فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



آیا معاد جسمانی است یا روحانی ؟

معاد هم جسمانی است و هم روحانی. قرآن كریم در حدود 1400 آیه مربوط به محشر وقیامت و روز واپسین است و آیات زیادی در باره چگونه زنده شدن و نعمتهای بهشتی و چگونگی عذاب نازل شده است .

معاد جسمانی به این معناست؛ كهانسان با مشخصات دنیوی اش با همین روح و جسم در قیامت حاضر می شود. اوست كه به همان قیافه دنیای به حسابش رسیدگی میگردد و پس از بازرسی و حساب و كتاب به دوزخ یا به بهشت برود و معاد جسمانی جزء ضروریات دین است. در میان فلاسفه اگر چه در جسمانی بودن یا روحانی بودن معاد اختلاف نظر وجود دارد و بعضی از فلاسفه غیر اسلامی به معاد روحانی معتقدند. اما فیلسوفان و متفكران مسلمان همه معاد جسمانی را امری مسلم میدانند .

شیخ الرئیس ابوعلی سینا در شفا بعد از بحث معاد می فرماید: « حتی اگر نتوانیم معاد جسمانی را از نظر دلیل ثابت كنیم، اما پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) كه هم راستگو است و هم درست پندار با زبان وحی سخن می گوید از معاد جسمانی خبر داده است و باید تعبدا بپذیریم كه معاد جسمانی است .

ملاصدرا شیرازی بزرگ فیلسوف قرن یازدهم عمدتا حركت جوهری را برای اثبات معاد جسمانی بیان كرده است. بنابر این از نظر اسلام اعم از شیعه و سنی فقهاء و فلاسفه و متكلمین معتقدند معاد كه از اصول دین است، جسمانی است و انسان با همان تركیبی كه در دنیا دارد روز قیامت در صحرائی محشر حاضر می شود و پس از دادرسی با همان هیأت به بهشت یا جهنم میرود.

اما لذات در بهشت دو قسم است:

1- لذائذ روحانی؛ همچون سخن گفتن با خدای تعالی و نشست و برخاست با پیامبران الهی و اهل بیت عصمت و طهارت .

2- لذائذ جسمانی مانند آشامیدن تماس با حورالعین جلوس در قصرها مشاهده مناظره بهشت و ….

عذاب جهنم هم دو قسم است:

1-عذاب روحی: مانند عذاب وجدان و تأسف خوردن و دیگر شكنجه های روحی، چون یكی از اسامی قیامت ( یوم الحسره ) است زیرا همه مردم چه صالحین و صالح ها تاسف میخورند كه چرا بیشتر كار خوب انجام نداده و از عمر گرانبهایشان بهره نبرده اند و بدكاران تاسفشان برای اینستكه چرا معصیت كرده و واجبات الهی را گردن ننهاده اند.

در اثبات معاد جسمانی ، معاد روحانی هم ثابت می شود چون جسم بدون روح قابل درك هیچ مساله ای نیست

2- عذاب جسمانی : چون سوختن گوشت و پوست و استخوان، نوشیدن آب حمیم و زقوم خوردن

« ان الذین كفروا با ایاتنا سوف نصیلهم نارا كلما نضجت جلودهم بد لنا هم جلودا غیر ها لیذوقوا العذاب » ( 1)

ترجمه: آنانكه كافر شدند و آیات ما را منكر شدند بزودی در آتش دوزخشان افكنیم كه وچه و پوست تشان بسوزد ، به پوست دیگرش مبدل سازیم تا سختی عذاب را بچشند.!!

در اثبات معاد جسمانی، معاد روحانی هم ثابت می شود چون جسم بدون روح قابل درك هیچ مساله ای نیست .

درباره معاد جسمانی آیات فراوانی رامی توان شاهد آورد آیه های 209 تا 260 سوره مباركه بقره در مورد ( عُزَیر) پیغمبر و حضرت ابراهیم (علیه السلام) دو حكایت وارد شده است كه می توان به تفسیر نمونه جلد 2 مراجعه نمود و شما كه اهل تحقیق هستید كتب ذیل را مطالعه كنید:

1-معاد در قرآن، آیه الله مظاهری

2-بسوی جهان ابدی، زین العابدین قربانی

3-معاد ، محسن قرائتی

4-زندگانی جاوید یا حیات اخروی، شهید مطهری «ره »

5-حیات پس از مرگ، علامه فقیه مرحوم سید محمد حسین طباطبائی « ره »در معاد شناسی ده جلد، تألیف سید محمد حسین حسینی تهرانی .

************************************************

 

منبع: نهاد نمایندگى ولى فقیه در دانشگاهها

موضوعات: آیا معاد جسمانی است یا روحانی ؟  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-02-27] [ 05:41:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره فرقان / تفسیر نور

1
‏متن آيه : ‏
‏ تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏والا مقام و جاويد كسي است كه فرقان ، ( يعني جدا سازنده حق از باطل ) را بر بنده خود ( محمّد ) نازل كرده است ، تا اين كه جهانيان را ( بدان ) بيم دهد ( و آن را به گوش ايشان برساند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَبَارَكَ » : والامقام و عظيم‌القدر است . پربركت و افزون خير است . ماندگار و زوال‌ناپذير است . اين واژه تنها به صورت ماضي به كار مي‌رود و دالّ بر كثرت و زيادت خير است و معني تمجيد و تعظيم نيز دارد . « الْفُرْقَانَ » : مصدر است و به معني جدا كردن . در اينجا به عنوان اسم فاعل به كار رفته و به معني جدا سازنده حق از باطل است . مراد قرآن است .‏

2
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن كسي كه حكومت و مالكيّت آسمانها و زمين از آن او است ، و فرزندي ( براي خود ) برنگزيده است ، و در حكومت و مالكيّت انبازي نداشته‌است ، و همه چيز را آفريده است و آن را دقيقاً اندازه‌گيري و كاملاً برآورد كرده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَدَّرَهُ » : آن را اندازه‌گيري كرده است . آن را آماده كرده است براي همان ويژگي و كاري كه خود خواسته است و انجام وظيفه‌اي كه بدان واگذار فرموده است و ميان اشياء موازنه برقرار نموده است .‏

3
‏متن آيه : ‏
‏ وَاتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً لَّا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَهُمْ يُخْلَقُونَ وَلَا يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ ضَرّاً وَلَا نَفْعاً وَلَا يَمْلِكُونَ مَوْتاً وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مشركان ) سواي خدا ، معبودهائي را برگرفته‌اند ( و به پرستش اصنام و كواكب و اشخاصي پرداخته‌اند ) كه چيزي را نمي‌آفرينند و بلكه خودشان آفريده‌هائي بيش نيستند ، و مالك سود و زياني براي خود نبوده ، و بر مرگ و زندگي و رستاخيز اختيار و تواني ندارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَيْئاً » : چيزي را . اصلاً و ابداً . « نُشُوراً » : زندگي دوباره . رستاخيز . حيات بعد از ممات ( نگا : عبس‌ / 22 ) .‏

4
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاؤُوا ظُلْماً وَزُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران مي‌گويند : اين ( قرآن ) دروغي بيش نيست كه خود ( محمّد ) آن را از پيش خود به هم بافته است و گروهي او را در اين كار ياري داده‌اند . آنان واقعاً ( با بيان اين سخن ) ستم و بهتان بزرگي را مرتكب شده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِفْكٌ » : بدترين دروغ ( نگا : نور / 11 ) . « اِفْتَرَاهُ » : سرهم كرده است . ساخته و پرداخته نموده است ( نگا : آل‌عمران‌ / 94 ، يونس‌ / 38 ) . « قَوْمٌ ءَاخَرُونَ » : گروه ديگري . مراد اهل كتابي است كه اسلام را پذيرفته بودند ، يا اشخاصي چون عداس ، يسار ، نصر ، ابوفكيهه رومي و . . . ( نگا : نحل‌ / 103 ) . « جَآءُوا » : عرب واژه‌هاي ( جَآءَ ) و ( أَتي ) را به معني ( فَعَلَ ) يعني انجام داد ، به كار مي‌برند ( نگا : تفسير أضواء البيان ) . « زُوراً » : باطل . بُهتان ( نگا : حجّ‌ / 30 ) . تنكير ( ظُلْماً ) و ( زُوراً ) براي تعظيم است .‏

5
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( درباره قرآن نيز ) مي‌گويند : افسانه‌هاي پيشينيان است كه ( از ديگران ) خواسته است آن را برايش بنويسند ، و چنين افسانه‌هائي سحرگاهان و شامگاهان بر او خوانده مي‌شود ( تا آنها را حفظ كند و به خاطر سپارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَسَاطِيرُ » : افسانه‌ها ( نگا : أنعام‌ / 25 ) . « اِكْتَتَبَها » : درخواست نوشتن آنها را از ديگران كرده است . آنها را رونويس كرده است . « بُكْرَةً » : سحرگاهان . بامدادان . « أَصِيلاً » : شامگاهان . مراد كفّار از سحرگاهان و شامگاهان ، همه اوقات شبانه‌روز بوده است .‏

6
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُوراً رَّحِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : قرآن را كسي فرو فرستاده است كه راز آسمانها و زمين را مي‌داند ( و گوشه‌اي از اين راز را به عنوان معجزه در قرآن گنجانده است تا دليل بر وحي الهي باشد و انسانها نتوانند حتّي سوره‌اي همچون سوره‌هاي قرآن را بسازند و ارائه دهند ) . بي‌گمان خدا آمرزگار و مهربان است ( و سركشان و بزهكاراني را مي‌بخشد كه برگردند و از دروغگوئيها و پلشتيها دست بكشند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَعْلَمُ السِّرَّ . . . » : اشاره به اين است كه قرآن ساخته و پرداخته مغز بشر نيست و با كمك اين و آن تنظيم نشده است ، بلكه تأليف خدا است و معجزه بوده و يكي از اسرار است .‏

7
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْلَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( محمّد را نيز مسخره مي‌كنند ) و مي‌گويند : اين چه پيغمبري است‌ ؟ ! او غذا مي‌خورد ، و در بازارها راه مي‌رود ، ( نه شيوه فرشتگان دارد ، و نه روش شاهان . او امتيازي بر ديگران ندارد ، چرا كه همچون افراد عادي نياز به تغذيه دارد ، و در بازارها براي كسب و تجارت و خريد نيازمنديهاي خود رفت و آمد مي‌كند ) . چرا لااقل فرشته‌اي به سوي او فرستاده نشده است تا ( به عنوان گواه صدق دعوتش ) همراه او مردم را بيم بدهد ( و در امر تبليغ رسالت او را ياري نمايد و ما هم ايمان بياوريم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا لِهذاَ الرَّسُولِ » : اين پيغمبر را چه شده است‌ ؟ چرا بايد اين پيغمبر ؟ « لَوْلا » : چرا نبايد كه‌ ؟ اين واژه در اينجا براي استفهام است .‏

8
‏متن آيه : ‏
‏ أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ كَنزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلاً مَّسْحُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا اين كه گنجي ( از آسمان ) به سوي او انداخته شود ( تا از آن خرج و انفاق كند ) و يا اين كه باغي داشته باشد كه از ( ميوه‌هاي ) آن بخورد ( و امرار معاش كند ) . ستمگران ( كفرپيشه ) مي‌گويند : شما جز از يك انسان ديوانه پيروي نمي‌كنيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَنزٌ » : گنج . « جَنَّةٌ » : باغ . « مَسْحُوراً » : جادو شده . ديوانه ( نگا : إسراء / 47 و 101 ) .‏

9
‏متن آيه : ‏
‏ انظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) ببين چگونه براي تو مثلها مي‌زنند ( و گاهي تو را جادو شده ، و گاهي ديوانه ، و زماني دروغگو ، و وقتي تعليم‌ديده بيگانگان غير عرب مي‌نامند ، و بدين وسيله از راه راست و طريقه مباحثات و محاجات درست بدر مي‌روند ) و گمراه مي‌شوند و نمي‌توانند ( به سوي جاده حقيقت و بيان حجّت ) راهي پيدا كنند ( و بر يك سخن ماندگار بمانند ، و هر زمان قولي و هر لحظه نقلي دارند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأمْثال‌ » : مراد مثالهاي بي‌پايه و اساس و تشبيهات نادرست و ناروا است .‏

10
‏متن آيه : ‏
‏ تَبَارَكَ الَّذِي إِن شَاء جَعَلَ لَكَ خَيْراً مِّن ذَلِكَ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَيَجْعَل لَّكَ قُصُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بزرگوار خداوندي است كه اگر بخواهد براي تو بهتر از آن ( چيزهائي كه آنان پيشنهاد مي‌كنند ) مي‌سازد ، باغهائي را ( در دنيا برايت پديدار مي‌نمايد ) كه در زير ( قصر و قصور و درختان ) آنها رودبارها و جويبارها روان باشد ، و براي تو كاخهاي مجلّلي مي‌سازد ( و در اختيارت قرار مي‌دهد كه ايشان در خواب هم نديده باشند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَبَارَكَ » : ( نگا : فرقان‌ / 1 ) . « جَنَّاتٍ » : باغهائي را . بدل از ( خَيْراً ) است .‏

11
‏متن آيه : ‏
‏ بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَأَعْتَدْنَا لِمَن كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين حرفهائي را كه مي‌زنند همه بهانه است ) . واقع قضيّه اين است كه آنان قيامت را دروغ مي‌دانند ، و ما براي كسي كه قيامت را دروغ بداند آتش شعله‌ور و سوزاني را آماده كرده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَلْ » : اين واژه براي ( إضراب ) است . يعني آنان آنچه را در زمينه نفي توحيد تو نبوّت مي‌گويند ، بهانه‌هائي است كه در حقيقت از انكار معاد سرچشمه گرفته است . « السَّاعَةُ‌ » : قيامت ( نگا : أنعام‌ / 31 و 40 ، اعراف‌ / 187 ) . « سَعِيراً » : آتش شعله‌ور و ملتهب ( نگا : نساء / 10 و 55 ، إسراء / 97 ) .‏

12
‏متن آيه : ‏
‏ إِذَا رَأَتْهُم مِّن مَّكَانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَيُّظاً وَزَفِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه ( اين آتش فروزان دوزخ ) ايشان را از دور مي‌بيند ( و آنان چشمشان بدان مي‌افتد ) صداي خشم‌آلود و جوش و خروش آن را مي‌شنوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَغَيُّظاً » : فرياد خشم . خشم را با نعره و فرياد آشكار كردن . « زَفِيراً » : جوش و خروش ناشي از خشم . از خشم نفس طولاني بيرون كشيدن ( نگا : هود / 106 ، أنبياء / 100 ) .‏

13
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا أُلْقُوا مِنْهَا مَكَاناً ضَيِّقاً مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنَالِكَ ثُبُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه ايشان ، با غُل و زنجير ، به مكان تنگي از آتش دوزخ افكنده مي‌شوند ، در آنجا ( واويلا سر مي‌دهند و ) مرگ را به فرياد مي‌خوانند ( و آرزوي نابودي مي‌كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُقَرَّنِينَ » : كساني كه دستها و پاهايشان را با غل و زنجير به هم بسته باشند ( نگا : ابراهيم‌ / 49 ) . « دَعَوْا » : فرياد مي‌دارند . ندا مي‌زنند . « هُنَالِكَ » : در آن مكان تنگ . « ثُبُوراً » : هلاك . يعني فرياد مي‌زنند ، مرگ ما را درياب تا نابود شويم و از عذاب برهيم ( نگا : نبأ / 40 ) .‏

14
‏متن آيه : ‏
‏ لَا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُوراً وَاحِداً وَادْعُوا ثُبُوراً كَثِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏امروز يك بار نه ، بلكه بارها و بارها مرگ را به آرزو بخواهيد و فريادش داريد ( ولي بدانيد كه ديگر مرگي وجود ندارد ، و خلاص از عذاب و نجات از عقابي كه پيوسته رو به افزايش است ، غير ممكن است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ثُبُوراً كَثِيراً » : مراد واويلاها و ناله‌هاي پشت سر يكديگر و اي مرگ و اي مرگهاي مكرّر است .‏

15
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ أَذَلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ كَانَتْ لَهُمْ جَزَاء وَمَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! بديشان ) بگو : آيا اين ( سرنوشت دردناك ) بهتر است ، يا بهشت جاويداني كه به پرهيزگاران وعده داده شده است‌ ؟ ( بهشتي كه برابر وعده الهي توسّط انبياء ) هم پاداش ( اعمال دنيوي ) آنان است و هم جايگاه و قرارگاه ( سرمدي ) ايشان .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذلِكَ » : اين سرنوشت بدفرجام دوزخ نام .‏

16
‏متن آيه : ‏
‏ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاؤُونَ خَالِدِينَ كَانَ عَلَى رَبِّكَ وَعْداً مَسْؤُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( همان بهشتي كه ) هرچه بخواهند ، در آنجا موجود و براي آنان فراهم است ، و براي هميشه در آنجا خواهند ماند . اين نعمتها وعده خدا بوده است ، وعده‌اي كه ( مؤمنان برابر رهنمود يزدان در كتابهاي آسماني ) تحقّق آن را از خدا خواسته‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَالِدِينَ » : حال است . « وَعْداً مَّسْؤُولاً » : وعده‌اي كه مورد تقاضا و درخواست مؤمنان از خدا بوده است ( نگا : آل‌عمران‌ / 194 ) و فرشتگان نيز آن را براي مؤمنان از خدا درخواست كرده‌اند ( نگا : غافر / 8 ) . آن چنان اين وعده قطعي و حتمي است كه مؤمنان مي‌توانند آن را در آخرت از خدا مطالبه و درخواست كنند .‏

17
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَؤُلَاء أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( براي اندرز مردمان يادآور شو ) روزي را كه خداوند همه مشركان را ( براي حساب و كتاب ) به همراه همه كساني كه ( همچون عيسي و عُزَير و فرشتگان ، در دنيا ) بجز خدا مي‌پرستيدند ، گرد مي‌آورد و ( به پرستش شدگان ) مي‌گويد : آيا شما اين بندگان مرا گمراه كرده‌ايد ( و بديشان دستور داده‌ايد كه شما را پرستش نمايند ) يا اين كه خودشان گمراه گشته‌اند ( و به اختيار خود شما را پرستش نموده‌اند ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا يَعْبُدُونَ » : مراد عيسي و عُزَير و فرشتگان و ديگر ذوي‌العقولي است كه پرستش شده‌اند ( نگا : مائده‌ / 116 ، توبه‌ / 30 ، انبياء / 26 ، سبا / 40 و 41 ) .‏

18
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاء وَلَكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْماً بُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان ( در پاسخ ) مي‌گويند : تو منزّه و به دور ( از آن چيزهائي ) هستي ( كه مشركان به تو نسبت مي‌دهند ) . ما ( انسانها ) را نرسد كه جز تو سرپرستاني براي خود برگزينيم ( و سواي تو را بپرستيم ) ، وليكن ( سبب كفر و انحرافشان اين است كه ) آنان و پدران و نياكانشان را ( از نعمتها و لذائذ دنيا ) برخوردار نموده‌اي ، تا آنجا كه ياد ( تو و سپاس تو ) را فراموش كرده‌اند ( و به جاي شكر نعمت ، در شهوات و كامجوئيها فرو رفته‌اند ) و مردمان تباهي شده‌اند و هلاك گشته‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا كَانَ يَنبَغي لَنَا . . . » : ما را نسزد . ما نبايد كه . مراد ما انسانها و همه خلائق است . « أَوْلِيَآءَ » : مراد معبودها است . « مَتَّعْتَهُمْ » : متمتّع نموده‌اي . از نعمت برخوردار كرده‌اي . « الذِّكْرَ » : مراد ياد پروردگار و عذاب و عقاب كردگار است . « بُوراً » : فاسد و تباه . هلاك شده . اين واژه جمع مكسّر ( بائِر ) يا مصدر است و در معني جمع .‏

19
‏متن آيه : ‏
‏ فَقَدْ كَذَّبُوكُم بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفاً وَلَا نَصْراً وَمَن يَظْلِم مِّنكُمْ نُذِقْهُ عَذَاباً كَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( به پرستش‌كنندگان مشرك گفته مي‌شود : شما كه مي‌گفتيد اينان شما را از راه منحرف و گمراه كرده‌اند و به عبادت خود خوانده‌اند ! هم اينك ) ايشان سخنان شما را تكذيب مي‌كنند و نادرست مي‌دانند . لذا نه مي‌توانيد ( عذاب الهي را ) از خود به دور داريد ، و نه مي‌توانيد ( خويشتن را ) ياري دهيد و ( يا از ديگران ) ياري ببينيد . ( بندگان جملگي بايد بدانند كه ) هركس از شما ( با كفر و عصيان ، همچون اينان ) ستم كند ، عذاب بزرگي را بدو مي‌چشانيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِمَا تَقُولُونَ » : در چيزي كه مي‌گوئيد . حرف ( ب ) به معني ( في ) است ( نگا : آل‌عمران‌ / 123 ، قمر / 34 ) . « صَرْفاً » : دفع عذاب . بازگرداندن ( نگا : آل‌عمران‌ / 152 ، اعراف‌ / 146 ، يوسف‌ / 24 و 33 ) . « نَصْراً » : مراد خويشتن را كمك و ياري كردن ، و يا از ديگران كمك و ياري دريافت نمودن است .‏

20
‏متن آيه : ‏
‏ وَما أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما هيچ يك از پيغمبران را پيش از تو نفرستاده‌ايم مگر اين كه ( همه آنان از جنس بشر بوده‌اند و ) غذا مي‌خورده‌اند و در بازارها ( براي معامله و تهيّه نيازمنديهاي‌خود ) راه مي‌رفته‌اند . ما برخي از شما را وسيله امتحان برخي ديگر كرده‌ايم ( و اغنياء را با فقراء ، تندرستان را با بيماران ، پيغمبران را با كافران و مشركان ، و برعكس مي‌آزمائيم ) . آيا شكيبائي مي‌ورزيد ؟ ( تا از عهده امتحان الهي بدر آئيد و پاداش بزرگ او را دريافت نمائيد ؟ شكيبائي كنيد ، چرا كه شكيبائي ركن اصلي پيروزي است ) . خداي تو بينا است ( و همه‌چيز را مي‌بيند و همگان را در برابر اعمالشان پاداش مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فِتْنَةً » : آزمون . آزمايش . « جَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً » : مراد آزمايش عمومي مردم به وسيله يكديگر است ( نگا : انعام‌ / 53 و 165 ، انفال‌ / 28 ، محمّد / 4 ) .‏

21
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءنَا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوّاً كَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كه اميدي به ملاقات ما ( در روز رستاخيز نداشته و قيامت را قبول ) ندارند مي‌گويند : چرا فرشتگان به پيش ما نمي‌آيند ( تا بر صدق رسالت تو گواهي دهند ؟ ) يا چرا پروردگار خود را نمي‌بينيم ( تا خودش در برابرمان ظاهر و به ما بگويد كه او تو را فرستاده است‌ ؟ ) واقعاً آنان خويشتن را بزرگ پنداشته‌اند ( و از حدّ خود بسي پا را فراتر ) و در ظلم و طغيان سخت سركشي نموده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ » : خودشان را دست بالا و بزرگ گرفته‌اند . خود را بزرگ پنداشته‌اند . « عَتَوْا » : سركشي كرده‌اند . از حدّ خود فراتر رفته‌اند .‏

22
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْراً مَّحْجُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي فرشتگان را مي‌بينند و در آن روز مژده و نويدي براي بزهكاران در ميان نخواهد بود ( و بلكه روزي است كه از ترس فرياد برمي‌آورند و ) مي‌گويند : پناه ! ! امان ! !‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَوْمَ » : در روزي . مراد روز فوت و مرگ هر كسي ( نگا : نساء / 97 ) يا روز قيامت است . « لا بُشْري‌ » : بشارت و مژده‌اي نخواهد بود . بشارت مباد . « حِجْراً مَّحْجُوراً » : پناه و امان دهيد . دست باز داريد و صدمه‌اي نرسانيد كه ممنوع و گناه است . ( حِجْراً مَّحْجُوراً ) اصطلاحي بوده است در ميان عربها كه وقتي به كسي برخورد مي‌كردند كه از او مي‌ترسيدند ، براي گرفتن امان آن را خطاب به طرف مي‌گفتند . مخصوصاً در ماههاي حرام و ايّام حجّ ، اگر دشمني به دشمني برخورد مي‌كرد و مي‌ترسيد صدمه‌اي بدو بزند اين جمله را تكرار مي‌كرد و در امان بود . ( حِجْراً ) مفعول به فعل مقدّري است و ( مَحْجُوراً ) صفت است و به عنوان تأكيد معني آمده است . در اصل چنين است : أَطْلُبُ مِنكَ حِجْراً ، لا سَبيلَ إِلي رَفْعِهِ وَ دَفْعِهِ . كافران در قيامت خيال مي‌كنند با گفتن ( حِجْراً مَّحْجُوراً ) مي‌توانند خويشتن را از دست فرشتگان عذاب و از مجازات و عقاب خدا برهانند .‏

23
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاء مَّنثُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به سراغ تمام اعمالي كه ( به ظاهر نيك بوده و در دنيا ) آنان انجام داده‌اند مي‌رويم و همه را همچون ذرّات غبار پراكنده در هوا مي‌سازيم ( و ايشان را از اجر و پاداش آن محروم مي‌كنيم . چرا كه نداشتن ايمان ، موجب محو و نابودي احسان ، و بي‌اعتبار شدن اعمال خوب انسان مي‌گردد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَدِمْنَآ إِلي مَا » : به سراغ چيزهائي مي‌رويم كه . « هَبَآءً » : ذرّات كوچك غبار كه به هنگام تابش نور خورشيد به داخل اطاق ديده مي‌شوند . « مَنثُوراً » : پراكنده . مراد اين است كه اعمال ايشان را بدان گونه پراكنده مي‌داريم كه همچون چنين ذرّاتي قابل جمع نبوده و مفيد فائده‌اي نباشند ( نگا : ابراهيم‌ / 18 ) .‏

24
‏متن آيه : ‏
‏ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُّسْتَقَرّاً وَأَحْسَنُ مَقِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بهشتيان در آن روز ، جايگاه و استراحتگاهشان بهتر و نيكوتر است . . .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَيْرٌ » : صيغه تفضيل ، گاهي در مواردي به كار مي‌رود كه يك طرف به كلّي فاقد آن است ( نگا : فصّلت‌ / 40 ) . لذا اين آيه بيانگر آن نيست كه دوزخيان وضعشان خوب است و بهشتيان وضعشان از آنان بهتر مي‌باشد . « مُسْتَقَرّاً » : قرارگاه . جايگاه . « مَقِيلاً » : استراحتگاه . خوابگاه . از ماده ( قيل ) . واژه‌هاي ( مُسْتَقَرّاً ) و ( مَقِيلاً ) تمييز مي‌باشند .‏

25
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاء بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنزِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( يادآور شو ) روزي را كه آسمانِ ( كره زمين در آن روز ، بر اثر انفجارات كواكب و سيّارات ) به وسيله ابر ( حاصل از گرد و غبار غليظ كرات ) پاره‌پاره ( و لكه‌لكه ) مي‌گردد . و فرشتگان تندتند و پياپي فرو فرستاده مي‌شوند ( تا نامه اعمال را به دست مردمان برسانند ، و به هنگام حسابرسي و دادگاهي بر آنان گواهي دهند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَشَقَّقُ » : پاره‌پاره مي‌گردد . اشارت به آن است كه در آستانه قيامت ، انقلابات و انفجارات شگرفي سراسر عالم هستي را فرا مي‌گيرد و ابر غليظي از گرد و غبار كرات متلاشي شده ، صفحه آسمان را مي‌پوشاند كه در لابلاي اين ابر شكافي وجود دارد . « بِالْغَمَامِ » : به وسيله ابر . همراه ابر . واژه ( ب ) ممكن است به معني ملابست باشد ، يا براي سببيّت بوده ، و يا اين كه به معني ( عَنْ ) باشد ( نگا : / 44 ) . يعني : آسمان گاه‌گاهي از لابلاي ابر پديدار مي‌شود .‏

26
‏متن آيه : ‏
‏ الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَكَانَ يَوْماً عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آن روز حكومت واقعي و ملك حقيقي ، از آن خداوند مهربان است ( و مملكت جهان ، به صورت ظاهر و باطن و حقيقي و مجازي ، در دست يزدان است ) ، و آن روز براي كافران روز سختي خواهد بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« اَلْحَقُّ » : واقعي . راستين . صفت « اَلْمُلْكُ » است . « عَسِيراً » : سخت . شديد ( نگا : قمر / 8 ، مدّثّر / 9 ) .‏

27
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و در آن روز ستمكار ( كفرپيشه ) هر دو دست خويش را ( از شدّت حسرت و ندامت ) به دندان مي‌گزد و مي‌گويد : اي كاش ! با رسول خدا راه ( بهشت را ) برمي‌گزيدم ( و با قافله انبياء به سوي خوشبختي جاويدان و رضاي يزدان سبحان حركت مي‌كردم . اي واي ! من ، بر خود چه كردم‌ ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« اَلظّالِمُ » : كافر . كسي كه با كفر و مخالفت با انبياء ، به خويشتن ظلم كرده است . « يَعَضُّ » : گاز مي‌گيرد . دست خود يا انگشت خود را گاز گرفتن ، كنايه از خشم و پشيماني است .‏

28
‏متن آيه : ‏
‏ يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَاناً خَلِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي واي ! كاش من فلاني را به دوستي نمي‌گرفتم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَلِيلاً » : دوست خاصّ و صميمي كه انسان او را مشاور خود كند .‏

29
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بعد از آن كه قرآن ( براي بيداري و آگاهي ) به دستم رسيده بود ، مرا گمراه ( و از حق منحرف و منصرف ) كرد . ( آري ! اين چنين ) شيطان انسان را ( به رسوائي مي‌كشد و ) خوارِ خوار مي‌دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الذِّكْرِ » : قرآن ( نگا : آل‌عمران‌ / 58 ، اعراف‌ / 63 و 69 . . . ) . ياد خدا ( نگا : مائده‌ / 91 ، رعد / 28 ) . « الشَّيْطَانُ » : اهريمن جنّ و انس . « خَذُولاً » : بسيار خوار كننده و رسوائي به بار آورنده .‏

30
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و پيغمبر ( شكوه‌كنان از كيفيّت برخورد مردمان با قرآن ) عرض مي‌كند ، پروردگارا ! قوم من اين قرآن را ( كه وسيله سعادت دو جهان بود ) رها و از آن دوري كرده‌اند ( و از ترتيل و تدبّر و عمل بدان غافل شده‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَهْجُوراً » : متروك . رها شده . مراد از ترك قرآن ، دوري گزيدن از : شنيدن و انديشيدن ، عمل به احكام حلال و حرام آن ، در اصول و فروع دين حاكم كردن و داوري بردن بدان ، درمان دل و درون خود را از قرآن خواستن ، و بالاخره عقائد و عبادات و اخلاق از آن آموختن است .‏

31
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوّاً مِّنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِياً وَنَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين گونه ( كه تو اي پيغمبر ! با موضعگيري و عداوت سرسختانه اين گروه روبرو شده‌اي ، همه پيغمبران در چنين شرايطي قرار داشته‌اند ، و ) براي هر پيغمبري گروهي از بزهكاران را دشمن ساخته‌ايم ( كه با او به مبارزه پرداخته و با مكتب و دعوتش مخالفت ورزيده‌اند . امّا بدان كه حق هميشه پيروز است ، و تو هم تنها و بدون ياور نيستي ، و خدا تو را به راه پيروزي بر آنان راهنمائي مي‌كند و ياريت مي‌دهد ) و همين بس كه خداي تو راهنما و ياور باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَدُوّاً » : دشمنان . واژه ( عَدُوّ ) براي مفرد و جمع به كار مي‌رود ( نگا : انعام‌ / 112 ، كهف‌ / 50 ) . « الْمُجْرِمينَ » : بزهكاراني مراد است كه فسادشان شدّت گرفته باشد ( نگا : انعام‌ / 123 ، يونس‌ / 17 ، شعراء / 99 ، مدّثّر / 41 ) .‏

32
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران مي‌گويند : چرا قرآن بر او يكجا نازل نمي‌شود ؟ ( و چرا آيات آن تدريجاً و با فواصل مختلف زماني نازل مي‌گردد ؟ ) . همين گونه ( ما قرآن را به صورت آيات جداگانه و بخش‌بخش مي‌فرستيم ) تا دل تو را ( با اُنس بدان و حفظ آن ) پابرجا و استوار بداريم ، و آن را قسمت به قسمت و آرام آرام ( توسّط جبريل ، بر تو ) فرو مي‌خوانيم ( تا آن را با دقّت بياموزي و كم‌كم به خاطر سپاري ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جُمْلَةً وَاحِدَةً » : به يكباره . يكجا . ( جُمْلَةً ) حال ، و ( واحِدَةً ) صفت مؤكّده است . « كَذالِكَ » : بدين گونه . يعني به همين گونه جداجدا و گاه‌گاه . « رَتَّلْناهُ تَرْتيلاً » : آن را جداجدا و كم‌كم فرو مي‌خوانيم و پياپي و منظّم نازل مي‌گردانيم . نزول تدريجي قرآن از نظر تلقّي وحي ، و ابلاغ به مردم ، و اجرا قوانين آن در برنامه زندگي در مناسبتهاي تاريخي و حوادثي كه در مسير انقلابي امّت اسلامي به وقوع مي‌پيوندد ، داراي اثرات عميق‌تري است .‏

33
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين كافران ) هيچ مثالي را ( به عنوان اعتراض از قرآن و رخنه از رسالت و دعوت تو ) به ميان نمي‌كشند ، مگر اين كه ما پاسخ راست و درست را ، و بهترين وجه و زيباترين تبيين و تفسير را به تو مي‌نمايانيم ( و بدين وسيله اعتراضات واهي ايشان را پاسخ داده و باطل مي‌گردانيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَثَلٍ » : مراد اعتراضات و شبهات است . « الْحَقِّ » : جواب درست و پاسخ واقعي . « أَحْسَنَ » : بهترين و زيباترين چيز در حدّ ذات خود . عطف بر « الْحَقِّ » يا محلّ آن است .‏

34
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُوْلَئِكَ شَرٌّ مَّكَاناً وَأَضَلُّ سَبِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه كشان‌كشان بر رخساره‌هايشان به سوي دوزخ برده مي‌شوند و در آن گرد آورده مي‌شوند ، آنان بدترين جايگاه و منحرف‌ترين راه را دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُحْشَرُونَ . . . إِلي . . . » : ( نگا : انعام‌ / 38 و 51 ، انفال / 36 ) . « مَكاناً » : مراد مرتبه و پلّه و پايه دنيوي ، و يا منزل و مأوي و جايگاه اخروي است .‏

35
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به موسي كتاب ( تورات ) عطاء كرديم ( و او را موظّف به تبليغ احكام آن نموديم ) و برادرش هارون را همراه و مددكار او ساختيم ( تا وي را در كار مهمّ رسالت و برنامه سنگين مبارزه با فرعون و فرعونيان كمك و ياري نمايد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَزِيراً » : معيّن . ياور . مددكار ( نگا : طه 29 - 35 ) .‏

36
‏متن آيه : ‏
‏ فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتيم : هر دو نفر به سوي مردماني برويد كه آيات ما را تكذيب كرده‌اند ( و نشانه‌هاي خدا را كه در آفاق و انفس پخش است ناديده گرفته‌اند و تعليمات انبياي پيشين را پشت گوش انداخته‌اند . موسي و هارون به پيش فرعون و فرعونيان رفتند و آنان آن دو را تكذيب كردند ) پس ما ايشان را به شدّت هلاك و نابود كرديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَذَّبُوا بِئَايَاتِنَا . . . » : مراد از ( آيات ) نشانه‌هاي خداشناسي موجود در گستره هستي ، يا آيات كتابهاي آسماني پيشين ، و يا معجزات نهگانه‌اي است كه بر دست موسي انجام گرفته است . « فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِيراً » : ايشان را سخت هلاك ساختيم . اين جمله جواب جمله مقدّر محذوفي بوده و در اصل چنين است : فَذَهَبَا إِلَيْهِم بِالرِّسَالَةِ فَكَذَّبُوهُمَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِيراً . . . در اينجا علّت استحقاق عذاب فرعون و فرعونيان مورد نظر است ، و چكيده‌اي از سرگذشت ايشان بدون در نظر گرفتن تقدم و تأخر زماني مطالب حادثه ، براي پيغمبر نقل مي‌شود .‏

37
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَوْمَ نُوحٍ لَّمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ عَذَاباً أَلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( قبل از موسي نيز چنين كرديم ) و قوم نوح را غرق نموديم و ايشان را عبرت مردمان ساختيم ، بدان گاه كه پيغمبران را تكذيب كردند . ما براي ستمگران عذاب دردناكي فراهم ساخته‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَوْمَ » : مفعول‌به براي فعل محذوفي است و منصوب به اشتغال‌است و فعل ( أَغْرَقْنَاهُمْ ) بيانگر آن‌است . « الرُّسُلِ » : مراد فقط نوح است . ولي تكذيب يكي از انبياء ، به منزله تكذيب همه پيغمبران است . « ءَايَةً » : عبرت . اندرز .‏

38
‏متن آيه : ‏
‏ وَعَاداً وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُوناً بَيْنَ ذَلِكَ كَثِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و عاد و ثمود و اصحاب الرّس و ملّتها و اقوام بسيار ديگري را كه در اين ميان بودند ( هلاك ساختيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَصْحَابَ الرَّسِّ » : اصحاب الاخدود مذكور در سوره بروج آيه چهار است . چرا كه ( أُخدود ) به معني شكاف و گودال مستطيل شكل در زمين است ، و از جمله معاني ( رَسّ ) هم معني چاه و حفره است . مراد كافراني است كه در يمن زندگي مي‌كردند و خواستند مسيحيان موحّد و راستين نجران را كه در همسايگي آنان مي‌زيستند به كفر برگردانند . مسيحيان خداشناس نپذيرفتند و بر دين آسماني ماندگار شدند . رؤساي كفّار براي وا داشتن ايشان گودالي را كندند و در آن آتش برافروختند و هر كه مسيحيّت را ترك نگفت بدان گودالش انداختند . « قُرُوناً » : ملّتها و اقوام ( نگا : انعام‌ / 6 ، يونس‌ / 13 ، مؤمنون‌ / 42 ) .‏

39
‏متن آيه : ‏
‏ وَكُلّاً ضَرَبْنَا لَهُ الْأَمْثَالَ وَكُلّاً تَبَّرْنَا تَتْبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ولي ما هرگز غافلگيرانه آنان را مجازات نكرديم و بلكه ) براي همه آنان مثلها زديم ( و پندها و اندرزها گفتيم . امّا به خود نيامدند و اندرز نپذيرفتند ) و ما جملگي ايشان را سخت هلاك و نابود كرديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كُلاًّ » : مفعول‌به براي فعل محذوفي است و از باب اشتغال است . « الأمْثَالَ » : مواعظ و مثلهاي سودمند . « تَتْبِيراً » : سخت هلاك كردن و نابود ساختن .‏

40
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَفَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَهَا بَلْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ نُشُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( قريشيان در سفرهاي خود به شام ) از كنار شهري كه باران شر و بدبختي ( سنگباران ) بر سر اهالي آنجا در گرفته بود گذشته‌اند ( و صحنه‌هاي گويا و تابلوهاي زنده سرنوشت دردناكِ آلودگان و بزهكاران را ديده‌اند ) . مگر آنها را نديده‌اند ؟ ! ( آري ! اين صحنه‌ها را ديده‌اند ، ولي درس عبرت نگرفته‌اند . چرا كه آنان كافر بوده و اصلاً به رستاخيز معتقد نيستند ) و به معاد دل نمي‌بندند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْقَرْيَةِ » : بزرگترين شهر قوم لوط مراد است . « نُشُوراً » : زنده شدن دوباره . رستاخيز . معاد ( نگا : فرقان‌ / 3 ، فاطر / 9 ، ملك‌ / 15 ) .‏

41
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا رَأَوْكَ إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُواً أَهَذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه تو را مي‌بينند ، تنها به استهزاء و تمسخرت مي‌گيرند ، ( و شوخي‌كنان برخي به برخي مي‌گويند : ) اين است آن كسي كه خدا او را به عنوان پيغمبر فرستاده است‌ ؟ ! ( تا ما عقلاء و كبراء از او پيروي كنيم و به دنبالش راه بيفتيم‌ ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنْ » : نه . حرف نفي است ( نگا : ملك‌ / 20 ) . « هُزُواً » : تمسخر . در اينجا به معني مسخره شده ، يعني ( مَهْزُوءٌ بِهِ ) به كار رفته‌است . ( نگا : بقره‌ / 67 و 231 ، مائده‌ / 57 و 58 . . . ) « هذا » : اين . در اينجا جنبه تحقير و كوچك شمردن دارد .‏

42
‏متن آيه : ‏
‏ إِن كَادَ لَيُضِلُّنَا عَنْ آلِهَتِنَا لَوْلَا أَن صَبَرْنَا عَلَيْهَا وَسَوْفَ يَعْلَمُونَ حِينَ يَرَوْنَ الْعَذَابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ما استقامت و پايداري بر ( پرستش ) خدايان خود نكنيم ، بيم آن مي‌رود كه ( اين مرد ما را گمراه سازد ، و با حسن بيان و قوّت حجّت خويش ) ما را از معبودهايمان منصرف كند ( و به سوي يكتاپرستي متمايل نمايد ، و در نتيجه منحرفمان گرداند . مشركان در روز قيامت ) هنگامي كه عذاب ( خدا ) را ديدند ، خواهند دانست كه چه كسي گمراه و منحرف است . ( آيا تو بيراهه مي‌روي ، يا اين كه ايشان كژراهه مي‌روند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن كَادَ . . . » : نزديك است كه . حرف ( إِنْ ) مخفّف از مثقّله است ، و اسم آن محذوف و اصل آن : ( إِنَّهُ كَادَ ) است . « لَيُضِلُّنَا عَنْ . . . » : منصرفمان كند از . گمراهمان كند از .‏

43
‏متن آيه : ‏
‏ أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏به من بگو ببينم ، آيا كسي كه هوي و هوس خود را معبود خويش مي‌كند ( و آرزوپرستي را جايگزين خداپرستي مي‌سازد ، تا آنجا كه سنگهاي بي‌جاني را برمي‌گزيند و به دلخواه مي‌پرستد ) آيا تو وكيل او خواهي بود ؟ ( و مي‌تواني او را از هواپرستي به خداپرستي برگرداني ، و از ضلالت به هدايت بكشاني‌ ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَرَأَيْتَ » : مرا خبر بده . به من بگو ( نگا : المصحف الميسّر ) . « مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ » : كسي كه هوي و هوس را معبود و خداي خود ساخته است . مراد از آرزوپرستي ، به فرمان دل گوش كردن ، و فرمان خدا و رسول و رهنمود عقل را رها كردن است ( نگا : كهف‌ / 28 ، طه‌ / 16 ، قصص‌ / 50 ) . « وَكيلاً » : كسي كه كار و بار خود را بدو وامي‌گذارند . مراد اين است رسول خدا قادر به دفاع و هدايت چنين اشخاصي نيست و تنها بَشير و نَذير و سِراج مُنير و رحمةً‌لِلْعَالَمِين است ، و بر رسولان پيام باشد و بس .‏

44
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا گمان مي‌بري كه بيشتر آنان ( چنان كه بايد ) مي‌شنوند يا مي‌فهمند ؟ ! ( نه ! آنان تفكّر و تعقّل ندارند ) . ايشان همچون چهارپايان هستند ، و بلكه گمراه‌تر .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن هُمْ . . . » : واژه ( إِنْ ) حرف نفي است . « كَالأنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ » : ( نگا : اعراف‌ / 179 ) .‏

45
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاء لَجَعَلَهُ سَاكِناً ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر نمي‌بيني كه پروردگارت چگونه سايه را گسترانيده است‌ ؟ ( و شامل همه كره زمين به طور متناوب كرده است ، و با نظام ويژه نور و ظلمت ، زندگي را براي انسانها و جانداران و گياهان ممكن و آسان ساخته است‌ ؟ ! ) و همچنين خورشيد را دالّ بر اين سايه گسترده كرده است‌ ؟ اگر خدا مي‌خواست سايه را ساكن مي‌كرد ( و با استقرار دائم ظلمت ، توازن حرارت را به هم مي‌زد ، و حيات را از گستره زمين برمي‌چيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَدَّ الظِّلَّ . . . » : سايه را همه جا گستر كرده است . اشاره به اين است كه سايه گاهي بر قسمت شرقي و گاهي بر قسمت جنوبي كره زمين مي‌افتد ، و بر اثر گردش زمين به دور خود ، شب و روز توليد مي‌گردد و سايه و روشني همه جا را به نوبه فرا مي‌گيرند ، و بر اثر گردش زمين به دور خورشيد ، فصول چهارگانه تشكيل ، و قطب شمال و قطب جنوب هم مانند ساير نقاط زمين به طور متناوب از نور و سايه برخوردار مي‌شوند . « عَلَيْهِ دَلِيلاً » : رهنمون به آن . بيانگر آن . اشاره به اين است كه خورشيد شناساننده تاريكي است ، چرا كه ضدّ به ضدّ شناخته مي‌شود . « ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلاً » : اين جمله عطف بر جمله ( مَدَّ الظِّلَّ ) است ، و ( وَ لَوْ شَآءَ رَبُّكَ لَجَعَلَهُ سَاكِناً ) ميان آنها جمله معترضه است .‏

46
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَيْنَا قَبْضاً يَسِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس ما آن سايه را آهسته جمع كرده و برمي‌چينيم ( و اين برچيدن تدريجي بيشترين فائده را براي موجودات دارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَبَضْنَاهُ » : آن را جمع مي‌گردانيم . مراد محو تدريجي سايه بر حسب موقعيّت خورشيد است . « إِلَيْنَا » : به سوي خود . اين تعبير بيانگر اين است كه تابش نور و گسترش سايه - بر اثر طلوع و غروب خورشيد - هر دو در دست خدا و ناشي از قدرت لايزال الله در نظام كائنات است .‏

47
‏متن آيه : ‏
‏ وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاساً وَالنَّوْمَ سُبَاتاً وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين خدا است كه براي شما شب را ( همچون ) پوشش ، و خواب را ( مايه ) آرامش و آسايش ، و روز را ( هنگام ) بيداري ( و جنبش و تلاش و كوشش ) نموده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِبَاساً » : مراد اين است كه تاريكي شب همچون جامه شما را در خود مي‌پوشاند . « سُبَاتاً » : تعطيل كار به منظور استراحت و تجديد قوا است . ضمناً اشاره لطيفي به تعطيل فعّاليّتهاي برخي از اندامهاي بدن به هنگام خواب دارد . « نُشُوراً » : بيداري . مراد وقت بيداري و تلاش و كوشش و حركت و جنبش است كه به زنده شدن دوباره رستاخيز مي‌ماند ( نگا : فرقان‌ / 3 و 40 ، فاطر / 9 ، ملك‌ / 15 ) .‏

48
‏متن آيه : ‏
‏ وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا كسي است كه بادها را به عنوان مژده‌رسانهاي پيش قراول باران رحمت خود وزان مي‌كند . . . و اين ما هستيم كه از آسمان آب پاك و پاك كننده ( محيط و چرك و كثافت ) را نازل مي‌گردانيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الرِّيَاحَ » : جمع ريح ، بادها ، ذكر آن به صورت جمع ، اشاره به انواع مختلف بادها است كه ابرها را به مناطق روي زمين مي‌رانند . « بُشْراً » : مخفّف ( بُشُراً ) جمع ( بَشُور ) به معني مبشّر است . مژده‌رسانها . بشارت دهندگان ( نگا : اعراف‌ / 57 ) . « بَيْنَ يَدَيْ » : پيش از . قبل از . « رَحْمَتِهِ » : رحمت او . مراد باران است كه رحمت خدا در حقّ بندگان است . اشاره به وزش بادها در پيشاپيش توده‌هاي ابر است كه آميخته با رطوبت ملايمي بوده و نسيم دل‌انگيزي ايجاد مي‌كند كه از آن بوي باران به مشام مي‌رسد و به مژده‌رسانهائي مي‌مانند كه خبر از خوشيها و شاديها مي‌دهند . « السَّمَآءِ » : مراد ابر آسمان است ( نگا : واقعه‌ / 69 ) . « طَهُوراً » : پاك . پاك كننده ( نگا : انفال‌ / 11 ) .‏

49
‏متن آيه : ‏
‏ لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَّيْتاً وَنُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَاماً وَأَنَاسِيَّ كَثِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏تا با آن آب سرزمين مرده ( و خشكيده را با روياندن گياهان ، سرسبز و ) زنده گردانيم ، و آن را براي نوشيدن در اختيار مخلوقاتي كه آفريده‌ايم ، از جمله چهارپايان زياد و مردمان فراوان ، قرار دهيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَلْدَةً » : سرزمين . « مَيْتاً » : مرده . مراد خشك و بي‌آب و علف است . ( مَيْتاً ) صفت ( بَلْدَةً ) است و مي‌بايست به صورت مؤنّث ، يعني ( مَيْتَة ) ذكر شود ، امّا در اينجا توجّه به معني است كه ( بَلَداً ) است‌ ؛ نه به لفظ ( نگا : فاطر / 9 ) . « نُسْقِيَهُ » : آن را براي نوشيدن در اختيار قرار دهيم . برخي ( إسقاء ) و ( سقْي ) را به يك معني دانسته‌اند . « أَنْعَام‌ » : چهارپايان . « أَنَاسِيَّ » : جمع إنسان يا إنسيّ ، مردمان .‏

50
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما قرآن را به صورتهاي گوناگون ( در قالب الفاظ زيبا و جمله‌هاي مؤثّر و گيرا و شيوه‌هاي دلربا ) در ميان مردمان بيان داشته‌ايم تا آنان ( خداي خود را ) ياد كنند و پند گيرند ، امّا بسياري از مردم جز كفر و ناسپاسي ( در برابر آن از خود ) نشان نمي‌دهند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَرَّفْنَاهُ بَيْنَهُمْ » : ما باران را در ميان انسانها تقسيم مي‌كنيم و گاهي باران را در اين ناحيه و گاهي در آن ناحيه مي‌بارانيم و از نعمت آب بهره‌مند مي‌گردانيم ( نگا : نور / 43 ) . در اين صورت مرجع ضمير ( ه ) باران است . امّا با توجّه به آيه 52 و موارد استعمال ( صرف ) به صورت فعلهاي ماضي و مضارع در قرآن و ذكر ( لِيَذَّكَّرُوا ) يا همانند آن پشت سر آن ، مرجع ضمير ( قرآن ) است ( نگا : إسرا / 41 و 89 ، كهف‌ / 54 ، طه‌ / 113 ، احقاف‌ / 27 ، أنعام‌ / 46 و 65 ) و معني آن گذشت . « كُفُوراً » : كفران نعمت . كفر و انكار .‏

51
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ نَذِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ما مي‌خواستيم در هر شهر و روستائي ، ( پيغمبر ) بيم‌رساني را برمي‌انگيختيم . ( ولي صلاح امتها و ملّتها در اين نمي‌باشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَرْيَةٍ » : شهر . روستا . مراد ناحيه و ديار است . « نَذِيراً » : بيم‌دهنده . منظور پيغمبري است كه مردمان را از سركشي و عذاب خدا بترساند .‏

52
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَاداً كَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس ( در تبليغ رسالت و دعوت به حق ، استوار و كوشا باش و ) از كافران اطاعت مكن ( و به دنبال هوسها و خرافات ايشان مرو ) و با ( اسلحه ) قرآن با آنان جهاد بزرگ ( و همه جانبه تبليغاتي ) را بياغاز .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَاهِدْهُم بِهِ » : با حجّت و برهان و درسها و عبرتهاي قرآن ، جهاد فكري و فرهنگي و تبليغاتي را با كافران به راه انداز . هر چند در آيات پيشين از قرآن نامي به ميان نيامده است ، ولي هر كلمه و هر جمله‌اي از آيه‌هاي قبلي بخشي از قرآن بوده و تسميه كلّ به اسم جزء روا است ( نگا : بقره‌ / 2 ) . از سوي ديگر حضور قرآن در ذهن ، خود مرجع ضمير است .‏

53
‏متن آيه : ‏
‏ وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخاً وَحِجْراً مَّحْجُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا كسي است كه دو دريا را در كنار هم روان‌مي‌سازد ( و بر اثر وزن مخصوص ، يعني تفاوت درجه غلظت آب شور و شيرين ، آميزه همديگر نمي‌شوند و ) اين يكي شيرينِ شيرين است ، و آن ديگر شورِ شور ! خداوند در ميان آن دو حاجز و مانعي ايجاد كرده‌است كه آنها را كاملاً از هم جدا ساخته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَرَجَ » : به سوي هم سر داده است . مجاور هم رها و روان كرده است . « الْبَحْرَيْنِ » : مراد تمام آبهاي شيرين جهان و تمام آبهاي شور آن است كه با وجود جزر و مدّ آب درياها كه در شبانه‌روز دو مرتبه بر اثر جاذبه ماه صورت مي‌گيرد ، كوهها و خشكيها مانع اختلاط درياها مي‌گردند . يا اين كه مراد اين است همان گونه كه در ميان اقيانوسها جريان آبهاي گرم در داخل آبهاي سرد ، و آبهاي سرد در داخل آبهاي گرم صورت مي‌گيرد ، آبهاي شيرين در ميان آبهاي شور ، و آبهاي شور در ميان آبهاي شيرين نيز وجود دارد ( نگا : أضواءالبيان ، جلد ششم ، صفحه‌339 ) به آيات 61 سوره نمل ، و 19 سوره الرحمن ، و 12 سوره فاطر جهت اطّلاع بيشتر مراجعه گردد . « عَذْبٌ » : شيرين و خوشگوار . « فُراتٌ » : بسيار خوشگوار ( نگا : مرسلات‌ / 27 ) . « مِلْحٌ » : شور . « أُجَاجٌ » : بسيار شور . « بَرْزَخاً » : حاجز و مانع . مراد تفاوت درجه غلظت آب شور و شيرين ، و به اصطلاح وزن مخصوص است . يا كوهها و خشكيهاي روي زمين است . « حِجْراً » : منع ، و در اينجا به معني مانع است . عطف ( حجرا ) بر ( بَرْزَخاً ) ، عطف صفت بر موصوف است . « حِجْراً مَّحْجُوراً » : ( نگا : فرقان‌ / 22 ) . واژه‌هاي ( عَذْبٌ ، فُراتٌ ، مِلْحٌ و أُجاجٌ ) صفت مشبّهه‌اند ( نگا : أضواءالبيان ) .‏

54
‏متن آيه : ‏
‏ وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاء بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَصِهْراً وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا است كه از آب ( مَني ) انسانها را آفريده است و ايشان را به ( دو گروه ) ذُكور و إناث تبديل كرده است ، و پروردگار تو همواره ( بر انجام هر چه بخواهد ) توانا بوده و هست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمَآءِ » : مراد از آب ، نطفه است . مي‌تواند آب معمولي باشد . يعني انسانِ نخستين ، از آب آفريده شده ، و پيدايش تمام افراد انسان از آب نطفه است ، و حتّي آب مهمترين ماده ساختمان بدن انسان را تشكيل مي‌دهد . « نَسَباً » : خويشاوندي حاصل از جهت مردان . « صِهْراً » : خويشاوندي حاصل از جهت زنان . مراد از ( نَسَباً و صِهْراً ) دو دسته نر و ماده ، يعني مردان و زنان است ( نگا : نجم‌ / 45 و 46 ، قيامت‌ / 39 ) .‏

55
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُهُمْ وَلَا يَضُرُّهُمْ وَكَانَ الْكَافِرُ عَلَى رَبِّهِ ظَهِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏مشركان معبودهائي جز خدا را پرستش مي‌كنند كه نه سودي به آنان مي‌رسانند و نه زياني . كافران پيوسته در راه سركشي از پروردگارشان همديگر را پشتيباني مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْكَافِر » : جنس كفّار . « عَلي رَبِّهِ » : بر ضدّ پروردگارش . مراد اين است كه كافران در مسير انحراف از راه خدا تنها نيستند و بر ضدّ آئين خدا يكديگر را تقويت و نيروهائي را بسيج مي‌نمايند ( نگا : اعراف‌ / 202 ) . در نظر پروردگارش . « ظَهِيراً » : پشتيبان . ياور شيطان و ديگر كافران در راه معصيت و سركشي از يزدان . خوار و ذليل ( نگا : تفسير المراغي و آلوسي و زادالمسير ) . در صورت دوم معني ( وَ كَانَ الْكَافِرُ عَلي رَبِّهِ ظَهِيراً ) چنين است : كافر در نظر خدايش ناچيز و بي‌ارزش است .‏

56
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّراً وَنَذِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما تو را جز به عنوان بشارت دهنده ( مؤمنان به بهشت ) و بيم دهنده ( كافران به دوزخ ، به سوي مردم ) نفرستاده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُبَشِّراً » : مژده‌رسان .‏

57
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاء أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : من در برابر ابلاغ اين آئين هيچ گونه پاداشي از شما مطالبه نمي‌كنم . تنها پاداش من اين است كه كسي - اگر خواست‌ - راه به سوي پروردگارش در پيش گيرد ( و در مسيري كه منتهي به رضا و رحمت و پاداش فراوان يزدان است گام بردارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قُلْ مَآ أَسْأَلُكُمْ » : مراد اين است كه در برابر تبليغ دين خدا ، پولي از شما نمي‌خواهم و براي دريافت چيزي چنين كاري را نمي‌كنم . « إِلاّ مَن شَآءَ » : جز اين را كه كسي به اختيار خود اين آئين را بپذيرد و گام به سوي خدا بردارد و راه خدا در پيش گيرد . استثناء منقطع است ، و ( إِلاّ ) به معني ( لكِنَّ ) است . برخي هم گفته‌اند استثناء متّصل است و تقدير چنين است : مَآ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاّ أَجْرَ مَنْ ءَامَنَ ، أَيْ إِلاّ الأجْرَ الْحَاصِلَ مِنْ إِيمانِهِ ؛ فَإِنَّ الدَّالَّ عَلَي‌الْخَيْرِ كَفَاعِلِهِ . . . يعني تنها اجر و پاداش من هدايت شما است ، آن هم از روي اراده و اختيار نه اكراه و اجبار .‏

58
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( در همه امور ) بر خداوندي تكيه كن كه هميشه زنده است و هرگز نمي‌ميرد ، و حمد و ثناي او را به جاي آور ( و بدان تو عهده دار ايمان يا كفر مردمان نيستي و خدا همگان را مي‌پايد ) و همين كافي است كه خداوند از گناهان بندگانش آگاه است ( و هيچ گونه گناهي از ديد او مخفي نمي‌ماند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْحَيِّ » : ( نگا : بقره‌ / 255 ، آل‌عمران / 2 ، طه / 111 ) . « كَفي بِهِ » : او كافي و بسنده است .‏

59
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن كسي‌كه آسمانها و زمين را و همه چيزهاي ميان آن دو را در شش دوره آفريده است ، و آن گاه بر تخت ( فرماندهي و اراده امور جهان ) نشسته است ( و كار و بار كائنات را با دست قدرت خود چرخانده است و پيوسته مراقب احوال و اوضاع عالم بوده است ) . او داراي رحمت فراوان و فراگير است ( و رحمت عام وي همه موجودات را دربر گرفته است و مطيع و عاصي و مؤمن و كافر بر اين خوان يغما نشسته‌اند اگر مي‌خواهي از ادوار آفرينش هستي باخبر گردي ) پس از شخص بسيار آگاه و فرزانه بپرس .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سِتَّةِ أَيَّامٍ . . . ثُمَّ اسْتَوي عَلَي الْعَرْشِ » : ( نگا : اعراف‌ / 54 ) . « الرَّحْمنُ » : داراي رحمت فراگير . خدائي كه داراي رحمت عظيم و لطف عميم است . خبر مبتداي محذوف است و در حقيقت وصف ديگري براي ( الْحَيِّ ) است ، و بنا به قاعده قطع تابعيّت ، مرفوع شده است . « فَسْئَلْ بِهِ خَبِيراً » : درباره آن آفرينش و نياز جهان به آفريدگار رحمان از دانشمند فرزانه‌اي بپرس تا از آن تو را مطّلع سازد . چه بسا اشاره به اين باشد كه در پرتو پيشرفت علوم خدا شناخته مي‌گردد و پرده از چگونگي پيدايش جهان و ادوار آن برداشته مي‌شود . چنان كه امروزه پيدايش يكجا و ناگهاني مجموعه جهان از عدم را پنج بيليون سال پيش تخمين مي‌زنند ( نگا : اللهُ يَتجَلّي في عَصْرِ الْعِلْمِ ، صفحه 27 ، مقاله دكتر ادوارد لوتركيسيل ، و صفحه 85 ، مقاله دكتر رونالد روبرت‌كار ) . برخي ضمير ( ه ) را به ( الله ) برمي‌گردانند . يعني از من كه خدايم بپرس ، چرا كه من آگاه و آشنايم . آگاهانه از آن آفرينش و نياز جهان به آفريدگار جهان پرس‌وجو و بحث و فحص كن و تحقيق در اين باره برايت مهمّ باشد . « خَبِيراً » : مفعول يا حال است .‏

60
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه به كافران گفته مي‌شود : براي خداوند رحمان ( كه سراسر وجود شما غرق رحمت او است ، كرنش ببريد و ) سجده كنيد . ( از روي كبر و غرور و از سر استهزاء و تمسخر ) مي‌گويند : رحمان چه چيز است‌ ؟ ( ما كه او را نمي‌شناسيم تا برايش سجده برده و پرستش كنيم ) . آيا ما براي چيزي سجده كنيم ( و پرستش نمائيم ) كه تو به ما دستور مي‌دهي‌ ؟ ( مگر ما به سخن تو گوش مي‌دهيم و فرمان تو را مي‌پذيريم‌ ؟ ! امر به سجده در آن بيماردلان اثر معكوس مي‌گذارد ) و بر نفرت و گريز ايشان ( از پذيرش ايمان ) مي‌افزايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَاالرَّحْمَانُ ؟ » : رحمان چيست‌ ؟ مراد اين است كه تمسخر و تفرعن مي‌كردند و همچون فرعون رفتار مي‌نمودند كه تجاهل‌كنان به موسي مي‌گفت : وَ مَا رَبُّ الْعَالَمِينَ ؟ ! ( نگا : شعراء / 23 ) . « زَادَ » : فاعل آن امر به سجده يا ذكر واژه رحمان است . « نُفُوراً » : بيزاري و گريز ( نگا : إسراء / 41 و 46 ) .‏

61
‏متن آيه : ‏
‏ تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاء بُرُوجاً وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجاً وَقَمَراً مُّنِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پاينده و بزرگوار خداي رحماني است كه در آسمان برجهائي را به وجود آورده‌است و در آن ، چراغ ( فروزان خورشيد ) و ماه تابان را ايجاد نموده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَبَارَكَ » : ( نگا : فرقان‌ / 1 ) . « بُرُوجاً » : برجهاي دوازده‌گانه فلكي . منزلگاههاي آسماني خورشيد و ماه ( نگا : فرقان‌ / 61 ، حجر / 16 ) . « سِرَاجاً » : چراغ . مراد خورشيد است كه منبع نور است ( نگا : يونس‌ / 5 ، نوح‌ / 16 ) . « قَمَراً مُنِيراً » : ماه تابان . ماه روشني‌بخش ( نگا : يونس‌ / 5 ، نوح‌ / 16 ) .‏

62
‏متن آيه : ‏
‏ وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداي رحمان كسي است كه شب و روز را ( به طور متناوب ) جايگزين يكديگر مي‌سازد ، براي ( عبرت ) انساني كه بخواهد به ياد خدا باشد ( و فطرت خداشناسي را در خود بيدار نگاه دارد ) يا بخواهد ( نعمتهاي بي‌شمار آفريدگارش را ) سپاسگزاري كند ( و با زنده نگاه داشتن روح شكرگزاري ، بر الطاف و انعام خدا در حق خود بيفزايد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خِلْفَةً » : چيزي كه به دنبال چيز ديگري مي‌آيد . « أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ » : بخواهد به ياد خدا باشد . بخواهد به حكمت خدا و قدرت مطلقه او از روي مشاهده نظام بديع خورشيد و ماه و ابراج آسماني و ستارگان كيهاني پي ببرد .‏

63
‏متن آيه : ‏
‏ وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَاماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و بندگان ( خوب خداي ) رحمان كسانيند كه آرام ( و بدون غرور و تكبّر ) روي زمين راه مي‌روند ( و تواضع در حركات و سكنات ايشان و حتي در راه رفتن آنان آشكار است ) ، و هنگامي كه نادانان ايشان را مخاطب ( دشنامها و بد و بيراههاي خود ) قرار مي‌دهند ، از آنان روي مي‌گردانند و به ترك ايشان مي‌گويند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هَوْناً » : آهسته و آرام . مراد با وقار و فروتنانه راه رفتن ، و ترك خودخواهي كردن است . مصدر است و در معني اسم فاعل براي تأكيد به كار رفته است . « الْجَاهِلُونَ » : سفهاء . نادانان . « سَلاماً » : درود . مراد سلام متاركه و دوري گزيدن و رويگرداني است‌ ؛ نه سلام احوال‌پرسي و خوش و بش كردن ( نگا : قصص‌ / 55 ) .‏

64
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَقِيَاماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كسانيند كه ( بخش قابل ملاحظه‌اي از شب ، و گاهي تمام ) شب را با سجده و قيام به روز مي‌آورند ( و با عبادت و نماز سپري مي‌كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَبِيتُونَ » : شب را بسر مي‌برند . مراد تهجّد و شب زنده‌داري است . « سُجَّداً وَ قِيَاماً » : جمع ساجِد و قائِم ، حال است .‏

65
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَاماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كسانيند كه پيوسته مي‌گويند : پروردگارا ! عذاب دوزخ را از ما به دور دار . چرا كه عذاب آن ( گريبانگير هر كس كه شد از او ) جدا نمي‌گردد ( و تا ابد ملازم وي مي‌شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« اصْرِفْ عَنَّا » : از ما منصرف گردان . از ما بازدار ( نگا : يوسف / 24 و 33 ) . « غَرَاماً » : ملازم . غير دست بردار . هلاك و نابودي هميشگي و بي‌انقطاع .‏

66
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّهَا سَاءتْ مُسْتَقَرّاً وَمُقَاماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بي‌گمان دوزخ بدترين قرارگاه و جايگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُسْتَقَرّاً » : مكان ماندن موقّت . « مُقَاماً » : محلّ اقامت دائم . « مُسْتَقَرّاً وَ مُقَاماً » : عطف اين دو واژه بر يكديگر ، بيانگر افزايش كميّت و كيفيّت عذاب و رو به فزوني نهادن آن در طول مدّت است ( نگا : فاطر / 36 ) .‏

67
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَاماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كسانيند كه به هنگام خرج كردن ( مال براي خود و خانواده ) نه زياده‌روي مي‌كنند و نه سختگيري ، و بلكه در ميان اين دو ( يعني اسراف و بخل ، حد ) ميانه‌روي و اعتدال را رعايت مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنفَقُوا » : خرج كردند . براي خود و خانواده خريد كردند . « لَمْ يَقْتُرُوا » : سختگيري نمي‌كنند و بخل نشان نمي‌دهند . « قَوَاماً » : حد وسط . ميانه‌روي . يعني نه آن چنان سختگيري و تنگ‌چشمي مي‌كنند كه زن و فرزندانشان گرسنه بمانند ، و نه آن چنان در مخارج و نفقه زياده‌روي و باد دستي مي‌كنند كه تبذير و اسراف بشمار آيد .‏

68
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَاماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كسانيند كه با الله ، معبود ديگري را به فرياد نمي‌خوانند و پرستش نمي‌نمايند ، و انساني را كه خداوند خونش را حرام كرده است ، به قتل نمي‌رسانند مگر به حق ، و زنا نمي‌كنند . چرا كه هر كس ( يكي از ) اين ( كارهاي ناشايست شرك و قتل و زنا ) را انجام دهد ، كيفر آن را مي‌بيند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يَدْعُونَ » : فرا نمي‌خوانند . نمي‌پرستند . « بِالْحَقِّ » : مراد اين است كه شخص كاري كرده باشد كه در برابر آن مستحقّ قصاص باشد ( نگا : انعام‌ / 151 ) . « أَثَاماً » : جزاء گناه . كيفر . عقاب و عذاب .‏

69
‏متن آيه : ‏
‏ يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَاناً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( كسي كه مرتكب يكي از كارهاي زشت و پلشت شرك و قتل و زنا شود ) عذاب او در قيامت مضاعف مي‌گردد ، و خوار و ذليل ، جاودانه در عذاب مي‌ماند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُضَاعَفْ » : دو چندان مي‌گردد . چندين برابر مي‌شود . مجزوم است چون بدل از ( يَلْقَ ) است . « مُهَاناً » : خوار و پست .‏

70
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلاً صَالِحاً فَأُوْلَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏‏ مگر كسي كه توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد ، كه خداوند ( گناهان چنين كساني را مي‌بخشد و ) بديها و گناهان ( گذشته ) ايشان را به خوبيها و نيكيها تبديل مي‌كند ، و خداوند آمرزنده و مهربان است ( و نه تنها كه سيّئات را مي‌بخشد ، بلكه آنها را تبديل به حسنات مي‌نمايد ) . ‏‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُبَدِّلُ اللهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ » : خداوند بديهاي ايشان را به نيكيها ، و گناهانشان را به طاعات و عبادات تبديل مي‌نمايد ! كرم بين و لطف خداوندگار ، گذشت او با گذشت انسانها ، و مهر او با مهر انسانها تفاوت از زمين تا آسمان دارد .‏

71
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَاباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آخر ) كسي كه توبه كند و كار شايسته انجام دهد ، كاملاً به سوي خدا باز مي‌گردد ( و تبديل سيّئات به حسنات تعجّبي ندارد . زيرا كار خدا بي‌مثال ، و پاداش خدا بي‌حساب و درياي مهرش بي‌كران است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ مَن تَابَ . . . » : اين آيه پاسخي است براي تعجّبي كه چه بسا آيه پيشين در برخي از اذهان برمي‌انگيزد ، و آن اين كه چگونه ممكن است خداوند سيّئات را به حسنات تبديل فرمايد ؟ « مَتَاباً » : بازگشتن . دست كشيدن از معاصي . مفعول مطلق تأكيدي است و بيانگر اهمّيّت و عظمت توبه است . معني آيه چنين هم مي‌تواند باشد : كسي كه از معاصي دست بكشد و علاوه از آن كارهاي شايسته انجام دهد ، اين چنين كسي به سوي خدا برمي‌گردد و توبه مي‌كند .‏

72
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَاماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( بندگان خداي رحمان ) كسانيند كه بر باطل گواهي نمي‌دهند ، و هنگامي كه كارهاي ياوه و سخنان پوچي را ببينند و بشنوند ، بزرگوارانه ( از شركت در بيهوده‌كاري و ياوه‌سرائي كناره‌گيري مي‌كنند و از آنها ) مي‌گذرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الزُّور » : باطل . « لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ » : در مجالس دروغگوئي و معاصي شركت نمي‌كنند . شهادت باطل و گواهي دروغ نمي‌دهند . « إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ » : هر گاه سخنان ياوه را بشنوند . هر گاه لغزشي و گناهي از كسي مشاهده كنند ( نگا : مؤمنون‌ / 3 ) . « مَرُّوا كِرَاماً » : بزرگوارانه مي‌گذرند و همچون بزرگان خويشتن را از شركت در بدگوئيها و بدكرداريها كنار مي‌كشند و بزرگوارانه مي‌گذرند و همچون بزرگان لغزش و گناه ديگران را ناديده مي‌گيرند و به پخش آن نمي‌پردازند . يا اين كه اگر دشنام و حرفهاي زشتي از كسي شنيدند ، به بزرگي خود مي‌بخشند .‏

73
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمّاً وَعُمْيَاناً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كسانيند هنگامي كه به وسيله آيات پروردگارشان پند داده شدند همسان كران و نابينايان بر آن فرو نمي‌افتند ( و غافل‌وار بدان گوش فرا نمي‌دهند . بلكه با گوش دل مي‌شنوند و با چشم عقل بدان مي‌نگرند ، و درسها و اندرزهاي قرآني را آويزه گوش جان مي‌كنند و نيروي ايمان خود را بدان تقويت مي‌سازند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذُكِّرُوا » : نصيحت شدند . پند داده شدند . « لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْها » : بر آن فرو نمي‌افتند . بدان نمي‌پردازند و گوش فرا نمي‌دهند . « صُمّاً وَ عُمْياناً » : جمع أَصَمّ و أَعْمي ، كران و كوران . حال است . مراد اين است كه بندگان خوب خدا ، واقعاً به قرآن گوش مي‌دهند و بدان عمل مي‌كنند و كور و كر از آن نمي‌گذرند .‏

74
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كسانيند كه مي‌گويند : پروردگارا ! همسران و فرزنداني به ما عطاء فرما ( كه به سبب انجام طاعات و عبادات و ديگر كارهاي پسنديده ، مايه سرور ما و ) باعث روشني چشمانمان گردند ، و ما را پيشواي پرهيزگاران گردان ( به گونه‌اي كه در صالحات و حسنات به ما اقتداء و از ما پيروي نمايند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قُرَّةَ أَعْيُنٍ » : روشني چشمان . مايه سرور و شادي ( نگا : طه‌ / 40 ) . « إِمَاماً » : پيشوا . رهبر . سرمشق ( نگا : بقره‌ / 124 ، هود / 17 ) . ذكر ( إمام ) به صورت مفرد بدان خاطر است كه اسم جنس است ( نگا : تفسير قاسمي ) و به صورت مفرد و جمع به كار مي‌رود ( نگا : تفسير آلوسي ) .‏

75
‏متن آيه : ‏
‏ أُوْلَئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَاماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏به اينان بالاترين درجات و عالي‌ترين منزلگاههاي بهشت داده مي‌شود در برابر صبر و استقامتشان ( بر انجام طاعات و دوري از منكرات ) ، و در آن ( جايگاههاي والاي بهشت ، از هر سو ) بدانان درود و سلام گفته مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْغُرْفَةَ » : قسمتهاي فوقاني ساختمان و طبقات بالاي منازل . ساختمان بلند . در اينجا مراد منازل و درجات عالي بهشت است ( نگا : عنكبوت‌ / 58 ، زمر / 20 ) . « بِمَا » : به سبب صبرشان . واژه ( ب ) سببيّه ، و ( ما ) مصدريّه است ( نگا : رعد / 24 ) . « تَحِيَّةً وَ سَلاماً » : واژه ( سَلاماً ) عطف تفسير براي ( تَحِيَّةً ) است ( نگا : يونس‌ / 10 ) .‏

76
‏متن آيه : ‏
‏ خَالِدِينَ فِيهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرّاً وَمُقَاماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آنجاها جاودانه مي‌مانند . چه قرارگاه خوب و چه جايگاه زيبائي ! !‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُسْتَقَرّاً وَ مُقَاماً » : ( نگا : فرقان‌ / 66 ) .‏

77
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَاماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : اگر عبادت و دعايتان نباشد ، پرورگار من اعتنائي به شما ندارد ( و برايتان كوچك‌ترين ارزشي قائل نيست . چرا كه نعمتهاي والاي بهشت را بندگان خوب خدا در پرتو پرستش او به دست خواهند آورد ) . امّا شما ( كفّار ، رسالت آسماني را ) تكذيب مي‌كنيد و ( نتيجه بد ) آن ملازم شما خواهد شد ( و سزاي كفر و عصيان خود را خواهيد ديد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا يَعْبَؤُاْ » : چه توجّهي به شما دارد و برايتان چه ارزشي قائل است‌ ؟ به شما اعتنائي ندارد و اهمّيّتي برايتان قائل نيست . در صورت اوّل واژه ( ما ) مفعول مطلق و متضمّن استفهام است ، و در صورت دوم ( ما ) نافيه است . « دُعَآؤُكُمْ » : عبادت و پرستشتان . دعا و نيايشتان . « لَوْ لا » : جواب لَوْ لا محذوف است . « لِزاماً » : مصدر باب مفاعله و به معني اسم فاعل ، يعني مُلازِم‌است . مراد اين كه نتيجه كار و جزاي عملشان وبال گردنشان مي‌گردد و مكافات خود را خواهند ديد . به عبارت ديگر ، تكذيب كفّار مقتضي عذاب و هلاك آنان در دنيا و آخرت بوده و موجب بدبختي ايشان خواهد شد .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره فرقان / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 02:35:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره نور / تفسیر نور

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين ) سوره مهمّي است كه ما آن را وحي كرده‌ايم و ( احكام ) آن را واجب نموده‌ايم و آيه‌هاي واضحي ( و دلائل روشني كه دالّ بر قدرت و يگانگي يزدان ، و آسماني بودن قرآنند ) در آن فرو فرستاده‌ايم ، تا اين كه پند گيريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُورَةٌ » : ( نگا : بقره‌ / 23 ) . خبر مبتداي محذوف است و تنوين آن براي تفخيم است . « فَرَضْنَا » : احكام آن را قاطعانه واجب كرده‌ايم . « ءَايَاتٍ بَيِّنَاتٍ » : دلائل واضح و روشن . آيه‌هاي روشن . « لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ » : تا اين كه از آنها پند گيريد و آنها را يادآور شويد و بدانها عمل كنيد .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( از جمله احكام سوره ، يكي اين است كه ) هر يك از زن و مرد زناكار ( مؤمن ، بالغ ، حرّ ، و ازدواج ناكرده ) را صد تازيانه بزنيد و در ( اجرا قوانين ) دين خدا رأفت ( و رحمت كاذب ) نسبت بديشان نداشته باشيد ، اگر به روز قيامت ايمان داريد ، و بايد گروهي از مؤمنان بر ( اجرا حكم ناظر ، و به هنگام زدن تازيانه‌ها و ) شكنجه ايشان حاضر باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي‌ » : مراد دختر زناكار و پسر زناكار است . چرا كه زن زناكار و مرد زناكار برابر سنّت رسول ، رجم و سنگسار مي‌گردند . « إِجْلِدُوا » : تازيانه بزنيد . مراد زدن به وسيله چيزي است كه جِلد ، يعني پوست بدن را درد و الم برساند ، بدون اين كه باعث شكستگي استخوان و يا پاره شدن گوشت بدن گردد . تازيانه هم بايد به همه اندامهاي لخت بدن بجز رأس و وجه و فرج زده شود . « لا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ » : مراد اين است كه حدود خدا را به سبب مقام مردمان ، شفاعت و ميانجيگري ديگران ، لومه اين و آن ، وسوسه شيطان ، و غيره تعطيل و رها نسازيد و از آن هم نكاهيد . « طائِفَةٌ » : دسته . گروه . بعضي چهار نفر و بالاتر ، و برخي ده نفر و بيشتر دانسته‌اند . يادآوري 1 : زنا به وسيله يكي از اين سه چيز ثابت مي‌شود : الف ) اقرار به زنا . ب ) آبستن شدن زن بي‌شوهر . ج ) شهادت چهار نفر كه گواهي دهند كه بدون هيچ گونه شكّ و شبهه‌اي ، زناكاران را در حال عمل جماع ديده‌اند و آلات تناسلي آنان را داخل يكديگر مشاهده نموده‌اند ( نگا : تفسيرالمراغي ) . يادآوري 2 : آيه مورد بحث ، حكم آيه‌هاي 15 و 16 سوره نساء را در صد تازيانه محدود و معيّن كرده است . يادآوري 3 : عبارت : « أَلشَّيْخُ وَ الشَّيْخَة إِذا زَنَيَا فَاجْلِدُوهُما ألْبَتَّةَ ، نَكالاً مِنَ اللهِ وَ اللهُ عَزِيزٌ حَكيمٌ » ! كه برخي آن را آيه رجم نام داده و جزو قرآن منسوخ‌التلاوه بشمار آورده‌اند ، نه از زمره آيات الهي و نه از جمله احاديث نبوي است ( نگا ، تفسير عبدالكريم خطيب ، جلد 17 و 18 ، صفحات 1212 - 1217 ) . يادآوري 4 : مسأله تغريب ، يعني تبعيد يك ساله زناكار هم كه در بحث زنا مطرح است ، بعضي آن را حديثي منسوخ ، و برخي آن را سخني نادرست بشمار آورده‌اند ، گروهي هم آن را افزون بر صد تازيانه به صلاح ديد حاكم يا قاضي واگذار كرده‌اند .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ الزَّانِي لَا يَنكِحُ إلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مرد زناكار ( پيش از دست كشيدن از كار پلشت زنا ، و توبه‌كردن از آلوده داماني ) حق ندارد جز با زن زناكار ( فاحشه‌اي كه از عمل زشت فاحشه‌گري دست نكشيده و از آلوده داماني توبه نكرده باشد ) و يا با زن مشرك ( و كافري كه هنوز بر شرك و كفر ماندگار باشد ) ازدواج كند ، همان گونه هم زن زناكار ( پيش از دست كشيدن از كار پلشت زنا و توبه از آلوده داماني ) حق ندارد جز با مرد زناپيشه ( ماندگار بر زناكاري و توبه ناكرده از آلوده داماني ) و يا با مرد مشرك ( و كافري كه هنوز شرك و كفر را رها نكرده باشد ) ازدواج كند . چرا كه چنين ( ازدواجي ) بر مؤمنان حرام شده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يَنكِحُ » : ازدواج نمي‌كند . نبايد ازدواج بكند . برخي نكاح را در اينجا مجاز از وطأ و جماع دانسته‌اند . « حُرِّمَ » : تحريم شده است . بعضي تحريم را در اينجا ناسزاوار و ناشايست معني كرده‌اند . « ذلِكَ » : نكاح زناكاران . زنا . يادآوري : آيه فوق در حقيقت داراي دو معني‌است كه چكيده آنها عبارت است‌از : الف ) مرد زناكار جز با زن زناكار و يا مشرك ، و زن زناكار جز با مرد زناكار و يا مشرك ازدواج نمي‌كند . چنين ازدواجي براي مؤمنان حرام است . ب ) مرد زناكار جز با زن زناكار يا مشرك ، و زن زناكار جز با مرد زناكار يا مشرك زنا نمي‌كند ، و زنا بر مؤمنان حرام شده است ( و هرگز به چنين كار زشت و پستي دست نمي‌يازند ) . ضمناً بايد توجّه داشت كه عطف ( مشركان ) بر ( زانيان ) در واقع براي بيان اهمّيّت مطالب است . يعني گناه ( زنا ) همطراز گناه ( شرك ) است . چرا كه برابر برخي از روايات ، شخص زناكار در لحظاتي كه مرتكب اين عمل مي‌شود ، مؤمن نمي‌باشد !‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه به زنان پاكدامن نسبت زنا مي‌دهند ، سپس چهار گواه ( بر ادّعاي خود ، حاضر ) نمي‌آورند ، بديشان هشتاد تازيانه بزنيد ، و هرگز گواهي دادن آنان را ( در طول عمر بر هيچ كاري ) نپذيريد ، و چنين كساني فاسق ( و متمرّد از فرمان خدا ) هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُحْصَناتِ » : زنان پاكدامن . تهمت‌زدن به هر كسي - اعم از مردان و زنان پاكدامن يا عادي‌ - داراي همين حكم است . ليكن به خاطر اهمّيّت بيشتر تنها ( المحصَناتِ ) ذكر شده است .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر كساني كه ( قبل از حدّ ) توبه كنند ، ( و پشيماني خود را اظهار نمايند و ديگر تهمت نزنند ، كه خداوند از ايشان صرف نظر مي‌فرمايد ) ، چرا كه خداوند آمرزگار و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلاّ الَّذِينَ . . . » : بعضي اين استثناء را مربوط به جميع كلام ، و بعضي آن را به دو جمله « لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً » و « أُولئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ » مي‌دانند ، و بسياري آن را تنها به جمله اخير ، يعني « أُولئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ » باز مي‌گردانند . نتيجه‌اش اين است كه به وسيله توبه ، هم حدّ از آنان ساقط و هم شهادت آنان در آينده مقبول است ، و هم حكم فسق در تمام زمينه‌ها و احكام اسلامي از ايشان دور و مطرود است ( نگا : زادالّمسير ) . بعضي با توجّه به لفظ ( أَبَداً ) حدّ و فسق را در پرتو توبه ساقط مي‌دانند ، ولي شهادت را مردود مي‌شمارند .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاء إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه همسران خود را متّهم ( به عمل منافي عفّت ) مي‌كنند ، و جز خودشان گواهاني ندارند ( كه بر صدق اتّهامشان گواهي دهند ، از آنان خواسته مي‌شود كه براي اين كه هشتاد تازيانه نخورند و عقوبت نبينند ) هر يك از ايشان بايد چهار مرتبه خداي را به شهادت بطلبد كه ( در اين نسبت زنا كه به همسرم دادم ) راستگو هستم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللهِ » : چهار بار به خدا سوگند مي‌خورد و خدا را به گواهي مي‌گيرد .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ وَيَدْرَأُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در پنجمين مرتبه ( بايد بگويد : ) نفرين خدا بر او باد اگر دروغگو باشد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَعْنَتَ اللهِ » : نفرين خدا . مراد طرد از رحمت خدا و مستحقّ خشم خدا بودن است ، نَعُوذُ بِاللهِ ! اگر زن سخن شوهر خود را پذيرفت رجم مي‌گردد . در غير اين صورت او به دفاع از خود به طريق مذكور در آيات 8 و 9 زبان به سخن مي‌گشايد .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر زن چهار بار خدا را به شهادت بطلبد ( و سوگند بخورد ) كه شوهرش ( در اتّهامي كه بدو مي‌زند ) دروغگو است ( چنين شهادتي ) عذاب ( رجم ) را از او دفع مي‌نمايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَدْرَأُ » : دفع مي‌كند . برطرف مي‌كند . در رسم‌الخطّ قرآني الف زائدي در آخر دارد . « أَن تَشْهَدَ . . . » : حرف ( أَنْ ) وصله آن ، در موضع رفع است و فاعل فعل ( يَدْرَأُ ) است . تقدير چنين است : يَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذابَ شَهَادَتُهَا . « الْعَذابَ » : مراد رجم است .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و در مرتبه پنجم ( بايد بگويد كه : ) نفرين خدا بر او باد اگر شوهرش راست بگويد ! ( در اين كه من مرتكب زنا شده باشم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْخَامِسَةَ » : عطف بر ( أَرْبَعُ ) است . « أَنَّ غَضَبَ » : حرف جرّي مقدّر است و تقدير چنين‌است : بِأَنَّ غَضَبَ . يادآوري : آيات 6 تا 9 برنامه قاعده « لِعَان‌ » در فقه اسلامي است ، و چهار حكم قطعي براي اين نوع شوهر و همسر در پي خواهد داشت : الف ) شوهر و همسر بدون هيچ گونه مراسم طلاق ، فوراً از هم جدا مي‌گردند و مهريّه به زن داده مي‌شود . ب ) براي هميشه بر يكديگر حرام و حق ازدواج مجدّد را نخواهند داشت . ج ) حد قذف از مرد و زن برداشته مي‌شود . با اين توضيح كه اگر مرد از اجراي برنامه لعان سر باز زند تازيانه مي‌خورد ، و اگر زن خودداري كند ، رجم مي‌شود . د ) اگر زن در اين ماجرا آبستن و فرزندي بزايد ، متعلّق به شوهر نخواهد بود و بلكه منتسب به همسر مي‌گردد ( نگا : تفسير عبدالكريم خطيب ، تفسير نمونه ) .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر بزرگواري و مرحمت خدا شامل حال شما نمي‌شد ، و او بس توبه‌پذير ( از بندگان خود ) و حكيم ( در افعال خويش ) نبود ( دچار رنج زياد مي‌شديد ، و با احكام و حدود الهي آشنا نمي‌گشتيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَوْلا . . . » : جواب ( لَوْلا ) محذوف و چه بسا تقدير چنين باشد : وَ لَوْ لا فَضْلُ اللهِ عَلَيْكُمْ ، وَ رَحْمَتُهُ بِكُمْ ، وَ أَنَّهُ تَوَّابٌ حَكيمٌ ، لَوْ لا هذا لَعَنِتُّمْ وَ لَمَا عَرَفْتُمْ هذِهِ الْحُدُودَ ، وَ تِلْكَ الأحْكامَ الَّتي بَيَّنَهَا اللهُ لَكُمْ ، و . . .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ جَاؤُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِّنكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرّاً لَّكُم بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه اين تهمت بزرگ را ( درباره عائشه ، امّ‌المؤمنين ) پرداخته و سرهم كرده‌اند ، گروهي از خود شما هستند ، امّا گمان مبريد كه اين حادثه برايتان بد است ، بلكه اين مسأله برايتان خوب است ( و خير شما در آن است . چرا كه : منافقان كوردل از مؤمنان مخلص جدا ، و كرامت بيگناهان را پيدا ، و عظمت رنجديدگان را هويدا مي‌كند ، برخي از مسلمانان ساده‌لوح را به خود مي‌آورد . آناني كه دست به چنين گناهي زده‌اند ، هر يك به اندازه شركت در اين اتّهام ، سهم خود را از مسؤوليّت و مجازات آن خواهد داشت و ) هر كدام از آنان به گناه كاري كه كرده است گرفتار مي‌آيد ، و كسي كه ( سردسته آنان در اين توطئه بوده و ) بخش عظيمي از آن را به عهده داشته است ، عذاب بزرگ و مجازات سنگيني دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الإِفْكِ » : تهمت بزرگ . دروغ شاخدار ( فرقان‌ / 4 ) . اشاره به تهمت عظيمي است كه منافقان به امّ‌المؤمنين عائشه صديقه ، همسر پاك رسول خدا زدند ، و نسبت زنا با يكي از اصحاب جليل‌القدر به نام « صفوان بن معطّل‌ » بدو دادند ! چكيده داستان بدين قرار است كه : در هر غزوه‌اي رسول خدا زني را به قيد قرعه از ميان امهات‌المؤمنين با خود مي‌برد . در غزوه بني‌مصطلق قرعه به نام عائشه افتاد . در برگشت از غزوه ، شب هنگام در مكاني ، مختصر استراحتي كردند . عائشه صديقه از كجاوه بيرون مي‌آيد و براي قضاي حاجت از لشكرگاه دور مي‌شود . وقتي كه به كجاوه برمي‌گردد متوجّه مي‌شود گردن‌بند او پاره شده است . به دنبال آن به محلّ قضاي حاجت برمي‌گردد و براي يافتن گردن‌بند مدّتي معطّل مي‌شود . بعد از برگشت مي‌بيند لشكريان حركت كرده‌اند . به اميد اين كه طولي نمي‌كشد مسؤولان كجاوه متوجّه نبودن او در كجاوه مي‌شوند ، در جاي خود به انتظار مي‌نشيند ، ولي تا صبح خبري از كسي نمي‌شود . عادت هم بر اين بوده است كه كسي از لشكريان موظّف بوده كه در منزلگاه اتراق شبانه بماند و بعد از روشن شدن هوا ، آنجا را نگاه كند و اسباب و اثاثيّه بجا مانده را جمع و به صاحبانش مستردّ دارد . عهده‌دار اين وظيفه اين بار صحابي مذكور بوده است . سحرگاهان متوجّه يك سياهي در منزلگاه مي‌شود . وقتي كه نزديك مي‌گردد ، چشمش به امّ المؤمنين مي‌افتد . إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إلَيْهِ راجِعُونَ گويان شتر خود را مي‌خواباند و مادر مؤمنان و عزيزه پيغمبر اسلام بر شتر سوار مي‌گردد ، و خويشتن را در راه به رسول خدا و اصحاب مي‌رسانند . اين منظره سبب مي‌شود كه گروهي به شايعه‌پردازي مشغول شوند . اين شايعه توسّط سردسته منافقان « عبدالّله بن ابي بن سلول‌ » در شهر مدينه مي‌پيچد . اين وضع همچنان ادامه پيدا مي‌كند و پس از يك ماه و اندي آيات برائت نازل مي‌گردد و به هر يك از تهمت‌زنندگان حد قذف ، يعني هشتاد تازيانه زده مي‌شود . « عُصْبَةٌ » : گروه . دسته ( نگا : يوسف‌ / 8 و 14 ) « الَّذِي تَوَلّي‌ » : كسي‌كه رهبري كرد . كسي كه انجام داد . مرادعبدالّله پسر ابيّ پسر سلول است . « كِبْرَهُ » : بيشتر آن را .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْراً وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چرا هنگامي كه اين تهمت را مي‌شنيديد ، نمي‌بايست مردان و زنان مؤمن نسبت به خود گمان نيك بودن ( و پاكدامني و پاكي ) را نينديشند و نگويند : اين تهمت بزرگ آشكار و روشني است‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِأَنفُسِهِمْ » : نسبت به خود . اين تعبير اشاره به اين است كه مؤمنان همه اعضاء يك پيكرند و همگان به منزله نفس واحدند كه اگر اتّهامي متوجّه يكي از آنها بشود ، انگار متوجّه همه شده است ( نگا : حجرات‌ / 11 ) .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ لَوْلَا جَاؤُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاء فَأُوْلَئِكَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چرا نمي‌بايست آنان ( موظّف شوند ) چهار شاهد را حاضر بياورند تا بر سخن ايشان گواهي دهند ؟ اگر چنين گواهاني را حاضر نمي‌آوردند ، آنان برابر حكم خدا دروغگو ( و مستحقّ تازيانه خوردن ) بودند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عِندَاللهِ » : در پيش خدا . برابر قانون و حكم خدا . « لَوْلا » : در اين آيه و آيه بالاتر مفيد ترغيب و تشويق به انجام كار مابعد خود است كه در آيه پيشين : « ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْراً » و در اين آيه « جَآءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَآءَ » : مي‌باشد .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر تفضّل و مرحمت خدا در دنيا ( با عدم تعجيل عقوبت ) و در آخرت ( با مغفرت ) شامل حال شما نمي‌شد ، هر آينه به سبب خوض و فرو رفتنتان در كار تهمت ، عذاب سخت و بزرگي گريبانگيرتان مي‌گرديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَفَضْتُمْ فِيهِ » : در آن خوض كرديد و غوطه‌ور شديد . بدان پرداختيد و در آن فرو رفتيد ( نگا : يونس‌ / 61 ) . از مصدر افاضه و از ماده ( فيض ) .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُم مَّا لَيْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( عذاب گريبانگيرتان مي‌شد ) در آن زماني كه به استقبال اين شايعه مي‌رفتيد و آن را از زبان يكديگر مي‌قاپيديد ، و با دهان چيزي پخش مي‌كرديد كه علم و اطّلاعي از آن نداشتيد ، و گمان مي‌برديد اين ، مسأله ساده و كوچكي است ، در حالي كه در پيش خدا بزرگ بوده ( و مجازات سختي به دنبال دارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إذْ » : ظرف ( لَمَسَّكُمْ ) است . « تَلَقَّوْنَهُ » : آن را دريافت مي‌كرديد و پذيره‌اش مي‌رفتيد . تائي از اوّل فعل حذف شده است . « تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ » : با زبانتان به پخش شايعه و روايت آن براي مردم مي‌پرداختيد . « هَيِّناً » : ساده و ناچيز . يعني انتظار عذاب و مجازات در برابر آن را نداشتيد ، و يا عذاب و عقاب آن را كم و ناچيز مي‌دانستيد . يعني : در پذيرش شايعه مطالبه دليل نمي‌كرديد ، و در پخش شايعه تكيه بر دليل نداشتيد ، و آن را سرسري مي‌گرفتيد .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا يَكُونُ لَنَا أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چرا نمي‌بايستي وقتي كه آن را مي‌شنيديد ، مي‌گفتيد : ما را نسزد كه زبان بدين تهمت بگشائيم ، سبحان‌الله ! اين بهتان بزرگي است !‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا يَكُونُ لَنَا » : ما را نسزد . شايسته ما نيست . سخني است گنده‌تر از دهان ما . « سُبْحَانَكَ » : سخني است بس غريب و نامعقول ! عربها وقتي كه چيزي را ببينند يا بشنوند و از آن تعجّب كنند ، جملاتي همچون : سُبْحَانَ‌اللهِ . لآ إِلهَ إِلاّ اللهُ . بر زبان مي‌رانند . « بُهْتانٌ » : باطل و دروغي كه شنونده را مبهوت و مدهوش كند ( نگا : نساء / 112 و 156 ) .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند نصيحتتان مي‌كند ، اين كه اگر مؤمنيد ، نكند هرگز چنين كاري را تكرار كنيد ( و خويشتن را آلوده چنين معصيتي سازيد . چرا كه ايمان راستين با تهمت دروغين سر سازگاري ندارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَعِظُكُمْ » : پندتان مي‌دهد . شما را باز مي‌دارد . « أَن تَعُودُوا » : از اين كه برگرديد و ديگربار به تكرار گناه دست يازيد . در اصل چنين است : كَراهَةَ أَن تَعُودُوا . فِي أَن تَعُودُوا . « أَبَداً » : مراد اين است كه مادام‌العمر . تا زنده‌ايد .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ وَيُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند آيات ( احكام واضح و روشن خود ) را براي شما بيان مي‌دارد ، و خدا بس آگاه ( است و از نيازهاي شما و عوامل بدي و خوبي زندگيتان باخبر است ) و حكيم است ( و به مقتضاي حكمتش احكام و قوانين را برايتان وضع مي‌كند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بي‌گمان كساني كه دوست مي‌دارند گناهان بزرگي ( همچون زنا ) در ميان مؤمنان پخش گردد ، ايشان در دنيا و آخرت ، شكنجه و عذاب دردناكي دارند . خداوند مي‌داند ( عواقب شوم و آثار مرگبار اشاعه فحشاء را ) و شما نمي‌دانيد ( ابعاد مختلف پخش گناهان و پلشتيها را ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْفَاحِشَةُ » : ( نگا : نساء / 15 ، انعام‌ / 151 ) .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّه رَؤُوفٌ رَحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر فضل و رحمت الهي شامل حال شما نمي‌شد ، و اگر خداوند ( نسبت به شما ) مهر و محبّت نمي‌داشت ، ( آن چنان مجازات بزرگ و كمرشكني در برابر تهمت زنا به امّ‌المؤمنين برايتان در دنيا تعيين مي‌كرد كه زندگيتان را تباه مي‌كرد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَوْ لا . . . » : جواب ( لَوْ لا ) محذوف است و تقدير چنين است : لَعَاقَبَكُمْ فِيمَا قُلْتُمْ لِعَائِشَةَ . لَعَجَّلَ عُقُوبَتَكُمْ فِي‌الدُّنْيَا بِالْمَعْصِيَةِ . لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذابٌ عَظِيمٌ . « وَإِنَّ اللهَ رَؤُوفٌ رَّحيمٌ » : عطف بر جمله ( فَضْلُ اللهِ . . . ) است .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَداً وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! گام به گام شيطان ، راه نرويد و به دنبال او راه نيفتيد ، چون هركس گام به گام شيطان راه برود و دنبال او راه بيفتد ( مرتكب پلشتيها و زشتيها مي‌گردد ) . چرا كه شيطان تنها به زشتيها و پلشتيها ( فرا مي‌خواند و ) فرمان مي‌راند . اگر تفضّل و مرحمت الهي شامل شما نمي‌شد هرگز فردي از شما ( از كثافت گناه ، با آب توبه ) پاك نمي‌گرديد ، ولي خداوند هر كه را بخواهد ( از كثافات سيّئات ، با توفيق در حسنات ، و با پذيرش توبه از او ) پاك مي‌گرداند ، و خدا شنواي ( هر سخني ، و ) آگاه ( از هر عملي ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ » : ( نگا : بقره‌ / 168 و 208 ، انعام‌ / 142 ) . « مَن يَتَّبِعْ . . . » : جواب شرط محذوف است و تقدير چنين است : مَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ يُوقِعْهُ فِي السَّعيرِ ( نگا : حجّ‌ / 4 ) يا : مَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِرْتَكَبَ الْفَحْشَآءَ وَالْمُنكَرَ . « الْفَحْشَآءِ » : گناهان كبيره . پلشتيها ( نگا : بقره‌ / 169 و 268 ، نحل‌ / 90 ) . « الْمُنكَرِ » : معاصي قبيحه . زشتيها ( نگا : آل‌عمران‌ / 104 ، مائده‌ / 79 ) . « ما زكي‌ » : از كثافات گناه پاك نمي‌شد . « مِنْ أحَدٍ » : حرف ( مِنْ ) زائد بوده و واژه ( أَحَدٍ ) فاعل است .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَا يَأْتَلِ أُوْلُوا الْفَضْلِ مِنكُمْ وَالسَّعَةِ أَن يُؤْتُوا أُوْلِي الْقُرْبَى وَالْمَسَاكِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه از شما اهل فضيلت و فراخي نعمتند ، نبايد سوگند بخورند اين كه بذل و بخشش خود را از نزديكان و مستمندان و مهاجران در راه خدا باز مي‌گيرند ( به علّت اين كه در ماجراي افك دست داشته و بدان دامن زده‌اند ) . بايد عفو كنند و گذشت نمايند . مگر دوست نمي‌داريد كه خداوند شما را بيامرزاد ؟ ( همان گونه كه دوست داريد خدا از لغزشهايتان چشم‌پوشي فرمايد ، شما نيز اشتباهات ديگران را ناديده بگيريد و به اين گونه كارهاي خير ادامه دهيد ) ، و خدا آمرزگار و مهربان است ( پس خويشتن را متأدّب و متّصف به آداب و اوصاف آفريدگارتان سازيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يَأْتَلِ » : سوگند نخورد ( نگا : بقره‌ / 226 ) قصور و كوتاهي نكند ( نگا : آل‌عمران‌ / 118 ) . در صورتي كه به معني قسم باشد ، بايد حرف ( لا ) پيش از ( يُؤْتُوا ) حذف و تقدير چنين مي‌شود : وَ لا يَأْتَلِ . أَن يُؤْتُوا . اگر هم نهي از كوتاهي و ترك احسان باشد ، حرف ( في ) محذوف و تقدير چنين است : لا يُقَصِّرُوا فِي أَن يُؤْتُوا . « أُولُوا الْفَضْلِ » : صاحبان فضل و برتري . كساني كه از افزايش تقوا و صلاحيّت برخوردارند . « السَّعَة » : فراخي مال و ثروت . فزوني دارائي . « أَن يُؤْتُوا » : اين كه نبخشند . در اين كه ببخشند . « لِيَصْفَحُوا » : بايد گذشت و چشم‌پوشي كنند ( نگا : بقره‌ / 109 ) .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه زنان پاكدامن بي‌خبر ( از هرگونه آلودگي و ) ايماندار را به زنا متّهم مي‌سازند ، در دنيا و آخرت از رحمت خدا دور و عذاب عظيمي‌دارند ( اگر توبه نكنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُحْصَنَاتِ » : زنان عفيفه و پاكدامن . « الْغَافِلاتِ » : زنان بي‌خبر از هرگونه آلودگي ، پاكدل و سينه بي‌كينه ، بي مكر و نيرنگ ( نگا : كشّاف ) .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آنان عذاب عظيمي دارند ) در آن روزي كه عليه آنان زبان و دست و پاي ايشان بر كارهائي كه كرده‌اند گواهي مي‌دهند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلْسِنَتُهُمْ » : مراد از به گفتار آمدن زبان ، با وجود اين كه برابر آيات ديگر مهر شده است ( نگا : يس‌ / 65 ) ، به نطق آوردن زبان و همه اندامهاي ديگر است ، به گونه‌اي كه تنها خدا مي‌داند ( نگا : فصّلت‌ / 20 و 21 ) .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آن روز خداوند جزاي واقعي آنان را بي‌كم‌وكاست بديشان مي‌دهد ، و آگاه مي‌گردند كه خداوند حق آشكار است ( و روز قيامت در حقّانيّت پروردگار شكّ و ترديدي براي سرسخت‌ترين لجوجان هم نمي‌ماند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دِين‌ » : جزاء ( نگا : فاتحه‌ / 4 ، حجر / 35 ، شعراء / 82 ) .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏زنان ناپاك ، از آنِ مردان ناپاكند ، و مردان ناپاك ، از آنِ زنان ناپاكند ، و زنان پاك ، متعلّق به مردان پاكند ، و مردان پاك ، متعلّق به زنان پاكند . ( پس چگونه تهمت مي‌زنيد به عائشه عفيفه رزين ، همسر محمّد امين ، فرستاده ربّ‌العالمين‌ ؟ ! ) آنان از نسبتهاي ناموسي ناروائي كه بدانان داده مي‌شود مبرّا و منزّه هستند ، ( و به همين دليل ) ايشان از مغفرت الهي برخوردارند و داراي روزي ارزشمندند ( كه بهشت جاويدان و نعمتهاي غيرقابل تصوّر آن است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ ، وَ . . . » : مراد نوريان مر نوريان را طالبند ، ناريان مر ناريان را جاذبند ، و . . . « مُبَرَّؤُونَ » : پاكان و بيگناهان . « لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ » : ( نگا : انفال‌ / 4 و 74 ) . يادآوري : هيچ يك از همسران پيامبران به طور قطع انحراف و آلودگي جنسي نداشته‌اند ، و منظور از خيانت در داستان نوح و لوط ، جاسوسي كردن به نفع كفّار است‌ ؛ نه خيانت ناموسي ( نگا : تفسير نمونه ، جلد 14 ، صفحه 425 ، و تفسيرالميزان عربي ، جلد 15 ، صفحه 102 ) .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! وارد خانه‌هائي نشويد كه متعلّق به شما نيست ، مگر بعد از اجازه گرفتن ( با زنگ زدن يا در كوبيدن و كارهائي جز اينها ) و سلام كردن بر ساكنان آن . اين كار براي شما بهتر است ( از ورود بدون اجازه و سلام ) . اميد است شما ( اين دو چيز را به هنگام رفتن به منازل ديگران رعايت و آنها را ) در مد نظر داشته باشيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَتّي تَسْتَأْنِسُوا » : تا خواستار انس و الفت مي‌شويد . مراد اجازه گرفتن مؤدّبانه و دوستانه است . شيوه و وسيله اجازه خواستن هم برابر عرف محلّ متفاوت است . « لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ » : برخي گفته‌اند تعليل محذوفي است چون : اُرْشدّتمْ إِلي ذلِكَ . قيلَ لَكُمْ هذا .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَداً فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِن قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر كسي را در خانه‌ها نيافتيد ( كه به شما اجازه دهد ) بدانجاها داخل نشويد تا ( كسي پيدا مي‌آيد و ) به شما اجازه داده مي‌شود . اگر هم به شما ( اجازه داده نشد و ) گفتند : برگرديد ، پس برگرديد ( و اصرار نكنيد ) . اين ( كار رجوع ، زيبنده‌تر به حالتان و ) پاكتر برايتان مي‌باشد . خدا بس آگاه از كارهائي است كه مي‌كنيد ( پس با رهنمودهاي او مخالفت نورزيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَزْكي‌ » : پاكتر . زيبنده‌تر . شايسته‌تر ( نگا : بقره‌ / 232 ) .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ لَّيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ مَسْكُونَةٍ فِيهَا مَتَاعٌ لَّكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گناهي بر شما نيست كه ( بدون اجازه ) وارد خانه‌هاي غيرمسكوني ( چون مسجدها و دكانها و مهمانخانه‌ها و هتلها و گرمابه‌ها ) شويد . چرا كه ( اماكن عامّه هستند و براي گروه مخصوصي بنا نشده‌اند و ) شما حق استفاده از آنها را داريد . خدا مي‌داند آنچه را كه آشكار مي‌سازيد و آنچه را كه پنهان مي‌داريد ( و كارهاي ظاهر و باطن شما در برابر علم او يكسان و نمايان است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« غَيْرَ مَسْكُونَةٍ » : مراد منازل متروكه و اماكن عامّه است . « مَتَاعٌ » : بهره‌مندي . حق استفاده . مصدر ميمي و به معني استمتاع است ( نگا : المصحف الميسّر ، و روح‌المعاني ) . كالا و امتعه .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) به مردان مؤمن بگو : ( آنان موظّفند كه از نگاه به عورت و محلّ زينت نامحرمان ) چشمان خود را فرو گيرند ، و عورتهاي خويشتن را ( با پوشاندن و دوري از پيوند نامشروع ) مصون دارند . اين براي ايشان زيبنده‌تر و محترمانه‌تر است . بي‌گمان خداوند از آنچه انجام مي‌دهند آگاه است ( و سزا و جزاي رفتارشان را مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَغُضُّوا » : فرو گيرند . برگيرند . پائين اندازند . مراد دوري از چشم‌چراني و نظربازي است . مجزوم و جواب ( قُلْ ) است . « مِنْ » : حرف تبعيضيّه است و بيانگر اين واقعيّت است كه هنگام روبرو شدن با زن نامحرم ، مؤمن بايد نگاه خود را كم و كوتاه كند . نه به طور كلّي چشمان خود را بربندد ، و نه بدو خيره بنگرد . « فُرُوجَهُمْ » : مراد حفظ قُبُل و دُبُر از زنا و لِواط است ، و پوشاندن آنها با لباسهائي كه نازك بدن‌نما نبوده و به گونه‌اي چسب بدن نباشد كه اندامهاي برجسته را نشان دهد .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُوْلِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و به زنان مؤمنه بگو : چشمان خود را ( از نامحرمان ) فرو گيرند ( و چشم‌چراني نكنند ) و عورتهاي خويشتن را ( با پوشاندن و دوري از رابطه نامشروع ) مصون دارند و زينت خويش را ( همچون سر ، سينه ، بازو ، ساق ، گردن ، خلخال ، گردن‌بند ، بازوبند ) نمايان نسازند ، مگر آن مقدار ( از جمال خلقت ، همچون چهره و پنجه دستها ) و آن چيزها ( از زينت‌آلات ، همچون لباس و انگشتري و سرمه و خضاب ) كه ( طبيعةً ) پيدا مي‌گردد ، و چارقد و روسريهاي خود را بر يقه‌ها و گريبانهايشان آويزان كنند ( تا گردن و سينه و اندامهائي كه احتمالاً از لابلاي چاك پيراهن نمايان مي‌شود ، در معرض ديد مردم قرار نگيرد ) و زينت ( اندام يا ابزار ) خود را نمودار نسازند مگر براي شوهرانشان ، پدرانشان ، پدران شوهرانشان ، پسرانشان ، پسران شوهرانشان ، برادرانشان ، پسران برادرانشان ، پسران خواهرانشان ، زنان ( همكيش ) خودشان ، كنيزانشان ، دنباله رواني كه نياز جنسي در آنان نيست ( از قبيل : افراد مخنث ، ابلهان ، پيران فرتوت ، اشخاص فلج ) ، و كودكاني كه هنوز بر عورت زنان آگاهي پيدا نكرده‌اند ( و چيزي از امور جنسي نمي‌دانند ) ، و پاهاي خود را ( به هنگام راه رفتن به زمين ) نزنند تا زينتي كه پنهانش مي‌دارند ( جلب توجّه كند و صداي خلخال پاهايشان به گوش مردم برسد و ) دانسته شود . اي مؤمنان ! همگي به سوي خدا برگرديد ( و از مخالفتهائي كه در برابر فرمان خدا داشته‌ايد توبه كنيد ) تا رستگار شويد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لايُبْدِينَ » : نمايان نسازند . پديدار نكنند . « زِينَتَهُنَّ » : زينت زنان دو قسمت است : الف ) خِلقتي و سرشتي كه اندام او است ب ) زيورآلات و وسائل آرايش . از اندامهاي بدن زن جز پنجه دستها و صورت ، همه بايد پوشيده شود . از زيورآلات و وسائل آرايش آنچه متعلّق به پنجه دستها و صورت است مي‌تواند پيدا باشد ، و جز زينت‌آلات و وسائل آرايش اين دو عضو ، بقيّه نبايد نمايان گردد . با توجّه بدين نكته كه هنگام استعمال و بودن آنها بر اعضاء ممنوع است‌ ؛ نه به تنهائي و جداي از اندامها . « خُمُر » : جمع خِمار ، روسري . چارقد . « جُيُوب‌ » : جمع جَيْب ، گريبان . يقه . قسمت بالاي سينه . « نِسَآئِهِنَّ » : مراد زنان مؤمنه خدمتگزار يا همدم و دوست بانوان است . امّا زنان كافره ، مورد اختلاف بوده ، برخي ايشان را همچون مردان نامحرم و بيگانه مي‌دانند . « مَا مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ » : مراد كنيزان و بردگان زن است . امّا بندگان و بردگان مرد ، محلّ اختلاف است . جمهور معتقد به منع هستند ( نگا : المصحف‌الميسّر ) . « الإِرْبَة‌ » : رغبت و اشتهاء . حاجت و نياز . « غَيْرِ أُولي الإِرْبَة » : افرادي كه قدرت زناشوئي ندارند و ميل جنسي در آنان فرو مرده است . « الطِّفْلِ » : اطفال . واژه ( طِفل ) بر يكي و بيشتر دلالت مي‌نمايد . در اينجا معني جمع دارد . « لَمْ يَظْهَرُوا عَلي عَوْراتِ النِّسَآءِ » : مراد بچّه‌هائي است كه هنوز از امور جنسي بي‌خبرند ، و احساس زناشوئي به دلشان راه پيدا نكرده است و عورت و غير عورت در نظرشان يكي است . « لَمْ يَظْهَرُوا » : آگاهي نيافته‌اند . توانائي پيدا نكرده‌اند ( نگا : توبه / 8 ، كهف‌ / 20 ) .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مردان و زنان مجرّد خود را و غلامان و كنيزان شايسته ( ازدواج ) خويش را ( با تهيّه نفقه و پرداخت مهريّه ) به ازدواج يكديگر درآوريد ( و به فقر و تنگدستي ايشان ننگريد و نگران آينده آنان نباشيد . چرا كه ) اگر فقير و تنگدست باشند ( و ازدواجشان براي حفظ عفّت و دوري از گناه انجام گيرد ) خداوند آنان را در پرتو فضل خود دارا و بي‌نياز مي‌گرداند . بي‌گمان خداوند داراي نعمت فراخ ( بوده و ) آگاه ( از نيّات همگان ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنكِحُوا » : مردان را همسر ، و زنان را شوهر دهيد . مراد سهل و ساده و بي‌ريا و تكلّف گرفتن ازدواج و پرداخت مخارج آن و تهيّه مهريّه و نفقه است . « الأَيَامي‌ » : جمع أيِّم ، مردان و زنان بيوه . در اينجا مراد مردان و زنان مجرّد است اعم از پسر و دختر و بيوه . « الصَّالِحِينَ » : شايستگان . مراد كساني است كه مي‌توانند ازدواج كنند و به وظائف زناشوئي اقدام نمايند . اهل تقوا و صلاح . « عِبَاد » : غلامان . « إِمَآء » : جمع أَمَة ، كنيزان . « مِنكُمْ » : از خودتان . مراد مردان و زنان و غلامان و كنيزان مسلمان است‌ ؛ نه غير مسلمان . چرا كه ازدواج با كفّار صحيح نيست ( بقره‌ / 221 ) .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْراً وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاء إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كه امكانات ازدواج را ندارند ( و قادر به پرداخت مهريّه و نفقه نمي‌باشند ) بايد در راه عفّت و پاكدامني تلاش كنند ، تا خداوند از فضل و لطف خود ايشان را دارا كند ( و وسيله رفع نيازشان را فراهم سازد ) . كساني كه از بردگانتان خواستار ( آزادي خود با ) عقد قرارداد شدند ، با ايشان عقد قرارداد ببنديد اگر خير ( و صلاحيّت بر پاي خود ايستادن در زندگي آزاد و امانت در پرداخت اقساط بازخريد ) در ايشان سراغ ديديد ، ( در راه آزادي كمكشان كنيد ) و از مال و ثروت خدا كه خدا به شما داده است بديشان بدهيد . همچنين كنيزان خود را ( با جلوگيري از ازدواج ايشان ) وادار به زنا نكنيد ، اگر آنان خواستند ( با ازدواج با مردان دلخواه خود ، شخصيّت مستقلّي بهم رسانند و همچون آزادگان تشكيل خانواده دهند و ) عفيف و پاكدامن باشند . ( اي مؤمنان ! با جلوگيري از ازدواج ، كار كنيزان را به خودفروشي نكشانيد ) تا بدين وسيله خواهان مال و دارائي زودگذر دنيا بوده ( و بگوئيد ازدواج آنان با ديگران باعث كم‌كاري ايشان و كاستي رونق و كاهش بهايشان مي‌گردد ) . هركس ايشان را ( با منع ازدواج ) وادار ( به زنا و خودفروشي ) كند ، اگر از واداشتن آنان توبه كند ( و راه ازدواج كنيزان و رفاه حال ايشان را به وسيله موافقت با ازدواج فراهم سازد ) خدا آمرزگار و مهربان است ( و او را مي‌بخشد و مورد لطف و محبّت قرار مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيَسْتَعْفِفْ » : بايد با سعي و رنج خواستار پاكدامني شود . مثلاً با روزه گرفتن ، سرگرم مطالعه و ورزش شدن ، پرداختن به اعمال مفيد طاقت‌فرسا ، دوري از اماكن پر رفت و آمد زنان ، و راههاي حلال ديگر ، خويشتن را از بند شهوت موقّتاً برهاند و منتظر لطف خدا بماند . « نِكاحاً » : امكانات ازدواج . مخارج ازدواج . اسم آلت است ، يعني چيزي كه به وسيله آن ازدواج رو به راه مي‌شود . مانند ( ركاب ) كه وسيله سوار شدن بر اسب است ( نگا : تفسير قاسمي ) . « الْكِتَاب‌ » : مكاتبه . عقد كتابت . قرارداد و سند آزادي . « خَيْراً » : مراد قدرت بر كسب و كار و صلاحيّت زندگي مستقلّ ، و صداقت و امانت در پرداخت اقساط بهاي خود است . « مَالِ اللهِ . . . » : مراد پرداخت بهاي آنان از محلّ زكات بيت‌المال ( نگا : توبه‌ / 60 ) ، يا صدقه و بخشش صاحب برده و ديگر مؤمنان است . « فَتَيَاتِكُمْ » : فَتَيات ، جمع فَتاة ، مراد كنيزان است . « الْبِغَآءِ » : زنا . مي‌تواند مراد سبب آن باشد كه جلوگيري از ازدواج است و آيه برابر اين نظريّه معني شده است . « تَحَصُّناً » : تعفّف . پاكدامني . « عَرَضَ الْحَيَاةِ » : ( نگا : نساء / 94 ) . يادآوري : معني آيه به طريقي كه بيان شد ، تنها نظريّه عبدالكريم خطيب در « التفسير القرآني للقرآن‌ » است . بقيّه تفاسير مورد استفاده ، آيه را تا اوّل « وَلا تُكْرِهُوا . . . » : به همان شكل معني ، و از آن به بعد نظرشان بدين گونه است : كنيزان خود را به خاطر فراچنگ آوردن كالاي زودگذر دنيا وادار به زنا و خودفروشي نكنيد ، اگر آنان خواستند پاك و پاكدامن بمانند ، و هركس آنان را بر اين كار وادارد ( سپس پشيمان گردد ) خداوند آمرزگار و مهربان است ( و از او درمي‌گذرد و مشمول مرحمت خود قرار مي‌دهد ) . فقط برخي از مفسّران مغفرت و مرحمت را شامل صاحبان بردگان ، و گروهي شامل كنيزان وادار شده به زنا ، و دسته‌اي هم شامل مالك و مملوك دانسته‌اند .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ وَمَثَلاً مِّنَ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُمْ وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( در اين سوره ) آيه‌هاي روشن و بيانگر ( احكام الهي ) ، و سرگذشت مهمّي همچون سرگذشت پيشينيان ، و اندرز بزرگي جهت پرهيزگاران ، برايتان فرو فرستاده‌ايم ( تا به مقرّرات ديني خود آشنا ، و از اين سرگذشت بيدار و هوشيار ، و از اين اندرز پرحكمت درس زندگي بياموزيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُبَيِّنَاتٍ » : به صورت لازم ، يعني صفت مشبّهه ، و به صورت متعدّي ، يعني اسم فاعل به كار رفته است . واضح . توضيح دهنده ( نگا : نور / 46 ، طلاق / 11 ) . « مَثَلاً » : نمونه . مثلي از امثال . در اينجا مراد سرگذشت تهمت زدن به عائشه است كه خدا او را همچون مريم و يوسف تبرئه فرمود ( نگا : نساء / 156 ، مريم‌ / 28 ، يوسف‌ / 25 ) . « مَوْعِظَةً » : اندرز بزرگي كه اين داستان در لابلاي خود دارد . يادآوري : چه بسا مراد از ( آياتٍ ) همه آيه‌هاي سوره‌هاي ديگر ، و ( مَثَلاً ) به معني مثلي از امثال ، و ( مَوْعِظَةً ) به معني پندي از پندها باشد و هدف تنها آيه‌هاي اين سوره و فقط مسأله افك نباشد .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا روشنگر آسمانها و زمين است ( و او است كه جهان را با نور فيزيكي ستارگان تابان ، و با نور معنوي وحي و هدايت و معرفت درخشان ، و با شواهد و آثار موجود در مخلوقات فروزان كرده است ) . نور خدا ، به چلچراغي مي‌ماند كه در آن چراغي باشد و آن چراغ در حبابي قرار گيرد ، حباب درخشاني كه انگار ستاره فروزان است ، و اين چراغ ( با روغني ) افروخته شود ( كه ) از درخت پربركت زيتوني ( به دست آيد ) كه نه شرقي و نه غربي است ( بلكه تك درختي است در سرزمين باز و بلندي كه از هر سو آفتاب بدان مي‌تابد . به گونه‌اي روغنش پالوده و خالص است ) انگار روغن آن بدون تماس با آتش دارد شعله‌ور مي‌شود . نوري است بر فراز نوري ! ( نور چلچراغ و نور حباب و نور روغن زيتون ، همه‌جا را نورباران كرده‌اند . به همين منوال هم نور تشريعي وحي و نور تكويني هدايت و نور عقلاني معرفت پرده‌هاي شكّ و شبهه را از جلو ديدگان همگان به كنار زده ، و جمال ايزد ذوالجلال را بر در و ديوار وجود به تجلّي انداخته‌اند . امّا اين چشم بينا و دل آگاه است كه مي‌تواند ببيند و دريابد ) . خدا هر كه را بخواهد به نور خود رهنمود مي‌كند ( و شمعك نور خرد را به چلچراغ نور اَحَد مي‌رساند و سراپا فروزانش مي‌گرداند ) . خداوند براي مردمان مثلها مي‌زند ( تا معقول را در قالب محسوس بنماياند و دور از دائره دريافت خرد را - تا آنجا كه ممكن است ، با كمك وحي و در پرتو دانش‌ - به خرد نزديك نمايد ) و خداوند آگاه از هر چيزي است ( و مي‌داند چگونه مخلوق را با معبود آشنا گرداند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ » : اين جمله را سه‌گونه مي‌توان معني كرد : الف ) خدا روشنگر هستي است . چرا كه خداوند با پرتو لطف خود جهان را از نيستي به هستي آورده است و آن را پديدار كرده است . هر يك از مخلوقات را در پرتو نور هدايت تكويني و تشريعي و خرد خدادادي به راه و روش و كار و وظيفه خود آگاه و آشنا فرموده است . پيوسته هم جهان و جهانيان را در پرتو نور خود مي‌پايد و مراقبت مي‌نمايد . ب ) خدا نور هستي است . مگر نه اين است كه . نور ، خود ظاهر و ظاهر كننده اشياء است‌ ؟ همه چيز در پرتو نور ديده مي‌شود و نور رمز بقاء است‌ ؟ همه هستي نور است‌ ؟ به همين منوال خدا براي چشمهاي بينا و دلهاي آگاه ، آشكار است ، و او هستي را پديدار كرده است و همه چيز هستي بر وجود پايدار او دلالت دارد . بدون وجود خدا دنيا لحظه‌اي برجاي نمي‌ماند . همه انوار هستي از نور او مايه مي‌گيرد و به نور پاك او منتهي مي‌گردد . ج ) خدا هدايت دهنده هستي است . او است كه جهان را مي‌گرداند . و انسان را با وحي و عقل و دانش رهنمود ، و حيوان را با غريزه رهبري ، و زمين را و زمان را و همه چيز جهان را به گونه‌اي به وظيفه خويش آشنا و در مسير خود هدايت فرموده است ، و سراسر جهان را نظم و نظام بخشيده و همه ذرّات زمين و كرات آسمان را همچون حلقه‌هاي زنجير به هم پيوند داده است . « مِشْكَاةٍ » : چراغدان . قنديل . چلچراغ . « مِصْبَاحٌ » : چراغ . فتيله . « زُجْاجَةٍ » : شيشه . حباب چراغ . لامپ . « دُرِّيٌّ » : فروزان چون درّ . « لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ » : اين درخت نه در قسمت شرقي باغ است و نه در قسمت غربي . ولي اصل اين است كه اين درخت ، درخت معمولي نيست . چرا كه متعلّق به مكاني و محدود به جهتي نمي‌باشد . تنها ضرب‌المثل است و بس . « زَيْتُهَا » : روغن آن . روغن شگفتي است كه از جنس اين روغنهاي معروف نيست . خود به خود تابان و درخشان و سوزان است ! لذا نه نور خدا نور معمولي ، و نه چلچراغ هستي چلچراغ معمولي ، و نه روغن آن كه هدايت وحي ( نگا : نساء / 174 ) و سرشت ( نگا : بقره / 148 ) و دانش ( نگا : انعام / 122 ، نور / 40 ) است روغن معمولي است . ابوالاعلي مودودي‌ ؛ معتقد است كه در اين مثال ، خداوند خود را به ( مصباح ) و جهان را به ( مِشكاة ) تشبيه فرموده است و مرادش از ( زُجاجَة ) پرده‌اي است كه خداوند خويشتن را در فراسوي آن از چشم خلائق پنهان كرده است . ولي اين پرده نه تنها نهان نمي‌دارد ، بلكه بر شدّت ظهور نيز مي‌افزايد ( نگا : تفسير ، صفحه 198 ) .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اگر در جستجوي اين نور پرفروغ هستيد ، آن را بجوئيد ) در خانه‌هائي كه خداوند اجازه داده است برافراشته شوند و در آنها نام خدا برده شود ( و با ذكر و ياد او ، و با تلاوت آيات قرآني ، و بررسي احكام آسماني آباد شود . خانه‌هاي مسجد نامي كه ) در آنها سحرگاهان و شامگاهان به تقديس و تنزيه يزدان مي‌پردازند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فِي بُيُوتٍ » : مراد از ( بيوت ) مساجد است و جار و مجرور مي‌تواند متعلّق به فعل محذوفي باشد و تقدير چنين است : إِذا أَرَدْتُمْ إِلْتِمَاسَ هذَا النُّورِ فَالْتَمِسُوهُ في بُيُوتٍ ( نگا : تفسير عبدالكريم خطيب ) . يا اين كه : هذِهِ الْمِشْكَاة ، يا : هذَا الْمِصْبَاحُ ، يا : هذِهِ الشَّجَرةُ الْمُبَارَكَةُ فِي بُيُوتٍ . بعضي هم اين جار و مجرور را متعلّق به فعل ( يُسَبِّحُ ) مي‌دانند . در اين صورت ( فيها ) براي تأكيد بوده و زائد است . « يُسَبِّحُ » : ( نگا : بقره‌ / 30 ) . فاعل آن ( رِجالٌ ) در آيه بعدي است . « بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ » : ( نگا : رعد / 15 ) .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مرداني كه بازرگاني و معامله‌اي ، آنان را از ياد خدا و خواندن نماز و دادن زكات غافل نمي‌سازد . از روزي‌ مي‌ترسند كه دلها و چشمها در آن دگرگون و پريشان مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَتَقَلَّبُ » : به حيرت و اضطراب مي‌افتد ( نگا : احزاب‌ / 10 ، غافر / 18 ) .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تا اين كه خداوند برابر بهترين كارهايشان پاداششان را بدهد و از فضل خود بر پاداششان بيفزايد ، چرا كه خداوند هركس را كه خود بخواهد بي‌حساب از مواهب خويش بهره‌مند مي‌سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيَجْزِيَهُمْ . . . » : تا پاداششان دهد . لام آن متعلّق به ( يُسَبِّحُ ) يا ( لا تُلْهِيهِمْ ) يا به محذوفي كه سوق كلام بر آن دلالت دارد . يعني آنچه بيان شد انجام مي‌دهند ، تا اين كه خدا پاداششان دهد . لام عاقبت است ، يعني تا سرانجام خدا پاداش كارهاي نيك ايشان را عطاء فرمايد . « أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا » : ( نگا : توبه‌ / 121 ، نحل‌ / 96 ) .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاء حَتَّى إِذَا جَاءهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَوَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران اعمالشان به سرابي مي‌ماند كه در بيابان بي‌آب و علفي شخص تشنه‌اي آن را آب پندارد . امّا هنگامي كه به سراغ آن رود ، اصلاً چيزي نيابد ، مگر خدا را كه ( او را بميراند و ) به حساب او برسد و سزاي ( عمل ) وي را به تمام و كمال بدهد . خداوند در حسابرسي سريع است ( و محاسبه بنده‌اي او را از محاسبه بنده ديگر باز نمي‌دارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قِيعَةٍ » : ( قِيعَة ) و ( قاع ) به معني بيابان بي آب و علف است . كوير . فلات . « الظَّمْئَانُ » : تشنه . « جَآءَهُ » : به مكاني بيايد كه سراب را در آنجا آب مي‌ديد . « شَيْئاً » : اصلاً . چيزي . « وَجَدَ اللهَ عِندَهُ » : خدا را در نزد سراب بيابد . خدا را در كنار خود حاضر بيابد . در هر صورت مراد اين است كه اجل مقدّر خدا در مي‌رسد و خدا به حسابش مي‌رسد . هدف از خود مثل هم ، اين است كه كافران در دنيا به دنبال جهان سرابگون در تك و پويند و سرانجام چيزي نمي‌جويند ، و در آخرت نيز اعمال نيكي هم اگر داشته باشند بيفايده بوده و رنجشان برباد است ، و عذاب سرمدي خدا برايشان آماده است ( نگا : آل‌عمران‌ / 177 ، فرقان‌ / 23 ) .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا ( اعمال آنان ) بسان تاريكيهائي در درياي ژرف موّاجي است كه امواج عظيمي آن را فرا گرفته باشد و بر فراز آن امواج عظيم ، امواج عظيم ديگري قرار گرفته باشد ( و موجهاي كوه پيكر بر يكديگر دوند و به بالاي همديگر روند ) و بر فراز امواج ( خوفناك دريا ) ابرهاي تيره خيمه زده باشند . تاريكيها يكي بر فراز ديگري جاي گرفته ( و آن چنان ظلمتي و وحشتي پديد آمده باشد كه مسافر دريا ) هرگاه دست خود را به در آورد ( و بدان بنگرد ، به سبب تاريكي وحشتزاي بيرون و هراس دل از جاي كنده درون ) ممكن نيست كه آن را ببيند . ( آري ! نور حقيقي در زندگي انسانها فقط نور ايمان است و بدون آن فضاي حيات تاريك و ظلماني است . نور ايمان هم تنها از سوي خدا عطاء مي‌گردد ) و كسي كه خدا نوري بهره او نكرده باشد ، او نوري ندارد ( تا وي را به راه راست رهنمود كند و بر راستاي راه بدارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ظُلُماتٍ » : اين آيه شريفه اشاره به طوفانهاي دريائي دارد . در درياهاي پرآب و اقيانوسهاي فراخ ، هنگامي كه طوفانها در مي‌گيرد امواج خوفناكي با درازا و پهنا و بلنداي گوناگون به راه مي‌افتد . به گونه‌اي كه چينها بالاي چينها روان و طبقه‌ها فوق طبقه‌ها دوان مي‌گردد و گردبادهاي دريائي جلو نور خورشيد را مي‌گيرد . طوفانها هم به نوبه خود ابرهاي انباشته و ستبري را ايجاد مي‌نمايد و تاريكي هوا بر تاريكي آبها مي‌افزايد و بالاخره ظلمت تا بدانجا حكمفرما مي‌گردد كه با وجود سلامت چشمها رؤيت اشياء ناممكن مي‌شود ( نگا : المنتخب ) . كسي كه گرفتار چنين محيطي شود كي از آن رها و به سوي نجات راه پيدا مي‌كند ؟ كافران و منافقان محروم از نور خدا هم در تاريكيهاي كفر و شرك و معاصي گرفتارند . دلهايشان دستخوش امواج حيرت بوده ، و ابرهاي شكّ بر دلهايشان خيمه زده ، و در نتيجه با ظلمات عقيده غلط و كردار بد و گفتار نادرست ، راهي گور تاريك و دشت محشر تاريك و دوزخ تاريك مي‌گردند و بالاخره در دنيا و آخرت در ظلمات بسر مي‌برند . « لُجِّيٍّ » : منسوب به ( لُجَّة ) ، داراي آب زياد با عمق بسيار و سطح موّاج .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) مگر نمي‌داني كه همه كساني و همه چيزهائي كه در آسمانها و زمين بسر مي‌برند ، و جملگي پرندگان در حالي كه ( در هوا ) بال گسترده‌اند ، سرگرم تسبيح ( خدا و فرمانبر اوامر ) او هستند ؟ ! همگي به نماز و تسبيح خود آشنايند ( و برابر فرمان تكويني يا تشريعي ، و يا الهام الهي ، به وظيفه خويش در زندگي آگاهند ، و به زبان قال يا حال بيانگر عظمت و جبروت پروردگار و نمايانگر قدرت و حكمت آفريدگارند ) ، و خدا دقيقاً آگاه از كارهائي است كه انجام مي‌دهند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلَمْ تَرَ » : مگر نمي‌بيني‌ ؟ مراد از ديدن در اينجا ، مشاهده كردن با ديده بيرون يا بينش درون است ( نگا : بقره‌ / 243 و 246 و 258 ، آل‌عمران‌ / 23 ، نساء / 44 و 49 و 51 و 60 و 77 ) . « مَنْ » : كساني كه . چيزهائي كه . « صَآفَّاتٍ » : بال گسترندگان . بالها صاف نگاه دارندگان . حال است . « صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ » : نماز و تسبيح خود . دعا و نيايش و تسبيح و تنزيه پديدآورنده خود ( نگا : رعد / 13 و 15 ، اسراء / 44 ، حجّ‌ / 18 ، انبياء / 79 ) . « الطَّيْرُ » : پرندگان . ذكر ( الطَّيْرُ ) بعد از ( مَنْ ) ذكر خاصّ بعد از عام است و اشاره به ويژگيهاي شگرفي است كه در خلقت پرندگان نهفته است . از آنجا كه اين آفريده‌ها برخلاف قانون جاذبه به هوا بلند مي‌شوند و برِآسا به اين سو و آن سو مي‌دوند ، و آگاهيهاي دقيق و عجيبي از مسائل هواشناسي و وضع جغرافيائي زمين به هنگام مسافرت و مهاجرت از قاره‌اي به قاره‌اي و حتّي از قطبي به قطب ديگر زمين دارند ، و از دستگاههاي هدايت‌كننده مرموز و راهياب در دل شبهاي تار و برفراز خشكيها و آبهاي بسيار برخوردارند ، و به خاطر ويژگيهاي ديگر ، قرآن روي پرندگان تكيه فرموده است .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مالكيّت آسمانها و زمين ( و فرماندهي مجموعه جهان هستي ) از آن خداوند است ، و بازگشت ( همگان در روز قيامت براي حساب و كتاب و سزا و جزا ) به سوي يزدان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُلْك‌ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 189 ، مائده‌ / 17 و 18 و 40 و 120 ) . « الْمَصيرُ » : ( نگا : بقره‌ / 285 ، آل‌عمران‌ / 28 ، مائده‌ / 18 ) .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَن مَّن يَشَاءُ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر نمي‌داني كه خداوند ابرها را آهسته ( به سوي هم ) مي‌راند ، سپس آنها را گرد مي‌آورد ، بعد آنها را متراكم و انباشته مي‌سازد ، آن گاه مي‌بيني كه باران از لابلاي آنها بيرون مي‌ريزد ، و نيز خدا از آسمان ، از ابرهاي كوه مانند آن ، تگرگهاي بزرگي را فرو مي‌آورد ، و هركس را بخواهد با آن زيان مي‌رساند ، و هركس را بخواهد از زيان آن به دور مي‌دارد . درخشش برق ( حاصل از اصطكاك ) ابرها ( آن اندازه نيرومند است ) نزديك است چشمها را ( خيره و ) از ميان بردارد . ( هر يك از اين پديده‌ها دليل بر قدرت خدا و موجب ايمان به آفريدگار آنها است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُزْجِي‌ » : آهسته و آرام سوق مي‌دهد و مي‌راند ( نگا : إسراء / 66 ) . « سَحَاباً » : ابرها . اين واژه از لحاظ لفظ مفرد ، و از نظر معني جمع است ( نگا : اعراف‌ / 57 ، نور / 40 ) . « يَؤَلِّفُ » : گرد مي‌آورد و به هم متّصل مي‌گرداند . « رُكَامّا » : متراكم . انباشته ( نگا : انفال‌ / 37 ، طور / 44 ) . « الْوَدْقُ » : باران . « السَّمَآءِ » : مراد ابر آسمان است . « مِن جِبَالٍ » : مراد ابرهاي كوه پيكر است . كسي مي‌تواند شباهت كوهها و ابرها را درك كند كه با هواپيما بر فراز توده‌هاي عظيم ابرها پرواز نمايد و قله‌ها و دره‌ها و پستيها و بلنديهاي ابرها را بنگرد و منظره ناهمواريها را از بالا مشاهده نمايد . ( مِنْ جِبالٍ ) بدل از ( مِنَ السَّمَآءِ ) است . « بَرَدٍ » : تگرگ . نكره آمدن آن اشاره به بزرگي دارد و حرف ( مِنْ ) پيش از آن تبعيضيّه است . « سَنَا » : درخشندگي . پرتو . اينجا اشاره به رعد و برقهاي شديدي است كه گاهي در يك دقيقه چهل بار آذرخش در مي‌گيرد و چه بسا كشتيبانان و خلبانان را - به ويژه در مناطق گرمسير - دچار مشكلات و سوانحي مي‌سازد ( نگا : تفسيرالمنتخب ) .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُوْلِي الْأَبْصَارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا شب و روز را ( با كوتاه و دراز كردن ، و گرم و سرد نمودن ، و يكي را ظاهر و ديگري را محو ساختن ، و ديگر حوادث و فعل و انفعالها ) دگرگون مي‌نمايد . واقعاً در اين ( كار تغيير احوال ) عبرت بزرگي براي كساني است كه چشم داشته باشند ( و بنگرند و بينديشند و نتائج گشت‌وگذار و تغيير تدريجي شب و روز كه سرچشمه پيدايش فصول چهارگانه و عامل اصلي حيات موجودات زنده است در مدّ نظر دارند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُقَلِّبُ » : دگرگون مي‌سازد . زير و رو مي‌گرداند . تغيير مي‌دهد . مي‌برد و مي‌آورد . « أُولي الأبْصَارِ » : دارندگان چشم . مراد خردمندان و انديشمنداني است كه در فراسوي دوربين ديده‌ها ، خردها مي‌گمارند و همه‌چيز را با دقّت زير نظر مي‌دارند .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِن مَّاء فَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند هر جنبنده‌اي را از آب آفريده است ( ولي با اين كه اصل همه آنها آب است ، داراي انواع گوناگون و استعدادهاي مختلف و طرز زندگي متفاوت شگفت‌انگيزي هستند ) گروهي از آنها بر شكم خود راه مي‌روند ( همچون : ماهيها و خزندگان ) و گروهي از آنها بر روي دو پا راه مي‌روند ( مانند : انسانها و پرندگان ) و دسته‌اي بر روي چهار پا راه مي‌روند ( از قبيل : چهارپايان . تازه جنبندگان و جانداران ، منحصر به اينها نيستند و بلكه چهره‌هاي بسيار متنوّع و اشكال مختلف ديگر دارند ، و ) خدا هرچه را بخواهد مي‌آفريند . قطعاً او بر هر چيزي توانا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كُلَّ دَآبَّةٍ » : هر جنبنده‌اي . همه جنبندگان . « مِن مَّآءٍ » : از آب ويژه‌اي كه مني است ، يا از آب معمولي . تنكير ( مَآءٍ ) در اينجا بيانگر افراد نوعي يا افراد شخصي ، يا هر دو است . و تعريف آن در سوره انبياء آيه 30 كه مي‌فرمايد : ( وَ جَعَلْنا مِنَ الْمَآءِ كلّ شَيْءٍ حَيٍّ ) بيانگر جنس است ( نگا : تفسير آلوسي ) . منظور از خلقت موجودات زنده از آب اين است كه خداوند دانا و توانا ، نخستين جوانه حيات را در اعماق يا سواحل درياها پديدار فرموده است‌ ؛ يا اين كه مراد از چنين آبي مني است ، و اگر هم برخي از جانداران از راه تقسيم سلولها به وجود مي‌آيند ؛ نه از راه نطفه مني ، از قبيل : تك سلوليها ، حكم بالا جنبه نوعي دارد ؛ نه عمومي . و يا اين كه مراد اين است كه آب ماده اصلي موجودات زنده است و قسمت عمده جسم آنها آب بوده و بدون آن قادر به ادامه حيات خود نمي‌باشند . « يَخْلُقُ اللهُ مَا يَشَآءُ » : اين بخش از آيه ، بيانگر اين واقعيّت است كه جانداران منحصر به سه گروه خزندگان و دوپايان و چهارپايان نبوده و بلكه حيواناتي وجود دارد كه به گونه ديگري و داراي پاهاي بيشتري ، و يا ساختار و شيوه حيات شگفت‌تري مي‌باشند .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ أَنزَلْنَا آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما ( از طريق وحي ) آيه‌هاي روشن و روشنگري را فرو فرستاده‌ايم ( كه هم خود واضح بوده و هم بيانگر احكام ديني و امثال زندگي و اسرار كوني مي‌باشند ) و خداوند هركه را بخواهد ( در پرتو تلاش شخص و توفيق الهي ) به راه راست رهنمود مي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُبَيِّنَاتٍ » : روشن . روشنگر ( نگا : نور / 34 ) .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُوْلَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( از جمله كساني كه خدا توفيق هدايت قرينشان نفرموده است ، منافقاني هستند كه پرتو ايمان به دلهايشان نتابيده است ، ولي دم از ايمان مي‌زنند ) و مي‌گويند : به خدا و پيغمبر ايمان داريم و ( از اوامرشان ) اطاعت مي‌كنيم ، امّا پس از اين ادّعاء ، گروهي از ايشان ( از شركت در اعمال خير همچون جهاد ، و از حكم قضاوت شرعي ) رويگردان مي‌شوند ، و آنان در حقيقت مؤمن نيستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ مَآ أُولئِكَ . . . » : مشاراليه كساني است كه ( ءَامَنَّا وَ أَطَعْنَا ) مي‌گويند . « بِالْمُؤْمِنينَ » : معرفه آمدن ( مُؤْمِنينَ ) اشاره بدان دارد كه اينان مؤمنان زباني بوده‌ ؛ نه مؤمنان راستين و مخلصي كه تو مي‌شناسي و قرآن معرّفي فرموده است : إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ ءَامَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا . ( نگا : حجرات / 15 ) .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه ايشان به سوي خدا و پيغمبرش فرا خوانده مي‌شوند تا ( پيغمبر ، برابر چيزي كه خدا نازل فرموده است ) در ميانشان داوري كند ، بعضي از آنان ( نفاقشان ظاهر مي‌شود و از قضاوت او ) رويگردان مي‌گردند . ( زيرا كه مي‌دانند حق به جانب ايشان نيست و پيغمبر هم دادگرانه عمل مي‌فرمايد ، و حق را به صاحب حق مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دُعُوا » : دعوت شدند . فرا خواهنده شدند . « إلَي اللهِ » : مراد به سوي قرآن خدا است . « لِيَحْكُمَ » : تا داوري كند . مرجع ضمير ( رسول ) است . جائز است كه ضمير به مدعوّ اليه مفهوم از كلام ، يعني ( الله ) و ( رسول ) برگردد . در هر صورت پيغمبر قاضي بوده و اطاعت از او ، اطاعت از خدا است ( نگا : نساء / 80 ) . « مُعرِضُونَ » : رويگردانان از حكم پيغمبر .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن يَكُن لَّهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ولي اگر حق داشته باشند ( چون مي‌دانند داوري به نفع‌آنان خواهد بود ) با نهايت تسليم به سوي او مي‌آيند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُذْعِنينَ » : اذعان كنندگان . گردن نهادگان . با فروتني و شتاب پذيراي حكم شوندگان . حال است .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَن يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا در دلهايشان بيماري ( كفر ) است‌ ؟ يا ( در حقّانيّت قرآن ) شكّ و ترديد دارند ؟ يا مي‌ترسند خدا و پيغمبرش بر آنان ستم كنند ؟ ( بلي ! ايشان دچار بيماري كفر و گرفتار شكّ بوده و از داوري پيغمبر كه برابر احكام الهي است هراسناك مي‌باشند . خوب مي‌دانند كه خدا و رسول ستمگر نبوده و حق كسي را حيف و ميل نمي‌كنند ) بلكه خودشان ستمگرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ . . . » : استفهام جنبه مبالغه در نكوهش و توبيخ را دارد . « إرْتَابُوا » : دچار شكّ و گمان شده‌اند . « يَحِيفَ » : ستم كند . به سوي يكي از دو طرف دعاوي گرايش نمايد .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مؤمنان هنگامي كه به سوي خدا و پيغمبرش فرا خوانده شوند تا ميان آنان داوري كند ، سخنشان تنها اين است كه مي‌گويند : شنيديم و اطاعت كرديم ! و رستگاران واقعي ايشانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ . . . » : واژه ( إِنَّما ) براي حصر است . يعني مؤمنان تنها يك سخن دارند كه پذيرش و اطاعت است . واژه ( قَوْلَ ) خبر مقدّم ( كانَ ) ، و اسم آن ( أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا ) است .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هركس از خدا و پيغمبرش پيروي كند و از خدا بترسد و از ( مخالفت فرمان ) او بپرهيزد ، اين چنين كساني ( به رضايت و محبّت خدا و نعيم بهشت و خير مطلق دست يافتگان و ) به مقصود خود رسيدگانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَتَّقْهِ » : اصل اين فعل ( يَتَّقِهِ ) است و براي تخفيف قاف را ساكن كرده‌اند زيرا دو كسره پشت سر هم ثقيل مي‌باشد . « الْفَآئِزُونَ » : ( نگا : توبه‌ / 20 ، مؤمنون‌ / 111 ) .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ قُل لَّا تُقْسِمُوا طَاعَةٌ مَّعْرُوفَةٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان مؤكّدانه سوگندهاي مغلّظه ياد مي‌كنند كه اگر بديشان دستور دهي ( جان بر كف به سوي ميدان جهاد ) بيرون مي‌روند ( و از خانه و كاشانه و اموال و اولاد خود در مي‌گذرند ) . بگو : سوگند ياد نكنيد . اطاعت شناخته شده‌اي است ( كه شما داريد . هرگز قول به فعل در نيامده است . گفتار چيزي نيست ، كردار نشان دهيد ) چرا كه قطعاً خدا از آنچه مي‌كنيد آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَهْدَ أَيْمانِهِمْ » : نهايت تأكيد و مبالغه در سوگندهايشان دارند ( نگا : مائده‌ / 53 ، انعام‌ / 109 ، نحل‌ / 38 ) . « لَيَخْرُجَنَّ » : بي‌گمان از خانه و كاشانه و اموال و اولاد خود مي‌گذرند . جان بر كف به سوي پهنه كارزار مي‌روند . « طَاعَةٌ مَّعْرُوفَةٌ » : اطاعت شما شناخته شده است . يعني عالِم بي‌عمل بوده و قول را به فعل تبديل نمي‌كنيد ( نگا : نساء / 81 ، توبه‌ / 8 ) . با توجّه بدين معني ( طَاعَةٌ ) مبتدا و ( مَعْرُوفَةٌ ) خبر آن است ، يا اين كه ( طَاعَةٌ ) خبر مبتداي محذوف است و تقدير چنين است : طَاعَتُكُمْ طَاعَةٌ . آنچه از شما خواسته مي‌شود اطاعت معلوم و مشخّصي است كه اطاعت صادقانه و خالصانه است . در اين صورت ( طَاعَةٌ ) خبر مبتداي محذوف بوده و تقدير چنين مي‌شود : « أَلْمَطْلُوبُ مِنكُمْ طَاعَةٌ مَّعْرُوفَةٌ » .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : از خدا و از پيغمبر اطاعت كنيد ( اطاعت صادقانه‌اي كه اعمالتان بيانگر آن باشد ) . اگر سرپيچي كرديد و روي‌گردان شديد ، بر او ( كه محمّد و پيغمبر خدا است ) انجام چيزي واجب است كه بر دوش وي نهاده شده است ( و آن تبليغ رسالت است و از عهده‌اش هم برآمده است و كار خود را كرده است ) و بر شما هم انجام چيزي واجب است كه بر دوش شما نهاده شده است ( كه اطاعت صادقانه و عبادات مخلصانه است ) امّا اگر از او اطاعت كنيد هدايت خواهيد يافت ( و به خير و سعادت جهان نائل مي‌گرديد . در هر حال ) بر پيغمبر چيزي جز ابلاغ روشن و تبليغ آشكار نيست ( و به وظيفه خود هم عمل كرده است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَوَلَّوْا » : پشت كرديد . روي گردان شديد . در اصل ( تَتَوَلَّوْا ) مي‌باشد . « حُمِّلَ » : بر دوش او نهاده شده است . مسؤول و موظّف شده است « الْبَلاغُ » : ابلاغ رسالت . تبليغ قوانين دين ( نگا : آل‌عمران‌ / 20 ، مائده‌ / 92 و 99 ) .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده‌اند و كارهاي شايسته انجام داده‌اند ، وعده مي‌دهد كه آنان را قطعاً جايگزين ( پيشينيان ، و وارث فرماندهي و حكومت ايشان ) در زمين خواهد كرد ( تا آن را پس از ظلم ظالمان ، در پرتو عدل و داد خود آبادان گردانند ) همان گونه كه پيشينيان ( دادگر و مؤمن ملّتهاي گذشته ) را جايگزين ( طاغيان و ياغيان ستمگر ) قبل از خود ( در ادوار و اعصار دور و دراز تاريخ ) كرده است ( و حكومت و قدرت را بدانان بخشيده است ) . همچنين آئين ( اسلام نام ) ايشان را كه براي آنان مي‌پسندد ، حتماً ( در زمين ) پابرجا و برقرار خواهد ساخت ، و نيز خوف و هراس آنان را به امنيّت و آرامش مبدّل مي‌سازد ، ( آن چنان كه بدون دغدغه و دلهره از ديگران ، تنها ) مرا مي‌پرستند و چيزي را انبازم نمي‌گردانند . بعد از اين ( وعده راستين ) كساني كه كافر شوند ، آنان كاملاً بيرون شوندگان ( از دائره ايمان و اسلام ) بشمارند ( و متمرّدان و مرتدّان حقيقي مي‌باشند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ ءَامَنُوا مِنكُمْ . . . » : مراد مؤمنان صدر اسلام به طور خاصّ ، و همه مؤمنان متّصف به دو صفت ايمان و عمل صالح به طور عام ، در تمام ازمنه و امكنه است . « لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ » : قطعاً ايشان را جانشين و جايگزين ديگران مي‌سازيم و حكومت و رياست را به دست آنان مي‌سپاريم . مراد اين است كه در هر عصر و زمان پايه‌هاي ايمان و عمل صالح در ميان مسلمانان مستحكم شود ، آنان صاحب حكومتي ريشه‌دار و پرنفوذ خواهند شد . « الأرْضِ » : مراد از آن تمام روي زمين نيست ، بلكه تسميه جزء به اسم كلّ است . برخي ارض را شامل سراسر كره زمين دانسته‌اند و در انتظار روزي و روزگاري هستند كه حكومت جهاني در دست مسلمين خواهد بود - إن شَآءَ اللهُ - . « الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ » : مراد همه ملّتهاي پيشين است كه داراي ايمان و عمل صالح بوده‌اند و در روي زمين حكومت پيدا كرده‌اند ( نگا : اعراف‌ / 137 ، يونس‌ / 14 ، قصص‌ / 5 و 6 ) . « لَيُمَكِّنَنَّ » : پابرجا و مستقرّ مي‌دارد . « دِينَهُمْ » : دين مورد نظر ، آئين اسلام است . « مِن بَعْدِ خَوْفِهِمْ » : به دنبال خوف و هراس مسلمانان در اوائل عهد رسول است ( نگا : انفال‌ / 26 ) . « كَفَرَ » : كفر ورزيد . كفران نعمتِ خلافت كرد . « بَعْدَ ذلِكَ » : بعد از آگاهي از اين وعده . بعد از حصول آنچه وعده داده مي‌شود . « الْفَاسِقُونَ » : مرتدّان . خارج شوندگان از طاعت خدا . سركشان از فرمان يزدان . افراد كاملاً فاسق و سر به كفر و طغيان نهاده .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏نماز را ( در وقت معيّن و با خشوع و خضوع لازم ) بخوانيد ، و زكات را ( به مستحقّان آن ) بپردازيد ، و از پيغمبر اطاعت كنيد ، تا اين كه ( از سوي خدا ) به شما رحم شود ( و مشمول رضايت و عنايت او گرديد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ » : تا به شما رحم شود . به اميد رحمت و عنايت خدا به خود .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَلَبِئْسَ الْمَصِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گمان مبر كه كافران درمانده كنندگان ( خدا ) در زمين باشند ( و بتوانند از چنگال مجازات الهي فرار كنند و از قلمرو قدرتش بيرون روند . نه تنها در اين جهان از مجازات خدا مصون نيستند ) بلكه در آخرت جايگاهشان دوزخ است و چه بد جايگاهي است !‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُعْجِزِينَ » : درمانده‌كنندگان . گاهي انسان در تعقيب كسي است و او از دستش فرار مي‌كند و هرچه كوشش مي‌نمايد به او دسترسي پيدا نمي‌نمايد و از قلمرو قدرتش بيرون مي‌رود ، و اين امر او را ناتوان مي‌سازد ، امّا خدا كسي نيست كه بتوان از قلمرو قدرت او بيرون رفت و وي را درمانده كرد و از دست كيفرش خود را به دور داشت . ( مُعْجِزين ) مفعول دوم است . « مَأْوَاهُمْ » : مكاني كه سرانجام كافران در آن منزل مي‌گزينند .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاء ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! بايد بردگان شما و همچنين كودكانتان كه به حدّ بلوغ نرسيده‌اند ( ولي مسائل جنسي و عورت و غير آن را تمييز و تشخيص مي‌دهند ، به هنگام ورود به اطاقهاي خواب مردان و همسران ) در سه وقت اجازه بگيرند : پيش از نماز صبح ، و در نيمروز هنگامي كه لباسهاي ( معمولي ) خود را در مي‌آوريد ، و بعد از نماز عشاء . ( اين اوقات ) سه وقت ( ويژه خلوت و آشكار شدن ) عورت شما است . بعد از اين سه وقت بر شما و آنان گناهي نيست بدون اجازه وارد شوند . ( آنان خدمتكاران و كوچكان شما هستند و مشكل است هر بار در ساير اوقات اجازه بگيرند ) . ايشان دور و بر شما در رفت و آمدند و شما نيز دور و بر ايشان در رفت و آمديد ( و با صفا و صميميّت خانوادگي به يكديگر خدمت مي‌نمائيد ) . اين گونه ( صريح و روشن ) خداوند آيه‌ها را براي شما توضيح و تبيين مي‌كند ( تا خويشتن را در پرتو احكام قرآني ، متأدّب به اخلاق اسلامي كنيد ) و خداوند بس آگاه و كاربجا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ » : مراد بردگان و خدمتكاران است ( نگا : زادالمسير ، المنتخب ) . « الَّذِينَ » : از راه تغليب مراد پسران و دختران است . « لَمْ يَبْلُغُوا » : نرسيده‌اند . « الْحُلُمَ » : احتلام . مراد زمان بلوغ است . « مَرَّاتٍ » : دَفَعات . مراد اوقات اجازه گرفتن است . « الظَّهِيرَةِ » : وقت ظهر . هنگام گرماي نيمروز . « عَوْراتٍ » : جمع عورت ، شرمگاه . مراد اوقاتي است كه معمولاً ميان زن و شوهر خلوت مي‌گردد ، و ستر عورت مراعات نمي‌شود . « بَعْدَهُنَّ » : غير از آن سه وقت . « طَوَّافُونَ » : جمع طَوَّاف ، صيغه مبالغه است و به معني بسيار گردندگان است ، ولي مراد رفت و آمد و داخل شدن و بيرون رفتن و دور و بر يكديگر پلكيدن براي خدمت و معاشرت و مخالطت است . خبر مبتداي محذوف بوده و تقدير چنين است : هُمْ طَوَّافُونَ . « بَعْضُكُمْ » : مبتدا است و خبر آن جار و مجرور ( عَلي بَعْضٍ ) است كه مُتعلّق آن محذوف و تقدير چنين است : بَعْضُكُمْ طَائِفٌ عَلي بَعْضٍ . جمله ( بَعْضُكُمْ عَلي بَعْضٍ ) بدل از جمله ( طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ ) است .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه كودكان شما به سن بلوغ رسيدند ( در همه اوقات براي ورود به مكاني كه پدر و مادر در آنجا استراحت مي‌كنند ، و يا منزل اختصاصيي كه آنان در آنجا بسر مي‌برند ) بايد اجازه بگيرند ، همان گونه كه اشخاصي كه پيش از آنان بوده‌اند ( هنگامي كه به سن بلوغ رسيده و اينك مردان و زنان بزرگ‌سال بشمارند ) اجازه گرفته‌اند . خداوند اين چنين ( روشن و ساده ) آيات ( احكام شريعت ) خود را توضيح داده و تبيين مي‌كند ( تا متأدّب به آداب اسلامي شويد ) . و خداوند بس آگاه ( از احوال آفريده‌هاي خود و ) داراي حكمت است ( در قانونگذاري براي بندگانش ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ مِنْ . . . » . مراد مردان و زنان ، يعني افراد بزرگ‌سال است .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَّهُنَّ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏زنان از كار افتاده‌اي كه ( به سن و سال نازائي رسيده‌اند و بر اثر سالخوردگي جاذبه جنسي را كاملاً از دست داده‌اند و ) ميل به ازدواج ( با مردان ، و مردان نيز رغبت به ازدواج با آنان را ) ندارند ، اگر لباسهاي ( حفظ حجاب مذكور در آيه 31 ، و سوره احزاب آيه 59 ) خود را از تن به در آورند ( و با جامه‌هاي معمولي با ديگران معاشرت كنند ) گناهي بر آنان نيست ( چرا كه به علّت فرتوت بودن و كهنسال شدن ، همچون دختران نابالغ گشته‌اند ) در صورتي كه ( هدف آنان خودآرائي و نمايش وسائل آرايش در برابر مردم نبوده و به بهانه برداشتن لباس حجاب ) زينت را نشان ندهند . ( با همه اين احوال ، چون پيران سرمشق جوانان هستند ) اگر عفّت را رعايت كنند ( و خويشتن را بپوشانند ) براي ايشان بهتر است ، و خداوند شنوا و دانا است ( و لذا آنچه را مي‌گويند مي‌شنود ، و آنچه را در دل دارند و در سر مي‌پرورانند مي‌داند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْقَوَاعِدُ » : جمع قاعد . زنان پير و فرتوتي كه از حيض باز ايستاده‌اند و نازا شده و ميل زناشوئي و جاذبه جنسي را كاملاً از دست داده باشند . « لا يَرْجُونَ نِكاحاً » : اميدي به ازدواج ندارند ، چرا كه ديگر بدانان رغبتي نيست و آتش دلدادگي و دلباختگي خودشان در دلشان فرو مرده است . « أَن يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ » : اين كه لباسهاي خود را زمين بگذارند . مراد ( خِمار ) و ( جَلابيب ) مذكور در آيه 31 ، و سوره احزاب آيه 59 است كه روسري و چارقد و مقنعه و جامه‌هاي رويين مي‌باشد . « غَيْرَ » : حال است . « مُتَبرِّجاتٍ » : خارج‌شوندگان از حشمت . زنان آرايش كرده و زينت و زيبائي خود را نشان دهنده . « يَسْتَعْفِفْنَ » : عفّت پيشه كنند . مراد حفظ حجاب برابر آيه 31 ، و سوره احزاب آيه 59 است .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏
‏ لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنفُسِكُمْ أَن تَأْكُلُوا مِن بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُم مَّفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَأْكُلُوا جَمِيعاً أَوْ أَشْتَاتاً فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون ‏

‏ترجمه : ‏
‏بر ( اشخاص صاحب عذر چون ) كور و لنگ و بيمار ، و بر خود شما ( تندرستان ) گناهي نيست كه در خانه‌هاي ( فرزندان ) خودتان ، يا خانه‌هاي پدران ، مادران ، برادران ، خواهران ، عموها ، عمّه‌ها ، دائيها ، و خاله‌هاي خود ، يا خانه‌هائي كه كليدهاي آنها در اختيار شما است ( و نگاهباني و مواظبت آنها به شما واگذار شده است ) و يا خانه‌هاي دوستانتان غذا بخوريد . همچنين بر شما گناهي نيست كه به طور دسته‌جمعي و يا جداگانه خوراك تناول نمائيد . هر وقت داخل خانه‌اي شديد بر همديگر سلام كنيد ، سلام پربركت ( و لبريز از خير و ثواب فراوان ، و تقويت‌كننده پيوند موجود ميان دلهاي مردمان ، و درود ) پاكي كه به فرمان خدا مقرّر است ( و موجب صفا و صميميّت مي‌گردد ) . اين گونه ( كافي و وافي و واضح ) خداوند آيه‌ها ( ي احكام محكمه و شرائع مبرمه خود ) را برايتان توضيح مي‌دهد و تبيين مي‌كند تا اين كه ( بينديشيد و در پرتو خرد ، احكام و مواعظ مندرج در آيات را ) بفهميد ( و بدانها عمل كنيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَرَجٌ » : گناه ( نگا : توبه‌ / 91 ، احزاب‌ / 38 ) . « بُيُوتِكُمْ » : خانه‌هاي خود . مراد خانه فرزندان است . چرا كه به فرموده پيغمبر ، فراچنگ آورده اولاد فرا چنگ آورده پدر بشمار است : الف ) اِنَّ أَطْيَبَ ما يَأْكُلُ الْمَرْءُ مِنْ كَسْبِهِ ، وَ إِنَّ وَلَدَهُ مِنْ كَسْبِهِ . ب ) أَنْتَ وَ مالُكَ لأبِيكَ . ( نگا : تفسير آلوسي ) . « لَيْسَ عَلي الأعْمي . . . » : طبق برخي از روايات ، اهل مدينه پيش از آن كه اسلام را پذيرا شوند ، افراد نابينا و شل و بيمار را از حضور بر سر سفره غذا منع مي‌كردند و با آنان هم‌غذا نمي‌شدند . اسلام اين عمل را نكوهش فرمود . « مَفَاتِحَ » : جمع مِفْتَح ، كليدها ( نگا : انعام‌ / 59 ) . « مَا مَلَكْتُم مَّفَاتِحَهُ » : خانه‌هائي كه كليدهاي آنها در اختيار شما است . مراد خانه‌هائي است كه نگاهباني و مواظبت آنها به شما واگذار شده و شما را مراقب و متصرّف در آنها نموده‌اند . « أَن تَأْكُلُوا جِميعاً أَوْ اَشْتَاتاً » : اين كه گروهي يا تنها غذا بخوريد . برخي از اعراب مانند قبيله كنانه ، و جمعي از مسلمانان در آغاز اسلام از غذا خوردن تنهائي ، ابا داشتند ، قرآن بدانان تعليم مي‌دهد كه غذا خوردن به صورت جمعي و فردي هر دو مجاز است . « فَسَلِّمُوا عَلي أَنفُسِكُمْ » : بر خودتان سلام كنيد . مراد از « خودتان‌ » ، « همديگر » است ( نگا : بقره‌ / 54 ) و در اصل منظور ساكنان منازل است ، اعم از بيگانگان يا خويشان و اهل خانواده . از قبيل : پدر و مادر و برادر و خواهر و همسر و پسر و دختر ( نگا : آل‌عمران‌ / 61 ) . اگر هم به هنگام ورود به خانه‌اي ، كسي در آنجا نباشد ، بايد بر خويشتن سلام كرد و گفت : أَلسَّلامُ عَلَيْنا وَ عَلي عِبَادِ اللهِ الصَّالِحينَ . « مِنْ عِندِاللهِ » : از سوي خدا مقرّر است و برنامه اسلامي است . « تَحِيَّةً » : درود و سلام . مفعول مطلق است براي ( سَلِّمُوا ) از غير لفظ خود ، همچون قَعَدْتُ جُلُوساً . « طَيِّبَةً » : پاك . مايه خوشحالي و سرور .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَن لِّمَن شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مؤمنان واقعي كساني هستند كه به خدا و پيغمبرش ايمان دارند و هنگامي كه در كار مهمّي ( چون جهاد ) با او باشند ، بدون اجازه وي ( به جائي ) نمي‌روند ( و تك و تنها رهايش نمي‌كنند ) . كساني كه از تو اجازه مي‌گيرند آنان واقعاً به خدا و پيغمبرش ايمان دارند . پس هرگاه از تو براي انجام بعضي از كارهاي خود اجازه خواستند ، به هركس از ايشان كه مي‌خواهي ( و صلاح مي‌بيني ) اجازه بده ، و از خدا براي آنان آمرزش بخواه . بي‌گمان خدا بخشايشگر و مهربان است ( و با مغفرت و رحمت خود ، اجازه خواستن و به دنبال مصالح خويش رفتن ايشان را كه نوعي قصور در چنين اوقات بشمار است مي‌بخشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْرٍ جَامِعٍ » : كار مهمّي كه مردمان براي مشورت و يا شركت در آن گرد مي‌آيند ، از قبيل جهاد و جمعه و جماعت و عيدين . « إسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللهَ » : مراد طلب بخشش قصور آنان در تشخيص مهمّ و مهمّتر است .‏

آيه 63
‏متن آيه : ‏
‏ لَا تَجْعَلُوا دُعَاء الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاء بَعْضِكُم بَعْضاً قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنكُمْ لِوَاذاً فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي مؤمنان ! ) دعوت پيغمبر را در ميان خويش ( براي اجتماع و شركت در كارهاي مهمّ ) همسان دعوت برخي از برخي از خود بشمار نياوريد ( چرا كه فرمانش فرمان خدا و دعوتش دعوت پروردگار است ) . خداوند آگاه از كساني است كه در ميان شما خويشتن را مي‌دزدند و پشت سر ديگران خود را پنهان مي‌دارند ( تا پيغمبر آنان را نبيند و از انصراف و گريز ايشان نپرسد و كاري بدانان حوالت نكند ) . آنان كه با فرمان او مخالفت مي‌كنند ، بايد از اين بترسند كه بلائي ( در برابر عصياني كه مي‌ورزند ) گريبانگيرشان گردد ، يا اين كه عذاب دردناكي دچارشان شود ( اعم از قحطي و زلزله و ديگر مصائب دنيوي ، و دوزخ و ديگر شكنجه‌هاي اخروي ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دُعَآءَ » : دعوت . فراخواندن براي كار مهمّي . « يَتَسَلَّلُونَ » : خود را مي‌دزدند . خويشتن را كنار مي‌كشند و پشت ديوار و پشت سر مردم خويش را پنهان مي‌سازند . آهسته و پنهاني راه خود را در پيش مي‌گيرند . « لِوَاذاً » : پناه بردن . يكي در پشت ديگري خويشتن را قائم كردن . مصدر باب مفاعله است و حال بوده و به معني ( مُلاوِذينَ ) است .‏

آيه 64
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قَدْ يَعْلَمُ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ وَيَوْمَ يُرْجَعُونَ إِلَيْهِ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هان ! ( اي مردمان ! ) آنچه در آسمانها و زمين است متعلّق به خدا است . او آگاه است از آنچه شما ( هم اينك ) بر آن هستيد ( و چه نوع عقيده و هدف و روشي داريد ) و آگاه است از آن روزي كه انسانها در آن به سوي او بازمي‌گردند ، و ايشان را از اعمالي كه انجام داده‌اند آگاه مي‌سازد ( و جزا و سزا و پاداش و پادافره كردار و رفتار و گفتارشان را مي‌دهد ) و خداوند از هر چيزي آگاه است ( و احوال و اوضاع و موافقت و مخالفت و اخلاص و نفاق كسي بر او پنهان نمي‌ماند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَدْ يَعْلَمُ » : حتماً مي‌داند . حرف ( قَدْ ) در اينجا براي تحقيق است ( نگا : تفسير آلوسي ) . « يَوْمَ » : مفعول به و عطف بر ( ما ) است ، و يا عطف بر ( أَلآنَ ) مقدّر است و تقدير چنين است : مَآ أَنتُمْ عَلَيهِ الآنَ وَ يَوْمَ . و يا اين كه ظرف است و معني چنين مي‌شود : خداوند آگاه است از آنچه شما بر آن هستيد ، و در روزي كه انسانها به سوي او باز مي‌گردند ، ايشان را از آنچه كرده‌اند باخبر مي‌سازد . يادآوري : در اين آيه سه بار بر روي علم خدا نسبت به اعمال انسانها تكيه شده است ، تا ما متوجّه باشيم كه خدا به طور دائم مراقب ما است و چيزي از اعمال پنهان و آشكار ما بر او مخفي نمي‌ماند .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره نور / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 02:32:00 ب.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم