موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره نمل / تفسیر نور

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ طس تِلْكَ آيَاتُ الْقُرْآنِ وَكِتَابٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏طا . سين . اين ( كلام كه آن را به تو وحي مي‌كنيم ) آيات قرآن و كتاب بيانگر ( احكام الهي براي سعادت دو جهان ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« طس‌ » : حروف مقطّعه است ( نگا : بقره‌ / 1 ) و ( طا . سين ) خوانده مي‌شود ( نگا : المصحف الميسّر ) . « تِلْكَ . . . » : ( نگا : يوسف‌ / 1 ) . « كِتَابٍ مُبِينٍ » : از آنجا كه ( كتاب ) همراه صفت ( مُبين ) آمده است ، عطف آن بر ( الْقُرْءَانِ ) از قبيل عطف صفت بر موصوف است ( نگا : مائده‌ / 15 ، انبياء / 48 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏راهنما و مژده‌رسان براي مؤمنان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هُديً » : هدايت . هادي ( نگا : بقره‌ / 2 ) . « بُشْري‌ » : مژده . مژده‌رسان ( بقره‌ / 97 ، نحل‌ / 89 و 102 ) .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن كساني كه نماز را چنان كه بايد مي‌خوانند ، و زكات را مي‌پردازند ، و قاطعانه آنان به آخرت ايمان دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ يُقِيمُونَ . . . » : ( نگا : بقره‌ / 3 و 4 ) .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بي‌گمان كساني كه به آخرت ايمان ندارند ، ما اعمالشان را ( توسّط وسوسه اهريمن و اتباع و اعوان شيطان ، و انسانهاي شيطان صفت ) در نظرشان مي‌آرائيم و ايشان سرگردان بسر مي‌برند ( و چاه را از راه ، و زشت را از زيبا جدا نمي‌كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ » : ( نگا : انعام‌ / 43 ، اسراء / 63 - 65 ، مريم‌ / 81 - 83 ، حجّ‌ / 53 ، فصّلت‌ / 25 ) . « يَعْمَهُون‌ » : ( نگا : بقره‌ / 15 ، انعام‌ / 110 ، اعراف‌ / 186 ) .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كساني هستند كه عذاب بدي ( در دنيا ) دارند ، و ايشان در آخرت زيانكارترين ( مردمان جهان ) مي‌باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُوءُ الْعَذَابِ » : عذاب بد . مراد سرگرداني و پريشاني و يأس و نااميدي و چه بسا زنداني و گرفتاري اين جهان است . اضافه صفت به موصوف است . « الأخْسَرُونَ » : جمع أَخْسَر ، كسي كه دچار زيان و خسران بيشتري گردد .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و تو ( اي محمّد ! ) كسي هستي كه قرآن از سوي خداوند حكيم ( در گرداندن امور آفريدگان ، و ) آگاه ( از كار و بار سعادت و شقاوت دنيوي و اخروي ايشان ) به تو القاء و عطاء مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تلقّي‌ » : به تو القاء و عطاء مي‌گردد . به تو رسانده و آموخته مي‌شود . « حَكِيمٍ » : خدائي كه كارهايش از روي حكمت است و حساب و هدفي در آفرينش جهان و نازل كردن قرآن دارد . « عَلِيمٍ » : خدائي كه داراي آگاهي بي‌پايان و فرزانه مطلق جهان است .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَاراً سَآتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( يادآوري كن ) زماني را كه موسي ( در راه برگشت از مدين به مصر ، در شب تاريك و سردي كه راه را گم كرده بود و درد زايمان همسرش درگرفته بود ) به خانواده‌اش گفت : ( بايستيد كه ) من آتشي ( از دور ) مي‌بينم . هر چه زودتر خبري ( از راه ) و يا شعله و اخگري چند از آتش برايتان مي‌آورم ، تا اين كه خويشتن را گرم كنيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَانَسْتُ » : ديده‌ام . مشاهده كرده‌ام . « شِهَابٍ » : آذرخش . در اينجا مراد شعله و اخگر آتش است . « قَبَسٍ » : برگرفته . برداشته شده . مقداري از آتش كه از آتش ديگري برداشته شود و از جائي به جائي برده شود ( نگا : طه‌ / 10 ) . « تَصْطَلُونَ » : خود را با آتش گرم كنيد .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا جَاءهَا نُودِيَ أَن بُورِكَ مَن فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه به آتش رسيد ، ندائي برخاست كه : مبارك است آن كسي كه ( آثار قدرتش ) در آتش ( جلوه‌گر ) است و ( آفريدگار همه جهان است ، و مبارك است ) آن كسي كه ( موسي نام ) و پيرامون آتش ( بر پاي ايستاده ) است ( و براي بردن آتش ظاهري آمده است ، ولي با آتش پيام آسماني بر مي‌گردد ) ، و خدا كه پروردگار جهانيان است منزّه است ( از اين كه محدود به مكان و مقيّد به مادّيّت و جسميّت و متجلّي در صورت و شكلي همچون آتش شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نُودِيَ » : ندا داده شد . ندائي برخاست . مجهول فعل ( نادي ) و از باب مُفاعله است . « أَنْ » : حرف تفسيريّه است . يعني ندا اين بود . « مَن فِي النَّارِ » مراد خدا است كه نشانه قدرت او در آتش جلوه‌گر بود . « مَنْ حَوْلَهَا » : مراد موسي است كه با آتش عشق الهي روياروي گشته است و پيام رسان آسمان شده است . « سُبْحَانَ اللهِ . . . » : مراد تنزيه خدا از جسميّت ، و تقيّد به مكان ، و حلول و ظهور در چيزي است . و يا اين كه آفريدگار در ذات و صفات و افعال ، جداي از آفريدگان است .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ يَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي موسي ! آن كس ( كه با تو سخن مي‌گويد ) منم كه يزدان ( جهان و جهانيان و ) توانا و مقتدر شكست‌ناپذير و آگاه و فرزانه كار به جايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّهُ » : آن كس كه با تو سخن مي‌گويد . « اللهُ » : عطف بيان است . برخي ضمير ( هُ ) در ( إِنَّهُ ) را ضمير شأن ، و ( أَنَا ) را مبتدا و ( اللهُ ) را خبر دانسته‌اند . در اين صورت معني آيه چنين مي‌شود : بي‌گمان من خداي عزيز و حكيم هستم .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي موسي ! براي اطمينان خاطر و يقين به حضور در پيشگاه خداي غفور ) عصاي خود را بينداز . ( همين كه عصايش را انداخت به اژدهائي تبديل شد ) . هنگامي كه ديد به حركت درآمد ، انگار مار چابك و تندروي است ، پاي به فرار گذاشت و پشت سر خود را ننگريست ! ( او را ندا در داديم : ) اي موسي مترس ! ( تو پيغمبري و در بارگاه حضور خدائي ، و ) پيغمبران در پيشگاه من نمي‌ترسند ( چرا كه اينجا آستانه دادگري و امن و امان يزدان است‌ ؛ نه دربار ستمگري و خوف و هراس فرعون و فرعونيان ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَهْتَزُّ » : حركت مي‌كند . مي‌جنبد . « جَآنٌّ » : مار تندرو و سريع‌السير سفيد يا زرد رنگ . « وَلّي مُدْبراً » : ( نگا : توبه‌ / 25 ) . « لَمْ يُعَقِّبْ » : به پشت سر نگاه نكرد ، يعني برنگشت .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا هر كس كه ستم كند و سپس ( توبه نموده و در مقام جبران برآيد و بدين وسيله ) بدي را به نيكي تبديل نمايد ، ( او را خواهم بخشيد ، چرا كه ) بي‌گمان من بخشايشگر و مهربانم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلاّ مَنْ . . . » : مگر كسي كه . با توجّه بدين معني ، استثناء متّصل است و مراد از لغزش پيغمبران ، ترك اوّلي است و تنها به صورت گناه است ( نگا : اعراف‌ / 22 و 23 ، انبياء / 87 ، قصص‌ / 16 ) يا اين كه ( إِلاّ ) به معني ( لكن ) است و معني آن در ترجمه آيه گذشت ، و استثناء منقطع است و مستثني كساني جز پيغمبران هستند كه در پرتو توبه و ترك معاصي و انجام كارهاي پسنديده ، مي‌توانند از مغفرت و مرحمت خدا برخوردار گردند ( نگا : انعام‌ / 54 ) .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْماً فَاسِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( اي موسي ! ) دست خود را به گريبان خويش فرو ببر ( و سپس آن را از چاك گريبان بيرون بيار و ببين ) كه سفيد و درخشان ( همچون ماه تابان ) به در مي‌آيد ، بدون آن كه ( به بيماري بَرَص يا بيماري ديگري مبتلا شده باشد و ) عيبي در آن وجود داشته باشد ، ( و بدان كه معجزات تو منحصر به يد بيضاء و عصا نيست ، و بلكه اين دو معجزه ) از جمله نه معجزه‌اي است كه تو آنها را به فرعون و قوم او نشان خواهي داد . ايشان واقعاً جماعت طغيانگر و نافرمانبرداري هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَيْضَآءَ » سفيد . درخشان ( نگا : اعراف‌ / 108 ) . حال است . « تِسْعِ ءَايَاتٍ » : نُهْ معجزه . نُهْ دليل بر صدق رسالت موسي ( نگا : اسراء / 101 ) . « فَاسِقِينَ » : درروندگان از پذيرش فرمان خدا .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا جَاءتْهُمْ آيَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه معجزات ما را كاملاً آشكارا بديشان نمود ، گفتند : ( اين چيزهائي كه ما مي‌بينيم ) جز جادوي واضح و روشني نيست !‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَآءَتْهُمْ » : به پيش ايشان آمد . مراد از آمدن . پديدار شدن و جلوه‌گر گشتن است . « مُبْصِرَةً » : كاملاً آشكارا و پيدا . حال ( آيات ) است .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْماً وَعُلُوّاً فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ستمگرانه و مستكبرانه معجزات را انكار كردند ، هر چند كه در دل بدانها يقين و اطمينان داشتند . بنگر سرانجام و سرنوشت تباهكاران چگونه شد ؟ ( مگر در دريا غرق نشدند و به دوزخ واصل نگشتند ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَحَدُوا بِهَا » : آنها را انكار كردند و نپذيرفتند . « إِسْتَيْقَنَتْهَا » : آنها را كاملاً باور داشتند و يقيناً مي‌دانستند . « ظُلْماً وَ عُلُوّاً » : ستمگرانه و مستكبرانه . از روي ستم و برتري جوئي . با توجّه به معني اوّل ، اين دو واژه حال ضمير ( و ) در فعل ( جَحَدُوا ) و به معني ( ظَالِمينَ وَ عَالِينَ ) است . و با توجّه به معني دوم ، مفعول له مي‌باشند .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْماً وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به داود و سليمان دانش ( قابل ملاحظه‌اي ) عطاء كرديم و آنان ( سپاس خدا را به جاي آوردند و ) گفتند : حمد و سپاس خداوند را سزا است كه ما را بر بسياري از بندگان مؤمن خود برتري بخشيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عِلْماً » : دانش عظيم و فراوان . تنكير براي تعظيم است . « فَضَّلْنَا . . . » : در اين آيه ، يكي از نعمتهاي مهمّ الهي كه دانش است ، معيار برتري دانسته شده است . چرا كه هر قدرتي و هر ارزشي از علم سرچشمه مي‌گيرد . در آيات بالا مي‌بينيم كه نعمت مايه غرور فرعون و فرعونيان و قوم عاد گشته است ، ولي اين آيه مي‌رساند كه مؤمنانِ چون سليمان و داود ، نعمت بر شكر و طاعتشان افزوده است .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سليمان وارث ( پدرش ) داود شد و گفت : اي مردم ! به ما ( درك ) سخن پرندگان ( و نحوه سخن گفتن با آنها ، به وسيله خداوند بزرگوار ) آموخته شده است ، و به ما از همه چيزها ( و تمام وسائلي كه از نظر مادي و معنوي براي تشكيل حكومت الهي لازم باشد ) داده شده است . اين فضيلت و لطف آشكاري است ( و بايد بسيار سپاس آن را بگوئيم ، و با شكر اين فخر رضاي خدا را بجوئيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَنطِق‌ » : سخن . گفتار . مصدر ميمي و به معني نطق است . اين آيه اشاره به نطق پرندگان دارد و آيات ديگر نيز مؤيّد اين مطلب است كه حيوانات و از جمله پرندگان با يكديگر سخن مي‌گويند ( نگا : انعام‌ / 38 ، نمل‌ / 18 و 22 ) . « مِن كُلِّ شَيْءٍ » : مراد همه چيزهائي است كه براي حكومت آنان و خليفه‌گري انسان لازم باشد .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏لشكريان سليمان از جنّ و انس و پرنده ، براي او گردآوري گشتند ، و همه آنان به يكديگر ملحق و در نزد هم نگاه داشته شدند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حُشِرَ » : گرد آورده شد . « مِنْ » : حرف تبعيضيّه است . يعني برخي از جنّ و انس و پرنده ( نگا : في ظلال القرآن ) . « يُوزَعُونَ » : نگاه داشته شدند و كنار يكديگر جمع آورده شدند ( نگا : فصّلت‌ / 19 ) . با نظم و ترتيب و صف در صف جاي داده شدند ، به گونه‌اي كه هيچ كدام از مكان خود پيش و پس نرود .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آن گاه حركت كردند ) تا رسيدند به درّه مورچگان ، مورچه‌اي گفت : اي مورچگان ! به لانه‌هاي خود برويد ، تا سليمان و لشكريانش بدون اين كه متوجّه باشند شما را پايمال نكنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَادِ النَّمْلِ » : درّه مورچگان . سرزمين مورچگان . مراد مكاني است كه مورچه‌ها در آنجا فراوان بودند . در رسم‌الخطّ قرآني ياء آخر ( وادي ) حذف شده است . « قالَتْ نَمْلَةٌ » : قرآن بيانگر اين واقعيّت است كه حيوانات و پرندگان هر گروهي براي خود ملّت و گروهي همچون انسانها بوده و با يكديگر سخن مي‌گويند ( نگا : نمل‌ / 16 و 22 ) . « لا يَحْطِمَنَّكُمْ » : شما را پايمال نكنند . شما را درهم نشكنند و نكشند . « وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ » : در حالي كه متوجّه نباشند .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ فَتَبَسَّمَ ضَاحِكاً مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سليمان از سخن آن مورچه تبسّم كرد و خنديد و گفت : پروردگارا ! چنان كن كه پيوسته سپاسگزار نعمتهائي باشم كه به من و پدر و مادرم ارزاني داشته‌اي ، و ( مرا توفيق عطاء فرما تا ) كارهاي نيكي را انجام دهم كه تو از آنها راضي باشي ( و من بدانها رستگار باشم ) ، و مرا در پرتو مرحمت خود از زمره بندگان شايسته‌ات گردان .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَتَبَسَّمَ ضَاحِكاً » : لبخند زد و خنديد . واژه ( ضَاحِكاً ) حال مؤكّده است . خنديدن سليمان به خاطر ياد نعمتهاي سترگ خدا بر خود است كه از جمله آنها فهم سخنان مورچگان و پرندگان است . همچنين از اين كه او و سپاهيانش حتي عمداً به مورچه‌اي زيان نمي‌رسانند ، و اين كه حيوانات و پرندگان و حتي حشراتي چون مورچگان هم او را مي‌شناسند . « أَوْزِعْنِي . . . » : مرا ملازم شكر خود گردان . چنان كن كه دائماً سپاسگزار نعمتهاي تو باشم و آنها را هيچ وقت فراموش نكنم .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سليمان از لشكر پرندگان سان ديد و جوياي حال آنها شد و گفت : چرا شانه بسر را نمي‌بينم‌ ؟ ( آيا او در ميان شما است و او را نمي‌بينم‌ ؟ ) يا اين كه از جمله غائبان است‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَفَقَّدَ » : جويا شد . پرس و جو كرد . « تَفَقَّدَ الطَّيْرَ » : از پرندگان سان ديد . جوياي حال و احوال پرندگان شد . « الْهُدْهُدَ » : شانه‌بسر . پوپك . پوپو . در اينجا هدهد ويژه‌اي مراد است كه چه بسا نوبت كشيك او بوده باشد .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَاباً شَدِيداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏حتماً او را كيفر سختي خواهم داد ، و يا او را سر مي‌برم ( اگر گناهش بزرگ باشد ) ، و يا اين كه بايد براي من دليل روشني اظهار كند ( كه غيبت وي را موجّه سازد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُلْطَانٍ » : دليل و حجّت . « مُبِينٍ » : روشن . بيانگر حقّانيّت و عذر تقصير .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چندان طول نكشيد ( كه هدهد برگشت و ) گفت : من بر چيزي آگاهي يافته‌ام ، كه تو از آن آگاه نيستي . من براي تو از سرزمين سبا يك خبر قطعي و مورد اعتماد آورده‌ام .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَكَثَ » : ماند . مراد طول كشيدن است . در اصل مرجع ضمير مستتر در آن به هدهد برمي‌گردد . « غَيْرَ بَعيدٍ » : نه چندان زياد . مدّت كمي . واژه ( غَيْرَ ) صفت زمان محذوف است و تقدير چنين است : فَمَكَثَ الْهُدْهُدُ زَمَاناً غَيْرَ بَعيدٍ . « أَحَطْتُ » : احاطه پيدا كرده‌ام . به خوبي آگاهي يافته‌ام ( نگا : كهف‌ / 91 ) . « سَبَإٍ » : اسم نياي قبيله سبا بوده و سپس بر خود اين قبيله اطلاق شده و بعدها نام سرزمين ايشان گشته است . « نَبَإٍ يَقِينٍ » : خبر راستين و قطعي .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏من ديدم كه زني بر آنان حكومت مي‌كند ، و همه چيز ( لازم براي زندگي ) بدو داده شده است ، و تخت بزرگي دارد ( و دربار بسيار مجلّلي ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن كُلِّ شَيْءٍ » : مراد وسائل زندگي و اسباب رفاه است ، و مراد از همه چيز بيان كثرت و فراواني نعمت است . « عَرْشٌ » : تخت سلطنت .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏من او و قوم او را ديدم كه به جاي خدا براي خورشيد سجده مي‌برند ، و اهريمن اعمالشان را در نظرشان آراسته است و ايشان را از راه ( راست ) به در برده است ، آنان ( به خدا و يكتاپرستي ) راهياب نمي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن دُونِ اللهِ » : به جاي خدا . بجز خدا . « أَعْمَالَهُمْ » : مراد پرستش و كرنش ايشان براي خورشيد است .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آنان را از راه بدر برده است ) تا اين كه براي خداوندي سجده نبرند كه نهانيهاي آسمانها و زمين را بيرون مي‌دهد و مي‌داند آنچه را پنهان مي‌داريد و آنچه را كه آشكار مي‌سازيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلاّ يَسْجُدُوا » تا سجده نبرند و عبادت نكنند . ( أَلاّ ) فراهم آمده است از ( أَنْ ) ناصبه و ( لا ) نافيه . « الْخَبْءَ » : نهان . پوشيده . مصدر است و به معني اسم مفعول ، يعني مَخْبُوء است . « يُخْرِجُ الْخَبْءَ » : نهانيها را بيرون مي‌آورد و از آسمانها اشعّه‌ها و بارانها و از زمين گنجها و معدنها و گياهان را بيرون مي‌دهد و به ظهور مي‌رساند . بر غيب آسمانها و زمين مطّلع‌است .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏جز خدا كه صاحب عرش عظيم ( و حكمفرمائي بر كائنات ) است معبودي نيست . ( پس چرا بايد جز او را بپرستند ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« اللهُ » : خبر مبتداي محذوف است و تقدير چنين است : هُوَ اللهُ . « الْعَرْشِ الْعَظِيمِ » : ( نگا : اعراف‌ / 54 ) . اشاره به اين است كه : تخت بلقيس كجا و تخت فرماندهي كلّ كائنات كجا ؟‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( سليمان به هدهد ) گفت : تحقيق مي‌كنيم تا ببينيم راست گفته‌اي يا از زمره دروغگويان بوده‌اي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَنَنظُرُ » : خواهيم نگريست . مراد از نگريستن بررسي و تحقيق است .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ اذْهَب بِّكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين نامه مرا ببر و آن را به سويشان بينداز و سپس از ايشان دور شو و در كناري بايست و بنگر كه به يكديگر چه مي‌گويند و واكنش آنان چه خواهد بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلْقِهْ » : آن را بينداز . ضمير ( ه ) را با اختلاس كسره ، يعني ساكن خوانده‌اند . « تَوَلَّ » : پشت كن . دور شو . مراد اين است كه خود را در گوشه‌اي دور از چشمان ايشان پنهان كن . « يَرْجِعُونَ » : به همديگر چه مي‌گويند . تصميم ايشان بعد از رايزني چه خواهد بود .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَتْ يَا أَيُّهَا المَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( بلقيس ) گفت : اي سران قوم ! نامه محترمي به سويم انداخته شده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كِتَابٌ » : نوشته . نامه . « كَرِيمٌ » : محترم . ارزشمند .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين نامه از سوي سليمان آمده است ، و ( سرآغاز ) آن چنين است : به نام خداوند بخشنده مهربان .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏براي اين ( نامه را فرستاده‌ام ) تا برتري‌جوئي در برابر من نكنيد ، و تسليم شده به سوي من آئيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلاّ تَعْلُوا » : تا اين كه تكبّر و تعالي نكنيد . يعني بزرگي نفروشيد و عظمت به خود نگيريد . ( أَنْ ) حرف ناصبه ، يا حرف تفسيريّه و به معني يعني ، و ( لا ) حرف نهي است . « مُسْلِمِينَ » : منقادان و خاضعان . موحّدان و مؤمنان . حال است .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَتْ يَا أَيُّهَا المَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْراً حَتَّى تَشْهَدُونِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( بلقيس رو به اعضاي مجلس شوري كرد و ) گفت : اي بزرگان و صاحب نظران ! رأي خود را در اين كار مهمّ براي من ابراز داريد كه من هيچ كار مهمّي را بدون حضور و نظر شما انجام نداده‌ام .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَفْتُونِي‌ » : براي من نظر خود را بيان داريد و رأي دقيق و صحيح خويش را بگوئيد . از مصدر إفتاء است . « قاطِعَةً » : تصميم گيرنده و اقدام كننده . « تَشْهَدُونِ » : در پيش من حاضر مي‌شويد و رأي خود را صادر مي‌كنيد .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَأُولُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : ما از هر لحاظ قدرت و قوّت داريم و در جنگ تند و سرسخت مي‌باشيم . فرمان فرمانِ تو است ، بنگر كه چه فرمان مي‌دهي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُولُوا » : صاحبان . دارندگان . « بَأْسٍ » : شدّت و حدّت جنگ . « الأمْرُ إِلَيْكَ » : اختيار كار در دست تو است . فرمان فرمانِ تو است .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفت : پادشاهان هنگامي كه وارد منطقه آبادي شوند ، آن را به تباهي و ويراني مي‌كشانند و عزيزان اهل آنجا را خوار و پست مي‌گردانند . اصلاً پيوسته شاهان چنين مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَرْيَةً » : شهر و ديار . « أَعِزَّةَ » : جمع عزيز ، بزرگان و مقتدران . « أَذِلَّةً » : جمع ذليل ، خواران و كوچكان . ملكه سبا با بيان اين مطالب خواست عطش جنگ سپاهيان را فرو نشاند ، و عاقبتِ دائمي جنگ را جلو چشمانشان مجسّم گرداند .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏من ( براي صلح و ساز و جلوگيري از خرابيها و خونريزيها ، هيئتي را ) به پيش آنان مي‌فرستم همراه با تحفه‌اي تا ببينم فرستادگان ( ما از پذيرش ارمغان يا نپذيرفتن آن ، و چيزهاي ديگر ) چه خبري با خود مي‌آورند ( تا برابر آن عمل كنيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُرْسِلَةٌ » : فرستنده . « هَدِيَّةٍ » : تحفه . ارمغان . پيشكش . « ناظِرَةٌ » : نگاه كننده .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا جَاء سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِّمَّا آتَاكُم بَلْ أَنتُم بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه ( رئيس و گوينده فرستادگان ) به پيش سليمان رسيد ( و هديّه را تقديم داشت ، سليمان شاكرانه ) گفت : مي‌خواهيد مرا از لحاظ دارائي و اموال كمك كنيد ( و با آن فريبم دهيد ؟ ! ) . چيزهائي را كه خدا به من عطاء فرموده است بسي ارزشمند و بهتر از چيزهائي است كه ‌خدا به شما داده است . ( و من نيازي بدين اموال ندارم ) . بلكه اين شمائيد كه ( نيازمند دارائي و اموال هستيد و ) به هديّه خود شادمان و خوشحاليد . ( زيرا شما تنها به بودن اين دنيا معتقديد و سخت به وسائل زندگي و رفاه آن دل بسته‌ايد . ولي ما بدين جهان و آن جهان باور داريم ، و اينجا را پلي براي رسيدن به سعادت آنجا مي‌دانيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَآءَ » : ذكر فعل به صورت مفرد با توجّه به سردسته و گوينده فرستادگان است . « قَالَ » : حضرت سليمان به عنوان تحدّث به نعمت خدا و برشمردن الطاف او ، شاكرانه گفت . « تَفْرَحُونَ » : شادمان مي‌شويد ( نگا : آل‌عمران‌ / 188 ) . مغرور مي‌گرديد ( نگا : هود / 10 ، قصص‌ / 76 ) .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُم مِّنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به سوي ايشان بازگرد ( و بديشان بگو كه ) ما با لشكرهائي به سراغ آنان مي‌آئيم كه قدرت مقابله با آنها را نداشته باشند ، و ايشان را از آن ( شهر و ديار سبا ) به گونه خوار و زار در عين حقارت بيرون مي‌رانيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِرْجِعْ » : برگرد اي رئيس گروه اعزامي بلقيس ! « قِبَلَ » : توانائي . تاب مقاومت . « صَاغِرُونَ » : ( نگا : توبه / 29 ، اعراف‌ / 13 و 119 ، يوسف‌ / 32 ) .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ يَا أَيُّهَا المَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( سليمان خطاب به حاضران ) گفت : اي بزرگان ! كدام يك از شما مي‌تواند تخت او را پيش من حاضر آورد ، قبل از آن كه آنان نزد من بيايند و تسليم شوند ( تا بدين وسيله با قدرت شگرفي روياروي گردند و دعوت ما را بپذيرند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا » : تخت بلقيس را براي من مي‌آورد .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ عِفْريتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏عفريتي از جنّيان گفت : من آن را براي تو حاضر مي‌آورم پيش از اين كه ( مجلس به پايان برسد و ) تو از جاي برخيزي . و من بر آن توانا و امين هستم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عِفْرِيتٌ » : نيرومندترين جنّيان . ديو قوي و درشت هيكل . سرگذشت سليمان پر از شگفتيها و خارق عادات است ، و از جمله اطاعت جنّيها از او و انجام كارهاي شگفت براي او است ( نگا : سبأ / 12 ، ص‌ / 35 ) . « ءَاتِي . . . » : مي‌آورم . آورنده . اين واژه مي‌تواند فعل مضارع و متكلّم وحده ، و يا اين كه اسم فاعل ( إتيان ) باشد . « أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ » : مراد پايان يافتن مجلس است .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرّاً عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كسي كه علم و دانشي از كتاب داشت گفت : من تخت ( بلقيس ) را پيش از آن كه چشم بر هم زني ، نزد تو خواهم آورد . هنگامي كه سليمان تخت را پيش خود آماده ديد ، گفت : اين از فضل و لطف پروردگار من است . ( اين همه قدرت و نعمت به من عطاء فرموده است ) تا مرا بيازمايد كه آيا شكر ( نعمت ) او را بجا مي‌آورم يا ناسپاسي مي‌كنم . هر كس كه سپاسگزاري كند تنها به سود خويش سپاسگزاري مي‌كند ، و هر كس كه ناسپاسي كند ، پروردگار من بي‌نياز ( از سپاس او و ) صاحب كرم است ( و سفره كريمانه انعام خود را از شكرگزار و ناشكر قطع نمي‌كند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ » : مراد كسي است كه مرد خدا بوده و دانش فراوان و عميقي از كتاب فراچنگ آورده است . بعضي نام اين شخص محترم را آصف ابن برخيا ذكر كرده‌اند . برخي از مفسّران چنين شخص مقتدر و فرزانه‌اي را خود سليمان مي‌دانند كه خطاب به عفريت مذكور مي‌گويد : من آن را در آن واحد حاضر مي‌آورم ( نگا : تفسيرهاي المراغي و عبدالكريم خطيب ) . « الْكِتَابِ » : روشن نيست چه كتابي است . برخي آن را لوح محفوظ مي‌دانند . « يَرْتَدَّ » : برگردد . مراد چشم برهم نهادن است . « طَرْف‌ » : چشم . مراد پلك بالا است . كنايه از سرعت است . « يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ » : مراد اين است كه نفع شكرگزاري عائد خود سپاسگزار مي‌گردد .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( سليمان ) گفت : تخت او را ( با تغييرات محلّ برخي از زينت آلات و رنگ و روغن ظاهري ) ناشناخته كنيد ، تا ببينيم متوجّه مي‌شود ( كه تخت او است ) يا جزو كساني خواهدبود كه پي نمي‌برند ( كه اين خود آن تخت است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَكِّرُوا » : ناشناخته كنيد و بدو نگوئيد . تغيير شكل دهيد . مراد جابه‌جائي برخي از لونها و رنگها است . « أَتَهْتَدِي‌ » : آيا پي مي‌برد ؟ آيا متوجّه تخت خود مي‌شود ؟‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا جَاءتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه او بدانجا رسيد ( و تخت خود را با وجود آن همه مسافت و درهاي بسته و محافظان كاخ سلطنت ، مشاهده كرد و بدان خيره شد ، از سوي يكي از همراهان بدو ) گفته شد : آيا تخت تو اين گونه است ( و اين همان تخت نيست‌ ؟ ) گفت : انگار اين همان است ! امّا پيش از اين ( معجزه ) هم ( با مشاهده كار هدهد و شنيدن چيزهائي از قاصدان خود ، از حقّانيّت سليمان ) آگاهي يافته و از زمره منقادان و تسليم شدگان بوده‌ايم ( و چندان نيازي به اين معجزه جديد نبود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُوتِينَا الْعِلْمَ » : آگاهي يافته بوديم . به قدرت خدا و صدق نبوّت سليمان پي برده بوديم . « مِن قَبْلِهَا » : پيش از اين معجزه ، مرجع ضمير ( معجزه ) يا ( حاله ) است كه مراد حاضر آوردن تخت بلقيس است .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ وَصَدَّهَا مَا كَانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِن قَوْمٍ كَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و معبودهائي كه به جاي خدا مي‌پرستيد ، او را ( از پرستش خدا ) بازداشته بود . او هم از زمره قوم كافر ( خود ) بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَدَّهَا » : او را بازداشته بود . « مَا » : مصدريّه يا موصول است و فاعل فعل ( صَدَّ ) مي‌باشد .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَن سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( بعد از مشاهده تخت خود ) بدو گفته شد : داخل كاخ ( عظيم سليمان ) شو . هنگامي كه ( صحنه شيشه‌اي ) آن را ديد ، گمان برد كه آب عميقي است ( چرا كه ماهيها در آن شنا مي‌كردند ) . ساق پاهاي خود را برهنه كرد ( تا از آب عبور كند و جامه‌هاي درازش تر نشود ، سليمان بدو ) گفت : ( حياط ) قصر از بلور صاف ساخته شده است ! ( بلقيس از دم و دستگاه سليمان شگفت زده شد و سلطنت و قدرت مادي و معنوي خود را در برابر فرمانروائي و توانائي و دارائي سليمان ناچيز ديد . دل خود را متوجّه خالق جهان كرد و ) گفت : پروردگارا ! من به خود ستم كرده‌ام ( و گول كفر و غرور شاهي را خورده‌ام ، و هم اينك پشيمانم ) و با سليمان خويشتن را تسليم پروردگار جهانيان مي‌دارم ( و به پيغمبري او اقرار مي‌نمايم و تو را به يگانگي مي‌ستايم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الصَّرْحَ » : كاخ . قصر ( نگا : قصص‌ / 38 ، غافر / 36 ) . « لُجَّةً » : آب فراواني كه داراي موج باشد . « مُمَرَّدٌ » : صيقلي زده و صاف . « قَوَارِيرَ » : جمع قارُورَة ، قطعات صاف شيشه . بلور . « أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ . . . » : مراد پذيرش پيغمبري سليمان و متابعت از قانون يزدان است .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به سوي قوم ثمود برادرشان صالح را روانه كرديم ( تا ايشان را به يكتاپرستي دعوت كند و بديشان بگويد ) كه خدا را بپرستيد . امّا آنان به دو گروه تقسيم شدند و به كشمكش پرداختند . ( دسته‌اي مؤمن و دسته‌اي كافر گشتند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَخَاهُمْ . . . » : مراد برادر نسبي و قومي است‌ ؛ نه ديني و مكتبي ( نگا : اعراف‌ / 65 و 73 و 85 ) . « فَريقَانِ » : دو دسته . دو گروه . مراد كافران و مؤمنان است ( نگا : اعراف‌ / 75 و 76 ) . « يَخْتَصِمُونَ » نزاع و كشمكش مي‌كنند . ذكر فعل به صورت جمع با توجّه به افراد و اشخاص دو گروه است .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( بديشان ) گفت : اي قوم من ! چرا پيش از تلاش و كوشش براي جلب خوبيها و نيكيها ( با عبادت و اطاعت از الله ) عجله براي بلاها و بديها داريد ( و عذاب و مجازات خدا را با شتاب خواستار مي‌گرديد ؟ ) . چرا نبايد از خدا طلب آمرزش كنيد تا مورد مرحمت قرار گيريد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« السَّيِّئَةِ » : بدي . مراد عذاب خدا است . چرا كه قوم صالح مي‌گفتند : اي صالح ! اگر راست مي‌گوئي كه تو پيغمبري و عذاب خدا در كمين بزهكاران است ، آنچه را كه ما را از آن بيم مي‌دهي بر سر ما بياور ( نگا : اعراف‌ / 77 ) . « الْحَسَنَةِ » : نيكي ، مراد رحمت و نعمت حاصل از ايمان به خدا است . « لَوْلا » : اين واژه به معني ( هَلاّ ) و براي ترغيب و تشويق انجام كار بعد از خود به كار مي‌رود .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَن مَّعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : ما تو را و كساني را كه با تو هستند به فال بد گرفته‌ايم ( و شوم و بدشگونتان مي‌دانيم . به سبب نحوست وجود شما است كه قحطي و خشكسالي گريبانگيرمان شده است . در پاسخ بديشان ) گفت : بدشانسي و بدبختي شما ( به خاطر اعمال خودتان ) از سوي خدا ( بر سرتان مي‌آيد و چنين مجازاتي را سبب شده ) است . بلكه ( بايد بدانيد اين هوشدارها و بيدارباشها آزمايشهاي الهي هستند ، و پيوسته با خوبيها و بديها ) شما مردمان مورد آزمايش قرار مي‌گيريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِطَّيَّرْنَا » : به فال بد مي‌گيريم . نحس و شوم مي‌دانيم . اصل آن ( تَطَيَّرْنَا ) و از باب تفعّل است ( نگا : اعراف‌ / 131 ، يس‌ / 18 ) . « طَآئِرُكُمْ » : بدبختي و بدطالعي شما ( نگا : اعراف‌ / 131 ، اسراء / 13 ) . « تُفْتَنُونَ » : مورد آزمايش قرار مي‌گيريد ( نگا : عنكبوت‌ / 2 ) . عذاب داده مي‌شويد ( نگا : ذاريات‌ / 13 ، بروج‌ / 10 ) . گول زده مي‌شويد و از دين برگردانده مي‌شويد و گمراه مي‌گرديد ( نگا : نساء / 101 ، اعراف‌ / 27 ) .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آن شهر ( كه حِجر نام داشت ) نُهْ گروهك بودند كه در سرزمين ( آنجا با آراء و تبليغ و خرابه كاري خود ) تباهي مي‌كردند و به اصلاح ( حال خويش و جامعه ) نمي‌پرداختند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمَدينَةِ » : شهر . مراد حِجر است كه بين حجاز و شام واقع است و « مدائن صالح‌ » ناميده مي‌شود ( نگا : حجر / 80 ) . « رَهْطٍ » : گروهك ( نگا : هود / 91 و 92 ) . مراد نُهْ نفر از رؤساء قبائل و اشراف شهر است همراه با دار و دسته ايشان .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين گروهكها كه آئين صالح عرصه بر آنان تنگ كرده بود ، به يكديگر ) گفتند : براي همديگر به خدا سوگند بخوريد كه بر صالح و خانواده‌اش شبيخون مي‌زنيم و آنان را به قتل مي‌رسانيم ، سپس به ولي دم او مي‌گوئيم كه ما در كشتن ( وي و ) خانواده‌اش شركت نداشته‌ايم و ( در آنچه مي‌گوئيم ) راستگوئيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَقاسَمُوا » : براي يكديگر سوگند بخوريد و قسم ياد كنيد . فعل امر است . اين واژه مي‌تواند فعل ماضي بوده و بدل از واو ( قَالُوا ) يا حال فاعل باشد ( نگا : تفسير آلوسي ) . « لَنُبَيِّتَنَّهُ » : قطعاً شبيخون مي‌زنيم . از مصدر ( تَبْيِيت ) به معني شبيخون زدن و حمله غافلگيرانه شبانه . « وَلِيِّهِ » : صاحب خون و ولي دم صالح ، از قبيل خويشان و نزديكان . « مَهْلِكَ » : هلاك . مصدر ميمي است . يا اين كه اسم مكان يا اسم زمان است . يعني ما چه رسد كه ايشان را نكشته‌ايم ، اصلاً بدانجا گام ننهاده و در آن زمان در محلّ قتل نبوده‌ايم . « مَهْلِكَ أَهْلِهِ » : مراد اين است كه كسي كه اتباع صالح را نكشد ، حتماً خود او را نيز نمي‌كشد . « مَا شَهِدْنَا » : حاضر نشده‌ايم . شركت نداشته‌ايم .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَكَرُوا مَكْراً وَمَكَرْنَا مَكْراً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ايشان نقشه مهمي‌كشيدند ( براي نابودي صالح و پيروان او ) و ما هم نقشه مهمي‌كشيديم ، ( براي نجات او و پيروانش ) . در حالي كه ايشان خبر نداشتند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَكَرُوا » : نقشه كشيدند . توطئه كردند . به چاره‌جوئي پرداختند ( نگا : آل‌عمران‌ / 54 ، انفال‌ / 30 ) .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بنگر كه عاقبت ، توطئه ايشان چه شد ( و كار آنان به كجا كشيد ؟ عاقبت ، اين شد ) كه ما آنان و قوم ايشان همگي را نابود كرديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ . . . » : مؤوّل به مصدر و بدل از ( عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ ) است . يا خبر مبتداي محذوف مي‌باشد .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ، خانه‌هاي ايشان است كه بر اثر ظلم و ستم فرو تپيده است و خالي از سكنه شده است . مسلّماً در اين امر عبرت بزرگي است براي كساني كه آگاه و فهميده باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَاوِيَةً » : فروتپيده و ويران . خالي از سكنه ( نگا : بقره‌ / 259 ، كهف‌ / 42 ، حجّ‌ / 45 ) . حال است . « ءَايَةً » : عبرت . اندرز .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ما كساني را نجات داديم كه ايمان آورده و تقوا پيشه كرده بودند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ ءَامَنُوا . . . » : مراد صالح و ساير مؤمنين است .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ وَلُوطاً إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏لوط را ( هم به سوي قوم خود فرستاده‌ايم ) . وقتي به قوم خود گفت : آيا به سراغ كار بسيار زشت ( لِواط ) مي‌رويد ، در حالي كه ( پلشتي و سرانجام شوم آن را ) مي‌دانيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْفَاحِشَةَ » : قبيح‌ترين كردارها و گفتارها ( نگا : اعراف‌ / 28 ) . زنا ( نگا : نساء / 15 و 19 ) . در اينجا مراد لِواط است ( نگا : نمل‌ / 55 ) . « وَ أَنتُمْ تُبْصِرُونَ » : در حالي كه شما زشتي و پلشتي آن را مي‌بينيد . در حالي كه همديگر را در حين انجام لواط مي‌بينيد و از يكديگر خجالت نمي‌كشيد .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا شما به جاي زنان به سراغ مردان مي‌رويد و ( اين‌عمل قبيح و غيرطبيعي را ) دوست مي‌داريد ؟ ! اصلاً شما قوم ناداني هستيد . ( نه خدا را چنان كه بايد مي‌شناسيد ، و نه به نواميس خلقت آشنائيد ، و نه هدف آفرينش را تشخيص مي‌دهيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَأْتُونَ » : از مصدر إتيان ، به معني جماع و نزديكي است . « شَهْوَةً » : آرزومند گشتن . تمايل به جماع . مفعول‌له ، يا حال است .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پاسخ قوم او جز اين نبود كه ( به يكديگر ) گفتند : ( لوط و ) پيروان لوط را از شهر و ديار خود بيرون كنيد ، آنان مردماني پاكدامن و بيزار از ناپاكيها هستند !‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَالَ » : خاندان . مراد پيروان مؤمن و گرويدگان به لوط است ( نگا : آل‌عمران‌ / 33 ، غافر / 28 و 46 ) . « يَتَطَهَّرُونَ » : پاكي و پاكدامني مي‌ورزند . از ناپاكي بيزاري مي‌جويند . البتّه مرادشان ريشخند و تمسخر بود .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما لوط و خاندان او را ( از عذاب قريب‌الوقوع ) نجات داديم ، بجز همسرش را كه خواستيم جزو باقيماندگان ( در شهر و از زمره نابود شوندگان ) باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَدَّرْنَاهَا » : ( نگا : حجر / 60 ) . « الْغَابِرِينَ » : ( نگا : حجر / 60 ) .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَراً فَسَاء مَطَرُ الْمُنذَرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بر آنان باران ( سنگ ) را سخت بارانديم . باران بيم داده شدگان ( به عذاب الهي ) چه بد باراني است !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْطَرْنَا » : ( نگا : هود / 82 و 83 ) . « الْمُنذَرِينَ » : بيم داده شدگان . ترسانده شدگان .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) بگو : خداي را سپاس ( مي‌گويم كه تباهكاران همچون قوم ثمود و گردنكشان همسان فرعونيان را به ديار عدم فرستاد ، و از خدا درخواست مي‌نمايم كه نازل فرمايد ) رحمت و مغفرت خود را بر بندگان برگزيده خويش . آيا خدا ( كه اين همه قدرت و نعمت و موهبت دارد ) بهتر است ( براي پرستش و كرنش ) يا چيزهائي كه انباز خدا مي‌سازيد ( و فاقد نفع و ضرر هستند و چيزي از آنها ساخته نيست‌ ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ . . . » : ( نگا : انعام‌ / 45 ) . « إِصْطَفي‌ » : برگزيد . « ءَاللهُ » : فراهم آمده است از همزه استفهام و واژه ( الله ) . « امّا . . . » : مركب است از ( أَمْ ) و ( ما ) .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا كَانَ لَكُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آيا بتهائي كه معبود شما هستند بهترند ) يا كسي كه آسمانها و زمين را آفريده است ، و براي شما از آسمان آبي بارانده است كه با آن باغهاي زيبا و فرح‌افزا رويانيده‌ايم‌ ؟ باغهائي كه شما نمي‌توانستيد درختان آنها را برويانيد . آيا ( با توجّه به آفرينش آسمانها و زمين و نزول باران و بركات و ثمرات ناشي از آن ، و هماهنگي و پيوند لطيف و دقيق هر يك از اين مخلوقات ) معبودي با خدا است‌ ؟ ! اصلاً ايشان قومي هستند ( از حق‌پرستي به بت‌پرستي ) عدول مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَدَآئِقَ » : جمع حديقة ، باغهائي كه داراي آب كافي بوده و اطراف آن را ديوار كشيده باشند . « ذَاتَ بَهْجَةٍ » : زيبا و شادي‌افزا . « بَهْجَةٍ » : زيبائي رنگ و حسن ظاهر . « مَا كَانَ لَكُمْ » : براي شما امكان نداشت . شما نمي‌توانستيد . « يَعْدِلُونَ » : تجاوز مي‌كنند . عدول مي‌نمايند .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏
‏ أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَاراً وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَاراً وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزاً أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( بتها بهترند ) يا كسي كه زمين را قرارگاه ( و محلّ اقامت انسانها ) ساخته است ، و در ميان آن رودخانه‌ها پديد آورده است ، و براي زمين كوههاي پابرجا و استوار آفريده است ( تا قشر زمين را از لرزش نگاه دارند ) و ميان دو دريا مانعي پديدار كرده است ( تا آميزه يكديگر نگردند . حال با توجّه به اينها ) آيا معبودي با خدا است‌ ؟ ! اصلاً بيشتر آنان بي‌خبر و نادانند ( و قدر عظمت خدا را نمي‌دانند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَرَاراً » : محلّ اقامت . قرارگاه . مكان استقرار . مصدر است و به معني اسم مكان ، يعني مَقَرّ است . « رَواسِيَ » : جمع راسِيَة ، كوههاي محكم و پابرجا ( نگا : رعد / 3 ، حجر / 19 ) . « الْبَحْرَيْنِ » : درياي شور و درياي شيرين ( نگا : فرقان‌ / 53 ، فاطر / 12 ) . « حَاجِزاً » : مانع .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏
‏ أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آيا بتها بهترند ) يا كسي كه به فرياد درمانده مي‌رسد و بلا و گرفتاري را برطرف مي‌كند هر گاه او را به كمك طلبد ، و شما ( انسانها ) را ( برابر قانون حيات دائماً به طور متناوب ) جانشين ( يكديگر در ) زمين مي‌سازد ( و هر دم اقوامي را بر اين كره خاكي مسلّط و مستقرّ مي‌گرداند . حال با توجّه بدين امور ) آيا معبودي با خدا است‌ ؟ ! واقعاً شما بسيار كم اندرز مي‌گيريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُضْطَرَّ » : درمانده . وامانده . « يَجْعَلُكُمْ خُلَفَآءَ الأرْضِ » : شما را در زمين جايگزين يكديگر مي‌سازد ( نگا : انعام‌ / 165 ، نور / 55 ) . « قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ » : ( نگا : اعراف‌ / 3 ) .‏

آيه 63
‏متن آيه : ‏
‏ أَمَّن يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَن يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آيا بتهاي بي‌جان بهترند ) يا كسي كه شما را در تاريكيهاي خشكي و دريا رهنمود ( و دستگيري ) مي‌كند ، و كسي كه بادها را به عنوان بشارت دهندگان ، پيشاپيش نزول رحمتش وزان مي‌سازد ( و آنها را پيك قدوم باران مي‌سازد . در ساختن و راه‌اندازي اينها ) آيا معبودي با خدا است‌ ؟ خدا فراتر و دورتر از اين چيزهائي است كه انباز او مي‌گردانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ » : ( نگا : اعراف‌ / 57 ) .‏

آيه 64
‏متن آيه : ‏
‏ أَمَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آيا معبودهاي دروغين شما بهترند ) يا كسي كه آفرينش را مي‌آغازد ، سپس آن را برگشت مي‌دهد ، و كسي كه شما را از آسمان و زمين روزي عطاء مي‌كند ؟ ( حال با توجّه به قدرت آفرينش يزدان ، و نظم و نظام موجود در پديده‌هاي جهان ، و اقرار عقل سالم به زنده شدن دوباره مردمان در دنياي جاويدان ) آيا معبودي با خدا است‌ ؟ ( اي پيغمبر بديشان ) بگو : دليل و برهان خود را بيان داريد اگر راست مي‌گوئيد ( كه جز خدا معبودهاي ديگري هم وجود دارند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَبْدَأُ » : مي‌آغازد . « الْخَلْقَ » : آفرينش . « يَبْدَأُ الْخَلْقَ » : اشاره به سرآغاز جهان و آفرينش آن از عدم است . شايد هم مراد آفرينش مستمرّ اشياء و انسانها در همه ازمنه و ادوار جهان باشد ( نگا : قصص‌ / 68 ، رحمن‌ / 29 ) . « يُعِيدُهُ » : آفرينش را بار ديگر برگشت مي‌دهد . مراد رستاخيز است . شايد هم مراد اعاده مستمرّ حيات و ممات برخي از موجودات و گردش چرخه زندگي در همين جهان با دست قدرت خداي سبحان باشد . از قبيل تبديل لاشه و گياه به خاك ، و خاك به لاشه و گياه و . . . ( نگا : روم‌ / 19 ) .‏

آيه 65
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : كساني كه در آسمانها و زمين هستند غيب نمي‌دانند جز خدا ، و نمي‌دانند چه وقت برانگيخته مي‌شوند ( و قيامت فرا مي‌رسد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قُل لَّا يَعْلَمُ . . . » : اين آيه قاطعانه و با چند تأكيد ، آگاهي از غيب را خاصّ خدا مي‌داند و بس ( نگا : انعام‌ / 59 ) . « أَيّانَ » : چه وقت .‏

آيه 66
‏متن آيه : ‏
‏ بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّنْهَا بَلْ هُم مِّنْهَا عَمِونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اصلاً دانش و آگاهي ايشان درباره قيامت به پايان آمده و ته كشيده است ( و كمترين اطّلاعي از آن ندارند ) . بلكه درباره قيامت دودل و متردّدند ، و حتي نسبت بدان كوردل و نابينايند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِدَّارَكَ » : به پايان آمده است . ته كشيده است . عاجز و ناتوان گشته است ( نگا : تفسير ابن كثير ، تفسير كبير ) . پياپي آمده است . اصل اين فعل ( تَدَارَكَ ) و ماضي باب تفاعُل است . « فِي الآخِرَةِ » : درباره آخرت . نسبت به آخرت . « عَمُونَ » : جمع ( عَمي ) ، كوران . مراد كوردلان است . « إِدَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الآخِرَةِ » : آگاهي ايشان درباره قيامت به پايان آمده و ته كشيده است . دلائل و براهين پياپي و فراواني بر وجود قيامت بديشان نموده شده و به دستشان رسيده است ، ولي آنان از آنها رويگردان هستند .‏

آيه 67
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَئِذَا كُنَّا تُرَاباً وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران مي‌گويند : آيا زماني كه ما و پدران ما خاك گشتيم ( و هر ذرّه‌اي از انداممان به درزي و گودي خزيد ) آيا ما ( زنده مي‌گرديم و براي زندگي مجدّد ) بيرون آورده مي‌شويم‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَابَآؤُنَا » : عطف بر ضمير ( نَا ) است .‏

آيه 68
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( زنده شدن دوباره ، توسّط محمّد ) به ما ، و قبلاً ( به وسيله كساني كه خويشتن را اتباع پيغمبران ديگر مي‌دانند ) به پدران ما ، وعده داده شده است . ( اگر رستاخيز راست بود ، تا به حال رخ مي‌داد ) . اين جز افسانه‌هاي پيشينيان و خرافات گذشتگان نمي‌باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنْ هذا . . . » : حرف ( إِنْ ) نافيه است . « أَسَاطِيرُ » : دروغها و افسانه‌ها ( نگا : انعام‌ / 25 ) .‏

آيه 69
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) بگو : در زمين بگرديد ( و آثار گذشتگان و عجائب و غرائب جهان را ببينيد ) و بنگريد كه سرانجام كار گناهكاران به كجا كشيده و عاقبت ايشان چه شده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سِيرُوا » : بگرديد . به گردش پردازيد . « أُنظُرُوا » : بنگريد . دقّت و تأمّل كنيد .‏

آيه 70
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُن فِي ضَيْقٍ مِّمَّا يَمْكُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏غم آنان را مخور و از نيرنگهائي كه مي‌كنند تنگدل مباش . ( وظيفه تو تبليغ است و بس . و ما پشتيبان و يار و ياور تو مي‌باشيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ضَيْقٍ » : تنگي . دلتنگي . غمگيني ( نگا : نحل‌ / 127 ) .‏

آيه 71
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( كافران تمسخركنان ) مي‌گويند : اگر راست مي‌گوئيد ( كه عذابي در ميان است ) موعد آن كي خواهد بود ؟ ( پس چرا هر چه زودتر فرا نمي‌رسد ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَتي‌ » : چه وقت‌ ؟ كي‌ ؟‏

آيه 72
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ رَدِفَ لَكُم بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : چه بسا بخشي از عذابي كه در فرا رسيدن آن شتاب داريد ، ( هم اينك ) براي فرا گرفتن شما رديف شده ( و بر سرتان سايه افكنده ) باشد ( و به همين زودي بر شما فرود آيد و نابودتان كند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَدِفَ » : پياپي شده است . پشت سر هم قرار گرفته است .‏

آيه 73
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگارت نسبت به مردم لطف و كرم دارد ( و هر چه زودتر تازيانه عذاب را بر سرشان فرود نمي‌آورد ، و بلكه كيفرشان را به تأخير مي‌اندازد ) ولي بيشتر آنان سپاسگزاري نمي‌كنند ( و الطاف و مراحم خدا را ناديده مي‌گيرند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَذُو فَضْلٍ . . . » : ( نگا : بقره‌ / 243 ) .‏

آيه 74
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگارت محقّقاً آگاه است از چيزهائي كه سينه‌هايشان در خود نهان مي‌دارند ، و از چيزهائي كه ايشان آشكار مي‌سازند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تُكِنُّ » : نهان مي‌دارد . پنهان مي‌نمايد ( نگا : بقره‌ / 235 ) .‏

آيه 75
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ نهفته‌اي در آسمانها و زمين نيست ، مگر اين كه ( خدا از آن آگاه است و ثبت و ضبط ) در كتاب آشكاري است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« غَآئِبَةٍ » : نهفته . نهان . حرف ( ه ) براي مبالغه است ، يعني بسيار پنهان و نهان . « كِتَابٍ مُبِينٍ » : ( نگا : انعام‌ / 59 ) .‏

آيه 76
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بي‌گمان اين قرآن براي بني‌اسرائيل ( حقيقت ) اكثر چيزهائي را ( كه در تورات از احكام و قصص آمده است و ) در آنها اختلاف دارند ، روشن و بيان مي‌دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَقُصُّ » : بيان مي‌دارد . فرو مي‌خواند . ( نگا : انعام‌ / 57 ) . « أَكْثَرَ الَّذي . . . » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 59 ، مريم‌ / 30 ) .‏

آيه 77
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و قطعاً اين قرآن براي مؤمنان ( وسيله ) هدايت و رحمت ( و مايه نجات و سعادت دو جهان ايشان ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِلْمُؤْمِنين‌ » : هر چند قرآن مايه هدايت و رحمت و سعادت همگان است ، امّا ذكر مؤمنان بدان خاطر است كه به ويژه ايشان از قرآن منتفع و بهره‌مند مي‌گردند .‏

آيه 78
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُم بِحُكْمِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مسلّماً پروردگارت با قضاوت ( دادگرانه و حكيمانه ) خود ( در روز قيامت ) ميانشان داوري خواهد كرد ، و او بس چيره و توانا و آگاه و دانا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَقْضي‌ » : داوري مي‌كند . مراد در روز قيامت است ( نگا : يونس‌ / 93 ، جاثيه‌ / 17 ) . « بِحُكْمِهِ » : با قضاوت و داوري خود .‏

آيه 79
‏متن آيه : ‏
‏ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس بر خدا توكّل كن ( و كار و بار خود را بدو بسپار و بدان كه با وجود اين كه كافران از دعوت تو رويگردانند ) تو قطعاً بر ( راستاي جاده حقيقت و طريقه ) حق آشكار هستي ( و با دين راستيني كه داري بر كفّار پيروز مي‌گردي ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُبِين‌ » : روشن و آشكار . روشنگر درست از نادرست و جدا سازنده محقّ از مبطل .‏

آيه 80
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بي‌گمان تو نمي‌تواني مرده دلان ( زنده‌نما ) را شنوا بگرداني ، و نداي ( دعوت خود ) را به گوش كران برساني ، وقتي كه ( به حق ) پشت مي‌كنند و ( از آن ) مي‌گريزند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تُسْمِعُ » : نمي‌شنواني . شنوا نمي‌گرداني . پذيرا نمي‌گرداني . ( نگا : انفال‌ / 23 ، فاطر / 22 ) . « الْمَوْتي‌ » : مردگان . مراد كافران و مشركاني است كه تعصّب و لجاجت و استمرار بر گناه ، فكر و انديشه آنان را به خود مشغول داشته است و گوش ايشان را از شنيدن ادلّه و پذيرش حق انداخته است و آن را به مرده دلاني تبديل ساخته است ( انعام‌ / 122 ) . « الصُّمَّ » : كران . مراد افرادي است كه پنبه غفلت گوش ايشان را آگنده است ، و اباطيل ايشان را از حقائق گريزان كرده است . « الدُّعَآءَ » : نداء ( نگا : انبياء / 45 ) . « وَلَّوْا » : ( نگا : اسراء / 46 ، نمل‌ / 10 ) . « مُدْبِرِينَ » : ( نگا : توبه‌ / 25 ، انبياء / 57 ) . « وَلَّوْا مُدْبِرِينَ » : كساني كه بسيار رويگردان و گريزانند .‏

آيه 81
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا أَنتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تو نمي‌تواني كوردلان را از گمراهيشان بازگرداني و به سوي حق رهنمودشان كني . تو تنها كساني را مي‌تواني شنوا ( و با حق آشنا ) گرداني كه به آيات ما ايمان داشته باشند ، چرا كه آنان تسليم شوندگان ( حقائق و مخلصان و فرمانبرداران اوامر خدا ) هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْعُمْيِ » : جمع أَعْمي ، كوران . مراد كوردلان و دل مردگان است ( نگا : بقره‌ / 18 و 171 ) . « إِنْ » : حرف نفي است . « مُسْلِمُونَ » : مطيعان . مخلصان . تسليم شوندگان .‏

آيه 82
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه فرمان وقوع قيامت فرا مي‌رسد ( و مردمان در آستانه رستاخيز قرار مي‌گيرند ، از جمله نشانه‌هاي آن ، يكي اين است كه ) ما جانوري را از زمين براي مردمان بيرون مي‌آوريم كه با ايشان سخن مي‌گويد ( و برخي از سخنانش اين است كه كافران كه ) به آيات خدا ايمان نمي‌آوردند ( اينك با چشم خود ببينند كه قيامت دارد شروع مي‌شود و عذاب الهي گريبانگيرشان مي‌گردد و ديگر پشيماني سودي ندارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَقَعَ » : رخ داد . فرا رسيد . حتمي و ثابت شد ( نگا : اعراف‌ / 71 و 118 و 134 ، يونس‌ / 51 ، واقعه‌ / 1 ، حاقّه‌ / 15 ) . در اينجا مراد نزديك شدن قيامت و پيدايش نشانه‌هاي ظهور آن است . « الْقَوْلُ » : فرمان و حكم خدا . مراد فرموده خداوندي دالّ بر وعيد كافران به عذاب است ( نگا : اسراء / 16 ، قصص‌ / 63 ، زمر / 71 ، ِ / 14 ) . « دَآبَّةً » : جنبنده . حيوان . مراد حيواني است كه داراي مشخّصات و صفات خاصّ خود بوده و ظهور آن يكي از علائم فرا رسيدن قيامت و بسته شدن درگاه توبه است . قرآن به اجمال از آن گذشته است و اين ما را بس . احاديث فراواني را درباره نوع و شكل و محلّ خروج و كارهاي وي ، به پيغمبر ( نسبت داده‌اند كه علماء و فقهاء ، اغلب آنها را مردود و نامقبول دانسته‌اند ( نگا : تفسير روح‌المعاني ، قاسمي ، كبير ، الواضح ، المراغي ) . حتي برخي ( دَآبَّة ) را مفرد و برخي جمع ، و گروهي آن را حيوان يا حيوانها ، و دسته‌اي آن را انسان يا انسانهاي مصلح دانسته‌اند ( نگا : تفسير الواضح ، تفسير عبدالكريم خطيب ، نمونه . . . ) . « أَنَّ النَّاسَ . . . » : در اصل : بِأَنَّ النَّاسَ . . . لاِنَّ النَّاسَ . . . است .‏

آيه 83
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي ( را اي پيغمبر ! يادآور شو كه قيامت فرا مي‌رسد و ) گروه عظيمي از همه ملّتها را گرد مي‌آوريم كه ( در دنيا ) آيات ( كتابهاي آسماني و معجزات پيغمبران ربّاني و نشانه‌هاي جهاني دالّ بر وجود ) ما را تكذيب مي‌كرده‌اند ، و پس ( از گردآوري ايشان ، جملگي ) آنان به يكديگر ملحق و در كنار همديگر نگاه داشته مي‌شوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَوْجاً » : گروه و جماعت فراوان . مراد كافران و ناباوران سراسر تاريخ كره خاكي است . « مِمَّنْ » : حرف ( مِنْ ) بيانيّه است . يعني : از كساني كه . برخي هم ( مِنْ ) را تبعيضيّه گرفته‌اند و گفته‌اند : مراد از فوج تكذيب‌كنندگان ، رؤساي خط‌دهنده شيطان‌صفت و سردستگان گمراه و گمراهساز گروهها و دسته‌هاي مختلف مردمان در طول تاريخ است كه براي توبيخ بيشتر ، زودتر به پيش خوانده مي‌شوند و مجازات مي‌گردند ( نگا : هود / 98 ، مريم‌ / 69 ) . « ءَايَات‌ » : مراد آيات كتابهاي منزل آسماني ، و معجزات انبياء ربّاني ، و نشانه‌هاي جهاني دالّ بر وجود خدا است ( نگا : يوسف‌ / 105 ، فصّلت‌ / 53 ) . « يُوزَعُونَ » : ( نگا : نمل‌ / 17 ) .‏

آيه 84
‏متن آيه : ‏
‏ حَتَّى إِذَا جَاؤُوا قَالَ أَكَذَّبْتُم بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْماً أَمَّاذَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏زماني كه ( به پاي حساب سوق ، و در آنجا حاضر ) مي‌آيند ( خدا توبيخ‌كنان خطاب بديشان ) مي‌گويد : آيا آيات مرا تكذيب كرده‌ايد ، بدون آن كه ( تحقيق نموده و ) كاملاً از آنها آگاهي پيدا كرده باشيد ؟ ! اصلاً ( شما در دنيا ) چه كار مي كرده‌ايد ؟ ( مگر بيهوده آفريده شده بوديد ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَآءُوا » : در مكان حساب و كتاب حاضر آمدند . « وَ لَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْماً » : درباره آيات كتابهاي آسماني و معجزات پيغمبران و نشانه‌هاي دالّ بر وجود يزدان و پخش در گستره جهان ، تحقيق نكرديد و بدون احاطه علمي بدانها ، درصدد انكار آنها برآمديد ؟ جمله حاليّه است . « أمَّا ذَا » : يا چه خبر را . مركّب از حرف عطف ( أَمْ ) و ( مَا ) استفهاميّه است . در اصل از آنان درباره دو چيز سؤال مي‌شود : يكي از تكذيب بدون تحقيق و آگاهي ، و ديگر از اعمالي كه انجام مي‌داده‌اند .‏

آيه 85
‏متن آيه : ‏
‏ وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِم بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا يَنطِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( سرانجام ) فرمان ( خدا درباره ايشان صادر و عذاب ) به سبب ظلمي كه كرده‌اند گريبانگيرشان مي‌شود و ( آنان چنان مبهوت و درمانده مي‌گردند كه براي دفاع از خود ) سخني براي گفتن ندارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ » : ( نگا : نمل / 82 ) . « بِمَا ظَلَمُوا » : به سبب ظلمي كه كرده‌اند و آن تكذيب آيات خدا ، بدون تحقيق و بررسي و علم و آگاهي است .‏

آيه 86
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر نمي‌بينند كه ما شب را ( تاريك ) ساخته‌ايم تا در آن بيارامند ، و روز را روشن نموده‌ايم ( تا در آن به تلاش پردازند ؟ ) قطعاً در اين ( ساختار شبها و روزها ، و دگرگوني ظلماني و نوراني ، كه موجب فعل و انفعالات فراوان و گردش چرخه حيات مردمان است ) نشانه‌هائي ( دالّ بر وجود قادر متعال و ايزد لايزال ) است براي مردماني كه ( درباره حقائق مي‌انديشند و به حقائق مسلم ) ايمان مي‌آورند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَعَلْنَا الَّيْلَ » : شب را ساخته‌ايم با تاريكيها و همه ويژگيهائي كه دارد . اصل آن جَعَلْنَا الَّيْلَ مُظْلِماً است . « لِيَسْكُنُوا » : تا بيارامند . ( نگا : يونس‌ / 67 ، قصص‌ / 72 ) . « مُبْصِراً » : واضح و آشكار . روشن ( نگا : اسراء / 12 و 59 ، نمل‌ / 13 ) .‏

آيه 87
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( يادآور شو ) روزي كه در صور دميده شود ، و تمام كساني كه در آسمانها و زمينند وحشت‌زده و هراسناك شوند ، مگر كساني كه خدا بخواهد . و همگان فروتنانه در پيشگاه او حاضر و آماده مي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَوْمَ » : عطف بر ( يَوْمَ ) در آيه 83 است . « فَزِعَ » : وحشت‌زده و هراسان گردد . « إِلاّ مَنْ . . . » : ( نگا : انبياء / 101 - 103 ) . « دَاخِرِينَ » : فروتنان و كرنش بران ( نگا : نحل‌ / 48 ) .‏

آيه 88
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كوهها را مي‌بيني و آنها را ساكن و بي‌حركت مي‌پنداري ، در حالي كه كوهها مانند ابرها در سير و حركت هستند ( چرا كه كوهها بخشي از كره زمين بوده و كره زمين به دور خود و به دور خورشيد مي‌گردد ) . اين ساختار خدائي است كه همه چيز را محكم و استوار ( و مرتّب و منظّم ) آفريده است . ( خداوندي كه حساب و نظام در برنامه آفرينش او است ) مسلّماً وي از كارهائي كه شما انجام مي‌دهيد بس آگاه است ( و كردار نيك و بدتان را بي‌جزا و سزا نمي‌گذارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَامِدَةً » : ساكن و ثابت . آرام و بي‌حركت . « وَ هِيَ تَمُرُّ . . . » : از آنجا كه حركت كوهها به ناچار بايد همراه حركت همه زمينهاي متّصل بدانها باشد ، لذا حركت كوهها اشاره به حركت زمين است . زمين هر شبانه‌روز يك بار به دور خود مي‌گردد ، آن را حركت وضعي مي‌نامند ، و هر سال يك بار به دور خورشيد مي‌گردد و آن را حركت انتقالي مي‌گويند . « صُنْعَ » : آفرينش . ساختار . مفعول مطلق فعل محذوفي بوده و تقدير چنين است : صَنَعَ اللهُ ذلِكَ صُنْعاً . اضافه مصدر است به فاعل خود . « أَتْقَنَ » : محكم و استوار درست كرده است . منظّم و مرتّب و به تمام و به كمال آفريده است . اين آيه يكي از معجزات قرآن است . چرا كه تا آن زمان صحبت كردن از حركت زمين در جهان مطرح نبوده است و اگر هم بوده باشد مشهور و مقبول عام نبوده است .‏

آيه 89
‏متن آيه : ‏
‏ مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِّنْهَا وَهُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه كارهاي پسنديده ( چون ايمان به خدا و اخلاص در طاعت ) انجام بدهند ، پاداش بهتر و والاتري از آن خواهند داشت ( كه رضا و خوشنودي پروردگار است ) ، و در آن روز ( كه قيامت فرا مي‌رسد و ترس و خوف مردمان را فرا مي‌گيرد ) چنين كساني در امن و امان بسر مي‌برند ( و غم و اندوه و دلهره و نگراني همگاني ، از آنان به دور است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَزَعٍ » : ترس و هراس ( نگا : انبياء / 103 ) . « ءَامِنُونَ » : جمع ءَامِن ، در امن و امان . دور از بلا و مصيبت و خوف و هراس . مفرد آمدن بخش نخست آيه ، با توجّه به لفظ ( مَنْ ) ، و جمع آمدن قسمت دوم آيه ، با توجّه به معني آن است .‏

آيه 90
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن جَاء بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كساني كه كارهاي ناپسند ( چون شرك و معصيت ) انجام مي‌دهند ، به رو در آتش افكنده مي‌شوند ( و بدان سرنگون مي‌گردند ، و بديشان گفته مي‌شود : ) آيا جزائي جز سزاي آنچه مي‌كرديد ( و معاصي و كفري كه مي‌ورزيديد ) به شما داده مي‌شود ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« كُبَّتْ » : به رو افكنده شد . به صورت بر زمين انداخته شد . از ماده ( كبّ ) به معني افكندن چيزي به صورت بر زمين است . ذكر ( وُجُوه ) براي تأكيد است ، و مراد از ( وُجُوه ) هم همه اندامها است .‏

آيه 91
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به من دستور داده شده است كه تنها و تنها خداوند اين شهر ( مقدّس مكّه نام ) را بپرستم . آن خداوندي كه چنين شهري را حرمت بخشيده است ( و آن را حرم امن و امان ساخته است ، و حرام فرموده است كه با كشتن انساني يا ظلم به كسي ، و يا با ذبح حيوان و جانور پناهنده بدان ، و يا اين كه با كندن درخت و گياه آن بدان اهانت گردد . امّا تصوّر نشود كه فقط اين سرزمين ملك خدا است ، بلكه در عالم هستي ) همه چيز از آن او است . و به من فرمان داده شده است كه از زمره تسليم شدگان باشم ( و همچون ساير مخلصان در برابر او كرنش ببرم و بس ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَبِّ » : خداوند . صاحب . « هذِهِ الْبَلْدَةِ » : اين شهر . مراد مكّه مشرّفه است . « حَرَّمَهَا » : آن را حرمت و كرامت بخشيده است . آن را حرام كرده است ( نگا : مائده‌ / 96 و 97 ، ابراهيم‌ / 37 ) . « الْمُسْلِمِينَ » : تسليم شوندگان . منقادان . مخلصان .‏

آيه 92
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( به من فرمان داده شده است ) اين كه قرآن را بخوانم ( و آن را بررسي و وارسي كرده و خود بفهمم و به ديگران تفهيم نمايم ، و در همه كارهاي زندگي برنامه خويشتن گردانم ) . پس هر كس ( در پرتو آن ) راهياب شود براي ( خير و صلاح و سعادت دنيوي و اخروي ) خود راهياب شده است ، و هر كس ( از قرآن دوري كند و در نتيجه ) گمراه گردد ( سزاي خود را مي‌بيند ) . و بگو : من فقط از زمره بيم دهندگان مي‌باشم ( و يكي از پيغمبران خدا بوده و وظيفه ما رساندن فرمان يزدان است و حساب و كتاب بر خداي منّان ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَتْلُوَ » : تلاوت نمايم . الف زائدي در رسم‌الخطّ قرآني در آخر دارد .‏

آيه 93
‏متن آيه : ‏
‏ وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و بگو : حمد و سپاس خداي را سزا است . او آيات خود را به شما نشان خواهد داد و شما آنها را خواهيد شناخت ، و پروردگار تو از آنچه انجام مي‌دهيد غافل و بي‌خبر نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَيُرِيكُمْ ءَايَاتِهِ » : مراد از آيات ، آثار قدرت خدا در دنيا و اسرار عالم هستي است كه در پرتو پيشرفت علم ، مردمان با خداشناسي آشناتر مي‌شوند . يا اين كه مراد از آيات ، فرموده‌هاي قرآن است كه با گذشت زمان و ترقّي دانش و معرفت ، اعجاز آن نمايانتر مي‌گردد ( نگا : فصّلت‌ / 53 ) .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره نمل / تفسیر نور  لینک ثابت