واژه مهدوي
دکتر محمّد معين در ذيل کلمه مهدوي نوشته است:
«مهدوي» صفت نسبي است:
1- منسوب به مهدي (مطلقاً)
2- منسوب به مهدي صاحب الزّمان (عج)، امام دواردهم شيعيان. 1
واژه مهدويت
الف) تعريف مهدويت در لغت
مهدويت از نظر لغوي يا مصدر جعلي است و يا صفتي منسوب از مهدي است. يعني؛ مهدويت، که يک کلمه عربي است و از واژه مهدي گرفته شده است؛ دو گونه استعمال مي شود. يکي به صورت مصدر جعلي است با اين توضيح اين که هر وصفي که «ياي» مشدد و «تا» (يّت) به آن اضافه شود، تبديل به مصدر مي شود مثل عالميّت، حاکميّت. مهدويت هم همان کلمه مهدي است که ياي مشدد و تا به آن اضافه شده است و به صورت مصدر جعلي به کار مي رود. يعني مهدوي بودن.
کاربرد ديگر مهدويت به صورت نسبت و صفت منسوب است. در اين حالت، «ي» آخر آن، مصدري نيست بلکه «يا»ي نسبت است و «ت» هم، تاي تأنيث است که به صورت وصفي براي موصوف محذوف به کار مي رود يعني طريقه مهدويه يا نسبت مهدويه. بنابراين صفاتي نظير حسنه، سيئه و خطيئه، صفاتي است که موصوفش محذوف يا فراموش شده است.
ب) مهدويت در اصطلاح
چنانکه گفتيم مهدويت داراي دو ساختار و دو نوع کاربرد است. اما اولين کاربرد (يعني مهدي بودن) مطرح و ملحوظ نيست، آنچه معمولاً مطرح است، همان صفت نسبي است. يعني؛ روش، مذهب، رفتار، فکر و عقيده اي که به مهدي انتساب داشته باشد. مي توان گفت، اين «ي» تقريباً معادل ايسمي است که در زبان هاي اروپايي به کار مي رود. به انگليسي نوشته مي شود «Mahdism» يا «مهديسم».
نکته ديگر اين که براي انتساب، کمترين نسبت کافي است.وقتي مي گوييم مهدويت طريقه اي منسوب به حضرت مهدي يا فکر و عقيده اي منسوب به ايشان است، ممکن است اين انتساب از اين جهت باشد که اصلاً محور آن فکر و شخص مهدي است که اعتقاد به او مي شود مهدويت.
پس مهدويت يعني معتقد بودن به وجود مهدي، گاهي نسبت، بيش از اين حيثيت لحاظ مي شود يعني رفتارهم ، رفتار مهدي پسند باشد يا رفتاري باشد که از او اخذ و الهام گرفته شده باشد. بدين ترتيب فکر، طريقه و يا رفتاري که انتساب به حضرت مهدي داشته باشد را مهدويت يا مهديسم يا مهدوي مي گوييم.
البته منظور ما مهدي مشخص و مهدي خاصي است؛ يعني حضرت مهدي محمد بن الحسن العسکري که در سحرگاه نيمه شعبان سال 255 هجري برابر با 869 ميلادي در سامرا به دنيا آمد، او نهمين نسل از سبط کوچک پيامبر - حسين بن علي - بود. در پنج سالگي به امامت رسيد و داراي دو غيبت کوتاه مدت و بلند مدت است. غيبت کوتاه او سال 329 پايان يافت و غيبت بلند مدت او از آن سال آغاز شده و هنوز ادامه دارد.2او همان است که با آمدن و ظهور خويش جهان را پر از عدل و داد مي کند. بنابراين آنچه به ايشان انتساب دارد، مهدويت مي شود.
برخي از انديشمندان غربي نيز نگاه مسيحاباوري و موعودگرايي را نزديک همين معنا گفته اند، مثلاً دايره المعارف دين در اين باره مي گويد: «اصطلاح مسيحا باوري بر نهضت، يا نظامي از عقايد و نظرات دلالت مي کند که محور آن انتظار ظهور يک مسيح (برگرفته از واژه عبري مشياح (mashiah)، يعني “خود تدهين شده") است.» 3
حاصل کلام
مهدويت از واژة مهدي گرفته شده و معناي اصطلاحي آن، اعتقاد به حضرت مهدي (عج) است، و باور به اين كه او فردي است از نسل پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ كه در آخر الزمان ظهور مي كند و جهان را پر از عدل و داد مي سازد آنچنان كه از ظلم و جور پر شده بود.
اين عقيده اختصاص به شيعه ندارد و همة فرقه هاي اسلامي، در آن مشترك هستند، ريشة آن نيز در قرآن و احاديث است و چنين نيست كه توسط عده اي خاص، جعل و منتشر شده باشد. در قرآن، آيات فراواني دربارة آن مهر سپهر افروز وجوددارد، از جمله: انبياء/105؛ نور/55؛ توبه /33؛ قصص/5. حجم انبوهي از روايات نيز به دست ما رسيده است كه در آنها، پيامبر خاتم ـ صلي الله عليه و آله ـ از آن نور ديده اش سخن رانده است. اين روايات در همان زمان حيات پيامبر، سينه به سينه نقل مي شد و در گنجينةذهن مسلمانان جاي مي گرفت، اگر نگاهي به روايات نبوي بيفكنيم، خواهيم ديد كه پرسش كنندگان از اوصاف، ويژگيها و محاسن اخلاقي و كيفيت و علائم ظهور و ساير مسائل مربوط به آن موعود بشري مي پرسيدند. اين نكته، بيانگر آن است كه اصل وجود منجي بشر، امري مسلم و قطعي بوده است. تأكيد ائمة اطهار نيز بر تقويت اين باور مي افزود تابدانجا كه هر دو مذهب تشيع و تسنن با همة انشعابهايشان، بر آن اتفاق نظر پيدا كردند.
شاهد بر اين مسأله، پديده مدعيان دروغين مهدويت است؛ شياداني كه از باور اصيل مردم، سوء استفاده كرده و خود را مهدي موعود، معرفي مي كردند، اما از آنجا كه صفات و ويژگي هاي مهدي حقيقي در روايات رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و جانشينان گراميش بيان شده بود، اغلب مردم به كذب ادعاي آنان پي برده و از آنها بيزاري مي جستند.
از آن طرف، برخي از افراد ساده دل يا منحرف، تعداي از معصومين يا افراد نامور را مهدي معرفي مي كردند، (مثلاً عده اي،زيد بن علي؛ فرقةكيسانيه، محمد حنفيه؛ فرقة ناووسيه، امام صادق ـ عليه السلام ـ؛ و فرقة واقفيه، امام كاظم ـ عليه السلام ـ را مهدي منتظر مي دانستند؛ در حالي كه اين بزرگواران، هيچ گاه چنان ادعايي نداشتند.)
همة اين مطالب نشان دهندة رسوخ اصل «مهدويت» در عمق جان مسلمانان است؛ اصلي كه جامعة اسلامي را جامعه اي منتظر و پويا و اميدوار به آينده اي روشن، نگاه داشته است. آينده اي كه اميدواريم دور نباشد.4
پيامبر گرامي اسلام صلّي الله و عليه و آله و اهل بيت اطهار عليهم السّلام کراراً بشارت به ظهور مهدي موعود (عج) که از مسل پيغمبر اسلام است، داده اند. اين مطلب خود يکي از امتيازات اهل بيت عصمت بود که هنگام ذکر مفاخر خود از وجود مهدي آخرالزّمان و ظهور دولت عالم گير او و قيام وي با شمشير و اصلاح کار جهان و تأمين عدالت در سراسر دنيا، سخن مي گفتند. ولي متأسفانه اين موضوع گاهي اشتباه، و زماني بهانه دست بعضي از سادات و حتّي مردم عادي شده، از همان قرون اوّليه اسلامي دعوي مهدويّت نموده و به نام «مهدي» عليه خلفاي وقت قيام کردند. مردم عوام هم بدون در نظر گرفتن تمام علائم اوصاف مهدي (عج) و همه شرايط ظهور وي، به طرفداري از آنها برخاسته، باعث گرفتاري خود و سايرين مي شدند.
اينان افرادي بودند که به واسطه ظلم و بيداد گري که خلفاي اموي و عبّاسي مي ديدند و در پيشامد هاي سوء،منتظر مهدي حقيقي بودند، بعضي جوانان سادات را که جزئي اشتباهي در نام يا دليري يا صورت زيبا و آراسته داشتند، مهدي موعود پنداشته، و دور او را گرفته و فرقه اي تشکيل مي دادند.
بعلاوه در قرون بعد از ائمّه و مخصوصاً بعد از رحلت حضرت امام حسن عسکري عليه السّلام نيز افراد ديگر که دعوي سيادت داشتند يا رسماً سيّد نبودند، مدّعي مهدويّت شده و حتّي بعضي جنگها و لشکرکشي ها کردند که تا کنون اتباع آنها باقي هستند.
لازم به ذکر نيست که اين همه اخبار و آيات که درباره مهدي موعود (عج) آمده، و طول زمان و ديدن زور و ظلم از دشمنان، به خصوص اگر متحرّکي در ميان باشد هر چه زمان طولاني و ناکامي از پيروزي بيشتر شود، زمينه براي ادّعاي مهدويّت بعضي از افراد ماليخوليايي بهتر فراهم مي شود.5
1. «فرهنگ فارسي معين»، ج 4، ص 4461
2. شيخ مفيد، ارشاد، ص 346؛ شيخ کليني، الکافي، ج 1، ص 514؛ شيخ طوسي، الغيبه، صص 143- 141.
3. دايره المعارف دين، ويراسته ميرچا الياده، ج 9 صص 469 تا 481، مدخل Messianism، چاپ شرکت انتشاراتي مک ميلان نيويورک آمريکا در سال 1987، اين مقاله توسط آقاي بهروز جندقي براي فصلنامه انتظار، ش 6 و 7 ترجمه شده است. - نويسنده: حجت الاسلام محمد صابر جعفري
4. مجله پاسدار اسلام، شماره 349
5. فرهنگنامه مهدويت،سليميان، خدامراد
منابع:
جهت معرفي بيشتر:
1. ابراهيم اميني، دادگستر جهان، انتشارات شفق، قم، چاپ بيست و پنجم، 1381.
2. حبيب الله طاهري،سيماي آفتاب، انتشارات زائر، قم، چاپ اول، 1380.
موضوعات: واژه مهدوي
لینک ثابت