موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره حشر / تفسیر نور
آيه 1
متن آيه :
سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
ترجمه :
به تسبيح و تقديس خدا مشغولند تمام چيزهائي كه در آسمانها و در زمين هستند ، و خدا چيره كار بجا است .
توضيحات :
« سَبَّحَ ِللهِ ما . . . » : ( نگا : حديد / 1 ) .
آيه 2
متن آيه :
هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ
ترجمه :
او كسي است كه كافران اهل كتاب را در نخستين گردهمآئي ( و لشكركشي مسلمانان و برخورد با ايشان در پيرامون مدينه ) از سرزمينشان بيرون راند ( و به خيبر كوچاند ) . شما گمان نميبرديد كه آنان بيرون روند ، و ايشان هم گمان ميبردند كه دژهايشان آنان را از عذاب خدا بدور ميدارد . اما خدا از جانبي به سراغشان رفت كه فكرش را نميكردند ( از آن جانب بر آنان بتازند ) . به دلهايشان هراس انداخت ، بگونهاي كه با دستهاي خود و با دستهاي مؤمنان خانههاي خويش را ويران ميكردند ! اي خردمندان ! درس عبرت بگيريد .
توضيحات :
« أَهْلِ الْكِتابِ » : مراد يهوديان بنينضير است كه در دو ميلي مدينه زندگي ميكردند . به هنگام هجرت پيغمبر به مدينه ، با آن حضرت پيمان بستند كه بيطرف بمانند و به نفع و يا به زيان مسلمانان كار نكنند . بعد از شكست مسلمانان در جنگ احد ، بناي بدرفتاري نهادند و حتي در صدد قتل پيغمبر برآمدند و با قريشيان عليه مسلمانان پيمان بستند . به دستور پيغمبر رئيس ايشان كعب پسر اشرف به قتل رسيد ، و بنينضير از پيرامون مدينه بيرون رانده شدند و آنان به خيبر رفتند . « حَشْر » : گردهمآئي مردم و لشكركشي ايشان بر سر قومي . گردآوردن مردماني و بيرون كردن آنان از جائي . « لاَِوَّلِ الْحَشْرِ » : هنگام نخستين گردهمآئي ، و جمعآوري كساني و بيرون راندن آنان ، واژه ( ل ) به معني ( عِندَ ) يعني ( هنگام ) است ( نگا : اسراء / 78 ) . اضافه ( اوّل ) به ( الْحَشْر ) اضافه صفت به موصوف است . حشر اوّل ، اخراج بنينضير از اطراف مدينه به خيبر است . حشر ثاني ، اخراج بنينضير و همه يهوديان ديگر است از جزيرةالعرب به شام در زمان اميرالمؤمنين عمر .
آيه 3
متن آيه :
وَلَوْلَا أَن كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْجَلَاء لَعَذَّبَهُمْ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابُ النَّارِ
ترجمه :
اگر خداوند ترك ديار را بر آنان مقرر نميكرد ، در دنيا ايشان را به عذاب ( سختتر از اخراج ) گرفتار مينمود . ( بدا به حالشان ! گذشته از اين خفت اخراج دنيوي ) آنان در آخرت عذاب آتش دوزخ دارند .
توضيحات :
« الْجَلآءَ » : كوچ از شهر و ديار . ترك خانه و كاشانه .
آيه 4
متن آيه :
ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن يُشَاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ
ترجمه :
اين ( كيفر دنيوي و اخروي ) بدان خاطر است كه آنان با خدا و پيغمبرش دشمني ورزيدهاند ، و هر كس با خدا دشمني ورزد ( خدا او را به اشد مجازات ميرساند ) چرا كه خدا سخت عذاب ميدهد .
توضيحات :
« مَن يُشَآقِّ اللهَ . . . » : هر كس با خدا دشمني ورزد . جزاي ( مَنْ ) محذوف است ، و يا اين كه جمله ( فَإِنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ) جزاي آن است و عائد آن محذوف است .
آيه 5
متن آيه :
مَا قَطَعْتُم مِّن لِّينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيُخْزِيَ الْفَاسِقِينَ
ترجمه :
هر درخت خرمائي را كه بريديد ، يا بر پايهها و ريشههاي خود برجاي گذاشتيد ، به فرمان خدا و اجازه او بوده است ( و گناهي متوجه شما مسلمانان نميباشد . خدا اين كار را كرده است ) تا بيرونروندگان ( از دستورات الهي و منحرفان از شرائع آسماني ) را خوار و رسوا گرداند .
توضيحات :
« لِينَةٍ » : درخت خرما . نوع خوب و ممتاز درخت خرما . « أُصُول » : جمع أَصْل ، پايه . ريشه . « لِيُخْزِيَ الْفَاسِقِينَ » : متعلق به محذوفي مثل ( أَذِنَ ) است . أَذِنَ فِي قَطْعِ الأشْجَارِ لِيُخْزِيَ .
آيه 6
متن آيه :
وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
ترجمه :
چيزهائي را كه خدا از دارائي ايشان ( يعني بنينضير ) به پيغمبر خود ارمغان داشته است شما اسباني و شتراني را براي آن به تاخت درنياوردهايد ( و با جنگ تصرف ننمودهايد ) و بلكه خداوند پيغمبران خود را بر هر كس كه بخواهد چيره ميگرداند ، و خدا بر هر كاري توانا است .
توضيحات :
« مَا » : چيزهائي كه . مبتدا است و جمله ( فَمَآ أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكَابٍ ) خبر آن است . « أَفَآءَ » : عطاء كرد . عائد كرد . ارمغان داشت ( نگا : احزاب / 50 ) . ( فَيْء ) از اين ماده است و به معني غنيمتي است كه بدون جنگ بدست آيد . برخلاف ( غَنيمت ) كه با جنگ بدست ميآيد . « مَآ أَوْجَفْتُمْ » : نتاختهايد . ندواندهايد . به شتاب و جولان درنياوردهايد . « خَيْلٍ » : اسبان . « رِكَابٍ » : شتران . خيل و ركاب ، اسم جمع بوده و از لفظ خود داراي مفرد نميباشند .
آيه 7
متن آيه :
مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاء مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ
ترجمه :
چيزهائي را كه خداوند از اهالي اين آباديها به پيغمبرش ارمغان داشته است ، متعلق به خدا و پيغمبر و خويشاوندان ( پيغمبر ) و يتيمان و مستمندان و مسافران در راه مانده ميباشد . اين بدان خاطر است كه اموال تنها در ميان اشخاص ثروتمند شما دست بدست نگردد ( و نيازمندان از آن محروم نشوند ) . چيزهائي را كه پيغمبر براي شما ( از احكام الهي ) آورده است اجراء كنيد ، و از چيزهائي كه شما را از آن بازداشته است ، دست بكشيد . از خدا بترسيد كه خدا عقوبت سختي دارد .
توضيحات :
« أَهْلِ الْقُري » : اهالي آباديها . « فَلِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ . . . » : ( نگا : انفال / 41 ) . « دُولَةً » : چيزي را كه مردمان ميان خود دست بدست ميگردانند . با واژه ( تداول ) همريشه و تقريباً هممعني است .
آيه 8
متن آيه :
لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً وَيَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ
ترجمه :
همچنين غنائم از آنِ فقراي مهاجريني است كه از خانه و كاشانه و اموال خود بيرون رانده شدهاند . آن كساني كه فضل خدا و خوشنودي او را ميخواهند ، و خدا و پيغمبرش را ياري ميدهند . اينان راستانند .
توضيحات :
« يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللهِ وَ رِضْوَاناً » : ( نگا : مائده / 2 ، فتح / 29 ) . « الصَّادِقُونَ » : راستان . مؤمناني كه واقعاً ايمان دارند و راست و درست هستند .
آيه 9
متن آيه :
وَالَّذِينَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
ترجمه :
آناني كه پيش از آمدن مهاجران خانه و كاشانه ( آئين اسلام ) را آماده كردند و ايمان را ( در دل خود استوار داشتند ) كساني را دوست ميدارند كه به پيش ايشان مهاجرت كردهاند ، و در درون احساس و رغبت نيازي نميكنند به چيزهائي كه به مهاجران داده شده است ، و ايشان را بر خود ترجيح ميدهند ، هرچند كه خود سخت نيازمند باشند . كساني كه از بخل نفس خود ، نگاهداري و مصون و محفوظ گردند ، ايشان قطعاً رستگارند .
توضيحات :
« الَّذِينَ » : مراد انصار است . مبتدا ، و خبر آن ( يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ ) است . « تَبَوَّءُوا » : منزل و مأوي را آماده كردهاند . يعني مدينه را براي آئين اسلام آماده كردهاند . يا اين كه منازل و خانههائي تدارك ديدهاند . « حَاجَةً » : نياز . در اينجا به معني ميل و رغبت است . « خَصَاصَةٌ » : احتياج شديد . نياز زياد . « شُحَّ » : بخل ( نگا : نساء / 128 ) . برخي گويند : شُحّ يكي از ويژگيهاي نفس انسان است و او را به دلبستگي زياد به مال ، و حرص و آز بر آن واميدارد . بخل دست بازداشتن از بخشش و خرج مال است و اثري از آثار شُحّ است ( نگا : المصحف الميسر ) .
آيه 10
متن آيه :
وَالَّذِينَ جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلّاً لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ
ترجمه :
كساني كه پس از مهاجرين و انصار به دنيا ميآيند ، ميگويند : پروردگارا ! ما را و برادران ما را كه در ايمان آوردن بر ما پيشي گرفتهاند بيامرز . و كينهاي نسبت به مؤمنان در دلهايمان جاي مده ، پروردگارا ! تو داراي رأفت و رحمت فراواني هستي .
توضيحات :
« الَّذِينَ جَآءُوا . . . » : مراد تابعين و همه مؤمناني است كه تا دامنه قيامت به دنيا ميآيند و آئين اسلام را ميپذيرند . « غِلاًّ » : كينه . كينهتوزي و دشمنانگي .
آيه 11
متن آيه :
أَلَمْ تَر إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَلَا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَداً أَبَداً وَإِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَنَّكُمْ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ
ترجمه :
آيا منافقاني را نديدهاي كه پيوسته به برادران كافر اهل كتاب خود ميگويند : هرگاه شما را بيرون كنند ، ما هم با شما بيرون خواهيم آمد ، و هرگز به زيان شما از سخن كسي فرمانبرداري نخواهيم كرد ، و اگر با شما جنگ و پيكار شود ، قطعاً به كمكتان شتافته و ياريتان خواهيم داد . خدا گواهي ميدهد كه آنان دروغ ميگويند ( و به عهد خود وفا نميكنند ) .
توضيحات :
« أَلَمْ تَرَ . . . » : براي تعجب است . « أَهْلِ الْكِتَابِ » : مراد بنينضير و چهبسا يهوديان بنيقريظه هم باشد . « لا نُطِيعُ فِيكُمْ » : مراد اطاعت از فرمان جنگ درباره يهوديان است . « أَحَداً » : مراد پيغمبر و يكايك مسلمانان است . « قُوتِلْتُمْ » : با شما قتال گرديد . با شما جنگ و پيكار درگرفت .
آيه 12
متن آيه :
لَئِنْ أُخْرِجُوا لَا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِن قُوتِلُوا لَا يَنصُرُونَهُمْ وَلَئِن نَّصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنصَرُونَ
ترجمه :
هرگاه اخراج شوند با آنان بيرون نميروند ، و اگر با ايشان جنگ و پيكار شود ، به كمكشان نميشتابند و ياريشان نميدهند ، و اگر هم ( فرضاً ) به كمك و ياريشان روند ، پشت ميكنند و ميگريزند ، و ديگر كمك و ياري نخواهند شد ( و خدا ايشان را هلاك ميگرداند ) .
توضيحات :
« لَئِن نَّصَرُوهُمْ . . . » : اگر هم فرضاً كمك كنند و ياري دهند . « ثُمَّ لا يُنصَرُونَ » : ديگر ، منافقان روي ياري و پيروزي نخواهند ديد و خدا آنان را نابود ميگرداند ( نگا : المختصر ) . از آن به بعد چنين يهودياني ياري و كمك نخواهند شد ( نگا : صفوه التفاسير ) .
آيه 13
متن آيه :
لَأَنتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِم مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ
ترجمه :
هراس شما در سينههاي ايشان ، بيش از هراس آنان از خدا است ! اين بدان خاطر است كه ايشان مردمان نفهم و ناداني هستند ( و عظمت خداي را درك نميكنند ) .
توضيحات :
« رَهْبَةً » : خوف و هراس . ترس و بيم . تمييز است . « بِأَنَّهُمْ » : به علت آنكه ايشان . بدان خاطر كه آنان .
آيه 14
متن آيه :
لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعاً إِلَّا فِي قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاء جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعاً وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْقِلُونَ
ترجمه :
يهوديان هرگز با شما به صورت دستهجمعي جز در پس دژهاي محكم و يا از پشت ديوارها نميجنگند . عداوت و دشمني در ميان خودشان شدت دارد . تو ايشان را متحد ميبيني ، ولي پراكنده دل بوده و هماهنگ نميباشند . اين بدان خاطر است كه مردمان بيشعور و ناآگاهي هستند .
توضيحات :
« قُريً مُّحَصَّنَةٍ » : آباديهاي محكم . مراد دژهاي استوار است . « جُدُرٍ » : جمع جِدار ، ديوارها . سورها . « بَأْسُهُم بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ » : جنگ و عداوت در ميان خودشان سخت است و متحد و متفق نيستند . در جنگ با يكديگر توانا و نيرومندند ، ولي در مقابل مؤمنان راستين ترسو و ضعيف ميباشند .
آيه 15
متن آيه :
كَمَثَلِ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَرِيباً ذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
ترجمه :
سرگذشت اينان به سرگذشت كساني ميماند كه چندي پيش از اينان ( در جنگ بدر ) طعم تلخ كار بد خود را چشيدند ، و ( گذشته از اين ، در آخرت نيز ) عذاب دردناكي دارند .
توضيحات :
« الَّذِينَ . . . » : مراد مشركان قريش است كه در غزوه بدر شكست خوردند ( نگا : انفال / 12 - 24 ) . برخي آنان را يهوديان بنيقريظه ميدانند . « وَ بَالَ » : نتيجه بدِ كار ( نگا : مائده / 95 ) .
آيه 16
متن آيه :
كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ
ترجمه :
( داستان منافقان با يهوديان ) همچون داستان اهريمن است كه به انسان ميگويد : كافر شو ( تا مشكلات تو حل شود ) . اما هنگامي كه ( بر اثر وسوسههاي اهريمن ) كافر ميگردد ، اهريمن ميگويد : من از تو بيزار و گريزانم ! چرا كه من از خدا ، يعني پروردگار جهانيان ميترسم .
توضيحات :
« قَالَ لِلإِنسَانِ » : به انسان ، هر نوع انساني ، آمرانه دستور ميدهد . البته دستور شيطان ، وسوسههاي او است و بس ( نگا : ابراهيم / 22 ، حجر / 42 ) . « بَرِيءٌ » : بيزار . گريزان ( نگا : انفال / 48 ) .
آيه 17
متن آيه :
فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِي النَّارِ خَالِدَيْنِ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاء الظَّالِمِينَ
ترجمه :
سرانجام كار ( اهريمن و كسي كه او گمراهش كرده است ) بدانجا ميانجامد كه هر دو تا در آتش دوزخ جاودانه ميمانند ، و اين سزاي ستمگران است .
توضيحات :
« عَاقِبَتُهُمَا » : خبر مقدم ( كانَ ) و جمله ( أَنَّهُمَا خَالِدَيْنِ فِيهَا ) محلاً مرفوع اسم كانَ است .
آيه 18
متن آيه :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
ترجمه :
اي مؤمنان ! از خدا بترسيد و هر كسي بايد بنگرد كه چه چيزي را براي فردا ( ي قيامت خود ) پيشاپيش فرستاده است . از خدا بترسيد ، خدا آگاه از هر آن چيزي است كه ميكنيد .
توضيحات :
« نَفْسٌ » : هركسي . هر شخصي . « غَدٍ » : فردا . مراد فرداي قيامت است . « مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ » : واژه ( مَا ) ميتواند موصوله يا استفهاميه باشد .
آيه 19
متن آيه :
وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
ترجمه :
و همسان كساني نباشيد كه خدا را از ياد بردند ، و خدا هم خودشان را از ياد خودشان برد ! آنان بيرون روندگان ( از حدود شرائع الهي ) و خارج شوندگان ( از دائره ايمان ) هستند .
توضيحات :
« نَسُوا اللهَ » : خدا را فراموش كردند و طاعت و عبادت را از ياد بردند . « فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ » : در نتيجه خدا هم ايشان را از ياد خودشان برد . يعني خدا فراموشي ، منتهي به خود فراموشي ميگردد . چرا كه افراد بيدين ، در خوشيها به ناز نعمت و قدرت مبتلا ميشوند و متكبر ميگردند ، و در ناخوشيها ، به سردرگمي و ناسپاسي دچار ميآيند ، و در هر دو صورت ، هدف آفرينش خود ، يا به عبارت ديگر هويت و انسانيت خويش را فراموش ميكنند ، و همه تلاششان خور و خواب و لذت و شهوت ميگردد ، و مبدأ و معاد و عبوديت و الوهيت ، در نظرشان واژههاي نامفهومي ميشوند ، و از اين خواب سنگين غفلت تا نميرند بيدار نميشوند .
آيه 20
متن آيه :
لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ
ترجمه :
بهشتيان و دوزخيان يكسان و برابر نيستند . بهشتيان ( به همه آرزوهاي خود رسيدهاند و ) رستگار و پيروزند .
توضيحات :
« هُمُ الْفَآئِزُونَ » : ( نگا : توبه / 20 ، مؤمنون / 111 ، نور / 52 )
آيه 21
متن آيه :
لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعاً مُّتَصَدِّعاً مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
ترجمه :
اگر ما اين قرآن را براي كوهي فرو ميفرستاديم ، كوه را از ترس خدا ، كرنشكنان و شكافته ميديدي ! ما اين مثالها را براي مردمان بيان ميداريم ، شايد كه ايشان بينديشند ( و با ديد بينا و بينش آگاه به آيات قرآني بنگرند و دل سنگين خود را با برق قرآن منفجر و آن را به تكان و لرزه آورند ) .
توضيحات :
« لَوْ أَنزَلْنَا . . . » : اين آيه اشاره دارد به اين حقيقت كه نفوذ قرآن به قدري عميق است كه اگر بر كوهها نازل ميشد آنها را با همه صلابت و استحكامي كه دارند تكان ميداد و متلاشي ميكرد ، اما عجب از انسانهاي سنگدلي است كه آيات آن را ميشنوند و تكان نميخورند و كمترين تغييري نميكنند ( نگا : بقره / 74 ) . « مُتَصَدِّعاً » : شكافته . « تِلْكَ الأمْثَالُ » : ( نگا : بقره / 261 و 264 و 265 ، رعد / 17 ، حج / 73 ) .
آيه 22
متن آيه :
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ
ترجمه :
خدا كسي است كه جز او پروردگار و معبودي نيست . آگاه از جهان نهان و آشكار است ( و ناپيدا و پيدا در برابر دانشش يكسان است ) . او داراي مرحمت عامه ( در اين جهان ، در حق همگان ) ، و داراي مرحمت خاصه ( در آن جهان ، نسبت به مؤمنان ) است .
توضيحات :
« عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ » : آگاه از دنياي پنهان از ديدگان و خرد انسان ، و مطلع از جهان عيان براي بينش و دانش مردمان است . « الرَّحْمَانُ الرَّحِيمُ » : ( نگا : فاتحه / 1 ) .
آيه 23
متن آيه :
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ
ترجمه :
خدا كسي است كه جز او پروردگار و معبودي نيست . او فرمانروا ، منزه ، بيعيب و نقص ، اماندهنده و امنيت بخشنده ، محافظ و مراقب ، قدرتمند چيره ، بزرگوار و شكوهمند ، و والامقام و فرازمند است . خداوند دور و فرا از چيزهائي است كه انباز او ميكنند .
توضيحات :
« الْمَلِكُ » : فرمانفرما . فرمانروا ( نگا : طه / 114 ، مؤمنون / 116 ) . « الْقُدُّوسُ » : پاك و منزه . « السَّلامُ » : بيعيب و نقص . « الْمُؤْمِنُ » : امنيّت بخشنده . امان دهنده . « الْمُهَيْمِنُ » : محافظ و مراقب . « الْجَبَّارُ » : شكوهمند . داراي جبروت . « الْمُتَكَبِّرُ » : والامقام . فرازمند .
آيه 24
متن آيه :
هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
ترجمه :
او خداوندي است كه طراح هستي و آفريدگار آن از نيستي و صورتگر جهان است . داراي نامهاي نيك و زيبا است . چيزهائي كه در آسمانها و زمين هستند ، تسبيح و تقديس او ميگويند ، و او چيره كار بجا است .
توضيحات :
« الْخَالِقُ » : اندازهگيرنده اشياء در كميت و كيفيت لازم ، طرّاح هستي ( نگا : مؤمنون / 14 ) . « الْبَارِئُ » : آفريدگار جهان از نيستي . « الْمُصَوِّرُ » : صورتگر . شكلدهنده جهان بدينگونه كه هست .