نهج الفصاحه: مجموعه کلمات قصار حضرت رسول (ص)
نویسنده: محمد بن عبدالله
مترجم: ابوالقاسم پاینده
نهج الفصاحه مجموعه سخنان پیامبر اکرم (ص) است که به ترجمه شادروان ابوالقاسم پاینده به پارسی برگردانده شده است.
به جرات می توان گفت یکی از موثرترین و بزرگترین شخصیت های تاریخ ، پیامبر اسلام،محمد بن عبدالله است،که موافق و مخالف بر تاثیر شگرف او در مسیر تاریخ صحه می گذارند و از همین روی شناختن اصیل مکتب و سخنان و اخلاق او بر انسان فرهیخته و محقق لازم و واجب است،چه او را به عنوان یک شخصیت قدسی بشناسند،و چه یک شخصیت نیرومند تاریخی.

جاحظ که بحق یکى از معروف‌ترین و تواناترین و مطلعترین نویسندگان عرب است و شهادت وى در این قبیل مسائل سندى تردید ناپذیر است در بارۀ سخنان محمّد (ص) چنین میگوید:
«سخنى است که شمارۀ حروفش اندک و شمارۀ معانیش بسیار، از تصنّع برى و از تکلّف بر کنار است. آنجا که تفصیل باید مفصل و آنجا که اختصار شاید مختصر است. از کلمات نامأنوس و فرارى و از سخنان مبتذل و بازارى مبرّاست.
کلماتش با حکمت همدوش و با عصمت هم آغوش و با تأیید قرین و با توفیق همنشین بود. این گفتار را خداوند، با محبت و قبول توأم ساخته بود. مهابت و حلاوت و افهام و اختصار را با هم داشت. از تکرار سخن بى‌نیاز بود و شنونده را بدین کار نیاز نمى‌افتاد. با وجود این هیچ وقت کلمه‌اى از سخنش نمى‌افتاد و خطائى بر او رخ نمیداد و دلیلش سستى نمیگرفت، هیچ کس بر او فائق نمیشد و سخندانى او را مجاب نمیکرد. سخنان مفصل را با کلمۀ مختصر رد میکرد. براى اسکات حریف، در حدود معلومات او سخن مى‌گفت. جز سخن راست دلیلى نمى‌آورد و غلبه را جز بوسیلۀ حقیقت نمیخواست. سخنان فریبنده و خدعه آمیز نمیگفت.
عیبجوئى نمیکرد. گوشه نمیزد. در سخن نه کند بود و نه تند. گفتارش نه طولانى بود و نه مبهم. مردم سخنى سودمندتر و شیواتر و رساتر و مؤثرتر و روانتر و فصیحتر و واضحتر از سخن وى نشنیدند.» جاحظ پس از ذکر این سخن از بیم آنکه مبادا گفتار وى در نظر کوته‌نظران و بى‌خبران گزاف جلوه کند چنین گوید:
«شاید آنها که از دانش بهرۀ کافى ندارند و از رموز سخن و سخندانى بى‌خبرند گمان برند که ما در ستایش سخن محمّدى راه تکلف پیمودیم و در بارۀ اهمیت آن گزاف گفتیم، چنین نیست. قسم به آنکه گزاف گوئى را بر دانشمندان حرام کرده و تکلّف را در نظر اهل نظر قبیح ساخته و دروغگویان را در پیش خردمندان بى‌قدر نموده، این گمان را کسانى مى‌کنند که از راه حقیقت منحرف شده‌اند.»

ﺧﻮﺑﺴﺖ وﺻﻒ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ را از ﯾﮏ ﻏﯿﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎن ﯾﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﻻﻣﺬﻫﺐ ﺑﯿﺎن ﮐﻨﯿﻢ، ﮐﻪ اﺻﻼ ﺑﻪ دﯾﻦ و ﺗﻘﺪس آن اﻋﺘﻘﺎدی ﻧﺪارد ،وﻟﯽ ﭼﻮن دارای اﻧﺼﺎف اﺳﺖ،ﺑﻬﻨﮕﺎم ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﻧﯿﺰ ﻏﺮض ورزی ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ و آﻧﭽﻪ را ﮐﻪ ﺧﻮاﻧﺪه ﺑﺪون ﻏﺮض و ﺑﺎ اﻧﺼﺎف ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺧﻮﯾﺶ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻣﯽ دﻫﺪ! ویل دورانت در تاریخ تمدن خویش ، عصر ایمان چنین می نویسد:
«ﺑﺎ آﻧﮑﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺷﺨﺼﺎً ﺑﻪ ﻫﻤﮥ اﻣﻮر ﻣﯽ رﺳﯿﺪ، از ﻓﺮط ﺗﻮاﺿﻊ ﻣﺤﺒﻮب ﻫﻤﮕﺎن ﺑﻮد و ﺑﺎرﻫﺎ اﻋﺘﺮاف ﯽ ﮐﺮد ﮐﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ را ﻧﻤﯽ داﻧﺪ و ﺑﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ او را ﻓﺮاﺗﺮ از اﻧﺴﺎﻧﯽ ﻋﺎدی ﻣﯽ ﭘﻨﺪاﺷﺘﻨﺪ و از ﻣﺮگ و ﺳﻬﻮ ﺑﺮ ﮐﻨﺎر ﻣﯽ داﻧﺴﺘﻨﺪ اﻋﺘﺮاض ﻣﯽ ﮐﺮد. ﻫﯿﭻ وﻗﺖ ادﻋﺎ ﻧﮑﺮد ﮐﻪ از ﻋﺎﻟﻢ ﻏﯿﺐ آﮔﺎه اﺳﺖ ﯾﺎ ﻣﻌﺠﺰه ﻣﯽ آورد.
زﻧﺪﮔﯽ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ، ﺟﺰ در ﻣﻮرد زﻧﺎن و ﻗﺪرت، ﺑﺴﯿﺎرﺳﺎده ﺑﻮد. ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺘﻮاﻟﯽ در آﻧﻬﺎ اﻗﺎﻣﺖ ﮔﺮﻓﺖ ﻫﻤﮕﯽ از ﺧﺸﺖ ﺑﻮدﻧﺪ و ﺑﯿﺶ از دو ﻣﺘﺮ و ﻧﯿﻢ ﺑﻠﻨﺪی ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ. ﺳﻘﻒ آﻧﻬﺎ از ﺷﺎﺧﮥ ﺧﺮﻣﺎ ﺑﻮد و درب آﻧﻬﺎ ﭘﺮده ﻫﺎﯾﯽ از ﻣﻮی ﺑﺰ ﯾﺎ ﮐﺮک ﺷﺘﺮ. ﺑﺴﺘﺮ وی ﺗﺸﮑﯽ ﺑﻮد ﮐﻪ ﺑﺮ زﻣﯿﻦ ﮔﺴﺘﺮده ﯽ ﺷﺪ. ﺑﺎرﻫﺎ او را ﻣﯽ دﯾﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﺎﭘﻮش ﺧﻮد را ﻣﯽ دوﺧﺖ، ﯾﺎ ﻟﺒﺎس ﺧﻮد را وﺻﻠﻪ ﻣﯽ زد، ﯾﺎ آﺗﺶ روﺷﻦ ﻣﯽ ﮐﺮد، ﯾﺎ ﺧﺎﻧﻪ را ﺟﺎرو ﻣﯽ ﮐﺮد، ﯾﺎ ﺑﺰ ﺧﺎﻧﮕﯽ را در ﺣﯿﺎط ﻣﯽ دوﺷﯿﺪ !
ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ اﺑﻬﺖ ﻗﺪرت ﺗﻈﺎﻫﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﺮد، دوﺳﺖ ﻧﺪاﺷﺖ ﮐﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺪو ﺑﺎ ﺗﮑﺮﯾﻢ ﺧﺎص رﻓﺘﺎر ﮐﻨﻨﺪ. دﻋﻮت ﺑﺮده را ﺑﺮای ﻏﺬا ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ. ﮐﺎری ﮐﻪ ﻗﻮت و ﻓﺮﺻﺖ اﻧﺠﺎم آن را داﺷﺖ ﺑﻪ ﺑﺮده واﮔﺬار ﻧﻤﯽ ﮐﺮد. ﺑﺎ آﻧﮑﻪ از ﻏﻨﯿﻤﺖ و ﻣﻨﺎﺑﻊ دﯾﮕﺮ ﻣﺎل ﻓﺮاوان ﺑﻪ دﺳﺖ او ﻣﯽ رﺳﯿﺪ ، ﺑﺮای ﺧﺎﻧﻮادة ﺧﻮد ﺑﺴﯿﺎر ﮐﻢ ﺧﺮج ﻣﯽ ﮐﺮد؛ آﻧﭽﻪ ﺑﺮای ﺧﻮدش ﺗﺨﺼﯿﺺ ﻣﯽ داد از ﮐﻢ ﻫﻢ ﮐﻤﺘﺮ ﺑﻮد؛ ﻗﺴﻤﺖ اﻋﻈ ﺎﻟﯽ را ﮐﻪ ﺑﻪ دﺳﺖ او ﻣﯽ رﺳﯿﺪ ﺻﺮف ﺻﺪﻗﺎت ﻣﯽ ﮐﺮد. ﻣﺜﻞ ﻫﻤﮥ ﻣﺮدم، ﺑﻪ وﺿﻊ ﻇﺎﻫﺮ ﺧﻮد توجهی خاص داشت ( برخلاف مرتاضان)
ﺻﺪای وی زﻧﮕﺪار و ﺷﯿﺮﯾﻦ و دﻟﭙﺬﯾﺮ ﺑﻮد. ﺑﺴﯿﺎر ﺣﺴﺎس ﺑﻮد، ﺗﺤﻤﻞ ﺑﻮﻫﺎی ﻧﺎﺧﻮش ﯾﺎ ﺻﺪای زﻧﮓ ﯾﺎ در رﻓﺘﺎرت ﻣﯿﺎﻧﻪ روی اﺧﺘﯿﺎر ﮐﻦ و ﺳﺨﻦ آرام ﮔﻮ، ﻧﻪ ﺑﺎ ﻓﺮﯾﺎد ﺑﻠﻨﺪ.
ﺟﻨﮕﺠﻮﯾﯽ ﺳﺮﺳﺨﺖ ﺑﻮد و ﺑﺎ دﺷﻤﻦ ﺳﻬﻞ اﻧﮕﺎری ﻧﻤﯽ ﮐﺮد. ﻗﺎﺿﯽ ﻋﺎدﻟﯽ ﺑﻮد و ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﺧﺸﻦ و ﺧﺪﻋﻪ ﮔﺮ ﺑﺎﺷﺪ، اﻣﺎ ﮐﺎرﻫﺎی رﺣﯿﻤﺎﻧﮥ وی ﻓﺮاوان ﺑﻮد. ﺑﺴﯿﺎری از ﺧﺮاﻓﺎت وﺣﺸﯿﺎﻧﻪ را از ﯿﺎن ﺑﺮد: از ﻗﺒﯿﻞ ﮐﻮر ﮐﺮدن ﭼﺸﻢ ﺑﻌﻀﯽ ﺣﯿﻮاﻧﺎت ﺑﺮای ﺟﻠﻮﮔﯿﺮی از ﭼﺸﻢ ﺑﺪ، ﯾﺎ ﺑﺴﺘﻦ ﺷﺘﺮ مﺘﻮﻓﺎ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻗﺒﺮش. دوﺳﺘﺎﻧﺶ او را ﺑﻪ ﺣﺪ ﭘﺮﺳﺘﺶ دوﺳﺖ داﺷﺘﻨﺪ.

شادروان ابوالقاسم پوینده می گوید:
بزرگى و توانائى روح را از آثار آن مى‌توان شناخت. کسانى که در جهان کارهاى بزرگ و شگفت انگیز انجام داده‌اند اعمالشان بر بزرگى و توانائى روحشان شاهدى صادق است. از این میانه آن‌ها که اعمال بزرگ و حیرت‌انگیزشان مایۀ بهبود و کمال و صلاح انسانیت شده در مرحلۀ عظمت و نبوغ، در صف اوّل جاى دارند و از سایر بزرگان جهان ممتازند. اینان در میان فرزندان انسان مانند خورشید در میان ستارگانند که با حرارت و نور و نیروى خود زندگى و نظم معنوى جهان را از زوال و آشفتگى حفظ مى‌کنند و رفتار و گفتارشان براى راهنمائى کسان، به کمال مطلوب انسانیت و رها ساختن بیخبران از بند هوى و پاى بند شهوت بهترین وسیله است.
در ظلمتکدۀ جهان که حقیقت با اوهام و ظنون آمیخته و راه از چاه هویدا نیست و از تصادم امیال و وظایف و قیود در هر قدم هزاران پیچ و خم و پرتگاه در پیش است، براى فرار از حیرت و گمراهى، بناچار دلیل راهى باید جست و به پرتو او این راه سخت و پر خطر را آسان و بى‌خطر پیمود.
این کار از همه کس ساخته نیست. اگر رهسپرى، مشکل و پر خطر باشد محققا رهبرى، هزار بار مشکلتر است. طینتى پاک باید و گوهرى اصیل و روحى چون کوه استوار و همّتى چون آسمان بلند و حوصله‌اى چون دریا وسیع و از همۀ اینها مهمتر، دلى باید از شوق لبریز و سرى از عشق پر شور و روحى از پرتو غیب، روشن تا به نیروى شوق و رهنمائى عشق و پرتو غیب، راه از

نقل قول:

چاه باز شناسد و از تاریکى نجات یابد و آنگاه گمشدگان مسالک را از مهالک برهاند و به سر منزل مقصود برساند.
سخن خوب و مؤثر آنست که در دل نفوذ کند و روح را از تاریکى و زشتى و پلیدى برهاند و از پستى و فرو افتادگى اوج دهد و در افقى وسیع و با صفا که به نور ایمان روشن است سر دهد. روحى که ایمان ندارد سخنى چنین مؤثر و نافذ از او بوجود نمى‌آید زیرا در پیش اهل نظر مسلم است که عطاکنندۀ شىء فاقد آن نیست و طبعا فاقد شىء عطاکنندۀ آن نتواند بود، یعنى آنکه یقین ندارد دیگران را به یقین نمى‌رساند و آنکه کور است از عصا کشى دیگران ناتوانست.
بنا بر این تأثیر سخن با ایمان گوینده تناسب مستقیم دارد و هر چه ایمان صاحب سخن استوارتر باشد، نفوذ سخنش بیشتر است.
این مجموعه دو قسمت متمایز است: قسمتى که سخنان محمّد است از حدود عیبجوئى و خرده‌گیرى بر کنار است. قسمت دیگر کار من است که مفاد سخنان محمّد (ص) را ضمن آن بفارسى آورده‌ام.
آنان که بر این قسمت بچشم عنایت نگرند و بخطائى برخورند اگر سر عیبجوئى دارند باید در نظر آرند که کامل مطلق خداست و انسان همعنان سهو و قرین نسیان است و اگر منظورشان اصلاح خطا و اظهار حقیقت است امیدوارم با ابراز نظریات خود رهین امتنانم کنند.
رَبَّنٰا لاٰ تُؤٰاخِذْنٰا إِنْ نَسِینٰا أَوْ أَخْطَأْنٰا، رَبَّنٰا وَ لاٰ تَحْمِلْ عَلَیْنٰا إِصْراً إِنَّکَ سَمِیعُ اَلدُّعٰاءِ.
مرداد  ١٣٢۴  ابو القاسم پاینده

موضوعات: نهج الفصاحه: مجموعه کلمات قصار حضرت رسول (ص)  لینک ثابت