فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره قيامت / تفسیر نور

 

‏آيه ‏1‏
‏متن آيه : ‏
‏ لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏به روز قيامت سوگند !‏

‏توضيحات : ‏
‏« لآ أُقْسِمُ » : ( نگا : واقعه‌ / 75 ، حاقّه‌ / 38 ، معارج‌ / 40 ) .‏

‏آيه ‏2
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و به نفس سرزنشگر سوگند ! ( كه پس از مرگ زنده مي‌گرديد و رستاخيز حق است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« النَّفْسِ اللَّوَّامَةِ » : نفس ملامتگر . در قرآن مجيد از سه نفْس نام برده شده است : الف - نفس امّاره ، كه پيوسته انسان را به بديها و زشتيها فرا مي‌خواند ، و پلشتيها را براي او مي‌آرايد ( نگا : يوسف‌ / 53 ) ب - نفس لوّامه ، كه از آن به عنوان وجدان اخلاقي نيز ياد مي‌كنند ، نفس بيدار و آگاهي است كه هنوز در برابر گناه مصونيّت نيافته است و گاه‌گاهي لغزش پيدا مي‌كند و به دامان گناه مي‌افتد ، امّا هرچه زودتر به خود مي‌آيد و به مسير سعادت باز مي‌گردد و به ملامت و سرزنش آدمي مي‌پردازد و او را توبه مي‌دهد . ج - نفس مطمئنّه ، نفس تكامل يافته‌اي است كه نفس امّاره را رام خود كرده است و به مقام تقواي كامل و احساس مسؤوليّت رسيده است و به آساني لغزش براي او امكان پذير نيست ( نگا : فجر / 27 ) . به هر حال نفس لوّامه ، بعد از وقوع كار نيك يا بد ، بلافاصله دادگاهي در درون انسان تشكيل مي‌دهد و به عنوان قاضي و شاهد مُجري حكم ، به حساب و كتاب او مي‌رسد ( نگا : نمونه ) . يادآوري : جواب قسم محذوف است و از سياق آيات بعد ، مطالب روشن مي‌شود . يعني : سوگند به روز قيامت ، و به نفس لوّامه كه همه شما در قيامت برانگيخته مي‌شويد و به سزاي اعمالتان مي‌رسيد .‏

‏آيه ‏3
‏متن آيه : ‏
‏ أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آيا انسان مي‌پندارد كه ما استخوانهاي ( پوسيده و پراكنده ) او را گرد نخواهيم آورد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« الإِنسَانُ » : مراد انسان كافر است .‏

‏آيه ‏4
‏متن آيه : ‏
‏ بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آري ! ( آنها را گرد مي‌آوريم ) ما حتّي مي‌توانيم سر انگشتان او را ( كه يكي از دقائق اندام بدن است ) كاملاً همسان خودش بيافرينيم ( و به حال اوّل بازگردانيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَادِرِينَ » : حال فاعل فعل محذوفي است . بَلي نَجْمَعُهَا قَادِرِينَ . « نُسَوِّيَ » : سر و سامان و نظم و نظام دهيم . همسان وضع نخست و حال اوّل گردانيم . « بَنَانَ » : سر انگشتان ( نگا : انفال‌ / 1‏2 ) .‏

‏آيه ‏5
‏متن آيه : ‏
‏ بَلْ يُرِيدُ الْإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏( انسان در قدرت خداوند بر گردآوردن استخوانها و زنده كردن مردگان ترديدي ندارد ) بلكه هدف انسان ( از انكار ) اين است كه مي‌خواهد در مدّت زماني كه در پيش دارد ( تا زنده است ) گناه كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيَفْجُرَ » : تا گناه كند . علل گرايش به ماديگري و انكار مبدأ و معاد ، غير مقيّد بودن به چيزي ، يعني كسب آزادي براي انجام گناهان ، و گريز از مسؤوليّتها ، و اقناع كاذب وجدان است . وگرنه كسي براي نفي مبدأ و معاد ، ادلّه و براهيني در دست ندارد ، و از درون به ماديگري خود قانع و راضي نمي‌باشد . « أُمَامَهُ » : آينده‌اي را كه در پيش دارد . يعني مادام كه زنده است .‏

‏آيه ‏6
‏متن آيه : ‏
‏ يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏مي‌پرسند : روز قيامت كي خواهد بود ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« اَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ » : روز قيامت كي خواهد بود ؟ ! استفهام انكاري است . پرسش ايشان براي بعيد بودن قيامت ، و عدم وجود آن است . يعني : قيامت هرگز نخواهد بود .‏

‏آيه ‏7
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏( پاسخ ايشان اين است : ) هنگامي كه چشمها ( از شدّت هول و هراس ) سراسيمه و آشفته مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَرِقَ » : حيران و سراسيمه شد . آشفته و پريشان گرديد ( نگا : ابراهيم‌ / 42 ، انبياء / 97 ) .‏

‏آيه ‏8
‏متن آيه : ‏
‏ وَخَسَفَ الْقَمَرُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و ماه بي‌نور و روشنائي مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَسَفَ » : خسوف كرد . روشنائي را از دست داد .‏

‏آيه ‏9
‏متن آيه : ‏
‏ وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و خورشيد و ماه گردآوري مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جُمِعَ » : جمع‌آوري گرديد . مراد درهم پيچيدن و گردآوري كردن است ( نگا : تكوير / 1‏ ) .‏

‏آيه ‏1‏0
‏متن آيه : ‏
‏ يَقُولُ الْإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏انسان در آن روز خواهد گفت : راه گريز كجا است‌ ؟ ( گريز ميسّر نيست ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمَفَرُّ » : گريزگاه . گريز . اين واژه مي‌تواند اسم مكان يا مصدر ميمي‌باشد . « أَيْنَ الْمَفَرُّ » : گريزگاه كجا است‌ ؟ ! گريز كجا ميسّر است‌ ؟ !‏

‏آيه ‏1‏1‏
‏متن آيه : ‏
‏ كَلَّا لَا وَزَرَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏خير ! ( اصلاً گريزگاهي در ميان نيست ، و گريز ممكن نيست و ) هيچ گونه پناهگاهي وجود ندارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَزَرَ » : پناهگاه .‏

‏آيه ‏1‏2
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏در آن روز ، قرارگاه ( بهشت و دوزخ ) در دست پروردگار تو است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُسْتَقَرُّ » : قرارگاه . استقرار يافتن و جايگزين شدن . معني ديگر آيه : در آن روز قرارگاه همگان در پيش پروردگار انسان است ، و استقرار مردمان به سوي خداوند بندگان است . او است كه فرمان مي‌دهد و جا و مكان تعيين مي‌كند . « رَبِّكَ » : مرجع ضمير ( كَ ) پيغمبر اسلام است و برخي آن را به انسان برمي‌گردانند .‏

‏آيه ‏1‏3
‏متن آيه : ‏
‏ يُنَبَّأُ الْإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏در آن روز انسان را آگاه مي‌سازند از چيزهائي كه پيشاپيش فرستاده است و از چيزهائي كه برجاي گذاشته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُنَبَّأُ » : باخبر گردانده مي‌شود . در رسم‌الخطّ قرآني الف زائدي در آخر دارد . « مَا قَدَّمَ وَ أَخَّرَ » : چيزهائي كه پيشاپيش فرستاده است و برجاي گذاشته است . همه كارهائي كه كرده است و نكرده است .‏

‏آيه ‏1‏4
‏متن آيه : ‏
‏ بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏اصلاً انسان خودش از وضع خود آگاه است ( و وجودش شاهد و دليل بر خويشتن است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَلي نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ » : از وضع خود آگاه است و بهتر از هركس ديگري مي‌داند كه چه كارهائي كرده است . خود انسان حجّت و گواه بر خودش است . چرا كه اعضاء او گواهي بر اعمال او مي‌دهند ( نگا : فصّلت‌ / 20 ، يس‌ / 65 ) . « بَصِيرَةٌ » : بينا و آگاه . حجّت و دليل و برهان . حرف ( ة ) براي مبالغه است .‏

‏آيه ‏1‏5
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏در حالي كه ( به زبان ) عذرهائي براي ( دفاع از ) خود مي‌آورد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لَوْ أَلْقي . . . » : حرف واو ، حاليّه است ( نگا : اعراب القرآن درويش ، روح‌المعاني ) . « مَعَاذِير » : جمع مَعْذِرَت ، عذرها . ذكر بيگناهيها ( نگا : اعراف‌ / 1‏64 ، روم‌ / 57 ، غافر / 52 ) .‏

‏آيه ‏1‏6
‏متن آيه : ‏
‏ لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏( به هنگام وحي قرآن ) شتابگرانه زبان به خواندن آن مَجُنبان ( و آيات را عجولانه و آزمندانه تكرار مگردان ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ » : با عجله عجله زبان خود را براي خواندن آن به حركت در نياور . ضمير ( ه ) به قرآن برمي‌گردد ( نگا : طه‌ / 1‏1‏4 ) . از اين آيه تا پايان آيه 1‏9 معترضه است .‏

‏آيه ‏1‏7
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏چرا كه گردآوردن قرآن ( در سينه تو ) و ( توانائي بخشيدن به زبان تو ، براي ) خواندن آن ، كار ما است . ( پس از ناحيه حفظ قرآن در ميان دل و جان خود ، و روان خواندن و درست تلاوت كردن آن با زبان خويش ، نگران مباش ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَمْعَهُ » : گردآوردن قرآن . مراد گردآوردن قرآن در سينه پيغمبر . « قُرْءَانَهُ » : قرائت آن . خداوند وعده مي‌فرمايند كه تمام آيات را در سينه پيغمبر جمع و حفظ نمايد ، و سپس قرائت آن را بر زبانش جاري فرمايد . به عبارت ديگر ، همان گونه كه حفظ قرآن در همه دوران در ميان مردمان بر عهده خدا است ، نگهداري آن در سينه پيغمبر و جاري كردن آن بر زبان آن حضرت نيز بر عهده خدا است ( نگا : حجر / 9 ) . واژه ( قرآن ) مصدر است و به معني قرائت است .‏

‏آيه ‏1‏8
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏پس هرگاه ما قرآن را ( توسّط جبرئيل بر تو ) خوانديم ، تو خواندن آن را ( آرام و آهسته ) پيگيري و پيروي كن . ( وظيفه تو پيروي از تلاوت پيك وحي ، و ابلاغ رسالت آسماني است و بس ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إتَّبِعْ » : دنبال كن . مراد ساكت و خاموش و آرام و آهسته گوش فرا دادن به پيام وحي ، و پس از آن تكرار و تمرين آن است .‏

‏آيه ‏1‏9
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏گذشته از اينها ، ( در صورتي كه بعد از نزول آيات قرآن مشكلي پيدا كردي ) بيان و توضيح آن بر ما است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَيَانَهُ » : توضيح درباره قرآن . رفع اشكال احكام و معاني و تفصيل مجمل آن ( نگا : روح‌المعاني ) .‏

‏آيه ‏20
‏متن آيه : ‏
‏ كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏نه چنين است ( كه شما درباره معاد مي‌پنداريد ) ! اصلاً شما دنياي گذرا را دوست مي‌داريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْعَاجِلَةَ » : دنياي زودگذر ( نگا : اسراء / 1‏8 ) .‏

‏آيه ‏21‏
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و آخرت را رها مي‌سازيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَذَرُونَ » : ترك مي‌كنيد . رها مي‌سازيد .‏

‏آيه ‏22
‏متن آيه : ‏
‏ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏در آن روز چهره‌هائي شاداب و شادانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وُجُوهٌ » : جمع وجه ، چهره ، مراد چهره‌هاي مؤمنان است . « نَاضِرَةٌ » : شاداب . شادان .‏

‏آيه ‏23
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏به پروردگار خود مي‌نگرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَاظِرَةٌ » : نگرنده . معني ديگر آيه : چشم به الطاف پروردگار خود دوخته‌اند . با توجّه به معني اوّل ، بايد گفت كه نيروي ديد در جهان ديگر همچون نيروي ديد در اين جهان نمي‌باشد . مثلاً بهشتيان دوزخيان را در قعر آتش سوزان مشاهده مي‌كنند و با ايشان به سخن مي‌پردازند ( نگا : صافّات‌ / 55 ) . به هر حال نحوه مشاهده آنجا همچون همه چيزهاي ديگر آخرت ، با نحوه مشاهده اينجا فرق دارد . احاديث پيغمبر نشان مي‌دهد كه نگاه كردن آخرت بدون كيفيّت و چگونگي و حدود و جهات و مسافات و صفات است ( نگا : المنتخب ، نمونه ) .‏

‏آيه ‏24
‏متن آيه : ‏
‏ وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و در آن روز ، چهره‌هائي در هم كشيده و عَبوسند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وُجُوهٌ » : مراد چهره‌هاي كافران و منافقان و بزهكاران است . « بَاسِرَةٌ » : درهم كشيده . عَبوس . ترش و درهم ( نگا : مدّثّر / 22 ) .‏

‏آيه ‏25
‏متن آيه : ‏
‏ تَظُنُّ أَن يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏چرا كه آنان مي‌دانند كه به بلا و عذاب كمرشكني گرفتار مي‌آيند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَاقِرَةٌ » : عذاب و بلائي كه ستون فقرات را در هم مي‌شكند .‏

‏آيه ‏26
‏متن آيه : ‏
‏ كَلَّا إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِيَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏چنين نيست كه گمان مي‌برند . هنگامي كه جان به گلوگاه برسد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَلَغَتْ » : رسيد . فاعل آن ( الرُّوحُ ) محذوف است كه از قرينه پيدا است . « التَّرَاقِيَ » : جمع ترقوّه ، به معني استخوانهائي است كه گرداگرد گلو را گرفته‌اند . رسيدن جان به گلوگاه ، كنايه از آخرين لحظات عمر است .‏

‏آيه ‏27
‏متن آيه : ‏
‏ وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏( از طرف حاضران و اطرافيان سراسيمه و دستپاچه او ، عاجزانه و مأيوسانه ) گفته مي‌شود : آيا كسي هست كه ( براي نجات او ) افسون و تعويذي بنويسد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَاقٍ » : تعويذ نويس . افسونگر . « مَنْ رَاقٍٍ » : مراد اين است هنگام نوميدي گفته مي‌شود : چه كسي مي‌تواند او را شفاء دهد و دردش را دوا كند ؟ !‏

‏آيه ‏28
‏متن آيه : ‏
‏ وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و ( محتضر ) يقين پيدا مي‌كند كه زمان فراق فرا رسيده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنَّهُ » : آنچه بدو رسيده است . « الْفِرَاقُ » : مفارقت از جهان و ياران . بدرود كردن .‏

‏آيه ‏29
‏متن آيه : ‏
‏ وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏ساق پائي به ساق پائي مي‌پيچد و پاها جفت يكديگر مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إلْتَفَّتْ » : درهم پيچيد . جفت يكديگر شد و در كنار هم قرار گرفت . به هنگام جان دادن ، و يا در داخل كفن .‏

‏آيه ‏30
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏در آن روز ، سوق ( همگان ) به سوي پروردگارت خواهد بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمَسَاقُ » : سوق دادن و راندن . مرجع و مسير .‏

‏آيه ‏31‏
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏( انسانِ منكر معاد ) هرگز نه زكاتي داده است و نه نمازي خوانده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا صَدَّقَ » : زكات نداده است . تصديق حق و حقيقت ، از جمله قرآن و پيغمبر نكرده است .‏

‏آيه ‏32
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَكِن كَذَّبَ وَتَوَلَّى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏بلكه راه تكذيب ( حق و حقيقت ) را در پيش گرفته است و ( به فرمان خدا ) پشت كرده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَذَّبَ وَ تَوَلّي‌ » : ( نگا : طه‌ / 48 ) .‏

‏آيه ‏33
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏گذشته از اين ، مغرورانه و متكبّرانه ( از كفر و عناد خود ) نزد خانواده و كسانش برگشته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَتَمَطّي‌ » : مي‌نازد و بزرگي مي‌فروشد . تفرعُن و تكبّر مي‌كند .‏

‏آيه ‏34
‏متن آيه : ‏
‏ أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏مرگ بر تو ! مرگ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَوْليَا‌ » : سزاوارتر . درخورتر . مراد سزاوارتر به مرگ و نابودي است . بعضي گفته‌اند : فعل ماضي است‌ ؛ يعني خدا مرگ تو را نزديك گرداند و نابودت كند !‏

‏آيه ‏35
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏باز هم ، مرگ بر تو ! مرگ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَوْليَا‌ » : تكرار براي تأكيد است .‏

‏آيه ‏36
‏متن آيه : ‏
‏ أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدًى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آيا انسان ( منكر معاد ) مي‌پندارد كه او بيهوده به حال خود رها شود ( و قوانين و مقرّرات الهي ، و حساب و كتاب و سزا و جزاي دنيوي و اخروي نداشته باشد ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُديً » : بيهوده . رها . يعني انسان با وجود داشتن عقل ، همچون حيوان بي‌صاحب ، به حال خود واگذاشته شود ، و تكاليف و وظائف و همچنين سزا و جزائي نداشته باشد . حال است .‏

‏آيه ‏37
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آيا او نطفه ناچيزي از مني نيست كه ( به رحم مادر ) پرت و ريخته مي‌گردد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُمْني‌ » : پرت مي‌شود و ريخته مي‌گردد . « مِن مَّنِيٍّ يُمْني‌ » : ( نگا : نجم‌ / 46 ، واقعه‌ / 37 ) .‏

‏آيه ‏38
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏سپس به صورت خون لخته و دَلَمه‌اي درآمده است ، و خداوند او را آفرينش تازه‌اي بخشيده است ، و بعد اندام او را نظم و نظام و سر و سامان داده است‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَلَقَةً » : خون لخته و دَلَمه ( نگا : حجّ‌ / 5 ، مؤمنون‌ / 1‏4 ، غافر / 67 ) . « سَوّي‌ » : اندام او را همآهنگ كرد و سر و سامان داد ( نگا : بقره‌ / 29 ، كهف‌ / 37 ، حجر / 29 ) .‏

‏آيه ‏39
‏متن آيه : ‏
‏ فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و از اين ( انسان ) دو صنف نر و ماده را ساخته و پرداخته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِنْهُ » : از انسان . « الزَّوْجَيْنِ » : دو صِنف . دو نوع ( نگا : هود / 40 ، رعد / 3 ، نجم‌ / 45 ) . « الذَّكَرَ وَ الأُنثي‌ » : بدل است .‏

‏آيه ‏40
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن يُحْيِيَ الْمَوْتَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آيا چنين خدائي نمي‌تواند مردگان را زنده گرداند ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلَيْسَ ذلِكَ . . . » : ( نگا : يس‌ / 81‏ ) .

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره قيامت / تفسیر نور  لینک ثابت
[جمعه 1395-02-31] [ 12:45:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره مدّثر / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏اي جامه بر سر كشيده ( و در بستر خواب آرميده ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُدَّثِّرُ » : كسي كه جامه بر سر كشيده باشد . اصل آن ( الْمُتَدَثِّرُ ) است . مخاطب پيغمبر اسلام است كه از تمسخر كفّار و سخنان نارواي ايشان به خانه خود رفته و جامه‌اي بر سر مي‌كشد ، و يا به بستر مي‌رود . امّا فرمان آسماني او را به جدّ و جهد در كار تبليغ مي‌خواند . يا مراد جامه نبوّت و پيغمبري است ( نگا : قاسمي ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ قُمْ فَأَنذِرْ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏برخيز و ( مردمان را از عذاب يزدان ) بترسان !‏

‏توضيحات : ‏
‏« قُمْ » : برخيز . كوشا باش ! ( نگا : قاسمي ) .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و تنها پروردگار خود را به بزرگي و كبريائي بستاي ( و تنها او را بزرگ بشمار ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَبِّرْ » : به عظمت و كبريائي ياد كن ( نگا : اسراء / 111 ) .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و جامه خويش را پاكيزه دار ( و خويشتن را از آلودگيها پاك گردان ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ثِيَاب‌ » : جمع ثَوْب : جامه . هم جامه ظاهري مراد است و هم جامه باطني ، يعني عمل . چرا كه اعمال هركس به منزله لباس او است ، و ظاهر هر شخص بيانگر باطن او است .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و از چيزهاي كثيف و پليد دوري كن .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الرُّجْزَ » : چيزهاي كثيف و پليد . وسوسه و نيرنگ اهريمن . بتها . گناه . اين واژه مفهوم جامعي دارد و هرگونه عمل زشت و پليد و هر كاري را شامل مي‌شود كه موجب خشم و عذاب الهي باشد .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَا تَمْنُن تَسْتَكْثِرُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏بذل و بخشش براي اين مكن كه افزون‌طلبي كني . ( بلكه براي رضاي خدا احسان و صدقه و بذل و بخشش كن ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَمْنُنْ » : عطاء مكن . ( مَنّ ) در اينجا به معني انعام و اعطاء است ( نگا : ص‌ / 39 ) . « تَسْتَكْثِرُ » : افزون مي‌خواهي . بيشتر مي‌طلبي . فاعل آن ضمير مستتر ( انت ) است . جمله فعل و فاعل ، حال است . مراد اين است كه احسانگر براي اين ندهد تا بيشتر بگيرد و افزون‌طلبي كند ( نگا : روم‌ / 39 ) .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و براي ( خوشنودي و محض رضاي ) پروردگارت شكيبائي كن .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِرَبِّكَ » : براي رضاي پروردگارت . به خاطر پروردگارت .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏هنگامي كه در صور دميده مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نُقِرَ » : دميده شد . « النَّاقُورِ » : بوق . شيپور . مراد صور است كه براي زنده شدن مردگان ، بار دوم به صدا در مي‌آيد .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ فَذَلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آن روز ، روز سختي خواهد بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَسِيرٌ » : سخت ( نگا : فرقان‌ / 26 ، قمر / 8 ) .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ عَلَى الْكَافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏براي كافران آسان نخواهد بود ( و بلكه پر مشقّت و دردسر خواهد بود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَسِيرٍ » : آسان . ساده . « غَيْرُ يَسِيرٍ » : سخت و پرمشقّت .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏مرا واگذار با آن كسي كه او را تك و تنها ( و بدون دارائي و اموال و اولاد ) آفريده‌ام .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَحِيداً » : تك و تنها . مراد بدون اموال و اولاد است . اشاره به وليد پسر مُغيره است كه يكي از افراد سرشناس مكّه بود و براي اذيّت و آزار مؤمنان تلاش بسيار مي‌كرد . در اينجا هر كافر و منافقي مراد است كه براي جلوگيري از اسلام و اذيّت مسلمانان در تك و تاز باشد . واژه ( وَحِيداً ) مي‌تواند حال مفعول محذوفي ، يا حال فاعل باشد . معني ديگر آيه : مرا واگذار با كسي كه تنها خودم او را آفريده‌ام . مرا تنها واگذار با كسي كه او را آفريده‌ام ( كه براي عذاب و عقاب او من كافي و بسنده‌ام ) .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَعَلْتُ لَهُ مَالاً مَّمْدُوداً ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و ثروت بسياري بدو داده‌ام .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَمْدُوداً » : گسترده . فراوان .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ وَبَنِينَ شُهُوداً ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و پسراني بدو داده‌ام كه ( همواره در پيش او آماده ، و در مجالس براي خدمتگذاريش ) حاضرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شُهُوداً » : جمع شاهِد ، حاضران . آمادگان . حال است .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَهَّدتُّ لَهُ تَمْهِيداً ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و ( وسائل زندگي را ) از هر نظر براي او فراهم ساخته‌ام ( و بدو دم و دستگاه داده‌ام ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَهَّدْتُ » : فراهم و مهيّا كرده‌ام . گسترانيده‌ام .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏گذشته از اين ( بدون شكر و سپاسي كه بكند ) اميدوار است كه ( بر نعمت و قدرتش ) بيفزايم !‏

‏توضيحات : ‏
‏« ثُمَّ » : گذشته از اين . سپس .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ كَلَّا إِنَّهُ كَانَ لِآيَاتِنَا عَنِيداً ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏هرگز ! ( چنين نخواهد شد و بدانچه آرزو مي‌كند نخواهد رسيد ) . چرا كه با آيات ما دشمن و ستيزه‌جو است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَنِيداً » : مخالف . ستيزه‌گر ( نگا : هود / 59 ، ابراهيم‌ / 15 ، ِ / 24 ) .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏به زودي او را به بالا رفتن از گردنه ( مشكلات و معضلات زندگي ) وامي‌دارم ( و به سختيها و دشواريهاي فراوان دچار مي‌سازم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَأُرْهِقُهُ » : او را وادار مي‌كنم ( نگا : كهف‌ / 73 و 80 ) . « صَعُوداً » : گردنه سخت و بلند . مراد مبتلا ساختن به سختيها و دشواريها و واداشتن به مشقّتها و ناگواريها و دردها و رنجها است .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏او ( براي مبارزه با پيغمبر و قرآن ) بينديشيد ( و در نظر گرفت كه چه بگويد و بكند ) و نقشه و طرحي را ( در ذهن خود ) آماده ساخت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَدَّرَ » : تعيين كرد . پيش چشم داشت . طرح‌ريزي كرد .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏مرگ بر او باد ! چه نقشه‌اي كه كشيد و چه طرحي كه ريخت‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« قُتِلَ » : مرگ بر او ! كشته و نابود باد ! براي تعجّب است .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏باز مرگ بر او باد ! چه نقشه‌اي كه كشيد و چه طرحي كه ريخت‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« ثُمَّ » : تكرار براي مبالغه است .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ نَظَرَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏باز هم نگريست و دقّت كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَظَرَ » : ساخته و پرداخته خود را مورد نگرش و بازرسي مجدّد قرار داد .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏سپس چهره در هم كشيد و شتابگرانه اخم و تخم كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَبَسَ » : روي ترش كرد . چهره در هم كشيد . « بَسَرَ » : عجولانه اخم و تخم كرد . ابروها را در هم كشيد ( نگا : قيامه‌ / 24 ) . عطفِ تأكيد است .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏بعد واپس رفت و گردن افراخت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَدْبَرَ » : بازپس رفت . به حق پشت كرد و رفت . « إسْتَكْبَرَ » : گردن افراخت و بزرگي فروخت . تكبّر ورزيد و خويشتن را بالاتر از آن ديد كه حق را بپذيرد . معني ديگر آيه : سپس پشت به حق كرد و تكبّر ورزيد و خود را بزرگتر از اين ديد كه حق را پذيرا گردد . سپس روي گردانيد و گردنكشي كرد .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آن گاه گفت : اين ( كتاب قرآن نام ) چيزي جز جادوي منقول ( از پيشينيان و روايت شده از ديگران ) نمي‌باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُؤْثَرُ » : روايت مي‌گردد . نقل مي‌شود .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏اين ( چيزهائي كه محمّد كلام آسماني نام مي‌دهد ) چيزي جز سخن انسانها نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنْ » : حرف نفي است . « قَوْلُ » : سخن . گفته .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ سَأُصْلِيهِ سَقَرَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏هرچه زودتر او را داخل دوزخ مي‌سازيم و بدان مي‌سوزانيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَأُصْلِيهِ . . . » : ( نگا : نساء / 30 و 56 و 115 ) . « سَقَرَ » : نامي از نامهاي دوزخ است ( نگا : قمر / 48 ) .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏تو چه مي‌داني كه دوزخ چگونه است‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَآ أَدْرَاكَ » : ( نگا : حاقّه‌ / 3 ، احزاب‌ / 63 ، شوري‌ / 17 ) .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ لَا تُبْقِي وَلَا تَذَرُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏دوزخ نه مي‌ميراند و نابود مي‌كند ( تا انسان از دست آن با مرگ هميشگي راحت شود ) و نه رها مي‌سازد ( تا انسان از دست آن بگريزد و نجات پيدا كند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لاتُبْقي‌ » : باقي نمي‌گذارد . نابود مي‌گرداند . معني بالا با مفهوم : لا يَمُوتُ فِيهَا وَ لا يَحْيي ( طه‌ / 74 ، أعلي‌ / 13 ) هماهنگي دارد . ( نگا : روح‌البيان ) . ولي اغلب تفسيرها آيه فوق را چنين معني فرموده‌اند : دوزخ چيزي را باقي و برجاي نمي‌گذارد و چيزي را رها نمي‌كند و وا نمي‌گذارد .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏پوست تن را به كلّي سياه و دگرگون مي‌سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَوَّاحَةٌ » : بسيار سياه كننده . بسيار تغيير دهنده و دگرگون كننده . « الْبَشَرِ » : اسم جنس جمعي بَشَرَة است ، پوست بدن . برخي ( بَشَر ) را به معني انسان دانسته‌اند ؛ در اين صورت ، معني آيه چنين است : دوزخ انسان را مي‌سوزاند و سياه مي‌گرداند و قيافه او را دگرگون مي‌سازد ( نگا : روح‌البيان ) .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏نوزده ( فرشته ) بر آن گمارده شده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تِسْعَةَ عَشَرَ » : نوزده فرشته . نمي‌دانيم تعداد فرشتگان عذاب تنها نوزده نفرند ، يا نوزده سالار و سردارند ، و يا نوزده لشكرند . به هر حال ، ما را با بحث در اين باره چه كار ؟‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَاناً وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏مأموران دوزخ را جز از ميان فرشتگان برنگزيده‌ايم ، و شماره آنان را نيز جز آزمايش كافران نساخته‌ايم . هدف اين است كه اهل كتاب يقين و اطمينان حاصل كنند ( كه آنچه قرآن درباره خازنان دوزخ مي‌گويد ، از طرف خدا است ) و بر ايمان مؤمنان نيز بيفزايد ، و اهل كتاب و مؤمنان ( درباره حقّانيّت اين كتاب آسماني ) ترديد به خود راه ندهند ، و كساني كه در دلشان بيماري ( نفاق ) است ، و كافران بگويند : خدا مثلاً از بيان اين ( چنين عددي ) چه مي‌خواسته است‌ ؟ اين گونه خداوند هركس را بخواهد گمراه مي‌سازد ، و هركس را بخواهد هدايت مي‌بخشد . لشكرهاي پروردگارت را جز او كسي نمي‌داند ، و اين جز اندرزي براي مردم نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فِتْنَةً » : امتحان . آزمايش . « لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ . . . » : يقين حاصل كردن اهل كتاب بدان خاطر است كه شماره نوزده ، در كتابهاي خودشان نيز همين است . « مَرَضٌ » : مراد بيماري نفاق ، يا شكّ است . « مَثَلاً » : حال است . « مَاذَا . . . مَثَلاً » : ( نگا : بقره‌ / 26 ) . « هِيَ » : مرجع آن سقر ، و يا جنود ، و يا اين كه آيات قرآن است .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ كَلَّا وَالْقَمَرِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏اين چنين نيست كه ايشان مي‌پندارند ! سوگند به ماه !‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَالْقَمَرِ » : سوگند خداوند به آفريده‌هاي خود از جمله ماه ، به خاطر جلب توجّه بدانها از نظر خِلقت است .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و سوگند به شب بدان گاه كه پشت كند ( و دامن برچيند و روي به رفتن آرد ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَدْبَرَ » : پشت كرد و رفت . دامن برچيد و روي به رفتن آورد .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و سوگند به صبح ، چون ( نقاب از چهره برگيرد ، و پرده برافكند ، و ) روشن گردد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَسْفَرَ » : روشن گرديد . اين فعل در اصل به معني از چهره نقاب برگرفتن و كشف حجاب كردن است ، و اين تعبير درباره طلوع صبح و سپيده بامدادان ، از راه تشبيه است .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏دوزخ ( يكي از مسائل مهمّ و حوادث عظيم ، اصلاً ) بلائي از بلاهاي بزرگ است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّهَا » : ضمير ( ها ) به سقر برمي‌گردد . برخي هم آن را به ( جُنُود ) و يا مجموعه حوادث قيامت برمي‌گردانند . هر كدام كه باشد ، عظمت آن روشن است . « الْكُبَرِ » : جمع كُبْري ، بلاي بزرگ . حادثه مهمّ .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ نَذِيراً لِّلْبَشَرِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏وسيله بيم دادن انسانها است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَذِيراً » : بيم‌دهنده . در اين صورت حال است . بيم دادن و ترساندن . در اين صورت به معني انذار و مصدر است و تمييز بشمار است .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ لِمَن شَاء مِنكُمْ أَن يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏براي كساني از شما كه مي‌خواهند ( به سوي خيرات و طاعات ) پيش بروند ، و يا كساني كه مي‌خواهند ( از خيرات و طاعات ) عقب بكشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَن يَتَقَدَّمَ » : قدم پيش نهد به سوي خيرات و طاعات . « يَتَأَخَّرَ » : عقب بكشد از خيرات و طاعات ، يا از بديها و زشتيها . معني ديگر آيه : براي كساني كه از شما مي‌خواهند به سوي خيرات و طاعات پيش بروند ، و از بديها و زشتيها كنار بكشند .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏هركسي در برابر كارهائي كه كرده است ( در دوزخ زنداني مي‌گردد و ) گروگان مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَهِينَةٌ » : گروگان . در اينجا مراد گروگان آتش و محبوس و مأخوذ در آن است ( نگا : المصحف‌الميسّر ) .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏مگر ياران سمت راستي ( كه مؤمنانند و خويشتن را با انجام نيكيها در جهان از عذاب يزدان رهانيده‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَصْحَابَ الْيَمِينِ » : ( نگا : واقعه‌ / 27 و 38 و 90 و 91 ) .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آنان در باغهاي بهشت بسر مي‌برند ، و ( از دوزخيان ) مي‌پرسند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَتَسَآءَلُونَ » : مي‌پرسند . مورد پرسش ، دو آيه بعدي است . انتخاب باب تفاعل ، براي تكثير است . برخي گفته‌اند : از يكديگر درباره گناهكاران مي‌پرسند .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ عَنِ الْمُجْرِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏از بزهكاران و گناهكاران ( مي‌پرسند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَنِ الْمُجْرِمِينَ » : از بزهكاران . درباره گناهكاران .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏چه چيزهائي شما را به دوزخ كشانده است و بدان انداخته است‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَلَكَكُمْ » : داخل گردانده است شما را ( نگا : حاقّه‌ / 32 ، جنّ‌ / 17 ) .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏مي‌گويند : ( در جهان ) از زمره نمازگزاران نبوده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُصَلِّينَ » : نمازگزاران .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و به مستمند خوراك نمي‌داده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَمْ نَكُ . . . » : مراد از غذا دادن به بينوايان ، برآورده كردن هرگونه نيازمنديهاي مستمندان است ، اعم از خوراك و پوشاك و مسكن و غيره .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و ما پيوسته با باطلگرايان ( هم‌نشين و هم‌صدا مي‌شده‌ايم و به باطل و ياوه و عيبجوئي ) فرو مي‌رفته‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَخُوضُ » : به هرگونه باطلي فرو مي‌رفتيم و در استهزاء و سخريّه حق و حقيقت شركت مي‌كرديم ( نگا : نساء / 140 ، انعام‌ / 68 ، توبه‌ / 65 و 69 ) .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و روز سزا و جزاي ( قيامت ) را دروغ مي‌دانسته‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَوْمِ الدِّينِ » : ( نگا : فاتحه‌ / 4 ) .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏تا مرگ به سراغمان آمد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« اليَقِينُ » : مراد مرگ است ( نگا : حجر / 99 ) .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏ديگر شفاعت و ميانجيگري شفاعت‌كنندگان و ميانجيگران ( اعم از فرشتگان و پيغمبران و صالحان ) بديشان سودي نمي‌بخشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَمَا تَنفَعُهُمْ . . . » : ( نگا : انعام‌ / 51 و 70 ، شعراء / 100 ، غافر / 18 ) .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏چرا بايد ايشان ، از قرآن رويگردان شوند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« التَّذْكِرَةِ » : پند و اندرز . يادآوري : در اينجا مراد قرآن است ( نگا : المصحف‌الميسّر ) .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏انگار آنان گورخران رمنده‌اي هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حُمُرٌ » : جمع حِمار ، گورخر . « مُسْتَنفِرَةٌ » : گريز پا . رمنده . چموش . ذكر آن از باب استفعال براي مبالغه در رمندگي و چموشي است .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏گورخراني كه از شير گريخته و رميده باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَسْوَرَةٍ » : شير .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن يُؤْتَى صُحُفاً مُّنَشَّرَةً ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏اصلاً هر يك از ايشان مي‌خواهد كه ( از سوي خدا ، جداگانه ) نامه سرگشاده‌اي ( كه همه بتوانند آن را ببينند و بخوانند ) بدو داده شود . ( نامه‌اي كه ابلاغ پيغمبري يكايك آنان باشد ، يا دالّ بر صدق نبوّت پيغمبر اسلام باشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَلْ يُرِيدُ كُلُّ . . . » : ( نگا : انعام‌ / 124 ، اسراء / 93 ) .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ كَلَّا بَل لَا يَخَافُونَ الْآخِرَةَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏نه چنين است ( كه ايشان مي‌گويند و مي‌خواهند ) ! اصلاً آنان از آخرت بيباك هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كلاّ » : نه چنان است !‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏نه چنين است ( كه ايشان درباره قرآن مي‌انديشند ) ! قرآن سراپا پند و اندرز و ياد و يادآوري است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّهُ » : ضمير ( هُ ) به قرآن برمي‌گردد . « تَذْكِرَةٌ » : پند و اندرز . ياد و يادآوري .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ فَمَن شَاء ذَكَرَهُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏هركس بخواهد ، آن را ياد مي‌كند ( و مي‌خواند و بدانچه در آن است عمل مي‌كند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذَكَرَهُ » : يادش مي‌كند . مي‌خواندش . بدان عمل مي‌كند .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا يَذْكُرُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏امّا ( در عين حال پند گرفتن از آن ، جز به مشيّت و توفيق الهي نيست ) آنان اندرز نمي‌گيرند مگر اين كه خدا بخواهد . سزد كه از ( خشم ) خدا دوري جست ، و او را سزد كه آمرزگاري كند ( و بر ديگران ببخشايد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا يَذْكُرُونَ » : پند و اندرز نمي‌گيرند . يادآور نمي‌شوند . « أَهْلُ » : سزاوار . شايسته . « أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ » : سزاوار آمرزگاري و گذشت است ، و غفار او است و بس .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره مدّثر / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 12:44:00 ب.ظ ]




 

قرآن و اثبات وجود خدا - آیت الله العظمی مکارم شیرازی

 

اکنون ببینیم قرآن براى مهمترین مسائل عقیده اى یعنى اثبات وجود خدا از چه راه وارد شده است.

قرآن درباره اثبات وجود خدا نزدیکترین و روشن ترین راه را پیموده، گاهى از طریق توجه دادن به نداى فطرت وارد شده و مى گوید: «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمّا نَجّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ:

«هنگامى که سوار بر کشتى شوند خدا را با اخلاص میخوانند، اما هنگامى که آنها را نجات دادیم و به خشکى رسیدند بار دیگر شرک و بت پرستى را آغاز میکنند.» (عنکبوت ـ 65).

ولى بیش از آنچه روى «توحید فطرى» تکیه نموده، روى «توحید استدلالى» از طریق «سیر آفاق و انفس» و مطالعه در اسرار آفرینش زمین و آسمان و انسان و گیاهان و حیوانات و کوهها و دریاها و ابرها و بادها و حوادث دیگر، تکیه میکند.

بطوریکه اگر بخواهیم آیاتى را که درباره شناسائى خداوند از طریق مطالعه در اسرار هستى در قرآن وارد شده جمع آورى کنیم خود یک کتاب بزرگ مى شود. این آیات کشش و جاذبه خاصى دارد و خدا را با عظمت بى پایانى در اعماق روح انسان جاى میدهد.

قرآن درباره صفات خدا، بیان عمیق و جالبى دارد و ضمن اینکه او را از هر گونه صفات محدود بشرى و آنچه در عالم امکان از صفات محدود آمیخته به نقص، مبرا و منزه میکند; لَیْسَ کَمَثْلِهِ شیئى: «هیچ چیز مانند او نیست» (شورى ـ 11) توصیف رسائى درباره صفات کمالیه او دارد، در یک جا مى گوید:

«هُوَ اللّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ هُوَ اللّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزیزُ الْجَبّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللّهِ عَمّا یُشْرِکُونَ هُوَ اللّهُ الْخالِقُ الْبارِىُ الْمُصَوِّرُ لَهُ اْلأَسْماءُ الْحُسْنى یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ»(حشر ـ 21 تا 24)

«او خداوندى است که بجز او معبودى نیست، از اسرار درون و برون، پنهان و آشکار آگاه است، او بخشنده و همربان است. او خداوندى است که جز او معبودى ندارد، سلطان و حکمروا اوست، از هر عیب و نقصى منزه است، ایمنى بخش و نگاهبان و مراقب و پیروز قاهر و بلند مرتبه و شایسته عظمت او است، پاک و منزه است از این شرکیهائى که براى او درست کرده اند. او خداوندى است ایجاد کننده، آفریننده، طرح کننده صورتها، صاحب اسامى و صفات نیک، تمام موجوادات زمین و آسمان تسبیح او مى گویند، و او با قدرت و داناست».

راستى اگر این توصیفى را که قرآن از خداوند در این چند آیه کرده با توصیفى که بت پرستان یعنى قشرهاى وسیع محیط ظهور قرآن درباره خدا میکردند مقایسه کنیم، آیا هیچ مى توان احتمال داد که این طرز بیان تکامل یافته آن افکار، و از مجراى تحولات فکرى انسانى باشد.

آیا از آن محیط تاریک و خرافى پیدایش چنین تعلیمات عادى است؟!

و درباره توصیف علم خداوند چنین مى گوید:

وَ لَوْ أَنَّ ما فِی اْلأَرْضِ مِنْ شَجَرَة أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُر ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللّهِ «اگر بتمام درختان روى زمین قلم شود، و دریا با هفت دریاى دیگر مرکب، با اینحال کلمات خدا تمام نمى شود (و قادر به نوشتن علوم او نخواهند بود)». (لقمان ـ 27)

در واقع این بیان تصویرى است از بى نهایت، ولى یک تصویر زنده، زیرا گاهى عدد بى نهایت به صورت «مرده» ادا مى شود، و آن در حالى است که براى بیان آن از اصطلاحات ریاضى و فلسفى مانند کلمه «بى نهایت» و امثال آن استفاده مى شود.

و گاهى به صورت «زنده» و آن در حالى است که یک ترسیم اجمالى عظیم با یک تجسم فوق العاده قوى آن را در فکر انسان منعکس سازد، همانطور که در این آیه دیده مى شود، و در هر صورت تصور نمى کنیم براى توضیح علم بى پایان خداوند بیانى رساتر و گویاتر از این باشد که اُبهت و عظمت بى نهایت را در یک عبارت کوتاه منعکس سازد.

در مورد احاطه علم بى پایان خدا به همه چیز مى گوید: یَعْلَمُ خائِنَةَ اْلأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ: «از چشمهائى که بخیانت گردش میکنند آگاه و از اسرار درون سینه ها با خبر است». (غافر ـ 19)

درباره عمومیت قدرت بى پایان او ضمن بحث معاد مى فرماید:

أَ وَ لَیْسَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ بِقادِر عَلى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى وَ هُوَ الْخَلاّقُ الْعَلیمُ إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ: آیا آن کسى که آسمانها و زمین را آفرید نمى تواند جهانى همانند آنها بیافریند؟ بلى مى تواند، و اوست خلاق دانا، آفرینش در پیشگاه قدرت او بقدرى ساده است که) هنگامى که چیزى را اداره کند میدهد ایجاد شود! آنهم فواً ایجاد میشود». (یس ـ 82 ـ 81)

درباره پاک بودن او از جسمیت و عوارض جسم و عدم قدرت دیده هاى ظاهر بر مشاهده ذات مقدس او، مى گوید: لا تُدْرِکُهُ اْلأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ اْلأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ: «چشم ها از مشاهده ذات عاجزند، ولى او چشمها را مى بیند و او دقیق و آگاه است». (انعام ـ 103)

درباره احاطه او به همه چیز و حضور او در همه جا تعبیرات فوق العاده بلندى دیده میشود که مخصوص خود قرآن است مانند:

وَ لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ: «مشرق و مغرب از آن خدا است! پس به هر سو رو کنید رو به خدا کرده اید». (بقره ـ 115)

و هو معکم اینما کنتم و اللّه بما تعملون بصیر: «او همراه شما و با شماست هر کجا باشید و آنچه را عمل مى کنید مى بینید» (حدید ـ 4)

وَ لَقَدْ خَلَقْنَا اْلإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید: «ما انسان را آفریدیم و از وسوسه هائى که در او میگذرد آگاهیم و ما به او از رگ گردنش نزدیکتریم» (سوره ق ـ 16)

هنگامیکه انسان مفاهیم این آیات را در درون جان خود ترسیم میکند، و به تعبیرات دیگر آیات قرآن درباره تسبیح عمومى موجودات جهان و آن نغمه روح پرور توحید که به تصریح قرآن از تمام ذرات جهان هستى، از دل تمام اتمها، از درون تمام کهکشانها و سحابیها، در این پهنه بى انتهاى آفرینش در گوش جان نواخته مى شود، مى آمیزد، خود را در عالمى دیگر احساس میکند، عالمى که با عالم معمولى ما بسیار فرق دارد، جهانى که سراسر گوش و زبان است، سراسر روح و احساس، و سراسر مراقبت و مسئولیت و بالاخره سراسر نور و روشنائى است.

چگونه مى توان باور کرد که این تعلیمات از درون آن بتکده هاى کثیف و آلوده برخیزد و محیطى که جز ظلمت و جهل محصولى ندارد مبتکر چنین افکارى باشد؟

در مورد نسبتى که بت پرستان درباره فرشتگان به خدا میدادند و مى گفتند آنها دختران خدایند، مى گوید:

وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَدًا سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضى وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ«گفتند خداوند فرزند براى خود اختیار کرده است چنین نیست، آنها (فرشتگان) بندگان بزرگوار او هستند که هرگز بدون اجازه او سخنى نمى گویند و به فرمان او عمل میکنند، اعمالى را که انجام داده اند و اعمالى را که انجام خواهند داد میداند، و آنها جز براى کسانى که خداوند راضى است شفاعت نمى کنند و از ترس کیفر) او بیمناکند (انبیاء ـ آیات 26 ـ 30)

قرآن درباره معاد و وحشتى که از شنیدن نام آن داشتند، و بازگشت به زندگى را جزو محالات مى شمردند، با منطق جالبى که از زندگى روزمره آن مایه مى گیرد این مسئله را به صورت یک امر حسى و ملموس در آورده است.

و در حالى که بت پرستان دوران جاهلیت از جمع آورى استخوانهاى انسان پس از پراکنده شدن در زمین و پوسیدن تعجب مى کردند، مى گوید: خداوند نه تنها قادر بر این کار است، بلکه قادر است که خطوط سر را نیز دوباره به همان صورت اول بازگرداند.

أَ یَحْسَبُ اْلإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ ـ بَلى قادِرینَ عَلى أَنْ نُسَوِّیَ بَنانَهُ:

آیا انسان گمان میکند استخوانهاى او را جمع آورى نمى کنیم، آرى توانا هستیم که از سر انگشتان او را نیز تجدید ساختمان نمائیم» (سوره قیامت ـ آیات 3 و 4)

موضوع تجدید ساختمان سرانگشتان که لازمه آن ترسیم خطوط سابق و تجدید آنست با توجهى که اخیراً درباره خطوط سرانگشتان و اینکه خطوط سرانگشت هر کس معرّف خود او است و هیچ گونه شباهتى با دیگران ندارد، خیلى پر معنى به نظر میرسد.

و براى اینکه به این مسئله معاد جنبه حسى بدهد، گاهى انسان را متوجه آفرینش او از خاک که همچون زندگى پس از مرگ است، میکند.

و گاهى به مراحل تکامل جنینى که به واسطه تحولهاى فوق العاده میان هر مرحله با مرحله دیگر شباهت زیادى به مسئله معاد دارد، اشاره کرده و زمانى دست انسان را گرفته در جهان طبیعت سیر میدهد، آنجا که زمینهاى مرده را در برابر چشم همگان زنده میکند و این صحنه را هر سال تکرار مى نماید.

این سه موضوع را در آیات زیر یکجا بیان میکند:

یا أَیُّهَا النّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْب مِنَ الْبَعْثِ فَإِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُراب ثُمَّ مِنْ نُطْفَة ثُمَّ مِنْ عَلَقَة ثُمَّ مِنْ مُضْغَة مُخَلَّقَة وَ غَیْرِ مُخَلَّقَة لِنُبَیِّنَ لَکُمْ وَ نُقِرُّ فِی اْلأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى أَجَل مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفّى وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلا یَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْم شَیْئًا وَ تَرَى اْلأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ ذلِکَ بِأَنَّ اللّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ یُحْیِ الْمَوْتى وَ أَنَّهُ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ:

«اى مردم اگر در رستاخیز تردید دارید، در نظر بیاورید که ما شما را از خاک آفریدیم، و سپس (در دوران تکامل جنینى)از نطفه و سپس از علقه (خون منعقد شده) و بعد بصورت گوش جویده شده درآمدید که بعضى تام الخلقه و بعضى غیر تام الخلقه است، تا به شما نشان دهیم که بر همه چیز قادر هستیم. سپس تا زمانى که میخواهیم شما را در رحم مادران نگاه داشته، سپس به صورت طفلى شما را بیرون سپس به دوران تکامل عقل میرسید، در این میان بعضى مى میرند، و بعضى زنده مى مانند و بدوران سخت و ناراحت کننده پیرى و کهنسالى میرسند تا آنجا که همه دانستنیهاى خود را فراموش میکننند.

(از طرفى) زمین مرده را مى بینى که پس از نزول باران تحرک و جنبش مى یابد و نمو میکند و از هر جفت گیاهان با طراوت و نشاط انگیز مى رویاند. اینها بخاطر این است که بدانید خداوند بر حق است و مردگان را زنده میکند و بر همه چیز قادر است (سوره حج ـ آیات 5 و 6)

و به این ترتیب نخستین صحنه اى را که ترسیم میکند صحنه اول آفرینش از خاک (یک موجود بى جان) است که همه آن را قبول دارند. چه اینکه همه حتى مادّیها معتقدند که در آغاز آفرینش زمین، هرگز موجود جاندارى وجود نداشت، و زمین یکپارچه آتش سوزان بود.

پس چه جاى تعجب که بار دیگر انسان پس از خاک شدن لباس حیات را در بر کند، این یک دلیل.

سپس خلقت افراد فعلى را تشریح میکند که نخست نطفه اى تک سلولى و به ظاهر بى ارزش بودند و در مدت چند ماه چنان تحولها و دگرگونیها در آن آشکار میگردد که فاصله هر کدام با دیگر بى شباهت به فاصله مرگ و حیات نیست.

گاهى در آن ظلمتکده خاموش رحم، و زمانى در دوران پر تحرک کودکى و جوانى، و باز به دوران خاموش پیرى گام مى نهد و دائماً مرکز نوسانهاى گوناگون و شدید است. بنابراین چرا امکان بازگشت مجدد او به زندگى با تردید روبرو گردد (این دلیل دیگر).

بعد داستان زندگى و مرگ گیاهان و حیات و مرگ مکرر زمین را در زمستان و بهار پیش میکشد، و معاد را به صورت یک قانون عمومى و همگانى جهان آفرینش و حیات مجسم مى سازد.

حیات و مرگ همه جا یکى است، اگر امکان رستاخیز و معاد در گیاهان و خاکهاى مرده و مواد غذائى آن که عضو پیکر گیاهان زنده میشوند اثبات گردد، این حکم در موارد دیگر نیز صادق خواهد بود همانطور که گفته اند: حکم الامثال فیما یجوز و فیما لا یجوز واحد. (اینهم دلیل سوم)(1)

قرآن در آیات فراوانى که درباره تشریح رستاخیز و مسائل مربوط به آن بیان ننموده است. علاوه بر مسئله «بقاى ماده»، اشارات زیبائى به مسئله «بقاء انرژیهاى مختلف» نموده است.

گاهى مى گوید: اعمال انسان در زمین اثر میگذارد و زمین به صورت یک «بایگانى بزرگ» اعمال او را ضبط میکند، سپس در جهان دیگر همه را بازگو میکند یَوْمَئِذ تُحَدِّثُ أَخْبارَها بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحى لَها: «آنروز زمین خبرهاى خود را بازمى گوید، و به وحى و الهام الهى این کار را انجام میدهد» (سوره زلزال ـ آیات 4 و 5).

و در جاى دیگر تصریح میکند که کار «بایگانى» و سپس «گواهى و شهادت» را پوست بدن انسان یا دست و پاى او نیز انجام میدهند:

وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللّهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْء:

«به پوستهاى تن خود مى گویند چرا به زیان ما گواهى دادید؟ میگویند خدائى که همه موجودات را به سخن آورده ما را نیز به سخن درآورد (تا حقایق را بازگو کنیم) (سوره فصلت ـ 21)

مسلماً در آن روز کسى توجه به بقاى انرژى، و تغییر شکل آنها، و عدم نابودى اعمال و افعال انسان، و امکان استکشاف آنها از آثار باقیمانده در دل موجودات مختلف، نداشت.

در آن چنان محیطى راستى این حقایق جالب است.

موضوعات: قرآن و اثبات وجود خدا - آیت الله العظمی مکارم شیرازی  لینک ثابت
[پنجشنبه 1395-02-30] [ 11:13:00 ب.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم