد موجودات و مخلوقات جهان هستي است ( نگا : نساء / 171 ) . « نَفِدَ » : پايان پذيرفت . تمام شد . « مَدَداً » : ياري . مددكاري . تمييز است . مرادِ آيه ، ترسيمي از بي‌نهايت و بيان كثرت است ( نگا : لقمان‌ / 27 ) .‏

آيه 110
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) بگو : من فقط انساني همچون شما هستم ( و امتياز من اين است كه من پيغمبر خدايم و آنچه گفت : بگو ؛ مي‌گويم ) و به من وحي مي‌شود كه معبود شما يكي است و بس . پس هركس كه خواهان ديدار خداي خويش است ، بايد كه كار شايسته كند ، و در پرستش پروردگارش كسي را شريك نسازد .‏
‏توضيحات : ‏‏« أَنَّمَا إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ » : نائب فاعل فعل ( يُوحي ) است . « يَرْجُو » : مي‌خواهد . اميدوار است . الف زائدي در رسم‌الخطّ قرآني در آخر دارد . « يَرْجُو لِقَآءَ رَبِّهِ » : مي‌ترسد از حاضر شدن در پيشگاه او براي حساب و كتاب . خواهان ديدار و ملاقات او است . چشم به راه ثواب و جزاي او است . « بِعِبَادَةِ » : در عبادت و پرستش . حرف ( بِ ) به معني ( في ) است .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره كهف / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 07:15:00 ب.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم