آیت الله بهجت(ره) در کلام آیت الله مصباح یزدی
دوری از شهرت
ایشان [آیت الله بهجت] احتراز داشتند از اینکه بعنوان غیر از فقاهت اصلاً شناخته بشوند و از مسائل علمی عرفانی و بحث های نظری و اینها که هیچ اصلاً اظهاری نمی کردند. مطلبی هم که دلالت داشته باشد بر اینکه خود ایشان یک کمال معنوی دارند چیزی می دانند کشف می کنند از گذشته از حال از آینده، جدّاً خودداری می کردند و کتمان می کردند. آن سال هایی که آن وقت ها ما خدمتشان می رسیدیم کاملاً محسوس بود که ایشان سعی دارند هیچ امر غیرعادی که از همه علما انتظار می رود از ایشان انتظار نرود و ایشان بعنوان دیگری شناخته نشوند.
هیچ امری که دلالت داشته باشد بر یک جهت غیرعادی برای ایشان، ابراز نمی کردند، خیلی اشارات بعیدی از کلام هایشان می شد استفاده کنند یک چیزهایی ما خودمان حدث می زدیم اما هیچ ابرازی از طرف خود ایشان نمی شد.
مطالبی هم اگر احیاناً بعنوان مطالب اخلاقی می فرمودند خیلی مطالبی بود که ظاهرش مثلاً یک آیه ای می خواندند روایتی یا حدیثی یا داستانی نقل می کردند در همین حدّها، بعد طوری برخورد می کردند با ما که اصلاً ما جرأت نمی کردیم، حالا شاید هم از بی لیاقتی بنده بود مثلاً یک سؤال به قول شما عرفانی از ایشان بکنیم و اگر هم اتفاقاً یک وقتی فرصتی می شد یک چیزی عرض می کردیم ایشان یک جوری جواب می دادند که کأنّه یک کلیاتی بیان می کردند معلوم نشود که با خود ایشان ارتباط دارد، ولی ما قلباً مخصوصاً با چیزهایی که شنیده بودیم از دوستانی که در نجف داشتند و بزرگان دیگر قلباً می دانستیم که ایشان مقاماتی دارند اما از خود ایشان هیچ چیزی شاهدی نداشتیم و این جریان بود تا این سال های اخیر یک چیزهایی از ایشان ظاهر شد گویا مأموریتی داشتند که اظهار کنند والا در آن سال های قبلی اینکه بنده عرض می کنم بیش از پنجاه سال قبل است هیچ اظهاری نمی کردند و اباء داشتند از اینکه عنوان دیگری غیر از فقیه به ایشان اطلاق بشود.
فعالیت های اجتماعی و سیاسی
موقعی که نهضت حضرت امام رضوان الله علیه و نهضت روحانیت شروع شد و داستان مدرسه فیضیه و حمله کماندوها به مدرسه فیضیه در حضور مرحوم آیةالله العظمی گلپایگانی رضوان الله علیه طلبه ها مورد هجمه واقع شدند بعضی ها را از بالای پشت بام مدرسه فیضیه پرت کردند در رودخانه در مدرسه، اینها مرحوم آقای بهجت ضمن اظهار حساسیت و تأسف نسبت به این مسائل اصرار می کردند که سعی کنید این حوادث را ضبط کنید بنویسید و ممکن است اینها چندی بگذرد فراموش بشود یا تحریف بشود و مؤکداً اصرار می کردند که نگذارید اینها فراموش بشود و خود ایشان هم در مقام محکوم کردن اینجور کارها و زشتی و عظمت گناه و فجایعی که انجام می گرفت به صورت های مختلف یک نوع مسئولیتی برای خودشان می دانستند که اینها را زنده نگه دارند.
و همین که ایشان اصرار می کردند به هر حال ما هم روی علاقه ای که داشتیم و می دانستیم ایشان بی جهت به یک چیزی تأکید نمی کنند از همان وقت ها به فکر این افتادیم که این مسائل را دنبال کنیم چون بالاخره وقتی آدم بخواهد قضایایی را ثبت بکند و یادداشت بکند و اینها باید اطلاعات دقیق داشته باشد، ناچار باید حضور داشته باشد بپرسد تحقیق کند تا دقیقاً ثابت بشود یعنی واقعیت آن طور که هست ثبت بشود و جلوگیری بشود از تحریف ها و اینها.
به این مناسبت کم کم و روز به روز جریانات مبارزات داغتر می شد و مزاحمتی که برای روحانیون و منبری ها و زندان و تبعید و اینها پیش می آمد به این مناسبت ها ایشان هم اشاراتی می فرمودند یا اشاره ای که مثلاً چه باید کرد و اینها، گاهی حرف های خیلی ساده ایشان می توانست فتح بابی باشد برای یک نوع فعالیت و بعضی از دوستانی که در درس ایشان شرکت می کردند بخاطر همین تأکیدات ایشان رفتند سراغ فعالیت های اجتماعی و سیاسی، بخصوص در بخش کارهای تبلیغاتی و فرهنگی، یعنی من بخواهم بطور زبان ادبیات روز عرض بکنم مبارزاتی که از آن زمان شروع شد به رهبری حضرت امام رضوان الله علیه و سایر مراجع یک بُعدش ضعیف بود و آن بُعد تبلیغاتی و فرهنگی اش بود. و اتفاقاً ایشان روی این بُعد از مبارزات تکیه می کردند، ما را هل می دادند به اینکه این جهتش را جبران کنید تقویت کنید و همین باعث این شد که ما در این فعالیت ها در حدّ توان و بضاعت خودمان شرکت کنیم و بخصوص به بُعد تبلیغاتی و فرهنگی اش اهمیت بدهیم.
اینکه من عرض کردم محرّک من در شروع این فعالیت ها این بوده همین جهت بود که ایشان تأکید می کردند برای بخصوص تقویت بُعد فرهنگی و تبلیغاتی مبارزه، ما هم روی حسن ظنّی که به فرمایشات ایشان داشتیم این را یک وظیفه مؤکدی برای خودمان می دانستیم و در حدّی که ازمان برمی آمد دنبال می کردیم.
درس اخلاق
مرحوم آیةالله مشکینی رضوان الله علیه که رئیس مجلس خبرگان بودند ایشان نقل می فرمودند که ما خدمت حضرت امام شاید هم گفتند بارها برای مسائل اخلاقی و اینها مطرح کردیم و گفتیم به کی مراجعه کنیم در اینگونه مسائل و ایشان می فرمودند به آقای بهجت مراجعه کنید، عرض می کردیم ایشان نمی پذیرند اباء دارند از اینکه مثلاً به این عنوان شناخته بشوند و مطرح بشوند و اینها، امام می فرمودند که باز می فرمودند به ایشان مراجعه کنید اصرار کنید.
کس دیگری را ایشان به این عنوان معرفی نکردند مرحوم امام رضوان الله علیه، بنده هم از مرحوم آقا مصطفی رضوان الله علیه شنیدم که ایشان می گفتند که آقا حضرت امام رضوان الله علیه ایشان نظر خاصی به آقای بهجت دارند و گاهی برای بعضی حاجاتشان و مشکلاتشان و اینها به ایشان ارجاع می دادند.
مقامات عالیه معنوی
مرحوم آقامصطفی راجع به مقامات معنوی ایشان، ایشان نقل می کردند ناقلش ایشان هستند بنده هم بلاواسطه از خود آقامصطفی شنیدم که ایشان می فرمودند که امام معتقدند آقای بهجت خیلی مقامات عالیه معنوی دارند و حتی در ذهنم هست که این تعبیر را کردند که ایشان موت اختیاری دارد، این را مرحوم آقامصطفی از امام نقل می کرد درباره آقای بهجت و این را مطمئن هستم این داستان را افراد موثقی نقل کردند حالا یادم نیست آقامصطفی نقل کردند یا کس دیگری که یک وقتی امام متوجه شده بودند که ایشان از لحاظ مسائل مادّی و اینها در تنگنا هستند، آن وقت ایشان مرحوم امام با مرحوم آقای بروجردی رابطه خیلی نزدیکی داشتند اوائلی بود که مرحوم آقای بروجردی تشریف آورده بودند قم و حضرت امام یکی از عناصر اصلی در تثبیت مرجعیت ایشان و اقامت ایشان در قم داشتند.
ایشان از آقای بروجردی یک هدیه ای را برای آقای بهجت گرفته بودند وقتی آورده بودند آقای بهجت قبول نکردند و بعد ایشان هم خیلی نگران شده بودند که حالا من از آقای بروجردی بعنوان اجبار کمک گرفتم بروم پس بدهم زشت است سوء تفاهم می شود چه کارش بکنم.
بالاخره یک راهی به نظرشان رسیده بود که ایشان از مال خودشان به آقای بهجت تقدیم کنند و آن را خودشان بردارند آن را که از آقای بروجردی گرفته بودند، حالا من نمی دانم به چه صورتی این راه را انتخاب کرده بودند، بالاخره آقای بهجت هدیه از شخص امام را از مال شخصی شان قبول کرده بودند اما اینکه از وجوهات بود و از مرحوم آقای بروجردی گرفته بودند ایشان این را نپذیرفتند، این نقلی است از آن وقت. منظورم این است که قرائن زیادی هست بخصوص از نقل های بی واسطه ای که مرحوم آقامصطفی می کردند که حضرت امام یک نظر خاصی نسبت به آقای بهجت دارند و مؤیدش هم همان فرمایش مرحوم آقای مشکینی بود که ما هرچه خواستیم که شما یک استاد اخلاقی معرفی بفرمایید غیر از آقای بهجت کسی را امام معرفی نفرمودند.
انجام واجبات، ترک محرمات
چیزی که در زندگی ایشان [آیت الله بهجت] کاملاً بیّن بود و هر کس اندکی با ایشان معاشرت پیدا می کرد یا از فرمایشات ایشان استفاده می کرد متوجه می شد ایشان تمام سخنانشان و رفتارشان روی یک محور متمرکز بود و اینکه تقرب به خدای متعال یا کمال حقیقی برای انسان جز در سایه اطاعت خدا و عمل به دستورات شریعت حاصل نمی شود، هیچ راه دیگری وجود ندارد.
تکیه کلام ایشان انجام واجبات ترک محرمات، هرکه از ایشان می پرسید چه باید بکنیم چه دستور اخلاقی شما توصیه می کنید محورش همین بود انجام واجبات ترک محرمات، تکیه کلام ایشان در تمام مدتی که ما خدمت ایشان می رسیدیم و گاهی صحبت از مسائل اخلاقی و معنوی می شود مسلّمات شریعت بود، این مطلب را بارها تکیه می کردند که اگر ما آنچه از شریعت می دانیم عمل کنیم خدا آنچه لازم باشد به ما خواهد فهماند، لزومی ندارد که بگردیم دنبال یک چیزهایی که خیلی مجهول هست و یک اسراری هست کسانی می دانند هیچ کس نمی داند، می فرمودند هرچه در شریعت بیشتر روی آن تأکید شده آیات قرآن و روایات بیشتر به آن تأکید کرده این دلیل این است که آن راه راه تقرب به خدا مهمتر و مؤثرتر است.
عرفان های کاذب
مرحوم آقای بهجت برای خودشان کأنّه یک رسالتی قائل بودند که در مقابل خرافات و دکان داری هایی که در این زمینه وجود دارد و کسانی به نام عرفان و مسائل اخلاقی و قطبی و مرشدی و این حرف ها دکان داری می کنند و مردم را سرگرم می کنند برای خودشان یک رسالتی قائل بودند که با اینها مبارزه بکنند منتها مبارزه مثبت، یعنی به جای اینکه بگویند فلان کس دارد خطا می کند یا فلان فرقه ای چنین و چنانند ایشان این جهت را بیان می کردند که راه صحیح پیروی از اهل بیت و عمل به دستورات شریعت است راه دیگری نیست.
بطور کلی سایر فرقه ها و راه ها و بدعت ها و همه اینها را نفی می کردند بصورت مبارزه مثبت یعنی با تثبیت اینکه راه فقط پیروی از اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین هست، سایر چیزها را نفی می کردند و شاید می دیدند این روز را، آن وقت ها هنوز این قدر این خوب البته فرقه تصوف و اینها بود ولی این عرفان های کاذب به این وسعت نبود اینها تازه رواج پیدا کرده هرگوشه ای یک کسی یک مغازه ای باز کرده و شاید بخاطر همین ها بود که ایشان این مسأله را خیلی روی آن تأکید می کردند که تنها عمل به دستورات شرع، انجام واجبات و ترک محرمات است که انسان را می تواند به سعادت برساند و از ویژگی های ایشان این بود که همیشه در فعالیت ها و اینها جنبه مثبت را تقویت می کردند یعنی به جای اینکه یکی یکی با این مکاتب انحرافی و خرافی مبارزه بکنند و اسم ببرند آن مکتب غلط است و فلان است در مقابلش آن جهت مثبت را ارائه می دادند که اینها صحیح است و ما باید این جوری رفتار بکنیم.
شخصیت جامع الاطراف
« آیت الله بهجت جامع دقت های مرحوم آقا میرزا محمد تقی شیرازی از طریق شاگردان بر جسته شان آقا شیخ محمد کاظم، و همین طور نوآوری های مرحوم آقای نائینی و مرحوم آقا شیخ محمد حسین اصفهانی، و تربیتهای معنوی مرحوم آقای قاضی می باشند.
این استادان یک شخصیت جامع الاطرافی به وجود آورده اند که نعمت بسیار بزرگی در عصر ما به حساب می آید، و جا دارد که از لحظه لحظه عمر ایشان استفاده برده شود. البته کسانی که لیاقتش را داشته و قدر شناس باشند.
همینطور خدای متعال به ایشان ویژگیهای شخصی و استعدادهای ذاتی عطا فرموده که جنبه کسبی ندارد و خدادادی است، با این وصف ایشان مقامات معنوی خود را کتمان می کنند و کسانی که اطلاعی داشته باشند اجازه گفتن ندارند. »
و نیز آقای مصباح می فرماید:
« آیت الله بهجت هم در مسائل علمی فوق العاده دقیق هستند و بدان اهتمام دارند و واقعاً درس را یک وظیفه واجب جدّی می دانند و تحقیق در مسائل فقهی را بسیار اهمیت می دهند، و هم در مسائل عبادتی و معنوی اهتمام کافی دارند و آنها را یک بال دیگری برای پرواز انسان تلقی می کنند که هیچ کدام بدون دیگری کارساز نیست. »

 

موضوعات:  آیت الله بهجت(ره) در کلام آیت الله مصباح یزدی  لینک ثابت