موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره فصّلت / تفسیر نور
آيه 1
متن آيه :
حم
ترجمه :
حا . ميم . . .
توضيحات :
« حم » : از حروف مقطّعه است ( نگا : بقره / 1 ) .
آيه 2
متن آيه :
تَنزِيلٌ مِّنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
ترجمه :
( اين كتابي است كه ) از طرف خداوند بخشايشگر مهرورز نازل شده است .
توضيحات :
« تَنزِيلُ » : ( نگا : شعراء / 192 ، سجده / 2 ، يس / 5 ، زمر / 1 ، غافر / 2 ) . « الرَّحْمنِ » : واسع الرّحمه . « الرَّحِيمِ » : دائم الرّحمه .
آيه 3
متن آيه :
كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآناً عَرَبِيّاً لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
ترجمه :
كتابي است كه آيات آن تفصيل و تبيين شده است ( و واضح و روشن گشته است . يعني ) قرآن كه به زبان عربي است ، براي قومي ( فهم معاني آن آسان ) است كه اهل دانش باشند .
توضيحات :
« فُصِّلَتْ ءَايَاتُهُ » : آيههاي آن تفصيل و تبيين شده است . در قالب الفاظ گويا و زيبا و جملهبنديهاي دلكش و دلربا و با معاني ژرف و رسا ( نگا : اعراف / 52 ، هود / 1 ، انعام / 114 ) . « قُرْءَاناً عَرَبِيّاً » : ( نگا : يوسف / 2 ، طه / 113 ، زمر / 28 ) . « لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ » : براي قومي فهم معاني و درك مقاصد قرآن آسان است كه اهل دانش باشند . براي قوميآمده است كه معاني آن را فهم ميكنند ، چرا كه به زبان ايشان آمده است ( نگا : ابراهيم / 4 ) . ميتواند متعلّق به ( فصّلت ) يا متعلّق به ( تَنزِيلٌ ) باشد .
آيه 4
متن آيه :
بَشِيراً وَنَذِيراً فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ
ترجمه :
قرآن بشارت دهنده ( مؤمنان به نعمتهاي فراوان و جاويدان ) و ترساننده ( كافران به عذاب دردناك و سرمدي يزدان ) است . ولي ( تشويق و تهديد قرآن در دل متعصّبان لجوج بياثر است و ) اكثر آنان ( از حق و حقيقت ) رويگردانند و اين است كه ( روح شنوائي و پذيرائي حقايق را از دست دادهاند و گوئي كه كرند و ) هيچ نميشنوند .
توضيحات :
« بَشِيراً وَ نَذِيراً » : صفت بعد از صفت ( قُرْءَاناً ) ، يا حال كتاب يا آيات است .
آيه 5
متن آيه :
وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِي أَكِنَّةٍ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ وَفِي آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِن بَيْنِنَا وَبَيْنِكَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ
ترجمه :
ميگويند : دلهايمان در برابر چيزي كه ما را بدان ميخواني ( كه يگانهپرستي است ) در ميان پوششهائي قرار گرفته است ( و آنچه ميگوئي بدان نميرسد ) و در گوشهايمان سنگيني است ( و كلام تو را نميشنود ) و ميان ما و تو پرده ستبر و مانع بزرگي است ( كه نميگذارد ما با تو در يكجا گرد آئيم ) . پس تو ( برابر آئين خود ) عمل كن و ماهم ( برابر آئين خود ) عمل ميكنيم .
توضيحات :
« أَكِنَّةٍ . . . وَقْرٌ » : ( نگا : انعام / 25 ، اسراء / 46 ، كهف / 57 ) . « فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ » : تو برابر آئين خود عمل كن و ما هم برابر آئين خود و هرگز از تو پيروي نميكنيم . تو براي نابودي ما دست به كار شو و ما هم براي نابودي تو به كار ميپردازيم . و مبارزه ما با تو ادامه دارد .
آيه 6
متن آيه :
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِكِينَ
ترجمه :
بگو : من فقط و فقط انساني مثل شما هستم ، و به من وحي ميشود كه خداوندگار شما خداوندگار يگانهاي بيش نميباشد ، پس راست به سوي او رو كنيد و رويد ( و پندار و گفتار و كردارتان در مسير رضاي وي باشد ) و از او آمرزش بخواهيد . واي به حال مشركان !
توضيحات :
« بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ » : انسانم همچون شما . انساني مثل شما هستم ( نگا : ابراهيم / 11 ، كهف / 110 ، اسراء / 93 ) . « إِنَّمَآ إِلهُكُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ » : نائب فاعل ( يُوحي ) است « فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ » : اعمال خود را محض رضاي خدا انجام دهيد و طاعت و عبادتتان براي او باشد و بس .
آيه 7
متن آيه :
الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ
ترجمه :
مشركاني كه به پاكسازي خود نميپردازند و آنان به آخرت هم ايمان ندارند .
توضيحات :
« لايُؤْتُونَ الزَّكَاةَ » : به پاكسازي خود از لوث شرك نميپردازند و به كارهاي خير دست نمييازند . مراد از زكات ، پاكسازي و انفاق در راه كارهاي خير است كه موجب پاكيزگي نفس و پاك كردن صفحه دل از آلودگيها است . چرا كه از يك سو اين سوره مكّي است و در مكّه قانون زكات اصطلاحي كه از فروع اسلام است وضع نشده است ، و از ديگر سو زكات بر مؤمن واجب است ؛ نه بر كافر و مشرك ، تا از صفات رذيله مشركان بشمار آيد . برخي هم آن را همان زكات اصطلاحي ميدانند و كفّار و مشركان را موظّف به فروع شريعت ميدانند ( نگا : أضواء البيان ) .
آيه 8
متن آيه :
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ
ترجمه :
مسلّماً كساني كه ايمان ميآورند و كارهاي شايسته و بايسته انجام ميدهند ، اجر و پاداش ناگسيختني دارند .
توضيحات :
« غَيْرُ مَمْنُونٍ » : غيرمنقطع و ناگسيختني ( نگا : هود / 108 ، ص / 54 ) . برخي هم آن را كمنشدني و كاستي نپذيرفتني ، بدون منت ، و بيحساب معني نمودهاند .
آيه 9
متن آيه :
قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَاداً ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ
ترجمه :
بگو : آيا به آن كسي كه زمين را در دو روز آفريده است ايمان نداريد ، و براي او همگونها و انبازهائي قرار ميدهيد ؟ او ( علاوه از اين كه آفريدگار زمين است ) آفريدگار جهانيان هم ميباشد .
توضيحات :
« خَلَقَ الأرْضَ » : مراد از خلق زمين ، تقدير وجود و آفرينش بالقوّه آن است . چرا كه آفرينش زمين همراه با آفرينش همه كائنات بوده و خود قطعه ناچيزي از مجموعه كائنات است ( نگا : انبياء / 30 ) . اين هم در قرآن غريب نيست . مثلاً در آفرينش آدم قرآن فرموده است : إِنَّ مَثَلَ عِيسي عِندَاللهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ ، خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ( آلعمران / 59 ) . « خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ » : خواست او را از خاك بيافريند و پيدايش او را مقدّر فرمود . چرا كه اگر مراد از « خلق » آفريدن بالفعل باشد نه بالقوّه ، جمله ( كُن فَيَكُونُ ) معني ندارد ( نگا : التفسير الواضح ، تفسير كبير ) . « يَوْمَيْنِ » : دو روز . مراد دو وقت و دوران است . چرا كه قبل از آفرينش آسمان و زمين ، روزي به معني روز معمولي وجود نداشته است . اين دورانها هم شايد هزاران و بلكه ميليونها و ميلياردها سال به طول انجاميده باشد ( نگا : حجّ / 47 ، سجده / 5 ، معارج / 4 ) .
آيه 10
متن آيه :
وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِينَ
ترجمه :
او در زمين بر فراز آن كوههاي استواري قرار داد ، و خيرات و بركات زيادي در آن آفريد ، و موادّ غذائي ( مختلف و جوراجور ساكنان ) زمين را به اندازه لازم مقدّر و مشخّص كرد . اينها همه ( اعمّ از خلق زمين و ايجاد كوهها و تقدير اقوات ) روي هم در چهار روز كامل به پايان آمد ، بدان گونه كه نياز نيازمندان و روزي روزيخواهان را برآورده كند ( و كمترين كم و زيادي در آن نباشد ) .
توضيحات :
« رَوَاسِيَ » : ( نگا : رعد / 3 ، حجر / 19 ، نحل / 15 ) . « بَارَكَ » : پر خير و بركت باد . نعمتها و منافع زيادي را پديد آورد . « قَدَّرَ » : مقدّر كرد . اندازهگيري و پيشبيني نمود . « أَقْوَاتَهَا » : خوراكيها و غذاهاي مورد نياز ساكنان روي زمين ، اعمّ از انسانها و حيوانها و گياهها . « أَرْبَعَةِ أيَّامٍ » : چهار روز . منظور تتمّه چهار روز است . يا به عبارت ديگر ، دو روز براي خلق زمين ، و دو روز براي ايجاد كوهها و توليد خيرات و تقدير اقوات . نظير اين تعبير ، در زبان عربي و فارسي نيز وجود دارد . مثلاً اگر گفته شود : از اينجا تا مكّه ده روز طول ميكشد ، و تا مدينه پانزده روز . يعني پنج روز فاصله مكّه و مدينه است و ده روز فاصله اينجا تا مكّه . تفاسير معتبر را در اين زمينه مطالعه كردم ، جز اين ، رأي ديگري كه چنگي به دل بزند و موافق با آيات ديگر قرآن باشد پيدا نكردم . ولي اين بنده خدا را عقيده بر اين است كه : دو روز يا دو دوران مذكور در آيه 9 با دو روز يا دو دوران مذكور در آيه 12 مقارن و همزمانند . چرا كه آفرينش آسمانها ، آفرينش زمين را نيز در بر دارد . و چهار روز يا دوران مذكور در آيه 10 خاصّ زمين و مكمّل دو دوران قبلي است كه روي هم شش دوران ميشود . « سَوَآءً » : درست در مدّت چهار روز كامل ، بدون كم يا زياد . اقوات و موادّ غذائي درست بدان اندازه است كه مورد نياز است . مصدر و مفعول مطلق فعل محذوف ( إِسْتَوَتْ ) يا حال ( اقوات ) است . « السَّآئِلِينَ » : محتاجان و نيازمندان . درخواستكنندگان و طالبان . مراد انسان و حيوان و گياه است . ذكر آن به صورت جمع مذكّر سالم ، از راه تغليب است . « لِلسَّآئِلِينَ » : متعلّق به ( قَدَّرَ ) يا ( سَوَآءً ) است .
آيه 11
متن آيه :
ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ
ترجمه :
سپس اراده آفرينش آسمان كرد ، در حالي كه دود ( گونه ، و به شكل سحابيها در گستره فضاي بيانتهاء پراكنده ) بود . به آسمان و زمين فرمود : چه بخواهيد و چه نخواهيد پديد آئيد ( و شكل گيريد ) . گفتند : فرمانبردارانه پديد آمديم ( و به همان صورت درآمدهايم كه اراده فرمودهاي ) .
توضيحات :
« ثُمَّ » : سپس . در اينجا براي تأخير بياني است نه تأخير زماني . يعني آفرينش آسمانها قبلاً صورت گرفته است و زمين بعد از آن ( نگا : بقره / 29 ، نازعات / 27 - 33 ) . « إسْتَوي إِلي . . . » : قصد كرد . اراده فرمود . « دُخَانٌ » : دود . چه بسا مراد گازها و بخارها باشد كه علماء آن را سحابي ميگويند . « إِئْتِيَا » : پديد آئيد و شكل بگيريد . در اينجا خلق تقديري تبديل به خلق تكويني ميشود و هستي از قوّه به فعل در ميآيد . « أَتَيْنَا » : پديدار شديم . پيدا گشتيم . مراد سرعت در اطاعت است . « طَوْعاً أَوْ كَرْهاً » : ( نگا : آلعمران / 83 ، توبه / 53 ، رعد / 15 ) .
آيه 12
متن آيه :
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظاً ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
ترجمه :
آن گاه آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز به انجام رساند ، و در هر آسماني فرمان لازمهاش را صادر ( و نظام و تدبير خاصّي مقرّر ) فرمود ( و مخلوقات و موجودات متناسب با آنجا را آفريد ) . آسمان نزديك را با چراغهاي بزرگي ( از ستارگان درخشان و تابان ) بياراستيم و ( آن را كاملاً از آفات و استراق سمع شياطين ) محفوظ داشتيم . اين ( امور مذكوره ، اعم از آفرينش جهان هستي و دوران شكلگيري و نظم دقيق ، برجوشيده از ) برنامهريزي خداوند بسيار توانا و بس آگاه است .
توضيحات :
« قَضَاهُنَّ » : فعل ( قَضي ) به معني : به انجام رسانيد . به پايان برد . ضمير ( هُنَّ ) به سماء برميگردد كه متضمّن معني سماوات است . يا به ( سماوات ) بعد از خود برميگردد . در صورت اوّل ( سَبْعَ ) حال ( هُنَّ ) و در صورت دوم تمييز و مفسّر آن است ( نگا : روح المعاني ، بيضاوي ، ابن جُزَيّ ) . « أَمْرَهَا » : كار و بار مربوط به آن را . مخلوقات و موجودات و نظم و نظام آن را . « السَّمَآءَ الدُّنْيَا » ( نگا : صافّات / 6 ) . « مَصَابِيحَ » : چراغها . مراد كواكب است ( نگا : صافّات / 6 ) . « حِفْظاً » : نگاهداري . مفعول مطلق فعل محذوف ( حَفِظْنَا ) است كه عطف بر فعل ( زَيَّنَّا ) است . در اصل چنيناست : وَ حَفِظْنَاحِفْظاً . « ذلِكَ تَقْدِيرُ . . . » : ( نگا : انعام / 96 ، يس / 38 ) . يادآوري : خداوند در هفت مورد قرآن ، ادوار خلقت آسمانها و زمين را شش دوره ذكر فرمودهاند ( نگا : اعراف / 54 ، يونس / 3 ، هود / 7 ، فرقان / 59 ، سجده / 4 ، ق / 38 ، حديد / 4 ) .
آيه 13
متن آيه :
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنذَرْتُكُمْ صَاعِقَةً مِّثْلَ صَاعِقَةِ عَادٍ وَثَمُودَ
ترجمه :
اگر ( مشركان مكّه از پذيرش ايمان ) رويگردان شدند ، بگو : شما را از صاعقهاي همچون صاعقه عاد و ثمود ميترسانم .
توضيحات :
« صَاعِقَةً » : جرقّه عظيم الكتريسيته است كه در ميان قطعه ابري كه بار مثبت دارد با زمين كه بار منفي دارد ايجاد ميشود . صداي مهيب و زمين لرزه شديدي را به همراه دارد .
آيه 14
متن آيه :
إِذْ جَاءتْهُمُ الرُّسُلُ مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ قَالُوا لَوْ شَاء رَبُّنَا لَأَنزَلَ مَلَائِكَةً فَإِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ
ترجمه :
زماني ( صاعقه گريبانگير قوم عاد و ثمود شد ) كه پيغمبران از پيش رو و پشت سر ( و از هر سو و جهات ديگر ) به نزدشان آمدند ( و به عناوين مختلف و به شيوههاي گوناگون پندشان دادند و ارشادشان كردند و گفتند : ) جز خدا را پرستش نكنيد . پاسخ دادند كه : اگر خدا ميخواست پيغمبراني روانه دارد فرشتگاني را ( به عنوان پيغمبر ) فرو ميفرستاد ( نه انسانهائي مانند خود ما ) . ما قطعاً به آن چيزهائي باور نداريم كه با خود آوردهايد .
توضيحات :
« إِذْ » : معمول صاعِقَة است . « مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ » مراد از هر سو و با هر شيوه است . ( نگا : احقاف / 21 ) .
آيه 15
متن آيه :
فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ
ترجمه :
و امّا قوم عاد در زمين به ناحق بزرگي فروختند ( و مغرورانه ) گفتند : چه كسي از ما قدرت بيشتري دارد ؟ مگر آنان نميدانستند كه خداوندي كه ايشان را آفريده است از آنان نيرومندتر است ؟ ! آنان ( بر اثر اين پندار بياساس ) پيوسته آيههاي ما را انكار ميكردند و نميپذيرفتند .
توضيحات :
« إِسْتَكْبَرُوا فِي الأرْضِ بِغَيْرِ حَقٍّ » : به ناحق در زمين بزرگي فروختند و خويشتن را بالاتر از آن دانستند كه حقيقت را بپذيرند و ايمان بياورند . « بِغَيْرِ حَقٍّ » : بدون استحقاق . به ناحق ( نگا : اعراف / 146 ، يونس 23 ، قصص / 39 ) .
آيه 16
متن آيه :
فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَّحِسَاتٍ لِّنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَى وَهُمْ لَا يُنصَرُونَ
ترجمه :
سرانجام باد تند و پرصدا و سخت سردي را در روزهاي شومي به سويشان وزان كرديم ، تا عذاب خوار و پستكنندهاي در زندگي همين دنيا بديشان بچشانيم . ( تازه اين عذاب دنيا است ) و عذاب آخرت خوار و پستكنندهتر ( از عذاب دنيوي ايشان ) است ، و آنان اصلاً ( از سوي كسي ) ياري و كمك نميشوند .
توضيحات :
« صَرْصَراً » : سخت و شديد . پر سر و صدا و هراسانگيز . بسيار سرد . « أَيَّامٍ نَّحِسَاتٍ » : روزهاي شوم و بد . اين تندباد هفت شب و هشت روز پياپي وزيدن گرفت ( نگا : حاقّه / 7 ) و همچون تنههاي درختان خرما كه از ريشه كنده شده باشند ، انسانها را بلند ميكرد و به زمين ميكوبيد ( نگا : قمر / 20 ) .
آيه 17
متن آيه :
وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى فَأَخَذَتْهُمْ صَاعِقَةُ الْعَذَابِ الْهُونِ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
ترجمه :
و امّا قوم ثمود ، ما ايشان را رهنمود كرديم ( و راه خير و راه شر را بديشان نموديم ) و آنان كوردلي ( و گمراهي ) را بر هدايت ( و رهنمود الهي ) ترجيح دادند ، و لذا به سبب كارهائي كه ميكردند ، صاعقه عذاب خواركنندهاي ايشان را فرو گرفت .
توضيحات :
« الْعَمي » : كوردلي . گمراهي « صَاعِقَةٌ الْعَذَابِ » : اضافه صفت به موصوف است . مثل : مُهْلِكُ الْعَذَابِ ، كه در اصل « الْعَذَابُ الْمُهْلِكُ » است ( نگا : قرطبي ) . « الْهُونِ » : مصدر است و به عنوان اسم فاعل يعني مُهين به كار رفته است . به معني : خواركننده و رسواگر ( نگا : انعام / 93 ) .
آيه 18
متن آيه :
وَنَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ
ترجمه :
و كساني را كه مؤمن و متّقي بودند نجات داديم ( و از عذاب در امان و از دست كفّار متكبّر رهائي بخشيديم ) .
توضيحات :
. . .
آيه 19
متن آيه :
وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاء اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ
ترجمه :
روزي دشمنان خدا ( يعني كفّار و مشركان همه ملّتها ) به سوي آتش دوزخ رانده و بر لبه آن گرد آورده ميشوند ( و دستههاي پيشين را نگاه ميدارند تا گروههاي پسين را بدانان ملحق گردانند ) .
توضيحات :
« إِلَي النَّارِ . . . » : ( نگا : زمر / 71 ) . « أَعْدَآءُ اللهِ » : دشمنان خدا . مراد كفّار و مشركان همه ملّتها از آغاز تا پايان جهان است . « فَهُمْ يُوزَعُونَ » : ( نگا : نمل / 17 و 83 ) .
آيه 20
متن آيه :
حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
ترجمه :
هنگامي كه در كنار دوزخ گرد آمدند ، گوشها و چشمها و پوستهاي ايشان بر كارهائي كه ( در دنيا ) ميكردهاند ، گواهي ميدهند .
توضيحات :
« شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ . . » : شهادت اعضاء در آيات متعدّد قرآن مذكور است ( نگا : نور / 24 ، يس / 65 ، فصّلت / 21 و 22 ) ولي نحوه شهادت بر ما مجهول است . آيا خدا درك و شعور و قدرت سخن بدانها ميدهد ، آثار گناهان بر آنها نقش بسته است ، در آنها ايجاد صوت ميگردد ، و . . . « سَمْعُهُمْ وَ . . . » : علّت اين كه سمع مفرد و بقيّه اعضاء جمع ( نگا : بقره / 7 و 20 ، انعام / 46 ، نحل / 108 ) . « جُلُودُ » : پوستها . مراد همه اعضاء است ، و عطف عامّ بر خاصّ است .
آيه 21
متن آيه :
وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
ترجمه :
آنان به پوستهاي خود ميگويند : چرا بر ضدّ ما شهادت داديد ؟ پاسخ ميدهند : خداوندي ما را به گفتار درآورده است كه همه چيز را گويا نموده است ، و همو در آغاز شما را ( از عدم ) آفريده است و ( در پايان زندگي و بعد از ممات ، دوباره جامه حيات به تنتان كرده و براي حساب و كتاب ) به سوي او برگردانده شدهايد .
توضيحات :
« أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ » : خدا همه چيز را به گفتار انداخته است . يعني امروز همه موجودات عالم سخن ميگويند و اسرار را بازگو ميكنند . چرا كه پردهها از رازها به كنار رفته است ( نگا : / 22 ، طارق / 9 ) . نهتنها در قيامت در دنيا هم همه ذرّات عالم به تسبيح و تقديس خدا مشغول و مأموران رازبگوي خدايند ، و هر ذرّهاي صفحهاي گويا از تاريخ هستي است . امّا هر يك داراي قلمي ديگر و زباني ديگرند . امّا چگونه ؟ شما انسانيد و نميدانيد . « وَ هُوَ خَلَقَكُمْ . . . » : دنباله سخن جلود ، و يا مستأنفه است و فرموده آفريدگار جلود است .
آيه 22
متن آيه :
وَمَا كُنتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلَا أَبْصَارُكُمْ وَلَا جُلُودُكُمْ وَلَكِن ظَنَنتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَا يَعْلَمُ كَثِيراً مِّمَّا تَعْمَلُونَ
ترجمه :
شما اگر گناهانتان را پنهان ميكرديد نه از اين جهت بود كه از شهادت گوشها و چشمها و پوستهايتان بر ضدّ خودتان بيم داشته باشيد ( چرا كه اصلاً باور نميكرديد روزي اينها به سخن درآيند و بر ضدّ كسي گواهي دهند ) . بلكه گمان ميبرديد خدا بسياري از اعمالي را كه ( مخفيانه ) انجام ميدهيد نميداند .
توضيحات :
« أَن يَشْهَدَ » : از ترس اين كه شهادت دهد . از اين كه گواهي دهد . مفعولله است . در اصل : مَخَافَةَ أَن يَشْهَدَ . مِنْ أَن يَشْهَدَ . عَنْ أَن يَشْهَدَ .
آيه 23
متن آيه :
وَذَلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنتُم بِرَبِّكُمْ أَرْدَاكُمْ فَأَصْبَحْتُم مِّنْ الْخَاسِرِينَ
ترجمه :
اين گمان بدي كه درباره پروردگارتان داشتهايد شما را به هلاكت انداخته است ، و لذا از زمره زيانكاران شدهايد .
توضيحات :
« ذلِكُمْ » : مبتدا است . « ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنتُم بِرَبِّكُمْ » : بدل از مبتدا است . « أَرْدَاكُمْ » : شما را به هلاكت انداخته و نابود نموده است . خبر مبتدا است ، يا اين كه ( ظَنُّكُمْ ) و ( أَرْدَاكُمْ ) ميتواند خبر اوّل و دوم مبتدا باشد .
آيه 24
متن آيه :
فَإِن يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ وَإِن يَسْتَعْتِبُوا فَمَا هُم مِّنَ الْمُعْتَبِينَ
ترجمه :
اگر آنان شكيبائي كنند ( يا نكنند ، يكسان است و ) آتش دوزخ جايگاه ايشان است ( و راه نجاتي از آن ندارند ) . اگر هم تقاضاي رضايت و درخواست عفو ( الهي ) كنند ( به جائي نميرسد و پذيرفته نميشود ) و مورد عفو قرار نميگيرند .
توضيحات :
« إن يَصْبِرُوا . . . » : شبيه اين آيه در معني ( نگا : ابراهيم / 21 ، طور / 16 ) . « مَثْويً » : محلّ اقامت . ( نگا : آلعمران / 151 ، نحل / 29 ، عنكبوت / 68 ) . « إِن يَسْتَعْتِبُوا » : اگر طلب رضايت و گذشت كنند ( نگا : نحل / 84 ، روم / 57 ، جاثيه / 35 ) . « الْمُعْتَبِينَ » : اجابتشدگان . كساني كه درخواستشان پذيرفته گردد . خوشنودشدگان . برخي ( يَسْتَعْتِبُوا ) را به معني درخواست ( عُتْبي ) يعني برگشت به دنيا ، و ( الْمُعْتَبِينَ ) را به معني برگشت دادهشدگان به دنيا گرفتهاند . در اين صورت معني آيه چنين است : اگر كافران بر آتش شكيبائي كنند يا نكنند يكسان است و دوزخ جايگاه ايشان است ، و اگر طلب رجعت و برگشت به دنيا كنند ، درخواست ايشان پذيرفته نميگردد و به دنيا برگردانده نميشوند .
آيه 25
متن آيه :
وَقَيَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاء فَزَيَّنُوا لَهُم مَّا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ
ترجمه :
ما براي آنان همنشينان ( زشتسيرتي از جنّ و انس ) ترتيب دادهايم ( و اين دوستان تبهكار ، ايشان را از هر سو احاطه ميكنند و افكارشان را ميدزدند و چنان بر آنان چيره ميشوند ) كه كار دنيا و آخرت را در نظرشان ميآرايند ( و اقدام به محرّمات و ترك عبادات را و همچنين عقاب و عذاب دوزخ را برايشان سهل و ساده جلوهگر مينمايند . تا بدانجا كه به آساني به گرداب فساد فرو ميروند ) و فرمان عذاب الهي درباره آنان ثابت و صادر ميشود و به سرنوشت اقوام گمراهي از جنّ و انسي گرفتار ميگردند كه پيش از ايشان بودهاند ( و همچون ايشان كردهاند . جملگي ) اينان و آنان مسلّماً زيانبار شدهاند .
توضيحات :
« قَيَّضْنَا » : آماده كردهايم و تهيّه نمودهايم . ترتيب دادهايم ( نگا : مريم / 83 و 84 ، زخرف / 36 و 37 ) . « قُرَنَآءَ » : جمع قَرين ، همدم . دوست ، مراد شياطين انس و جنّ است ( نگا : نساء / 38 ، صافّات / 51 ) . « مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ » : آنچه پيش رو دارند . مراد محرّمات و ضلالات و لذّات و شهوات و زرق و برق دنيا است . « مَا خَلْفَهُمْ » : آنچه پشت سر دارند . مراد امور اخروي است ، از قبيل زندگي دوباره و حساب و كتاب و عقاب و عذاب . البتّه ميتوان ( مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ ) را مربوط به امور اخروي ، و ( مَا خَلْفَهُمْ ) را مربوط به امور دنيوي دانست ( نگا : بقره / 255 ، طه / 110 ، انبياء / 28 ، حجّ / 76 ) . جمله ( مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ ) ممكن است اشاره به احاطه همهجانبه شياطين انس و جنّ و تزيين آنان هم باشد . « حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ » : فرمان عذاب درباره آنان لازم و ثابت گرديد و گرفتار عقاب و عذاب شدند ( نگا : اسراء / 16 ، قصص / 63 ، نمل / 82 ) . « فِي أُمَمٍ » : در ميان ملّتهائي كه . همراه با ملّتهائي كه . جار و مجرور ميتواند حال ( هم ) و متعلّق به ( كَآئِنِينَ ) محذوف بوده و تقدير چنين باشد ، كَآئِنِينَ فِي أُمَمٍ . تنوين ( أُمَمٍ ) دالّ بر تكثير است . واژه ( في ) ميتواند به معني ( مَعَ ) باشد .
آيه 26
متن آيه :
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ
ترجمه :
كافران ( به همديگر ) ميگويند : گوش به اين قرآن فرا ندهيد ، و در ( هنگام تلاوت ) آن ياوهسرائي و جار و جنجال كنيد ( تا مردمان هم قرآن را نشنوند و مجال انديشه درباره مفاهيم آن از ايشان گرفته شود و ) شما پيروز گرديد .
توضيحات :
« إلْغَوْا » : ياوهسرائي كنيد . كارهاي بيهوده انجام دهيد . مراد بحثهاي بيفايده و جار و جنجال و سر و صدا و افسانهسرائي و بالاخره همه گفتگوها و كارهائي است كه افكار مردم را از محور مقاصد قرآني منحرف سازد و مجال تفكّر را از آنان سلب كند . « فِيهِ » : در هنگام خواندن قرآن يا تدريس آيات و يا طرح مسائل آن .
آيه 27
متن آيه :
فَلَنُذِيقَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا عَذَاباً شَدِيداً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ
ترجمه :
ما قطعاً ( جنگ با قرآن را فراموش نمينمائيم و ) به كافران عذاب سختي ميچشانيم ، و آنان را در برابر بدترين كاري كه كردهاند ( كه مبارزه با قرآن است ) جزا و سزا خواهيم داد .
توضيحات :
« لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي . . . » . مراد دو چيز ميتواند باشد : الف - مبارزه كافران با قرآن بدترين كار است و در برابر آن كيفر شديد داده ميشوند . ب - همه كارهاي كافران همسان بدترين كارشان محسوب ميگردد و بدترين مجازاتها بدانها تعلّق ميگيرد ، همان گونه كه همه كارهاي مؤمنان همسان بهترين كارشان محسوب ميشود و بهترين پاداشها بدانها تعلّق ميگيرد ( نگا : توبه / 121 ، نحل / 96 و 97 ، نور / 38 ، عنكبوت / 7 ، زمر / 35 ) .
آيه 28
متن آيه :
ذَلِكَ جَزَاء أَعْدَاء اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِيهَا دَارُ الْخُلْدِ جَزَاء بِمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ
ترجمه :
اين ، كيفر دشمنان خدا است كه آتش ( سوزان جهنّم ) است . ( امّا نه آتش موقّتي و زودگذر ، بلكه ) سراي هميشگي ايشان در ميان آن است . اين هم بدان خاطر است كه پيوسته آيات ما را ( با وجود علم به واقعيّت آنها ) انكار ميكردهاند .
توضيحات :
« النَّارُ » : آتش دوزخ . عطف بيان يا بدل از ( ذلِكَ ) و يا اين كه خبرمبتداي محذوف ( هُوَ ) است . « دَارُ الْخُلْدِ » : سراي ماندگاري و جاودانگي . يعني در دوزخ اقامتگاه هميشگي كفّار است . « جَزَآءً » : مفعول مطلق عامل محذوف ( نگا : اسراء / 63 ) و يا مفعول له است . « جَزَآءً بِمَا كَانُوا بِئَايَاتِنَا يَجْحَدُونَ » : حرف ( ب ) يكم متعلّق به ( جَزَآءً ) و دوم متعلّق به ( يَجْحَدُونَ ) است .
آيه 29
متن آيه :
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا رَبَّنَا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلَّانَا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ نَجْعَلْهُمَا تَحْتَ أَقْدَامِنَا لِيَكُونَا مِنَ الْأَسْفَلِينَ
ترجمه :
كافران ( در ميان دوزخ فرياد برميآورند و ) ميگويند : پروردگارا ! كساني را از دو گروه انس و جنّ به ما نشان بده كه ما را گمراه كردهاند ، تا ايشان را زير پاهاي خود بگذاريم و لگدمالشان گردانيم و بدين وسيله از زمره پستترين مردم ( از لحاظ مقام و مكان ) شوند .
توضيحات :
« الأسْفَلِينَ » : پائينترين افراد و پستترين مردم از لحاظ مكانت و منزلت و مقام و مكان . اين سخن بيانگر شدّت خشم كافران بر سردستگان و رهبران كفر و معصيت است ( نگا : بقره / 166 و 167 ، سبأ / 31 - 33 ) .
آيه 30
متن آيه :
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ
ترجمه :
كساني كه ميگويند : پروردگار ما تنها خدا است ، و سپس ( بر اين گفته خود كه اقرار به وحدانيّت است ميايستند ، و آن را با انجام قوانين شريعت عملاً نشان ميدهند ، و بر اين راستاي خداپرستي تا زندهاند ) پابرجا و ماندگار ميمانند ( در هنگام آخرين لحظات زندگي ) فرشتگان به پيش ايشان ميآيند ( و بدانان مژده ميدهند ) كه نترسيد و غمگين نباشيد و شما را بشارت باد به بهشتي كه ( توسّط پيغمبران ) به شما ( مؤمنان ) وعده داده ميشد .
توضيحات :
« تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ المَلآئِكَةُ » : مراد نزول فرشتگان به هنگام مرگ انسانها است ( نگا : نساء / 97 ، انفال / 50 ، انعام / 93 ، نحل / 28 و 32 ، محمّد / 27 ) . برخي اين بشارتها را دائمي و مستمرّ دانسته و آنها را الهامهاي معنوي فرشتگان در گوش جان مؤمنان در همه مراحل زندگي ميدانند .
آيه 31
متن آيه :
نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ
ترجمه :
( و فرشتگان بديشان خبر ميدهند كه ) ما ياران و ياوران شما در زندگي دنيا و در آخرت هستيم ، و در آخرت براي شما هرچه آرزو كنيد هست ، و هرچه بخواهيد برايتان فراهم است .
توضيحات :
« مَا تَدَّعُونَ » : آنچه طلب كنيد ( نگا : يس / 57 ) .
آيه 32
متن آيه :
نُزُلاً مِّنْ غَفُورٍ رَّحِيمٍ
ترجمه :
اينها به عنوان پذيرائي از سوي خداوند آمرزگار و مهربان است .
توضيحات :
« نُزُلاً » : ( نگا : آلعمران / 198 ، كهف / 107 ، صافّات / 62 ) .
آيه 33
متن آيه :
وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحاً وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ
ترجمه :
گفتار چه كسي بهتر از گفتار كسي است كه مردمان را به سوي خدا ميخواند و كارهاي شايسته ميكند و اعلام ميدارد كه من از زمره مسلمانان ( و منقادان اوامر يزدان ) هستم ؟
توضيحات :
« قَوْلاً » : تمييز است . « الْمُسْلِمِينَ » : مسلمانان . كساني كه فرمانبردار اوامر خدا بوده و سرِ بندگي و پرستش را فروتنانه بر آستانهاش ميگذارند .
آيه 34
متن آيه :
وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ
ترجمه :
نيكي و بدي يكسان نيست . ( هرگز بدي را با بدي ، و زشتي را با زشتي پاسخ مگوي . بلكه بدي و زشتي ديگران را ) با زيباترين طريقه و بهترين شيوه پاسخ بده . نتيجه اين كار ، آن خواهد شد كه كسي كه ميان تو و ميان او دشمنانگي بوده است ، به ناگاه همچون دوست صميمي گردد .
توضيحات :
« لاتَسْتَوي » : مساوي و برابر و يكسان نيست . « إدْفَعْ » : پاسخ بده ( نگا : مؤمنون / 96 ) . از ميان بردار ( نگا : بقره / 251 ، حجّ / 40 ) . « وَلِيٌّ » : دوست . رفيق . « حَمِيمٌ » : گرم . صميمي . « إدْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ » : ( نگا : مؤمنون / 96 ) .
آيه 35
متن آيه :
وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ
ترجمه :
به اين خوي ( و خلق عظيم ) نميرسند مگر كساني كه داراي صبر و استقامت باشند ، و بدان نميرسند مگر كساني كه بهره بزرگي ( از ايمان و تقوا و اخلاق ستوده ) داشته باشند .
توضيحات :
« مَا يُلَقَّاهَا » : به اين خصلت دست نمييابد و اين سفارش را پذيرا نميگردد ( نگا : قصص / 80 ) . ضمير ( هَا ) به ( خَصْلَة ) يا ( وَصِيَّة ) باز ميگردد كه مستفاد از جمله سابق است . « ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ » : داراي بهره فراوان از خصال حميده و صفات پسنديدهاي كه منتهي به سعادت دائم ميگردد ( نگا : قصص / 79 ، انسان / 11 ) .
آيه 36
متن آيه :
وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
ترجمه :
هرگاه وسوسهاي از شيطان ( در اين مسير ) متوجّه تو گرديد ( به هوش باش و در مقابل آن مقاومت كن و ) خود را به خداوند بسپار ( و به سايه لطف او پناه بر ) كه او بس شنوا و آگاه است ( و تو را ميپايد و محافظت مينمايد ) .
توضيحات :
« وَ إِمَّا يَنزَغَنَّكَ . . . » : ( نگا : اعراف / 200 ) .
آيه 37
متن آيه :
وَمِنْ آيَاتِهِ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ
ترجمه :
از نشانههاي ( قدرت ) خدا ، شب و روز و خورشيد و ماه است . براي خورشيد و ماه سجده نكنيد ، براي خدائي كه آنها را آفريده است ، سجده كنيد ، اگر واقعاً او را عبادت و پرستش ميكنيد .
توضيحات :
« ءَايَاتِهِ » : نشانههاي قدرت و ادلّه عظمت او . « إن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ » : اگر واقعاً او را ميپرستيد . اگر ميخواهيد او را عبادت و پرستش كنيد .
آيه 38
متن آيه :
فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُمْ لَا يَسْأَمُونَ
ترجمه :
اگر ( مشركان ) خود را بزرگتر از آن ديدند ( كه به عبادت و پرستش پروردگار بپردازند ، باك مدار . چرا كه ) آنان كه در پيشگاه پروردگارت منزلت و مكانت دارند ( كه فرشتگان مقرّبند ) شب و روز به تسبيح و تقديس او سرگرمند و به هيچ وجه ايشان ( از اين كار ) خسته و درمانده نميگردند .
توضيحات :
« عِندَ رَبِّكَ » : در پيشگاه او هستند . مراد از عنديّت ، يعني در پيشگاه بودن ، عنديّت مكاني نيست ؛ بلكه عنديّت كرامت و منزلت است ( نگا : قمر / 55 ) . « لا يَسْأَمُونَ » : ملول نميگردند . خسته و درمانده نميشوند ( نگا : بقره / 282 ) .
آيه 39
متن آيه :
وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
ترجمه :
و از نشانههاي ( قدرت ) خدا اين است كه تو زمين را خشك و برهوت ميبيني ، امّا هنگامي كه ( قطرههاي حياتبخش ) آب بر آن فرو ميفرستيم ، به جنبش درميآيد و آماسيده ميگردد ( و بعدها به صورت گل و گياه و سبزه موج ميزند ) . آن كس كه اين زمين خشك و برهوت را زنده ميكند ، هم او مردگان را نيز ( در قيامت ) زنده ميگرداند . چرا كه او بر هر چيزي توانا است .
توضيحات :
« خَاشِعَةً » : خشك و برهوت . ساكن و بدون حركت . « إهْتَزَّتْ » : به جنبش درميآيد و تكان ميخورد . « رَبَتْ » : بالا ميآيد و آماسيده ميگردد . « إهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ . . . » : ( نگا : حجّ / 5 ) . وقتي كه آب به عناصر و ذرّات خاك ميرسد ، در داخل آب حل ميگردند و جذب دانهها يا ريشههاي گياهان ميشوند و به سلولها و بافتها و اندامهاي زندهاي تبديل شده و رشد ميكنند و افزايش مييابند . « مُحْيي » : زنده كننده ( نگا : روم / 50 ) . در رسمالخطّ قرآني با يك ياء نوشته شده است .
آيه 40
متن آيه :
إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آيَاتِنَا لَا يَخْفَوْنَ عَلَيْنَا أَفَمَن يُلْقَى فِي النَّارِ خَيْرٌ أَم مَّن يَأْتِي آمِناً يَوْمَ الْقِيَامَةِ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
ترجمه :
كساني كه آيات ما را مورد طعن قرار ميدهند و به تحريف ( حقائق و معاني ) آن دست مييازند ، بر ما پوشيده نخواهند بود ( و كيفرشان را خواهيم داد . ) آيا كسي كه به آتش دوزخ انداخته ميشود بهتر است يا كسي كه ( در سايه ايمان ) در نهايت امن و امان ، روز قيامت ( به عرصه محشر ) ميآيد ؟ هر كاري كه ميخواهيد بكنيد ، او ميبيند هر آنچه را كه انجام ميدهيد .
توضيحات :
« يُلْحِدُونَ » : مورد طعن قرار ميدهند . تحريف ميكنند . « ءَايَاتِ » : مراد آيات تكويني كتاب منظور جهان ، يا آيات تشريعي مذكور در كتابهاي آسماني به ويژه قرآن است . « يُلْحِدُونَ فِي ءَايَاتِنَا » : آيات ما را تحريف ميكنند . آيات ما را مورد طعن قرار ميدهند . مراد منحرف ساختن مردم با مغالطه و سفسطه از دلائل خداشناسي و نشانههاي قدرت الهي ، و يا تحريف حقائق و معاني و تغيير عبارات و الفاظ كتابهاي آسماني است . « ءَامِناً » : در امن و امان . مطمئنّ و بيدغدغه ، حال است .
آيه 41
متن آيه :
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ
ترجمه :
كساني كه قرآن را انكار ميكنند بدان گاه كه به ايشان ميرسد ، ( بر ما پوشيده نميمانند و سزاي آن را ميبينند ) . قرآن كتاب ارزشمند و بينظيري است .
توضيحات :
« إِنَّ الَّذِينَ . . . » : خبر آن محذوف است . از قبيل : لايُخْفَوْنَ عَلَيْنا . . . لا يَغِيبُ عَنَّآ أَمْرُهُمْ وَ مَا يَقْصِدُونَ . « الذِّكْرِ » : قرآن ( نگا : حجر / 9 ، نحل / 44 ) . « عَزِيزٌ » : ارزشمند . بينظير . چيره و شكستناپذير .
آيه 42
متن آيه :
لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ
ترجمه :
هيچ گونه باطلي ، از هيچ جهتي و نظري ، متوجّه قرآن نميگردد . ( نه غلطي و تناقضي در الفاظ و مفاهيم آن است ، و نه علوم راستين و اكتشافات درست پيشينيان و پسينيان مخالف با آن ، و نه دست تحريف به دامان بلندش ميرسد . چرا كه ) قرآن فرو فرستاده يزدان است كه با حكمت و ستوده است ( و افعالش از روي حكمت است ، و شايسته حمد و ستايش بسيار است ) .
توضيحات :
« الْبَاطِلُ » : نقطه مقابل حق . مراد : نسخ ، كم و زياد شدن ، غلط از آب درآمدن ، تناقض مطالب و مفاهيم ، و بالاخره همه چيزهاي نادرست و خلاف حقيقت و واقعيّت است . « مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ » : كنايه از همه جانبه بودن است . يعني از همه جهات خدا قرآن را حفظ ميكند ( نگا : حجر / 9 ) و از هيچ سو و هيچ طرف و ناحيه ، بطلان و فساد متوجّه آن نگشته و نميگردد . « تَنزِيلٌ » ( نگا : شعراء / 192 ، يس / 5 ، فصّلت / 2 ) .
آيه 43
متن آيه :
مَا يُقَالُ لَكَ إِلَّا مَا قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِن قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَذُو عِقَابٍ أَلِيمٍ
ترجمه :
از طرف ( كافران و منافقان و جاهلان ) چيزي به تو گفته نميشود ، مگر همان چيزهائي كه قبلاً به پيغمبران پيش از تو گفته شده است . ( و چنين نسبتهاي ناروائي و سخنان نازيبائي بديشان داده شده است . خلاصه نه دعوت تو به سوي يكتاپرستي مطلب تازهاي است ، و نه تهمت و تكذيب مردمان بيدين و بيايمان ) . مسلّماً پروردگار تو داراي آمرزش فراوان ( در حق مؤمنان ) و داراي مجازات دردناك ( در حق كافران ) است .
توضيحات :
« مَا يُقَالُ لَكَ إِلاّ مَا . . . » : مراد نسبتهاي ناروائي همچون : ساحر ، شاعر ، مجنون ، كاهن ، مفتري ، و دشنامها و سخنان زشت ديگر است ( نگا : مائده / 70 ، يس / 30 ، ذاريات / 39 و 52 ، نحل / 101 ) .
آيه 44
متن آيه :
وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآناً أَعْجَمِيّاً لَّقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاء وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُوْلَئِكَ يُنَادَوْنَ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ
ترجمه :
چنان كه قرآن را به زباني جز زبان عربي فرو ميفرستاديم ، حتماً ميگفتند : اگر آيات آن ( به عربي ) توضيح و تبيين ميگرديد ( چه ميشد ؟ در اين صورت ما آن را روشن و گويا فهم ميكرديم . و ميگفتند : ) آيا ( كتاب ) غير عربي و ( پيغمبر ) عربي ؟ بگو : قرآن براي مؤمنان مايه راهنمائي و بهبودي است . ( ايشان را از راههاي گمراهي و سرگشتگي ميرهاند ، و از بيماريهاي شكّ و گمان نجات ميبخشد ) و امّا براي غيرمؤمنان ، كري گوشهاي ايشان و كوري ( چشمان ) آنان است . ( انگار ) آنان كسانيند كه از دور صدا زده ميشوند ( اين است كه با وجود چشم باز و گوش باز ، مناديگر را چنان كه بايد نميبيننند ، و ندائي را كه معلوم و مفهوم باشد نميشنوند ) .
توضيحات :
« أَعْجَمِيٌّ » : غير عربي ( نگا : نحل / 103 ، شعراء / 198 ) . « لَوْ لا » : اين واژه براي طلب حصول مابعد خود است . ( نگا : كهف / 39 ) . « فُصِّلَتْ » : بيان و روشن ميگرديد . توضيح و تبيين ميشد . « أَأَعْجَمِيٌّ ؟ » : آيا غير عربي است ؟ « أَأَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌّ ؟ » : آيا قرآن به زبان غيرعربي براي پيغمبر عربي زبان آمده است ؟ مراد اين است كه كافران و مشركان بيماردل هميشه كارشان ايراد گرفتن و بهانه تراشيدن بود . قرآن كه عربي است ، سحر و افسونش ميخواندند ( نگا : سبأ / 43 ، صافّات / 15 ) و اگر غيرعربي ميبود ، گنگ و نامفهومش ميشمردند . « هُديً وَ شِفَآءٌ » : راهنمائي و بهبودي . راهنما و شفادهنده . « وَقْرٌ » : سنگيني . كري . اين واژه ميتواند خبر مبتداي محذوف باشد ، و معني آن در بالا گذشت . و يا اين كه مبتداي مؤخّر بوده ( فِي ءَاذَانِهِمْ وَقْرٌ ) معني شود : در گوشهايشان كري است . يعني انگار كرند اين است كه نميشنوند . « عَميً » : كوري . كوردلي و گمراهي ( نگا : فصّلت / 17 ) . « عَلَيْهِمْ عَميً » : كوري است براي اينان . موجب گمراهي آنان است ( نگا : بقره / 26 ) .
آيه 45
متن آيه :
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ
ترجمه :
ما به موسي كتاب ( آسماني تورات ) داديم و در آن ( از طرف بنياسرائيل ) اختلاف گرديد ( و دسته دسته و پراكنده شدند . اين هم سنّت هميشگي در ميان همه اديان و اقوام است . قوم تو نيز از اين قاعده مستثني نيست ) . اگر سخن پروردگارت از پيش بر اين نرفته بود ( كه عذاب كافران و مجازات شديد مبطلان تا روز رستاخيز به تأخير انداخته شود ) در ميان ( قوم تو نيز با نابود كردن كافران و بر جاي داشتن مؤمنانِ ) ايشان داوري ميگرديد . چرا كه آنان درباره قرآن به شكّ و ترديد شگفتي گرفتار آمدهاند ( و از حقيقت فرسنگها به دور افتادهاند ) .
توضيحات :
« وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسي . . . » : اين بخش جنبه دلداري پيغمبر را در بر دارد . و آن اين كه همه اقوام به گروههاي مؤمن و غيرمؤمن تقسيم شدهاند ، و مؤمنان نيز فرقه فرقه و دسته دسته گشتهاند و مذاهب مختلفي پيدا كردهاند . از جمله پيروان موسي كه بعضي از ايشان در مدينه بوده مثال محسوسي از اين واقعيّت بشمار آمدهاند و به 73 فرقه تقسيم گشتهاند ( نگا : التفسير القرآني للقرآن ) « لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ . . . » : مراد وعدهاي است كه خدا به پيغمبر داده بود . مبني بر اين كه مادام او در ميان قوم خود است ايشان را نابود نكند ( نگا : انفال / 33 ) . « لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ » : كار ايشان به پايان ميرسيد و در ميانشان داوري ميگرديد . مراد نابودي مشركان و منكران قرآن است . « مِنْهُ » : درباره قرآن . يادآوري : برخي تمام آيه را راجع به قوم موسي و شكّ ايشان درباره تورات ميدانند . چرا كه اين آيه درست با همين عبارت در سوره هود آيه 110 مذكور است و مربوط به موسي و تورات و قوم بنياسرائيل ميباشد .
آيه 46
متن آيه :
مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَيْهَا وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ
ترجمه :
هر كس كه كار نيك بكند به نفع خود ميكند ، و هر كس كه كار بد بكند به زيان خود ميكند ، و پروردگار تو كمترين ستمي به بندگان نميكند .
توضيحات :
« مَا رَبُّكَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبِيدِ » : ( نگا : آلعمران / 182 ، انفال / 51 ، حجّ / 10 ) .
آيه 47
متن آيه :
إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ وَمَا تَخْرُجُ مِن ثَمَرَاتٍ مِّنْ أَكْمَامِهَا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَى وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ أَيْنَ شُرَكَائِي قَالُوا آذَنَّاكَ مَا مِنَّا مِن شَهِيدٍ
ترجمه :
آگاهي از وقوع قيامت به خدا بازميگردد و بس ( و كسي جز خدا نميداند قيامت كي خواهد بود ) . هيچ ميوهاي ( بارور نميشود و ) از غلاف خود بيرون نميآيد ( و پوسته خويش را نميشكافد ) ، و هيچ مادهاي باردار نميگردد و وضع حمل نميكند ، مگر در پرتو دانش او و با اطّلاع او . روزي خداوند مشركان را ندا ميدهد : شريكها و انبازهائي كه براي من ميپنداشتيد كجايند ؟ پاسخ ميدهند و ميگويند : ما به تو عرض كرديم كه كسي از ما گواهي نميدهد ( كه تو داراي شريك و انباز هستي ) .
توضيحات :
« إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ » : ( نگا : اعراف / 187 ، لقمان / 34 ، احزاب / 63 ) . « أَكْمَام » : جمع كِمّ ، غلاف . پوسته . « أُنثي » : ماده . مراد مؤنّث همه جانداران از قبيل : حيوانات و حشرات و پرندگان و انسان است . « ءَاذَنَّاكَ » : به تو اعلام كرديم . به تو عرض كرديم . مراد اين است كه امروز همه چيز روشن شده است و كسي معتقد به انباز نيست . يا اين كه مشركين ميگويند : ما هرگز به شريك معتقد نبودهايم ( نگا : انعام / 23 ) . « شَهِيدٍ » : گواه .
آيه 48
متن آيه :
وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَدْعُونَ مِن قَبْلُ وَظَنُّوا مَا لَهُم مِّن مَّحِيصٍ
ترجمه :
و اثري از معبودهائي كه قبلاً ( در دنيا ) به فرياد ميخواندند و ميپرستيدند نميبينند ، و يقين حاصل ميكنند كه هيچ گريزگاهي و راه فراري ندارند .
توضيحات :
« ضَلَّ » : ناپيدا گرديد . گم شد . « ظَنُّوا » : يقين حاصل كردند . در اينجا ظنّ به معني علم و يقين است . چرا كه در صحنه محشر و هنگامه قيامت ، شكّ و گمان معني ندارد ، و همه چيز معلوم و مشهود است . « مَحِيصٍ » گريزگاه . راه فرار ( نگا : ابراهيم / 21 ) .
آيه 49
متن آيه :
لَا يَسْأَمُ الْإِنسَانُ مِن دُعَاء الْخَيْرِ وَإِن مَّسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُوسٌ قَنُوطٌ
ترجمه :
انسان ( بيايمان ) از طلبيدن دارائي و نعمت سير نميگردد و خسته نميشود ، ولي زماني كه بلا و سختي و فقر و فاقه بدو رو كرد ، فوراً دلسرد و نااميد ميگردد ( و از خود و زندگي بيزار و گريزان ميشود ) .
توضيحات :
« لا يَسْأَمُ » : ملول و خسته نميگردد . « الإِنسَانُ » : مراد انسان كافر و بيايمان است ( نگا : آيات 50 - 54 ) . « دُعَآءِ » : طلبيدن ، به دنبال رفتن . « الْخَيْرِ » : مال و ثروت . دارائي و نعمت و صحّت . « دُعَآءِ الْخَيْرِ » : اضافه مصدر به مفعول خود است . « الشَّرُّ » : فقر و فاقه . بلا و مصيبت . بيماري و تنگي معيشت . « يَؤُوسٌ » : بسيار نااميد . « قَنُوطٌ » : بسيار مأيوس . « يَؤُوسٌ قَنُوطٌ » : هر دو واژه به يك معني و براي تأكيد است .
آيه 50
متن آيه :
وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِّنَّا مِن بَعْدِ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هَذَا لِي وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّجِعْتُ إِلَى رَبِّي إِنَّ لِي عِندَهُ لَلْحُسْنَى فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِمَا عَمِلُوا وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ
ترجمه :
اگر ما به چنين انساني ، به دنبال ناراحتي و زياني كه بدو رسيده است ، از سوي خود مرحمتي ( همچون ثروت و صحّت ) روا داريم ، گستاخانه خواهد گفت : اين ( ثروت و صحّت ) حق من است ( و آن را در سايه تلاش و كوشش و علم و دانش خود به دست آوردهام ) و اصلاً گمان نميبرم كه قيامتي در كار باشد . اگر ( به فرض ، قيامتي هم در كار باشد و ) من به سوي پروردگارم برگردم ، حتماً در پيشگاه او داراي مقام و منزلت خوبي هستم ( چرا كه ذاتاً محترمم ، و همان گونه كه در دنيا خدا گراميم داشته است و به من قدرت و نعمت داده است ، در آخرت نيز گراميم ميدارد و به من عزّت و حرمت ميبخشد ) ما كافران را مسلّماً از كارهائي كه كردهاند آگاه خواهيم كرد و حتماً عذاب سخت و زيادي را بديشان ميچشانيم .
توضيحات :
« رَحْمَةً » : مراد نعمتهائي همچون ثروت و قدرت است . « ضَرَّآءَ » : زيان و ضرر . ناراحتي و بيماري . « هذَا لِي » : اين از خود من است . اين در سايه عقل و شعور و علم و كارداني خودم ميباشد . « الْحُسْني » : مراد مقام و منزلت و بهشت است . « غَلِيظٍ » : متراكم . شديد . فراوان ( نگا : هود / 58 ، ابراهيم / 17 ، لقمان / 24 ) .
آيه 51
متن آيه :
وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاء عَرِيضٍ
ترجمه :
هنگامي كه ما به انسان نعمت دهيم رويگردان ( از دينداري و شكرگزاري ) ميگردد و تكبّر و غرور ميورزد ، و هنگامي كه به بلا و گرفتاري و ناراحتي و بيماري دچار گرديد ، دعاهاي عريض و طويلي سر ميدهد ( و به شكوه و گلايه ميپردازد كه چرا خدا نعمت خود را از او بازگرفته است و بدو ظلم كرده است ) .
توضيحات :
« أَعْرَضَ » : رويگردان ميشود . شكرگزاري و چه بسا دينداري را رها ميكند . « نَئَا بِجَانِبِهِ » : خود را از خداپرستي و دينداري دور ميكند . تكبّر ميورزد و مغرور ميگردد . شانهها را بالا مياندازد كه مثل سر را بالا گرفتن نشانه فخرفروشي و استكبار است . مراد از ( جانِب ) خود انسان يا دوش او است ( نگا : روح المعاني ) . « عَرِيضٍ » : وسيع . مراد دراز و فراوان است . البتّه دعاي شخص كافر يا سست ايمان ، بدين هنگام جنبه گلايه از خدا و ناشكري دارد و بيشتر جزع و فزعي است بر از دست دادن نعمت و براي عودت دادن آن . يا اين كه در وقت ثروتمندي متكبّر و مغرور ميشود ، و در وقت فقر و فاقه متضرّع و زبون ، و در هر دو حالت تنها متوجّه دنيا است . بالاخره دعايش براي دنيا است نه براي خدا .
آيه 52
متن آيه :
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن كَانَ مِنْ عِندِ اللَّهِ ثُمَّ كَفَرْتُم بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ
ترجمه :
( اي محمّد ! ) بگو : به من خبر دهيد اگر اين ( قرآن ) از سوي خداوند آمده باشد ، و آن گاه شما به آن ايمان نداشته باشيد ، چه كسي گمراهتر خواهد بود از آن كسي كه ( با حق و حقيقت ) سخت در مبارزه و مقابله باشد ؟
توضيحات :
« أَرَأَيْتُمْ » : ( نگا : انعام / 40 و 46 و 47 ، يونس / 50 ) . « شِقَاقٍ » : مخالفت . مقابله . « بَعِيدٍ » : دور از حقيقت . ژرف كه مراد همه جانبه و سخت است . « فِي شِقَاقٍ بَعيدٍ » : ( نگا : بقره / 176 ، حجّ / 53 ) .
آيه 53
متن آيه :
سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ
ترجمه :
ما به آنان ( كه منكر اسلام و قرآنند ) هرچه زودتر دلائل و نشانههاي خود را در اقطار و نواحي ( آسمانها و زمين ، كه جهان كبير است ) و در داخل و درون خودشان ( كه جهان صغيراست ) به آنان ( كه منكر اسلام و قرآنند ) نشان خواهيم داد تا براي ايشان روشن و آشكار گردد كه اسلام و قرآن حق است . آيا ( براي برگشت كافران از كفر و مشركان از شرك ) تنها اين بسنده نيست كه پروردگارت بر هر چيزي حاضر و گواه است ؟ ( چه حضور و شهادتي از اين برتر و بالاتر كه با خطّ تكوين ، دلائل قدرت و حكمت خود را بر روي همه ذرّات كائنات و وجود موجودات نگاشته است ؟ ) .
توضيحات :
« الآفَاقِ » : نواحي عالم و اقطار آسمانها و زمين . « أَنَّهُ » : اين كه قرآن . اين كه اسلام ( نگا : كشّاف ، مختصر ) . « شَهِيدٌ » : گواه و مطلع . حاضر و ناظر .
آيه 54
متن آيه :
أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِّن لِّقَاء رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطٌ
ترجمه :
آگاه باشيد كه ايشان درباره ملاقات با پروردگارشان ( براي حساب و كتاب ) در شكّ و ترديدند ( و رستاخيز را باور نميدارند ) . هان بدانيد كه خدا ( علم و قدرتش ) همه چيز را دربر گرفته است ( و از هر چيزي آگاه و بر هر چيزيتوانا است ) .
توضيحات :
« مِرْيَةٍ » : شكّ وترديد ( نگا : هود / 17 و 109 ، حجّ / 55 ، سجده / 23 )
[سه شنبه 1395-03-04] [ 05:45:00 ب.ظ ]
|