فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 




سیر تربیتی آیة الله نخودکی

انسان چیست؟ این سؤالى است كه وقتى ماجراى زندگى بعضى را مطالعه مى‏كنى، تمام ذهنت را پر مى‏كند. این گِل متعفن كه با «نفخت فیه من روحى»(1)، مسجود ملائكه شد، حال هم مى‏تواند با پیروى از هواى نفس و شیطان، خود را به رده‏هاى پایین‏تر از چهار پا و به طرف گل متعفن بكشاند و هم ظرفیت این را دارد كه از فرشتگان بالاتر رود. آیة‏الله نخودكى از این دسته انسان‏هاست. او از كسانى است كه سراسر زندگى‏شان نور است. 80 سال عمر وى، «نورٌ على نور» بود.(2) افراد زیادى در طول تاریخ 80 سال عمر را پشت سر گذاشته‏اند؛ اما تعداد معدودى به این رتبه رسیده‏اند. وى چنان از عمر - این مهلت بشر - براى رسیدن به مطلوب بهره جست كه انسان غرق تعجب و خجالت مى‏شود. زندگى جریان دارد و روزها از پى هم مى‏گذرند؛ هم براى آنان كه از نفس خود، اسبى راهوار، براى طى طریق یار ساخته‏اند و هم براى كسانى كه عمرشان «چراگاه شیطان»(3) است و خود چون اسبى رام، مطیع ابلیس هستند.
پدر وى، ملاعلى اكبر، مردى زاهد و پرهیزگار و داراى روشى منحصر به فرد در زندگى بود. هر درآمدى كه كسب مى‏كرد، نیمى را براى خانواده خود هزینه مى‏كرد و بقیه را به سادات و فرزندان حضرت زهرا سلام‏ الله ‏علیها اختصاص مى‏داد.

حدود 150 سال پیش در نیمه ماه ذى القعده الحرام، كودكى به نام حسنعلى در یكى از محلات اصفهان به دنیا آمد. پدر وى، ملاعلى اكبر، مردى زاهد و پرهیزگار و داراى روشى منحصر به فرد در زندگى بود. هر درآمدى كه كسب مى‏كرد، نیمى را براى خانواده خود هزینه مى‏كرد و بقیه را به سادات و فرزندان حضرت زهرا سلام‏ الله ‏علیها اختصاص مى‏داد.

پدر، این یگانه فرزند خردسال خود را در هر سحرگاه - كه خود به تهجد و عبادت مى‏پرداخت - بیدار مى‏كرد و او را با نماز، دعا و راز و نیاز آشنا مى‏ساخت. او از هفت سالگى فرزند را تحت تربیت و مراقبت، انسانی خودساخته و عارف بزرگوار، حاج محمد صادق تخته فولادى قرار داد. این كودك، از همان زمان، به نماز، روزه، مستحبات، نوافل شب و عبادت مى‏پرداخت و تا 11 سالگى كه این مرد بزرگ دار فانى را وداع گفت، تحت تربیت وى بود. شیخ حسنعلى از 12 تا 15 سالگى با وجود نداشتن استاد، تمام روزها، جز روزهاى حرام، روزه بود.(4) در ماه محرم، از روز اول تا نهم روزه مى‏گرفت و به آب افطار مى‏كرد و عصر عاشورا، كمى تربت تناول مى‏كرد و شب‏ها تا صبح به عبادت مشغول بود. او تا پایان عمر، دو ماه رجب و شعبان را به رمضان وصل مى‏كرد و ایام البیض(5) هر ماه را روزه مى‏گرفت؛ شب‏ها تا صبح بیدار مى‏ماند و آرام نداشت.

هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ از یمن دعاى شب و ورد سحرى بود

او علاوه بر تهذیب نفس، از اوایل جوانى به كسب دانش و تحصیل علوم مختلف مشغول بود. او خواندن، نوشتن و ادبیات عرب را در اصفهان فرا گرفت و در همین شهر، نزد استادان بزرگ آن زمان به تحصیل فقه، اصول، منطق و فلسفه پرداخت. تفسیر قرآن را از پسر مرحوم كاشفى آموخت و پس از آن، براى تكمیل تحصیلات خود به نجف رفت و از درس‏هاى سیدمحمد فشاركى و سید مرتضى كشمیرى استفاده مى‏كرد.

براى این كه با مقام معنوى وى آشنا شویم، به این حادثه كه در 24 سالگى او روى داد، توجه كنید:
پدر، این یگانه فرزند خردسال خود را در هر سحرگاه - كه خود به تهجد و عبادت مى‏پرداخت - بیدار مى‏كرد و او را با نماز، دعا و راز و نیاز آشنا مى‏ساخت. او از هفت سالگى فرزند را تحت تربیت و مراقبت، انسانی خودساخته و عارف بزرگوار، حاج محمد صادق تخته فولادى قرار داد. این كودك، از همان زمان، به نماز، روزه، مستحبات، نوافل شب و عبادت مى‏پرداخت و تا 11 سالگى كه این مرد بزرگ دار فانى را وداع گفت، تحت تربیت وى بود.

جواهرات حاكم اصفهان، ظل السلطان مفقود شد. او عده زیادى از خدمت‏كاران را تحت شكنجه و آزار قرار داده تا اعتراف به دزدى كنند. وزیر او در یك جلسه، نزد آقاى نخودكى و یكى از عالمان، از این آزار و اذیت خبر داد. آقاى نخودكى فرمود اگر قول بدهد دزد را نخواهد من جاى جواهرات را مى‏گویم. و باید دست خط و امضا بدهد كه دزد را نمى‏خواهد. بعد از امضا و دست خط ظل السلطان، آقاى نخودكى گفت: در خارج از شهر، در فلان نقطه، قنات متروكه‏اى است؛ در داخل چاه، زمین را حفر كنید؛ جواهرات آن جاست. پس از یافتن جواهرات، وزیر نزد آیة‏الله نخودكى آمد و گفت: ظل السلطان، دزد را مى‏خواهد. آقا گفت: شما چطور تعهد خود را نادیده مى‏گیرید. ظل السلطان گفت: من این حرف را نمى‏فهمم؛ من دزد را مى‏خواهم. آقا گفت: من اول شرط كردم و شما هم قبول كردید و كارى از من ساخته نیست.

ظل السلطان گفت: من دستور مى‏دهم كه تو را فلك نمایند تا اقرار كنى. كار كه به این جا رسید، شیخ حسنعلى گفت: اگر قرار است من مضروب شوم، تو براى این امر، بهتر هستى. بنابراین، به موكلین و نیروهاى نامرئى كه در اختیارش بود، امر كرد تا او را به حیاط باغ حكومتى برده، بر پایه بستند و شروع به چوب زدن كردند و وقتى خدمت‏كاران هم جلو مى‏رفتند، خود مضروب مى‏شدند و فرار مى‏كردند. او نیم ساعت چوب خورد و بعد از این واقعه، او از اصفهان خارج شد و به مشهد مقدس سفر كرد. در مشهد، علاوه بر درس و تحصیل، به تزكیه نفس و ریاضت‏هاى شرعى پرداخت.

پس از آن به اصفهان بازگشت و دوباره براى ادامه تحصیلات به نجف اشرف رفت و بعد براى تزكیه نفس به مشهد بازگشت و در حجره‏اى از صحن عتیق، به امور معنوى مشغول شد. در این سفر، در مدتى بیش از یك سال، هر شب تمام قرآن مجید را در حرم امام رضا علیه‏السلام قرائت كرد و نزد عالمان آن عصر، به كسب علوم ظاهرى پرداخت.

آیة‏الله نخودكى مدتى هم به شیراز رفت و در آن مدت، صبح‏ها در مطب حاجى میرزا جعفر، طبیب مشهور عصر، به معاینه و معالجه بیماران سرگرم بود و عصرها، كتاب قانون بوعلى را نزد وى مى‏خواند. در یادداشتى كه از خود آیة‏الله نخودكى به دست آمده، چنین نوشته شده است:

نیست علمى كه مرا نیست به آن استقصا اى بسا گنج كه خوابیده به ویرانه ماست.

وى از تمام علوم ظاهرى و باطنى اطلاع و آگاهى داشت و معتقد بود كه بعد از علم توحید، ولایت و احكام شرعیه كه تعلم آنها واجب است، تحصیل سایر علوم نیز لازم و پسندیده است. آیة‏الله نخودكى؛ فقه، تفسیر، هیئت و ریاضیات را براى طلاب تدریس مى‏كرد؛ ولى در فلسفه و علوم الهى با آن كه متبحر كامل بود، تدریس نداشت و معتقد بود كه طالب این علم، باید ابتدا اخبار معصومین علیهم‏السلام را كاملاً مطالعه كرده باشد و علم طب را نیز بداند و در حین تحصیل، باید به تزكیه نفس بپردازد؛ زیرا پیامبر، ابتدا مردم را تزكیه و تصفیه مى‏كرد و بعد كتاب و حكمت. بخشى از معضلات علم حكمت و فلسفه جز به مكاشفه حل شدنى نیست و… .

////////////////////////////////////////////////////

پی‌نوشت‌ها:

1. ص (38)، آیه 72.

2. نور (24)، آیه 35.

3. دعاى مكارم اخلاق امام سجاد علیه السلام.

4. روز عید فطر و قربان.

5. 13، 14 و 15 هر ماه را ایام البیض مى‏گویند.

////////////////////////////////////////////////

منبع: کتاب نشان از بی‌نشان‌ها

موضوعات: سیر تربیتی آیة الله نخودکی  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-02-27] [ 06:53:00 ب.ظ ]




 

کراماتی از شیخ حسنعلی نخودکی

خدمت به خلق
فرزند ایشان نقل می کند :پدرم ، در کلیه ساعات روز و شب، برای رفع حوائج حاجتمندان و درماندگان؛ آماده بودند.روزی عرضه داشتم: خوبست برای مراجعه مردم وقتی مقرر شود.پاسخ داد: پسرم، « لیس عند ربّنا صباح و لا مساء»: آن کس که برای رضای خدا، به خلق خدمت می کند، نباید که وقتی معین کند.پدرم در ابتدای شبها پس از انجام فریضه، به نگارش پاسخ نامه ها و انجام خواسته های مراجعان مشغول و سپس مدتی به مطالعه می پرداخت. از نیمه های شب تا طلوع آفتاب به نماز و ذکر و نوافل و تعقیبات سرگرم بودند. پس از طلوع خورشید اندکی استراحت می‌کرد و بعد از آن تا ظهر به ملاقات و گفتگو با مراجعان و تهیه و ساخت دارو برای بیماران می‌نشست و بالاخره عصرها برای تدریس به مدرسه میرفت و پس از آن نیز به پاسخگوئی و رفع نیازمندی محتاجان و گرفتاران مشغول بود و در تمام سال به تفاوت ایام و اختلاف احوال پس از طلوع آفتاب و یا ساعتی بعد از ظهر، استراحتی کوتاه می‌کرد.1

غرق در عبادت
یکی از خدام حرم مطهر علی بن موسی الرضا ( علیه السلام )، می‏گوید: یک شب برای بستن درب پشت بام حرم از پله‏ها بالا رفتم. مرحوم حاج شیخ حسنعلی را بالای بام و در کنار گنبد مشغول نماز و در حال رکوع دیدم. رکوعش طولانی شد. چند بار رفتم و برگشتم؛ ولی او همچنان در حال رکوع بود. طبق دستور سپس درب پشت بام را بستم و پایین آمدم و به خانه رفتم. آن شب برف سنگینی بارید. هنگام سحر به حرم برگشتم. نگران جناب شیخ بودم و با عجله از پله‏های بام بالا رفتم ، دیدم شیخ حسنعلی در همان رکوع آغاز شب است و پشت ایشان با سطح برف برابر است.

مستجاب الدعوه
آیت‌الله العظمی مرعشی‌نجفی در کتاب «المسلسلات فی الاجازات» می‌نویسد: “او در بین مردم به مستجاب‌الدعوه‌بودن شناخته شده بود و بسیاری از حاجت‌مندان و بیماران به او پناه‌ می‌بردند؛ پس او برای آنها دعا می‌کرد یا برای آنها دعاها و حرزهایی می‌نوشت و به این وسیله، گرفتاری آنها برطرف می‌شد و بیماران آنها شفا می‌یافتند و با این وجود، در کمال تواضع و فروتنی بود و هیچ ادعایی نداشت و نمونه بارز زاهدانی بود که تنها به خدا توجه دارند و از امور دنیوی دور هستند.2

نمازهایت را اول وقت بخوان، چهل روز دیگر کارت درست می‌شود
محل دفن خود را می‌دانست
شيخ حسنعلي نخودكي اصفهاني
1- از برخی افراد مورد اعتماد شنیده شده که آن جناب در حال حیات خود، به این محلی که الان قبر اوست، (صحن عتیق حرم مطهر علی‌ابن موسی‌الرضا ‌(ع) ) رفت و آمد زیادی داشت. در آنجا می‌نشست و قرآن و دعا می‌خواند. وقتی که به او گفتند: چرا به این محل توجه خاصی داری؟ گفت: اینجا محل دفن من است و می‌گفت: مرا در این محل دفن کنید. در آن زمان سرّ این عمل معلوم نبود، ولی بعدها معلوم شد که این محل نزدیک پایه مناره است و از خرابی مصون است ولی جاهای دیگر صحن همه زیر و رو شدند، ولی این محل همچنان به حال خود مانده است.3

برنامه‌ می‌دهم اما به فکر رهگذران هم باشید
2- یکی از تجار تهران گفت: در شمیران باغی خریدیم و از نظر آب در مضیقه بودیم. ناچار شدیم چاهی بکنیم ولی هر نقطه‌ای از باغ را کندیم به آب نرسیدیم. روزی قصد زیارت حضرت امام رضا (علیه السلام) کردیم، در آنجا به زیارت آیة الله حاج شیخ حسنعلی نخودکی رفتیم، در ضمن زیارت ایشان، جریان کندن چاه آب را گفتیم و از ایشان کمک خواستیم. آیة الله نخودکی فرمود: من برنامه‌ای می دهم که اگر مطابق آن عمل بکنید، هر نقطه باغ را بکنید، آب بیرون می‌آید و خشک هم نمی‌شود. شما باید یک شیر هم بیرون بگذارید تا رهگذرها و همسایه‌ها هم از آن استفاده کنند. ما شرط را قبول کردیم. او هم برنامه را به ما داد. برنامه این بود که ایشان چند جمله در کاغذی نوشته و به ما فرمودند: هر نقطه را خواستید بکنید، اول این کاغذ را در آنجا قرار بدهید و پس از آن، آن نقطه را بکنید و هنگامی که به آب رسیدید، این کاغذ را به چاه بیندازید. ما هم مطابق دستور ایشان عمل کردیم و به آب رسیدیم. تاکنون هر چه از آن چاه آب برداشته‌ایم کم نشده است و یک شیر هم به بیرون باغ گذاشته‌ایم تا عموم استفاده کنند.4

چند قدم راه رفتن و رهایی از اشرار
3- سید ابوالقاسم هندی می‌گوید: به همراه آیة الله نخودکی به یکی از کوه‌های مشهد رفته بودیم، ناگهان شرور آن منطقه که موجب ناآرامی آن نواحی شده بود، از کناره کوه پیدا شد و گفتند: اگر حرکت کنید کشته خواهید شد. آیة الله نخودکی به من فرمود: وضو داری؟ گفتم: بله. آنگاه دست مرا گرفت و گفت: چشم خود را ببند. پس از یکی دو قدم که راه رفتیم گفت: چشمانت را باز کن. وقتی که چشمانم را باز کردم دیدم نزدیک دروازه شهر هستیم و به این ترتیب از دست آن شرور رها شدیم. بعد از ظهر خدمت آن جناب رفتم. به من گفتند: قضیه صبح را با کسی در میان نگذاشتی؟ گفتم: نه. گفت: من تا زنده‌ام به کسی این ماجرا را نگو وگرنه خود را به کشتن می‌دهی.5

چند دانه خرما و فرزنددار شدن
4- آقای ظفرالسلطان نهاوندی نقل کرد که خدمت آیة الله نخودکی مشرف شدم و عرض کردم که عروسم بچه ندارد و دیگر بچه‌دار نمی‌شود. آیة الله نخودکی گفت: تو برای پسرت اولاد می‌خواهی. بعد دعایی به من دادند و چند دانه خرما و خداوند به آنها چندین اولاد داد.6

کارمند بیکاری که باز هم کارمند شد

5- یکی از کارمندان شهرداری نقل کرد: به عللی مرا از کار بر کنار کردند. رفتم خدمت آیة الله نخودکی. به من فرمود: نمازهایت را اول وقت بخوان، چهل روز دیگر کارت درست می‌شود. روز چهلم در خیابان نزدیک یک قهوه‌خانه نشسته بودم، شهردار سابق مشهد آقای محمدعلی روشن با درشکه از آن محل عبور می‌کرد. بلند شدم، سلام کردم. او درشکه را نگه داشت و گفت: چرا اینجا نشسته‌ای؟! مگر کار نداری؟! شرح حال خود را گفتم. گفت: با من بیا. با او سوار درشکه شدم و رفتیم به شهرداری. او دستور داد از من رفع اتهام شد، مرا به خدمت بازگرداند و مشغول کار شدم. درست پس از چهل روز چنین شد.7

/////////////////////////////////////////////////////

منابع:

1- نشان از بی نشان‌ها ج1 ص23

2- المسلسلات فی الاجازات، ج2، ص 307 .

3- گنجینه دانشمندان، شیخ محمد شریف رازی، ج 7، ص 111 در مشهد.

4- نشان از بی نشان‌ها، ص 80، علی مقدادی.

5- همان، ص 47

6- همان، ص 97.

7- همان، ص 101.

موضوعات: کراماتی از شیخ حسنعلی نخودکی  لینک ثابت
 [ 06:47:00 ب.ظ ]




در محضر علامه حسن زاده آملی

حضرت علامه حسن زاده آملی حفظه الله از علماء و بزرگان جهان تشیع می باشند و سالها در قم راهنما و دستگیر مردم بوده اند و شاگردان زیادی از وجود ایشان بهره مند شده اند.

علامه حسن زاده که خود از محضر بزرگانی همچون میرزاابوالحسن رفیعی قزوینی ،علامه طباطبائی، محمدحسین فاضل تونی، محمدحسن الهی طباطبائی بهره های فراوانی برده است در زمینه های مختلف علمی از جمله فلسفه، عرفان، فقه، اصول، ادبیات، ریاضیات، علم فیزیک و شیمی و بسیاری از علوم دیگر تخصص دارد.

علامه که خود در زمینه تهذیب نفس و کسب فضایل و کمالات اخلاقی زحمات فراوانی کشیده اند و کتاب های زیادی در این زمینه تالیف نموده اند. در این مقاله می خواهیم پاسخ تعدادی سوال را از محضر مبارک ایشان جویا شویم.

نخستین مراحل تهذیب و تزكیه نفس چیست ؟

استاد: براى طهارت باطن ، نخست باید دوام طهارت ظاهرى را حفظ كرد و طهارت بدن را مراعات نمود، اعضاء و جوارح ظاهرى باید كنترل شود. زبان آفت بدى است ، انسان باید سعى كند چانه اش را با عقل بگرداند! همانطور كه دهان گاه مجراى غذاى آلوده به معده است همین دهان و زبان ، مجراى غذاى آلوده به جان نیز هست .

باید این نهال وجود را كه رو به رشد و كمال است ، مواظبت كرد، از همنشین بد پرهیز نمود. این دقت هاى ظاهرى كم كم باطن را هم طاهر مى كند. انسان اگر كمى در این نظام دقت كند، مى بیند كه در این دار هستى ، هیچ چیز غلط نمى كند.

حتى حیوانات هم در كار و وظیفه خود خیانت نمى كنند.

اینها درس است براى ما! از آن طرف هم داریم كه (( من جاهد فینا لنهدینهم سبلنا )) باید در این امور دقت كرد تا كم كم طهارت باطن هم پیدا شود…

چى عرض كنم آقا… چه بگویم به شما!!(1)

عنایت استاد

روزى یكى از یاران درس ، مصرانه و عاجزانه از حضرت استاد حسن زاده آملى تقاضا كردند كه : حضرت آقا عنایتى بفرمایید ذكرى ، دعایى ، چیزى بفرمایید، بلكه از این گرفتارى روحى نجات پیدا كنم ، خیلى گرفته و در قبض هستم .حضرت استاد (دام عزه ) كه تا آخر لحظه سر به زیر انداخته بودند و در سكوتى پر معنى و مراقبه اى ملكوتى به سر مى بردند سر را بلند كرده و فرمودند: آقا جان ! من هم گرفتارم ، من هم از شما بدترم !!!

چند لحظه اى درنگ فرمودند و ادامه دادند: دو مطلب به شما عرض ‍ مى كنم ، یقینا اثر دارد به شرط اینكه اقلا یك اربعین (40 روز) بر آن مداومت داشته باشید.

1- ذكر شریف یا حى یا قیوم یا من لا اله الا انت كه گفته اند، اكثار در آن سبب حیات و زیادت عقل مى شود و مجرب هم است .

2- سوره غنى (واقعه ) را بخوانید تا غنى در علم و بعدا هم چیزهاى دیگرى شوید چون روایت شده كه :

ابن مسعود از پیامبر (صلى الله علیه و آله ) نقل كرده كه ، از پیامبر (صلى الله علیه و آله ) شنیدم كه فرمود: هر كس سوره واقعه را هر شب بخواند هیچ گاه محتاج نمى شود.(2)

سفارشاتی بسیار مهم از جناب علامه حسن زاده آملی

هم اکنون در پی تحصیل کمال بوده باشید تا آتیه ای سعادتمند داشته باشید زیرا که باور کرده اید هر چیز تا به کمال نرسیده است قدر و قیمت ندارد باید از همسالان و همزادان خود که شب و روز را به بیکاری و ولگردی و هرزگی به سر می برند سخت دوری گزینیدکه رهزن شمایند

این گروه روی سعادت را نخواهند دید چند روزی در مقام خیال به تازگی رنگ و رخسار خود سرگرم و به پوشاکهای گوناگون بوقلمونی وطاووسی دل خوشند و به زودی نه آن رادارند نه این را نه کمالی تحصیل کرده اند که بدان دل گرم باشندناچارا باید بعدا تن به گدایی دهند و یا به دزدی و دیگر بیچارگیها مزاحم اجتماع باشند و زندگی را بگذرانند .

با آنان هم نشین نشوید که هم از اکنون به شما بگویم نطفه و مربی و اجتماع و معاشر از اصولی اند که در سعادت وشقاوت انسانی دخلی به سزا دارند…..

باید دوستانم از روش نابخردان همواره دوری گزینند و بدانند که اکثر بزرگسالان عصر ما به حدبلوغ نرسیده اند و در راه آن نیستند که هر روزشان بهتر از روز پیش باشد(3).

آداب سالک الی الله از زبان علامه حسن زاده آملی

حضرت علامه براى تادیب نفس سالك الى الله و سائر الى الكمال

امورى را در كلمه 178 هزار و یك كلمه آورده اند كه خلاصه اش این است :

1 - قرآن كه صورت كتیبه انسان کامل است…

2 - در باب سیزدهم و باب بیستم ارشاد القلوب دیلمى آمده است كه جناب رسول الله صلى اللّه علیه و آله فرمود: یقول الله تعالى :

من احدث … كسى كه محدث شود و وضو نسازد به من جفا كرده و كسى كه محدث شد و وضو بسازد و دو ركعت نماز گزارد به من جفا كرده است و آن كه نماز خواند و از من چیزى نخواست به من جفا كرده است و آن كه محدث شود و وضو بسازد و نماز گزارد و مرا بخواند پس من جوابش را در آنچه كه مربوط به امر دین و دنیاى اوست ندهم من به او جفا كردم در حالیكه من پروردگار جفا كار نیستم .

خوشا حال آن كه از او خود او را بخواهد كه دوست ما را و همه جنت و فردوس شما را

3 - آیات آخر سوره فرقان را در مورد عباد الرحمن دستور خود قرار دهد.

4 - و كلوا واشربوا و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین .

نه چندان بخور كز دهانت برآید نه چندان كه از ضعف جانت برآید

5 - از فضول كلام همان فضول طعام پرهیز نماید كه قساوت قلب آورد.

6 - محاسبت نفس

7 - مراقبت ، و این مطلب عمده است

8 - ادب مع الله كه علامت حضور است

9 - عزلت . سلامت در عزلت است (با خلق باش و نباش )

10 - تهجد در شب تا به مقام محمود نائل آید.

11 - تفكر

12 - ذكر قلبى و لسانى در هر حال

13 - ریاضت در طریق علم و عمل كه (علم و عمل انسان سازند)

14 - اقتصاد یعنى میانه روى در مطلق امور حتى در عباد

15 - مطلب در دو كلمه است : تعظیم امر خالق ، و شفقت با خلق

توصیه هایی از علامه حسن زاده املی روحی له الفداه
دهان روح و تن

انسان دو دهان دارد: یكى گوش كه دهان روح او است و دیگر دهان كه دهان تن او است. این دو دهان خیلى محترم‏اند. انسان باید خیلى مواظب آن‏ها باشد.

یعنى باید صادرات و واردات این دهنها را خیلى مراقب باشد. آن‏هایى‏كه هرزه خوراك مى‏شوند، هرزه كار مى‏گردند. كسانى كه هرزه شنو مى‏شوند، هرزه گو مى‏گردند.

وقتى واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پلید و كثیف مى‏شود. یعنى قلم او هرزه و نوشته‏هایش زهرآگین خواهد داشت.

حضرت وصى، امیرالمۆمنین، علیه السلام فرمود: عمل نبات است و هیچ نبات از آب بى ‏نیاز نیست و آب‏ها گوناگون‏ند. هر آبى كه پاك است، آن نبات هم پاك و میوه‏اش شیرین خواهد بود; و هر آبى كه پلید است، آن نبات هم پلید و میوه او تلخ است.*

خود عمل، حاكى است كه از چه آبى روییده شده است.

وقت اندك و كار بسیار

بدان كه باید تخم و ریشه سعادت را در این نشئه در مزرعه دلت‏ بكارى و غرس(درخت کاشتن)كنى. این‏جا را دریاب، این‏جا جاى تجارت و كسب و كار است; و وقت هم خیلى كم است.

وقت‏ خیلى كم است و ابد در پیش داریم. این جمله را از امیرالمۆمنین علیه السلام عرض كنم، فرمود: «ردوهم ورود الهیم العطاش‏» ; یعنى شتران تشنه را مى‏بینید كه وقتى چشمشان به نهر آب افتاد چگونه مى‏كوشند و مى‏شتابند و از یكدیگر سبقت مى‏گیرند كه خودشان را به نهر آب برسانند، شما هم با قرآن و عترت پیغمبر و جوامع روایى كه گنج‏هاى رحمان‏اند این چنین باشید.

بیایید به سوى این منبع آب حیات كه قرآن و عترت است. وقت‏ خیلى كم است و ما خیلى كار داریم. امروز و فردا نكنید. امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر پرده برداشته شود و شما آن سوى را ببینید، خواهید دید اكثر مردم به علت تسویف، به كیفر اعمال بد این‏جاى خودشان مبتلا شده‏اند .»

تسویف یعنى سوف سوف كردن، یعنى امروز و فردا كردن، بهار و تابستان كردن، امسال و سال دیگر كردن. وقت نیست، و باید به جد بكوشیم تا خودمان را درست‏ بسازیم.

———————————————————–

منابع:

1- در محضر استاد، ص 34

2- صراط سلوک

3- انتهای درس شانزدهم کتاب معرفت نفس

موضوعات: در محضر علامه حسن زاده آملی  لینک ثابت
 [ 06:41:00 ب.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم