مهدویت و “روز جهانی مستضعفین”

 

 

پاو از سلاله‌ی مستضعفین و پیشوای مستضعفین است که وارثان زمین را به ارث‌شان خواهد رسانید.
گروه پژوهش جبهه جهانی مستضعفین - استضعاف اصطلاحی است که صرفنظر از بار لغویش دارای بار معنایی دینی و قرآنی است؛ زیرا قرآن و احادیث توجه ویژه‌ای به این مقوله مبذول داشته و در فرازهای مختلف از آن سخن گفته اند.

استضعاف و استکبار در قرآن
این واژه بیانگر روند مبارزه‌ای تاریخی است و مقابل لفظ “استکبار” قرار داده می‌شود. این دو واژه مصادیق فراوانی دارند تا آنجا که تمام زمان‌ها، مکان‌ها، ملل، اقوام و ایدئولوژی‌های مختلف را در بر می گیرد؛ گستردگی این واژگان به گونه‌ایست که شیطان و حضرت آدم و حوا را نیز در بر می گیرد.

قرآن در این باره می فرماید: “إلا إبلیس أبی و استکبر و کان من الکافرین” که در این آیه، شیطان را مصداق مستکبرین و استکبار می داند که با حیله و نیرنگ، آدم وحوا را به استضعاف کشید و از سوی دیگر با تخطی از فرمان الهی در سجده کردن مقابل آدم و حوا به زمره مستکبرین پیوست.

بنابراین اصطلاح مستضعف و مستکبر (استضعاف و استکبار)، بار معنایی خاصی دارد که تمام تاریخ را شامل شده و نوع حرکت آن را در فراز و فرود مختلفش حکایت می‌کند. استضعاف و استکبار پس از آنکه در آسمان و بهشت برین دامن شیطان و انسان را گرفت در آغازین مرحله خود آتشی شد به دامن دو برادر هابیل و قابیل.

نگاه قرآن به این مقوله نگاهی جهان شمول است و آن را در تمام زمینه های اعتقادی، اقتصادی، سیاسی اجتماعی، فرهنگی و… تسری می دهد؛ به عبارت دیگر از نظرگاه قرآن، هر جا ظلمی واقع شود و شخصی به ناحق به زیر کشیده شود؛ استضعاف و استکبار رخ نمایی می کند.

ما در این مقوله به مناسبت ۱۵ شعبان سالروز تولد منجی مستضعفان امام مهدی(عج) به بحث پیرامون آینده مستضعفان و نقش آنان در حکومت عدل مهدوی می پردازیم.

معنای لغوی استضعاف و استکبار
پیش از ورود به اصل موضوع به معنای لغوی این دو واژه می پردازیم. استضعاف از ماده “ضعف” گرفته شده و ۴۵ بار با اشتقاقات مختلف در قرآن به کار رفته است. از لحاظ لغوی این لفظ به معنای “به ضعف کشانیدن” و “طلب ضعف دیگری کردن” است که در این صورت ارتباط مستقیمی با استکبار که “طلب کبر و نخوت کردن” است، دارد.

“ابن منظور” در معنای لغوی این لفظ می‌گوید: “اسْتَضْعَفَه‏ و تَضَعَّفَه‏: وجده ضعيفاً فركبه بسُوء” (لسان العرب، ج‏۹، ص: ۲۰۴) و در باب استکبار می گوید: “اسْتَكْبَرَه‏: رآه كبيرا و الاستكبار: الامتناع عن قبول الحق مُعاندة و تَكَبُّراً"( لسان العرب، ج‏۵، ص: ۱۲۷) استکبار نیز در قرآن کاربرد بسیاری دارد و ۲۵ بار به صورت‌های مختلف به کار رفته است.

استضعاف به معنای ضعیف کردن دیگری است به هر شکل که می خواهد باشد. علامه طباطبایی مستضعف را چنین تعریف می کند: “کسی که نتواند محذوری را که مبتلای بدان است، دفع کند. این معنا، همان طور که شامل مستضعفین مورد بحث می شود که در سرزمینی قرار گرفته اند که اکثریت و قدرت در آنجا به دست کفار است و چون عالمی دینی نیست که معارف دین را از او بیاموزند، یا محیط کفر و ترس از شکنجه های طاقت فرسای کفار اجازه نمی دهد به آن معارف عمل کنند و از سوی دیگر ، قدرت بیرون آمدن از آن جا و رفتن به محیط اسلام را هم ندارند، یا به سبب این که فکرشان کوتاه است یا گرفتار بیماری و یا نقص بدنی و یا فقر مالی و یا موانع دیگرند و… .”

استضعاف و استکبار در روایات
امام صادق(ع) می فرماید: همانا پیامبر اسلام نگاهی به علی، حسن و حسین انداخت و گریست و فرمود: همانا شما پس از من مستضعفین هستید. مفضل از امام پرسید: مراد رسول الله چیست؟ ایشان فرمودند: یعنی شما امامان پس از من هستید که قرآن از حاکمیت آنها خبر داده است: «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ»؛ پس این آیه تا قیامت در حق ما جاری است.

از امام علی(ع) نقل است که مستضعفانی که در سوره قصص ائمه معرفی شده اند آل محمد هستند؛ خداوند مهدی(عج) را از ایشان بر خواهد انگیخت و آن ها را عزت بخشیده و دشمنانشان را خوار خواهد کرد.

از نظر گاه اجتماعی استضعاف و استکبار بیانگر رابطه دوجانبه‌ی قدرت است که سلطه گر و سلطه پذیر را شامل می شود و از سوی دیگر بیانگر جدال همیشگی حق و باطل بوده که در نهایت بنابر سنت الهی که “إن الباطل کان زهوقا"ست؛ مکانیسم قدرت به دست مستضعفان که همان ائمه هستند خواهد افتاد و “لن تجد لسنة الله تبدیلا” و در این سنت الهی تغییر و تحولی راه نخواهد یافت.

نیمه شعبان، روز جهانی مستضعفین
از همین جاست که شیعیان ۱۵ شعبان سالروز تولد منجی عالم بشریت را “روز جهانی مستضعفین” نام نهاده‌اند زیرا این امام بزرگوار پیشوای مستضعفان است که خداوند به واسطه‌ی وی، مستضعفان را به مقام امامت و حاکمیت جهان می رساند.

از سوی دیگر وی از سلاله‌ی مستضعفانی است که با آنکه حق بودند اما حقشان به دلیل خیانت یاران و مکر و قدرت دشمنان غصب گردید و در کنج تنهایی و مظلومیت به قتل رسیدند.

البته این به معنای حصر استضعاف در اهل بیت نیست بلکه در گذر روزگار ملل بسیار و اندیشمندان و اصلاح‌طلبان بسیاری در مقابل استکبار مبارزه کرده اند و قربانی مطامع آنان شده‌اند؛ در عصر معاصر نیز می‌توان به ملت مظلوم فلسطین و مسلمانان میانمار اشاره کرد که در زیر یوغ مستکبرین قربانی می شوند.

باید متذکر شد که استضعاف فقط اختصاص به مسلمانان ندارد بلکه ملل مختلفی در طول تاریخ به ویژه پس از توسعه طلبی ملل غرب و در جریان جنگ های جهانی و استعمارگری آنها به استضعاف کشیده شده و قربانی روح استکباری این ملل شدند.

امام خمینی(ره) و روز جهانی متستضعفین
امام خمینی(ره) در رابطه با روز میلاد حضرت حجت(عج) و حکومت مستضعفان می فرماید: “چه مبارک است میلاد بزرگ شخصیتی که برپا کننده عدالتی است که بعثت انبیا برای آن بود و چه مبارک است زادروز ابرمردی که جهان را از شرّ ستمگران و دغل بازان تطهیر می نماید و زمین را پس از آن که ظلم و جور آن را فرا گرفته، پر از عدل و داد می نماید و مستکبران جهان را سرکوب و مستضعفان جهان را وارثان ارض می نماید و چه مسعود و مبارک است روزی که جهان از دغل بازی ها و فتنه انگیزی ها پاک شود و حکومت عدل الهی بر سراسر گیتی گسترش یابد و منافقان و حیله گران از صحنه خارج شوند و پرچم عدالت و رحمتِ… حق تعالی بر بسیط زمین افراشته گردد و تنها قانون عدل اسلامی بر بشریت حاکم شود و کاخ های ستم و کنگره های بیداد فرو ریزد".( ۲۸ خرداد ۱۳۶۰، پیام به مناسبت نیمه شعبان)

امام خامنه ای و روز جهانی مستضعفین
مقام معظم رهبری می فرمایند: «ما منتظریم؛ یعنی این امید را داریم که با تلاش و مجاهدت و پی گیری، این دنیایی که به وسیله دشمنان خدا و شیاطین از ظلمات و جور و طغیان و ضعیف کشی و نکبت حاکمیت ستمگران و قلدران و زورگویان پر شده است، در سایه تلاش و فعالیت بی وقفه ما یک روز به جهانی تبدیل خواهد شد که در آن انسانیت و ارزش های انسانی محترم است و ستمگر، زورگو، ظالم، قلدر و متجاوز به حقوقِ انسان‌ها، فرصت و جایی برای اقدام و انجام خواسته و هوا و هوس خود پیدا نخواهد کرد. این روشنایی در دیدگاه ما نسبت به آینده وجود دارد… مسئله امام زمان(عج) یکی از زنده ترین مسائل اسلامی است که هم در دوران مبارزه با طاغوت به مبارزین امید می داد، و هم امروز که حکومت مستضعفین زمین است، ما را تشویق می کند که حرکت خود را تسریع کنیم.»(۱۵ / ۱ / ۶۷)

“شیعه و انتظار” از نگاه اندیشمندان معاصر جهان
این اعتقاد اصیل اسلامی به ویژه شیعی توجه بسیاری از اندیشمندان معاصر را به خود جلب کرده است که ما در زیر به برخی از آنان و آرائشان اشاره می کنیم:

ماربین، مستشرق آلمانی، در كتاب خود «سیاست اسلامی»، در پایان فصل هفتم، در مورد فلسفه مذهبِ شیعه می‏گوید:

“از جمله مسائل بسیار مهم اجتماعی كه همواره می‏تواند موجب امیدواری و رستگاری گردد، همانا اعتقاد به وجود یك حجّت در هر عصر و انتظار ظهور اوست.

شیعه عقیده دارد كه انسان چون به هنگام شب در بستر می‏ رود، باید به این امید بخوابد كه صبح هنگام، چون از خواب برخیزد و ببیند كه حجت عصر ظهور كرده است، در تأیید او آماده باشد؛ و عقیده دارند كه همه مردم و دولت‏ های روی زمین تابع او و تحت حكومت آنها خواهند بود.

گویا فرد فرد شیعه، به امید ترقی و عالم‏گیری و اقتدار مذهب خود، هر صبح از خواب بر می‏خیزد. شیعه، مجتهدین را نوّاب عام حجّت عصر می‏دانند و البته بر دانشمندان علوم اجتماعی روشن است كه اگر همچو عقیده ‏ای در میان فرد فرد ملّتی گسترش یافته و رسوخ كند، ناچار روزی اسباب طبیعی آن، برای آنان فراهم خواهد آمد.

یأس و حرمان، عامل همه گونه نكبت و ذلّت است و ضدّ آن، پشت‏گرمی. امیدواری و قوّت قلب از روی اعتقاد، مایه فلاح و نجات می‏گردد.”

دیگر مستشرقِ بزرگ آلمانی، “فان فلوتن"، در كتاب خود، تحت عنوان «تاریخ شیعه و علل سقوط بنی‏امیّه» در این باره می‏گوید:

“مسیح ناجی، در میان شیعیان معروف و مشهور است؛ او ملقّب به مهدیّ است؛ البته این لقب، در آغاز یكی از القاب شَرف بود؛ ولی دیری نپایید كه مخصوصِ آن ناجی از اهل بیت گردید؛ چنانكه اعتقاد به ظهور مهدی و انتظار او، در بدو امر مختص به آل بیت نبود و فكر مهدیِ منتظر چنان در میان اهل سنّت شیوع یافت كه فكر مهدی ‏های دیگر را به كلّی از ذهن آنان خارج ساخت؛ و بدون شك، پیشگویی راجع به این امر و انتظار ظهور ایشان از نفوس مسلمانان بیرون نرفته است.”

پروفسور “هانری كربن"، در كتاب خود تحت عنوان “تاریخ فلسفه اسلامی” درباره فلسفه غیبت امام زمان(عج) چنین می‏نویسد:

“جلوه ظهور او بر مردم، همان مفهوم تهذیب و تجدید عالم روحانی آنان است و در نتیجه همان مفهوم عمیق اندیشه ‏ای است كه شیعه از غیبت و ظهور امام دارد.

مردم شایستگی خود را برای دیدن امام از دست می‏دهند؛ آنگاه خود بین امام و خویشتن حجاب می‏گردند؛ زیرا وسیله تجلّی و مشاهده را؛ یعنی معرفتی كه از راه قلب حاصل می‏شود، از دست می‏دهند، یا آن را فلج ساخته و از كار می‏اندازند. پس تا وقتی كه مردم مستعدّ شناسایی و معرفت امام نگردند، سخن گفتن از ظهور امام غایب، هیچ معنی نخواهد داشت.”

این فیلسوف فرانسوی، اعتقاد شیعه به مهدویت و تفاوت آن از دیگر موعودگرایی‌ها در مكاتب دیگر را چنین بیان می‏دارد:
“به عقیده من، مذهب تشیع تنها مذهبی است كه رابطه هدایت الهی را میان خدا و خلق همیشه زنده نگه داشته و به طور مستمر و پیوسته ولایت را زنده و پا بر جا می‏‌گذارد. مذهب یهود، نبوت را، كه رابطه‌‏ای است واقعی میان خدا و عالم انسانی، در حضرت كلیم ختم كرده و پس از آن به نبوت حضرت مسیح و حضرت محمّد(ص) اذعان ننموده و رابطه مزبور را قطع می‏كند و نیز مسیحیان در حضرت عیسی متوقف شدند و اهل سنّت از مسلمانان نیز در حضرت محمّد(ص) توقف نموده و با ختم نبوت در ایشان، دیگر رابطه‏‌ای میان خالق و خلق، موجود نمی‏دانند.

تنها مذهب تشیع است كه نبوت را با حضرت محمد (ص) ختم شده می‏داند؛ ولی ولایت را، كه همان رابطه هدایت و تكمیل است، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می‌‏داند؛ رابطه‌‏ای كه از اتصال عالم انسانی به عالم الوهی حكایت می‌‏كند؛ به واسطه دعوت‏‌های دینی قبل از موسی و دعوت دینی موسی و عیسی و محمّد (ص)؛ و بعد از حضرت محمّد(ص) به واسطه همین رابطه ولایت، جانشین وی (به عقیده شیعه) زنده بوده و هست و خواهد بود و این حقیقتی است زنده؛ كه هرگز نظر علمی نمی‏تواند آن را از خرافات شمرده و از لیست حقایق حذف نماید.

به عقیده من، همه ادیان بر حق بوده و یك حقیقت زنده را دنبال می‌‏كنند و همه ادیان در اثبات وجود این حقیقت زنده مشتركند. آری! تنها مذهب تشیع است كه به زندگی این حقیقت، لباس دوام و استمرار
پوشانده است.”

در همه قرون و اعصار، آرزوي موعود جهاني، در دل‌هاي خداپرستان وجود داشته است و اين آرزو، تنها در ميان پيروان مذهب‌هاي بزرگ مانند زرتشتي، يهودي، مسيحي و مسلمان سابقه ندارد، بلكه آثار آن را در افسانه ‏هاي يوناني، افسانه‏ هاي ميترا در ايران، كتب قديم چينيان، عقايد هنديان و در بين اهالي اسكانديناوي و حتي در ميان مصريان قديم و بوميان مكزيك و نظاير آنها نيز مي‌توان يافت.

مستضعفین عالم از هر دین و آیینی و نژادی، چشم امید خود را به کسی دوخته اند که سرتاسر عدل و احسان است. انسانی کامل که جهان را به تکامل خواهد رسانید.

امید دل مستضعفان جهان، کسی است که با ظهور خود، عدل را در جهان خواهد گسترانید و برای همیشه دنیا را از شر مستکبریین و زورگویان رها خواهد کرد. به امید آن روز…

موضوعات: مهدویت و "روز جهانی مستضعفین"  لینک ثابت