فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره حجرات / تفسیر نور

 

‏آيه ‏1
‏‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! بر خدا و پيغمبرش پيشي مگيريد و پيشدستي مكنيد ، و از خدا بترسيد و پروا داشته باشيد ، چرا كه خدا شنواي ( گفتارتان ، و ) آگاه ( از كردارتان ) مي‌باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تُقَدِّمُوا » : پيشي مگيريد . پيشدستي مكنيد . بعضي اين فعل را لازم و برخي آن را متعدي و مفعولش را محذوف دانسته‌اند ، و مراد اين است كه هيچ حكمي را بر حكم خدا و پيغمبرش مقدم نداريد . پيش از فهم و دريافت سخن و دستور خدا و رسول درباره حكم چيزي ، سخني نگوئيد . پيش از اخذ فرمان از خدا و پيغمبرش ، عملي را انجام ندهيد . در جائي كه خدا و پيغمبرش حكمي‌دارند ، شما حكم نكنيد ، يعني حكمي نكنيد مگر به حكم خدا و رسول او ، و بايد كه همواره اين ويژگي در شما باشد كه پيرو و گوش بفرمان خدا و رسول باشيد . « بَيْنَ يَدَيْ » : جلو . حضور . منظور مقام حكمراني است كه مختص به خدا و به رسول خدا - برابر رهنمود و با اجازه خدا - دارد ( نگا : نساء / 64 ) .‏

‏آيه ‏2
‏‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! صداي خود را از صداي پيغمبر بلندتر مكنيد ، و همچنان كه با يكديگر سخن مي‌گوئيد ، با او به آواز بلند سخن مگوئيد ، تا نادانسته اعمالتان بي‌اجر و ضايع نشود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ » : صداي خود را فراتر از صداي پيغمبر نبريد . صداي خويش را بلندتر از صداي پيغمبر نكنيد . مراد بلند سخن گفتن در محضر پيغمبر در حال حيات ، و بعد از وفات آن حضرت ، در كنار مرقد مبارك او ، و بويژه بهنگام خواندن احاديث نبوي است ( نگا : روح‌المعاني ) . « لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ . . . » : اين بخش ناظر بدين امر است كه طبق معمول با داد و فرياد با آن جناب صحبت نشود ، بلكه متين و آرام و محترمانه او را مخاطب قرار دهند .‏

‏آيه ‏3
‏‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كه صداي خود را نزد پيغمبر خدا پائين نموده و آهسته برمي‌آورند ، كسانيند كه خداوند دلهايشان را براي پرهيزگاري پاكيزه و ناب داشته است . ايشان آمرزش سترگ و پاداش بزرگي دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَغُضُّونَ » : پائين مي‌آورند . آهسته برمي‌آورند . « إِمْتَحَنَ » : در بوته آزمايش آزموده است و پيراسته و پاكيزه كرده است . امتحان خدا نسبت به دل بنده ، آن است كه دلش را نشانه انواع محنتها و تكليفها گردانيده تا صدق ايمانش به واسطه فرمانبرداري و صبر معلوم شود ، و تقواي آن ظاهر گردد ، و از كوره آزمايش ، پاك و بيغش بيرون آيد .‏

‏آيه ‏4
‏‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَاء الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بي‌گمان كساني كه تو را از بيرون اطاقها فرياد مي‌زنند ، اغلب ايشان نمي‌فهمند ( كه تو چه مقام والائي در پيش خدا داري و بايد با تو محترمانه رفتار كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْحُجُرَاتِ » : جمع حُجْرَة ، اطاقها . مراد اطاقهاي همسران پاك پيغمبر است كه در كنار مسجد پيغمبر تهيه ديده شده بود . افرادي از بيرون پيغمبر را صدا مي‌زدند كه بيرون بيا .‏

‏آيه ‏5
‏‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْراً لَّهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر آنان تأمّل كنند تا تو بيرون بيائي و به پيش ايشان روي ، براي آنان بهتر خواهد بود . خداوند آمرزگار و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَاللهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ » : اين بخش به مرتكبان چنين اعمالي نويد مي‌دهد كه اگر توبه كنند مشمول مرحمت و مغفرت خدا واقع مي‌شوند .‏

‏آيه ‏6
‏‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! اگر شخص فاسقي خبري را به شما رسانيد درباره آن تحقيق كنيد ، مبادا به گروهي - بدون آگاهي ( از حال و احوالشان و شناخت راستين ايشان‌ - ) آسيب برسانيد ، و از كرده خود پشيمان شويد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَاسِقٌ » : كافر ( نگا : نور / 55 ) . منافق ( نگا : توبه‌ / 67 ) . كسي كه متجاوز از حدود شريعت بوده و برابر قرآن عمل نكند ( نگا : مائده‌ / 47 ) . در اينجا مراد كسي است كه مجهول‌العداله بوده و صداقت او محرز نباشد . « بِجَهَالَةٍ » : از روي ناداني . به خاطر بي‌خبري و عدم آگاهي .‏

‏آيه ‏7
‏‏متن آيه : ‏
‏ وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُوْلَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بدانيد كه پيغمبر خدا در ميان شما است ( قدر او را بدانيد و بدو احترام بگذاريد ) . هرگاه در بسياري از كارها از شما اطاعت كند ، به مشقت خواهيد افتاد . اما خداوند ايمان را در نظرتان گرامي داشته است و آن را در دلهايتان آراسته است ، و كفر و نافرماني و گناه را در نظرتان زشت و ناپسند جلوه داده است ، فقط آنان ( كه داراي اين صفات هستند ، يعني ايمان در نظرشان محبوب و مزيّن ، و كفر و فسق و عصيان در نظرشان منفور و مطرود است ) راهيابند و بس .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَعَنِتُّمْ » : قطعاً به مشقت مي‌افتيد . هلاك و نابود مي‌گرديد ( نگا : آل‌عمران‌ / 118 ، توبه‌ / 128 ) . « حَبَّبَ » : گرامي و دوست‌داشتني كرده است . « كَرَّهَ » : زشت و ناپسند كرده است . « الْفُسُوقَ » : نافرماني . خروج از حدود شريعت خدا . « الْعِصْيَانَ » : سركشي . مخالفت با اوامر خدا . « أُولئِكَ » : آنان كه مجمع اين صفات و فضائلند . يعني عاشقان ايمان و دوستداران فرمان يزدان ، و بيزاران از كفر و فسق و عصيان .‏

‏آيه ‏8
‏‏متن آيه : ‏
‏ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ، لطف و نعمتي از سوي خدا است ( كه بدانان ارزاني داشته است ) و خداوند داراي آگاهي فراوان و فرزانگي بيشمار است ( و مي‌داند چه كسي شايسته هدايت ، و بايسته مرحمت و نعمت است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَضْلاً » : مفعول مطلق براي فعل مقدري ، يا مفعول له است .‏

‏آيه ‏9
‏‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ پرداختند ، در ميان آنان صلح برقرار سازيد . اگر يكي از آنان در حق ديگري ستم كند و تعدي ورزد ( و صلح را پذيرا نشود ) ، با آن دسته‌اي كه ستم مي‌كند و تعدي مي‌ورزد بجنگيد تا زماني كه به سوي اطاعت از فرمان خدا برمي‌گردد و حكم او را پذيرا مي‌شود . هرگاه بازگشت و فرمان خدا را پذيرا شد ، در ميان ايشان دادگرانه صلح برقرار سازيد و ( در اجراي مواد و انجام شرائط آن ) عدالت بكار بريد ، چرا كه خدا عادلان را دوست دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِقْتَتَلُوا . . . بَيْنَهُمَا » : ذكر فعل به صورت جمع با توجه به معني ( طَآئِفَتَانِ ) و ذكر ضمير به صورت مثني با توجه به لفظ آن است . « بَغَتْ » : در طغيان از حدّ گذشت ( نگا : المصحف الميسر ) . تعدي و تجاوز كرد . برتري‌جوئي كرد . ستمگري نمود . « تَفي‌ءَ » : برمي‌گردد . بازگشت مي‌كند ( نگا : بقره‌ / 226 ) . « أَقْسِطُوا » : دادگري كنيد . مراد دادگري در پياده كردن شرائط و مواد صلح در همه احوال و اعمال است .‏

‏آيه ‏10
‏‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏فقط مؤمنان برادران همديگرند ، پس ميان برادران خود صلح و صفا برقرار كنيد ، و از خدا ترس و پروا داشته باشيد ، تا به شما رحم شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ » : فقط مؤمنان برادران يكديگرند .‏

‏آيه ‏11
‏‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن يَكُونُوا خَيْراً مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن يَكُنَّ خَيْراً مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَن لَّمْ يَتُبْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! نبايد گروهي از مردان شما گروه ديگري را استهزاء كنند ، شايد آنان بهتر از اينان باشند ، و نبايد زناني زنان ديگري را استهزاء كنند ، زيرا چه‌بسا آنان از اينان خوبتر باشند ، و همديگر را طعنه نزنيد و مورد عيبجوئي قرار ندهيد ، و يكديگر را با القاب زشت و ناپسند مخوانيد و مناميد . ( براي مسلمان ) چه بد است ، بعد از ايمان آوردن ، سخنان ناگوار و گناه‌آلود ( دالّ بر تمسخر ، و طعنه زدن و عيبجوئي كردن ، و به القاب بد خواندن ) گفتن و بر زبان راندن ! كساني كه ( از چنين اعمالي و اقوالي ) دست برندارند و توبه نكنند ، ايشان ستمگرند ( و با سخنان نيشدار ، و با خرده‌گيريها ، و ملقب گرداندن مردم به القاب زشت و توهين‌آميز ، به ديگران ظلم مي‌كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يَسْخَرْ » : مسخره نكند . مورد استهزاء قرار ندهد . « لا تَلْمِزُوا » : طعنه نزنيد . عيبجوئي نكنيد ( نگا : توبه‌ / 58 و 79 ) . « لا تَنَابَزُوا » : ملقب به القاب قبيح و ناپسند مكنيد . ذكر ( القاب ) بعد از چنين فعلي ، براي تأكيد است‌ ؛ همان گونه كه واژه ( جَناحَيْهِ ) در ( انعام‌ / 38 ) چنين است . « الاِسْمُ » : نام . ياد كردن ( نگا : قاسمي ) . صفت ( نگا : المصحف الميسر ) . « الْفُسُوقُ » : ( نگا : بقره‌ / 197 و 282 ، حجرات‌ / 7 ) . « بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الإِيمَانِ » : چه بد است كسي را فاسق يا كافر ناميد و او مؤمن باشد . براي مسلمانان چه بد است ، بعد از ايمان آوردن ، از يكديگر به بدي ياد كنند ، و بجاي ذكر خير ، ذكر شر كنند .‏

‏آيه ‏12
‏‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضاً أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! از بسياري از گمانها بپرهيزيد ، كه برخي از گمانها گناه است ، و جاسوسي و پرده‌دري نكنيد ، و يكي از ديگري غيبت ننمايد ؛ آيا هيچ يك از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد ؟ به يقين همه شما از مرده‌خواري بدتان مي‌آيد ( و از آن بيزاريد ، غيبت نيز چنين است و از آن بپرهيزيد و ) از خدا پروا كنيد ، بي‌گمان خداوند بس توبه‌پذير و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَثِيراً » : مفعول‌به است . « مِنَ الظَّنِّ » : صفت ( كَثيراً ) است . « لا تَجَسَّسُوا » : عيبجوئي نكنيد . در پي كشف اسرار و معايب مردم نباشيد . « مَيْتاً » : حال ( لَحْم ) يا ( أَخ ) است . « لا يَغْتَبْ . . . مَيْتاً » : غيبت پرده‌دري است و مرده‌خواري و لاشه‌دري . « فَكَرِهْتُمُوهُ » : جواب شرط ( إِنْ ) شرطيه است كه هم خودش و هم ( قَدْ ) و هم فعل آن محذوف است . تقدير چنين است : إِنْ عَرَضَ ذلِكَ فَقَدْ كَرِهْتُمُوهُ .‏

‏آيه ‏13
‏‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مردمان ! ما شما را از مرد و زني ( به نام آدم و حواء ) آفريده‌ايم ، و شما را تيره تيره و قبيله قبيله نموده‌ايم تا همديگر را بشناسيد ( و هر كسي با تفاوت و ويژگي خاص دروني و بيروني از ديگري مشخص شود ، و در پيكره جامعه انساني نقشي جداگانه داشته باشد ) . بي‌گمان گرامي‌ترين شما در نزد خدا متقي‌ترين شما است . خداوند مسلّماً آگاه و باخبر ( از پندار و كردار و گفتار شما ، و از حال همه‌كس و همه چيز ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذَكَرٍ وَ أُنثَي‌ » : يك نر و يك ماده . مراد آدم و حواء است . « شُعُوباً » : جمع شَعْب ، تيره‌ها و ملتها . جمع عظيمي از مردم كه داراي اصل واحدي بوده و قبيله‌ها از آن منشعب مي‌گردد . « لِتَعَارَفُوا » : تا يكديگر را بشناسيد و از هم جدا كنيد . اشاره به اين است كه تفاوتهاي بيروني و دروني انسانها سبب شناسائي آنان است و اگر همه يكسان و شبيه همديگر باشند ، زندگي اجتماعي مردمان مختل و ناممكن مي‌گردد .‏

‏آيه ‏14
‏‏متن آيه : ‏
‏ قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏عربهاي باديه‌نشين مي‌گويند : ايمان آورده‌ايم . بگو : شما ايمان نياورده‌ايد ، بلكه بگوئيد : تسليم ( ظاهري رسالت تو ) شده‌ايم . چرا كه ايمان هنوز به دلهايتان راه نيافته است ( و نور ايمان سراچه قلوبتان را روشن نكرده است ) . اگر از خدا و پيغمبرش فرمانبرداري كنيد ، خدا از ( پاداش ) كارهايتان چيزي نمي‌كاهد . بي‌گمان خداوند آمرزگار و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأعْرَابُ » : عربهاي باديه‌نشين ( نگا : توبه‌ / 90 ) . « أَسْلَمْنَا » : مسلمان شده‌ايم . ظاهراً منقاد و تسليم رسالت تو شده‌ايم . « لا يَلِتْكُمْ » : از شما نمي‌كاهيم . كم به شما نمي‌دهيم . از ( لاتَ ، يَليتُ ) است . مهموزالفاء اين فعل نيز به همين معني است ( نگا : طور / 21 ) .‏

‏آيه ‏15
‏‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مؤمنان ( واقعي ) تنها كسانيند كه به خدا و پيغمبرش ايمان آورده‌اند ، سپس هرگز شكّ و ترديدي به خود راه نداده‌اند ، و با مال و جان خويش در راه خدا به تلاش ايستاده‌اند و به جهاد برخاسته‌اند . آنان ( بلي آنان ، در ايمان خود ) درست و راستگويند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَمْ يَرْتَابُوا » : شك و ترديد ننموده‌اند . گمان و دودلي به دل راه نداده‌اند .‏
‏آيه ‏16
‏‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ أَتُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ‏
‏ترجمه : ‏
‏بگو : آيا شما خدا را از ايمان خود باخبر مي‌سازيد ، در حالي كه خدا از تمام چيزهائي كه در آسمانها و زمين است باخبر است‌ ؟ ! و خدا از همه‌چيز دقيقاً آگاه است .‏
‏توضيحات : ‏
‏« أَتُعَلِّمُونَ » : آيا ياد مي‌دهيد ؟ « وَاللهُ يَعْلَمُ » : حرف واو حاليه است .‏

‏آيه ‏17
‏‏متن آيه : ‏
‏ يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُل لَّا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُم بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏آنان بر تو منت مي‌گذارند كه اسلام آورده‌اند ! بگو : با اسلام خود بر من منت مگذاريد ، بلكه خدا بر شما منت مي‌گذارد كه شما را به سوي ايمان آوردن رهنمود كرده است ، اگر ( در ادعاي ايمان ) راست و درست هستيد .‏
‏توضيحات : ‏
‏« أَنْ أَسْلَمُوا » : از اين كه اسلام آورده‌اند . « إِسْلامَكُمْ » : اسلام مفعول به ( لا تَمُنُّوا ) و يا منصوب به نزع خافض است و اصل آن چنين است : بِإِسْلامِكُمْ . « إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ » : جواب شرط محذوف است و ماقبل آن ، دالّ بر آن است .‏
‏آيه ‏18
‏‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند رازها و نهانيهاي آسمانها و زمين را مي‌داند ، و او مي‌بيند آنچه را كه انجام مي‌دهيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« غَيْبَ » : ( نگا : انعام‌ / 50 ، اعراف‌ / 188 ، هود / 31 ، نمل‌ / 65 ) .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره حجرات / تفسیر نور  لینک ثابت
[پنجشنبه 1395-03-06] [ 07:51:00 ب.ظ ]






سوال

آیا سمبل شهادت گل لاله است؟ آیا تفسیری از این سمبل وجود دارد؟

پاسخ

1) لاله سرخ، گل معروف، در ادبیات عرفانی نتیجه معارف را که عرفا مشاهده می کنند می گویند و همچنین کنایه از چهره گلگون محبوب است که عاشق مهجور را داغدار می کند.

2) این گل در ادبیات فارسی مظهر شهید و کشته راه دوست است. گویند که چون سیاوش قهرمان مظلوم و باستانی ایران زمین کشته شد از قطرات خون او لاله دمید. لاله گلی زیبا و لطیف و دلنواز است.شکل آن چونان قلب آدمیان که مایه حیات آنان است می­باشد. برگهای گل لاله بسیار شبیه قطره های خون است و گر چه خود خونین رنگ و سرخ می باشد، ته گل برگهای آن سیاه و داغدیده است، گویی که داغی بر دل دارد.

شعری که در انقلاب اسلامی ایران به شکل یک شعار عمومی درآمد این بود “از خون جوانان وطن لاله دمیده” لذا گل لاله به عنوان سمبل شهید در بسیاری از جاها در ایران نقش بسته است حتی آرم جمهوری اسلامی ایران نیز شباهت به یک گل لاله دارد.

**************************************************************

منبع: پایگاه حوزه

موضوعات: آیا سمبل شهادت گل لاله است؟ آیا تفسیری از این سمبل وجود دارد؟  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-03-05] [ 06:15:00 ب.ظ ]




 

شهید «عبدالحمید انشایی»

 چهاردهم تیر ماه ۱۳۳۶ در شهر فسا به دنیا آمد، خانواده این شهید از نظر مالی در سطح بالایی قرار نداشت اما از لحاظ معنوی دارای کمالات زیادی بود، عبدالحمید با همین روحیه آشنا شد و دوران کودکی خود را در خانه یک روحانی با ایمان، پدربزرگش مرحوم شیخ احمد علی انشایی سپری کرد.

عبدالحمید با شروع جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران عبدالحمید به همراه تعدادی از همکلاسی‌ها و فارغ‌التحصیلان آماده خدمت به اسلام شد. وی در مرکز پیاده استان فارس خدمت خود را آغاز کرد و پس از طی دوره آموزشی به درجه ستوان دومی وظیفه نائل شد و به گردان ۱۹۱ رزمی مرکز پیاده اختصاص یافت.

وی مدت سه ماه را در شرایط بسیار سخت خوزستان حضور داشت و پس از مدتی به کردستان (سقز) اعزام و جهت انجام مأموریت و مبارزه با گروهک‌های مختلف (منافقین) و افراد ضدانقلاب که در کردستان بودند وارد میدان جنگ و مبارزه شد. او پس از ۶ ماه از سقز به زادگاهش بازگشت. بعد از مدتی مجدداً به همراه یگان (گردان ۱۹۱ رزمی) به جبهه گیلان غرب رفت.

دشمن با تسلط بر ارتفاعات اطراف شهر توانسته بود، فشار زیادی را بر رزمندگان اسلام تحمیل کند. هر روز شهر و راه‌های مواصلاتی مورد حمله قرار می‌گیرد. به همین منظور از اوایل مهرماه ۱۳۶۰ نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران به دنبال طرح‌ریزی عملیاتی بودند که بتواند ارتفاعات مشرف به شهر و مناطق حساس را از لوث دشمنان پاک‌سازی کنند. یکی از این ارتفاعات «شیاکوه» بود. طرح عملیات توسط تیپ ۵۸ ذوالفقار با عنوان طرح ذوالفقار تهیه شد. برای اولین بار در منطقه غرب، هدف در عمق ۱۰ کیلومتری پشت دشمن انتخاب شد.

زمان حماسه فرا رسیده بود. ۲۰ آذر ماه زمان مناسبی برای اجرای عملیات بود. تمام محاسبات انجام شد. عملیات «مطلع‌الفجر» در روز مقرر در مناطق شیاکوه، چرمیان، تنگه قاسم‌آباد و دشت گیلان غرب با هدایت قرارگاه مقدم نیروی زمینی با رمز یا مهدی ادرکنی (عج) آغاز شد. همین ذکر و آن ایمان بود که همه چیز را آسان می‌کرد. ۲۷ روز از آغاز عملیات می‌گذشت. دشمن تلفات سنگینی را متحمل شده، ۷۰۰ کشته و ۱۴۰ اسیر نمونه‌ای از این تلفات بود.

حالا عبدالحمید دیدبان شیاکوه بود. جایی که برای آزادیش ایثارها شده، تمام حرکات دشمن را زیر نظر داشت. منطقه شیاکوه ارتفاعاتی در منطقه مرزی است که تسلط بر آن برای دو طرف درگیر در جنگ حائز اهمیت بود. عبدالحمید گرای دشمن را به توپخانه ارسال می‌کرد. با بی‌سیم موقعیت دشمن را اطلاع می‌داد و توپخانه نیز انجام وظیفه می‌کرد. در مدتی که در گیلان‌غرب حضور داشت دو نامه به خانواده نوشت، درهر کدام مقداری پول از حقوق سربازی خود گذاشت و سفارش کرد که به فقرای محل بدهند. مجدد حرکت دشمن برای باز پس‌گیری آغاز شده و دشمن زخم خورده با چندین برابر استعداد نیروهای اسلام در حال پیشروی بود؛ درگیری‌ها سخت شده، آتش سنگین دشمن سبب شهادت بسیاری از رزمنده‌ها شد. به رقم تلاش‌های یگان‌های مختلف تیپ ۵۸ ذوالفقار و گردان ۱۹۱ پیاده شیراز به دلیل آتش سنگین دشمن، سقوط نزدیک بود.

حفظ ارتفاعات سخت می‌شد؛ رزمنده‌ها به شهادت رسیده بودند؛ حلقه محاصره دشمن تنگ‌تر می‌شد؛ گرای ستون‌های دشمن در حال ارسال بود؛ دستور رسید که عبدالحمید به عقب بازگردد، اما او ‌ماند. عبدالحمید زخمی شده بود اما هنوز جان داشت؛ او بر روی شیاکوه ایستاد؛ گرای دشمن همچنان ارسال می‌شد، همرزم او می‌گوید: «فهمیدم که گرایی که می‌دهد همان‌جایی است که خودش ایستاده. پرسیدم، این محل دیدبانی خودت است، پاسخ داد دیگر نیست دشمن به آن رسیده، بزنید».

در لحظات آخر ناگهان بی‌سیم به صدا در می‌آمد، بله صدای عبدالحمید بود؛ بیسیم‌چی صدا زد حمید جان به گوشم. صدای غرش توپ و سوت خمپاره‌ها با صدای عبدالحمید در آمیخته بود: «از قول من به امام و مادرم بگوئید شیاکوه لرزید ولی انشایی نلرزید».

سروان وظیفه «عبدالحمید انشایی» سرانجام در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۶۰ به شهادت رسید. پیکر پاک شهید انشایی پس از ماه‌ها ماندن در منطقه شیاکوه، به زادگاهش منتقل شد و در جوار یاران آرمید. سال‌ها بعد ناو سروان «مسعود انشایی» برادر عبدالحمید نیز راه انقلاب اسلامی را ادامه داد و در سال ۱۳۶۷ در نبرد ناوچه جوشن با هواپیماهای شیطان بزرگ به شهادت رسید. این دومین هدیه خانواده انشایی به انقلاب اسلامی بود.

گفته بود به امام برسانند که شیاکوه لرزید ولی انشایی نلرزید
امام امت پس از دریافت پیام شهید که گفته بود به امام برسانند که شیاکوه لرزید ولی انشایی نلرزید در توصیف این شهید بزرگوار چنین فرمودند: «در صدر اسلام هم از این افسرها بوده است. مثل انشایی‌ها».

موضوعات: شهید «عبدالحمید انشایی»  لینک ثابت
 [ 06:12:00 ب.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم