کربلا

 

کربلا

چند سالی در فراق کربلایت مانده ام

در فراق گنبد و صحن و سرایت مانده ام

بار سنگین گناهانم بُوَد بر شانه ام

لطف تو بوده که در حال و هوایت مانده ام

این همه پیمان شکستنهای من را دیده ای

من فقط در حسرت لطف و سخایت مانده ام

این همه نا مهربانی ها تو از من دیده ای

در تعجب ز آن همه مهر و وفایت مانده ام

جان زهرا گوشه چشمی بر دل زارم نما

هر چه هم بد باشم اما در عزایت مانده ام

یا حسین ارباب ، من را هم دگر راهی نما

من به عشق مرقد و پایین پایت مانده ام

موضوعات: کربلا, کربلا  لینک ثابت