شادی با دیدار فاطمه علیها السلام
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

هنگامی که این آیه قرآن بر پیامبر اسلام صلّلی اللّه علیه و آله نازل شد :
(و إ نّ جهنّم لمَوْعِدُهُمْ أجْمَعین ، لَها سَبْعَةُ أبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ )( 1) یعنی ؛ همانا جهنّم وعده گاه تمامی افراد می باشد ، که خداوند برایش هفت درب قرار داده و از هر دری افرادی وارد خواهند شد .
آن حضرت بسیار گریه و اصحاب آن حضرت نیز همه گریان شدند و کسی توان صحبت و سخن گفتن با حضرت را نداشت .
و چون هرگاه پیغمبر اسلام صلّلی اللّه علیه و آله دخترش حضرت فاطمه سلام اللّه علیها را می دید ، شادمان و خوشحال می گردید ، به همین علّت سلمان به سوی منزل آن مخدّره آمد تا ایشان را نزد پدر بزرگوارش آورد و موجب شادی و آرامش رسول خدا گردد .
وقتی سلمان به منزل حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها وارد شد ، دید حضرت مشغول آسیاب نمودن مقداری جو می باشد و با خود این آیه قرآن را زمزمه می نماید :
(وَ ما عِنْدَاللّهِ خَیْرٌ و أبْقی ) یعنی ؛ آنچه نزد خدای متعال و خواست او است بهتر و با دوام می باشد .
پس سلمان فارسی بر حضرت زهراء سلام کرد و بعد از آن ، جریان ناراحتی و گریه حضرت رسول صلّلی اللّه علیه و آله را برای آن بزرگوار بیان نمود .
فاطمه زهراء سلام اللّه علیها با شنیدن این خبر از جای خود برخاست و چادر خود را که حدود دوازده جای آن پاره شده و درز گرفته بود بر سرافکند .
سلمان فارسی با دیدن چنین زندگی و لباسی به گریه افتاد و گفت : چقدر سخت و غیر قابل تحمّل است که دختران رؤ ساء و پادشاهان لباس های سُندس و ابریشم بپوشند ، و در آن همه تجمّلات و آسایش باشند؛ ولی دختر محمّد ، پیغمبر خدا صلّلی اللّه علیه و آله چادر پشمینِ وصله دار بپوشد و این همه سختی ها و مشقّت ها را تحمّل نماید .
هنگامی که حضرت فاطمه سلام اللّه علیها به حضور پدر خود ، حضرت رسول صلّلی اللّه علیه و آله وارد شد ، اظهار نمود : یا رسول اللّه ! سلمان از زندگی و لباس های من تعجّب کرده و در گریه و اندوه ، فرو رفته است .
حضرت رسول صلوات اللّه علیه به سلمان فرمود : دخترم ، فاطمه محبوب خدا است و از سابقین در ورود به بهشت خواهد بود .
پس از آن ، حضرت زهراء سلام اللّه علیها اظهار داشت : پدر جان ! دخترت فدای تو گردد ، چرا گریان بوده ای ؟
حضرت رسول فرمود : دخترم ! جبرئیل امین دو آیه قرآن پیرامون جهنّم بر من نازل نمود ، که بسیار دردآور و وحشتناک بود و سپس آن دو آیه شریفه را خواند .
حضرت زهراء سلام اللّه علیها با شنیدن آن دو آیه قرآن گریست و به صورت بر زمین افتاد و گفت : وای به حال گناه کارانی که اهل آتش جهنّم گردند .
سلمان چون این صحنه دلخراش را دید ، گفت : ای کاش من گوسفندی می بودم تا مرا می کشتند و قطعه قطعه می کردند و می خوردند و نامی از آتش سوزان جهنّم را نمی شنیدم !!
و ابوذر گفت : ای کاش مادرم عقیم بود و مرا نزائیده بود و این گونه وصف آتش دوزخ را نمی شنیدم !!
و سپس مقداد گفت : و ای کاش من پرنده ای در منقار پرندگان می بودم و نامی از آتش سوزان جهنّم را نمی شنیدم(2)

1-سوره حجر : آیه 44
2-بحارالا نوار : ج 43 ص 87 89 ح 9

موضوعات: شادی با دیدار فاطمه علیها السلام  لینک ثابت