مرثيه موسي ابن جعفر(ع)

يا باب الحوائج

فقط نه قلب زنِ زشت كاره ميشِكند

كه در غمم دلِ هر سنگ خاره ميشِكند

چنان زده است كه بعضي از استخوانهايم

ترك ترك شده با يك اشاره ميشكند

كشيده خوردم و امروز خوب فهميدم

ميان گوش چرا گوشواره ميشكند

من از شكنجه گرم راضي ام كه ميزندم

چرا كه حرمت ما را نظاره ميشكند

فشار اين غل و زنجير ساق پايم را

هنوز جوش نخورده دوباره ميشكند

بگو به زهر بيايد كه قفل اين زندان

از آتش جگر پاره پاره ميشكند

يكي يكي همه ي ميله هاي سخت قفس

نفس بيافتد اگر در شماره ميشكند

(مصطفي متولي)

موضوعات: مرثيه موسي ابن جعفر(ع)  لینک ثابت