... |
حقيقت اخلاص:
حقيقت اخلاص، انجام دادن عمل براى خدا و به انگيزه تقرّب به او است.[25] در قرآن بهصورتهاى گوناگونى به حقيقت اخلاص پرداخته شده است. تعبير برخى آيات، به جا آوردن عبادات و اعمال و قرار دادن همه شؤون زندگى و مرگ فقط براى خدا (للّه) است: «قُل اِنَّ صَلاتى و نُسُكى و مَحياىَ و مَماتى لِلّهِ رَبِّ العــلَمين». (انعام/6، 162) نيز 46 سبأ/34، و تعبير آياتى ديگر، انجام دادن عمل براى طلب وجه خدا است: «اِنَّما نُطعِمُكُم لِوَجهِ اللّهِ». (انسان/76، 9 نيز 28 كهف/18; 172 بقره/2) مقصود از «وَجهِ اللّهِ» ، صفات فعليّه خداوند است كه حقتعالى با آنها انواع خير را به مخلوقات افاضه مىكند; مانند آفرينش، تدبير و رزق و به تعبير ديگر، رحمت عامّهاى كه قوام هر چيزى به آن است; بنابراين مقصود از طلب وجه اللّه، آن است كه هدف انسان در اعمالش كسب فيض از رحمت الهى باشد و از آنچه نزد غير خداوند است، روى برگرداند; ازاينرو در ادامه آيه6 انسان/76 از ابرار نقل شده كه گفتند: ما از شما توقع پاداش و سپاسگزارى نداريم. با توجّه به اينكه پس از مرتبه صفات فعليّه، چيزى جز صفات ذاتيّه الهى نيست كه مبدأ صفات فعليّه و خير مترتّب بر آنها است; بنابراين، بازگشت طلب وجه اللّه به آن است كه انسان، عمل را از روى دوستى خدا انجام دهد; زيرا خداوند جميل مطلق است. به عبارت ديگر، خداوند را از آن رو كه اهليّت عبادت دارد بپرستد.[26]برخى «وَجهِ اللّهِ» را به رضوان و مرضات خدا تفسير كردهاند. بنابراين نظر، ذكر «وجه» ، بر اختصاص انجام دادن فعل براى خداوند تأكيد مىكند.[27] مفسّران، معانى ديگرى را نيز براى وجه ذكر كردهاند; ازجمله ذات، ذات شريف و مقدّس، جهت منسوب به خدا كه از آن سوى، به او توجّه مىشود و مقام و منزلتى كه خداوند براى خويش بين مردم ثابت كرده است.[28] انجام دادن عمل براى طلب وجه الهى، در آيات ديگرى با تعبير طلب رضوان الهى: «ومَثَلُ الَّذينَ يُنفِقونَ اَمولَهُمُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ…» (بقره/2، 265; آلعمران/3، 174) و تعبير خالص كردن دين براى خدا بيان شده است.
خالص كردن دين براى خدا، حالتى است كه براى برخى از انسانها با اختيار خودشان پديدمىآيد و آنچه پيراسته مىشود، دين (دعا،[29] عبادت و اطاعت،[30] سنّت و روش زندگى[31]) است: «…و اَخلَصوا دينَهُم لِلّهِ فَاُولـئِكَ مَعَ المُؤمِنينَ» (نساء/4، 146)، «فادعوا اللّهَ مُخلِصينَ لَهُ الدِّينَ» (غافر/40، 14)، «وما اُمِروا اِلاّ لِيَعبُدُوا اللّهَ مُخلِصينَ لَهُ الدّينَ حُنَفاءَ» (بيّنه/98، 5 نيز 2، 11 و 14 زمر/39; 139 بقره/2; 29 اعراف/7) البتّه همه انسانها حتّى كافران،[32] در وضعيّتى كه از همه چيز نااميد شوند، به مقتضاى فطرت الهى خويش بىاختيار خدا را از روى اخلاص مىخوانند. آياتى از قرآن به اين مطلب اشاره مىكند كه وقتى انسانها در كشتى، گرفتار طوفان شده و بيم هلاك داشته باشند، خدا را از روى اخلاص مىخوانند:«…جاءَتها ريحٌ عاصِفٌ وجاءَهُمُ المَوجُ مِن كُلِّ مَكان وظَنّوا اَنَّهُم اُحيطَ بِهِم دَعَوُا اللّهَ مُخلِصينَ لَهُ الدِّينَ…». (يونس/10، 22 نيز 65 عنكبوت/29 و 32 لقمان/31)
براساس آيات ديگرى، حقيقت اخلاص آن است كه انسان فقط خدا را عبادت كند: «اَمَرَ اَلاّ تَعبُدوا اِلاّ اِيّاهُ» (يوسف/12، 40)[33] و روى بهسوى خدا كند و از غير او دل ببُرد[34] و به حقيقت ايمان و عبوديّت برسد[35]: «بَلى مَن اَسلَمَ وَجهَهُ لِلّهِ…» (بقره/2، 112) و اعمالش مانند هجرت، جهاد و انفاق را در راه خدا انجام دهد: «اِنَّ الَّذينَ ءامَنوا والَّذينَ هاجَروا و جـهَدوا فى سَبيلِ اللّهِ…» (بقره/2، 218)، «مَثَلُ الَّذينَ يُنفِقونَ اَمولَهُم فى سَبيلِ اللّهِ…». (بقره/2، 261) در آياتى نيز حقيقت اخلاص، با نفى هرگونه شرك و ريا تبيين شده است; چنانكه در آيه110 كهف/18 مىفرمايد: هركس به لقاى پروردگارش اميد دارد، بايد عمل نيكو بهجا آورده، در عبادت پروردگارش شريكى قرارندهد: «فَمَن كانَ يَرجوا لِقاءَ رَبِّهِ فَليَعمَل عَمَلاً صــلِحـًا و لايُشرِك بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَدا». عمل صالح در اين آيه، به عمل خالص تفسير شده است[36] و كسانىكه در نمازشان ريا مىكنند در سوره ماعون، مذمّت و تهديد شدهاند: «فَوَيلٌ لِلمُصَلّين * …اَلَّذينَ هُم يُراءون». (ماعون/107، 4ـ6)
رسولاكرم(صلى الله عليه وآله) فرموده است: اخلاص آن است كه بگويى پروردگار من خدا است; سپس استواربمانى; چنانكه به تو فرمان داده شده است; يعنى هواپرستى را از خود بزدايى و جز او را پرستش نكنى[37]: «اِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ استَقـموا…». (فصّلت/41، 30; احقاف/46، 13)
[جمعه 1394-12-21] [ 07:57:00 ب.ظ ]
|