ساده­زیستی پیامبر(ص) از زبان علی(ع)
علی(ع) پیامبر(ص) و زندگی او را این گونه توصیف می­کند: « پیامبر(ص) از دنیا چندان نخورد که دهان را پرکند و به دنیا با گوشه چشم نگریست، دو پهلویش از تمام مردم فرو رفته­تر و شکمش از همه خالی­تر بود، دنیا را به او نشان دادند؛ اما نپذیرفت… روی زمین می­نشست و غذا می­خورد و چون برده ساده می­نشست، با دست خود کفش خود را وصله می­زد و جامه خود را با دست خود می­دوخت… پرده­ای بر در خانه آویخته بود که نقش و نگار داشت، به یکی از همسران فرمود: این پرده را از چشمان من دور کن که هر گاه نگاهم به آن می­افتد، به یاد دنیا و زینتهای آن می­افتم، پیامبر(ص) با دل از دنیا روی گرداند و یادش را از جان خود ریشه کن کرد…»[34]

مراتب ساده­زیستی
مراتب ساده­زیستی از دو منظر مورد توجه است:
1.ساده­زیستی خود یکی از مراتب زهد است و برای رسیدن به زهد باید این مرحله را طی کرد. ساده­زیستی هر چند به معنای زهد و بی­رغبتی به دنیا نیست؛ ولی یکی از راه­های کسب آن است و ترویج فرهنگ ساده­زیستی در جامعه به تقویت فرهنگ زهدگرایی می­انجامد.[35]
2.ساده­زیستی دارای مراتبی است که با توجه به شخصیت و شأنیت افراد متفاوت است. به طوری که لزوم ساده­زیستی در رهبران و کارگزاران از شدت بیشتری برخوردار است و هر چه مسوولیت­ها سنگین­تر شود، ساده­زیستی یک امر واجب می­شود.[36]
امام علی می­فرماید: بر پیشوایان حق است تا می­توانند خود را به حال فقیرترین مردم درآورند، تا فقیر به فقرش راضی باشد.[37]

مقایسه فقر و ساده­زیستی
فقر به معنای ناداری است که در روایات امری نکوهیده است. پیامبر(ص): فقر از کشته شدن سخت­تر است. امام علی: گور بهتر از فقر و ناداری است؛[38] اما در مورد ساده­زیستی باید گفت که فرد در عین توانایی داشتن زندگی بهتر با توجه به درجه معنویت خود و تأسی از ائمه معصومین، خود به دنبال زندگی ساده و بی­پیرایه است. «از طرفی برای ساده­زیستی حدود و مرزهایی وجود دارد که این حدود لایتغیر است، از جمله نفی­ اسراف، تبذیر، اتراف و تجمل است و هم چنین رعایت کفاف، عفاف، قناعت و…است، با توجه به این نکات ساده­زیستی علی­رغم تغییر صورت آن در زمان­های مختلف دارای حدود و مرزهای ثابت است.»[39] در مقایسه­ای دیگر باید گفت ساده­زیستی امری پسندیده و مورد توجه معصومین است.

موضوعات: ساده­زیستی پیامبر(ص) از زبان علی(ع)  لینک ثابت